سایر منابع:
سایر خبرها
شعر کودکانه روز مادر برای پیش دبستانی و مدرسه
زَدم به آسمون پل وقتی به مادرِ عزیز و خوبم دادم با عشق و مهربونی یک گل از مادرم من این و یاد گرفتم تو سختی ها داشته باشم تحمل زندگی هر چه ساده تر قشنگ تر چه خوبه دور باشیم ما از تجمل مامان میگه تو سختی ها تو باید هر لحظه بَر خدا کُنی توکل قبلِ سُخن گفتن و هر کارِ خوب یه چند دقیقه روش کُنی تأمل تو درس و ...
دنباله رو شهدا باشید و امام را تنها نگذارید
دنیا یا ریاست به سپاه نیامده ام و در سپاه همه چیز است به غیر از اینها. مادرم مرا ببخش و حلالم کن می دانم که مرگ من برایت گران است و من پسر بزرگت بودم. پسری که وقتی پدرم فوت کرد تو مرا تکیه گاه ساختی و به من امید داشتی. مادرم می دانم که دوست داری مانند هر مادر دیگری تشکیل خانواده و ازدواج مرا ببینی و عروست را نوازش کنی و ... مادرم دنیا به غیر از اینهاست اگر در این دنیا برایتان کاری نکردم ...
نیمه پر لیوان
...> نامه ای قدیمی هربار به لیست بلند اختراعاتم نگاه می کنم، دلم بیشتر از هر کسی برای مادرم پرمی کشد؛ مادری که مدت هاست دیگر در کنار خود ندارم. او تنها کسی بود که دائم مرا تشویق می کرد و شور یادگرفتن را در وجودم زنده نگه می داشت. یادم هست یک روز که دلم خیلی برای مادرم تنگ شده بود، سراغ وسیله های قدیمی اش رفتم. گمان کردم شاید با دیدن وسایلش بتوانم از حجم دلتنگی ام کم کنم و قلبم آرام بگیرد. جعبه ...
منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد صبح همراه سحرخیز جوانش برسد (چشم به راه سپیده)
گل روزگار به بارگاه نگاهت بهار می بینم بهار را به درت جان نثار می بینم به بال عشق تو بتوان بر اوج ها پر زد فلک به نام تو اندر مدار می بینم نوای نای دل کعبه جز ولای تو نیست طواف کوی تو را افتخار می بینم جمال کعبه ز خال تو آبرومند است وگرنه سنگ و گِلِ بی عیار می بینم محمد و علی و فاطمه، حسن و حسین ...
مادری که به سفارش پسرش، تنها گریه کرد
محمد معماریان در مسیر دیگری قدم می گذاشت. شاید پدر به جبهه می رفت و می گفت تو بمان و تکلیف را از او ساقط می دانست و هیچ وقت پای محمد به جبهه باز نمی شد اما نقش پر رنگ اشرف سادات در زندگی محمد مدام به او دل می دهد و تردید را از او می گیرد. بانوی نویسنده با تأکید بر نقش بی بدیل و تأثیر گذار مادر بر سرنوشت فرزندانش خطاب به همه مادران امروز و فردا می گوید: ثمره دلدادگی و دل بریدن اشرف سادات ثابت کرد مادر می تواند کانون تربیت باشد و مادرها باور کنند و بدانند که خیلی مؤثر هستند. پایان پیام/ ...
شهیدی که بدنش در سوریه و دستش در ایران خاکسپاری شد
. پدر و مادر عزیزم با اینکه در راه خدا و اهل بیت(ع) کشته شدم بازهم مثل همیشه به دعای خیر شما نیاز دارم مرا از دعای خیر خود محروم نفرمایید و یک خواهش دیگر دارم، می دانم سخت است ولی به خاطر من که آرزویم است اگر در توان بود عمل کنید؛ حال که در این راه جان باخته ام می خواهم جلوی درب ورودی حرم حضرت زینب(س) یا حضرت رقیه(س) به خاک سپرده و دفن شوم و این آخرین درخواست من از شما پدر و مادر عزیزم ...
مرثیه خوانی 10 مداح مشهور برای شهادت حضرت زهرا+صوت
مهدی رسولی سلام الله علی الزهرا مداحی حنیف طاهری گریه من برق ذوالفقاره مداحی محمود کریمی مادر مهربان تر از مادر مداحی مهدی سلحشور مثل شب قدری و قدر تو نهان است مداحی میثم مطیعی فاطمه راز عشق است مداحی ابوذر بیوکافی چادر تو مداحی سیدرضا نریمانی من مات علی حب زهرا مات سعید مداحی محمدحسین پویانفر توسلو بالزهراء و اطمئنوا پایان پیام/ ...
