سایر منابع:
سایر خبرها
جزئیاتی از فایل صوتی جدید افشا شده از ظریف به روایت کیهان
، مجلس ششم بود. معلومه توی حذف شما اگه بیای، این جا قواعد رئالیستی حاکمه. وقتی شما بقای یک طرف رو تهدید می کنید، اون هم می آد بقای شما رو تهدید می کنه. اگر نه، بین 76 تا 78، واقعا زمینه برای پیشرفت بود... یعنی اشتباهات خودمون رو به پای اشتباه دموکراسی نذاریم. به نظر من جناح چپ توی انحصارطلبی، دست جناح راست رو از پشت می بنده. یه بار من به آقای خاتمی گفتم. گفتم این رفیق های شما وقتی که تند بودن، با ما ...
توضیح ظریف درباره فایل صوتی
که باور داشتن تنها کسی که شانس رای آوری داره، منم. جریان اصلاحات در سال 78 رفت به سراغ حذف. یعنی گفتش که من می خوام قانون اساسی رو عوض کنم. بعد از این که انتخابات، مجلس ششم بود. معلومه توی حذف شما اگه بیای، این جا قواعد رئالیستی حاکمه. وقتی شما بقای یک طرف رو تهدید می کنید، اون هم می آد بقای شما رو تهدید می کنه. اگر نه، بین 76 تا 78، واقعا زمینه برای پیشرفت بود... یعنی اشتباهات خودمون رو به پای ...
سرلشکر شهید مهدی زین الدین
تمام شد، برگشتم و رفتم بالای سرش. پتو را کشیده بود رویش. اسلحه را گذاشتم روی پایش و گفتم: پاشو! نوبت نگهبانی توست. او هم بلند شد و بدون این که چیزی بگوید، رفت سر پست. تازه چشم هایم گرم خواب شده بود که دیدم کسی تکانم می دهد. چشم ریز کردم، ناصری بود. گفت: الان کی سرپسته؟ گفتم: مگه نرفتی؟ نه، می بینی که! پاشدم و سرجایم نشستم. خودم اومدم بالای سرت بیدارت کردم؛ و با دست ...
آقای رییس جمهور! یک روز با حقوق کارمند و کارگر به بازار بروید
ن روزهاست. فرزندان خیلی نمی دانند حقوق نگرفته ام یا همه حقوق به اجاره خانه می رود یعنی چه. آنها ذوق لباس نو عید را دارند و دوست دارند آجیل عید را بخورند. آنها تمام سال را منتظر مانده اند تا نوروز بیاید تا سفر بروند و حالا به آنها بگو که خرج یک سفر دو برابر حقوق سرپرست خانواده است. شاید شما هم دیده باشید که پیران شهر هم رو به مسافر کشی آورده اند. به یاد دارم در یکی از هم ...
آقای رئیسی! لطفا دست 3 فرزند یک خانواده کارگر یا کارمند را بگیرید و به بازار بروید
. آنها تمام سال را منتظر مانده اند تا نوروز بیاید تا سفر بروند و حالا به آنها بگو که خرج یک سفر دو برابر حقوق سرپرست خانواده است. شاید شما هم دیده باشید که پیران شهر هم رو به مسافر کشی آورده اند. به یاد دارم در یکی از همین روزهای پایانی اسفند یکی از همین رانندگان در میان حرف های رد و بدل شده میان مسافر و راننده، گفت: بچه ها عید میان خونه، شام و ناهار هم میان، فامیل میاد دید و ...
درد رویش را تاب آور؛ بهار نزدیک است
به روایت، قصه به قصه، فصل به فصل. وقتی تمامش می کنم انگار بالاخره موفق شده ام زیباترین لباس امسال را برای خودم پیدا کنم و آراسته و مرتب به دیدار خداوند بروم. چطور؟ برایتان می گویم. روئیدن در انتظار توست یک هدف دارد و آن، صحبتی درِگوشی با منِ مخاطب است. در فصل اول با عنوان دانه ها کم کم متوجه می شویم که ماجرا چیست و کتاب چه حرفی در نهانِ خود پنهان کرده است. دستِ کتاب خیلی زود رو می شود ...
