امیر را جایگزین شوهرم کردم! / این شیطان اثر بی شرمی من بود !
سایر منابع:
سایر خبرها
خونی که پای سنگ تقلبی ریخته شد
اوایل مهر سال 99 زن میانسالی به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: چند روز قبل همسرم به نام محمود با شخص ناشناسی تلفنی در مورد خرید و فروش سنگی قیمتی صحبت کرد و با او قرار گذاشت و روز مورد نظر از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت. با شروع تحقیقات تخصصی مشخص شد آخرین بار تلفن همراه وی در محدوده پاکدشت روشن بوده است. در ادامه بررسی ها ...
درخواست های کثیف شوهرم از شب اول عروسی شروع شد و مرا هر شب..!
تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود . بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی دادند و از من ...
اجیر کردن مرد جوان بخاطر سنگ های قیمتی / قاتل اجیرشده 100 میلیون گرفته بود + حکم دادگاه
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اوایل مهر ماه سال 99 با شکایت یک زن میانسال آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی رفته بود از ناپدید شدن همسرش خبر داد و گفت: همسر 57ساله ام به نام محمود چند روز قبل درباره معامله با شخصی ناشناس، تلفنی گفت و گو کرد اما درباره معامله حرفی به من نزد. دو روز قبل محمود از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. در 48 ساعت گذشته چندین بار با او تماس گرفتم اما او پاسخ نداد و گوشی ...
تجاوز وحشیانه مدیر شرکت به دختر جوان 27 ساله/ تهیه فیلم سیاه
خواستم شرکت را ترک کنم؛ اما یکباره او در اتاقش را قفل کرد و بدون توجه به التماس هایم مرا آزار داد. او از صحنه های سیاه فیلم گرفت و تهدیدم کرد اگر در این باره به کسی حرفی بزنم فیلم را پخش می کند و آبرویم را می برد. من با سر و وضع آشفته به خانه برگشتم و از ترس شوهرم جرات نکردم به او حرفی بزنم. او ادامه داد: بعد از چند روز رامین با من تماس گرفت و گفت اگر به خواسته هایش تن ندهم فیلم را ...
قتل خونین سرانجام رابطه شیطانی مادر زن با داماد قاتل | جزئیات
بهانه آوردن مقادیری از وسایل شخصی او و دخترش به پردیس فرستاد. زمانی که مقتول وارد خانه شد، به سمتش حمله ور شدم و با اسپری به صورتش زدم. او کاملا غافلگیر شده بود و توانستم دست و پایش را ببندم و نهایتا با طناب به قتل برسانم. فردای آن روز، همسر مقتول به خانه اش آمد و دو نفری جسد همسرش را داخل چمدانی بزرگ قرار دادیم و با ماشین به بیابان های مهرآباد در جاده دماوند رفتیم. چاله ای حدودا دو ...
رابطه نامشروع زنم با پسر همسایه/ او بیاد عشق قدیمی و به سبک سریالهای ماهواره ای به من خیانت کرد+جزییات
خاطر از او شاکی هستم. با این شکایت پیمان بازداشت شد اما ادعای عجیب را مطرح کرد. وی گفت: من و همسرم دو سال است با هم ازدواج کرده ایم. دو ماه قبل من به اصرار همسرم خانه ام را فروختم و خانه ای در نزدیکی خانه مادر زنم خریدم اما بعد از اسباب کشی به خانه جدید رفتارهای همسرم تغییر کرد .او دیگر به من اهمیتی نمی داد تا اینکه متوجه شدم به پسر همسایه به نام احسان که دوست دوران کودکی اش ...
اعتراف عجیب قاتل بدنساز / 20 سابقه زندان به خاطر درگیری
ساعت 7 شب چهارشنبه 12 مهر مأموران کلانتری 117 جوادیه در تماس با بازپرس امیرحسین علیمردان از پسر جوانی با سه ضربه چاقو خبر دادند. در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد مقتول هنگام بازگشت از باشگاه با پسر جوانی که او نیز به باشگاه بدنسازی دیگری رفت و آمد داشته درگیر شده و توسط او به قتل رسیده است. با شناسایی هویت عامل این جنایت به نام شهرام، به دستور بازپرس جنایی، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ...
