سایر منابع:
سایر خبرها
مرد عصبانی همسر وسواسی اش را کشت
دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. بررسی ها نشان می داد که از قتل پروین بیش از 24 ساعت گذشته و از همان زمان هم همسر 61 ساله اش به نام محمود ناپدید شده است. در حالی که فرضیه ارتکاب قتل از سوی پدر خانواده قوت گرفته بود و مأموران به دنبال ردی از محمود بودند تا اینکه 3 ماه بعد از این جنایت مأموران موفق شدند رد مرد میانسال را در یکی از بوستان های تهران به دست آورده و وی را بازداشت کنند. متهم ...
اولین بانوی مسلمان، فاتح قله کی 2
افسانه حسامی فرد، در گفتگو با خبرنگار عصر اترک ، اظهار داشت: فارغ التحصیل دکترای حرفه ای پزشکی هستم که از 23 سالگی کوهنوردی را شروع کردم و در 46 سالگی قله 8/848 متری اورست را فتح کردم. وی گفت: من با ورزش از نوجوانی و حتی از کودکی عجین بودم، بیشتر ورزش ها را تجربه کرده ام، سال 1378 در 23 سالگی بود که با کوهنوردی آشنا شدم. حسامی فرد افزود: همان موقع با هیئت کوهنوردی خراسان بزرگ شروع به ...
سرنوشت دختری که محجبه ها را مسخره می کرد!
حالا خودش یکی از آن چادر هایی را به سر دارد که برایش اسم گذاشته بود و مسخره اش می کرد. حالا همان چادر را سفت و سخت گرفته و رو به رویم نشسته تا از مسیرش بگوید. از دختری که یک روز مخالف حجاب و نظام و دین بود و حالا جانش را هم می دهد برای این ارزش ها. البته قصه این همه تحول فاطمه یک گره بزرگ دارد. گره ای از جنس نور که خیال می کنی امام حسین علیه السلام رشته های سرنوشت این دختر را محکم گره زده به کشتی ...
مهم ترین عامل در قرآنی شدن یک روستا مربی با انگیزه است
تر خواهیم بود. این فعال قرآنی درباره دلیل شناخته شدن روستای ولاشجرد به عنوان روستای قرآنی گفت: تاکنون موفق به تربیت 300 حافظ قرآن بوده ایم که اغلب این افراد از اهالی روستای ولاشجرد بودند. از سال 79 وارد حوزه و درس خواندن برای طلبگی شدم که در آن زمان تنها خانم طلبه بودم که کارهای قرآنی انجام می داد. همچنین در مسابقات قرآن آموزش و پرورش نیز بیشترین تعداد شرکت کنندگان از روستای ولاشجرد ...
سرنوشت سیاه پسر عاشق پیشه که شکست عشقی او را به باتلاق انداخت
به گزارش رکنا، دستی دستی خودم را از چشم پدر و مادرم انداختم. از خانه بیرونم نکردند اما دیگر رویی نداشتم برگردم. چند ماه خانه یکی از دوستان ناباب تراز خودم بودم. خرج اعتیاد به روز به روز بیشتر می شد. دوستم پیشنهاد داد دست به سرقت بزنیم. اول می خواستیم زورگیری کنیم. یک بار هم رفتیم و روی یک مرد جوان چاقو هم کشیدیم. ولی نتوانستیم نقشه خود را عملی کنیم و برای همین به جان صندوق ...
سقوط مرگبار مرد بی آبرو از بالکن خانه زن خیانتکار / شوهر زن سرزده بازگشت + جزییات
از مدتی متوجه شدم بد نیست و خیلی خوبه به همین دلیل خودم به سینا زنگ می زدم و درخواست شیشه می کردم .اون هم سریع برام می آورد و با هم می کشیدیم حدود 7 ماه گذشت با تغییر قیافه و لاغر شدنم همسرم متوجه شد خیلی سعی کرد دلیل منو متوجه بشه اما نشد و یک روز که سینا نبود و من درخواست شیشه کرده بودم و جوابی نداد کلافه شدم دخترم را کلی کتک زدم حوصله کار و غذا درست کردن هم نداشتم تو اوج عصبانیت به سینا زنگ ...
