بازیگر سریال سقوط؛ هزاران نفر از من متنفرند
سایر منابع:
سایر خبرها
جواد یساری ؛ با مجوز یا بی مجوز او خواننده محبوب دلهاست ...
قانع نشد. گفتند کارهای تو کوچه بازاری بوده. این کوچه بازاری گفتن هم توسط بچه های رادیو تلوزیون باب شد و سر زبان ها افتاد. کار من مردمی بود. مدام با لفظ کوچه بازار خواستند القا کنند که من مبتذل و سخیف بودم که نبودم. ما هم زحمت کشیدیم. نه فقط من تمام ترانه سراها و آهنگسازان آن روزها. با یک کلمه که نمی شود همه چیز را نادییده گرفت. تمام ترانه ها و شعر های من درست انتخاب شده بود. همیشه گفتم شعر و ترانه ...
مردی که تنها آرزویش خواندن است ...در وطن ...
.... خواندن برای من شد یک آرزو ... دلیل این هم سال مجوز ندادن و ممنوع شدن چه بود؟ کسی توضیحی داد؟ خطایی از شما سر زده بود؟ من هر بار پیگیری کردم گفتند شما خواننده قبل انقلابی بودی، خواننده کاباره بوده ای!! من بارها گفتم آن زمان خواندن در کاباره رسم بود ولی کسی قانع نشد. گفتند کارهای تو کوچه بازاری بوده. این کوچه بازاری گفتن هم توسط بچه های رادیو تلوزیون باب شد و سر زبان ها ...
عامل موفقیت قایقرانی از زبان ملی پوش کایاک/ کمال زاده: بعد از مرگ پدرم نتیجه خوبی نگرفتم
به پیشرفتی داریم. وی ادامه داد: با توجه به سرد بودن هوای تهران در بهترین زمان اردوی بوشهر برنامه ریزی شد و با آب و هوای عالی که بوشهر دارد زمستان خوبی را سپری کردیم و به امید خدا با آمادگی کامل وارد تمرینات سال جدید خواهیم شد. کمال زاده که با تازگی در غم از دست دادن پدر خود داغدار شده است با اشاره به تست انتخابی تیم ملی بیان کرد: در آخرین تست با توجه به ...
خبر نداشتم!؛ ادامه روایت دومین جلسه دادگاه حادثه تروریستی شاهچراغ
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، بعد از بیعت گرفتن از حامد، عبدالله گفت: فردا طرف غروب، حامد رو ببر شاهچراغ و ولش کن. وقتی بردیش، به من اطلاع بده، از حامد که بیعت گرفتم، نیم ساعتی رفتم بیرون. تا نصف شب نخوابیدم. قاضی پرسید که چرا از حامد بیعت گرفتی؟ و محمد رامز جواب داد: عبدالله سعید گفت برای عملیات توی شاهچراغ. وقتی شنیدم، تعجب کردم و به عبدالله گفتم: اونجا همش زن و بچه و افراد بی ...
روایت یک مبارز از زندان طاغوت؛ وقتی با زیرشلواری آزادم کردند کسی مرا نمی شناخت!
. آن زمان ها ورود به این مدرسه خیلی سخت بود. مثلا 3 هزار نفر ثبت نام می کردند؛ در حالی قرار بود 30 نفر پذیرفته شوند. من سوم شدم. همکلاسی ای داشتم به نام مصطفی وفامهر که بعدها به شهادت رسید. خیلی پسر نمازخوان و مومنی بود. یک بار اعلامیه ای بردم مدرسه و یواشکی دادم گفتم این اعلامیه آقاست. ببر خانه پنهانی بخوان. خیلی هم تأکید کردم مبادا بدی به کسی. وقتی خواندی برگردان به خودم. برادر مصطفی ...
بازخوانی آخرین سال های زندگی حسن ناهید / از کنایه های زن عمو تا حقوق 700 هزار تومانی
...، حتی گاهی زیر پتو نی می نواختم که کسی صدایش را نشنود. آن زمان ننگ می دانستند که کسی نوازنده شود. زن عمویی داشتم که در عین تعریف کردن از من می خواست کنایه اش را هم بزند، خطاب به پدرم با لهجه شیرازی می گفت: آقای ناهید، حسن آقا هم که ماشاءالله می خواهد، قربون نی زن شود. قربونِ نی زن نوازنده ای دورگرد بود. مردم آن زمان هرگز دوست نداشتند که فرزندانشان وارد کارهای موسیقی شوند. الآن اما پدر و ...
