سایر منابع:
سایر خبرها
عکس عجیب مادر تتلو با قاب عکس پسرش
...> بغض گلومو فشار داد نشستم تو ماشین دور شدم و زار زار گریه کردم و گفتم پروردگارم تو آگاهی بیداری و شنوا امروز صبح همان حس و حال تکرار شد. مراقب آه فریده که دوباره مریم شده باشید. میبینم برای اینکه پیج های کثیفتون دیده شه امیر تتلو رو هر جوری که برداشت کردی نشون دادی به خدای جهانیان قسم نتیجشو بزودی میخوری. آآآخ از مردمان بی عشق که با امیرم چه کردند و به من چه ها که نگفتند قضاوت قضاوت و قضاوت وقتی شرمنده شدی از قضاوت دیگه کار از کار گذشته تمام. برای قلب تیره و زمختتون نرمی و لطافت و پاکی و جریان عشق و معرفت و نور الهی خواستارم. منبع : وقت صبح ...
اعتراف تکان دهنده ستاره استقلال و پرسپولیس: طی 3 ماه هم معتاد شدم هم قاچاقچی، هم حبس ابد گرفتم!/ زرینچه ...
مال او بود اما پدرش در اداره آگاهی پیش من گریه کرد و با التماس گفت تو مواد را گردن بگیر چون بازیکن بودی و همه جا آشنا داری، ظرف یک هفته بیرون می آیی. من هم اشتباه کردم و گردن گرفتم. این داستان همانا و حبس ابد خوردن هم همان! اتفاقا در این سال هایی که زندان بودم همان بنده خدا هم چند بار دستگیر شد و در زندان همدیگر را دیدیم. تصورش را بکنید علی اکبریان بازیکن سابق استقلال و پرسپولیس با دستبند و پابند ...
محاکمه مرد شیاد افغان و 2 همسرش / او به زنان تعرض می کرد و همسرانش از صحنه فیلم می گرفتند
بودم او من را آزار داد و از من فیلم گرفت و تهدیدم کرد که نباید در این باره به کسی چیزی بگویم. بعد از آن او هرچند وقت یکبار با تهدید انتشار فیلم من را به خانه اش می کشاند و آزارم می داد وقتی هم از همسرانش می خواستم مانع کار او شوند می گفتند نگران نباش تو محرم او شده ای و گناهی مرتکب نمی شوی. چند ماهی بود که آرام و قرار نداشتم تا اینکه فهمیدم از سوی پلیس دستگیر شده است و من هم تصمیم گرفتم از او شکایت ...
تأیید صلاحیت اصلاح طلبان 5 درصد در مشارکت اثر دارد/ به خاطر سه اظهارنظر ردصلاحیت شدم
گفتم اگر هم خلاف سیاست نظام باشد من این سیاست را قبول ندارم. مورد سوم هم همان موضوع حصر خانگی است که گفته بودم ادامه حصر خانگی به صلاح کشور نیست و باید تمام شود. درباره این هم گفتند که خلاف نظر رهبری است و شما باید می گفتید که نظر من این بوده ولی وقتی رهبری اظهارنظر کردند، نظرم عوض شد. گفتم من دروغ که نمی توانم بگویم، همچنان نظرم همین است که این کار ضرورتی ندارد و به صلاح کشور ...
وودی آلن: هرگز از خواندن لذت نمی بردم
...> هنوز زیاد فیلم می بینید؟ فیلم زیادی نیست که مورد علاقه من باشد. وقتی برای اولین بار 30 سال پیش، 35 سال پیش، این اتاق نمایش را داشتم، می توانستم هر شنبه شب به اینجا بیایم و با دوستانم چیزی ببینم. اما این دیگر اتفاق نمی افتد. اخیراً چه فیلمی دیده اید که دوست داشتید؟ فیلمی به نام قوچ از سینمای ایسلند. اما من زیاد فیلم های آمریکایی نمی بینم. قبلاً می توانستم. وقتی بزرگ می شدم، هر هفته ...
