ترانه فقط برو با صدای بهنام بانی+ موزیک ویدیو
سایر منابع:
سایر خبرها
فال حافظ امروز / 15 خرداد با تفسیر دقیق + فیلم
کارساز نشد. حسودان و رقیبان باعث عقب افتادن کارهای تو شده اند. نگران نباشید و غم و غصه به دل راه ندهید، خداوند جواب بددلی های حسودان را خواهد داد، گناهان شما را خواهد بخشید و شما را به مراد دل می رساند. به خداوند توکل داشته باشید و همه چیز را به او بسپرید. فال حافظ متولدین تیر من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم عهد ...
تجاوز به زنان به بهانه مسافرکشی | درباره عقرب سیاهی که کابوس زنان تهرانی شد
در قفل بود او تنها راهی که پیش رویش می دید، داد و فریاد کردن بود و در همین هنگام خودرویی که در حال عبور از آنجا بود، مقابل خودروی پژو پیچید و دو مرد از آن پیاده شدند. زن جوان با دیدن آن دو مرد، انگار که جان تازه ای گرفته باشد، فریاد زد: کمک، کمک. این درحالی بود که راننده جوان خودش را آماده می کرد تا با دست به سر کردن مردان غریبه، بتواند به راهش ادامه دهد. لحظاتی بعد وقتی 2 مرد غریبه به ...
پدر و مادر شهید از خاطرات پسر شهیدشان می گویند | مهرداد نگهبان بیت امام(ره) بود
است در بیت امام نگهبانی بدهند. فقط من و چند نفر را که مورد اعتماد هستیم، برای نگهبانی بیت امام و ریاست جمهوری انتخاب کرده اند. معصومه خانم سفره را جلوی مهرداد پهن کرد: چه می دانم مادر، حالا بیا ناهار بخور، ضعف کرد. نه، می خواهم برای بچه های مسجد تخم مرغ نیمرو کنم ببرم. همانجا با آنها یک لقمه می خورم. معصومه خانم با اوقات تلخی جواب داد: آخر این چه کارهایی است که تو می کنی؟ برای بچه ...
وصال عاشق و معشوق در 14 خرداد 65
جدیدش را برایش آوردم و گفتم این چند روز که هستی از این ها استفاده کن. کت و شلوار و قربان صدقه مادرانه اما احمد امتناع می کرد: نه مادر، اگر بیرون بپوشم و جوانی ببیند در صورتی که توان مالی برای خرید نداشته باشه، چه؟ می گفتم: خب در خانه بپوش و جلوی من راه برو. قبول کرد و پوشید و مدتی در حیاط خانه قدم زد و من هم قند در دلم آب می شد و ماشاءالله می گفتم و فوت می کردم ...
خاطرات گیل بانو از روز رحلت امام
...! لبخندی زد و گفت: برای مادر هیچ گاه فرزند دست و پاگیر نیست! گفتم: چه کردی با این نوزاد 2 ماهه دست و پاگیر؟! مادرِ قصه زندگیِ ما با لحنِ مادرانه و مهربانانه گفت: کاری نمی توانستم بکنم باید تو را با خود می بردم، خانم همسایه که خانه نمانده بود او پیش تر از ما خود را به خیل عزاداران رسانده بود. حبیبه خانم، بی سر و سامان از داغِ امام(ره) من را در آغوش گرفت و بی درنگ پای پیاده ...
مرور جلوه های رفتاری امام با کودکان
کن تا با من بیاید. گفتم: آقا، بد است، حالا او یک چیزی گفت. گفتند: نه، من به او قول داده ام که او را ببرم، تو برو صدایش کن که بیاید. من رفتم و علی را بیدار کردم و لباسش را عوض کردم و گفتم برو حسینیه. وقتی برگشت گفت: مامان رفتم حسینینه (نمی توانست بگوید حسینیه). آنجا یک چیز هایی داده بودند به امام که تبرک بکنند، امام داده بودند به علی، که او دست بکشد. او هم می گفت: مردم به من چیز دادند، من هم آن ها ...
