نزدیک شدن به دنیای هنرمند ایرانی بسیار دشوار است
سایر منابع:
سایر خبرها
قهرمان سازی در ادبیات جنگ، معضل است / مستندنگاری باعث شد ما ادبیات خنثی نداشته باشیم
کار می کردم و شاغل بودم. وقفه می افتاد. درسی داشتیم با عنوان آمار. من همیشه از ریاضی نفرت دارم. فکر می کنم این درس را سه بار گرفتم تا بالاخره توانستم آن را قبول شوم. سال بعد ارشد پژوهش علوم اجتماعی را شروع کردم که مشکل نداشتم و سال 1395 هم در مقطع دکتری در رشته جامعه شناسی فرهنگی ادامه تحصیل دادم. توی ارشد آقای دکتر علیرضا شایان مهر کتاب جامعه شناسی جنگ را نوشته اند که دو تا مقاله از من چاب شد ...
دنبال نمایش مهربانی حاج قاسم در کنار اقتدارش بودم
یکربع ساعت باشد، اما یک ساعت و 10 دقیقه شد. یک بار دیگر هم برای شهید زندی با حاج قاسم مصاحبه گرفتم که در آنجا به دلیل این که روال گفتگو را شناخته بود، فقط درباره شهید زندی صحبت کرد و به حاشیه نپرداخت. چه تحقیق هایی برای ساخت مستند عیدوک داشتید؟ من از سال 95 شروع به تحقیق درباره حاج قاسم سلیمانی کردم و پژوهش هایم بیشتر با افراد مثبت قصه بود؛ یعنی آدم هایی که در حوزه نظامی و امنیتی با ...
توسل مهدی سلحشور به یک شهید با نا مبارک حضرت زهرا (س)
اینکه آرام بشوم، شب بعد به قم، حرم حضرت معصومه (س) رفتم. بعدازاینکه زیارت خانم کمی آرامم کرد، برگشتم تهران. آخر شب به خانه رسیدم، خواهرم در را باز کرد. خسته بودم و بی حوصله. گفت: داداش، پدر جعفر آقا اومده بود در خونه می خواست شما رو ببینه. خشکم زد. پدر جعفر؟ اینجا؟ ادامه داد: یه عکس هم از جعفر برات آورد. عکس را گرفتم و به رختخواب رفتم. پتو را روی سر کشیدم و عکس را به سینه ...
متن بازجویی از سید حبیب (عبدالکریم) هاشمی نژاد
هم فوت کرده اند. هاشمی نژاد. س مشروح فعالیت های مذهبی خود را بنویسید. ج اینجانب اوائل بلوغم به تحصیلات مذهبی در کوهستان که از قراء بهشهر است مشغول شدم و پس از طی دوران مقدماتی برای ادامه تحصیل به قم رفتم و تا پایان زندگی مرحوم آیت اللّه بروجردی در آنجا بودم و نزد اساتید گوناگون مانند آیت الله بروجردی، آقای صدوقی، آقای سید رضا صدر ساکن تهران، مرحوم مجاهدی مرحوم شیخ علی کاشانی ...
ورود به فجر اسلام
مرتضی میردار این گذشت و به تدریج آقای بیک زاده بیشتر روی من کار کرد و دربارۀ کار تشکیلاتی صحبت کردند.گمانم سال 55 بود. دقیق یادم نیست. همین حول و حوش بود که مجاهدین خلق چند پاسگاه، از جمله پاسگاه راهنمایی رانندگی میدان قیام و میدان فردوسی را منفجر کردند. من هم یک مقدار هوشیارتر شده بودم. دنبال مجاهدین می گشتم که ببینیم چه کسانی هستند و چطوری اند. اینها هم دائماً مرا پشتیبانی می کردند و ...
راه خِیری که با دعای مادر باز شد...