کتاب سیطره خاطرات نفوذ نادر کیانی به گروهک کومله در جمع 4 کتاب شورانگیز سال 1402 قرار گرفت
نهایت با تحمل رنج و مرارت فراوان به کشور باز می گردد و ثمره سال ها تلاش و مجاهدت خود را در خدمت نظام جمهوری اسلامی ایران قرار می دهد. در بخشی از کتاب می خوانیم: گفتم: حاجی راستش می خوام به دل کومله نفوذ کنم. می دونم شما به خاطر دایی علی منو قبول نداری، ولی تو رو خدا کمکم کن برم. گفت: ربطی به دایی نداره. خیلیا همکار ما هستن ولی خانواده شون ضد انقلابه. گفتم: من هرجا رفتم استخدام بشم رد شدم. تنها جایی که ...
نظرات برگزیده مخاطبان الف: باید نگران دوقطبی حجاب در جامعه باشیم/ امربه معروف و نهی از منکر شرایط و ...
مردم یکم اهمیت می داشت همه چیز درست می شد. *اصلا هم پیچیدگی نداره، شما پیچیدش میکنید، کافیه اجبار پوشیده بودن موی خانم ها برداشته بشه، هر کس اعتقاد داره، موهاشو بپوشونه، هر کس نداره نپوشونه، به شما قول میدم 99 درصد مردم مابقی پوششی که خواهند داشت با عرف سازگار خواهد بود و تنظیم اون رو هم ترجیحا به دست خانواده ها و اماکن محلی بگذارید. *من فکر میکنم کل تصمیمات باید به رفراندوم ...
سخنان ظریف درباره افراطیون اصلاح طلب و افتادن برجام از چشم مردم (خبر ویژه)
رئالیستی حاکمه. وقتی شما بقای یک طرف رو تهدید می کنید، اون هم می آد بقای شما رو تهدید می کنه. اگر نه، بین 76 تا 78، واقعا زمینه برای پیشرفت بود... یعنی اشتباهات خودمون رو به پای اشتباه دموکراسی نذاریم. به نظر من جناح چپ توی انحصارطلبی، دست جناح راست رو از پشت می بنده. یه بار من به آقای خاتمی گفتم. گفتم این رفیق های شما وقتی که تند بودن، با ما مخالف بودن؛ می گفتن این لیبراله. الان هم که اومدن، از ما ...
یاد آن روز های خوب
را به هیچ گرفته بود. کوچک بودیم، اما حقیر نبودیم ... داشت گرمم می شد... از خودم بدم می آمد... بیرون گنجشک ها را می دیدم که سر و صدا می کردند. شوری داشتند و حالی. شادی شان دنیا را برداشته بود. به گنجشک ها حسودی می کردم. عمه با یک سینی شیرینی وارد شد. ظرف شیرینی را جلومان گرفت. - بفرمایید. بعد احوال پدرم را پرسید. گفتم: از لطف شما بد نیستند، آن ...
شهیدی که به خاطر بچه شیعه های سوریه پسرش را ندید
خواست من را آرام کند. گفت: هیچ خطری نیست. نگران نباش، اما من می دانستم که آقا سجاد ماندنی نیست. آقا سجاد ساعت 8 غروب بود که رفت و درست 6 ساعت بعد از رفتنش پسرمان به دنیا آمد. همان روز ظهر زنگ زد که رسیدنش را اطلاع بدهد. پسرم گریه می کرد و من هم از فرصت استفاده کردم و تلفن را گرفتم جلوی دهانش. آقا سجاد پرسید: صدای کیست؟ ؟ گفتم: پسرت دنیا آمد. خیلی خوشحال شد. خودم خبر تولد محمدحسین رو به ...
