اقبال واحدی: دهه 60 خبرنگار و عکاس ایرنا بودم/ خاطره ای از نخستین شهرآورد ...
سایر منابع:
سایر خبرها
گفت وگو با علیرضا معتمدی کارگردان چرا گریه نمی کنی؟ / تروما را به تجربه خلاقه و رهایی بخش تبدیل کردم
ساختن این قصه را نداشتم و انگار نمی خواستم دوباره بحرانی را که طی کردم، برایم تداعی شود. نزدیک 6 بار فیلمنامه را نوشتم و هر بار افسرده آن را رها می کردم و می رفتم سراغ یک قصه دیگر. انگار نمی توانستم در آن لحظه و شرایط درباره تجربه سختی که پشت سر گذاشتم، بنویسم. رضا ، با احوالات من در آن زمان خیلی فاصله داشت. رضا آدمی بود که من می خواستم باشم و آن زمان نبودم. درواقع من علی فیلم چرا گریه نمی کنی؟ بودم ...
گفتگوبا برگزیده جشنواره مالک اشتر و پایگاه اسوه حضرت زینب (س)بویین میاندشت
پایگاه اسوه:هدف من، کمک به رفع دغدغه های فرهنگی و انجام فعالیت هایی که به بهتر شدن محله و جامعه کمک میکند، است خبرنگار خبرگزاری بسیج:چه برنامه هاییدر حوزه کاری خود جهت ارتقاء بسیج دارید؟ فرمانده پایگاه اسوه: آگاه سازی مردم از طریق فعالیت در فضای مجازی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برنامه ی من ادامه فعالیت در این بخش است خبرنگار خبرگزاری بسیج:چه برنامه های شاخصی در سال 1401اجرا ...
نوربالا| روایت خواهر شهید حججی از شب خواستگاری او
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، زهرا حججی خواهر شهید مدافع حرم محسن حججی تعریف می کند: محسن، حدوداً 20 ساله بود که ازدواج کرد. می گفتیم زود است، ولی دل تو دلش نبود. برای خواستگاری انگار روی زمین بند نبود. اخلاق خانمش را به دست آورده بود و می دانست چه نوع گل و شیرینی برایش بخرد. خانواده خانمش قبل از بله برون آمدند خانه ما. من از دانشگاه آمده بودم و چادر مشکی سرم بود ...
دلیل برکناری رییس ورزش و جوانان کهگیلویه چه بود؟
گویم خدا. نمی دانم چه کار کنم. شاید شکایت هم نکنم فقط می سپارم به خدا. پریسایی، مربی تکواندو بانوان کهگیلویه: فرماندار به من گفت وارد مسائل سیاسی نشو و کار خودت را انجام بده! پریسا پریسایی، یکی از مربیان تکواندوی شهرستان کهگیلویه درباره اتفاقات پیش آمده به خبرنگار اعتماد گفت: بچه ها همه زیر 9 سال بودند جز سه، چهار نفر که آنها باحجاب بودند و فیلم آن هم موجود است. یکی قد بلند ...
برادران شهیدی که به دست کومله سوزانده شدند/ رشادت مادر شهید در مواجهه با پیکر فرزندان
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، شهید علی اصغر اکبری متولد سال 1331 در شهرری است. در جریان جنگ تحمیلی صدام علیه ایران او مدتی فرماندهی سردشت را برعهده گرفت و در نتیجه پاکسازی یکی از روستا های این منطقه مورد اصابت گلوله کومله دموکرات قرار گرفته به شهادت رسید. پیکر او با آب جوش سوزانده شده و در معرض آفتاب قرار گرفت. شهید عباس اکبری متولد سال 1345 در شهرری بود که همراه برادرش در ...
باهویی: گل نزدم و پدرم عصبی پشت خط است!
باشم سوال بعدی از باهویی درباره این بود که چقدر از نمایش خودش در پرسپولیس راضی است؛ او گفت: من مهاجم هستم! که خبرنگار در این لحظه از او پرسید آیا رضایت داری؟ که او گفت که نه، همین الان باید بروم تلفنم را بردارم و به پدرم که از دستم عصبانی است، جواب بدهم! باهویی ادامه داد: بله من باید گل بزنم ولی من فقط یک مهاجم نیستم و باید به تیم هم کمک کنم. باید بازی بهتری داشته باشم و به هم ...
