گل محمدی از بدترین روز زندگی اش پرده برداشت
سایر منابع:
سایر خبرها
درد دل سیاوش یزدانی؛ کمرم شکست ولی استقلال پشتم را خالی کرد!
انجام نداده بود را انجام دادم. او تصریح کرد: من از بازی با زنیت آماده بودم ولی به من بازی نمی دادند. بازیکنی که روی نیمکت نشسته چگونه خودش را نشان بدهد؟ به آقای نیکفر گفتم که من قبل از شما از سپاهان رفتم و با من این کار را نکنید. دوست نداشتم بروم و نمی خواستم به عنوان یک شکست خورده بروم. برگشتم و هیچکس در این 2 سال دست من را نگرفت. حتی دوست و رفیق هم نداشتم و به خودم افتخار می کنم چرا که ...
روایت باورنکردنی از اسیر گرفتن افسر ارشد بعثی توسط رزمنده دفاع مقدس
هویزه که رسیدم، از دیدن آنچه که دیدم، دلم به درد آمد. دشمن قبل از عقب نشینی، همه منازل و مغازه ها و ساختمان ها را ویران کرده بود. فقط یک مسجد سالم مانده بود. رفتم به مسجد و خوشحال بودم از اینکه دشمن از هویزه رفته و هم از خرابی ها ناراحت بودم. در مسجد با دلی شکسته نماز می خواندم که بچه های سوسنگرد هم سر رسیدند. پس از جست وجوی زیاد، فهمیدیم که دشمن تا نزدیکی سه راهی فتح و بعد از پاسگاه خاتمی عقب ...
معرفی رمانی ایرانی در امتداد شب
. بوی عجیب و نامطبوعی، در آن پایین به مشام می رسید؛ و هوا به مراتب سردتر بود. لرز عجیبی، چند لحظه یک بار به سراغم می آمد. انگار که در عبور ناگهانی چیزی از کنارم، بدنم مور مور شده باشد ... کمی که جلوتر رفتم، به اسباب و اثاثیه ای قدیمی برخوردم. چاپ کتاب در انتشارات نارون دانش انتشارات نارون دانش یکی از برترین ناشرین در حوزه چاپ کتاب می باشد. صاحبان اثر می توانند از خدمات ...
عکس زیبایی جادویی دختر محمد دلاوری مجری سرشناس+ بیوگرافی و عکس های خانوادگی !
...: از تلخ و شیرین روزهای خبرنگاری در کیهان می پرسیم و اول سراغ خاطره های خوب می رویم. روز اولی که به تحریریه رفتم، آقایی کنار من نشسته بود و به من خوش آمد گفت. نام او را که پرسیدم گفت من حسین فتاحی هستم. باورم نمی شد. گفتم شما همان آقای فتاحی هستید که در کیهان بچه ها پاورقی می نویسد؟ این برای من خیلی شیرین بود که روز اول، کنار کسی نشستم که سال ها پاورقی های او را می خواندم. یا ...
عباس قادری بعد از 45 سال رفته بود زیارت یا چشم چرونی؟
... * کیانی کانسپت نوشت: چند سال پیش مهمونی بودم که آقای عباس قادری هم حضور داشت. چشمش به تاج رو کت من افتاد و گفت من هر چی دارم از خاندان... دارم. من گفتم که این یکی از کارهای کیانی کانسپت است و تاج رو زدم به یقه کت ایشون به رسم یادگاری. امروز وقتی گزارش دیدار ایشون رو با رئیسی دیدم, فقط افسوس خوردم. در ضمن من به خیلی از هنرمندها در ایران و هم خارج هدیه دادم، منتظر باشیم ببینیم نفر بعدی کیه ...
دوست دارم در جنگ با آمریکا شهید شوم
برای رفتن به خط مقدم از هم سبقت می گرفتند. کسی در جبهه نبود که نخواهد بجنگد یا دیگری را از جنگیدن منع کند. مجروح و جانباز شدن در راه انقلاب برای ما افتخار بود. من دوست نداشتم جراحاتم را به کسی نشان بدهم؛ حتی به مادرم هم نشان ندادم. من و همه بچه هایی که در جنگ شرکت داشتیم، کار خود را برای رضای خدا می دانستیم و از این جهت علاقه ای به تظاهر آن کارها نداشتیم. یک بار در خواب بودم که متوجه شدم مادرم ...