خانواده ام مطرح کنم و دوست نداشتم مزاحم آنها باشم و از این جهت درباره مشکلات با آنها صحبت نمی کردم. بعد از مدتی نامه حراج خانه از سوی بانک برایمان ارسال نمی شد. برایم سوال شد که چه شده است. رفتم شعبه بانک و آنجا فهمیدم یک آقای خیری به بدون اطلاع ما و با معرفی یکی از دوستانم قسط های خانه را برای مدت یک سال پرداخت کرده است. تا به امروز من برایش دعا می کنم. بعدها فهمیدم که کار او همین بود، با اینکه ...
عاشقانه های شهیدی که همچنان محرم اسرار کرمانی هاست
.... اما همسر شهید تهامی اصرار داشت این کار با حضور خودش و همسرش انجام می شود زیرا معتقد بود شهید مغفوری قرار است فقط چند سئوال از شما بپرسد تا اگر نظرات شما با معیارهای ایشان هم راستا نباشد مزاحم خانواده شما نشود و موضوع همانجا تمام شود . در ادامه همسر شهید مغفوری چنین روایت کرد: برای همین پذیرفتم با ایشان صحبت کنم، چند روز بعد با حضور شهید تهامی و همسرشان در منزل آنها در حالی با شهید ...
شاهدِ اشک های حاج قاسم!
راننده همه جا کنار سردار بوده است. هم سلاح داشتم، هم رانندگی می کردم؛ هم آژودان بودم، هم باید تلفن می گرفتم؛ هم اگر جایی سردار می رفت، باید برنامه هایشان را می نوشتم. گفت وگوی تلفنی ما با سیروس دهقان شیری که او را از استان البرز روی خط ما آورد، پر بود از حرف هایی که از عمق دلش به زبان آمد، حرف هایی که با این جمله به پایان رسید: دعا کنید آخر عاقبت ما هم ختم به شهادت شود و برسیم به حاجی. ...
شکنجه گران گروه منافقین زنان هستند / زنان منافق کینه رجوی را روی مردان خالی می کردند + گفتگو با عضو ...
مخوف ابوقریب و چگونگی بازگشت به ایران. درباره زندگی شخصی خودتان قبل از پیوستن به منافقین صحبت کنید. سال 54 در ارتش استخدام شدم و به کردستان رفتم. چند سال خدمت کردم تا اینکه بعد از انقلاب در حملات ضدانقلاب از پادگان دفاع کردیم اما در نهایت اسیر حزب کومله کردستان شدم و حدود 15 روز اسیر آنها بودم تا اینکه بعد از آزادی به کرمانشاه منتقل شدم. آن زمان درجه ام گروهبان یکم بود. در ...
برای ظهور امام زمان (عج) آماده باشید
جمعه می رفتم و روزه می گرفتم. عاشوار و تاسوعا عزاداری می کردم. می گفتم مثلا چه می شود. الان می فهمم اگر جهاد اکبری بود جهاد اصغری هم بود اگر پایم لرزید می دانم همه کار هایی که انجام می دهم هیچ است. پس ای خدای عزوجل تو شاهدی من در راه تو قدم برمی دارم. شاید تردیدی هم که در دل من است به خاطر کوتاهی ام در امورات دینی است، ولی باز می گویم آماده ام برای جهاد اصغر، حتی شهادت و حتی مجروحیت. ...
تیمسار آنقدر بالا و پایین رفت تا شاهین منحل شد/ کی روش گفت چه عجب یکی فهمید چه می کنیم!
خیلی با فهم و شعور بودند، تیمسار صادقی در ابتدای سال مربیان را دعوت می کرد و برای آن ها صحبت می کرد و زمانی که نوبت به من می رسید می گفت آقای لطفی ما از تو قهرمانی نمی خواهیم و پایان فصل باید پنج بازیکن را برای تیم بزرگسالان تربیت کنی. برای این که آن پنج بازیکن را پیدا کنیم تیم به گونه ای بسته می شد که در نهایت قهرمان می شدیم. بانک برایم در میدان قزوین خانه خریده بود. در هر محلی چند زمین ...
