درگیری مرگبار پدر و پسر به خاطر هزینه درمان مادر
سایر منابع:
سایر خبرها
دردسر عشق به دختر 16 ساله مرد پولدار مشهدی / خودزنی وحشتناک پسر 24 ساله
باآن که پدر و مادرم همه خواسته هایم را فراهم می کردند ولی آن روز شیشه در ورودی را شکستم و مقابل چشمان خانواده ام درحالی به خودزنی وحشتناک پرداختم که ... به گزارش رکنا، جوان 24 ساله که با خودزنی های خونبار، صحنه رعب آوری را رقم زده بود درحالی با حضور سریع پلیس به مرکز انتظامی هدایت شد که از فرجام یک ماجرای عاشقانه به ستوه آمده بود. این جوان درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی ...
اختلاف مرد با قاچاقچی زنش را قربانی کرد!
یکبار ازدواج کرده ام و یک پسر 10 ساله دارم. وقتی مادرم اینها را گفت عصبانی شدم و دنبال آن راننده وانت رفتم. در این مدت نامزدم هم همراهم بود و وقتی آن مرد را پیدا کردم ناگهان او به من و نامزدم تیراندازی کرد. این مرد اکنون در بازداشت است و تحقیقات در حالی ادامه دارد که فیلمی در اختیار پلیس قرار داده شده که صحنه تیراندازی در آن به تصویر کشیده شده است. کد خبر : 224883 04 بهمن 1402 - 00:50 0 ...
انگیزه عجیب پسر پولدار برای عضویت در باند سرقت
سیاهی لشکر در چند فیلم بودم. می خواستم ادامه کلاس بازیگری را بروم تا بتوانم بازیگر معروفی شوم. این متهم تاکید کرد: خانواده پولداری دارم و فقط برای هیجان در سرقت ها شرکت کردم، البته خودم هیچ سرقتی انجام ندادم و فقط کنار آنها می ایستادم و نگاه می کردم. این جوان در ادامه نحوه ورودش به باندهای سرقت گفت: من به مواد مخدر و الکل معتاد نیستم و فقط گاهی تفریحی مصرف می کنم. یک روز پیش ...
صاحب مواد مخدر به خودرو راننده ای که آن را حمل کرده بود شلیک کرد/ در این تیراندازی نامزد جوان راننده ...
، نامزد کردم. من شغل آزاد دارم و چند ماه قبل با مرد جوانی به نام اردلان آشنا شدم. او از من خواست با خودروام، بسته ای را برایش انتقال دهم. قرار بر این شد برای انتقال این بسته 40 میلیون تومان دریافت کنم. او ادامه داد: پیشنهاد خوبی بود و قبول کرده و به محل قرار رفتم. اردلان یخچال های کوچک مسافرتی را به من داد و گفت داخل آن اکالیپتوس است و از من خواست آن را به آدرسی که گفته بود، برسانم. من ...
رهایی 2 قاتل از قصاص با ادعای مهدورالدمی
از قصاص تبرئه کرده و به زندان و دیه محکوم کردند. پدرم، پیرو فرقه ضاله بود دومین متهم به قتل پسر جوانی است که چهار سال قبل پدرش را در جریان درگیری در خانه شان در تهران با ضربه های چاقو کشت. متهم پس از دستگیری در تحقیقات گفت: درگیری های من و پدرم همیشگی بود. او چند بار مرا کتک زده بود. حتی یک بار سرم را داخل توالت فرنگی کرد ومی خواست مراخفه کند. آن روز او به حمام رفت . وقتی ازحمام ...
اعترافات وحشتناک یک مرد به سوزاندن و قتل همسرش!
سیگار بکشد اما انگار بطری بنزین در ماشین بوده و ناگهان آتش گرفته است اما دیروز اسرار قتل را فاش کرد. او گفت که به خاطر اختلافاتی که میان آنها وجود داشته، همسرش را به آتش کشیده اما قصد کشتن او را نداشته و فقط می خواسته همسرش را بترساند. او گفت: همسرم ساز جدایی کوک کرده بوده و دیگر به من اهمیتی نمی داد. روز حادثه وقتی متوجه شدم برای طلاق و جدایی مصمم است، تصمیم گرفتم او را بترسانم، به همین دلیل روی او بنزین ریختم و سپس کبریت را کشیدم اما او جانش را از دست داد. متهم به قتل بازداشت شده است و تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد. منبع: همشهری آنلاین انتهای پیام/ ...