چرا در طول پریود همیشه سردم می شود؟
قاعدگی ممکن است نشانه یک عفونت یا بیماری باشد. بیماری های التهابی لگن با درد زیر شکم، ترشحاتی غیر طبیعی بودار و تب ظاهر می شود که می تواند حتی شامل شرایطی مانند آنفولانزا باشد. راه های گرم کردن بدن در پریود گرم و راحت ماندن در طول قاعدگی مهم است، به خصوص اگر احساس سرما را تجربه می کنید. در اینجا چند نکته برای غلبه بر لرز هنگام پریود توضیح داده شده است: 1. لباس های ...
خاطراتی از عبدالحسین زرین کوب + صدا
دیدار و گفت وگو ... به دنبال دو ریالی می گشتم که دیدم نیست. کسی هم نبود که در آنجا کمک کند. اتفاقی خفن و فوق سورئالی افتاد. از همانجا که من ایستاده بودم دیدم بانویی سراپا سفید از زیرزمین منزلی مسکونی بیرون آمد به غایت زیبایی و گویا منتظر کسی بوده باشد به من نگاه کرد از من پرسید کسی اینجا منتظر من ایستاده نبود؟ به طرفش رفتم و گفتم من کسی را ندیدم. خندید و گفت دچار توهم شدم لابد ... دستم را در هوا ...
نوروزهای رزمندگان و شهدا و خانواده های شهدا
گرامی شهید نعمایی این دیدار را چنین روایت می کند: در زمان تحویل سال 1398 به همراه بچه ها سر مزار آقامهدی رفته بودیم؛ به آقا مهدی گفتم: زمانی که شما در کنار ما بودید، هر سال یک عیدی خوب به من و بچه ها می دادید؛ عیدی امسال ما فراموش نشود. از ابتدای عید نوروز امسال تا هفت فروردین به مسافرت رفته بودیم و تا آن روز هیچ مهمانی به منزل ما نیامده بود؛ همان شب که به منزل رسیدیم با ما ...
سرلشکر شهید مهدی زین الدین
تمام شد، برگشتم و رفتم بالای سرش. پتو را کشیده بود رویش. اسلحه را گذاشتم روی پایش و گفتم: پاشو! نوبت نگهبانی توست. او هم بلند شد و بدون این که چیزی بگوید، رفت سر پست. تازه چشم هایم گرم خواب شده بود که دیدم کسی تکانم می دهد. چشم ریز کردم، ناصری بود. گفت: الان کی سرپسته؟ گفتم: مگه نرفتی؟ نه، می بینی که! پاشدم و سرجایم نشستم. خودم اومدم بالای سرت بیدارت کردم؛ و با دست ...
دست هایی که هوای صاف سخاوت را ورق زدند
. چالش اول معلولان، خانواده های آن ها هستند که حتی گاهی نمی گذارند معلولان کار کنند. وی ادامه داد: همان روزها بود که شنیدم دانشگاه آزاد شهریه معلولان را پرداخت می کند و من در مقطع ارشد رشته روانشناسی تحصیل کردم. بهزیستی آزمون استخدامی برگزار کرد اما من با وجود قبولی و سابقه کار در بهزیستی رد شدم چون معلول بودم؛ یعنی حتی به قانون هم عمل نکردند. همین شکست باعث شد تا سراغ کارآفرینی بروم ...
نامه های احمدک به خدایش
.... فکر کردم که این خواهرمان لابد تصور وحشتناکی از مردها ندارد. یعنی به مردها یکجوری اعتماد دارد که نگاهشان و دلشان مریض نیست، بعد یادم آمد که شما هم در قرآن گفته آید که حجابتان را رعایت کنید تا مورد اذیت و آزار آدم های مریض قرار نگیرید، حالا لابد این بنده خدا هیچ احساس خطری از ناحیه مردم اطرافش نمی کند که موهایش را ریخته بیرون، بعد توی ذهنم به آن خواهر که از من دور شده بود گفتم ممنون که ...
سرمربیان در نشست خبری چه گفتند؟ | اوسمار: پیکان خوب دفاع می کند/مورایس: بازی مقابل گل گهر ساده نبود
تیمش تصریح کرد: مردم در ایران عادت ندارند فولاد را در پایین جدول ببینند. الان در استرس بسیار بدی هستیم. استرس مردم خوزستان برای فولاد باید برای بالای جدول باشد نه پایین جدول. متأسفانه اوضاع و احوال فولاد مناسب نیست و باید آینده ای داشته باشد که مردم به آن ببالند. امسال گذشت ولی سال بعد اتفاق های خوبی می افتد. ویسی در پاسخ به این سوال که چرا مردم از دربی خوزستان استقبال نکردند، گفت: علتش ...
