روایت یک مدافع حرم؛ روزی که با پای برهنه به طرف حرم می دویدم
سایر منابع:
سایر خبرها
پیغام حضرت علی(ع) به مدافع حرمش قبل از شهادت او+نشانی مزار در وادی السلام
اینطور بود که ابتدا نمونه برداری می کردند، بعد از انجام سونوگرافی از طریق سرنگ آب ریه و شکمش تخلیه می شد. تمام بدن دخترم زخم شده بود و دیگر تحمل نداشت. آن روز دخترم را به اتاق عمل بردند، طولی نکشید که بیرون آمد و گفت: مامان! دکتر سونوگرافی کرد و گفت پاشو برو خانواده ات را اذیت نکن، معجزه شده و هیچ آب اضافه ای در بدن تو نیست الان 4 سال است دخترم مینا ازدواج کرده است و الحمدلله تا امروز مشکلی برایش پیش نیامده است. در واقع پسرم شفای خواهرش را از خدا خواست و خداوند اجابت کرد. موقعیت مزار شهید در قبرستان وادی السلام نجف پایان پیام/ ...
شوهرم خیانت کرد او را بخشیدم/ خودم وارد یک وسوسه شیطانی شدم و ...
زن جوان از اینکه بعد از خیانت همسرش او را بخشیده اما در ادامه خودش اسیر خیانت شده و شوهرش حاضر به گذشت نیست، بهم ریخته است و می گفت او خیانت کرد ولی ای کاش من خودم را نگه می داشتم و وارد این فضای آلوده نمی شدم! او در خصوص سرگذشت زندگیش گفت: تازه در مقطع دکترا دانش آموخته شده بودم که روزی فهمیدم همسرم به من خیانت می کند با وجود این او را بخشیدم و به زندگی مشترکمان ادامه دادم ولی خودم ...
زائرین اربعین زیارت شهید مدافع حرم محمد حسین خفانی در وادی السلام را از دست ندهند
بقاع خبر: مادر شهید مدافع حرم، محمد حسین خفانی می گوید: زمانی که پسرم به دنیا آمد، شش روز بیشتر از تولدش نمی گذشت و نوزاد قنداقی بود که پدرش به رحمت خدا رفت؛ و من این بچه را به تنهایی با زحمت فراوان بزرگ کردم. ایشان بدون پدر رشد کرد و بزرگ شد؛ تا به خدمت سربازی رفت. محل خدمت او در مرز شلمچه بود که با منافقین درگیری بسیاری داشتند. خلاصه منطقه بسیار خطرناکی بود و هرلحظه احتمال می دادم که شهید می ...
همسر شهید نوروزی: می گفتند چرا باید کنار مردمی باشیم که 8 سال جوانان ما را شهید کردند؟ / پیاده روی ...
دیگر تنها رفتم. آخرین بار که با هم از مرز رد شدیم محمد هادی شروع کرد گریه کردن. باران می بارید، آقا مهدی پلاستیکی گرفت تا من بچه را شیر بدهم. اصلا غر نمی زد و خیلی با ما راه می آمد. دعای خاص مادر شهید نوروزی در حق فرزندش آن اوایل حمله تکفیری ها هر شب در سامرا اطراف حرم انفجار بود. برای اینکه ما نگران نشویم سریع تماس می گرفت. یکبار بعد از شهادت یکی از دوستانش خیلی ناراحت بود و می ...
شلیک مرگبار به زن متاهل در مقابل چشمان همسرش/ قاتل ادعا دارد که او معشوقه اش بوده است+جزییات
ساعت 2 بامداد 18خرداد ماه سال95 صدای چند شلیک پیاپی در منطقه پارک وی از حادثه ای هولناک خبر می داد.مردی نقابدار درحالی که یک کلت کمری در دست داشت، از خانه ای بیرون آمد.هنوز معلوم نبود چه اتفاقی افتاده است اما مرد نقابدار تلاش می کرد به سرعت فرار کند.دقایقی بعد معلوم شد که جنایت هولناکی رخ داده است.مرد غریبه با انگیزه ای نامعلوم به سوی زن و شوهر جوانی که سرایدار خانه ای بودند شلیک کرده بود.در این ...