حکم قصاص برای پسر هواخواه دختر جوان + جزئیات
پسر جوانی که در حمایت از یک دختر مرتکب قتل شده است از سوی دادگاه به قصاص محکوم شد. به گزارش عرشه آنلاین , متهم که مدعی است مقتول قصد بستن راه دختر جوان و گرفتن سگ او را داشت، با این پسر درگیر شد و ضربه ای زد که منجر به مرگ او شد. درگیری خونین میان دو جوان یک سال قبل اتفاق افتاد و یکی از طرفین درگیری که سیروس نام داشت جانش را از دست داد و جوان دیگری به نام فرید بازداشت شد ...
پسر خوش لباس بادیگارد باند سرقت بود؛ پدرم تاجر است و در ترکیه خانه داریم!
پسر پولدار برای اینکه کسی به همدستان سارقش مشکوک نشود با سر و وضعی شیک و مرتب آنها را در سرقت ها همراهی می کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از ایران ، چند شب قبل مأموران گشت پلیس در غرب تهران، متوجه مرد جوانی با ظاهری آراسته شدند که کت و شلوار شیکی به تن دارد و در کنار یک خودروی ال 90 ایستاده است اما وقتی مأموران به سمت مرد جوان رفتند، ناگهان متوجه شدند وی با دستپاچگی ...
ناگفته های همسر شهید مدافع حرم فاطمیون محمد رضایی
تمام کرد. پدر و مادرتان چند سال شان بود؟ بر اساس عکس های شان که در افغانستان است آن قدر هم سن شان بالا نبود؛ مادرم که خیلی جوان بود. زن اولِ پدرم فوت می کند و مادرم، زن دومش بوده. بعد شما خواهر ها و برادر ها پیش چه کسی بزرگ شدید؟ پیش داداش بزرگم زندگی کردیم. یک فرزند داشت. آن موقع رسم بود در سن کم ازدواج می کردند. اما داداش بزرگم خودش دکتر بوده؛ خیلی در ...
حکایت پدری که به تنهایی از فرزند معلولش پرستاری می کند
داشت ولی چون زمین گیر شده بود خانه ها را فروخت و هزینه درمانش شد وگرنه در تهران خانه ای داشتیم که حتی اتاق مهمان جداگانه داشت و ما البته حق نداشتیم جز وقتی مهمان هست به آنجا برویم. مرد مغروری بود و خیلی هم سختی کشید و مادرم هم خیلی سختی کشید. چطور نقش پدر تنها، در وجود شما شکل گرفت؟ من بیشتر شاهد پرستاری مادر از پدرم بودم. رفتار مادرم در پس زمینه ذهنم باعث شد، در مورد بهار ...
پسر جوان برای آشتی دادن خواهرش به مشهد رفت اما دامادشان را کشت / جنایت خونین قبل از طلاق + عکس
زندگی می کردیم اما دو خواهرم بعد از ازدواج به مشهد آمدند و در این جا ساکن شدند. مجردی؟ بله! با پدر و مادرت زندگی می کنی؟ پدرم زمانی که در کلاس اول راهنمایی درس می خواندم به دلیل بیماری از دنیا رفت و مادرم نیز 45 روز قبل از حادثه قتل در گنبد فوت کرد. شغل پدرت چه بود؟ او کشاورزی داشت ولی چند گوسفند هم نگهداری می کرد. چند ...
قتل مادر با ضربه های دمبل
زندگی می کردند وقتی صدای درگیری شنیدیم به اینجا آمدیم اما با جسد زن میانسال رو به رو شدیم. باتوجه به سالم بودن در ورودی و صدای مشاجره پسر جوان با مادرش قبل از جنایت، احتمال دست داشتن او در قتل مطرح شد. در حالی که بررسی ها برای بازداشت پسر فراری ادامه داشت، مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد که مادرش را ساعتی قبل به قتل رسانده است. بررسی ها نشان می داد او همان متهم فراری است ...
سارق خوشتیپ با لباس مارکدار به سرقت می رفت
جوان آنلاین: پسر خوشتیپ که به چهار زبان روز دنیا تسلط دارد، به خاطر هیجان سرقت با باند سارقان همکاری می کرد. متهم با لباس مارکدار به سرقت می رفت تا مأموران به وی مشکوک نشوند. چندی قبل مأموران پلیس تهران هنگام گشت زنی در یکی از خیابان های شمالی تهران به رفتار های پسر جوان شیک پوشی که کنار خودروی ایستاده بود، مشکوک شدند. پسر جوان هراسان به نظر می رسید و تلفنی با فرد دیگری در حال صحبت کرد ...