سرلشکر شهید سید محمد جهان آرا
.... ولی ای امام کیست که این همه رنج ها و درد های تو را درک کند؟! کیست که دریابد لحظه ای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان، خیانتی به تاریخ انسانیت و کلیه انسان های حاضر و آینده تاریخ می باشد؟ ای امام! درد تو را، رنج تو را می دانم چه کسانی با جان می خرند، جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه خویش را در راه هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا می کند. بله ای امام! درد تو را جوانان درک می کنند، اینان که از ...
نقد و بررسی گلکسی S24 سامسونگ: برادر کوچک تر خانواده
سی به تایپ سی و سوزن درگاه سیم کارت ها در کنار گوشی در جعبه حضور دارند. این ترندی است که در چند سال اخیر در تمام رده های گوشی ها دنبال می شود. فقط خدا می داند که سازندگان موبایل از چه زمانی نسبت به حذف همین دو محصول باقی مانده در جعبه ها اقدام خواهند کرد. طراحی و کیفیت ساخت خیلی وقت است که سامسونگ به قالب طراحی ایده آلی رسیده که طرفداران نیز ار آن رضایت دارند. به همین دلیل ...
یحیی و حرف هایی که نزده بود!
ب و خوش برخورد پرسپولیس در یک رستوران در غرب تهران ملاقات کردیم. سرمربی سابق پرسپولیس برخورد بسیار گرم و مودبانه ای با ما داشته و البته در همان لحظات ابتدایی و با لحن شوخی خطاب به من گفت که البته چندین بار نیز علیه او مطالبی نوشته ام. البته من در سالهای اخیر به خاطر علاقه شخصی به یحیی گل محمدی همیشه حامی سرمربی موفق و پرافتخار پرسپولیس بودم و خدمت خود او نیز گفتم که اگر هم مطلبی توام ...
بازخوانی روایت حاج سید احمد خمینی (ره) از زندگی خودش
به گزارش مردم سالاری آنلاین به نقل از جماران ،در بخشی از کتاب یاد یادگار امام (صفحات 105-111) از قول مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی (ره)، آمده است: اولین روزی که به مدرسه ام فرستادند، فرار کردم! بعد با کتک پدرم و معلمم ناچار در کلاس حاضر می شدم تا ششم ابتدایی از خیلی معلمان کتک خوردم. یخ حوض مدرسه ام را می شکستند و دستهایم را شاید نزدیک به نیم ساعت توی آب یخ می گذاشتند و بعد چوب. هر چه فکر می کنم نمی دانم چرا اینقدر مرا می زدند. درست است که خیلی ش ...
ذات الریه چیست؟ 5 نکته که باید درباره عفونت ریوی بدانیم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بی بی سی: اخیراً گزارش های زیادی از افزایش غیرعادی موارد ابتلا به عفونت های تنفسی مانند ذات الریه (سینه پهلو) در سراسر جهان منتشر شده است. در نوامبر سال 2023، کمیته ملی بهداشت چین در مورد افزایش ابتلا به چند بیماری در این کشور گزارش داد. این بیماری ها شامل کووید و ذات الریه ناشی از مایکو پلاسما – گونه رایج عفونت حاصل باکتری –در کودکان بود. سازمان بهداشت جهانی بعدا گفت مقامات بهداشتی چین عامل بیماری زای غیرعادی در گروه های کودکان مبتلابه ذات الر ...
بی رغبتی مراکز تاریخ پژوهی در گردآوری اسناد جنگ عجیب بود/ خواستگاری در کردستان درگیر با کومله
داشت؟ یادم است گفتند برای کردستان کاری انجام نداده ایم. کردستان از شروع انقلاب حوادث بسیاری داشت و خیلی از اتفاقات در آنجا رخ داد. بعضی از بچه هایی هم که آنجا بودند خود در کردستان حضور داشتند و خاطراتی را تعریف می کردند. من سال 64 تابستان آن سال گمانم، به کردستان رفتم که سه ماهه کار کنم ولی فضا به حدی امنیتی بود که من را بازداشت کردند، حفاظت گفت این چه هست؟ گفتم خاطرات، این هم حکم کارم ...
گفت وگو با بانوی قطع نخاعی که با دهان نقاشی می کشد | یک دنیا دویده ام!
، سراغ درس، گویندگی و ... رفتم. اواخر 84 وارد آسایشگاه شده بودم و سال 85 تصمیم گرفتم درس بخوانم. رشته پژوهشگری علوم اجتماعی قبول شدم. دانشگاه پیام نور را انتخاب کردم، زیرا امکان حضور سر کلاس های درس را نداشتم. درس خواندن سخت بود، باید خودم درس ها را می خواندم و یاد می گرفتم. از یاورانی که به آسایشگاه می آمدند کمک می گرفتم و از کتاب ها نکته برداری می کردم. در بازارچه های نیکوکاری آسایشگاه هم گویندگی می ...