تفال به حافظ امروز یکشنبه 14خرداد 1401/ پشمینه پوشِ تندخو، از عشق نشنیده است بو
... وانگه به یک پیمانه مِی، با من وفاداری کند دلبر که جان فرسود از او، کامِ دلم نَگْشود از او نومید نتوان بود از او، باشد که دلداری کند گفتم گره نَگْشوده ام، زان طُرِّه تا من بوده ام گفتا مَنَش فرموده ام، تا با تو طَرّاری کند پشمینه پوشِ تندخو، از عشق نشنیده است بو از مَستیَش رمزی بگو، تا تَرکِ هشیاری کند چون من گدایِ ...
ما امام دیده و ندیده ها!
های تار در ذهنم است یادم است از چهره اش هم می توانستم مقتدر بودنش را فهمید و هم رحمان و رحیم بودنش را. خُب با این اوصاف اینجا چه می کنید، می توانستید از این تعطیلات چند روزه استفاده کنید و بزنید به دل سفر! شال روی سرش را تنظیم می کند: سفر همیشه می تواند باشد ولی من و همسرم بعد از این اتفاقات اخیر در کشور که کلی دروغ و تفرقه در کشور بود، حس می کردیم که داریم خفه می شویم! باور می کنید من ...
فال حافظ امروز یکشنبه 14 خرداد ماه/ هوای مجلس روحانیان معطر کن
... حالیا مصلحت وقت در آن می بینم که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند که مکدر شود آیینه مهرآیینم تعبیر فال حافظ: فال حافظ امروز شما می گوید بسیار انسان آزاده و نترسی هستید. هیچ وقت کاری نمی کنید که باعث سرافکندگیتان شود. همیشه در صدد رفع عیوب و اشکالات خودتان می باشید. غمی در دل دارید که بسیار سنگین است فقط از خدا ...
زنده زنده سوختم زنده ماندم بعد دزد شدم ! + سرنوشت تلخ یک سارق
کنی؟ بله تنها هستم. گاهی دوستانم پیشم هستند ولی کلاً تنها زندگی می کنم و دلم نمی خواهد سراغ مادرم را بگیرم. *از خانواده پدری ات چطور؟ از یکی از پسرعموهایم خبر دارم. او با من کار می کرد، وقتی سرقت می رفتیم او را هم می بردیم. *می دانی چون سابقه دار هستی ممکن است حبس طولانی بگیری؟ من در این سرقت شرکت نداشتم، فقط گفتم که چطور می شود وارد خانه شد و قفل ها را باز کرد. با این حال می دانم قاضی حرفم را باور نمی کند. *قبلاً چند بار زندان رفته ای؟ پنج بار. کدخبر: 891917 1402/03/14 22:50:38 لینک کپی شد ...
وقتی بازیکن پرسپولیس در برابر مشهورترین قاتل ایران قرار گرفت!
کنی؟ بدون اینکه مکثی کنم گفتم من بازیکن پرسپولیس هستم. حالا هیچ وقت این را نمی گفتم ولی یک لحظه احساس کردم این را بگویم به نفعم می شود. به من گفت چی همراهت داری؟ من خودم را به کوچه علی چپ زدم ولی دوباره ادامه داد. جیبم را بیرون ریختم و گفتم فقط چند هزار تومان پول دارم، همین. زیاد پول تو جیب مان نمی گذاشتیم. رفیقش گفت ساکت را باز کن. ساک را باز کردم دید ...
پیک امام خمینی(ره) به خراسان، چه جملاتی را از طرف ایشان به امام رضا(ع) گفت؟ / مروری بر سبک زندگی و حالات ...
