سایر منابع:
سایر خبرها
دکتر علیرضا نبی کارآفرین برگزیده
شمرده و شیرینش این گونه آغاز شد: نهم شهریور ماه سال 1347 در یک خانواده مذهبی و پرجمعیت، در یکی از روستاهای حاشیه مشهد به دنیا آمدم. آن روز ها زندگی برای فقرا خیلی سخت و فاصله طبقاتی بسیار بود، یکی از گرسنگی می مرد و دیگری از سیری. مدرسه پدر به دلیل وضعیت نامناسب مالی مجبور به مهاجرت شدیم. شغل پدرم با عزاداری امام حسین(ع) گره خورده بود. زنجیر های عزاداری، کتیبه، سنج و ادوات ...
ماجرای هولناک شاهرخ و سمیه تکرار شد
وقتی وارد خانه شدم و به داخل آشپزخانه رفتم کسی از پشت سرم دهانم را بست و با چاقو ضربه ای به کمرم وارد آورد که زمین افتادم در حالی که نیمه بیهوش بودم خودم را به کوچه رساندم و همسایه ها را با خبر کردم، بعد فهمیدم جوانی که خواستگار دختر 14 ساله ام بوده، زنم را هم قبل از من به خاطر مخالفت با این ازدواج کشته و بعد هم مرا موقع ورود به آشپزخانه با چاقو زده است. وی گفت: این پسر چندی قبل به ...
خون بهای پدرم گمنامی نبود!
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از خانواده شهدا فرمودند: گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد (ع) و رنج چندین ساله زینب کبری (س) از این قبیل است. رنج و مشقت فراوان بردند تا حافظ خون سیدالشهدا (ع) باشند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه ...
دردسر فروش نمک به جای مواد مخدر!
...: خریدار محموله مواد مخدر زمانی که متوجه شد مرد افغان فریبش داده و به جای مواد به او نمک فروخته، همدست او را گروگان گرفت تا به پولش برسد. به گزارش جام جم، چند روز پیش مرد 30 ساله ای از خانه اش در یکی از محله های تهران خارج شد و دیگر بازنگشت. خانواده او هر چه با تلفن همراهش تماس گرفتند، کسی پاسخگو نبود و موفق به یافتن وی نشدند . شب هنگام مرد گمشده با دامادشان تماس گرفت و خبر داد که ...
همه مردم شیکاگو جن زده می شوند!
انتخاب کرده اند، شگفت زده و خوشحال شدم. به خیلی ها زنگ زدم و گفتم دارم در جن گیر بازی می کنم و واکنش همه آنها، توام با تحسین و شگفتی بود. این بازیگر هم مثل بقیه دست اندرکاران مجموعه تاکید می کند تماشاگران آن متوجه این نکته باشند که جن گیر نسخه احیا و دوباره سازی فیلم سال 1973 نیست. به گفته او: نسخه سینمایی قابل احترام است و همه روی این موضوع اتفاق نظر دارند. داستان مجموعه ما در همان ...
زینب 5 ساله اش می گوید: بهشت تلفن ندارد، من با بابا حرف بزنم؟
: عکس العمل بچه ها بعد از خواندن نامه ها چطور بود؟ چند روز بعد از تشییع پیکر، نامه را به دخترم دادم. محدثه وقتی نامه را خواند، خیلی گریه کرد، ولی خدا را شکر خیلی خوب با این موضوع کنار آمده است. از این که پدرش برایش نامه نوشته، خوشحال بود. * تسنیم: بچه ها چطور متوجه شهادت پدرشان شدند؟ محدثه و زینب بالا بودند و زینب خواب بود. من که پایین بودم، فقط نگران محدثه بودم که ...
ستاره های سینما چگونه بازیگر شدند؟
تا شخصیت و نپذیرفتم. نخستین نقشم باید ارزش این ریسک را می داشت. همایون ارشادی: کیارستمی مرا کشف کرد همه ما هر روز ممکن است از عرض خیابان رد شویم یا پشت چراغ قرمز بایستیم، اما همین اتفاق روزمره ساده از من بازیگر ساخت. من پشت چراغ قرمز ایستاده بودم که نگاه سنگین کسی را روی خودم احساس کردم. کیارستمی که از چهره من خوشش آمده بود مرا به همکاری دعوت کرد و دوستی ما شکل ...