گفت وگو با بانویی که در زندان صدام اسیر بود | گفتند شوهرت در اسید حل شد
که از دیدنش وحشت کردم. آمپول زد و پارچی پر از مایعی زردرنگ به من داد و گفت که باید همه آن را بخورم. از زمانی که اسیر شده بودم، تصور مرگ همراهم بود، اما آن لحظه احساس کردم مرگ به من خیلی نزدیک است. با خود گفتم اگر این مایع را نخورم، از درد می میرم و اگر بخورم، باز هم شاید بمیرم. تنها پسرم را به جاری ام سپردم و گفتم اگر من نبودم، او را هم بچه خودش بداند. مایعی که خوردم شور و شیرین نبود. تلخ بود. بعد ...
یاد آن روز های خوب
.... با اینکه از این وضع دلخور بودم سال نو را هم تبریک گفتم، سلامتی شوهرعمه و عمه را از خداوند آرزو کردم. خیال می کردم برادرم پشت سرم منتظر است که وظیفه اش را انجام دهد، ولی وقتی متوجه او شدم، خیلی مؤدب چهارزانو کنار دیوار نشسته بود و به تنها عکسی که به دیوار نصب بود، نگاه می کرد. عکس جوانی های شوهرعمه را نشان می داد که می خندید. رفتم کنارش نشستم. با آرنج به پهلویش زدم. او را متوجه ...
قصه پُرغصه اسطوره های فراموش شده
فاش نیوز - اگر چه نامشان به 8 سال دفاع مقدس گره خورده ولی تنها یادگاریشان از آن دوران صدای تیر و ترکش و درصدی از جانبازی است، اما آنها از انتخابشان پیشیمان نیستند و معتقدند کار را برای خدا کرده اند. خبرگزاری فارس؛ کتایون حمیدی: هر دوتامون غُصه داریم، قِصه ما گریه داره، تو نداری بال پرواز، من ندارم راه چاره . این شعر را زیر لب زمزمه کرده و سنجدهای رسیده باغچه را می چیند و هر از گاهی هم ...
سفر نامچه دکتر پرویز ورجاوند به نی ریز
از سال 1358 به شهرش بازگشته و یک شرکت فعّال ساختمانی به راه انداخته بود. با همه مردم شهر آشنا بود و برایش احترام قائل بودند. مرد عمل بود و کار راه انداز. در کنار همسر ارجمند و سه فرزندش زندگی گرم و شادی داشتند. خانه اش بزرگ و زیبا و بسیار تمیز بود. سه شب میهمانشان بودم و از هیچ محبتی دریغ نکردند. صبح باوجود سرماخوردگی برای گشایش کنگره رفتم و سخنان فرماندار را که سنجیده بود شنیدم. با ...
جناب سروان امینی
فروردین بود. بوی بهار نارنج حتی در زیرزمین ها پیچیده بود. سر قبر مادر رفتم. خوشبختانه هنوز باران شروع نشده بود. می شد با تکه گچی پنجره ای از بهشت روی سنگ مزار کشید! فاتحه ای خواندم. بعد هم آهسته برای اینکه مرده های دیگر حسودیشان نشود جریان سروان شدنم را برای مادر شرح دادم. کلام خاله ام در گوشم بود که به مرده آگاه است یعنی ارواح از همه چیز خبر داشتند. از شادی بچه هایشان شاد و از ناراحتی شان ...
اخبار ویژه
داشته باشد، به دلیل تخریب هایی بود که از همان روز اول مجلس دهم علیه فراکسیون امید شکل گرفت. من خودم عضو فراکسیون بودم، از همان آغاز به کار مجلس دهم همین دوستان اصلاح طلب توپخانه خود را علیه فراکسیون گرفتند؛ بله در زمان انتخابات از آنها حمایت سیاسی و رسانه ای شد و به این فراکسیون رأی داده بودند، اما از همان روز اول مجلس دهم رویه به کل تغییر کرد و همین دوستان اصلاح طلب علیه فراکسیون امید ایستادند ...
روزی که قرآن مرا طلبید
.... همان موقع به یکی از طلبه ها به اسم حاج شیخ احمد عطار که می خواست به قم برود، گفتم یک قرآن جیبی می خواهم و قرآن زیبایی برایم آورد. اینها سخنان آغازین حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین شوشتری نسب ، امام جماعت مسجد پنج تن آل عبا منطقه کیان آباد اهواز و از چهره های پیشکسوت وعظ و منابر قرآنی است که سال هاست هم و غم او بیان تفسیر آیات قرآن و ارائه موضوعات مختلف از نگاه قرآن است و بیان شیرین ...