از خانه تا گلخانه/ بانوی نوری کارآفرین برتر مازندران شد
عنوان برترین شرکت تعاونی بانوان استان را از آن خود کند. وی مادرش را تنها دلیل شروع این کار بیان کرد و گفت: متاسفانه مادرم را در سال 91 از دست دادم و دلتنگی برای مادرم باعث شد به پرورش گل و گیاه که مورد علاقه مادرم بود رو بیارم چون هنگامی که در حال کار کردن با گل و گیاه بودم مادرم را در کنارم حس می کردم. اسماعیلی در حالی که سعی داشت بغض گلویش را کنترل کند گفت: اسم مادرم مهربان ...
ندانستم کدام عضو بدن پسر شهیدم به چه کسی اهدا شد
بود خانه بخرد. حالا که نشد دامادش کنم، همان کاری را انجام دادم که خودش دوست داشت. مادر اینها را می گوید و چند دقیقه ای به عکس پسرش خیره می شود. مادر شهید کاشانی بعد از آنکه توانست خودش را پیدا کند و با نبودن جگر گوشه اش کنار بیاید، شروع به انجام کارهای خیریه کرد. چند جهیزیه برای دختران دم بخت آماده و برای شناسایی نیازمندان منطقه اقدام کرد. بعد از آن به آموزش و پرورش منطقه رفت تا برای دانش ...
حیله عجیب زن جوان برای طلاق! + داماد 28 ساله شوکه شد!
عقد دایمی خودمان را ثبت می کنیم! من هم که به فرجام چنین کاری نمی اندیشیدم و به همسرم کاملا اعتماد و اطمینان داشتم پیشنهاد او را پذیرفتم و برای طلاق توافقی به دادگاه رفتم اما هنگامی که مهر طلاق بر شناسنامه ام جا خوش کرد دیگر فریبا حتی پاسخ تماس های تلفنی مرا هم نداد. خیلی از این موضوع نگران شده بودم که از پسرم درباره رفت و آمد فریبا با جوانی غریبه شنیدم و به شدت آشفته شدم. سوءظن ...
شهیدی که 41 سال است همچنان شمع تولد فوت می کند
ماشین به مدرسه می برد و او در 10 سالگی قبل از اینکه پدرش از خانه خارج شود بیرون می رفت و آب و روغن ماشین را بررسی می کرد. پسرم بسیار مهربان، با ادب، کم حرف و خنده رو بود، همیشه می گفت پیامبر (ص) گفته کم سخن بگوئید و بیشتر گوش کنید. از کلاس اول دبستان نماز خواندن را شروع کرد و از 12 سالگی روزه می گرفت همیشه سرش در کتاب بود، کلاس قرآن می رفت، کلاس دوم دبستان بود که من می خواستم به جمکران ...
یک پیامک زندگی زن و شوهر جوان را به هم ریخت
اشکان علاقه داشتم اما این احساس که ممکن است یاد این دختر از ذهنش پاک نشود عذابم می داد. برای همین موضوع را به خودش گفتم. اشکان مدعی شد که این ماجرا، شکست بزرگی برایش بوده اما حالا فقط برایش یک تجربه شده، همین. شقایق در ادامه حرف هایش به قاضی می گوید: اشکان با این حرف ها آرامم کرد و وقتی متوجه شدم که او واقعا به من علاقه دارد به خواستگاری اش جواب مثبت دادم اما پیش از عقد با او شرط گذاشتم که ...
اتفاقی نیمه شب از خواب پریدم و دیدم دخترم و پدرش در اتاق بغلی با هم...!
یک زن داستانی را تعریف کرد که شوهرش به مدت 12 سال از 8 سالگی به دختر کوچکش بدون اینکه او متوجه شود تجاوز می کرده است. به گزارش وقت صبح ، به صورت ناگهانی نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای شوهرم را در حال تجاوز به دخترم از اتاق بغلی شنیدم. حالم خیلی بده شده بود. شوهرم را از خانه بیرون انداختم. در این حال از دخترم خواستم ماجرا را توضیح دهد. دخترم ...
همیشه دعا می کردم همسر پلیس شوم
کار های سخت بود. با هم به مراسم ها می رفتیم، با هم به تعزیه می رفتیم. نذر طلا همسر شهید از چگونگی با خبر شدن شهادت می گوید، با محمدرضا تماس گرفتم و جویای احوالش شدم گفت در حال گشت هستم و هر زمان به پاسگاه برسم با شما تماس می گیرم. نمی دانستم 20 دقیقه بعد از این تماس، او شهید خواهد شد. به امید تماس محمدرضا بودم، همه کار های خانه را انجام دادم. غزاله را خواباندم، اما باز هم ...
حیله عجیب زن جوان برای طلاق! + داماد 28 ساله شوکه شد!