می گفت ببینید حاج قاسم چه عظمتی دارد آدم باید اینطور بدرقه شود
رفت من دلشوره می گرفتم و اضطراب داشتم. هر بار که از او خداحافظی می کردم تا کنار آسانسور می رفتم تا بدرقه اش کنم. بعد از خداحافظی و بدرقه اش وقتی وارد خانه می شدم، در می زد و من در را که باز می کردم و بغض های مرا می دید می گفت تا خدا نخواهد برگی از درخت نمی افتد. هیچ وقت نگران نباش. حرف هایش به دلم می نشست. صبوری را به من القا می کرد و باعث آرامشم می شد و به من تسلی می داد. هر زمان می ...
خورشیدی: گناهِ من داور چیست؟
ناموسم در اینجا مورد فحاشی قرار بگیرد. من برای آن عکس بالای 48 هزار کامنت فحاشی داشتم واقعاً ما هم گناه داریم. الان من مصاحبه کردم و مطمئنم کمیته داوران من را محروم می کند. به والا آخرین سال داوری من است. این جماعت داور که در ایران قضاوت می کنند گناه دارند. خبرنگاران هم مثل ما هستند قبول دارم. شما بیایید قضاوت های من را طی این 20 سال بررسی کنید آیا من به طرف رنگ خاصی قضاوت کرده ام یا نه ضمن اینکه من ...
بعد از حضور در معراج شهدا، چادرم حتی برای لحظه ای لیز نمی خورد
فقط بخاطر وجود دوستام داشتم می رفتم که بهم خوش بگذره. روز اول و دوم گذشت و من هیچ حسی درباره دعوت شدنم به شلمچه و طلاییه از طرف شهدا نداشتم اما شب سوم بود که گفتن داریم می ریم به جایی که اسمش معراج شهدا است. رفتیم داخل معراج، خیلی خسته بودم، فقط تونستم یه نگاه کوتاهی به شهدای داخل معراج بندازم و بعد خسته بشینم. نشسته بودیم که صدای آرام بخشی توی فضا پیچید. صدا باعث سکوت من شد. چند لحظه ...
اعتراف ستاره آرژانتین:درقطر باگریه بازی کردم
...> مدام در تلاش بودم اما همه چیز خیلی سخت شده بود. می خواستم بیشتر و بیشتر بازی کنم، اما درد مچ پایم به حدی بود که کم کم در حال بی حس شدن بود. بازی کردن به این شکل خیلی سخت و دشوار بود اما من چاره دیگری نداشتم. در طول جام جهانی خودم را در اتاق زندانی می کردم و مدام اشک می ریختم. روزهای بسیار بدی بود. از خانواده و دخترم خواستم که زیاد پیشم بیایند. به این محبت و شوق که خانواده به انسان می دهد نیاز داشتم. روزهای سختی بود چون من قرار بود گلزن دوران اسکالونی باشم. ...
ترفند پیچیده تبهکار حرفه ای برای سرقت مسلحانه از خانه مرد ثروتمند
کنند و خودم تاجر و کارخانه دار هستم. مدت ها بود در ویلای بزرگی در شمال تهران تنها زندگی می کردم. اخیراً تصمیم گرفتم خانه خود را که ارزش آن 85 میلیارد تومان است بفروشم، برای همین در چند سایت آگهی فروش دادم. افرادی با من تماس گرفتند و چند نفر هم برای دیدن ملک به خانه ام آمدند. این شاکی ادامه داد: در این بین مرد خوش صحبتی به نام احسان با من تماس گرفت و قرار بنگاه گذاشتیم تا ملک را ببیند و پس ...
نوربالا| بهتر نبود کادوی تولدم را خشکه حساب می کردی؟
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، مرجان دُرعلی همسر شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی از فردای روز عقدشان خاطره ای تعریف می کند و می گوید: از قبل می دانستم تولدش روز بعد از عقدمان است. هدیه خریده بودم؛ پیراهن، کمربند و ادکلن. نمی دانم چقدر شد؛ ولی به خاطر دارم چون می خواستم خیلی مایه بگذارم، همه را مارک دار خریدم و جیبم خالی شد. بعد از ناهار یک دفعه با کیک و ...
