فداکاری بزرگ نوجوان ایرانی برای نجات جان خانواده اش
سایر خبرها
تراژدی مرگ غم انگیز نوجوان 16 ساله خوزستانی
و متوجه آتش شد. ابتدا پدرش را صدا زد و وقتی جوابی نشنید متوجه شد از خانه بیرون رفته است. سراغ مادر و خواهر 12ساله اش رفت و آنها را از خانه بیرون برد تا از آتش دور باشند و بعد هم سراغ خواهر کوچک ترش که خواب بود رفت. امیرمحمد تلاش زیادی کرد تا خواهرش را بیدار کند، اما خواب او آن قدر سنگین بود که بیدار نمی شد. * در همین حین که خواهرش را صدا می زد، یکدفعه صدای انفجار مهیبی در خانه پیچید و ...
فیلم سینمایی "پدر" از شبکه 4 سیما روی آنتن می رود
سینمای نو سرویس تلویزیون به گزارش پایگاه خبری تحلیلی " سینمای نو " ، داستان فیلم سینمایی "پدر" درباره فردی به نام مهرالله است که بعد از فوت پدرش، برای تأمین خانواده اش در شهر دیگری به کار مشغول می شود، اما هنگامی که به دیدن مادر و خواهرش باز می گردد می فهمد که مادرش با مرد مهربانی که ژاندارم است ازدواج کرده، مهرالله از این خبر عصبانی می شود و نزد مادر رفته و هدیه های خود و حقوقش را به ...
زندگی نامه متین ستوده/ازدواج و ماجرای بیماری
به گزارش پایگاه خبری شباویز،متین ستوده متولد 22 اردیبهشت 1364 در تهران بازیگر تئاتر ، سینما و تلویزیون اهل ایران است، دانشجوی انصرافی رشته مدیریت بازرگانی می باشد و از نقش آفرینی های او می توان به بازی در سریال لیسانسه ها و سر دلبران اشاره کرد، پدرش سید حسین ستوده از کارمندان بازنشسته صدا و سیما و مادرش هم معلم بازنشسته می باشد ، یک برادر بزرگتر بنام مانی ستوده و یک خواهر بزرگتر بنام مریم ستوده ...
چگونه پدر را شاد می کنید؟
و گرمی روزگار ساختند و سوختند تا فرزندانشان با آسایش و آرامش زندگی کنند و همواره آرزوی عاقبت به خیری جگرگوشه هایشان را داشتند. حالا همان فرزندان وظیفه خود می دانند تا آنان را در شادی های روز پدر در سالروز ولادت امیرمومنان(ع) شریک کنند اما هر کس به گونه ای. در روایات سفارش شده که اگر پدرتان از دنیا رفته، به زیارت آنان بروید و حتی خواسته هایتان را با آنان در میان بگذارید و از پدر و مادر ...
درست مثل حسین (ع)/ آرزوی پدری که برای دختر سه ساله اش مستجاب شد
تعیین شد و من به سمت منزل پدریِ شهید به راه افتادم؛ وارد کوچه ای شدم که در و دیوارش را عکس شهید پوشانده و پرچم مشکی بر سردر خانه آویزان کرده بودند، زنگ در را که زدم، دنبال دختر سه ساله ای می گشتم که چندی پیش نقل محافل شده بود؛ همان که رفقای پدر نیز می گفتند طعم پدری را با تولد او تجربه کرده است. ارادتش به حضرت رقیه ( س) مثال زدنی بود مهدیه صدیقی، همسر شهید عادل رضایی از شهدای ...
امیرمحمد در آتش/ نوجوانی از امیدیه که حماسه ساز شد
باشند و بعد هم سراغ خواهر کوچک ترش که خواب بود رفت. امیرمحمد تلاش زیادی کرد تا خواهرش را بیدار کند، اما خواب او آن قدر سنگین بود که بیدار نمی شد. در همین حین که خواهرش را صدا می زد، یکدفعه صدای انفجار مهیبی در خانه پیچید و کولر گازی افتاد و بعد از سقوط پشت در اصلی، ورودی خانه را مسدود کرد. این اتفاق در حالی افتاد که مادر همزمان تلاش می کرد تا برای نجات امیرمحمد و دخترش وارد خانه شود ...