مرد 28 ساله در حالی که از شدت عصبانیت، مشت هایش را بر زانو می کوبید و باور نداشت به دام حیله گرانه همسرش افتاده است، درباره این ماجرای عجیب به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: به خاطر آن که علاقه ای به درس و مدرسه نداشتم درهمان مقطع ابتدایی ترک تحصیل [...]
روایت 25 سال زندگی عاشقانه با فرمانده با صلابت و مقتدر اطلاعات سیستان و بلوچستان
...> * تسنیم: آن روز چه اتفاقی افتاد؟ آن روز من و آقا سید با هم بودیم وقتی با همسرم تماس گرفتند و از شلوغی منطقه مطلع شد گفت باید برود سر کار و به حضورش نیاز است. من را به خانه رساند و خودش راهی شد و آخرین باری بود که از در بیرون رفت و دیگر به خانه برنگشت. مدت زمانی گذشت و دیدم تماس نگرفت. با او تماس گرفتم که جواب نداد. پیام داد: سلام عزیزدلم الان جلسه ام. نیم ساعت دیگر با من تماس گرفت ...
اولیای دم برای متهم حکم قصاص خواستند
ر کردم نیت شومی در سر دارد. به همین خاطر تعارفش را نپذیرفتم .اما در یک لحظه فکر کردم شاید به کمک نیاز دارد. به همین خاطر به داخل خانه رفتم. اما همان لحظه در حیاط را به رویم قفل کرد و مرا به داخل زیرزمین هول داد و در را به رویم بست. او می خواست مرا آزار دهد. به همین خاطر با او گلاویز شدم. وی ادامه داد :در همین حین متوجه شدم مهران در جیبش یک چاقو دارد .او می خواست با چاقو مرا بزند و م ...
زنم از روز عروسی به من خیانت کرد / با خواستگار قبلی اش رابطه پنهانی داشت!
نمی گرفت تا این که حدود چهار سال قبل یک گوشی هوشمند خرید و با ورود به شبکه های اجتماعی روزگار مرا سیاه کرد از آن روز به بعد با و آرایش نامناسب پشت فرمان می نشست و برای تغییر دکوراسیون منزل پول های زیادی را هزینه می کرد. دیگر به رفتارهایش مشکوک شده بودم تا این که سال گذشته روزی که به آرامی وارد منزل شدم صدای همسرم را شنیدم که تلفنی با فردی در آن سوی خط صحبت می کرد اما سخنان او نشان از یک ...
از باغ گیاه شناسی تا کودکان کار افغانستانی
ولی معاونان دوشهردار بدون هیچ دلیلی در اواخر دوران شهرداری آقای حناچی (آقای مجتبی یزدانی) و در دوران شهرداری آقای زاکانی (آقای جلال بهرامی) از امضا کردن قرارداد آن - علیرغم امضای دانشگاه تهران و موافقت های هر دو شهردار و مصوبه شورای شهر- سر باز زدند. هر کاری که می توانستم انجام دادم و گویا دست یا دست هایی پنهان و شاید خباثتی جلوی کار را گرفت. دگر امید چندانی به تغییر ماجرا، حداقل در دوران ...
صمیمیت با برادر شوهرم باعث شد رابطه من و شوهرم از دو نفره به ...!
زن جوان در نبود شوهرش روابط صمیمیانه ای را با برادر شوهرش آغاز کرد که سرانجام شوم و تلخی داشت. به گزارش وقت صبح ؛ زن جوان بعد از روئابط صمیمیانه ای با برادر شوهرش آغاز کرده بود رفته رفته شوهرش را سد راه این ارتباط کثیف می دانست و خواست او را از سر راه بردارد. برادر شوهرم در نبود همسرم به خانه می آمد و من هم از رفتارهای شوهر معتادم خسته شده بودم. سهیل در ابتدا این ...
طلاق به خاطر تغییر رمز گوشی شوهر
یک سال نشده که ازدواج کرده ایم اما جانم را به لبم رسانده است. حتی جرأت ندارم در خانه گوشی تلفن را به دست بگیرم هر کسی تماس می گیرد به من می گوید صدایش را بذار روی بلندگو ببینم کیه و چی میگه؟ هر جا که می روم باید به او گزارش کامل بدهم آنقدر تماس می گیرد که دوستانم مرا مسخره می کنند. اگر هم جوابش را ندهم به خانه که برگردم باید جنگ و دعوا داشته باشیم. قاضی رو به زن جوان کرد و گفت دخترم حرف های همسرت ...
