یک سد و هزار قصه برای رویاهایی که رنگی می شود
سایر منابع:
سایر خبرها
چند روایت از روزهای دفاع مقدس در محله دهقان | پر از خاطرات ترک خورده ایم
حسین فتح اللهی و نوه کوچکش 2 نفر از این شهدا بودند. خانمی به اسم منوره علوی هم در خانه زیر آوار ماند و شهید شد. یک کارگر هم به شهادت رسید. چند خانه که به کلی ویران شد، هیچ، تا شعاع 500 متری موشک همه خانه ها آسیب دیدند. مردم ترسیده بودند، خیلی ها محله را گذاشتند و برای چند روزی به خانه یکی از اقوامشان در شهرهای همجوار رفتند. اما بعد از چند روز، محله دوباره همان محله شد و مردم کار پشتیبانی جبهه را ...
مشق مهربانی در ماه مِهر
. قصه دانش آموزانی که هم کار می کنند و هم درس می خوانند، قصه ای برای امروز نیست و قطعاً تاریخ هیچگاه دست فروشی که رئیس جمهور محبوب ایران شد، را فراموش نخواهد کرد. کودکان کار و دانش آموزانی که بضاعت مالی خانواده شان ضعیف است، معمولاً اگر بپرسی تابستان را چگونه گذراندند قطعاً لبخند به لب می گویند" خدا بِدِه برکت. خدا رو شکر کمک خرج خانواده بودم و اندکی پس انداز برای روزهای ...
شب های پرستاره در بهشت نصف جهان/ روایت حاج حسین یکتا از مردان نامدار اصفهان
صدای آژیرهای خطر و بمباران را... رقص نور با صدای آژیر خطر و بمباران در هم گره خورد، برق چشم ها در سیاهی شب تماشایی بود، رد خاطراتی که بمباران در قلب و دل و جان آدم ها جا گذاشته بود انگار سر باز کرد و پریشانی خیمه زد در دل ها. بغض دست به یقه شده با واژه های حاج حسین یکتا وقتی از عملیات حرف می زد... رفقا من از کدام عملیات برای شما بگویم... از بچه شیرهای ...
زن؛ چهره ی مستور دفاع
خود بسپارد. در همان هنگام با شروع جنگ و حمله عراق به خرمشهر و آبادان، راوی به همراه پدرومادرش و بچه ها مجبور می شوند خانه پدری را ترک کرده و به منزل یکی از اقوام خود در بهبهان بروند. پس از پایان مرخصی به محل کار خود بازمی گردد. مدتی بعد خانه ای در تهران خریداری می کنند و ایام مرخصی خود را در آنجا می گذرانند. حدود یک سال بعد به بیمارستان نیروی هوایی تهران منتقل شده و در تهران مقیم می شود. او در بخشی ...
امان از دست این بچه آبان! | چرا علیرضا دبیر معلم ابتدایی اش را دوست نداشت؟!
. همین طور که می خندد می گوید: هنوز من درس را شروع نکرده بودم که علیرضا بلند شد و دستش را بالا آورد و گفت آقا اجازه! گفتم جانم پسرم. به قول قدیمی ها نه گذاشت و نه بر داشت و گفت: آقا ما شما رو دوست نداریم. دبیر که از شنیدن این خاطره حسابی خنده اش می گیرد، می گوید: آقا واقعاً؟ شما چیکار کردید؟ من همان موقع هنوز حرفت تمام نشده بود شروع کردم به آواز خواندن. تو و بقیه بچه ها یک دقیقه فقط به من نگاه می ...