مجازات قصاص برای شوهر شیشه ای
کمپ ترک اعتیاد برد تا ترک کند. روز سیزده بدر آنها به خانه ما در شهرستان آمده بودند. همان روز دامادم گفت این آخرین باری است که دور هم جمع می شویم، من همان جا دلم لرزید اما گفتم شاید همین جوری چیزی گفته اما حالا فهمیدم او نقشه قتل دخترم را داشت. الان هم تنها خواسته ام قصاص او است. سپس پسر مقتول به جایگاه رفت و گفت: من پیش از برگزاری جلسه دادگاه درخواست حکم قصاص داده بودم اما حالا پشیمان شدم و ...
الانم را نگاه نکنید؛ در جوانی شبیه گوگوش بودم!
...> بارها بازداشت شدم تا اینکه آخرین بار به خاطر تعدد سرقت ها و جرایمی که داشتم به 10 سال حبس محکوم شدم. از داخل زندان، پشت همان میله های آهنی با سه زن جوان که آنها هم به خاطر سرقت و جیب بری بازداشت شده بودند نقشه سرقت در بیرون از زندان را کشیدیم. زمان آزادی مان تقریباً با هم بود و منتظر ماندیم تا هر چهار نفرمان پا از زندان بیرون بگذاریم. شگرد سرقت هایتان به چه صورت بود؟ من و ...
خبر های مهم را روی کاغذ سیگار بعثی ها به سایر اسرا می رساندم
به صورت بسیجی راهی جبهه شدم. کدام منطقه؟ جزیره مجنون و هورالهویزه. در طول اعزام به جبهه، درس و دانشگاه را رها کردید؟ تحصیل برای خودم و خانواده خیلی اهمیت داشت. به همین خاطر بعد از پایان هر ترم سه ماه به منطقه اعزام می شدم و در پایان شهریور برمی گشتم و ادامه تحصیل می دادم. ماجرای اسارتتان را تعریف کنید. چه سالی و در چه عملیاتی اسیر شدید؟ سال 65 در ...
دیدار با کارگردان فیلم شیار 143 | فرش قرمز زیر پای مادران شهید
همشهری آنلاین: در این فیلم مریلا زارعی به دلیل ایفای نقش اول سیمرغ فیلم فجر را دریافت کرد و خودش این روزها شهر به شهر در مراسم اکران این فیلم حضور می یابد. فروش شیار 143 با اکران در 80 سینمای کشور به حدود یک میلیارد و 450 میلیون تومان رسیده است. با کارگردان شیار 143 گفت وگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید. همان طور که می دانید فرش قرمز فیلم در مراسم افتتاحیه، زیر پای مادران شهید ...
عمدتا فکر می کنند من جوان و 40 ساله هستم و نمی دانند که دوبرابر این سن دارم
سیما هستی؟ و من گفتم نه (چون هنوز نبودم) اما گفت بچه ها می گویند آن خانمی که صدا و سیمایی هست را به کلاس ما بفرستید. آن زمان اصلا ذهنم نمی رسید که بخواهم گوینده بشوم تا سال 1356 که فراخوان دادند و من شرکت کردم و از بین 2000 نفر، 200 و سپس 20 نفر و بعد 10 نفر و در نهایت 5 نفر غربال شدند و من یکی از آن 5 نفر بودم. نشیبا تاکید کرد: شب بخیر کوچولو پس از چند ماه که از پخش آن گذشته بود ...