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال هفت سر اژدها از شبکه 3 + عکس
و میگه 1 ماه پرونده رو عقب بندازی سفیر ایران تو مالزی میشی و دخترت بورسیه میشه تو پترونایس تو مالزی و درسشو میخونه تو هم بالاسرشی اگه کلا پرونده رو مخدومه کنی که سه هفته بعد وزیر میشی حالا الانم برو بعدا با خبر خوب بیا. سلطان خواه سراغ خبرچینش جیگرکی میره و بهش میگه که احضار شدم به دادگاه پرونده ام دست قاضی رضایی افتاده یه آدم عقده ای! خبرچین میگه هرکی باشه به پای شما که نمیرین سلطان! تو خانه ...
جملاتی که والدین هرگز نباید به فرزند خود بگویند
گزارش روزیاتو، همه ی پدر و مادر ها دست کم یک بار از زبان تهدید هنگام صحبت با فرزند خود استفاده کرده اند. اما اگر والدین تهدیدی کنند، باید زمانی که فرزندشان به حرف شان گوش نکرد، آن را عملی کنند. در غیر اینصورت، فرزندتان خیلی زود متوجه می شود که تهدید های شما چیزی جز یک ترفند نیست و دیگر آن ها را جدی نمی گیرد. 2- چرا باید یه حرف رو صد بار تکرار کنم؟ همه ی پدر و مادر ها از این ...
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال افعی تهران
زمان ممکن آوردی این بچه رو پیش من که رو فیلمم دارم کار میکنم همش درباره کودک آزاری و ضرب و شتم هستش! الهه میگه راحت ترین کار اینه موقعی که پیش بابای درباره اینا حرف نزنی! سپس حرفاشو میزنه و تلفنو قطع میکنه. بازپرسی به فامیلی جودی پرونده افعی تهران دستشه که میره پیش آرمان و بهش میگه با این فیلمتون اجازه نمیدم کار مارو ببرین زیر سوال و مارو ناموفق جلوه بدین! آرمان میگه شما فکر میکنین موفق بودین تو ...
تغییر زیبای چهره خاله شادونه از کودکی تا 37 سالگی اش + عکس ها ، بیوگرافی ملیکا زارعی و خصوصی هایش
...> ملیکا زارعی در مورد کودکی اش اینگونه می گوید: وقتی بچه بودم خیلی اهل شیطنت نبودم، بچه حرف گوش کن و آرومی بودم، خیلی خوب بلد بودم سرم رو گرم و به تنهایی با خودم بازی کنم. بیشتر وقتم را با عروسک هام پر میکردم و محبوب ترین بازی کودکی من خاله بازی بود. ملیکا زارعی در برنامه تازه ها ملیکا زارعی برای اولین بار وقتی ده سال داشت و دانش آموز پایه سوم ابتدایی بود، به دلیل صدای رسا و ...
تصویر شهید مهدی باکری در خاطرات و روایت ها
...، چند بار از حال پیرمرد پرسید. می خواست مطمئن شود نترسیده. همان قدر که حواسش به دیگران و به حق الناس بود، به خودش سخت می گرفت. شهردار ارومیه که بود، دوهزار و هشتصد تومان حقوق می گرفت. یک روز به من گفت بیا این ماه هرچی خرجی داریم رو کاغذ بنویسیم، تا اگه آخرش چیزی اضافه اومد بدیم به یه فقیر. همه چیز را نوشتم؛ از واکس کفش گرفته تا گوشت و نان و تخم مرغ. آخر ماه که حساب کردیم، شد دوهزار و ...
کلوپ: همیشه که نمی شود در دقیقه 90 برد!
