سایر منابع:
سایر خبرها
قوام داعیه مدرنیسم داشت
وجود آمد، در دوران قوام السلطنه به وجود نیامد. شاید روزهای اول و دوم، بعضی ها کمی ترسیدند، ولی بعد که مسئله کفن پوشان قزوین و کرمانشاه و همدان و بقیه شهرها پیش آمد، مردم ترسشان ریخت و رهبران نهضت هم متوجه شد که اوضاع جور دیگری است. *چه صحنه هائی در روز 30 تیر شما را تحت تاثیر قرار داد و جریانات را به چه صورت دیدید؟ من در میدان بهارستان بودم و تصور این را هم نمی کردم که صحبت ...
سفرنامه بیابان لوت به روایت محمدعلی اینانلو
! تا جایی که دوربین کار می کرد، با هم بودند. بعد از آن شروع کردیم به اکتشافات و جاهای دیگر. روز بعد به کدام سمت رفتید؟ رفتیم به یک جای عجیب بسیار زیبایی به اسم کوه های ستاره ای. وزش بادها در لوت اکثرا شمال غربی به جنوب شرقی است، به همین دلیل کلوت ها یا کوه هایی که تشکیل شده، شمالی جنوبی است. در یک نقطه خاصی از لوت، نمی دانم چرا بادها تغییر جهت می دهند و بادها از همه طرفند؛ از ...
خالکوبی هم جلوی شهادت داداش مجید را نگرفت/تصاویر
مرا مریم خانم و پدرش را آقا افضل صدا می کرد. ما هم همیشه به او داداش مجید می گفتیم. آن قدر به هم نزدیک بودیم که وقتی رفت همه برای آنکه آرام و قرار داشته باشیم در خانه مان جمع می شدند. وقتی خبر شهادتش پخش شد اطرافیان نمی گذاشتند من بفهمم. لحظه ای مرا تنها نمی گذاشتند. با اجبار مرا به خانه برادرم بردند که کسی برای گفتن خبر شهادت به خانه آمد، من متوجه نشوم. حتی یک روز عموها و برادرهایم تا 4 صبح تمام ...
مصدق می خواست آبرومندانه برود!
و آقای هریس چیان گفته بود که همه اموال من متعلق به دکتر مصدق است و آنجا بماند. بعد از آنجا به خانه برادر معظمی رفته بودند. شایگان گفته بود بد شد که ما این جور بی مقاومت رفتیم و کودتا شد، دکتر مصدق گفته بود نخیر! خیلی هم خوب شد. دو تا ابرقدرت ما را بردند. بعد هم برای اینکه هسته مقاومتی مثل سی تیر تشکیل نشود، طبق آنچه آقای صدیقی می نویسد، دکتر مصدق گفت: حالا که هوا تاریک شده، قبل از اینکه به دست ...
متهمان نازک نارنجی؛زندان برویم می میریم!
قرائت یک بیانیه همه چیز تمام می شود. وی افزود: جلوی سفارت حاضر شدیم و شعارهایی علیه آل سعود دادیم. سپس دیواری از نیروی انتظامی جلوی ما ایجاد شد تا مانع ورود ما به سفارت شود... ما به راحتی از بین پلیس ها عبور می کردیم و حتی یک سنگ هم به طرف سفارت پرتاب نکردم. قاضی خطاب به متهم گفت: قبلا اقرار کرده بودید که در تهیه مواد آتش زا مشارکت داشتید و گفته بودید فردی 20 لیتر بنزین تهیه کرده بود و ...
نبویان: حسین فریدون کاسب تحریم است/ عراقچی گفت شب ها پول را خرد خرد وارد می کنیم/ حتی یک بارهم با وزیر ...
شکسته است؟ همه تعلیق ها را ما شکستیم. پرونده ما در بهمن سال 1384 به شورای امنیت می رود. به اعتراف، تأکید و تصریح آقای روحانی، آقای احمدی نژاد در فروردین سال 1385 تعلیق نطنز را می شکند. پس او چه دخالتی در این تحریم ها داشت؟ UCF را می گوید ما در دولت هشتم راه انداختیم. بهانه رفتن به شورای امنیت هم همین UCF بود. UCFای که خودم تعلیق کردم و خودم هم شکستم. می گوید دولت قبل نگاه به منافع مردم ...