دلنوشته دانش آموز میانه ای از جنوب؛ اینجا شهدا آرمیده اند
.... وقتی در آن محل قدم می زدم احساس می کردم قلبم فشرده می شود، بغضم گرفته بود و دلم می خواست گریه کنم. مدام از خودم می پرسیدم که چرا زودتر قسمتم نشده بود بیایم؟ وقتی وارد آن محیط شدم و قدم برمی داشتم، صداهایی در گوشم بود از صدای گلوله و بمب و ... لحظه ای احساس کردم شخصی از جلوی چشمم رد شد. چشم هایم را برای لحظه ای بستم و لحظات جنگ را تصور کردم، درسته که من هیچوقت نمی توانم ...
چکیده ای از نامه های عاشقانه بزرگان فرهنگ و هنر جهان
.... دوشنبه به مزرعه می روم، دو ساعت سوارکاری نامه ابراهیم نادری به معشوقش: عزیز من! خوشبختی، نامه ای نیست که یک روز، نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دست های منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی است از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر... به همین سادگی، به خدا به همین سادگی؛ اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه از هیچ چیز دیگر ...
غزاله اکرمی: تا مدت ها حتی در منزل هم پاهایم را می بستم
شانس را نداشته باشم که بتوانم این چنین نقشِ متفاوتی را بازی کنم و اینجاست که دیگر اصلا کمیت برای تو مهم نیست، چون در همین حضور متفاوت، شخصیت کار خودش را می کند و حرفش را می زند. در آخر، ماهی آنقدر برای من خاص بود که هرچقدر بیشتر کشف اش می کردم و به دنیایش وارد می شدم، عاشقانه تر جست وجوگرش بودم. ***اگر بخواهید نقدی به رحیل وارد کنید، چیست؟ -بدون اغراق رحیل برای من کار قابل ...
خاطرات پسری 16 ساله که برای اولین بار اردوی جهادی را تجربه کرد
ظاهرا این وسط من خیلی بهش وابسته بودم در حالی که فکر میکردم اون به من وابسته است. فکر کنم این تا ابد یادم میمونه که نگرانی پدر و مادر از سر دلسوزیه نه وابستگی. شاید یه روز خودم هم تو این موقعیت قرار بگیرم. خدایا اینترنت و گوشی رو از ما نگیر.چند روزی بود که مامان دائم امر و نهی می کرد و هی می گفت: این کار و بکن، اون کار و نکن. یه روز اینقدر گیر داد که بچه ها دم در فهمیدن و بهم ...
ستاره برزیلی: خیلی دوست دارم در تیم ملی ایران بازی کنم/ با نیمار همبازی بودم و طارمی در یک سطح متفاوت ...
من قبلا در چین و رومانی بودم که خیلی سردتر هستند و الان هم خودم را کاملا با سرمای تبریز وفق دادم، البته واقعا گاها هوا خیلی سرد است. تو این فصل شاید بهترین بازیکن تراکتور بودی، آیا این بهترین فرم تو در دوران بازی ات است؟ من فکر می کنم عملکرد خوبی داشتم اما نمی توانم بگویم بهترین بازیکن هستم چون همه ما در قالب تیمی تلاش می کنیم وظایفمان را انجام بدهیم. با این حال از عملکردم بسیار ...
گفتگو با 2 سارق موتورسیکلت در مشهد | آزاد شوم، مجبورم دوباره همین کار را ادامه دهم
...، از داداشم 10 میلیون گرفته ام و دیگر جوابم را نمی دهد. تازگی این کار را کرده ام. من پول داشتم، ازم دزدیدند. مجبور شدم. چند وقت است که بیکاری؟ پنج شش ماه است، قبلش هم ماشین خریدوفروش می کردم. پول خریدوفروش ماشین را از کجا آورده بودی؟ خانه داشتم با پدرم شریک بودم، نصف پولش را به من داد، خودش هم مرحوم شده است. با همان کار می کردم. این پول چه شد؟ ...
افشای راز یکی از عجیب ترین قتل های پایتخت
است که تحقیقاتم بر روی گونه های مارهاست. مثلا کدام سم شان کشنده تر است. هر اطلاعاتی بخواهید درباره مارها دارم چون سال هاست که تحقیق می کنم. از سوی دیگر می خواستم قتلی که مرتکب می شوم، خاص باشد و لو نروم. *چرا شغل آتش نشانی را ترک کردید؟ ترک نکردم، اخراج شدم. آن هم به خاطر مشکلاتی که پیش آمد. هرچند کارم را دوست داشتم، اما خب مسوولان سازمان وقتی دیدند مشکل دارم اخراجم کردند. ...