رونمایی از زندگینامه شهیدی که آدرس مزارش را به دوستش داد
؛ چرا که همزمان 3 پسر و 2 دامادش در جبهه بودند و برایش سخت بود. مشکل دیگرش این بود که تنها 14 سال داشت و به خاطر محدودیت اعزامش نمی کردند. وی ادامه داد: 2 ماه طول کشید تا با چرب زبانی، التماس و گریه، مادر را راضی کند که به جبهه برود. برای مشکل سنش هم شناسنامه را دستکاری کرد و عازم جبهه شد. حقی افزود: پس از آن چند بار رفت جبهه و آمد. یک بار هم مجروح شیمیایی شد که دست ها و ...
ماجرای قتل عجیب مادر با ضربه دمبل
شده و پلیس را خبر کرده بودند. درحالیکه، تحقیقات برای دستگیری عامل جنایت آغاز شده بود، ساعتی بعد وی قدم در اداره آگاهی تهران گذاشت و خودش را معرفی کرد. این پسر جوان گفت: درگیری من و مادرم بر سر مسئله پیش پا افتاده رخ داد و هنوز باورم نمی شود که چطور نتوانستم خشمم را کنترل کنم و در یک لحظه عصبانیت جان مادرم که عزیزترین فرد زندگیم بود را بگیرم.وی ادامه داد: زمان حادثه، مادرم به سراغم آمد ...
این چه نذری بود کردی مادرِ من؟!
بعد از 6 ماه به رحمت خدا رفت. خلاصه زندگی افتاده بود، دست مادر. مشخص نبود چه بر سرم آمده و برای همین از سر ناچاری نذر می کند اگر روزی من پیدا شدم و برگشتم، خواهرم را به ازدواج یک فرد نابینا و سن بالا که در روستا داشتیم، درآوَرَد. بعد از چند سال خبر آزادی ما رسید و آزاد شدیم. شب اول نه، شب دوم مادرم گفت: کرامت! من چنین نذری کرده ام و این فرد نابینا هم چند ماه قبل از آزادی تو با یک خانم ...
اول با پدرم دزدی می کردم، بعد مستقل شدم
.... *تو بیشتر چه چیز سرقت می کنی؟ من بیشتر لوازم داخل خودرو سرقت می کنم. *پدرت چطور فوت شد؟ در یک سرقت فوت شد. وارد حیاط خانه ای شده بود که دزدی کند. صاحب خانه متوجه شده و فریاد زده بود، پدرم حین فرار از بالای دیوار پرت شده و فوت کرد. *چند سال است پدرت را از دست داده ای؟ حدوداً 16ساله بودم که پدرم فوت کرد. دادگاه هم گفت چون حین ...
اعتراف تلخ پسر جوان به قتل هولناک پدر سالخورد ه اش در "شهرزیبا"
دهم پلیس آگاهی دست به کار شوند و در کوتاه ترین زمان ممکن قاتل را دستگیر کنند؛ متهم نیز در همان تحقیقات ابتدایی گفت: پدرم خانه مجردی گرفته بود و دیگر با ما کاری نداشت؛ مادرم نیز بخاطر این موضوع ناراحت و غمگین بود؛ من تصمیم گرفتم برای تمام کردن مشکلات خانوادگی به خانه مجردی پدرم واقع در شهرزیبا بروم؛ هنگامی که رسیدم پدرم را جلوی درب دیدم اما ناگهان مشاجره لفظی میان ما رخ داد و در یک لحظه با 6 ضربه ...
کودکی این جوان زندگی اش را تیر و تار کرد / پدرم را هم به باد کتک گرفتم کمکم کنید
به گزارش رکنا، مجید وارد اتاق مشاوره شد و درباره خاطرات کودکی اش گفت: از همان بچگی شاهد دعوا، ، و فحاشی پدر و مادرم نسبت به هم بودم. گاهی از شدت ترسی که از دعوای آنها داشتم دچار شب اداری و روز ادراری می شدم. پدرم خیلی سخت گیر بود . به مادرم خیلی توهین می کرد. خرجی خانه را به مادرم نمی داد. اوایل که سنم کمتر بود فقط گریه می کردم. بزرگتر که شدم از مادرم حمایت می ...
ماجرای شرم اور پسر مست مشهدی
و رعیتی داشت و مانند پدربزرگم در خانه حکمرانی می کرد؛ به طوری که من و برادرم از سایه او هم می ترسیدیم. وقتی از کتک هایی که در دوران نوجوانی خورده بود، برایمان تعریف می کرد، انگار قصد داشت همان بلاها را سر ما دربیاورد. به همین خاطر هم مادرم بسیاری از کارها را به طور پنهانی انجام می داد و ما نیز با مادرمان برای این پنهان کاری ها همراهی می کردیم. هیچ وقت به خاطر ندارم که پدرم دست پر ...