کتاب های اهدایی به زندان از مرز 1000 جلد گذشت/ غافلگیری یک شاعر در پشت تریبون شعرخوانی
تمام ظرفیت ها از انجمن شعر دریا شکل گرفت. وی ادامه داد: سیمرغ ها به حمایت عاطفی و معنوی شاعران پیشکسوت و مسئولان به شدت نیاز دارند. ما دبیران ادبیات نیز یک پل ارتباطی هستیم. او اضافه کرد: سیمرغ ها امید دارند روزی شعر و دریایی باشند و قطعا روزی برایشان اتفاق خواهد افتاد. حکمت شعار همچنین با قدردانی از همکارانش گفت: این انجمن با اندیشه آقای نخعی و پشتیبانی خانم شکرالهی در مقطع ...
همه رنج های ننه علی؛ از مواجهه با اقوام شاهدوست تا شوهر بداخلاق
. ننه علی درباره آن روزها روایت کرده است: دایی محمد و فامیل های وفادار به شاه، هفته ای چند روز می آمدند سهمیه فحش و ناسزا را کف دستم می گذاشتند و می رفتند! آنقدر به رجب فشار آوردند که طاقتش تمام شد و بعد از مدت ها کمربند به دست گرفت. تا از مردم حرف و کنایه ای می شنید یا بچه ها دیروقت به خانه می آمدند، تمام تن و بدنم را سیاه و کبود می کرد. شب تا صبح درد می کشیدم؛ اما به روی خود نمی آوردم که مبادا ...
سوسمار با برداشت های پیچیده فلسفی
در موسیقی ها، هوشمندانه بود که خود خبر از تغییری در این فضا دارد ، به منِ مخاطب تلنگری زد که قرار است نغمه و آوای این خانه و کاشانه! با سیر تحولی، تغییر کند. بستر بی روح و حس مکان و فضای مُرده بارزتر از صحنه (میز سفره هفت سین و لحظه تحویل سال نو- نوروز باستانی ایران زمین) بود و البته بی دلیل نبود!. آن میز برای من نویدبخش لحظه تحویل سال نو، نبود، بلکه برایم تداعی کننده قبری آماده برای ...
گفتگویی قدیمی با فریدون مشیری – به مناسبت زادروز او
...، خود غزل یعنی مغازله. مغازله هم یعنی عشق بازی با معشوق است. حالا می بینیم تمام کسانی که مدعی هستند بعد از حافظ غزل گفته اند به بیراهه رفته اند، اشتباه می کنند. یا همان اصطلاحات حافظی را بکار می برند: به صدر مصطبه ام می نشاند اکنون دوست . مصطبه جای بلندی در محافل عمومی بوده که گوینده یا شاعر آنجا می نشسته است. شاعر آن زمان خوش خوان داشته یعنی احتمالا خودش شعرش را نمی خوانده به کسی می داده با ...
امتدادِ پرچم ها
می کنم. 1626 کیلومتر. چه نیرویی می تواند یک جوان بلوچ را 1626 کیلومتر از خانه دور کند برای دفاع از خانه و زندگی مردمی در اقلیمی دیگر؟ چه چیزی جز یک وحدت ملی مبتنی بر باورهای مشترک؟ چه انگیزه ای جز دفاع از یک امر مقدس ؟ این، داستان ماست سمفونی رنگارنگ لباس های محلی تا خود حسینیه جریان دارد. یک طرف کردها نشسته اند و یک طرف ترکمن ها و یک سمت دیگر بلوچ ها. چندنفر از علمای اهل سنت ...
ام الاسرا نماد زن مبارز ایرانی
شاید اثری یا پیکر شهید پیدا شود. تعدادی از شهدا در تفحص کانال پیدا شد اما نام فرزند این مادر نبود. مادر شهید پس از سال ها چشم انتظاری در فراغ فرزند از دنیا رفت. تشکیل مرکز در دوران دفاع مقدس مرحوم دکتر سیف ا... وحید دستجردی، مدیر جمعیت هلال احمر مرکزی به نام امور مربوط به اسرا و مفقودین جنگ در اداره کل امور بین الملل هلال احمر را تاسیس کرد. مسئولیت مجموعه را خانم بهجت افراز ...