ناگفته های یک بانو ایرانی از اسارت درزندان های آمریکا
آمریکا تحصن کنیم. 120 پسر و 30 دختر با دست نوشته هایمان نشستیم رو به روی کاخ سفید. نه شعاری می دادیم نه رفتار غیر قانونی ای. اما به وحشیانه ترین حالت ممکن همه ما را دستگیر و زندانی کردند. اشک خانه نشین چشم هایش می شود. بغض راه گلویش را می بندد و منِ مشتاقِ شنیدن لیوان آبی به دستش می دهم. سخت است روزهای تلخ را به یادآوردن. مثل اسیران کربلا کمی که بهتر می شود راوی ادامه ...
درباره یکی از زنان بدون ادعا؛ راحله نخعی
سندرم خودبزرگ بینی با چاشنی حماقت مالک اتوبوس چه می گویند؟! کمتر از یک متر فاصله بین صدراعظم اتوبوس با بانو راحله نخعی بود... شاهد بودم که کدبانو بودن ذاتی اش را در گفتار و رفتارش به نمایش گذاشت؛ کد بانو در زبان اوستا زن همپایه مرد است، کد به معنی خانه و صاحبخانه و بانو به معنی فروغ و روشنایی است. *** از سال 1352 تا امروز ماشین های متفاوتی داشتم و تمام جاده های ایران و ...
لو رفتن رابطه شرم آور مرد پلید با همسر دوستش!
اینقدر با هم صمیمی باشیم. حتی به او گفتم می ترسم بابک از اینکه تا این حد به من توجه می کنی ناراحت شود وگمان بد کند. اما او هر بار می گفت: بابک آنقدر سرگرم کارش است که اصلاً یادش نیست زن دارد و هیچ وقت هم چیزی نمی فهمد. پس خیالت راحت. بابک هم رفتارش با من عادی بود و هرگز تصور نمی کردم از چیزی خبر داشته باشد. هر چه می گذشت رابطه ما صمیمی تر می شد، اما من بیش از همه چیز نگران دخترم بودم ...
زندگی دوربرگردان ندارد
آقای راننده که اتفاقاً مسن هم بود افتادم و وقتی او با تعجب نگاهم کرد، گفتم ببخشید در حال فوتبال بازی بودم! پس از آن در روستا های خواجه جمالی، ده زیر، آباده، دهچاه، مشکان، نصیرآباد و البته در شهر نی ریز در مدرسه راهنمایی مصطفی خمینی و دبیرستان شهید بهشتی (شعله سابق) به تدریس پرداختم. - چه درس هایی تدریس می کردید؟ با مقطع ابتدایی شروع کردم که شامل تمام دروس ابتدایی بود. در ...
دانلود قسمت 1 رهایم کن (رهایم کن قسمت 1) دانلود قسمت اول سریال رهایم کن کامل با ترافیک رایگان
است و از ظرفیت معرفی بازیگران جدید بهره برده است. یعنی حضور بازیگران چهره در کنار جوانان. قهرمان اصلی سریال که یک زن است را یک بازیگر جدید و با استعداد بازی می کند. حمید فرخ نژاد, الناز ملک, عباس جمشیدی فر, سجاد بابایی,ابتسام بغلاتی,امین مبری ,وحید آقاپور درباره سریال سقوط: سریال سقوط به کارگردانی سجاد پهلوان زاده در سال 1401 ساخته شده است. این سریال محصول کشور ...
مسعود شجاعی: در این برهه سرمربی ایرانی برای تیم ملی بهتر است
بازی کنم. شجاعی عنوان کرد: من شرایط خیلی خوبی در باشگاه نساجی داشتم. با بچه ها خیلی رفیق بودیم و جو تیم و رختکن خیلی خوب بود اما با این وجود تصمیم گرفتم جدا شوم. از انتخاب تیم هوادار نیز خیلی خوشحال هستم. روز اول به ساکت الهامی و همه بچه ها گفتم واقعا انتظار نداشتم به این اندازه تیم خوبی باشند و بازیکنان خوبی داشته باشند. شناخت کافی از هوادار نداشتم و قبل از آمدن به این تیم و ...