کتاب خدای من یه کاری کن ؛ شعر کودکانه + لینک
نداشتن طعم یک غذا می گوید: خدای مهربون من یه کاری کن وقتی دارم سوپ می خورم هویج اون مزه ی بستنی بده تو دهنم تا دیگه من غر نزنم و دعا برای اینکه در پارک برای چیدن گل ها وسوسه نشود. البته با شیطنتی کودکانه: خدای مهربون من یه کاری کن دستای من تو پارکا بی ادب نشن تا که یه گل رو می ...
چشم های این دختران
، من فقط به چشمان پر از حسرت دخترانم کار دارم که آه مدرسه رفتن را می کشند، به التماسشان که حداقل خواهر کوچکترم برود، به این کار دارم که یک دختر بچه، دلش می خواهد درس بخواند، اما به خاطر پول، نمی تواند. دختران من همه متولد ایرانند، والدینشان سال هاست که در ایران زندگی میکنند، شاید هر کشور اروپایی بودند آنها را خودی حساب می کرد و اصلا شناسنامه شان را همان جایی می زد. این بچه ها ...
اربعین جانبازان| اگر یک سال پیاده روی اربعین نروم شرایط روحی ام به هم می ریزد + فیلم
. حالا اگر یک سال هم بخواهم نروم، نمی توانم بمانم. شرایط روحی ام به هم می ریزد. سال گذشته بنا به دلایلِ خاصِ خانوادگی نمی توانستم بروم. تا چند روز قبل از سفر همراه گروه نبودم، اما وقتی همسرم مرا دید تصاویر تلویزیونی را می بینم و اشک می ریزم، به من گفت اگر اینجا بمانی مریض می شوی. راهی شو و برو. الحمدلله توفیق یافتیم و رفتم. وی افزود: همسرم از افراد دارای معلولیت هستند که مانند من ویلچر دارند ...
دختر 20ساله ای که از پوشیدن لباس مردانه و موی کوتاه لذت می برد
معمولا در مجالس و مهمانی های خانوادگی، رابطه من با ریش سفیدها، صمیمانه تر از روابطم با جوان ها و بچه ها است. همین چند روز پیش، همین طور که داشتم با عموی شصت هفتاد ساله ام خوش و بش می کردم، بحثمان به جای باریکی کشیده شد. این بار بعد از تمام شوخ طبعی های من، او تصمیم گرفت من را با خاطراتش بخنداند. گفت:چند روز پیش پسری رو سوار ماشینم کردم.پسره به یکی از گوش هاش گوشواره انداخته بود! مونده بودم چجوری صداش کنم.نه میتو ...
خادمی امام رضا(ع) یعنی خدمت به زائران در هر کجای شهر
. س. از آخرین زائری که همسرتان به خانه تان آورد برایمان بگوید؟ آخرین زائری که همسرم خودش آوردند من خانه مادرم بودم همسرم زنگ زد و گفت یک زائری آوردم که 20 بیست است گفتم یعنی چی؟ گفت بیا خانه توضیح می دهم.وقتی رفتم گفت امروز تمام اطراف حرم و مصلی را گشتم اما زائری پیدا نکردم تا اینکه رفتم پارک وحدت آنجا 6 دختر چادری از 17 ساله تا شش ساله در حال بازی بودند آنها را دنبال کردم ...
قتل همسر به عشق زن صیغه ای | ادعای قاتل: چاقو، خودش به گردن مقتول فرو شد
پدر و مادرشان شده است. آتشی که در ظهر پنجمین روز خردادماه درست سر سفره ناهار اوج می گیرد و همه اعضای خانواده را می سوزاند. ضربه چاقو تا 10 سانتی متر در گردن زن میان سال فرومی رود و تا مرد به خودش بیاید، خانه خون گرفته آن ها بوی مرگ می گیرد. حالا، اما بعد از گذشت سه ماه تحقیقات پلیسی و قضایی، صبح دیروز متهم ع. ص برای تحقیقات پایانی پرونده روانه دادسرا شد و برابر قاضی صادق صفری، بازپرس ...