خاطره محمود کریمی از پیرغلامی که از آغوش امام حسین(ع) جدا نشد
: گره بر کارم افتاده، برایم روضه بخوان. پرسیدم اینجا بخوانم؟ گفت: نه هرجا که می توانی، به نیت من روضه بخوان و رفت. سوار دوچرخه شدم و به پول نگاهی انداختم و دیدم درست به مقدار نیازم هست. گفتم یا حسین(ع) با من چه کردی؟ شب در خواب امام حسین(ع) را دیدم. به من گفت اهل خانه نبودند، من که بودم. هر چه می خواهی از من بخواه و جای دیگری نرو. سیدحسین می گفت دیگر از آن به بعد تلاش کردم از بغل امام حسین(ع) دور نشوم. ...
این امضا 8 میلیون خرج دارد!
... با بهانه های عجیب و تاکنون نشنیده ای مواجه می شوم که حتی بعد از اصلاح و حل آنها، بهانه های جدید و عجیب دیگر می تراشند. آن روز حدس زدم مشکل کار این مرد شریف کجاست، اما نخواستم گناه دست اندرکارانی را که می گفت بشویم. امروز روبه روی ضریح مطهر مشغول خواندن زیارتنامه و در حال خودم بودم که مردی شانه مرا بوسید. دیدم همان مرد شریف صاحب ملک است. قرار بود که اول اردیبهشت واحد ما را ...
پیرمرد 71ساله پسرش را با به طرز عجیبی کشت!
11 مرداد ساعت 6 یا 7 صبح بود، رفتم داخل اتاق دیدم مسعود بیدار است. به او گفتم باید به مرکز درمانی برویم، اما او مخالفت کرد و سر همین مسأله با هم دعوایمان شد. یک دفعه به سمت من حمله کرد و گلویم را گرفت و مرا هل داد. من هم عصبانی شدم و با پتکی که در خانه بود به سر او ضربه ای زدم. چرا جسد را تکه تکه کردی؟ شوکه شده بودم، نمی خواستم او را بکشم. چند ساعتی بالای سر جسد ...
قصه مس هایی که در روضه طلا شدند
جایگاه روضه در زندگی خودم می گشتم، در کنارش با یک مجلس روضه آشنا شدم که در حاشیه شهر بود. اهالی روضه باسواد و پولدار نبودند و جایگاهی میان جامعه نداشتند؛ اما ارادت بسیاری به امام حسین داشتند و به اندازه خودشان برای نزدیکی به امام حسین می کوشیدند. بعضی از اهالی این روضه جزو خلافکاران بودند که با برپایی این روضه ها کمی از خلافشان کم کرده بودند و روی زندگی شان تأثیر گذاشته بود. درون ...
داستان یک سرنوشت عجیب
خود دراین باره تعریف می کند: پدرم یکی دو سالی بود که دوباره دست به ساز می زد. برادر و خواهرهای بزرگ تر که حالا عقلشان می رسید به او اصرار می کردند که برایمان ساز بزند. غیر از نوازندگی پدرم، مغازه صفحه فروشی و لوازم موسیقی اش و همین طور ویلن مسن ترین برادرم زندگی ما را از نظر روحی و مادی وابسته به موسیقی می کرد. اوایل تابستان آن سال، به فرزند یکی از دوستان قدیمی اش که در آمریکا زندگی می کرد و سفری به مشهد کرده بود و می خواست ه ...
نسخه شوم زن رمال برای پسر عاشق
او پس از مدتی تغییر مسیر داد. من به او اعتراض کردم اما ناگهان شروع به فحاشی کرد و من که ترسیده بودم، بلافاصله موقعیت مکانی ام را از گوشی تلفن همراه خودم برای گوشی تلفن همراه پدرم ارسال کردم. او ادامه داد: همان طور که تصور می کردم لحظاتی بعد پسر جوان در محلی خلوت توقف کرد و می خواست مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد. من که سعی می کردم خودم را از دست پسر متجاوز نجات دهم، ناگهان فکری به ذهنم ...