پایان شرارت های گرگ پایتخت
شدم چه کار می کنم. به عنوان پیک موتوری اینترنتی کار می کردم و پرسه می زدم که سفارشی را دریافت کنم که با سوژه مواجه شدم. بعداً که دستگیر شدم متوجه شدم او کارمند یک شرکت خصوصی بوده و برای رفتن به محل کارش در حال عبور از خیابان بوده است. آن روز هر کسی را که می دیدم قیافه دختری به نظرم می آمد که او را دوست داشتم و عاشقش بودم. چرا با دختری که دوست داشتی ازدواج نکردی؟ به من خیانت کرد ...
خیلی دوست دارم در تیم ملی ایران بازی کنم
گوستاوو واگنین ستاره این فصل تراکتور و شاید یکی از بهترین بازیکنان حال حاضر در لیگ برتر ایران باشد که با عملکرد درخشان خود، تراکتور را به سمت صدر جدول هدایت کرده است. او که دومین فصل حضورش در تبریز و تراکتور را سپری می کند، محبوبیت ویژه ای هم نزد هواداران تراکتور کسب کرده، می گوید در [...]
من گرگ هستم
پدرم به من کرد و آویزه گوشم است این بود که می گفت عمر دروغ 40روز است. یعنی هر وقت دروغ گفتی بدان که تا به چهلمین روز نرسیده فاش و دستت رو می شود. به همین دلیل من هیچ وقت دروغ نمی گویم و از دروغ بیزارم. گفتی که شاکی را شبیه به دختری دیدی که قبلا عاشقش بودی، آن دختر الان کجاست؟ خبر ندارم. من یک زمانی دیوانه وار عاشقش بودم و می خواستم با او ازدواج کنم اما نشد چون او به من خیانت کرد. همین ...
ما خیلی پول داریم، خیلی!
هم می شد بگی. گفتم: برای اینکه بهتر برات جا بیفته و فکر نکنی ما همش تخم مرغ می خوریم با نمودار دارم واست توضیح می دم. همسایه گفت: ممنونم. راستش من تا حالا نمودار رو فقط از تلویزیون دیده بودم، نه از نزدیک. حالا این دایره چیه داری می کشی؟ گفتم: می خوام با نمودار دایره ای بهت نشون بدم که ما 90 درصد بودجه مون صرف سفربه شهر های زیبای کشورمون ایران میشه و مدام تو مسافرتیم ...
سرگذشت ما از سر گذشتن است
بودم و در ایتا خبر شهادت او را خواندم خیلی نگران پدرم شدم، اما از طرفی هم در دلم می گفتم آرزوی پدرم شهادت است و به این هم فکر می کردم که دوست دارد به آرزویش برسد، 10 روز بعد در حال رفتن به خانه خواهر شهید جیلان بودیم که از سوریه تماس گرفتند با پدرم صحبت کردم. گفت خبرهای خوبی در راه است من هم به او گفتم سردار سلیمانی که پایان شجره خبیثه داعش را اعلام کرد پس شما هم برگردید گفت دیگر این دفعه می آیم و ...
زندگی عجیب دختر تاریخ ساز/ از بیهوشی در تمرین تا بی پولی در ترکیه
برخی ها چون راهت را نمی دانند سعی می کنند تو را منصرف کنند بنابراین نشنوم، نبینم و از آن بگذرم. یکی از مسائلی که خیلی برای من سخت بود و به نوعی به من برخورد، کرونا گرفته بودم و نتوانستم در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کنم و فدراسیون به من گفت تو دیگر ورزشکار تیم ملی نیستی. من از این جمله خیلی ناراحت شدم چون در طول سال شاهد تلاش های من بودند تا خودم را در سطح بالا نگه دارم. حرف خیلی غیرمعقولی بود که با ...