راه و رسم دیدار با پدربزرگ و مادربزرگ ها
وقت ها نوه ها شب پیشم بمونن، اما مادرشون یعنی دخترم می گه بدعادت می شن. دخترم خودش کار می کنه و هفته ای یک بار بچه ها رو میاره تا من و پدربزرگ شون اونا رو ببینیم . بعضی وقتا هم خودم می رم خونه اونا. البته الان که تابستونه بیشتر اونا رو می بینم. وقتی بچه بودن شیطنت زیاد داشتن، اما الان که دوروبرمون خلوته دوست دارم بیشتر بیان خونه مون. سوالم را این بار از خانمی می پرسم که در مترو او را دیده ام و با ...
تنهایی و غریبی جهان آرا
.... به کسی نمی گویم ترسیده اید! روز نهم مهرماه، جهان آرا تمام پاسدارهای سپاه خرمشهر را خواست. سی، چهل نفری در راهروی مدرسه عراقی جمع شدیم. جهان آرا آن روز به ما گفت: من امیدی به خرمشهر ندارم. خرمشهر داره از دست می ره. از این لحظه به بعد من دیگه به هیچ کدوم شما فرماندهی نمی کنم. اینجا کربلاست. هر ساعت ما داریم اینجا کربلا رو می بینیم. هر کدوم تون که می خواید، برید و خودتون و ...
امسال برای اربعین به نجف نمی آیم!
خطره آن سال را روایت می کند: ایام محرم نزدیک اربعین با او تماس گرفتم و گفتم: امسال کربلا و نجف می آیی؟ گفت: نه! من کمی شک کردم و پرسیدم: کجا می خواهی بروی؟ می خواهی بروی سوریه؟ می خواهی جهاد کنی؟ گفت: تقریبا این شکلی است. پیگیر احوال حمید بودم. حمید بعد از آن یک روز دیگر هم با من تماس گرفت و گفت: برو حرم. برای من دعا کن که شهید شوم. آخرین بار وقتی با او تماس گرفتم تا صحبت کنم متوجه شدم ...
امتیاز اخلاقی شهید سرلک در محبت به همسر/ دغدغه شهید که در وصیتنامه اش آمد
شهید قدیر سرلک با اشاره به اینکه شهید همیشه طلب شهادت می کرد، گفت: برای آخرین اعزامش به سوریه به خانه ما آمد. سه مرتبه من را بوسید و خداحافظی کرد. از آنجایی که قدیر می دانست بعد از شهادت داوود، حال روحی خوبی ندارم، به من نگفت که به سوریه می رود. گفت به گرمسار می روم. پنج روز بعد از اعزامش به من زنگ زد، گفتم کی برمی گردی؟ گفت 10 هفته دیگر برمی گردم. گفتم زودتر برگرد که دسته جمعی به حرم امام رضا (ع ...
2 نوزادم را فروختیم!
کارآگاهان به سرپرستی سروان عظیمی مقدم(افسر پرونده) به واکاوی ماجرا پرداختند و به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد پسرعموی زن 25 ساله نیز در وقوع این جنایت نقش دارد. مدتی بعد ابوالفضل -الف دستگیر شد و به قتل شوهر دختر عمویش با ضربه قمه اعتراف کرد و همدست افغانستانی خود را نیز به پلیس لو داد. او گفت :وقتی حمید مقتول سوار بر موتورسیکلت به طرف دادگستری حرکت کرد من و مجید(تبعه خارجی) او را تعقیب کردیم، سپس هنگامی که مجید موتورسیکلت را به نزدیکی او هدایت کرد، من هم روی زین موتور بلند شدم و ضربه قمه را به پشت سرش زدم. ...
این زن با خوراندن مشروب بچه ای را کشت + گفتگو بعد از دستگیری
تحصیلاتی داری؟ دیپلم مشروب را از کجا آوردی؟ برای همسرم بود که در یخچال نگهداری می کرد. فرزند داری؟ بله یک دختر یک ساله دارم. چرا به کودک 4 ساله مشروب دادی؟ قصد آسیب زدن به کودک را نداشتم؛ فقط میخواستم که حالش بهتر شود. وقتی متوجه شدی که کودک فوت کرده است چه واکنشی داشتی؟ خیلی نارحت شدم؛ علاقه زیادی به ...
