سایر منابع:
سایر خبرها
نقشه سیاه جاری بی آبرو برای زن جوان
شهر زندگی می کرد. بی درنگ به یک تاکسی اینترنتی زنگ زدم وبه همراه او به نشانی مذکور رفتم. راننده میانسال رو به من کرد و گفت، اینجا محله خطرناکی است ولی من به ناچار نزد آن زن رفتم و دارو را گرفتم. آن روز بعد از مصرف دارو حالم بهتر شد ولی باز هم نفهمیدم چگونه در دام شیطانی یک دختر خیابانی افتاده ام تا این که دوباره برای تهیه دارو دچار مشکل شدم چرا که بهنوش در خارج از شهر به سر می برد. او به من تاکید ...
پدرم خیانت کرد؛ مادرم خود سوزی کرد و من بدبخت شدم!
به گزارش تازه نیوز، این ها بخشی از اظهارات زن 29 ساله ای است که برای فرار از زخم های یک عشق خیابانی به قانون پناه آورده بود. این زن جوان در حالی که روزهای تاسف بار گذشته اش را در تقویم زندگی ورق می زد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: وحشتناک ترین صحنه زندگی من در حالی رقم خورد که 3 بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود. به نقل از خراسان، آن روز مادرم که مانند همیشه با پدرم ...
جزئیات جنایت ناموسی در شهرستان بهارستان / یک زن به قصاص محکوم شد
فرید یک باره مرا آزار داد و تهدید کرد به کسی حرفی نزنم. به همین خاطر سکوت کردم.او می دانست از ترسم به کسی حرفی نمی زنم؛ به همین خاطر 7 بار دیگر نیز مرا آزار داد. این زن در تشریح جزئیات روز جنایت گفت: آخرین بارساعت 8 صبح در حال ارسال پیامک به فرید بودم که همسرم متوجه ماجرا شد.من واقعیت را به او گفتم و خواستم از هم جدا شویم اما او قبول نکرد. محسن از من خواست تا با فرید قرار ملاقات بگذارم ...
سبک زندگی قرآنی در جوار بارگاه منور امام رئوف
بیشتر ادامه می دهد: بعد دیپلم برای تربیت مدرس وارد جامعه قاریان قرآن شدم. آقای غلامی مسئول آموزش آنجا بود که واسطه ازدواج ما یکی از اساتید بودند. تمام اقوام و اجداد من نسل در نسل با سادات ازدواج کردند اما پدرم برای ازدواج من با یک فرد سید تأکید نداشت و مأنوس بودن با قرآن شرط او برای خواستگارانم بود. الحمدالله همسرم این معیار ازدواج من را داشت و در سن 19 سالگی ازدواج کردم . سکونت در مشهد ...
درگیری لفظی راننده با عابرپیاده جنایتی خونین رقم زد!
شهر کرج شناسایی و با هماهنگی مقام قضایی در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر شد. وی ضمن اشاره به اعتراف متهم به انجام قتل، گفت: پس از تکمیل پرونده متهم برای انجام مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شد. سرهنگ شجاعی در پایان خاطرنشان کرد که افزایش میزان تحمل و حلم و سعه صدر در مواجهه با افراد عصبی می تواند از وقوع حوادث تلخ اینچنینی پیشگیری کند. فرزند مادر قاتلش را بخشید/ حمید به مراجعان خود تعرض می کرد! برای انتقام از خیانت های همسرم به پارتی های شبانه می رفتم! ...
مرد شیطان صفت مرا فریب داد/ قرار بود برایم وام بگیرد ولی بارها به من تجاوز کرد!
.... من هم، چون قول گرفته بودم برایم وام بگیرد، چیزی نگفتم، اما مدتی بعد این مرد به من گفت: باید دوباره به خانه اش بروم. من قبول نکردم و مرد جوان تهدیدم کرد. او بار ها مرا وادار کرد به خانه اش بروم و بعد هم از من اخاذی کرد. با توجه به گفته های این دختر، قضات شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران او را به پزشکی قانونی معرفی و دستور بازداشت متهم را نیز صادر کردند. مرد بازداشتی مدعی شد دختر جوان ...
چشم های این مَرد مهریه زنش شد ؛ لیستی از عجیب و غریب ترین مهریه هایی که زنان ایرانی تعیین کرده اند | از ...
کم کم اختلاف های ما شروع شد. او می گفت که حتما زن دیگری در زندگی ام هست که نمی خواهم وی با من به سفر خارجی بیاید. وقتی لابه لای حرف ها و جرو بحث هایمان از همسرم شنیدم که به خاطر علاقه اش به سفر با من ازدواج کرده، علاقه ام نسبت به او را از دست دادم و بعد از چند روز متوجه شدم که وی به دادگاه آمده و مهریه اش را به اجرا گذاشته است. قاضی عموزادی پس از شنیدن اظهارات زوج جوان وقتی ...