به گزارش قدس آنلاین ، آنچه او رقم زد را اگر از نزدیک نمی دیدیم و قرار بود صرفاً در لابه لای سطور تواریخ بخوانیم، به این راحتی برایمان باورپذیر نبود. در عصری که دین و مذهب نشانه تحجر و واپسگرایی بود و کسی حتی جرئت حرف زدن از امکان یک انقلاب با رنگ و بوی دینی نداشت، او قیام کرد و غبار را از آیینه فطرت انسان ها زدود. اینکه چطور روح الله ، روح خدا شد در کالبد ملت را باید در سبک زندگی و حالات توحیدی ...
نعیمه نظام دوست از عشق زندگی اش رونمایی کرد | استوری نعیمه نظام دوست با چهره جدیدش و موهای بلوندش حسابی ...
برترین ها لباس پرنسسی بهاره رهنما در کافه همه رو شوکه کرد | خانم از وقتی عمل زیبایی کرده گنگش رفته بالا عکس جنجالی جدید از سارا و نیکا همه رو مات کرد | سارا و نیکا با اینکار همه رو شوکه کردند نیوشا ضیغمی از تیپ تابستانی اش رونمایی کرد | خانم با عمل جدیدش شده عین ملکه ها تغییر برگ ریزون نگار جواهریان بعد از عمل زیبایی | نگار جواهریانم از نچرال بودن در اومد پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلای ...
مصطفی صدرزاده کیست + عکس
...> شکر خدایی را که از میان این همه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد. و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد. و شکر بی پایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم. خدایا از تو ممنونم بی اندازه که در دل ما محبت سید علی خامنه ای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزید های دوران را ...
اشعار ویژه ارتحال امام خمینی قدس سره
بازیای بچگی شهیدش میشدیم حالا ما بزرگ شدیم حال امیدتو بپرس حال و احوال کوچولوی شهیدتو بپرس *** خوش نداشتیم عکس ماهت روی سکه ها وکنج اسکناسا بشینه زینت قابای خاتم بشه و روی میز با کلاسا بشینه عکستو قاب میگیرن فقط تماشا میکنن اسمتو میارن و رسمتو حاشا میکنن چشم بیدار تو رو دیدن ولی دلشون خوابه هنوز بی خیال نگاه شرقی تو چشم شون به اون ور آبه هنوز این روزا دلم گرفته ولی باز بغضمو میخورم و همراه پا برهنه ها داد میکشم: حالا من چشم امیدم به توئه من هنوز انتظار فرج از نیمه خرداد می کشم ...
شهیدی که شب اعزامش لباس خواستگاری پوشید
خوبی از آن ها نگهداری کند. خواهرِ حجت همان طور که می خندد، تعریف می کند: روزی از استادم خواستم برای او دختری مناسب معرفی کند. او گفت: خوب این که می ره شهید می شه. به او گفتم: از کجا می دونی شهید میشه؟ چرا پیش بینی می کنی؟ جواب داد: با روحیات و اخلاقیاتی که تو ازش برای من تعریف کردی، فکر نمی کنم او برود و برگردد. با این حال حجت خیلی دوست داشت ازدواج کند. بر حسب وظیفه به سوریه ...
نخستین روز سربازی یک جانباز بسیجی
.... پرسید، چرا تمرد کردی و سینه خیز نرفتی؟ گفتم نمی تونم برم! +چرا؟ -جانباز هستم! +برو وایس جلو دفتر تا بیام. ...منتظر ماندم تا جناب سروان آمد. خیلی با احترام با من برخورد کرد و گفت: تو چرا اومدی خدمت؟ چرا نرفتی دنبال معافی؟ کجا جانباز شدی و... گفتم: اومدم خدمت وظیفه م رو انجام بدم. گفت: نه اسلحه می گیری و نه در آموزش شرکت می کنی. منشی گروهان هستی و فقط امور آمار و دفتری را سامان بده ...
