مادر شهید اغتشاشات 1401: آشوبگران تیر به گلوی علی اصغرم زدند
سایر منابع:
سایر خبرها
نجات 5قاتل با یک بخشش
محمد جعفری- روزنامه نگار وقتی در خواب، حرم امام رضا(ع) را دیدم، تصمیم گرفتم قاتل پسرم را بدون هیچ چشمداشتی ببخشم، اما مسئولان قضایی گفتند می توانی وجه المصالحه دریافت کنی و آنجا بود که فکر دیگری به ذهنم رسید. این، حرف های مادر پسر جوانی است که چندی قبل در بندرعباس به قتل رسید، اما درست در روز اجرای حکم قصاص، قاتل پسرش را بخشید. هرچند او تمایلی به دریافت هیچ پولی نداشت و اعلام کرد برای ...
تکه ای از ماه
.... بعد هم از دختر خواست شماره خانه شان را بنویسد. دختر با شرم و خجالت آدرس را نوشت و به مامان داد. مامان زیرزیرکی نگاهش کرد و ریز خندید. *** برای نماز صبح که بیدار شدم، صدای پچ پچ شنیدم؛ مامان داشت با داداش حرف می زد. ابراهیم به مامان گفت: دیشب خواب عجیبی دیدم، مامان. مامان پرسید: خیر باشه الهی! حالا چی بود خوابت، مادر؟ - خواب دیدم در نماز ...
گام به گام با شهید مقاومت در سفر اربعین
رزمنده ها به منزلمان آمدند و بعد از تعریف خاطرات خوشی که از مهربانی و دل رحمی ولید داشتند، پول همان لباس ها و پوتین های نظامی را به من دادند. من قبول نکردم و گفتم این نیات خیرخواهانه برای خود ولید بود؛ ولی آنها اصرار می کردند و می گفتند حالا دیگر این پول حق فرزندان یتیم شهید است. درنهایت به اجبار آن هزینه ها را قبول کردم. یکی دیگر از خصوصیات بسیار ارزنده فرزندم توجه به نماز اول وقت و علاقه شدید به ...
چت جی پی تی دلیل دردهای مزمن یک کودک را تشخیص داد
به گزارش سیتنا، کورتنی که ترجیح داد نام خانوادگی اش را فاش نکند، به [شبکه] تودی (Today) گفت که پسرش الکس چهار ساله بود که در دوران قرنطینه کووید-19 به علائم دردناکی مبتلا شد. کورتنی گفت که پرستار خانواده به من می گفت باید هر روز به او [داروی مسکن] موترین بدهم وگرنه دچار دردهای شدید می شود . آن مسکن ها به کاهش درد فرزندش کمک کردند اما نشانه های نگران کننده دیگری پیدا شدند. الکس شروع کرد ...
روایت یک دیدار از عاشقان وفادار ایران
داشتم به خانه برسم تا فردایش دوباره سفری را شروع کنم که انگار حاجت روا شده ی سفر اربعینم بود . ساعت دو بامداد روز شنبه بعد از حدود نیم ساعت خواب شبانه بیدار شده بودم و به فرودگاه رفتم، سرچرخاندم که آشنایی را پیدا کنم اما هر کس مشغول کار خودش بود؛ کسی کارت پرواز می گرفت، کسی وسایلش را جابجا می کرد، گزارشگرها و دوربین ها هم که به وفور هرجا دیده می شدند. بالاخره همکارم را دیدم که از دور ...
ایران شهریار، شهریار ایران؛ پاسخ جالب برای اقامت در اروپا
که رخ بر خاک آذربایجان- خاستگاه زرتشت- سائیده است، از مام میهن این گونه دلجویی می کند: ای وطن آمده بودم به سلام نوروز مگرم کوکب اقبال تو تابد پیروز آمدنم در پی آن کوکب آفاق افروز لیک از این غمکده رفتم همه درد و همه سوز دگر ای مادر غمدیده به خون زیور کن جشن نوروز بهل، شیون شهریور کن در این قطعه شعر، در تبیین منظور شهریار ...