نمی خواستیم به هر قیمتی مخاطب را بخندانیم/ بیشتر شخصیت های پادری دچار روزه مرگی بودند
آن را بسازیم. همچنین تا به حال تجربه همکاری با کوروش نریمانی را نداشته ام و براساس پیشنهادی که لطیفی مبنی بر حضور ایشان مطرح کردند، پیش رفتیم. وی ادامه داد: برای شروع سریال پادری تعدادی کاراکتر اضافه شده و تعدادی نیز حذف شدند و ما بر طبق پیشنهادی که داشتیم سریالی نوروزی را شروع کردیم. در ادامه سازمان صداوسیما تصمیم بر این گرفت تا در مناسبت عید نوروز پادری را پخش نکند و ما نیز 15 روز ...
امام جماعتی که اختراعات زیادی دارد +عکس
معاش از هیچ کاری که حاصلش نان حلال شود خودداری نکرده است. وقتی نخستین دزدگیرش را ساخت تصمیم داشت آن را به شکل انبوه تولید کند ولی سرمایه نداشت و موفق نشد. اما برای تأمین مخارج زندگی، فارغ از لباس خود، باید مثل اقشار دیگر مردم تلاش کرد: یادم می آید کرایه خانه ام هم سخت تهیه می شد. در یک گاراژ به اندازه جای یک اتومبیل را اجاره کردم. همانجا دزدگیرهایی که ساخته بودم را روی خودرو مشتری ها نصب می کردم ...
برای تبلیغ حجاب بهتر است درباره اش حرف نزنیم!
...> خواستم هنر بخوانم تا حرف هایم را به این زبان بزنم ضربه آخر کار خودش را می کند و حالا هاشم بافقی بعد از دیدن مستند عزمش را جزم کرده تا درس بخواند و در دانشگاه در رشته هنر تحصیل کند. برای همین تمام تلاشش را می کند و بیش از یک سال خودش را خانه نشین می کند: به خودم می گفتم می خواهم کاری بسازم که مثل امام روح الله بگیرد. من کسی بودم که ناظم مدرسه مان را کتک زده بودم و بعدازآن به بدترین مدرسه ...
محمدرضا باهنر: مگر قرار است احمدی نژاد کاندیدا شود؟! / خاتمی خوش مشرب است
می گویم: از روز اولی که یارانه ها را آقای احمدی نژاد راه انداخت با وی در مورد اصل آن مشکل داشتیم و می گفتیم به هر نفر 22 هزار تومان بیشتر نمی رسد اما وی از دو برابر این مبلغ شروع کرد. روز اولی که دولت آقای روحانی مستقر شد معلوم شد برای پرداخت یارانه هر ماه حدود 700 میلیارد تومان کسری دارند همه هم می دانند هر ماه هم وزیر اقتصاد می گفت شبی که می خواهیم یارانه ها را به حساب بریزیم بدنمان می لرزد. مجلس ...
فرصت ها و نوآوری ها را خلق کنید
انسان ها و گیاهان مضر است، بنابراین تحقیقات خودم را شروع کردم و پی بردم که حتی بعد از این که فرایند رنگرزی کامل می شود، مسئله ای مثل پودر کردن مواد یا از بین بردن پودرهای خشک شده وجود دارد که بر محیط زیست تاثیر منفی می گذارد. این اقدامات هوا را آلوده و آن را برای هرکس یا هر چیزی که استنشاقش می کند، مسموم می کند. بنابراین وقتی تجارتم را شروع کردم، دو چیز را می دانستم: اول این که همه ...
بهنام تشکر: اگر تهیه کننده تغییر نمی کرد، سریال پادری هرگز ساخته نمی شد + تصاویر
و بعد از آن دوستان و عواملی که همه از اهالی تئاتر بودند و همدیگر را می شناختیم. وی بیان کرد: طبیعتا وقتی کار دیگری انجام می دهی مدام می خواهی یک حرکت جدید بیافرینی. من این را در پایتخت 2 هم تجربه کرده بودم. ما در آنجا هم می خواستیم یک قصه شیرینی را پیش ببریم که خوشبختانه اتفاق افتاد. در این کار هم سعی کردیم با نوعی شیرینی داستان را پیش ببریم. وی در مورد کاراکترهای سریال ...