پژوهش در تمام امور زندگی نقش مهمی دارد
بودم که می توانم در این مسابقات شرکت کنم، اما تعداد بالای شرکت کننده باعث شد تصور کنم نمی توانم رتبه ای را کسب کنم، اما به دلیل خلاقیت منحصر به فرد در عکاسی توانستم رتبه برتری را کسب کنم. وی در ادامه بیان کرد: توصیه ای که به همسالان خودم دارم این است که به جای گذراندن وقت و صرف هزینه در فضای مجازی بی ارزش و سایت های نامعتبر به سمت کارهای پژوهشی روی بیاورند، زیرا می توانند سطح علمی خود را ...
گفتگو با بانویی که 50 کتاب به زبانی تالشی منتشر کرده است/مینو امیر اردجانی: همسرم در تمامی امور همیشه ...
، ناشر، مدیرمسئول انتشارات ماه مینو در رشت اهل روستای اردجان رضوانشهر و تالش هستم. ازچه سنی به نوشتن علاقه مند شدید؟ از دوران ابتدایی به نوشتن علاقه داشتم .یادم است اولین مطلبی که به عنوان شعر نوشتم کلاس پنجم دبستان بودم و آن شعر را برای رودخانه شفارود نوشتم.یادم می آید پدر و مادرم از شعرم تعریف کردند و بسیار مشوق من بودند.در آن زمان یک مطبوعاتی در پره سر بود که آقای شکوری که ...
نقشه مرد هزارچهره برای تصاحب خانه 85 میلیاردی + گفت و گو با مرد هزار چهره
اعتبار بالایی دارد و صرافان به راحتی هرچه او بخواهد برایش تهیهمی کنند. او به دو صراف آشنا سفارش 20 هزاردلار جمعا 40 هزار دلار داد که همدستم را به صرافی فرستادم و دلارها را تحویل گرفت. 200 سکه طلا را هم به همین شکل همدستم تحویل گرفت و ساعت 2 بعدازظهر بود که از آن خانه خارج شدم. فردای آن روز به شهرستان رفتم و یک خانه بزرگ ویلایی و دو خودرو خریدم اما در نهایت دستگیر شدم. من صورتم را گریم کرده بودم که شناسایی نشوم و حتی بوتاکس هم کرده بودم و کلاه گیس داشتم اما چون سابقه دار بودم، لو رفتم. ...
وقتی ترکیه به جای ما راه فرج الله سلحشور را ادامه داد
یک نمایش تئاتر به آنجا رفته بودم، شبکه سما سوریه در حال بازپخش این سریال بود و ما چه در زمان اجرای نمایش و چه بعد از آن در سالن نمایش و خیابان مورد توجه و تفقد مردم قرار می گرفتیم. این کارگردان و بازیگر هنر های نمایشی در ادامه اظهار می دارد: ما خاطرات زیادی با سریال یوسف و البته مرحوم فرج الله سلحشور داریم. باید از ایشان یاد کنم، چون مرد بسیار شریفی بودند، با اینکه ایشان کارگردان و تهیه ...
نوشتن برای کودکان، هدیه ای از طرف خدا
در اصفهان می رفتم خاله ام که چند سال از من بزرگتر بود، تعداد زیادی مجله داشت.(مجله های بزرگسال) اما من با عشق پای کمدش می نشستم و ساعت ها مجله می خواندم. طوری که اصلا گذر زمان را متوجه نمی شدم. بعد از اینکه خانواده ام متوجه علاقه من به مطالعه شدند، پدرم کتاب های بیشتری برایم گرفت. شروع جدی کتاب خواندن من با کتاب دختر کبریت فروش بود که موضوعش خیلی من را تحت تاثیر قرار داد. *شما برنامه و ...
گفتگو با ابراهیم زاهدی مطلق؛ نویسنده، روزنامه نگار و سرداور جشنواره های ادبی
رویداد ایران - سعید آقایی: در نزدیکی یکصدمین سال روز تولد جلال آل احمد، خدمت نویسنده ای رفتیم که سابقه داوری جایزه آل احمد را دارد و از او، نه از آل احمد و جایزه اش، بلکه از کتاب و نوشتن و دنیای نوشتن و خواندن پرسش کرده ایم. درست همان چیزی که جلال را جلال کرده بود و ابراهیم زاهدی مطلق را ابراهیم زاهدی مطلق. او، روزنامه نگار، منتقد ادبی و سرداور و داور جشنواره های ادبی است که نوشتن را ...