رازی که همسر مرد 45 ساله از او پنهان کرده بود
شود چرا که تو را دوست داشتم. خلاصه آن روز همسرم با افشای آن راز گفت: حدود 3 سال قبل از آن که با هم ازدواج کنیم من با مرد دیگری در تهران ازدواج کرده بودم که حاصل آن دختر کوچکی به نام آزاده بود. در حالی که دخترم هنوز یک سال بیشتر نداشت، اختلافات خانوادگی ما شدت گرفت تا جایی که دیگر نتوانستیم یکدیگر را تحمل کنیم و من از او جدا شدم اما هرچه التماس کردم که شوهرم، حضانت دختر خردسالم را به من ...
صیغه پسر چرب زبان شدم اما او فریبم داد
. وقتی به مشهد آمدیم منزلی را در حاشیه شهر اجاره کردیم و همه در یک منزل ساکن شدیم. شوهرم نیز در زمینه خرید و فروش ضایعات فعالیت داشت به طوری که در مدت کوتاهی وضعیت اقتصادی ما بهتر شد. به همین خاطر از عبدالرحمان خواستم تا محل زندگی ما را از یکدیگر جدا کند اما قبول نمی کرد. در این روزها بود که من دختر دیگرم را باردار شدم و به توصیه پزشکان نیاز به استراحت داشتم، اما در این شرایط هوویم نیز با گذشت 10 ...
منفورترین مرد ایران را بشناسید ! / زنش را وادار به بی عفتی نزد مردان کرد !
رفتارهای غیرمتعارف همسرم به گونه ای است که حتی بازگو کردن آن نیز شرم آور است و کسی نمی تواند این ماجراها را باور کند، اما ضعف اعتقادات دینی و گرایش به فرهنگ غربی، این گونه رفتارهای زشت و زننده را با عناوینی مانند تجدد در میان برخی افراد سست ایمان به وجود می آورد. [...]
پست ترین مرد ایران را بشناسید ! / زنش را وادار به بی عفتی نزد مردان کرد
بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی دادند و از من حمایت نمی کردند. هنوز یک ماه بیشتر از حضورم در دانشگاه نگذشته بود که با سالومه آشنا شدم. او همکلاسی ام بود و پدرش وضعیت مالی خوبی ...
محله ام را به پیشنهاد کاری خوب در ژاپن ترجیح دادم | 2 قهرمان جهان و 2 قهرمان آسیا از شاگردانم بوده اند
کرده بودم. البته در تمام این بازی ها به دور از چشم پدرم و مخفیانه حضور پیدا می کردم. وقتی پدرم از موضوع مطلع شد که من کمربند مشکی تکواندو را هم گرفته بودم. ماجرا از این قرار بود که پدرم با ورزش های رزمی مخالف بود. روزهایی که تمرین داشتم یا برای مسابقه آماده می شدم مادرم لباس هایم را در گوشه ای آماده می کرد و من آنها را بر می داشتم و از خانه بیرون می رفتم. نعیمی می افزاید: این ماجرا حدود 4 ...
خیانت مرد، پاهای زنش را خشک کرد
گذشته بود، مشکوک شد و از طرفی وقتی فرهاد نیز به خانه باز می گشت گاه و بی گاه سرش توی گوشی بود و به معصومه و فرزندانش هیچ اعتنایی نمی کرد، بر سر همین موضوع بین آنها مشاجره لفظی شدیدی درگرفت که آن شب برایشان شبی تلخ و جنجالی شد. از آن شب به بعد رابطه عاطفی و اخلاقی بین این زوج کمرنگ و کم رنگتر شد تا اینکه یک روز معصومه به اتفاق فرزندانش از خانه بیرون رفت اما ساعاتی بعد وقتی به خانه ...
ببینید| شهرت جهانی با شیره پزی
همین زمینه به عنوان هنرمند نمونه کشوری انتخاب شدم. ماجرا برای 10سال پیش و قبل از ازدواج است. من اصالتا اهل رزن هستم. بعد از ازدواج به شهر همسرم آمدم و در ملایر ساکن شدم. برای اینکه کارم را ادامه بدهم باید به رزن رفت وآمد می کردم که مسیر 2ساعته ای است. رفت وآمد خیلی سخت شده بود. کمی بعد تصمیم گرفتم کارم را عوض کنم. از آنجا که ملایر، شهر جهانی انگور شناخته شده و اینجا در حوزه شیره پزی حرفی ...