انقلاب علمی خاموش و انفعال ما / چرا از توسعه علمی جا ماندیم؟ کد خبر: 889006 / دیروز, 17:02 / فرهنگ و هنر
آمیخته است و نطفه ی فکر، در خیال بسته می شود. بیهوده نبود که انیشتین برای دست یافتن به پژوهش و تفکر برتر، توصیه می کرد که در همان زمینه پژوهشی خیال پردازی کنید. وی در مصاحبه ای گفت که سرآغاز اندیشه در سرعت نور، زمان ثابت می ماند یک خیال بود. اهمیت این خیال چنان بود که وی مکان و زمان آن را به دقیقه در ذهن داشت. وی گفت که در یک بعد از ظهر در برگشت از محل کار خود در اداره ثبت اختراعات شهر ...
گنج های افسانه ای این دیار
توسط روح شیطانی باجی تسخیر شده است انجام می شود. در داستان بلقیس نوزادی زیبا از به مثابه نعمتی به زن و شوهری که بچه دار نمی شوند هبه می شود که نام او را سکینه می گذارند. وقتی دختر بزرگ می شود می گوید که نامش بلقیس است. انگار که نیرویی ماورای زمینی نامش را در گوشش گفته باشند. بلقیس که با خود برکت به زندگی پدر و مادرش آورده است، روحی خِیر و زاینده است که در مقابل شر بودن باجی که متولی معبد ...
افشای حضور دختر مدیرعامل پرسپولیس در استقبال از رونالدو +عکس
آوردند و گفتند سرکار خانم مترجم است و برای ترجمه آمده، در حالی که مدیر روابط عمومی باشگاه در همین مراسم حضور دارد و اگر کاری هم پیش بیاید، قاعدتا او باید انجام بدهد. غم انگیز است. یکی از طریق ملاقات با کریس رونالدو گل خنده را روی لب های دختر دلبندش می نشاند. حالا چه اهمیتی دارد که آن بیرون یک پسر بچه که به شوق دیدن رونالدو آمده بود، آنطور ضجه می زند؟ حال رعایا به خودشان مربوط است. ...
روز باشکوه شهر کوچک
علیه السلام میهمانان عزیز می رسند.... *** حالا حتماً همه شما دارید حدس می زنید که این میهمانان عزیز چه کسانی هستند؟ شهید؟ با ماشین سواری؟! در میان خنده و شادی مردم؟! نه! یک مسئول بلندپایه دولتی و استانی؟ نه! یک سلبریتی؟ استقبال در یک پایگاه با بچه های مسجد؟ با اسپند و کندر و گوسفند؟! نه! می توانیم باز هم دایره احتمالات را زیاد و زیادتر کنیم. اما بعید است حالا حالا ها به جواب درست برسید ...
قصه بانوان فروشنده شهر زیرزمینی!
بیمارستان حدود 20 میلیون میشه. به شوهرم که اصلا هیچی راجع بهش نگم بهتره، انگار نه انگار که زن و بچه داره! تمام خرج و مخارج خونه با منه. باور می کنی اصلا نمی دونه چی تو خونه داریم و چی نداریم . با مکث آهی کشیده و ادامه می دهد: ای بابا از کدوم دردم برات بگم. حالا فک کن با تمام این بدبختی ها، هر روز باید با آدم ها بحث کنی. تازه با همه این مشکلات مامانم زمینگیره و 2 روز در هفته من باید پیشش بمونم. به ...
وقتی فیلم نامه بازپرس را خواندم و احمد معظمی را دیدم فهمیدم که او از مقام شاگردی فراتر رفته و توانسته ...
.... همه این موارد دارای نکته هایی است که به درد بیننده می خورد؛ اینکه مردم مراقب پیشنهادهای عجیب و پول های بی حساب و کتاب باشند در خرده داستان های سریال گنجانده شده تا علاوه بر قصه گویی و سرگرمی، به مخاطب پیام بدهیم. کارگردان بازپرس با تأکید بر تلاشش در شخصیت پردازی و دوری از تیپ سازی می افزاید: همیشه در آثاری که ساخته ام سعی کرده ام بازیگر را به شخصیت نزدیک کنم و دنبال تیپ سازی نباشم ...