دلیل برکناری رییس ورزش و جوانان کهگیلویه چه بود؟
...: اگر سالن را ترک می کردم، مردم به نظام بدبین می شدند، ماندم و قربانی شدم! آقای رمضانی! درباره اتفاقات رخ داده صحبت کنید. من دوباره بیمارستان هستم. الان دو روز است که می روم سِرُم می زنم. چرا با آبرویم بازی کردند ؟ فشار عصبی باعث شده به این روز بیفتم. من متولی ورزش بودم. این مسابقات را هم خودمان در شهرستان کهگیلویه برگزار کردیم . به دعوت مربی تکواندو به سالن این مسابقات رفتم و دیدم چند تا دختربچه بدون روسری هستند. همان اول تذکر دادم، اما خانواده ها حضور داشتند و اگر سالن را ترک می کردم خانواده ها به دنبالم می آمدند و هیاهویی راه می افتاد پس در آنجا ماندم. با توجه به اینکه رییس اداره ورزش بودم و نمی خواستم ارزش ها و انقلاب زیر سوال برود و خانواده ها اعتراض شان به خیابان کشیده نشود، ماندم. خودم را قربانی کردم و جوایز را دادم. در فینال هم همه روسری ب ...
مایه سربلندی مادرتان باشید
دوستت داشتم و دارم و از زحمات بی شمارت، سپاسگزارم و زبان و این قلم قاصر از بیان سپاسگزاری من است. باباجان، مایه مباهات من در تمام انجمن ها بودی و هستی، خداوند به شما خیر عطا کند. حلالم کنید و بدی هایم را ببخشید. همسر عزیزم! ای که از زمره ساداتی و نور چشم من در دنیا و آخرتی از این که مدتی را در کنارت بودم؛ با هیچ چیز این دنیا عوض نمی کنم. از آن لحظه که با تو آشنا شدم تا الان تمام لحظاتش ...
اصلیت افغانستانی بازیگر نقش پسر مالک در زخم کاری + صحبت های او درباره سختی های افغانستانی بودنش در جلوی ...
بدون اینکه بدانم این نقش برای چه کاری و کدام کارگردان هست پذیرفتم. ویدیویی از بازی من گرفتند و به آقای مهدویان داده بودند و خدا خواست و ایشان هم دوست داشتند ، به این ترتیب برای نقش میثم انتخاب شدم. آقای مهدویان را تا روزی که به دفتر ایشان رفتم ، ندیده بودم اما هر کدام از آثار ایشان را چهار یا پنج بار دیده بودم. وقتی اولین بار به دفتر ایشان رفتم و پروژه زخم کاری را دیدم، قلبم وایستاد و اصلا فکر نمی ...
دانشجویان هیات سیدالشهدا دانشگاه فردوسی در مکتب اهل بیت
کارهای هفته آینده ام را آنالیز می کردم چون هم هفته آینده امتحان داشتم و تکلیف و هم مراسم دهه فاطمیه بود و با خودم داشتم برنامه ام را می چیدم تا هم بتوانم امتحانم را خوب بدهم و هم بتوانم مسئولیتی که در هیئت دارم به نحواحسن انجام بدم ، تا به خودم آمدم اتوبوس رسید به ایستگاه و از راننده تشکر کردم و پیاده شدم و به کلاس رفتم هنوز استاد نیامده بود دلیلش هم این بود که من ساعت 7:55 رسیده بودم، زمان برای ...
داور دربی : به خاطر استقلال و پرسپولیس 48000 فحش خوردم
بالای 48000 فحش در دایرکت خودم داشتم. من مصاحبه کردم و مطمئنم کمیته داوران مرا محروم می کند. من آخرین سال داوری ام است ولی به والله قسم این جماعت داوری که قضاوت می کنند گناه دارند. حقشان این نیست. کسی که این حرف را می زند که من پرسپولیسی هستم بیاید ثابت بکند. آقای فغانی هم گفته بودند که کس و کار من فلان رنگ بودند اما شما بیایید قضاوت های من را در 20 سال اخیر در بیاورید. من دوتا دربی ...
رونمایی لعیا زنگنه از نوه هایش! | لعیا زنگنه چقدر پیر شده؟
میتوانی سرت کنی؟ و روز آخر به ما گفتند نقش ها را می خواهیم بگوییم و تو مریمی. بعد فیلمنامه راکه دادند، من نشستم به خواندن و دیگر نتوانستم بگذارم زمین... متن بی نظیری بود. یعنی دیگر به این فکر نکردم که تو که بازیگری را دوست نداشتی... لعیا زنگنه چگونه مشهور شد؟ بازی زیبای لعیا زنگنه در سریال در پناه تو ساخته حمید لبخنده، سال 1373 وی را به چهره ای محبوب و معروف تبدیل کرد. هم چنین ...