نوجوانی که برای نجات جان مادر و خواهرش جان داد
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای استان خوزستان ، مدیر آتش نشانی شرکت نفت و گاز آغاجاری گفت: امیر محمد انصاری، نوجوان 16 ساله امیدیه ای در پی وقوع حادثه در منزلشان برای نجات جان مادر و خواهران خود دل به آتش می زند. شکیبا افزود:این نوجوان فداکار پس از نجات مادر و خواهران خود به علت سوختگی جان خود را از دست می دهد. در شهریور ماه سال 1400 نیز علی لندی نوجوان فداکار ایذه ای نیز برای نجات چند نفر از همسایگان خود دل به آتش زد و به علت سوختگی جان خود از دست داد. ...
مرگ آتشین پسر 16 ساله در صحنه نجات مادر و خواهرش / خانه اشان در اهواز آتش گرفت
در خانه گرفتار آتش شده اند، به دل آتش میزند تا جان آنها را نجات دهد اما او هم گرفتار آتش می شود و جانش را از دست می دهد. از این جنس نوجوانان و جوانان فداکار در خوزستان کم نیست و ماجرای مشابه آن در شهریورماه 2 سال گذشته توسط علی لندی نوجوان ایذه ای رقم خورد و برای نجات زنان همسایه از شعله های آتش به دل حریق زد و به دلیل شدت جراحت ناشی از سوختگی پر کشید. کدخبر: 966350 1402/11/03 18:12:33 لینک کپی شد ...
فیلم| روایت نوجوانی که در میان شعله ها ققنوس شد
امیر محمد انصاری، نوجوان 16 ساله امیدیه ای که سن کمش مانع فداکاری اش نشد وپس از اینکه دید مادر و خواهرانش گرفتار آتش در خانه شده اند به دل آتش میزند تا جان مادر و خواهرانش را نجات دهد اما خود گرفتار آتش می شود وجانش را از دست میدهد. روایت این قهرمان را از زبان مادر و پدرش می شنویم.
ناگفته های همسر شهید مدافع حرم فاطمیون محمد رضایی
بودکه مادرش فوت می کند. درهفت سالگی هم پدرش فوت کرده بود. ایشان خانه پسرعمویش زندگی کرد و بزرگ شد. خواهر و برادر هم داشتند؟ یک خواهر داشت که خیلی از آقا محمد بزرگ تر بود و ازدواج کرده بود. همین طور با هم آشنا شدیم و به من می گفت من که پدر و مادر ندارم، اگر با هم ازدواج کنیم، شما مخالف نیستید؟! آن نامه ها را دارید؟ نه، در افغانستان است. در همان نامه ها به ...
عکس های کمتر دیده شده از چند بازیگر در کنار پدرانشان
دو ساکن خارج کشور هستند. نگار جواهریان نگار جواهریان متولد 22 دی 1361 در تهران ، بازیگر سینما و تلویزیون است فارغ التحصیل لیسانس رشته طراحی صحنه از دانشگاه آزاد می باشد که از 15 سالگی وارد تئاتر شد سپس صداپیشگی را تجربه کرد و حالا ترجمه هم می کند.نگار جواهریان در شهر تهران به دنیا آمد، مرحوم پدرش مهندس راه و ساختمان و مادرش خانه دار است دو خواهر بنام نازنین و نگین و یک برادر ...