یک زن مگر از زندگی چه می خواهد؟
فرزانه تونی در روزنامه پیام ما در شماره 2664 خود نوشت: مثل همه ٔ روزها، یک روز صبح، مردم شهر از خواب بیدار شدند. زن ها سماورها را روشن کردند، جلوی آینه ها دستی توی صورت بردند، چادرهای گل دار سر کردند، دمپایی پا کردند و راه افتادند طرف نانوایی محل. زن ها چای ریختند. مردها چای را هورت کشیدند. زن ها از کمی خرجی نالیدند. مردها عربده کشیدند و زدند روی دست بچه ها که قند کش می رفتند ...
بازیگر معروف ایرانی درگذشت | علت فوت آرش میراحمدی ساعتی پیش در بیمارستان +عکس
...، آن مسیر خود به خود هموار می شود و انگار در مسیر درست قرار می گیرید. ضمن اینکه در مورد سختی های ازدواج معتقدم باید به این باور برسیم که سختی هم جزئی از زندگی است. اصلا مگر زندگی بدون مشکل و سختی وجود دارد. با این دیدگاه هیچ کاری دشوار و ترسناک نیست. خواستگاری پشت صحنه نمایش آرش:ما اردیبهشت سال 74 ازدواج کردیم. من 23 ساله بودم و همسرم 17 ساله بود. مرجان:آشنایی ما ...
داستان نویس مشهدی: نوشتم تا حال خوب به مخاطب تقدیم کنم
: در این کتاب، داستان فانوس های روشن اثری کاملا تخیلی بود که ماجرای آن در اصفهان زمان حکومت شاه عباس صفوی اتفاق می افتاد. همان جا احساس کردم خیلی به داستان تاریخی علاقه دارم. بقیه داستان های کتاب، اجتماعی و در ژانر های مختلف بود. بعد از آن همچنان می نوشتم، اما چاپ نمی کردم. سال 96 در کنار گروه خانه رمان به رمان نویسی مشغول شدم. خانم خدابخش عزیز [داستان نویس مشهدی]مکانی را در اختیار ما که ...
فهرست 10 فیلم عاشقانه مشهور در تاریخ سینما
دیگری عاشق پیشخدمتی زیبا در رستورانی شبانه می شود. یا تولد عشقی آتشین با پایان و مرگی حزن انگیز در فیلم ستاره ای متولد می شود اثر بردلی کوپر که همان کهن الگوی عاشقانه ای را پی می گیرد که از ازل در داستان ها و فیلم های عاشقانه رخ می دهد. عشق در یک نگاه، سوز و گداز عاشقی و درنهایت مرگ یکی از این دو عاشق یا معشوق. این چیدمان و الگوی عاشقانه ی تمام داستان های عاشقانه در جهان است. یا روایت ...
وقایع 1401 از نگاه عباس عبدی، غلامرضا کاشی و جبار رحمانی
به گزارش شبکه شرق، وقتی درباره دنیای مدرن و تغییر نسل ها صحبت می کنیم، دقیقا منظورمان چیست؟ دنیای مدرن با شتاب روزافزونی در حال تغییر و پیشرفت است. حالا نسل ها تغییر کرده و با نسلی مواجه هستیم که خواهان تصمیم گیری برای سرنوشت شان هستند. درست یک سال گذشته به بهانه جان باختن یک جوان ایرانی، جرقه شعله عمیق ترین اعتراضات فرهنگی اجتماعی در ایران خورده شد. ما با جریانی مواجه بودیم که اولین و مرکزی ترین هسته آن، نوجوانان و جوانان بودند؛ اعتراضاتی آزادی خواها ...