کلاس ریاضی با چاشنی غزلی از امام راحل
...، رهبر جامعه ما هستن." آهی کشیدم:"عَکسِ امام پُشتِ درِ کُمد مادربزرگم بود و همیشه مادربزرگم عکسِ امام رو چِشماش می ذاشت. از همونجا با امام آشنا شدم. همیشه دلم می خواست در موردشون بیشتر بدونم، اما کسی نبود که بگه، زمانی ام که امام خامنه ای رو تو تلویزیون می دیدم فکر می کردم امام خمینیِ. اما الآن متوجه شدم امام خمینی از دنیا رفته، امام خامنه ای جانشینشون هستن و رهبر ما." معلم بعد ...
شیوع رفتارهای غیراخلاقی در آسانسور، سوژه کاربران شد
: یکی ایرادی نداره اما یهو میبینی 7 نفر به زور خودشونو جا میدن که انگار تا ابد قراره بالا بمونه. دو کاربر زیر هم نبود فرهنگ آپارتمان نشینی که از معضلات امروز جامعه ما است را به زننده این توئیت یادآوری کردند: نورالدین خانزاده: قبل اینکه شوار آسانسور بشی، میگی دربست؟ به نظرم از این به بعد بگو تا این مشکلات میش نیاد، بگی آسانسورو دربست گرفتی، کسی نمیاد تو، آخه کسی نمیخواد با تو ...
اولین چادرم را برادرم علی برایم هدیه خرید
؟ تو که راضی نبودی علی طلبه بشه! می بینی چه شیرینِ طلبگی و لباس روحانیت پوشیدن پسرمون؟ " چادری که با پول تو جیبی ها خریده شد از مدرسه به خانه آمدم. وارد که شدم دیدم علی و مادرم با هم صحبت می کنند. تا من را دیدند از هم جدا شدند. حدس زدم که صحبت هایشان راجع به من بوده باشد. رو به مامان گفتم: " در مورد من با داداش علی، چی به هم می گفتین؟ " مامان گفت: " علی می گه خواهرم دیگه بزرگ ...
مادران انتظار | فرهاد به خاطر تازه عروس برمی گردد | 27 سال است، بوی کباب به دلم چنگ می زند | سیاوش، اگر ...
سیاوش می داند من بی طاقتم اگر بیاید خبرم می کند! وقتی می روم سر مزار شهدای گمنام می گویم سیاوش، مادر کجایی؟ حداقل نشانی ات را بده. حالا دیگر اشک است که به جای دستان مادر قاب عکس را نوازش می کند. جلو اشک هایش را نمی گیرد و تو در عجب می مانی که چطور چشمه اشک هایش بعد از 29 سال این طور روان باشد. می گوید: وقتی قرار شد اسمش را روی کوچه بگذارند در دلم غوغا بود. پیش خودم می گفتم پسر من که شهید ...
شلیک پسر کینه جو به پدر سالخورده
اولین کسی بود که با جسد پدرش روبه رو شده و با پلیس تماس گرفته است. همزمان با انتقال جسد پیرمرد به پزشکی قانونی بهنام تحت بازجویی قرار گرفت. وی گفت: شغل پدرم خرید و فروش و نصب تجهیزات آتش نشانی بود و وضع مالی خوبی داشت. امروز قرار بود همراه هم به خانه خواهرم برویم به همین خاطر دنبالش رفتم و او را سوار ماشین کردم. در بین راه شیرینی هم خریدیم. چون کارت ماشین را جا گذاشته بودم ...
خلبانی که پس از سه بار اخراج برگشت و جنگید و اسیر شد
. تا من را دید شناخت، گفت قادری این جا چه کار می کنی؟ گفتم من از شما سوال دارم نه شما از من. گفت بگذار جلسه ام تمام شود، بعد. گفتم نه همین الان باید جواب بدهید! بلند شد با من آمد بیرون و در را بست. آقای خضرایی هم دوید و آمد. چمران به او گفت اشکال ندارد. از من پرسید چه شده؟ گفتم کار خودت را کردی؟ گفت یعنی چه؟ گفتم از پایگاه بیرون نیامده، حکم اخراج من آمد! گفت به خدا قسم بی خبرم! گفتم من فقط تو را ...