بیست و چهارساعت آینده نگاری جمهوری اسلامی کامستان
، شاید اینو هم می دونید که ما نمی تونستیم به قدر کافی برای مسلح کردنش مواد شکافتی رو غنی سازی کنیم. کمی بعد از اینکه کشورهای ما شروع به مذاکره درباره فرایند صلح کردن، برادرم اومد پیش من و گفت یک نفر با اورانیوم تسلیحاتی اومده سراغش ... یک نفر که به ذخیره های بایگانی شده ی شوروی دسترسی داشت. به برادرم گفتم ازش دور بشه ولی مشخصه که نقشه های دیگه ای داشت. (فرهاد می گفت:) کشورمون تا ابد باید زیر چتر ...
در توسعه میدان های نفتی و گازی باید سبدی از قراردادها به کار گرفته شود
جدید نفتی ( IPC ) و در شکل گیری آن در حد یک عضو نامنظم یک کمیته بودم. در خصوص بخش نخست سئوال شما باید بگویم که من بر قراردادهای بیع متقابل ( Buy Back ) کاملا احاطه دارم، فازهای یک، 6، 7 و 8 را از صفر تا صد خودم مدیریت کردم، فاز 12 را از صفر تا 47 درصد و در فاهازی 4 و 5 که پتروپارس 40 درصد شریک بود هم حضور داشتم. می توان گفت روی قراردادهای مشارکتی سابقه و تجربه زیادی دارم، از این رو با یک نگاه ...
پسران هوس باز دختر جوان را در شب ربودند و اذیت وآزار کردند
...> مرد مسافر و راننده سرگرم صحبت بودند و من در صندلی عقب نشسته بودم که ناگهان راننده مسیرش را تغییر داد و ازمانیکه به او اوعتراض کردم مرد مسافر با چاقوی تیزی که در دست داشت به صندلی عقب آمد و با تهدید مرگ خواست تا ساکت باشم اما ترسیده بودم و می خواستم خودم را نجات دهم که شروع به جیغ و فریاد کردم که در همین حین مرد چاقو به دست با کفشی که در صندلی عقب افتاده بود به دهانم زد و سپس کیف پول و موبایلم را ...
رزمنده ای که آرزو دارد در آسایشگاه جانبازان بستری شود
...، پیش پایان نامه و آینده ای که به رویش لبخند می زند، محمد اکبری را می گویم، جوانی که مایه افتخار خانواده اش است. یک ترم دیگر مانده روبروی آینه می ایستد، حوله را روی موهایش می کشد و خیسی موهایش را به حوله می سپارد، دل به آینه می دهد و می گوید از قراری که با خودم گذاشته بودم، از شب عملیات والفجر چقدر می گذرد؟ چه زود گذشت، تنها یک ترم دیگر مانده. بعد از جبهه و جنگ ...
کارگر عین دویی که رزمنده لشگر فاطمیون شد/ به اسم سفر مشهد رفت اما سر از سوریه در آورد/ روایت دفن ...
گفت ناموس اسلام را بی پناه گیر آورده اند؛ نباید ساکت بنشینم. حدود سه ماه از نبرد سوریه با داعش می گذشت و هر بار منصور بی قرارتر می شد، می گفت حرم خانم زینب سلام الله علیها سرباز می خواهد، می گفتم منصور تو که نمی توانی بروی چرا اینقدر حرص می خوری؛ فقط سرش را تکان می داد. چند روز بعد گفت می روم تهران کار دارم، دو بار رفت تهران و برگشت؛ نگران شدم؛ ولی چیزی نگفتم. هر سفر حدود 10 روز طول کشید ...
چون زنده مانده اید، به شما جایزه می دهند
را با خود به خانه ببرید؟ یا بیشتر از نوع لارنس الیویر هستید که جمله های تان را می گویید، به خانه می روید، شام می خورید، می خوابید و روز بعد از نو شروع می کنید؟ آدم نمی تواند در موقعی که فیلم برداری نیست، به بعضی از شخصیت ها فکر نکند. اما موقع فیلم برداری لحظاتی هم پیش می آید که به زندگی خود فکر می کنید، فکر می کنم هر دو مورد گاهی پیش می آید. پیش نیامده که مرز میان شما و شخصیت مخدوش شود ...