قتل ناموسی دختر 16 ساله در مراغه/ گلوی دختر جوان را بریدند
در زندان است. خانواده سونیا تصمیم به رضایت ندارند. خاکسپاری چه زمانی انجام شد؟ ابتدا جسد سونیا به پزشکی قانونی انتقال پیدا کرد و 8شهریور هم مراسم خاکسپاری انجام شد. منبع: اعتماد بیشتر بخوانید قتل ناموسی در نوشهر | قتل دلخراش کبری یعقوبی زن 25 ساله + عکس قتل جنون آمیز زن جوان در کنار ریل قطار مقابل چشمان کودک خردسالش قتل فجیع زن جوان در آپارتمانش/ داشتم سالاد درست می کردم که همسرم را کشتم قتل ناموسی فجیع در آبادان | گناه دختر 19 ساله چه بود که قاتل آزاد شد؟ + عکس ...
واکاوی نقش سردار دلها در نهادینه کردن پیاده روی اربعین
. گفت: من اولین دفعه ای که اومدم نجف، وایسادم اینجا حرم رو نگاه کردم و سلام دادم. دیدم عجب وضعیه! خیلی اوضاع آشفته س! همون جا به ذهنم جرقه زد که بیایم تو عتبات هم وارد بشیم. تیر امسال، در مراسم تودیع بنده، در ستاد بازسازی هم از آن روز یاد کرد و نحوه شروع فعالیت های ستاد بازسازی را توضیح داد. حاجی رفت سفر و هفته بعدش آمد به من گفت: گفته بودم برین برای عتبات از تجربه این نیسان ...
(تصاویر) لحظه ی فوق احساسی؛ دواین جانسون دختربچه مبتلا به سرطان را سورپرایز کرد!
...: به عنوان پدر سه دختر زیبا که به آن افتخار می کنم، وقتی بالاخره با دختر زیبایی آشنا می شوید که نه تنها بزرگترین طرفدار شماست، بلکه در حال مبارزه با سرطان است و برای زندگی اش می جنگد، باعث شد درباره زندگی دوباره بیاندیشم و چیزهای مهم زندگی و آنچه اهمیت ندارد بهم یادآوری شد. لونا (@luna_perrone) یک قهرمان واقعی است و الهام بخش همه اطرافیانش، از جمله من است. تو قوی می مانی و به لبخند زدن ادامه می ...
اعترافات زن خیانتکاری که 2 نوزادش را فروخت
...> همسرم معتقد بود من لیاقت بزرگ کردن آن ها را ندارم! 5 یا 6 سال قبل بود که پسرم را فروختیم و حدود 4 سال قبل هم دخترم را یک هفته بعد از آن که به دنیا آمد !البته من با مشخصات کامل خودم در بیمارستان بستری شدم الان هم هنوز یارانه دخترم را دریافت می کنیم! * آنها را به چه مبلغی فروختید؟ پسرم را 5 میلیون و دخترم را 7 میلیون تومان فروختیم . *همسرت اعتیاد داشت؟ بله ...
زن بی رحم برای مهاجرت 2 آدمکش اجیر کرد و شوهرش را کشت / جنایت معمایی فاش شد + عکس
به گزارش رکنا، شامگاه 29 شهریور ماه سال 1401 زنی با کلانتری 147 گلبرگ تماس گرفت و از کشته شدن شوهر 57 ساله اش به نام فرهاد خبر داد. این زن گفت :من و دخترم به میهمانی رفته بودیم. وقتی شب به خانه بازگشتیم متوجه شدیم قفل در شکسته و وسایل خانه به هم ریخته است. ما وقتی وارد اتاق شوهرم شدیم با او روبه رو شدیم .به خانه مان دستبرد زده شده و مقداری پول و از خانه مان شده است. با این ...
نگاهی به رمان داستانی فوران به قلم قباد آذرآیین
خشدار خواند: هر آن کس که شهنامه خوانی کند/ اگر زن بود پهلوانی کند غریب رو به کفایت گفت: بخون بابا، بخون عزیزم، بخون دخترم! کفایت، خجالتی، سر پایین انداخت و تندتند و بی فاصله خواند: بچه ها من دخترم/من که از گل بهترم/ در خوش زبانی ماهرم/در خانه داری ماهرم/ شریک کار مادرم/ شیرین به مثل شکرم... همه براش کف زدند... غریب مشتش را باز کرد. کفایت یک قدم جلوتر رفت و سکه را از ...