چطور فرزندانی مسئولیت پذیر و اقتصادی تربیت کنیم؟
و برای هرکاری پول از ما بخوان؟ پاسخ: من ابتدا مشارکت را توضیح دادم و گفتم که یک سری کار ها در خانه را باید بچه ها به عنوان مشارکت انجام بدهند و قرار نیست که دیگه ریز به ریز کار های خانه را پولی کنیم این دیگه معامله گری می شود. ما کار مشترک انجام می دهیم مثل غذا خوردن و چیدن و بردن وسایل آن؛ سهم مادر و سهم پدر و سهم کودک در انجام آن مشخص می شود. یا مثلاً بچه مهد می رود یا مدرسه می رود و ...
موشک سوم که زیر هواپیما خورد با صندلی ام پرتاب شدم
پیدا کردم که گفت نه. من را ندید بگیر! ایشان الان نیست. آمریکاست. گفتم یعنی چه؟ یادت هست یک زمانی حرف می زدی و چه و چه! الان وقتش است که مردانگی کنی! گفت نه من و زن و بچه دارم! به هرحال با چهار فروند رفتیم و زدیم. بعد گفتند نروید شاهرخی (همدان) بنشینید! بیایید در دزفول بنشینید! * چون محاصره پایگاه از بین رفته بود. بله. در دزفول نشستیم. * یک سوال تاریخی درباره نادر ...
رفیق مصباح، حامی احمدی نژاد مدافع انجمن حجتیه
نوروز بود و برای من میهمانان زیادی آمده بود، نتوانستم در محل حادثه باشم. پس از حادثه به فیضیه رفتم و اوضاع را غیرعادی دیدم به طوری که نتوانستم وارد مدرسه شوم. فردای آن روز که رفتم اثری از درهای شکسته ندیدم. لابد آنها را جمع کرده بودند اما آثار ویرانی همه جا به چشم می آمد. خزعلی روایت می کند که بعد از حادثه فیضیه امام من را خواستند و گفتند نزد آقایان گلپایگانی و شریعتمداری برو و از آنها ...
مدیریت اخلاقی همراه با عقلانیت و علم ، شاخصه جامعه دینی
اصلی این است علم نافع ام پیامبر فرمودند اهل بیت فرمودند، قرآن می فرماید مگر شما دانستن هر چیزی به اندازه دانستن هر چیز دیگری اهمیت دارد، اصلاً شما چقدر عمر دارید چقدر وقت دارید، این همه مشکلات دارید، این علمی که صفاحت را برطرف کند ما الان چقدر دکترای تجارت و بازرگانی و این ها داریم بعد مشکلات گمرک، هنوز از داخل انبار های گمرک میلیارد ها چیز هست آنجا دارد فاسد می شود بعد ترخیص نمی شود این مدیریت ...
مهندس خوش تیپی که در اغتشاشات پاییز 1401 شهید شد
قوی تر از این حرفاست. دووم میاره ایشالا. پسرها که روحیه مادر دوستشان را این طور دیدند، پچ پچی با هم کردند و چند دقیقه بعد یکی دیگر از آن ها رو کرد به مادر حسین و گفت: حاج خانم! شهادت پسرتون مبارک! الحمدلله پسرم عاقبت بخیر شد دنیا برای زن و شوهر تیره و تار شد. رباب گفت: الحمدلله پسرم عاقبت بخیر شد. مکثی کرد و ادامه داد: خدا امانتی به من داد، خودشم صلاح دید و از ما ...
معلمی که افتخار شهادتش را از امام رضا(ع) گرفت/ شهید خفته در بهشت ثامن الائمه
رضا(ع) به خاک سپرده شد. حالا فاصله مزار شهید تا حرم رضوی صدمتر بیشتر نیست. حاجیه خانم افشار نادری مادر شهید از خوابی که پسرش قبل از شهادت دیده بود می گوید: علیرضا قبل از شهادتش خواب دیده بود که شهید شده و وقتی که پیکرش را می آوردند کبوترانی بر سر جنازه اش پرواز می کنند. این خواب تعبیر شد. وقتی پیکر پاره تنم علیرضا از جبهه برگشت، جور شد که به جای تهران به مشهد برود. البته وصیت خودش بود. گفته بود اگر ...
امام رضا (ع) از تولد تا شهادت
چاپ ایمیل توضیحات بخش: اخبار مجموعه : اجتماعی حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در پایان ماه صفر سال 203 قمری، به دست مأمون به شهادت رسیدند. ولادت حضرت رضا (ع)، بنا به قول بسیاری از مورخان، در روز یازدهم ذی القعده و در مدینه منوره متولد شدند. از قول مادر ایشان نقل شده است که: هنگامیکه به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی کردم و وقتی به خواب ...