جواد نکونام: می دانستم روزی از فولاد می روم؛ از حضور مارتینز در ایران خوشحالم!
...> سرمربی استقلال ادامه داد: درباره شرایط فعلی فولاد بعد از خودم صحبتی نمی کنم چون حرفه ای نیست. مسئولان و سرمربی این تیم قطعا بهترین تصمیم را برای باشگاه می گیرند. بعد از اینکه تیم در لیگ سوم و سال بعد قهرمان جام حذفی شد، من را از فولاد کنار گذاشتند و دوباره برگشتم و دوباره توانستیم هم به آسیا برویم و هم سوپرکاپ را به دست آوریم. درباره اتفاقاتی که رخ داد خیلی مختصر و کوتاه می گویم؛ آن روزی ...
نکونام: بعد از بازی فولاد و پرسپولیس پیش بینی می کردم چه اتفاقاتی می افتد/ خوشحالم مربیان لالیگایی در ...
متاسفانه برخلاف میلی باطنی ما اتفاق می افتد، زمان این را داشتیم آنالیز خوبی داشته باشیم و تمرینات خوبی را هم پشت سرگذاشتیم. من با بازیکنانی که اینجا هستند، کار کردم و شناخت خوبی از فولاد دارم و امیدوارم بازی خوبی انجام دهیم و بتوانیم دست پر از زمین خارج شویم. سرمربی تیم فوتبال استقلال در خصوص وضعیت فولاد پس از جدایی او گفت: درباره شرایط فعلی فولاد بعد از خودم صحبتی نمی کنم چون حرفه ای ...
علیپور: نگذاشتند به پرسپولیس بیایم
... عدم دعوت به تیم ملی در دوره اسکوچیچ؟ خودم هم هنوز که هنوز است جواب این سوالات را نمی دانم. چیزی است که تمام شده و رفته و دیگر به این موضوع نمی پردازم اما واقعا من چه زمان آقای کی روش و چه زمان آقای اسکوچیچ دوران خیلی خوبی داشتم. من در دوران حضور در پرسپولیس با همه بچه های پرسپولیس توانسته بودیم عنوان های قهرمانی زیادی بیاوریم و به فینال جام باشگاه های آسیا رفته بودیم و آقای گل لیگ ...
روایتی از شهید بوشهری که با مادرش در غسال خانه صحبت کرد
عملیاتی لشگر 21 حمزه اعزام گردید و عاشقانه در جهت دفاع از کشور و انقلاب اسلامی جانفشان نمود تا اینکه در تاریخ 17 خردادماه 1364 در منطقه عملیاتی به دست ستم این گل روئیده اسلام را چید و لوحی دیگر بر کتاب افتخار ملت قهرمان پرور ایران اضافه کرد. مادرش به خبرنگار ایرنا می گوید: عبدالرضا فرزند چهارمم بود وقتی بدنیا آمد در نقاب بود و همه در حیرت بودند که او چگونه تغذیه می کرده. وقتی از نقاب ...
قاسمی منجزی: در کشتی اندازه زحمتت مزد نمی گیری/ مدیرعامل فولاد گفت حق دارید، خداحافظ!
پای کار است. این کشتی گیر 36 ساله خوزستانی درباره اینکه زندگی اش بعد از خداحافظی با کشتی به چه شکلی پیش خواهد رفت، گفت: تا زمانی که در کوران مسابقه بودم زندگی از نظر مالی روی خوشی به من نشان نداد، البته کشتی را به خاطر عشق به آن انتخاب کردم و اطرافیان و خانواده ام نیز ساپورتم کردند. اگر پول در کشتی بود من تا 50 سالگی کشتی می گرفتم (با خنده). من الان هم اصلاً از نظر بدنی مشکلی برای کشتی ...
قهرمان 65 کیلوگرم جهان بعد از جراحی کتفش: وزن جدیدم 74 کیلوست!/ سال بعد برای هوتن جبران می کنم
– اخبار ورزشی – محمدرضا شاکری در گفت وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم درباره وضعیت کتفش بعد از جراحی اظهار داشت: بخیه ها را کشیدم و از این هفته در تهران کار فیزیوتراپی را شروع خواهم کرد. احتمالاً هم در خانه کشتی می مانم و کار درمانم را آنجا پیگیری خواهم کرد. وی که پیش از این گفته بود با نظر پزشکش یک سال بعد از جراحی می تواند به کشتی برگردد، گفت: دکتر که گفت روی یک سال ...