بگذارید زنها وارد بقیع شوند
خانه ای آتش گرفت. آتش که نگرفت، آتشش زدند. توی خانه، نخل جوانی بود که فقط هیجده بهار را زیسته بود و بار شیشه داشت. ابرِ ورم کرده روضه های مجسمِ توی سرم را، پخش و پلا می کنم. عقلم می گوید: وسط اتوبان جای روضه خواندن نیست. دلم می گوید: لاکردار! توی مدینه روضه نخوانی، کجا روضه بخوانی؟ رسیده ام پشت دروازه بقیع؛ زنان و دختران هم خاک و هم ریشه ام، ایرانی ها دارند به رسول خدا سلام ...
ماجرای خرید کتاب کشف الاسرار به روایت حاج عیسی جعفری/ امام بلند به خانمشان گفتند: خداحافظ!
خمینی را بخرم. نزد باجناقم رفتم و به او گفتم من این کتاب را می خواهم. گفت برو خیابان دارالشفاء نزد یک نفر به نام آقای معلم، از قول من به او بگو و مطمئن باش به تو می دهد. آنجا رفتم اما آقای معلم مرا به خیابان ارم یک کتابفروشی خیلی بزرگی فرستاد که حالا هم وجود دارد و متعلق به یک روحانی است. شیخ گفت برو فردا بیا. روز سوم که آمدیم دیگر مجبور شد رفت از زیرزمین یک کتاب آورد و جلوی ما گذاشت و گفت: از من ...
چرا هر طرف سر می چرخانی به یکی توهین شده است؟
، و به مردم میگی که به سخنرانی نمی ری، ولی می خوای از زبانمان استفاده کنی؟ اصلاً و ابداً! دانشجویان سفیدپوستی که زبان اسپانیایی رو مصادره به مطلوب می کنن، و هرجا سختشون باشه کنارش می ذارن، اصلاً درست نیست. زبان میراث منو از دهنت بنداز بیرون! اگه من اجازه ندارم به این زبان حرف بزنم، اگه پدرم اجازه نداره به این زبان حرف بزنه، تو هرزه خان هم قطعاً قرار نیست به این زبان حرف بزنی. خصوصاً در این بحث ...
این فرد گیرنده یک میلیون نامه عاشقانه بود! + تصویر/ مروری بر کتاب روحی جان سلام
می دانستم علاقه دیدن شما را دارد گفتم نه بابا تو کوچک هستی، من شهید می شوم، آن وقت تو و مامان و هادی به دیدن امام بروید. ضمن اینکه مدت سه ماه در جبهه بودم سعادت شهید شدن نداشتم. بعد گفت: حالا کوچک هستم، بعداً که بزرگ شدم شهید می شوم . این نمونه کوچک را خواستم خدمتتان عرض کنم که 20 سال پیش یاران شما و سربازان امام زمان شیرخواره بودند و بچه های کوچک امروز یاران فردای شما و ناجی قدس عزیز ...
اگر والدین شما این رفتارها را دارند، یعنی پدر و مادر بدی هستند
تو را سیر می کنم، لباس تو را تهیه می کنم، بالای سرت سقفی فراهم کرده ام و حالا تو به من بدهکار هستی." استفاده از کودکتان برای تولید محتوا در شبکه های اجتماعی پاسخ من شاید مانند بقیه رایج نباشد اما به نظر من بدترین والدین آن هایی هستند که برای کسب فالوئر بیشتر و درنتیجه داشتن درآمد بالاتر، فرزندانشان را تحت فشار قرار می دهند. بدون توجه به اینکه آن کودک در مقابل دوربین چقدر ...