نوجوانی که در امیدیه برای نجات خانواده خود به قلب آتش زده بود، فوت کرد
اهواز - ایرنا- فرماندار امیدیه گفت: “امیرمحمد انصاری” دانش آموز دوره متوسطه دوم این شهرستان برای نجات خانواده خود از یک حادثه آتش سوزی جان خود را از دست داد. به گزارش کاوش اخبار جعفر سلامی روز سه شنبه بیان کرد: این دانش آموز روز پنجشنبه هفته گذشته برای نجات جان 2 خواهر و مادر خود در یک حادثه آتش سوزی دچار سوختگی شدید شد که برای درمان به بیمارستان سوانح و سوختگی اهواز منتقل گردید. ...
جنایت هولناک قاتل چپ برای جلوگیری از طلاق خواهرش
هم به درس و مدرسه نداشتم. اهل مشهدی؟ نه !در گنبد متولد شدم و همان جا هم زندگی می کردیم اما دو خواهرم بعد از ازدواج به مشهد آمدند و در این جا ساکن شدند. مجردی؟ بله! با پدر و مادرت زندگی می کنی؟ پدرم زمانی که در کلاس اول راهنمایی درس می خواندم به دلیل بیماری از دنیا رفت و مادرم نیز 45 روز قبل از حادثه قتل در گنبد فوت کرد. شغل پدرت چه بود؟ او کشاورزی داشت ...
خبرخوب| این نیسان آبی دل خوش بار می زند!
ماجرا به راحتی بگذرد و مراقب جان خودش باشد. همان نوجوانی که مرد بود و جان دو زن سالمند همسایه را نجات داد اما خود سوخت و پر کشید و شهید شد! حالا باز خوزستان روز گذشته فداکاری نوجوان دهه هشتادی دیگری را به چشم دید. امیر محمد انصاری ، نوجوان 16 ساله که سن کم او مانع از نشان دادن غیرت و اصالتش نشد و پس از اینکه دید مادر و خواهرانش در خانه گرفتار آتش شده اند، در میان شعله های آتش رفت تا جان مادر و ...
کار کثیف دعانویس شیطان صفت یا خواهرزاده زنش/گفت کاری میکنم کنکور قبول شوی و مرا به خانه شومش کشاند
مرد شوهرخاله من بوده و در کار رمالی و دعانویسی است. او به من و دوستم گفت می تواند کاری کند که ما در امتحانات نمره بالایی بگیریم و در کنکور هم با رتبه خوبی قبول شویم. ما هم فکر کردیم راست می گوید. او به این بهانه یک روز مرا به خانه اش کشاند. وقتی به آنجا رفتم متوجه شدم خاله ام در خانه نیست، بعد او به من تعرض کرد. از شدت ناراحتی تا مرز خودکشی رفتم. افسرده شده بودم و حالم بد بود. مادرم مرا پیش دکتر ...
پدری که مراقب خانه دیگران بود
به ماهی ها نگاه می کند. ولی بیرون نقشه ایران، نقاشی پدرش را می ببینم که با یک اسلحه ایستاده روی زمین خشک و دارد ماهی هایی که روی زمین بیابان افتاده اند را نجات می دهد، کنارش عکس حرم حضرت زینب(س) است. وقتی از فاطمه معنی نقاشی اش را پرسیدم گفت: پدر من مواظب تمام خانه های دوستام بود تا آنها با آرامش زندگی کنند، اون روز نقاشی فاطمه بهترین نقاشی شد و من او را داخل حیاط مدرسه زدم که پدرها و ...
روایتی از عیادت امام خامنه ای از دانش آموز رزمنده+ عکس
قصه می گفت. شش ساله بود که او را بردم عکاسی. گفتم دستت را با ژست بگیر. می گفت: نه مگر من دخترم؟! همین طوری عادی می ایستم عکس بگیرند. مجتبی و محمدرضا اهل شوخی بودند؛ ولی عباس خیلی جدی و اهل فکر بود. به پدرش و من احترام زیادی می گذاشت. نه جلوتر از ما راه می رفت، نه روی حرف پدرش حرف می زد. جبهه خود خدا درس خوان بود و خیلی دوست داشت به دبیرستان سپاه برود. امتحان داد و ...