خودکشی دختری از روی پل در مشهد
مرا گرفت و از همان جا به بیمارستان رفتم. زمانی که پسرم به دنیا آمد اشک هایم سرازیر شد؛ چراکه به بدبختی و روزهای فلاکت بار فرزندم می اندیشیدم. به خاطر مشکلات زیادی که این عشق خیابانی برایم به وجود آورد چند بار دست به خودکشی زدم، اما هربار به گونه ای نجات یافتم. این شرایط با آزادی شوهرم از زندان بدتر شد تا جایی که بالاخره همه حق و حقوقم را بخشیدم و در حالی از امیر جدا شدم که فقط سرپرستی ...
عطر ریخته در اصفهان مرمت واقعی؛ مرگ است کد خبر: 903584 / 16-09-1402, 15:01 / یادداشت / نشر و ادب
پیرمردها ی گمشده در طول تاریخ را دیدم. همان عکس گمشده هایی که در تلویزیون می دیدم و گمشده های بعد از حمله ی مغول و همه و همه. حالا در محاصره ی جنگ و رؤیا و چای و ناز و سرو شیراز و دل تنگی مولانا برای شمس تبریز و شب بودم. حالا فرصت خوبی بود برای گریستن. همان فرصتی که سال ها پیش در آن اتوبوس از خودم دریغ کرده بودم. معمار خوابیده بود. زخمی بودم. مثل گنبد. مثل جهان. مثل ...
سال هاست هنر در گوشه ای غریب مانده است
هنری انجام می دادم اما چون مدرکی نداشتم همه درب ها به رویم بسته بود، حتی برای رشته گرافیک دانشگاه مشکل داشتم و همیشه دنبال پیدا کردن راهی برای دریافت مدرک بودم، ولی در این مدت بیکار ننشستم، تذهیب کار کردم تا به تشعیر یا همان ساخت و پرداخت حاشیه قاب تصویر یا متن رسیدم و سفارش خانگی قبول می کردم. وی خاطرنشان کرد: در مسابقات کشوری که دانشگاه برگزار کرد توانستم مقام اول را کسب کنم و این برایم ...
چرا الهام حسینی به قطر کاپ نمی رود؟
ما مهیا کنند. ما به خوبی تمرین کردیم و فقط چند هفته قبل از مسابقات جهانی ریاض از ناحیه کمر آسیب دیدگی داشتم و تحت درمان فیزیوتراپ بودم. ملی پوش وزنه برداری بانوان عنوان کرد: فدراسیون همکاری کرد تا دوره درمان را انجام دهم اما متاسفانه چون فاصله مسابقات جهانی تا بازی های آسیایی کم بود به بهبود کامل نرسیدم و سعی کردم تا وزنه ای ثبت کنم اما موقع نشستن به کمرم فشار آمد. زمان خیلی کوتاه بود ...
گفت وگوی با جانباز 70 درصد رمضانعلی کاووسی از نویسندگان مطرح حوزه دفاع مقدس جانبازی که با یک اشاره حرف ...
بی منتها، پیش چشمان رفیق اعلی دلبری کند. از خودتان بگویید آقای کاووسی، موقع جانبازی چند سال داشتید و زمان جبهه رفتن چه کاره بودید؟ - من متولد سال 42 در شهررضا هستم. سال 61 که در عملیات محرم جانباز شدم، 19 سال داشتم. آن زمان دانشجوی رشته تربیت معلم بودم و به صورت بسیجی به جبهه رفتم. دو ترم را هم پشت سرگذاشته بودم که تابستان تصمیم گرفتم از فرصت تعطیلی دانشگاه استفاده کنم و ...
4 صبح در پلاتوی حیاتی مهر استان البرز از 19 آذر ماه اجرا می شود
... چون کارگردان کار خودم بودم دوست داشتم شخص دیگری این نقش را بازی کند اما با مشورت دوستان قرار شد که خودم این نقش را ایفا کنم آلادین در تاترهای مختلفی از جمله عقیم نوشته علیرضا معروفی و روزهای بی قوام نوشته ایوب آقاخانی و... به عنوان بازیگر فعالیت داشته است او درباره اولین تجربه کارگردانی تاترش می گوید : خوب من سالیان سال برای تلویزیون برنامه های ترکیبی مختلف ، سریال و فیلم ساختم ...