بانوان شاعر در حوزه های ادبی نقش پررنگی دارند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، مراسم رونمایی از کتاب دَم با حضور نویسنده اثر، سمانه خلف زاده، شاعران آیینی و علاقه مند به شعر و ادبیات در کتاب رضوی قم برگزار شد. خلف زاده به نقش و تاثیر شاعران زن در شعر آیینی اشاره کرد و گفت: بانوان شاعر در حوزه های ادبی نقش بسیار پررنگی دارند و تاثیرشان در ادبیات آیینی بر کسی پوشیده نیست. نقش زنان شاعر در دوران انقلاب، دفاع مقدس و ...
وقتی همسر سردار تهدید شد!
آن روز مرا تنبیه کردند و مادرم ناراحت شده بود که کتک می خورم. یک بار هم یادم هست که یک لباس توری سفید گرفته بودم. آن موقع بین ما بچه ها معمول بود که لباس هایمان را با هم عوض می کردیم. یک بار من لباس توری دوستم را پوشیده بودم و پدرم به تنم دید و خیلی ناراحت شد و پرسید از کجا آمده؟ با اینکه کارگر شرکت نفت و از نظر درآمد معمولی بود، پرسید از کجا آوردی؟ من چنین چیزی برایت نخریده ام. گفتم پیراهن دوستم ...
استتار جالب پل در عملیات والفجر 8
داشتم به فاو بروم و دنبال فرصتی برای این کار بودم. یک روز سوار پیکان هلال احمر شدم و به فاو رفتم. نیروهای فنی و مهندسی در 2 طرف رودخانه اروند اسکله فلزی زده و یک پل متحرک به نام پل خضر برای عبور نیروها و بردن تجهیزات به فاو روی شط اروند زده بودند. پل متحرک خضر یک دوبه (شناور) متحرک بود که با کابل کشی بین 2 اسکله با نیروی یک موتور تراکتور کار می کرد. قبل از اینکه سوار خضر شوم، از یکی از بچه ...
تجاوز به زن شوهردار تهرانی جلوی بچه اش
...> زن جوان که هدف این اقدام هولناک سارق شیطان صفت قرار گرفته به خبرنگار رکنا گفت: همراه فرزند 4 ساله ام برای خرید از خانه خارج شدیم و در زمان بازگشت این پسر جوان شروع به ایجاد مزاحمت برای من کرد که من از ترس به سرعت به سمت خانه حرکت می کردم و او قدم به قدم مرا تعقیب می کرد تا اینکه در نزدیکی خانه دیگر او را ندیدم اما وقتی در خانه را باز کردم و وارد پارکینگ خانه شدم پسر جوان با هل دادن در مانع بسته ...
مزه شیرین حجاب و نماز با عروسک های ابداعی بانوی طلبه/ جای عروسک آلاء در جشن فرشته ها خالی بود+فیلم
) شدیم. در قم که ساکن شدیم، 5 ساله بودم اما خوب یادم است خانم های همسایه با لباس های قدیمی بچه ها، پیراهن و شلوار کوچک می دوختند و داخلش را با پنبه پر می کردند. بعد با پارچه چلوار، یک صورت برایش درست می کردند، اجزای صورت را روی آن نقاشی و بعد، گلدوزی می کردند و این می شد عروسک. من خیلی دوست داشتم یکی از آن عروسک های دست دوز ساده و نرم داشته باشم اما هیچ وقت این اتفاق نیفتاد. درواقع من دوست داشتم ...
روایت خسرو باباخانی از نویسندگی در نشست مهمان سه ضلع اصلی برای نویسنده شدن
پاسخ گفت: سخت ترین سوالی که می توان از یک نویسنده پرسید این است که مرز واقعیت و خیال کجاست؟ چگونه این مرزها را می توان رد کرد و یا ادغام کرد؟ چگونه از دل آن می توان یک قصه بیرون بیاوریم؟ خیلی پیچیده است. وقتی خاطرات عاشقیت پنجم سیده زهرا را شروع به نوشتن کردم تمام خاطراتی که در دوران جنگ داشتم و آن ها را فراموش کرده بودم را مجدد در ذهنم بازسازی کردم. مرور این خاطرات پررنج برایم بسیار سخت بود. بخشی از ...
لیام نیسن: به حرفه ام که نگاه می کنم کمی پشیمان می شوم اما نه زیاد!
اندوهم را از بین ببرم، تا چیزی در مورد دلیل لعنتی ما برای بودن در این سیاره پیدا کنم. برایم تجربه فوق العاده و سختی بود. فیلمبرداری اش هم سخت بود، اما بودن در کنار آن بچه ها، فرانکی گریلو! و جو، بازیگران شگفت انگیز. فکر می کردم در چنین جمعی و در شبکه ایمنی بزرگی قرار دارم. همه آنها آنجا بودند و به من کمک می کردند. می دانید منظورم چیست؟ البته من هم آنجا بودم تا به آنها کمک کنم. هفته اول در ...