مجری سیما در گفت وگو با قدس: دل امام رضا(ع) هم در غزه می تپد
ایران و بقیه کشورها خدمت حضرت آمدند، هر کدام نیت و خواسته و حرف خاص خود را دارد، یکی خوشحال است، یکی ناراحت است، یکی خیلی با دعا و زیارت خدمت امام آمده، یکی خیلی صمیمی نشسته با امام حرف می زند. هر کس در عالم خودش است ولی همه آن آدم ها در عشق و ارادت به امام مشترک اند.این نگاه کردن به آدم های توی حرم مطهر خیلی حالم را خوب می کند و این صحنه های بی تکرار خیلی برایم جذاب است.توی این زیارت ها دلم خالی ...
علت های روانی بروز خشونت در کودکان
(ع) مبنی بر اینکه کودکان در دوران کودکی از هوش و گیرایی بالایی برخوردار هستند، عنوان کرد: کودکان در سنین کمتر مانند سنگی هستند که تمام آموزه ها و رفتارهای والدین روی آنها هک می شود. معمولا فرزاندانمان از رفتار ما آموزش می بینند تا از گفتار ما. وی گفت: استفاده از جملاتی مانند همین الان گریه ات را تمام کن، من برای تو همه کار کرده ام، مثل بچه ها رفتار نکن، گریه نکن، چرا همیشه مرتکب اشتباه ...
داستان دخترک کبریت فروش + متن و فیلم داستان دخترک کبریت فروش
...> دخترک به یاد مادر بزرگ مهربانش افتاد و آهسته گفت : مادر بزرگ، دلم برایت خیلی تنگ شده! چهارمین کبریت را هم روشن کرد. آن وقت در میان شعله آتش، مادر بزرگ مهربانش را دید . – آه ... مادر بزرگ عزیزم! و به آغوش او پرید. مادر بزرگ با مهربانی او را بغل کرد و بوسید . دخترک کبریت فروش -داستان کودکان-ایپابفا دخترک از سختیها و مشکلاتش برای مادر ...
نکته پنهان شهید شدن از دیدگاه شهید محمدورامینی
اگر قرار باشد برای پیوستن به ابدیت در بستری ساده و آرام جان بدهیم چقدر دردآور می باشد. چرا در مواقعی که می توانستم شهادت را نصیب خودم کنم نفس بر من غلبه کرده و این نعمت الهی را از من ربوده است. مادرم، مادر عزیزم، اینک به جبهه می روم تا شاید خدا مرا ببخشد. آنقدر باید در آفتاب های سوزان در زیر رگبار مسلسل های کفار بدوم تا آن گوشت هایی که از غفلت بر بدنم روئیده آب شود. فقط یک آرزو دارم و تنها یک آرزو ...
محاکمه نوعروس فراری در دادگاه
پدرم شکایت دارم و اشد مجازات را خواهانم. سپس متهم که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد و گفت: خواهرم از روزی که با این مرد ازدواج کرد حتی یک روز خوش ندید. دخالت های خانواده همسرش باعث شده بود آنها همیشه با هم درگیر باشند. آن روز هم با خواهرم به خانه پدر و مادر شوهرش رفتم تا با آنها صحبت کنم و بگویم آنقدر در زندگی این زوج دخالت نکنند. وی ادامه داد: من می خواستم ...
4 انشا درباره روز مادر برای تمام مقاطع تحصیلی کوتاه، ادبی و داستانی
دهیم که چقدر ارزشمند و مهم هستند. این روز یک فرصت است تا از مادرانمان سپاسگزاری کنیم و زحمات آن ها را به یاد بیاوریم. روز مادر به همه مادران دنیا تبریک! ### انشا درباره روز مادر کلاس پنجم متن ادبی درباره روز مادر روز مادر روزیست که گل ها بهار می آورند و آسمان آبی به رنگ خود باز می گردد و خورشید طلایی نور خود را به دنیا باز می گرداند ...
دست از اسلام و امام برندارید
آرزویم بود که راضی ات نگه دارم و از من رضایت داشته باشی که بی نهایت به دعایت نیازمندم و مادرم امیدوارم که مرا ببخشی و شیرت را بر من حلال کنی، چون راضی بودن مادر از فرزند،خود رضایت خداوند است. و شما برادرانم؛ دست از اسلام و امام برندارید، با قرآن و امام باشید و بدانید که سعادت در راه اسلام است. و شما خواهرانم؛ وصیت من به شما این است که وقتی فرزندان شما بزرگ شدند آنها را مثل علی ...
شوکه نشوید؛ این خانم جوان مادر ابوالفضل پورعرب است+ تصویر
عکسی جالب و دیده نشده از ابوالفضل پورعرب در دوران کودکی به همراه مادرش که سن و سال کمی دارد منتشر شد. ابوالفضل پورعرب با انتشار این تصویر در اینستاگرامش نوشت: پنجاه سال از آن روزها میگذرد... بهمراه مادرم که خود عشق است؛ و مرحوم خواهرم که یادش در دلم زنده و باقیست... کوه سنگی؛ درجوار آقا امام رضا تاریخچه پارک کوهسنگی مشهد ...