جنایت مرد افغانستانی به دستور برادرش
دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. آرام و قرار نداشت و هر زمانی از برادر ناتنی اش صحبت می کرد، اشک پهنای صورتش را می پوشاند. می گفت برادرم نذیر زرنگ بود و من ساده را فریب داد و وارد معرکه درگیری کرد. تازه زندگی ام سر و سامان گرفته بود و همراه دو فرزندم و همسرم با درآمدی که در مرغ فروشی داشتم خوشی می کردم، اما برادرم من را تحریک و دست مرا به خون سعید آلوده و زندگی ام را نابود کرد. *نذیر ...
سارق فراموشکار دو بار سراغ یک طعمه رفت
زندانیان با همین شگرد از هزار نفر سرقت کرده بود. وسوسه شدم تا با همین شیوه سرقت کنم تا پولدار شوم اما خیلی زود گیر افتادم. چطور دستگیر شدی؟ حواس پرتی کار دستم داد. البته اینجا هم بدشانسی آوردم. تا شب عید سرقت ها را انجام دادم و بعد توبه کردم. تقریبا 20روز بود که دیگر سرقت را گذاشته بودم کنار تا اینکه روز حادثه با دیدن یک پیرزن وسوسه شدم تا از او با این شگرد سرقت کنم. رفتم از ...
نقشه شوم زن جوان برای شوهرش
شدم و شاهد قتل مرد جوانی بودم، اما کابوس های شبانه مرا وادار کرد تا به پلیس مراجعه کنم. دختر جوان گفت: من در یک کافه با مهتاب و کوروش آشنا شدم. کوروش پسری تحصیلکرده و طراح ساختمان بود، مهتاب هم زنی متأهل و جوان بود که فوق دیپلم داشت، اما از زمانی که ازدواج کرده بود، بیرون از خانه کار نمی کرد. او برای پر کردن اوقات فراغتش هر چند وقت یک بار به کافه می آمد. رفت و آمدهای مان به کافه باعث ...
سرداری که از حدود الهی کوتاه نمی آمد
حسینیه و مرکز فرهنگی تلاش می کرد؛ و پس از این دو هفته به تهران مراجعت نموده و مدت بیست روز نزد خانواده می ماند. در زمانی که جریان های تکفیری و وهابی، تروریست های داعشی را سازماندهی کردند تا استان ها و شهرهای غربی عراق همچون موصل و الرمادی را اشغال کنند و به بارگاه امامین عسکریین علیهماالسلام در شهر سامراء دست یابند وی به اتفاق نیروهای داوطلب مردمی به سمت جرف الصخر رفت و نسبت به آزادی این ...
پشت پرده کشتی ایران با منصور برزگر
زیر نظر او تمرین کنند. در ادامه مصاحبه جذاب و خواندنی با منصور برزگر اسطوره پرافتخار کشتی ایران را می خوانید: * بهترین تفریح ما در بچگی کشتی گرفتن بود 12 اسفند 1326 در محله عباسی خاکی در تهران به دنیا آمدم. در سلسبیل، آریانا و مرتضوی بزرگ شدم. آن زمان همه محله ما باغ بود و از بچگی بهترین تفریح مان در محل کشتی گرفتن با این و آن بود، با این محله و آن محله کشتی می ...
سال جدید، حال جدید
سفره جمع و میهمانی تمام شد. سفره داری خصلت رمضان و میزبان است و ما می مانیم و یک سال انتظار تا میهمانی بعدی. توأمان شدن رمضان و بهار طبیعت گویا یک شروع بود؛ شروعی در آغاز سال جدید برای ایجاد تحول؛ همان تحولی که همیشه می گوییم از سال جدید، از فصل جدید، از ماه جدید، این شنبه و این شب قدر و... شروعی برای راه رفتن و قدم برداشتن دست در دست خدا و قلبی که همواره با عشق به حضور و رحمت او می تپد. ...
ماجرای پیچی که گرای رزمندگان را می داد
قرارگاه رمضان عهده دار بودند. در مراحل اولیه عملیات، اغلب اهداف موردنظر تصرف شد، لیکن در ادامه عملیات که ده شبانه روز به طول انجامید، الحاق بین دو قرارگاه صورت نگرفت و هدف های عملیات ناقص ماند. روایت اکبر عنایتی سرهنگ پاسدار اکبر عنایتی از فرمانده گردان های لشکر امام حسین (ع) در کتاب زندگی به سبک عاشقی به بیان خاطرات خود از این عملیات پرداخته که به مناسبت ایام ...