ماجرای شوخی رزمنده لشکر فاطمیون با سردار سلیمانی /گفتم شما گروه چند هستی که کلاس می گذاری؟
سوریه و رزمندگان، من را عاشق آنجا کرد و تصمیم گرفتم در سوریه بمانم. در دوره ای که در سوریه بودم یکبار گفتند که قرار است سردار سلیمانی به منطقه بیاید و به رزمندگان سر بزند. من از نزدیک ایشان را ندیده بودم و نمی شناختم شان. در این دیدار حاج قاسم از من پرسید تخصص تان چیست؟ من هم بدون اینکه شناختی از ایشان داشته باشم، گفتم راننده تانک هستم. بعد به اسلحه من اشاره کرد و گفت چرا اسلحه را اینطوری ...
در رئال هم که بودم، دوست داشتم به اتلتیکو بروم!
2019 به صورت قرضی به اولین باشگاهش یعنی اتلتیکو برگشت و یک سال بعد نیز قراردادش دائمی شد. او در مصاحبه با آاس گفت که به سیمئونه قول داده بود روزی برای اتلتیکو بازی کند : واقعیت این است که من همیشه دوست داشتم روزی برای اتلتیکو به میدان بروم ولی وقتی در عضویت رئال قرار دارید، این غیرممکن می شود. من به سیمئونه قول دادم بودم روزی برایش بازی کنم. مردم این چیزها را نمی دانند. وقتی به چلسی رفتم ...
ویسی: ناراحت ترین آدم خوزستانم اما بدهکار نیستم!
بود و اصلا این جدایی را دوست نداشتم. * با توجه به اتفاقات فصل گذشته و میزان احساسات و مسائلی که در بقای نفت آبادان بروز کرد، فکر می کردی امسال را به هر شکلی تا پایان لیگ ادامه بدهی یا به هر صورت با توجه به نتایج این حق را به باشگاه و حتی هواداران می دادی که درباره آینده تو تصمیم بگیرند؟ بودجه ما از اول فصل بودجه نامشخصی بود و نمی دانستیم چقدر پول داریم. هنوز هم این موضوع مشخص ...
105شهید با پیشانی بند سبز یازهرا(س)
چی؟ گفتم: گردان متعلق به مادر ماست. پرسید: مگر شما سید هستی؟ گفتم: بله. گفت: پس اشکال ندارد، سوار شوید. تورجی زاده به دلیل عشق وارادت فراوانی که به حضرت زهرا داشت، بیشتر سادات را در گردانش جمع می کرد.من در مدتی که در گردان یازهرا بودم هیچ وقت برای رفتن به اهواز مرخصی موقت نمی گرفتم. تورجی زاده هم اصلا مایل نبود بچه ها به اهواز بروند؛ زیرا شهر وضعیت مناسبی نداشت. یک روز می خواستم به مقر لشکر نجف ...
یک روز با حاج قاسم در شیراز/ چه زیبا در رقص خون، ردای زیبای شهادت را پوشید/ سردار هدایایی برام فرستاد
گذشت و من همچنان دراین غبطه که یک روز کامل را با سردار بودم؛ ای کاش از او تبرک گرفته بودم؛ تا بهمن سال گذشته که یکی از عزیزان روحانی همکار سردار را در تبریز زیارت کردم و قصه را برایش گفتم و عکس بوسیدن پیشانی سردار رابه او نشان دادم و گفتم سلام من رابه سردار سلیمانی عزیزبرسان و بگو که تبرکا به عنوان یادبود هدیه ای به من بدهد. بعد از مدتی پیام داد سردار فرمودند سلام من را به این برادر ...
فرار به جنوب بعد از دوئل عشقی مرگبار
قصدم قتل نبود، فقط می خواستم از او زهر چشم بگیرم. کی از جنایت باخبر شدی؟ همان زمان شب دوستانم خبر دادند و فرار کردم. یکی از اقوامم در جنوب کشور زندگی می کرد. تصمیم گرفتم با هویتی جعلی زندگی جدیدی شروع کنم. با کمک فامیلم خانه ای اجاره کردم. در این مدت هم برای گذران زندگی ام جوشکاری می کردم. اصلاً تصور نمی کردم با هویت جعلی که درست کرده بودم پلیس بتواند ردی از من پیدا کند. ...