برای فرار از خانواده به پارتی شبانه رفتم/ تجاوز پسرشیطان صفت به دختر 16ساله
که من اوضاع روانی خوبی نداشتم، به من تجاوز کرد... حدود 12 شب به بعد سمیرا و بقیه آمدند و من با گریه ماجرا را به او گفتم. او هم خیلی خونسرد گفت، حالا مگه چی شده ما با هم دوستیم و باید راحت باشیم... 5 روز بعد هم به همین منوال گذشت تا اینکه پلیس آگاهی با شکایت والدینم محل اختفای ما را پیدا کردند. در بازجویی ها به آنها نگفتم که مورد تجاوز قرار گرفته ام. چند روز پیش به مادرم گفتم که خیلی عصبانی شد و مرا بشدت کتک زد. از رفتارهای مادرم خسته شده ام. از طرفی از بلایی که سرم آمده هم عصبانی هستم. دلم می خواست آغوش مادرم را داشتم تا بتوانم این درد عظیم را تحمل کنم. ...
خدایا! حالم خوب نیست+ فیلم
.... باید فاصله بگیری از این وضعی که داری. یک اتفاق های خوبی می افتد. می خواهد کش بدهی، می خواهد ادامه بدهی. آثار خوبی برایت دارد، نترس. وایستا، بگو خدایا من را ببخش. منتظر بشو. خدا می گوید من دارمت. تو با من هستی دیگر، من هم با تو هستم. کارهایت دست من است. می فرماید: إنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابین من توبه کنم قبول داری؟ می فرماید دوستت دارم توبه کنی! چرا درِ خانۀ خدا کمتر استغفار می ...
از پدرانه های شهدای مدافع حرم تا رازهای سردار سلیمانی
؟ بازم رفتی برای دوستت کامپیوتر جمع کنی یا برای خرید قطعات رفته بودی؟ می شه به عنوان کار دوم ازشون پول بگیری و کمی مشکلات مون رو حل کنیم. علی چند تا سی دی و یک جعبه سوهان دستش داد و گفت: یعنی از دوست و آشنا پول بگیرم برای سرهم کردن یا خریدن چند تا قطعه!؟ هدی گفت: آره پول بگیر؛ چون کار هر روزت شده. من چشمم به ساعت خشک شد. علی با لبخند روی مبل نشست و گفت: دلم هوای حضرت معصومه(س) رو کرده بود. بعد از ...
چگونه قلب کوچک و رنجورتان تاب این همه ترس و اضطراب را دارد؟
و افسرده ی دلم را بیان کنم. آیا واقعا کلمه ای هست که بتواند توصیف آن چه بر غنچه های فلسطینی می گذرد و دل غمگین مرا در درد های غزه داشته باشد؟ چگونه آرام سر بر بالین بگذارم در حالی که کودکان بیگناه وحشت زده در گوشه ای از خیابان نشسته و هر لحظه انتظار از دست دادن عزیزانشان را می کشند. وقتی اضطراب شما کودکم را غمگین وبی تاب میکند و گریه سر می دهد که مادر اگر تو را از دست بدهم چه کنم ...
پری پرستار پُر ستاره؛ ما کجا و پرستاران غزه کجا؟
فداکاری اش، روز و شب نمی شناسد. حتی حس هم کلام شدن با این مادر و پرستار نمونه لذت بخش است، به عبارتی مغز انسان سوت می کشد وقتی این همه ایثار و گذشت را با هم می بیند. گرمی از کلامش موج می زند گرمایی که عشق به فرزندش و پرستاری را می توان لمس کرد، سوالاتی از جنس ایثار چگونه توانستید، مگر خسته نمی شوید، چگونه با بی خوابی ها و خستگی ها کنار می آیید همه و همه سوالاتی که قبل از مصاحبه ...
دعواهای والدین چه آسیبی به شخصیت کودک می زند؟
شیعه نیوز | قدیمی ها می گفتند: دعوا نمک زندگیه... اما اگر شورش درآید زندگی را به کام تمام اعضا خانواده خصوصاً فرزندان تلخ می کند. تلخی که دیگر با هیچ شیرینی از ذهن کودکان پاک نمی شود. به گزارش شیعه نیوز ، با گریه به تنها ثمره زندگی اش نگاه می کند و می گوید: من فقط به خاطر تو دارم این زندگی را تحمل می کنم، اگر تو نبودی من یک لحظه هم در این خانه زندگی نمی کردم... دخترک که با ...