خاطرات جالب و خواندنی امیر دادبین در برنامه حضور
شهید صیاد دارید که نگفته باشید؟ امیر دادبین: یکبار داشتیم می رفتیم طرف میاندوآب، یک پایگاهی درگیر شده بود و چند شهید داده بود. من احساس کردم که شهید صیاد یک مقداری تو فکر رفتند. ایشان پشت فرمان بودند و من بغل دست شان نشسته بودم. من فکر کردم که یکجوری ایشان را باید از این وضعیت ناراحتی دربیاورم. (ببخشید بی ادبی می شود) گفتم تیمسار من می خواهم یک زن دیگر بگیرم. (حاج خانم اینجا نشسته اند و ...
تصاویر | طلبه ها در ساحل دنبال چه هستند؟ | می گفتند جای طلبه ها ساحل نیست...
، یکی از برنامه های شادی بود که در کنار ساحل برگزار می کردیم. یک روز وقتی داوطلب خواستیم، همان هایی که فکر نمی کردیم دست بلند کردند؛ یک آقا با دستان خال کوبی شده و همسرش که ظاهر نامناسبی داشت. می شد بگوییم اگر خانم حجابش را رعایت نکند، از شرکت دادنتان در مسابقه معذوریم. نتیجه این می شد که آنها با دلخوری می رفتند و شاید دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمی کردند. اما ما از حضورشان در مسابقه استقبال کردیم ...
آشنایی با قاری خوش خوان نزاجا سروان عرفان اکبری + صوت و عکس
تهران آمدم، به صورت مرتبط از جلسات استاد علی اکبر ملکشاهی استفاده کردم و حتی بعضاً از محضر اساتید قرآنی که به دانشگاه افسری نیز دعوت می شدند، بهره مند شدم. پس از وقفه پنج ساله که برای ادامه خدمت به شهرستان های مرزی غرب کشور اعزام شدم، آنجا با رکودی از لحاظ بحث پیشرفت در تلاوت قرآن مواجه شدم. البته در حال حاضر یکی دو سالی است که در مرکز استان کرمانشاه زندگی و خدمت می کنم و حضورم را در جلسات قرآن ...
قاتل دختر آبادانی بخشیده شد/| نجات پسرعمو در قتل ناموسی
مرد دیگری از خانه فرار کرد. پسر جوان گفت: یک سال بود که شب و روز نداشتم و هرجا که احتمال می دادم همسرم به آنجا رفته باشد را سر زدم تا اینکه اطلاع پیدا کردم همسرم در مشهد است به همین خاطر به دنبالش رفتم و ابتدا او را بخشیدم و با هم به آبادان بازگشتیم. مرد همسرکش ادامه داد: بعد از رسیدن به آبادان خانواده ام با حرف های شان مرا تحریک کردند و به خاطر اینکه همسرم از خانه فرار کرده ...
قتل شبانه مادر در یک قدمی 4 فرزند خردسالش
با دو دست گرفته و هق هق کنان اشک می ریزد. اما در همان حال چند دقیقه ای با خبرنگار ما گفت وگو می کند. اهل کجایید؟ افغانستانی هستیم.12 سال پیش وقتی با ملالک ازدواج کردم به ایران آمدیم و رعنا دختر بزرگمان اینجا به دنیا آمد. شغل شما چیست؟ نگهبان هستم.هر روز ساعت 5 عصر به خانه می آمدم و تا حدود ساعت 10 شب کنار همسر و فرزندانم بودم.بعد دوباره به محل کارم می رفتم ...
قتل انتقام جویانه بخاطر شکستن بینی پسربچه 5 ساله ! / داستانی از نامردی یک برادر !
ار کنیم. گفت اتفاقی هم بیفتد من مراقب زن و 2 دختر خردسالت هستم، اما بعد زیر حرفش زد. می گفت اگر دستگیر شدید اسمی از من نبرید! تا یک سال بعد از جنایت هم دستگیر نشده بود و در آن مدت با اینکه می دانست من به افغانستان فرار کرده ام اما هزار تومان هم کمک زن و فرزندانم نکرد. از روز حادثه بگو. شنبه به دوستش به نام مجید گفته بود آمار رفت و آمدهای حشمت را بدهد، او هم محل تردد حشمت را به ...
لایف استیل جالب رییس کمیته ملی المپیک؛ خسروی وفا مردی بدون راننده، بدون کت، با نان و پنیر
هستند و باید به هر دوی آنها احترام یکسان گذاشت. این سبک زندگی بسیار راحت است. هر موقع هم به من بگویند نیا دیگر نمی روم. وی افزود: شما انتظار ندارید اتومبیلی که 70 سال کار کرده با اتومبیلی که امروز از کمپانی بیرون آمده یکی باشد. سن و سال چیزی است که روحیه در آن خیلی تاثیر دارد. شما جوان های 25، 30 ساله را نگاه کن. به اندازه 70، 80 سال افسرده هستند. درست هم نمی شود. اما به نظر شما ...