ماجرای بازگشت شیخ عباس قمی به ایران با به روی کار آمدن امین السلطان/ منابع معتبر و روایات متقن درباره ...
روی کار آمدن علی اصغر خان امین السلطان، صدراعظم مظفرالدین شاه و دوران نزدیک به انقلاب مشروطه مصادف شده بود. در این زمان، فلسفه و تفکر سیاسی غربی در کشور بسیار نفوذ کرده بود و باعث اعتراض مردم به حکومت استبدادی قاجار، به ویژه مظفرالدین شاه، می شد. در همین دوران بود که شیخ عباس قمی مدتی را در مشهد گذراند و در آنجا و در کلاس های درس اخلاقش که در مدرسه میرزا جعفر برگزار می شد، به شِکوه از جور و استبداد ...
کاترین سویتزر، زنی که مخفیانه در میان مردان دوید
ک ساعت دیگر تمرین می کردم و سپس به مدرسه می رفتم در حالی که او تمام روز برای تمرین وقت داشت اما نمی توانست از تخت بلند شود. هر چه بیشتر این کار را می کرد، چندش آور تر می شد. بعد از جدایی ما با هم در تماس بودیم و او واقعاً موفق شد، اما نه به این دلیل که کار می کرد، بلکه به این دلیل که به نوعی بازی می کرد. می دانید او از خانواده ای ثروتمند بود و بنابراین می دانست چگونه پول سرمایه گذاری کند ...
اینجا خانه ما| نجس کاری بچه ها موجب پاکی مادرها!
، در سکون و آرامشی ژرف فرورفته بود و به این سادگی ها قصد بیداری نداشت. از صبحانه سه نفره منصرف شدم و تصمیم گرفتم با علی، مادر و پسری، صبحانه را بزنیم به بدن. - مامان! من وقتی به شروع مدرسه فکر می کنم، دلم می گیره. - حق داری. خیلی از بچه ها همین جورین. لقمه اش را قورت داد و چشم هایش را گرد کرد. - واقعا؟ - آره پسرم. من خودمم وقتی بچه مدرسه ای بودم، از نیمه شهریور به بعد ...
وقتی پروانه ها مرا یاد تو می اندازند/ گریه برای امام حسین(ع) و یارانش وصیت سیامک بود
ادامه زندگی را نداشتم. با خودم گفتم چرا باید زندگی سیامک را خراب کنم وقتی که پزشکان هم دیگر جواب درستی برای بهبود و درمان من نمی دهند. شب سختی بود. باید تصمیم درستی می گرفتم. من اجازه نداشتم سیامک را تا آخر عمر پاسوز خودم کنم. سیامک باید از مسئولیت من آزاد می شد. تصمیمم را گرفتم بغض راه گلویم را بسته بود. ساعت 12 هر شب با پایان هر روز سیامک قبل از خواب از باجه تلفن عمومی از انزلی به من در بیمارستان ...
پنجاه فیلم برای 3 روز تعطیلی
ساعت 1 بامداد از شبکه نمایش پخش می شود. این فیلم با بازی ریچارد گیر، لورا لینی و ویل پاتون درباره جان کلاین روزنامه نگاری است که به تازگی همسرش را در یک سانحه رانندگی از دست داده است. او در اتاق همسرش دفتری پیدا می کند که تصویر هیولاهای بالدار در آن نقاشی شده است. او فکر می کند که همسرش این موجودات را روزهای قبل از مرگش می دیده است و گویا در شب تصادف نیز چیزی شبیه به یک پرنده با ماشین برخورد ...
روایتی از ربودن امام موسی صدر/ نماینده رهبر انقلاب در لبنان: فتوای عملیات استشهادی علیه آمریکایی ها را ...
ایشان را بعد از یک هفته آوردم فرودگاه بغداد که به لبنان برگردد، اما در فرودگاه گیر افتادیم، من فرار کردم و شبانه به منزل آیت الله خویی رفتم، گفتم طلبه ای که همراه من بود و از شما نامه و اماناتی گرفت که برای امام موسی صدر به لبنان ببرد، در فرودگاه بازرسی کردند و فهمیدند مطالب درباره شیعه است، گفت: خوب مواظب خودت باش تا ببینیم چه می شود. همان شب از بغداد دستور آمد که فلانی و فلانی و فلانی را دستگیر ...