سایر منابع:
سایر خبرها
معجزه خدا با دست حسین خرازی
گفتی داخل سنگر بروند. گفتم: اینا که حالا جلو نمیان. الآن دارن آتیش می ریزن. من فرمانده گروهانا رو توجیه کردم که وقتی آتیش کم شد، بدونین عراقیا دارن جلو میان. اون وقت بیرون بیان تا تلفات بی خودی ندیم. درگیری لفظی بین من و او پیش آمد. بعد هم بی سیم را برداشت و پشت بی سیم، بدون اینکه مسائل حفاظتی را رعایت کند، گفت: حاج حسین، فاتحه گردان امام رضا (ع) را بخون. می دانستم حاج حسین ...
شهید سید یوسف کابلی
سنگر های خط مقدم شلمچه به نماز ایستاد. نافلهی صبح را خواند و در حال ادای نماز صبح بود که تیر مستقیم تانک دشمن سنگرش را به آسمان برد. بعد از سال ها جهاد در جبهه های کردستان و جنوب، سرانجام مهندس سید یوسف کابلی در سحرگاه روز هجدهم بهمن سال 1365 به درجه رفیق شهادت نائل آمد. مزار او در بهشت زهرای تهران است. ** غسل شهادت جانباز فیروز احمدی، فرمانده دیدبانان گردان بریر ...
صدودهمین روز طوفان الاقصی |شهادت 50 فلسطینی در حملات همه جانبه رژیم اسرائیل به خان یونس
، با خمپاره و آر پی جی هدف قرار داده و این نظامیان را به هلاکت رسانده یا مجروح کردند. 20:10- 2 کشتی با پرچم آمریکا در باب المندب هدف قرار گرفتند روزنامه واشنگتن پست به نقل از مقام های آمریکایی گزارش داد که دو کشتی با پرچم آمریکا که مرتبط با وزارت های دفاع و خارجه این کشور هستند، در نزدیکی هدف حمله قرار گرفتند. شرکت مائرسک نیز در این راستا اعلام کرد که دو کشتی با پرچم ...
اجلاسیه مادران قهرمان پرور استان کردستان/ مادران شهدا تجلیل شدند
ابزار در دوران معاصر به بشریت معرفی کنند. الان 106 روز از شرارت رژیم صهیونیستی و شرافت و مقاومت مردم مظلوم فلسطین غزه می گذرد و بیش از 25 هزار نفر در این راه شهید شده اند، اما با اعتقاد امیدبخش و توجه به آرمان ها و راهنمایی های مادران، در این راه عقب نشینی نمی کنند. وی با ذکر اینکه همچنان ما در حال نبرد و جنگ هستیم، هشدار داد: یکی از اهداف جنگ ترکیبی دشمن ضربه به جایگاه مادر و خانواده است ...
آغاز دوران ریاست جمهوری
...، یک تز باطل مسخره ای هم بنی صدر یاد گرفته بود از دوروبری هایش، هی تکرار می کرد که ما زمین می دهیم تا زمان بگیریم. یعنی حرفی نیست، خرّمشهر را ما رها می کنیم که از دست برود در عوض یک فرصتی پیدا می کنیم که بازسازی کنیم؛ زمین می دهیم و زمان می گیریم؛ که زمین را هم دادند، زمان را هم دادند و دشمن از این تأخیرها چقدر استفاده کرد و متأسّفانه دوران اسارت خرّمشهر طولانی تر از آنی شد که باید ...
شهید طالبیان؛ آقای معلمی که پهلوانِ رنج بود
به گزراش ایرنا ؛ آقای معلم همواره سنگر تعلیم و تربیت و جهاد و جنگ را با هم حفظ کرد تا یک وجب از خاک کشور به دست دشمن نیفتد و یک سر سوزن از روح پاک دانش آموزان به زهر واژه های پر فریب دشمن آلوده نشود. شهید حاج محمد طالبیان در چنین روزهای سرد زمستان در هفتم دی ماه 1316 در شهرستان نهاوند به دنیا آمد و به نقل از مادر این شهید والامقام، رشد کرد و تربیت او با قرآن و مفاهیم دینی و معارف الهی ...
مقام معظم رهبری از کدام توطئه دشمن سخن گفتند؟
مطلعند بسیار تلخ و جانسوز است. آیا زمانی می رسد که لااقل چند نفر از دست اندرکاران مستقیم سیاست مخرب تحدید نسل حاضر شوند به خطای خود اعتراف کنند؟ بیان مسائل پشت پرده مانند اعتراف به تعهد دادن در اجلاس قاهره و کنفرانس جمعیت و توسعه مبنی بر به صفر رساندن جمعیت ایران، انتشار کتاب احکام تنظیم خانواده از طرف بانک جهانی، نقش جاسوسانی، چون باقر نمازی در انجمن تنظیم خانواده ... و اعتراف شان به نفوذ مستقیم دشمن بماند! منبع: وطن امروز انتهای پیام/ 134 ...
شهدا و امیرالمؤمنین
محمد زنگ زده و پشت خطه! رفتم و با محمد صحبت کردم. پسرم بعد از سلام و احوالپرسی گفت: مامان! من به عراق آمده ام. پرسیدم: با کی رفتی؟ چرا رفتی؟ گفت: حالا بماند. من آمده ام عراق و اسمم را جزو مدافعان حرم نوشته ام تا از حرم حضرت علی(ع) دفاع کنم. پرسیدم: با کی قراره بجنگی؟ گفت: با آمریکایی ها. گفتم: محمد! تو را به خدا برگرد، اگر بمانی، می میری! محمد گفت: شهادت حق است. حضرت علی(ع) با این همه ...