رفته بودم سربازی، اما بیروط را به من دادند
سال تألیف و نوشتنش طول کشید. نوشتن این رمان چرا اینقدر طولانی شد؟ واقعیت این است که نسخه اولیه آن را در یک بازه شش تا هفت ماهه نوشتم، بعد از آن دوستان کتاب را خواندند و نظراتی دادند، در حالی که همان موقع می توانستند آن را چاپ کنند، ولی هر دفعه اتفاقاتی افتاد و من نشستم و کتاب را بازنویسی کردم، نهایتاً کتاب نوشته شد. یک بار نصف آن را حذف کردم و بار ها آن را بازنویسی کردم تا نهایتاً ...
ضدقهرمان است که می تواند قهرمان را بسازد / مقاومت و تاب آوری عناصر اصلی ادبیات پایداری
فعالیت کرده است. نوشتن را از سال 1390 و با کتاب بی تاب شروع کرده و بعد از آن هم کتاب های 528 ، امیر وفادار ، دا نوشته ها ، نامی ایران ، یک قطره از هزاران ، چشم های دوربین ، همرزمان قمی ام ، شبیه دیوارها ، تن های محجر ، کوپه مطرب ها ، تحلیل گفتمان دا ، سرباز روح الله ، جامانده ، جنگ کبیر ، حمله گرگ ها را نوشته است. در ادامه بهش دوم گفتگوی تفصیلی ایبنا را با این نویسنده دفاع مقدس بخوانید ...
آیین یادبود بی تا فرهی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد/ پاسداشتی برای بانوی خاص سینمای ایران
...> نعمت الهی بعد از این اجرا، در صحبت هایی گفت: زنده یاد بیتا فرهی پر از انرژی و عشق بود. با حال عجیبی روی صحنه آمدم؛ چون نه صدایم و نه دلم یاری می کرد. امیدوارم در شان ایشان برنامه اجرا کرده باشم. آتوما فرهی از بستگان بیتا فرهی نیز در بخش بعدی این مراسم یادداشتی احساسی از رابطه خود با بیتا فرهی را برای حاضران خواند. در ادامه فیلمی کوتاه با عنوان بودن یا نبودن که در ستایش زنده ...
جست وجو برای شیرخشک به نوزاد ربایی ختم شد
شده اند متوجه می شوند که راننده مسافرکش پسر خردسال زن جوان را در تاریکی شب ربوده است. در جست وجوی شیرخشک گریه های زن جوان ادامه داشت که رهگذران با 110 تماس گرفتند و موضوع آدم ربایی را به اداره پلیس خبر دادند. لحظاتی بعد تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم مبارزه با آدم ربایی پلیس آگاهی در محل حاضر شدند. زن جوان در توضیح ماجرا به مأموران گفت: پسرم آراد نام دارد و دو سال و دو ماهه است ...
لیلی منم سرگذشت راضیه فدایی و عشق او به شهید مهدی سورچی است
ناحیه کمر قطع نخاع شده بودند؛ اما یک تفاوت با بقیه جانبازان نخاعی داشتند و آن هم اینکه عصب دردشان قطع نشده بود. من که نیروی قراردادی بنیاد شهید و امور ایثارگران بودم و برای جمع آوری آثار شهدا و جانبازان هفتاد درصد به منازلشان می رفتم، وقتی برای مصاحبه به آسایشگاه رفتم، همه جانبازانِ نخاعی مهدی را نشان دادند و گفتند اول با او مصاحبه کنید که شرایطش خاص است و بیست سال درد می کشد. آقای سورچی آن موقع ...