تدارک سیما برای روز پدر
که بعد از فوت پدرش، برای تأمین خانواده اش در شهر دیگری به کار مشغول می شود، اما هنگامی که به دیدن مادر و خواهرش باز می گردد می فهمد که مادرش با مرد مهربانی که ژاندارم است ازدواج کرده، مهرالله از این خبر عصبانی می شود و نزد مادر رفته و هدیه های خود و حقوقش را به او می دهد و مادر را برای این ازدواج بازخواست می کند و هرچه مادر دلیل می آورد، او که کینه ژاندارم را به دل گرفته قبول نمی کند و درصدد آزار ...
قتل فجیع شوهر در اتاق خواب / سرانجام عشق زن 30 ساله به پسر 22 ساله
کردم مجرد است. اما وقتی فهمیدم همسر و فرزند دارد، نقشه قتل شوهرش را کشیدم و با همدستی برادرم و 2 نفر از دوستانم او را در خانه اش کشتیم و پس از آن جسدش را در حاشیه شهر رها کردیم. در ادامه برادر متهم به جایگاه رفت و گفت: من اتهام مشارکت در قتل را قبول دارم، اما باور کنید نه من و نه دو دوستم نمی دانستیم که واقعیت ماجرا چیست. ظهر روز حادثه من و دو دوستم در قهوه خانه نشسته بودیم که برادرم با ...
پیام مدیرکل آموزش و پرورش در پی درگذشت دانش آموز فداکار خوزستانی
آموز پایه نهم ساکن شهرستان امیدیه، روز جمعه گذشته در جریان حادثه آتش سوزی منزل مسکونی شان پس از نجات دادن جان مادر و دو خواهرش، در میان شعله های آتش گرفتار شد و با وجود انتقال به بیمارستان سوانح و سوختگی اهواز، به دلیل سوختگی صددرصدی جان خود را از دست داد. / ایسنا
عکس| امیرمحمد انصاری، نوجوانی که مادر و دو خواهرش را از آتش نجات داد و خودش سوخت
امیرمحمد انصاری، نوجوان اهل امیدیه خوزستان وقتی خانه شان آتش گرفت مادر و دو خواهر کوچکش را از مهلکه نجات داد اما خودش به خاطر افتادن کولر پشت در، میان آتش و دود گرفتار شد و به دلیل سوختگی شدید یک روز بعد در بیمارستان آسمانی شد.
نوجوان خوزستانی جان خود را برای نجات جان خواهر و مادرش از دست داد
ماجرای ققنوس فداکار را شاید خیلی ها شنیده باشند اما این بار این ماجرا توسط یک نوجوان امیدیه ای در شهر اولین ها تکرار شد تا نامش در بین مردم شهرش بدرخشد. امیر محمد انصاری، نوجوان 16 ساله امیدیه ای که سن کم او مانع از نشان دادن غیرت و اصالتش نشد وپس از اینکه می بیند مادر و خواهرانش گرفتار آتش در خانه شده اند به دل آتش میزند تا جان مادر و خواهرانش را نجات دهد اما او هم گرفتار آتش می شود و ...
دیگه از زندگی سیر وابیم
.... نامه را نوشته بود و آن را به یکی از دوستانش داده بود تا بعد از مرگ به خانواده اش بدهد. این در حالی است که یکی از نزدیکان یسنا شجاعی از روز خاک سپاری یسنا می گوید: هنگام خاک سپاری خودم را به یاسوج رساندم. پدرش روی ویلچر بود و فقط نگاه می کرد. فکر کنم به خاطر بیماری ای که درگیر آن است، دقیقا متوجه نبود یا دست کم توان واکنش نشان دادن نداشت. یسنا با قرص عدس خودکشی کرده بود. یکتا، خواهر کوچک ترش، هم ...