اگر هفته بعد انتخابات باشد روحانی رای نمی آورد/ دولت یازدهم، دولت هاشمی است
است که تحریم های هسته ای تمام شود، حقوق بشر را شروع می کنند. بعد سراغ تحریم های منطقه می روند و.... که الان هم همان شده. من همان موقع گفتم بدتر می شود. دو سال و نیم پیش زمانی که اینها برای ژنو سوت و کف می زدند، من در مجلس به آقای ظریف گفتم براساس این توافقی که شما کرده اید و پشت تریبون دائما می گویید که همه تحریمها لغو می شود، آیا تحریم های حقوق بشر و موشکی و دفاع از تروریسم که به آن متهم می شویم ...
جذابتر کردن شیوه های آموزش قرآن ضروری است
شد ذهنم لحنی، قرآنی و تلاوت گرا شد و یک سال بعد از شروع تلاوت قرآن، در مسابقات دانش آموزی در شهرستان و استان رتبه اوّل را به دست آوردم و الحمدالله در کشور هم اوّل شدم . شیوه ای که من استفاده کردم شیوه ای بود که همۀ قاریانی که قاری شدند به کار گرفته اند یعنی مستقیم به سراغ تلاوت می روند بدون اطّلاع از قواعد روخوانی و تجوید انقدر تلاوتهای جذاب را گوش میکنند که میتوانند مثل همانها تقلید ...
اولین جلسه دادگاه متعرضین به سفارت عربستان به صورت علنی برگزار شد؛
تجمع مجوز ندارد. من تا نه شب سر کار بودم چون نزدیک خانه مان بودم به آنجا رفتم. از عملکرد خودم پشیمانم زیرا دل آقا شکست. قاضی دهقانی در توضیح اتهام اخلال در نظم به متهم گفت: اخلال در نظم یعنی تجمع شما قانونی نبوده است. متهم ردیف دوم: عضو کانال طنز تلگرامی دکتر سلام هستم! در ادامه جلسه دادگاه قاضی دهقانی اتهامات متهم ردیف دوم را به وی تفهیم کرد که پس از آن متهم ردیف دوم گفت: شیعه، متاهل ...
تجلیات غیبی روح متعالی در مثنوی
کاسته ، یعنی از ترس نزدیک بود از بین بروند. مُخلص کسی است که در راه حق همه ی خودی ها و منافع و خواست ها را ترک می کند. پیچ پیچ ، یعنی گرفتاری دنیا و اشتغال به امور مادی. آن زمان ، یعنی همین لحظه ای که کشتی در خطر غرق شدن بوده است. شقی ، یعنی بدبخت، کافر و منکر. آهِ دل های تاریک به دود سیاه تعبیر شده است. آن چنان پنهان شدند از چشم او *** مثل غوطه ی ماهیان در آب جو سال ها در حسرت ...
عاشق تحصیلکرده، کارتن خواب شد
نقشه های رنگی کشیده بودیم. اما فشارهای روحی خانواده ام و بی اعتنایی و بی ادبی هایشان نسبت به سارا ی من از مدت ها پیش مرا به پرتگاه مصرف مواد و مشروبات الکلی کشانده بود. یک سال و نیم از زندگی مان گذشت و صورتی که من در آیینه از خود می دیدم آدم بی اراده ای بود که بی حرکت به سختی روی پا ایستاده است. سراپا غرق در عرق بودم و احساس اندوه می کردم. در لحظه های پرهیاهوی زندگی می دیدم که سارا شغل خوبی را که ...
نماینده های مجلس ما، دل نگرانی فرهنگی ندارند!
خانم هستیم و یاد گرفتیم که وقتی اول، وارد عرصه ای می شویم همه کج نگاه می کنند! یک زن اگر حرکتی را آغاز کند، حتی نگاه زنانه هم به او کج می شود و این طور نیست که حتی زن های اطرافش هم قبولش کنند و ما دیگر به این عادت کردیم! من هم این را حس می کردم که همه کج نگاه می کنند. ولی برایم واقعاً در هیچ مقطعی از زندگی کج نگاه کردن دیگران مهم نبوده و مهم خودم بودم که احساس کنم می توانم از پسش بربیایم یا نمی ...