حسین زمان تنهاست/ نباید اجازه دهیم دشمن پا را از گلیمش درازتر کند
ا مادر خطاب می کرد، دخترم آنچنان پدرش را در آغوش می کشید و سر پدرش را روی زانوی کوچکش می گذاشت و با پدرش راز و نیاز می کرد که ما باورمان شده بود که معصومه مادر واقعی حمیدرضا است. سعی می کرد آن ها را اجتماعی و با اخلاق پرورش دهد. می گفت: دوست دارم فرزندانم در آینده برای جامعه مفید باشند. به مرخصی که می آمد بسیار پرانرژی، خوشحال و مقتدر بود. به راستی رزمند های خستگی ناپذیر بود. از جبه ...
من می جنگم تو دعا کن
اقتدا کن، وقت پیروزی اسلام، من می جنگم تو دعا کن، کرده او نامه به خانه من، من به سنگر تو به خانه، وقت پیروزی اسلام من می جنگم، تو دعا کن، تو برو حجله به پا کن، تو برو خلق را صدا کن، جان مادر من دیگه برنمی گردم، جان مادر... این مادر شهید گفت: همیشه از اینکه دامادی پسرم را ندیدم ناراحت بودم ولی همان انگیزه ای شد تا معرف بیش از 300 نفر برای ازدواج شوم کسانی که امروز آن ها دختران و ...
روزی که فهمیدم ناخواسته باردار شدم
به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت ، به نقل از فارس گروه زندگی: طول می کشید تا خط دوم کم رنگ ظاهر شود. انتظارش شبیه خواباندن یک نگاتیو در محلول متول بود. مثل انتظار برای ظهور عکسی از آینده. یک نطفه، یک جنین، یک کودک، یک انسان، یک سرنوشت داشت شکل می گرفت . عشق داشت به مر
روایت هایی از فرزندان طلاق و آسیب های روانی در جدایی والدین
نپرسید که چه کار می کنم و به چیزی احتیاج دارم یا نه. نمی دانم گفتنش درست است یا نه، آن قدر از مرد ها بدم آمده است که به ازدواج فکر هم نمی کنم. مادرم اجازه ندارد حرف هیچ خواستگاری را جلویم پیش بکشد. می گویم تو چه خیری از ازدواج دیدی که من ببینم! هیچ امیدی ندارم که آینده ام چه می شود! تمرکز ندارم، اعتمادبه نفس و عزت نفسم لگدمال شده است. ظاهرم را حفظ می کنم، اما از درون پاشیده ام. درست است که ...
همدان؛ دیاری افتخارآمیز در حوزه ادبیات کودک و نوجوان
در همین حین هر فرشته رسید بر تنش رخت عافیت پوشید نور تأبید و مادرم گُل کرد بر لبش غنچه ی سلام الله نور، ذکری به روی لب می خواند لهجه اش لهجه ی کلام الله مادرم هول شد، دلش می خواست گفتگو بی معطلی باشد با اشاره به من، ز مولا خواست کودکش ذاکر علی باشد اشک، چشمان مادرم را شست ...
سبکبال و همیشه در صحنه
. روایت همرزمان شهید چمران، از علاقه خاص وی به شهید حسن جنگجو حکایت دارد. حسن جزو نیروهای مورد اطمینان شهید چمران بود. شهید چمران، حسن را مثل پسر خودش دوست داشت و به همه می گفت: بو منیم بالامدی یعنی این بچه من است. مادر گرامیِ شهید حسن جنگجو در مورد عمقِ رابطه فرزندش با شهید چمران ابراز نموده است: از اولین روز حضورشان در جبهه (در سال 59 که جنگ شروع شد)، با ...
درددل، زندگی ام را سیاه کرد
کارم در یک آرایشگاه خارج شدم و کنار خیابان درحال گرفتن اسنپ بودم که یک پراید مقابلم توقف کرد و گفتم دربستی و قبول کرد. من عاشق سرعت هستم و راننده خیلی سریع رانندگی می کرد. به همین خاطر شماره اش را گرفتم و قرار شد هر وقت دربستی می خواستم، با او تماس بگیرم. یک بار که داخل ماشین او درحال صحبت تلفنی با مادرم بودم، متوجه اختلاف من و شوهرم شد و بعد از آن، سر صحبت را باز کرد. من هم سفره دلم را پیش او باز ...
این تست روانشناسی شگفت انگیز را حتما انجام دهید
شما خواهد شد. 5- لجبازی و وسواس را کنار بگذارید و با اخلاق خوب، زندگی را به جلو ببرید که موفقیت همگام شما می باشد. 6- در 10 روز آینده خوابی خواهید دید که با مادر و بچه ها در باغ بزرگی هستید. تعبیرش جمع خانوادگی شما تحولی جدید می یابد بطوری که همه از آن تحول و دگرگونی خرسند هستند و زندگیتان بمراتب بهتر می شود. پخش صوتی غزل با صدای موسوی گرمارودی: به زودی به مراد دل ...