# پرسه در فضای مجازی
...> کیوان ساعدی با انتشار این تصاویر از مرحوم علی لندی (نوجوان فداکار 15 ساله که 18 شهریور سال 1400 جانش را به خاطر نجات دو زن همسایه و بر اثر حادثه آتش سوزی مرگبار از دست داد) و مرحوم امیرمحمد انصاری، نوجوان 16 ساله که جمعه هفته قبل، پس از نجات دو خواهر و مادرش از آتشی سوزان، دچار سوختگی صددرصدی شد و از دنیا رفت، نوشت: بهشتی شدن امیرمحمد انصاری، نوجوان 16 ساله اهل امیدیه، پس از نجات مادر و خواهرش در ...
فرزند خلف طالقانی؛ کسی که جانانه از میراث پدر محافظت می کرد
آقای طالقانی است که آمده نان بخرد و در صف ایستاده. نانوا او را شناخته بود و مادرم دیگر برای نان خریدن به آنجا نرفت، چون می گفت اینجا مرا می شناسند و خارج از صف می خواهند به من نان بدهند. بعد از فوت مادر خانه را فروختیم و نفری دوزار گیرمان آمد. تلاشی برای روایت صادقانه از پدر مهدی طالقانی در عین اینکه برای روایت شخصیت پدرش تلاش می کرد، در این روایت جانب صدق را نیز رعایت می ...
بابای قشنگ من
برادر 15 ساله اش تکیه می کند و دلش به بودن با او گرم است. دی ماه 1398 یک سال و نیم بیشتر نداشت که خبر آوردند بابایش شهید شده است. همه جا و حتی اخبار تلویزیون حرف از بابای او بود. با گریه های پنهان مادر و اشک های جانسوز برادرش که آن موقع 11ساله بود گریه می افتاد. خانه شلوغ می شد. جمعیتی می آمدند و می رفتند و او سرگرم بازی می شد. نمی دانست شهادت یعنی چه و چرا مردم شهر به نام ...
اخبار حوادث امروز 3 بهمن از اعدام محمد قبادلو تا آزار زنان در خودرو توسط مرد شیطان صفت
برای جلوگیری از طلاق خواهرش به مشهد آمده بود در حالی رشته پیوند را با تیغه کارد برید که خواهرش در آستانه جدایی از شوهرش قرار داشت. اعترافات هولناک عامل جنایت در نواب/ همدستی زن جوان و دوستش برای قتل فجیع شوهر عصر یکشنبه اول بهمن زن میانسالی هراسان با پلیس تماس گرفت و از قتل دامادش به دست دختر خود خبر داد. درگیری مرگبار مادر و پسر ورزشکارش به خاطر بهم ریختگی خانه ...
تاب آوری با تسلای هنر
رو است که کارگاه سفال و هنرورزی در آن برای او جایگاهی عاطفی و رهایی بخش پیدا می کند: کارگاه سفال مثل خانه دوم امیلیا بود... امیلیا از وقتی شش سالش بود به کارگاه می رفت. پدرش توی یک کلاس فوق العاده ثبت نامش کرده بود. همان روز اول امیلیا احساس کرد جای درستی آمده. از همان لحظه ای که انگشت هایش را توی گلوله خاکستری و نرمی که جلویش گذاشته بودند، فرو برده بود تا ظرفی سفالی برای خانم اوبرایان درست کند ...
اوضاع تنها بازمانده خانواده دختر کاپشن صورتی+عکس
. او حدود یک هفته پیش از بیمارستان به خانه ای که دیگر مادر و خواهرش در آن حضور ندارند برگشته. امیرعلی هنوز تحت درمان است. یاسر گلزاری دایی امیرعلی، در گفت وگو با خبرنگار فارس می گوید: امیرعلی بعد از شنیدن صدای انفجار، تنها یادش است که به سمتی پرتاب شده و سپس از هوش رفته است. همان شب در بیمارستان با هنر به هوش آمد و شماره عمویش را به بیمارستان داد تا به دنبال او بیاید. آخر شماره عمویش شبیه ...