استقامت و استمرار در ورزش رمز موفقیت است
جراحی سنگین قرار گرفت؛ اما در میان تمام سختی ها و فراز و فرودهایی که در این مسیر داشتم؛ همسرم نقش حامی و مشوق اصلی من را داشت و کمک های بسیاری کرد تا من بتوانم به این جایگاهی که حالا در آن قرار دارم برسم و همواره در شرایط بحران و ترس دستم را گرفت و گفت از پس همه اینها بر میای و این روند از اهمیت خاصی برای من برخوردار بود و من همه چیز را مدیون حمایت های بی دریغ همسرم هستم. ویژه برنامه اتفاق به تهیه کنندگی و اجرای الهام وحدت به مناسبت ایام فاطمیه در روزهای پنجشنبه و جمعه ساعت 11 صبح روی موج اف ام ردیف 88 مگاهرتز از شبکه رادیویی جوان پخش می شود. ...
روایتی از شهیدپرورترین روستای ایران؛ ورجوی آبادی شهدا
نگفت و راهش را گرفت و رفت و فقط گفت منتظرتم، دوست داشتی بیا. از اهالی سراغش را گرفتم، گفتم هوس کوفته کرده ام، آن هم کوفته های دستپخت مادر محمدعلی؛ گفتند مادر محمدعلی رفته است پیش پسرش؛ یک دنیا بغض نشست روی گلویم، آخر برایش گل هایی که دوست داشته بود را خریده بودم. دلم تنگ شد برای یک تعارف آغوش مادر شهیدم در سرای غربت! رهگذر کوچه به کوچه این روستا شدم؛ روی هر تیر برق، سردر کوچه ...
لاله صبوری: می توانستم در آمریکا بمانم ولی منصرف شدم | نمی توانم آن جا زندگی کنم | هیچ وقت از ایران ...
اصلا به بازیگری علاقه نداشتم، دلم می خواست نویسنده شوم. در دانشگاه رشته ادبیات نمایشی خواندم و در دوران دانشجویی چند نمایشنامه و فیلمنامه نوشتم ولی کسی کارهایم را تحویل نمی گرفت؛ من هم باید پول درمی آوردم برای همین ناخواسته وارد حرفه بازیگری شدم. اما این را هم اضافه کنم در همه این سال ها در کنار بازیگری نویسندگی هم کرده ام. در دوره دانشجویی که ناچار شدم بازیگری کنم، رامین ناصرنصیر یکی از ...
دنیای پژوهش و تحقیق می تواند مسیر ما را در زندگی و تحصیل مشخص کند
استان را بدست آورد. ثنا ناصر خیل گفت:من از کلاس چهارم ابتدایی از طریق اپلیکیشن شاد و مدرسه با محیط پژوهش سرا آشنا شدم و در کلاس هایی که علاقه داشتم ثبت نام و شرکت کردم و موجب شد کلی مطالب علمی یاد بگیرم و بعد از گذراندن دوره های آموزشی در کانال پژوهش سرا، پوسترها و اعلامیه های دومین جشنواره علمی پژوهشی رو مشاهده کردم و سپس تحقیق و پرس و جو در مورد آن جشنواره را انجام دادم و شروع به فعالیت در ...
2 زن دوستانشان را به شوهرشان هدیه می دادند ! / آزار شیطانی زن همسایه جلوی چشمان همسران بی غیرت !
و شکایت مشابهی را مطرح کردند. آنها گفتند فریب دو زن نعیم را خورده اند و به نعیم افتاده اند. یکی از آنها گفت : من وقتی به خانه آنها رفته بودم نعیم مرا آزار داد و از من فیلم گرفت. وقتی به هوش آمدم تهدیدم کرد اگر به کسی حرفی بزنم فیلم را پخش می کند و آبرویم را می برد. او بارها با تهدید مرا به تله شیطانی اش انداخت و هر بار که به همسران او اعتراض می کردم آنها می گفتند محرم نعیم ...