برای نویسندگی ابتدا باید کتابخوان بود
: در سفرهای تخیلی خودم تصور می کردم سوار ماشینی هستم و اتفاقات مختلفی برای من رخ می دهد. وی تصریح کرد: شب ها همه خانواده کنار هم مثل مداد رنگی داخل پشه بند می خوابیدیم، از پشت پشه بند آسمان، ماه، ستاره، هواپیما و سفینه هایی که در آسمان در حال حرکت بودند برای من خیلی عجیب بود، در تخیل خودم سوار سفینه های فضایی و بشقاب پرنده ها می شدم به کره مریخ و سیارات دیگر می رفتم، به همین ترتیب هر روز ...
پسر شیطان صفت دختر جوان را به بهانه ازدواج باردار کرد!
این که خودم بدانم باردار شده بودم و این ماجرا باعث شد از سوی خانواده ام مورد تحقیر قرار بگیرم و دیگر نتوانم مدرسه بروم تا جایی که تصمیم گرفته بودم خودکشی کنم . دختر نوجوان ادامه داد : آقای قاضی قبول دارم اشتباه بزرگی مرتکب شدم اما این آقا مرا فریب داده است همه پیام های او در پرونده موجود است . فرزانه به دادرسان دادگاه گفت :من 8ماه پیش وقتی که از مدرسه به خانه می رفتم این پسر ...
نوربالا| سردار سپاهی که مادرش فکر می کرد جاروکش است
خودم بودم که سخنران آمد و شروع کرد درباره جنگ و ... صحبت کردن. نگاهش کردم. خیلی شبیه ناصر بود. شک برم داشت. آنقدر شبیه بود که انگار خودش است. پیش خودم گفتم: ناصر که یک مستخدم است. نمی تواند بیاید و سخنرانی کند. آن هم در مسجدجامع! نتوانستم بی تفاوت بنشینم. آرام جلو رفتم تا ببینم او کیست. وقتی نزدیک شدم در عین ناباوری دیدم خودش است؛ خود ناصر پسر من است! وقتی از دیگران سؤال کردم، فهمیدم ناصر یکی از سرداران سپاه است! من اصلاً از این موضوع اطلاع نداشتم! پایان پیام/ ...
روایت عجیب یک زن مطلقه / رابطه با زنان و دختران در کافی شاپ
به سرطان مبتلا کرد . در این شرایط من نزد مادرم بودم، ولی او هم سه سال بعد از مرگ پدرم با جوانی ازدواج کرد که چند سال از خودش کوچک تر بود. پدر خوانده ام تعمیرگاه موتورسیکلت داشت و اجازه نمی داد من به مدرسه بروم؛ چرا که ادعا می کرد توان پرداخت هزینه های تحصیل مرا ندارد. بالاخره من تا کلاس پنجم درس خواندم و در حالی که وارد سیزدهمین بهار عمرم شده بودم مرا پای سفره عقد نشاند تا با پسر یکی از ...
درددل های یک پرسپولیسی ظاهرا خشن اما دل نازک
.... بسیاری از بازیکنان سابق استقلال و پرسپولیس مثل عبدالعلی چنگیز یا ناصر محمدخانی کجا هستند؟ خدا پدر امثال قالیباف را بیامرزد که ما را استخدام شهرداری کرد تا در این سن و سال یک حقوق بازنشستگی بگیریم. من در اندازه خودم به دیگران کمک می کنم و تنها نمی خورم. قالیباف الآن رییس مجلس است و من در ستاد انتخاباتی ایشان حضور داشتم. در همه ستادهای او بودم. همین الآن در همین تلفن ساده من، کلی ...
افشای راز زننده داماد هوسران توسط مادر عروس ! / خانم نویسنده نتوانست سکوت کند !