هدایتی: مدال المپیک را می خواهم و امیدوارم با میرزازاده مسابقه بدهم/ باوفا مرا رها نکرد
خوب و مدعی بودند که آنها را بردم و در فینال هم با اکبر یوسفی کشتی گرفتم. بیرون از تشک با هم رفیق و هم استانی هستیم، او پهلوان و کشتی گیر خیلی خوبی است اما من روی این کشتی کار کرده بودم و خداراشکر توانستم طبق تمرین و برنامه ریزی که برای این کشتی داشتم، کارم را در فینال پیش ببرم و پیروز شوم. از قبل هم می دانستم که این کشتی را می برم، از نظر ذهنی برنده بودم و با خیال راحت کشتی گرفتم و خوشبختانه همان ...
گپ وگفت صمیمی حوزه نیوز با آیت الله سیفی مازندرانی / تمام فرزندانم طلبه هستند
...> * اسم غار چه بود؟ غار کلینه در جبهه ی قصر شیرین که بنده در همان جا در سال اول جنگ مجروح شدم. حوزه نیوز – بعد از دفاع مقدس هم همچنان مباحث تبلیغی را ادامه دادید؟ آیت الله سیفی مازندرانی – بله؛ بعد از دفاع مقدس نیز به روستاهای اطراف بابل یا شهرهای دیگر برای تبلیغ می رفتیم؛ مخصوصا در بابل و خود مسجد کاظم بیگ چند ماه امام جماعت بودم. قبل از مرحوم آقای مؤیدی ...
رافائل لیائو مدعی شد: می توانم به سطح کریستیانو رونالدو برسم
طرفداری | رافائل لیائو به مناسبت سال جدید میلادی، مصاحبه ای با اسکای ایتالیا انجام داده است. لیائو در این مصاحبه در مورد وضعیت میلان، اهداف این تیم و البته جاه طلبی های شخصی اش صحبت کرده است. شرح مصاحبه لیائو را در ادامه می خوانید: زمانی که به فرانسه رفتم، باید زبان جدیدی یاد می گرفتم و با لیگ متفاوتی مواجه شده بودم. حدود پنج ماه نیمکت نشین بودم و پس از آن با خودم فکر کردم که شاید ...
دختری که شغل متفاوت دارد: می گفتند نهایتا بچه داری می کنی
هایش راه دارد. او در گفتگویی از ریشه های علاقه به این حرفه و انگیزه های انتخاب آن و برخورد خانواده، اطرافیان و مشکلات و نحوه ورودش به این رشته صحبت کرد. چند هفته پیش یکی از بچه های فامیل گفت: تو باعث افتخار فامیل هستی. فکر کنید، کسی که در جمع فامیل می گفت تو هیچی نمی شوی و آخرش می خواهی بچه را عوض کنی چنین جمله ای گفت. این اولین جمله ای بود که بعد از سال ها در فامیل شنیدم و ...
یادداشت| ماجرای بازداشت یک روزنامه نگار! از شکایت سازمان بازرسی کل کشور از خبرنگار ضدفساد تا محکومیت ...
پایگاه خبری جامعه خبر | سید هادی کسایی زاده | این ماه آذر (ماه تولدم) برای من شانس نمی آورد. تقریبا هر سال در ایام تولدم بازداشت می شوم. یک بار در روز تولدم 12 روز انفرادی اوین بودم و چند سال بعد اول در کنار توالت کلانتری حضرت عبدالعظیم(ع) و بعد به زندان تهران بزرگ منتقل شدم. امسال هم از سوی شعبه اجرای احکام دادسرای کارکنان دولت در دادگاه شهید قدوسی تهران دستبند به دستم زدند و مرا به دادستانی ...
(عکس) یک ایرانی برنده جدال رونالدو و مسی شد
کمربند خواهد بود، گفت: اگر حریف را ناک اوت کرده بودم، صد در صد مبارزه بعدی ام برای کمربند بود. طبق صحبتی که با مدیر برنامه ام داشتم، عنوان کرد که تمام تلاش خود را خواهد کرد تا مبارزه بعدی برای کمربند باشد، اما اگر این اتفاق نیفتد نیز قطعاً مبارزه بعد برای کمربند است. وی در پاسخ به این سؤال که قرار بود بعد از مسابقات جهانی در خصوص آینده همکاری خود با تیم ملی تصمیم بگیرد، گفت: هیچ صحبتی هنوز ...