پرونده قتل مرد ثروتمند توسط همسرش اسرارآمیز تر شد
ایران نوشت: 29 شهریور سال 1401 زن 59 ساله ای به نام پروین با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و از قتل همسرش در خانه خبر داد. پس از آن مأموران کلانتری 147 گلبرگ به محل که خانه ای در محدوده نارمک بود رفتند و با بررسی های اولیه مشخص شد که مردی 65 ساله ای به قتل رسیده است که جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. زن میانسال در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و دخترم به ...
21 ساله ای که شد اولین شهید
تصمیم گرفتیم برویم 150 نفر بودیم پدر و مادر های دیگر هم مثل شما آمدند و بچه هایشان را بردند الان شده ایم 90 نفر. بیایید از من راضی شوید و بگذارید بروم. تا اینکه در یکی از روز ها برای خداحافظی به مشکان آمد؛ عمو و دایی اش نشستند با او حرف زدند که الان درس و مدرسه بچه ها مهم است تو به عنوان یک معلم وظیفه داری باید صبر کنی تا درس بچه ها تمام شود بعد برو. فقط گوش کرد و ...
نامه امام موسی کاظم(ع) برای پدر شهید مدافع حرم
آمد خیلی لاغر شده بود. یک سال قبل از شهادتش تابستان بود، زنگ زد خانه گفت: یک خوابی دیدم که هر چه این مدت آمدم اینجا مزدم را گرفتم، پرسیدم چه خوابی؟ گفت: نه، می آیم ایران تعریف می کنم. دختر شهید خواب را اینطور روایت می کند: بابا چند ماه و چند روز بعد از سالگرد مادر بزرگم شهید شد، بعد از مراسم هفتم مادربزرگم، پدرم برای اولین بار می خواست برود کربلا ببیند کاروان چگونه می برند، آن زمان کاظمین ...
قسمتی از رمان پرطرفدار رفیق روزهای بد از شبنم سعادتی
...! اونقدر شب و روز پاییدمش که بالاخره اون گافی رو داد که نباید! امروز صبح بعد اینکه باباش و یه چنتا از پرسنل برای یه تور جنوب کشور از شرکت خارج شدن و خیالش خوب راحت شد که میدون حالا حالاها واسه خودشه، نگار رو برد شرکت. لبخندش کش آمد و با شیطنت لبانش را جنباند: -آقا دیگه زیادی خوش اشتها شده بود و دیگه زارتان زورتان تو خونه ای جوابگوش نبود و فانتزی رابطه تو محل کار رو داشت! در نهایت ...
سفرنامه اربعینی رو به راه چگونه متولد شد؟
عالی رتبه لازم است، آراسته نیستند و یک طرف دیگر درگیر جمع کردن بچه ها برای رسیدن سر وقت به همایش بود... خودم را رساندم به باب السلام و طبق سنت هرساله از آنجا رو به ضریح ایستادم و شروع کردم به زیارتنامه خواندن. ناگهان احساس کردم کسی از داخل حرم صدایم کرد. بغض گلویم را گرفت. کاش کسی دعوتم می کرد به آغوش حسین. مشغول خیالات خودم بودم که دیدم سمانه از داخل حرم بال بال می زند: سادات بیا داخل ...
چهارسوق آسمان شهر با چهارستاره
اصغر نوجوان و محمدرضای پر از درد و مجروحیت... سیدمحمد مشکوهًْالممالک اهل کاشانم بنده اهل کاشان هستم. همسرم کشاورز بود. من و همسرم قبل از ازدواج همدیگر را ندیده بودیم، آن وقت ها رسم نبود دختر و پسر تا قبل از عقد همدیگر را ببینند. بعد از عقد همسرم را دیدم؛ مرد ساده ای بود،کنار پدرش در مزرعه کار می کرد، اهل نماز و روزه بود، زحمت کش بود و با زحمت روزی به دست می آورد ...