به چمران هم جفا کردند...
. افرادی مانند قطب زاده، صادق طباطبایی، دکتر یزدی، بنی صدر و احمد سلامتیان همه جزو فعالان سیاسی در خارج بودند. به تبع آن، فعالیت ها در ایران هم شروع شد و اولین فعالیتی که انجام شد تشکیل کمیته استقبال از امام بود. از هر گروه یک نماینده خواسته شد که در این گروه حضور داشته باشد، در آنجا من از طرف نهضت آزادی بودم، مرحوم مطهری از طرف روحانیت مبارز، آقای تهرانچی از طرف سازمان جوانان، آقای شاه ...
دخترکان آفتاب و نفت گرفتار در باتلاق اعتیاد
بزرگ شدم. با دود و مخدر بعد از ازدواج آشنا شدم. اول از مصرف و کام گرفتن قلیان شروع کردم و تفننی برای میهمانانم قلیان را امتحان کردم. بعدها به بهانه دل تنگی برای فامیل و دوستان آنان را به خانه برای کشیدن قلیان دعوت می کردم که با مشروبات الکلی در یکی از میهمانی ها از طریق دوستی آشنا شدم. مصرف مشروب در من به عادتی عجیب بدل شد و در اکثر موارد همان دوست کشیدن سیگار را پیشنهاد داد. همسرم یک مصرف کننده مخدر ...
رابطه پسر16ساله نصاب ماهواره با زن مطلقه،زندگی اش را به فساد و اعتیاد کشاند
زنان نیمه عریان را در ذهنم تصویر می کردم پیشنهاد شیطانی اش را پذیرفتم. او شیشه هم مصرف می کرد، تعارف کرد اما من از اسمش هم وحشت داشتم، فردای آنروز سحر تنظیم شبکه ها را بهانه کرد من هم که هنوز در هوای لذت رابطه دیروز بودم به سرعت خودم را رساندم؛ یک لحظه به آینده نگاه کردم، همه چیز مبهم و تاریک به نظرم آمد سحر متوجه شد همه حواسم پیش او نیست، پایپ دستم داد گفت:مشکلات را باید سوزاند و دود کرد. ...
به حرمت شما چادری شدم
از حرم صاف می آمدیم خونه و همین دلیل من اون سه روز دائم چادر سرم بود. خوب من دوست نداشتم دقیقاً جلوی در حرم چادر سرم کنم، آخه آدم از لحظه ای که پاشو از در خونه به سمت حرم مقدس بیرون می ذاره انگار مورد توجه امام رضاست و خب... برگشتیم به شهرمون، چادرم رو تا کردم و صاف گذاشتم تو کشو برای زیارت دفعه ی بعد، اولین باری که می خواستیم از خونه برم بیرون آماده شده بودم داشتم از پله ها می رفتم ...
نفس های آخر
نورچشمان این خانواده به اتمام برسد. صدای آقارضا گویی از ته چاه بیرون می آید. پهنای صورتش غرق در اشک است و چشم بر زمین دارد.می گوید: شرم دارم از اینکه سرم را بالا بگیرم، نمی توانم به چهره فرزندانم، نورچشمانم نگاه کنم و نگران آینده شان نشوم. دستم از همه دنیا کوتاه است برای نجات امیدهای زندگی ام که هرلحظه ممکن است چشم از دنیا ببندند و دیگر نبینمشان، نمی دانم کجا بروم. هیچ شرم و ابایی از بیان ...
در جایی که سالیانه هزاران نفر جزو خروجی های دانشکده بازیگری هستند، می بینیم افرادی که دوره نگذراندند، ...
هنری معمولا خلق می شود. به نظرتان علت کم کاری بازیگران پرتجربه چیست؟ – گروه سازنده ترجیح می دهد با افرادی کار کند که صمیمیتی با یکدیگر داشته باشند و از لحاظ ضابطه کاری رابطه دوستانه ای داشته باشند تا در کار بتوانند به خوبی یکدیگر را پیدا کنند. اگر طی سال های اخیر دقت کنید، می بینید که بسیاری از چهره ها در حال تکرار شدن هستند. یک نفر از من می پرسید که این همه بازیگر داریم، یعنی ...