سرنوشت خودم بروم. آن زمان همین دختر بزرگم را باردار بودم و به امید این که روزی غلامرضا مسیر درست زندگی را پیدا می کند، همچنان سختی ها ومشکلات را تحمل کردم تا این که فهمیدم هرچه درز لباس های فرم همسرم را می دوزم باز هم این درزها باز می شوند. طولی نکشید که اوضاع مالی همسرم به طور ناگهانی رو به بهبود گذاشت. حالا دیگر در مدت دو سال خانه و خودرو خرید و گوشی تلفنش را هم از نوع گران قیمت تهیه کرد ...
کین رویای بزرگش در بایرن را فاش کرد
در تاتنهام بودم و این باشگاه بخشی از قلب من است. احساس می کردم اکنون زمان مناسبی برای جدایی است. می خواهم عناوین مختلفی با بایرن کسب کنم. زمانی که بایرن با من تماس گرفت، می دانستم که باید به این چالش جدید پاسخ مثبت بدهم. کین در مورد شکست 7-2 تاتنهام برابر بایرن در سال 2019 : چه بازی؟ آن را به خاطر ندارم (می خندد). بازی سختی برای ما بود. یادم می آید یک پنالتی زدم. بایرن یکی از بهترین تیم های ...
هری کین: به بایرن مونیخ آمده ام تا جام های زیادی ببرم
اکثرش را در لیگ برتر بوده ام. باید خودم را با لیگ و تیم های جدید وفق دهم. تیم های بزرگی در فوتبال آلمان هستند. همه از بایرن انتظار قهرمانی دارند؛ اما رقبا در حال نزدیک کردن خودشان به بایرن هستند و در بازی با لایپزیش هم این را دیدیم. فینال لیگ قهرمانان در ومبلی: راه زیادی تا آن جا مانده اما برگزاری فینال لیگ قهرمانان در ومبلی عالی خواهد بود. البته که جهت رقابت برای قهرمانی در لیگ قهرمانان ...
یوسفی: نمی توانیم فقط بگوییم به عشق استقلال بازی کن!
یکی سری خیر. آن باج دادن ها طرف را قدرتمند کرده. وی که هم تیمی مربیان ایرانی اخیر استقلال بوده در خصوص رفتارهای آنها در دوران بازی گفت: مجیدی، نکونام، منصوریان و... همه بزرگ هستند. فکر نمی کردم مجیدی با این قدرت استقلال راق هرمان کند. او در آن زمان در بحث های فنی ورود نمی کرد. کاپیتان بود اما مسیر خود را داشت. فکر نمی کردم اینگونه تیم را قهرمان کند. نکونام را اما از همان زمان حدس می زدم ...
کلاس های آئین نامه رانندگی دیگر اجباری نیست
...، همان نجلا را تماشا می کند یا هر نقش دیگری فرقی نمی کند. دهقانی یادآور می شود: ابتدا که رئالیتی شوی ارتش سری به من پیشنهاد شد مقاومت کردم و نمی خواستم وارد شوم اما وقتی دیدم مثلا مردم چقدر بازی مافیا را دوست دارند و مدام در همه جا با هم در کنار خانواده ها و جمع های دوستانه بازی می کنند، من هم جذب اینگونه برنامه ها شدم و با خودم گفتم چرا که نه. به نظرم این رئالیتی شوها مسابقات ...
هیس! انتقاد از داور ممنوع
آلومینیوم هم به دلیل زیر سوال بردن تصمیم داور، منتظر تصمیم کمیته انضباطی است. محرومیت موقت این چهره های فوتبالی، واکنش های متفاوتی در پی داشت. حسینی سرمربی آلومینیوم اراک که شوکه شده بود، گفت: هنوز در رختکن ورزشگاه در حال صحبت با مربیان و بازیکنانم بودم که متوجه شدم این حکم صادر شده است. به خودم شک کردم که واقعا چه حرفی زدم که این اتفاق افتاد و اولین رای این فصل را برای بنده صادر کردند ...