زمین هم رفتار درستی داشته باشد، کار برای حریف سخت خواهد شد. من برای مدتی طولانی در عمرم برای باشگاه های کوچک تر کار کردم. شما می توانید در دیدارهایی پیروز شوید اما نیاز به کمک از حریف هم دارید. ما امشب هیچ کمکی به آنها نکردیم. بازیکنان رفتاری بسیار بسیار خوب را به نمایش گذاشتند و کار برای حریف دشوار شد و دیدیم که شرایط چطور پیش رفت. آنها هفته سختی در پیش دارند اما احساسم این است که ...
شهیدی که به خاطر بچه شیعه های سوریه پسرش را ندید
ماندنی نیست. آقا سجاد ساعت 8 غروب بود که رفت و درست 6 ساعت بعد از رفتنش پسرمان به دنیا آمد. همان روز ظهر زنگ زد که رسیدنش را اطلاع بدهد. پسرم گریه می کرد و من هم از فرصت استفاده کردم و تلفن را گرفتم جلوی دهانش. آقا سجاد پرسید: صدای کیست؟ ؟ گفتم: پسرت دنیا آمد. خیلی خوشحال شد. خودم خبر تولد محمدحسین رو به او دادم. اوایل که در سوریه بود هر 2 روز یک بار تماس می گرفت، اما چون تلفن کردن از ...
همسرم دوست پسر دخترم شده بود | شب بود از کنار اتاقش رد شدم که...
که چه فاجعه ای در انتظار من است و چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است که از آن بی خبرم . روزهای سیاه زندگی من از آن جا شروع شد که در اتاق دخترم قرص های ضد بارداری پیدا کردم ،دنیا جلوی چشمام تیره و تار شد ،یک بسته قرص که تعداد قابل توجهی از اون استفاده شده بود . اول تصمیم گرفتم موضوع را مطرح کنم اما به یک باره نظرم عوض شد و با خودم گفتم شاید نینا از گفتن واقعیت خودداری کند و این بود ...
داشتم دیوانه می شدم !
به گزارش زیرنویس، خیرسرم بازنشسته شدم و گفتم آخری عمری نفس راحتی می کشم. ولی انگار نباید روی خوشی و آرامش می دیدم. از دست کارهای پسرم داشتم دیوانه می شدم. انگار این بچه فکر نداشت و نمی دانم چرا این قدر خودش را دست کم می گرفت. شاید محبت های بی حد و اندازه همسرم [...]
ورود پزشک انجمن حجتیه ای به بیت امام(ره)
تان هستیم. بعد که رفت، آقای صانعی از من پرسید: قضیه از چه قرار بود؟ گفتم یکی از رفقای ما که سرش توی این حساب هاست زنگ زد و گفت که این بابا مورد تأیید نیست. آن روز گذشت و فردایش آقای صانعی مرا خواست و گفت، دستت درد نکند. حدست درست بود. من از دکتر منافی2 هم پرسیدم و حرف تو را تایید کرد. گمان نمی کنم تا به حال کسی این موضوع را شکافته باشد. قرارمان هم همین بود کسی از موضوع باخبر نشود. از این موضوعات ...
طناب دار دلار را از گردن ملت باید باز کرد
...، تنها کسی که رأی مخالف داد، من بودم و به خود شهردار هم اعلام کردم، گفتم من شما را مناسب برای شهر قم نمی دانم و بعداً هم با ما همکاری خوبی داشت، من هم با او همکاری خوبی داشتم، چون صداقت ما را دید. بعد از چند ماه هم خودش متوجه شد که در قم نمی تواند فعالیت کند و بعد از پنج تا هفت ماه رفت، بنابراین یک جمله ای را علامه مصباح دارند، خیلی مهم است؛ ایشان می فرمایند که شعار شما در انتخابات این باشد ...
عکس | بغض کاپیتان فولاد ترکید؛ دیگر در این تیم نمی مانم!