حریم داری، پایبندی به کیفیت استخدام وسیله و اعتدال در کلام امیرالمؤمنین(ع)
. حضرت تا این اندازه بر مرزبانی و حریم داری تأکید داشت. حتی در جنگ های تحمیل شده، حضرت سفارش های مؤکد داشت که حریم ها حفظ شود. نامه 14 نهج البلاغه گویای این امر است و فرامینی است که در هر جنگ گفته شده. فرموده: شما آغازگر جنگ نباشید، زیرا بر برهان حق هستید و اینکه جنگ را آغاز نمی کنید حجتی دیگر است بر دشمن. اگر به اذن خدا آنان را شکست دادید و پشت کردند، فراری را نکشید و به ناتوان آسیب ...
پنج مهر 59 بدترین روز پایگاه دزفول و خوزستان بود
ی از این هلی کوپترها به خاطر نرسیدن قطعه زمین گیر شده بودند. تعداد زیادی از این ها را هم در جنگ از دست دادیم. ولی بدون کمک هلی کوپترها نمی توانیم بگوییم جنگ پهنه خوزستان، جنگ تکمیلی بوده است. بگذارید چیزی بگویم. روز هشتم جنگ، نیروهای زرهی عراق را زمین گیر کردیم. * پشت پل کرخه. بله. این حرف یعنی چه؟ یعنی این که دشمن زمین را کَند و برای خودش سنگر ساخت. سنگر گرفتند ...
رادیکالیسم را از خودمان دور کردیم | کرباسچی گلایه مند است | کارگزاران پایه اصلاح طلبی در ایران است
مرتبط با قدرت سیاسی حضور پیدا کند؛ بر این اساس همه شهروندان ایرانی برای استقرار در این موقعیت ها و مناسب سیاسی اجتماعی واجد صلاحیت کافی هستند و اصل بر برائت است مگر این که خلافش ثابت شود. سخن این است بر اساس قانون، شما در مقام انتخاب کنندگی اجازه پیدا می کنید در انتخابات های مختلف مشارکت کنید که شرایط بسیار ساده ای هم دارد. کافی است ایرانی باشید، به سن قانونی رسیده باشید، هیچ مشکلی نداشته باشید ...
قهرمان ابوقریب
سر بیرون کنیم، هرکس می خواهد ندای هل من ناصر امام را پاسخ دهد، با من بیاید... 300 نفر از بچه ها با غلامرضا همراه شدند تا خود را به منطقه نبرد برسانند، به محض رسیدن به منطقه محاصره شده، غلامرضا بچه ها را برای آتش گشودن به سوی دشمن آرایش داد، خودش نیز پیشتاز همه به دل دشمن زد! با شلیک گلوله های آرپی جی، چهار تانک عراقی را به آتش انبوهی تبدیل کرد. بچه ها الله اکبر می ...
شیخ در مقابل گلوله های تانک ایستاد و دشمن را برای همیشه به عقب راند
حسنی با 12 نفر در پشت بام بودند و شاید هم با تعدادی کمتر. بنده پشت دیوار و در کنار مسجد به مهاجمان سنگ پرتاب می کردم! همه چشمشان به بالا بود. وقتی آن ژاندارم کشته شد دو دستگاه تانک به جلوی مسجد آمدند. من به خوبی در خاطرم است که یکی از این ها تانک را جلو عقب کرد تا مسجد را بزنند، اما پشت تانک به تیر چراغ برق برخورد کرد و تیر اتصالی و جرقه داد! با این همه تانک اولین را گلوله شلیک کرد که به مسجد نخورد ...
شهیدنامه ایرنا استان سمنان؛ جاویدنام محمدرضا عاشور
یاعلی بلند شد و گفت: برادرا، پشت سر من بیاین، بی سر و صدا! راه بلد جلو و همه پشت سرش. نزدیک های صبح به پشت خط دشمن رسیدند. صدای تیربار، سکوت سنگین منطقه را شکست. رضا روی زمین افتاد و خودش را گوشه ای کشید. رضا! لباست خونیه؟ در حالی که دردش را فرومی خورد آب دهانش را به سختی قورت داد و گفت: همین طور با احتیاط برید جلو. چیزی نمونده که برسید. گفتم: اول بذار زخمت رو ببینم. گفت: چیزی نیست یک ترکش مختصره ...
گفت مادر زود می آیم و 40 سال دیر آمد
برادرم آمده بود با همه نشانه هایی که ما از او در ذهن داشتیم. ژاکتی که مادر روز آخر بر تن سید کمال دیده بود. همان لباس پاسداری که با افتخار به تن می کرد و سربند الله اکبری که حالا نوشته هایش کمی کمرنگ تر شده بود. باورتان نمی شود، اما دکمه های روی لباس سید کمال هنوز سر جایش بود. همه نشانه ها عیان بود. نیازی به آزمایش دی ان ای نبود. ما هر آنچه را از سید کمال در ذهن داشتیم بعد از 40 سال مجدداً دیدیم ...