اعتراف پسر ناخلف به قتل پدر
، اما من با مشکل مالی روبه رو بودم، به همین دلیل از پدرم خواستم به ما کمک کند. ابتدا قبول نکرد، اما وقتی با اصرار من روبه رو شد قول داد به من و مادرم پول بدهد. چند باری مبلغ کمی کمک کرد، اما من برای درمان مادرم پول بیشتری نیاز داشتم و پدرم امروز و فردا می کرد. روز حادثه برای گرفتن پول به سراغ پدرم رفتم. او داخل مغازه اش نشسته بود و وقتی وارد شدم و درخواست پول کردم با من درگیر شد. او با دشنه ای ...
درگیری خونین پدر و پسر برای هزینه درمان
گریه می کرد، می گفت تا وقتی که نفس می کشد، حس عذاب وجدان رهایش نخواهد کرد. به گزارش همشهری، این حادثه ساعت 11 صبح شنبه در یکی از خیابان های غرب پایتخت رخ داد. آن روز گزارش یک درگیری خونین به پلیس اعلام شد و تحقیقات نشان داد که پسری جوان با مردی حدودا 70 ساله در خیابان درگیر شده است. در جریان این درگیری مرد سالخورده با دشنه ضربه ای به صورت پسر جوان زد و به دنبال آن، پسر جوان با چاقو به ...
پدر و مادرم هیچ یک از آثارم را ندیدند
به گزارش اطلاع با ما به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، اسدالله انصاری یکتا، بازیگر پیشکسوت سینما در برنامه برمودا که به میزبانی کامران نجف زاده به تازگی روانه آنتن شبکه نسیم شده، از خاطرات سال ها کار کردن در تئاتر و سینما و حتی خانه نشینی و سیگار فروشی در روز های بعد از انقلاب گفت. این بازیگر پیشکسوت نحوه ورودش به عرصه سینما را این گونه توضیح داد: بعد از اینکه به من برای پروژه ای در ...
جای دندان های پسر بچه سارق را لو داد
پسر بچه باهوش وقتی خود را در دام سارق شرور دید با گاز گرفتن دست او و برداشتن یک تکه کاغذ از جیبش سرنخ دستگیری متهم را به پلیس داد. به گزارش ایران، چند روز قبل مرد جوانی به همراه پسر نوجوانش به پلیس مراجعه کرد تا از مرد جوانی شکایت کنند که پسرش را ربوده و از او سرقت کرده بود. پسر بچه زمانی که در مقابل افسر پرونده اش قرار گرفت، گفت: گاهی اوقات پدر و مادرم کارت عابر بانکشان را ...
فرزندان شهید را به سختی، اما با یاری خدا بزرگ کردم
...> دختر شهید در ادامه بیان داشت: البته مادرم خیلی تلاش کرد برای من هم پدر باشد و هم مادر، ولی وقتی حرفش پیش می آید دوباره آن حس یتیمی برمی گردد. شهدا حضور جسمی ندارند، اما هر جا نیاز به کمک شان باشد حضور دارند. پدربزرگم قبل از پدرم از دنیا رفت. پدرم برادری هم نداشت. با حمایت مالی بنیاد شهید زندگی مان می گذشت. پدربزرگ مادری و دایی هایم هم کمک می کردند. بیشتر خاطرات کودکی در خانواده مادری ام گذشت. ...
کور شدن مرد جوان با ضربه مشت / قصاص چشم منتفی شد
که در تحقیقات گفت: روز حادثه در حال عبور از خیابان بودم که متوجه درگیری دو برادر و مردی شدم. برای میانجیگری و پایان دادن به این درگیری به سمت آنها رفتم که یکی از دو برادر با مشت به چشمم کوبید و بینایی چشم چپم را از دست دادم. در ادامه دو برادر شناسایی شدند و یکی از برادرها به نام مهرداد اعتراف کرد که با مشت به صورت این مرد ضربه زده و باعث آسیب به چشم او شده است. پس از بازسازی صحنه درگیری ...
نامزدم می خواست مرا رها کند او را کشتم
زیادی از دست داده بود بلافاصله او را به بیمارستان منتقل کردند. اما زن جوان ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات وارده تسلیم مرگ شد. با مرگ سحر مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و مرد جوان در همان ابتدای تحقیقات به قتل نامزدش اعتراف کرد و گفت: چهار سال پیش با سحر آشنا شدم و به خاطر علاقه ای که به او داشتم با هم نامزد کردیم و قصد داشتیم باهم ازدواج کنیم. اما چند ماه قبل به رفتارهایش مشکوک شدم و ...