داستان فرق می کنه. او ادامه داد: دیروز چند نفری که همه می دونن از کی خط می گیرن و تو این چند سال چه بلاهایی سر فولاد آوردن، به خانواده من فحش دادن. وسط فحش دادن هاشون، خودشون رو نماینده یکی از اقوام اصیل و عزیز خوزستان معرفی کردن. شما نماینده اون قوم نیستید، شما مایه ننگ خانواده و زن و بچه تون هستید. کاپیتان فولاد که از فحاشی ها علیه خودش بسیار ناراحت است، در ادامه به ترک ...
واکنش بغض آلود کاپیتان فولاد: مایه ننگ هستید!
، این دفعه داستان فرق می کنه. او ادامه داد: دیروز چند نفری که همه می دونن از کی خط می گیرن و تو این چند سال چه بلاهایی سر فولاد آوردن، به خانواده من فحش دادن. وسط فحش دادن هاشون، خودشون رو نماینده یکی از اقوام اصیل و عزیز خوزستان معرفی کردن. شما نماینده اون قوم نیستید، شما مایه ننگ خانواده و زن و بچه تون هستید. کاپیتان فولاد که از فحاشی ها علیه خودش بسیار ناراحت است، در ادامه به ...
یاد آن دربی افتادم که ژستد گل زد
بیژن طاهری، در خصوص دربی 103 و تساوی بدون گل سرخابی ها، اظهار داشت: قدیم تیتری در مطبوعات ورزشی رایج بود؛ هر بازی که خوب نبود می نوشتند سردتر از هوای استادیوم! این بازی هم سردتر از هوای استادیوم بود. وی افزود: بااینحال، شاید توپ و میدان اکثر اوقات دست پرسپولیس بود ولی استقلال باهوش بازی کرد. این مساوی من را یاد دربی انداخت که رودی ژستد گل زد و کلید قهرمانی ما شد. استقلال دیشب انسجام ...
آدم دیگه رغبت نمیکنه بره بنیاد!
ایثارگران اختلاف نظر نداشتید که آدم نمیدونه اصلا این اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران، مربوط به چه کسانی هست! در این مدتی که مسئولین بنیادشهید و امور ایثارگران سرکار آمدند گفتند با هیچ کسی شوخی نداریم و به هیچ کسی اجازه اعتراضی نمی دهیم یعنی ما هر کاری که خودمان دوست داشته باشیم انجام می دهیم و به ایثارگران ربطی نداره انگار که ما ایثارگران واقعا غریبه هستیم و اشتباهی جانباز و خانواده شهید شده ...
جمله فرمانده شرمنده ام کرد / برگشتم گردان و دیگر هیچ وقت به تسویه حساب فکر نکردم
از عملیات بدر به بنی هاشمی گفتم: تسویه حساب می خوام. گفت: نه، نمی تونم چنین کاری بکنم. اگه تسویه می خوای برو پیش آقا مهدی. گفتم: با آقا مهدی کاری ندارم. فرمانده گردان تویی. بنی هاشمی زیر بار نرفت که نرفت. رفتم پیش آقا مهدی و ماجرا را گفتم. آقا مهدی با آن وقار همیشگی اش گفت: چشم! الان یک تسویه برای شما می نویسم و یکی هم برای خودم. جبهه رو هم به هر کی می ...
گفت و گوی رکنا با نیلوفر پارسا بازیگر سریال آوای باران + اولین فیلم در کنار شوهرش!!
، از کودکی تا الان هیچ وقت خودم را متوقف نکردم و ایمان دارم که یک دختر موفق هستم ، نه فقط در کار بلکه در زندگی شخصی ام نیز احساس موفقیت می کنم. یک جمله ای هست که می گویند " یه شب هایی فکر می کنی صبح نمیشه ؛ ولی صبح میشه!" خیلی از جاها به خودم گفتم "داری درد میکشی؟" اشکال نداره ، این درد رو بکش ولی دست از تلاش برندار! همیشه ادامه بده! ناگفته های نیلوفر پارسا از آوای باران وی در ...