قهرمان محله | پزشک هم محله ای از خاطراتش با دکتر قریب می گوید | ویزیت رایگان بیماران و پرداخت هزینه نسخه
؟ گفتم حسابدارم. گفت "تو لیسانس گرفتی که بیایی بانک کار کنی؟ با مدرک 6ابتدایی هم که می توانستی این کار را انجام بدی! " خیلی خجالت کشیدم. این حرف مرا به فکر انداخت. 2سال بعد از آن روز به دانشگاه پزشکی رفتم. بعد هم پیش همان استادم رفته و گفتم امر شما را اطاعت کردم. همزمان با کار در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شدم و ادامه تحصیل دادم. بلافاصله وارد دوره پزشکی شدم. آن موقع سه برابر ظرفیت اعلام می ...
عکس پسر خانم بازیگر سریال سقوط از پسرش رونمایی کرد / باور می کنیدالناز ملک بچه دارد؟!
بازیگر نقش آیسان در سریال سقوط با انتشار این عکس در پشت صحنه این سریال در کنار پسرش اینستاگرامش را بروز کرد. الناز ملک بازیگر نقش آیسان در سریال سقوط متولد سال 1374 است. الناز ملک پیش از سقوط ایفاگر نقشی کوتاه در سریال آنتن یکی دیگر از مجموعه های شبکه نمایش خانگی بود. مینی سریال سقوط به کارگردانی سجاد پهلوان زاده این روز ها در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است، سریالی که مهاجرت پر سر و صدای یکی از ...
جزییات تدارکات حمله تروریستی حرم شاهچراغ (ع) از زبان متهم ردیف اول
محمد رامز (متهم ردیف اول دادگاه) خیلی خوب و شمرده فارسی صحبت می کرد. حتی لهجه چندانی هم نداشت. قاضی از او پرسید: همراه چه کسی اومدی شیراز؟ محمد رامز در جواب گفت: 23 مهر، شب که شد با تاکسی به شیراز اومدم. خودم تنها با راننده توی ماشین بودیم. یک میلیون و 600 هزار تومان کرایه دادم. ترمینال کاراندیش پیاده شدم. اولین بار بود که شیراز رو می دیدم. جایی رو بلد نبودم و آشنایی هم نداشتم. تا ظهر ...
ماجرای زنی که دخترش را ترغیب به رابطه جنسی کرد
رضایت من از این زندگی مشترک، همه تلاشش را به کار می گرفت. با این حال من نه تنها تمایلی به او نداشتم بلکه روز به روز هم بیشتر از او متنفر می شدم. البته حرف ها و جملات یکی از دوستانم در این حس تنفر نقش مهمی داشت. بیشتر بخوانید: تعداد دفعات نرمال رابطه جنسی: تحقیقات چه می گوید؟ فوتبالیست معروف به رابطه جنسی با شاکی اعتراف کرد! فریده زن مطلقه ای ...
پدربزرگ مهربان چیذر را بشناسید | قاب های دوست داشتنی از یک زندگی
نیروی هوایی خدمت کردم. حالا به قول خودش یک چیذری تمام عیار است و می گوید: سال ها پیش از آمدنم به چیذر، یکی از اجدادم به نام علی یزدی از یزد به این محله آمده بود و کشاورزی می کرد. من هم آمدم و به کشاورزی مشغول شدم. چیذر همان طور که از اسمش پیداست گندم زاری بود که موقع برداشت گویی زر درو می کردید. سماور روضه خوانی! پیرمرد به سماوری گوشه اتاق اشاره می کند و می گوید: در دوران ...
تقاضای اعدام شماعی زاده بر روی دیوار خانه اش
فروشگاه ایرانی، زبان همان اندازه که در دبیرستان یاد گرفته بودیم، ابرانیان شریفی در لس آنجلس اقامت داشتند اما من گیر یک معاملات ملکی غیر انسان افتادم که با چرب زبانی بلا سرم آورد بعد از آن دیگر به هیچ کس اعتماد نمی کنم و معتقد شده ام اعتماد کردن نهایت بی عقلی است. پولم تمام شد وکالت دادم که ماشین مرا در ایران بفروشند تا بتوانم بلیط بخرم و برگردم. از لس آنجلس آمدیم نیویورک هنوز ایران ایر وجود ...