مهدوی:چه کسی می تواند با رابطه،هشت سال ملی پوش بماند؟
. اصلا انتظار چنین کلیپی را نداشتم. دست بچه ها هم درد نکند. همه چیز دست به دست هم داد و شب خوبی را برایم رقم زدند. خاطره ای فراموش نشدنی که همیشه در ذهنم می ماند. در این چند سال به تنها چیزی که فکر نمی کردم خودم بودم. به خاطر همین هم آن شب خستگی ام در رفت. خیلی خوب بود. *قبل از آن شب با بچه ها درباره رفتن صحبت کرده بودی؟ بله، اما کسی باور نمی کرد. همه می گفتند تو برمی گردی. با سید ...
روایتی از شیرمردان گرشیر
بزرگ بی هیچ حرفی، همان ساعت با ماشین حرکت کرد و رفت در محور مستقر شد. بدون اینکه بگوید خسته هستم، بگوید من زیر آتش بودم، بگوید من این وضعیت را پیدا کرده ام، بدون کوچک ترین بهانه ای و بی آنکه استراحت کرده باشد، به محور سخت گرشیر برگشت و نگذاشت جای شهید عبدالله فتاحی خالی بماند. یکی از ویژگی های این مرد بزرگ، استقامت در نبرد بود. این سردار دلاور، خستگی ناپذیر بود. در جبهه ها تابلویی بود ...
زخم افیون و داغ فقر بر تن حاشیه نشینان مشهد
زیاد هستن، اینها را پیرمرد مغازه دار می گوید و بعد همان خانه نیمه کاره ورودی محل را نشانم داده و ادامه می دهد: قبلا معتادا شب رو اینجا بیتوته می کردن، اما حالا جلوی اونو بستن و به جاش کلی زباله ریخته شده که محل رو آلوده کرده. پیرمرد از تنگ بودن کوچه ها هم شکایت می کند و اینکه این مساله باعث وقوع تصادف و مرگ چند نفر شده است. مرد معتاد همچنان در کوچه سرگردان است، چهره ای آفتاب ...
حکایت فرمانده ای که تا رضایت مادر را نگرفت به جبهه نرفت
رسیدم و سال بعد، سفر حج نصیبم شد. و اما برادر شهید جنابان – که خود در جنگ تحمیلی به افتخار جانبازی نائل آمد – درباره آن شهید بزرگوار و منش او در جبهه نقل می کند که: یک جوان لات منش به جبهه آمده بود و کسی تحویلش نمی گرفت و همه به او می گفتند که تو خلافکاری و اینجا جای تو نیست! او هم ناراحت شده بود و تصمیم داشت تا لشکر را ترک کند. محمدابراهیم او را دیده بود و ناراحتی اش را هم ...
امام سجاد(ع) زیباترین چهره عبادت تاریخ است
حجت الاسلام قاسم متقی نیا، کارشناس دینی و فرهنگی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در خرم آباد، افزود: امام سجاد( علیه السلام) به عنوان یک بنده برگزیده خدا زیبا ترین چهره ی عبادت کننده تاریخ معروف شده است. وی اظهار داشت: سید الساجدین، زین العابدین( علیه السلام)، زینت عبادت کنندگان آقا و سرور سجده کنندگان به قول آن شاعر که در بحار نقل شده است: زینت همه ی بندگان خداست امام سجاد. ...
خودم را از ماشین به اتوبان پرت کردم/ ای کاش هیچ وقت پایم را به تهران نمیگذاشتم
آمبولانس هم خیلی سریع آمده بود و مرا به بیمارستان برده بودند. وقتی بعد از چندین ساعت چشمانم را در بیمارستان باز کردم و چند مامور در اطرافم دیدم دوباره همان بدبینی را داشتم و افسوس می خوردم که چرا نمرده ام! بعد از چند روز بستری بودن بنابه اصرار خانواده ام با دست و پای شکسته از بیمارستان زنجان ترخیص شدم و به هادیشهر آمدیم. مدتی در خانه بستری بودم و هنوز بدبینی و توهم با من بود و ...
گروگانگیری؛ پایان فروش نمک به جای مواد مخدر
شعبه چهارم از جزییات ماجرای این گروگانگیری گفتند. نمک به جای مواد مخدر مرد گروگان زمانی که درمقابل بازپرس قرار گرفت، در رابطه با این ماجرای گروگانگیری گفت: همه چیز از وقتی که من بیکار شدم، شروع شد. سه ماه پیش بود که بیکار شدم و هیچ پولی نداشتم. هرچه هم به دنبال کار می گشتم، فایده ای نداشت، تا این که یک روز وقتی درمیدان محله مان ایستاده بودم و به دنبال کار روزمزد می گشتم، با مرد اهل ...
شهید غریب خوزستانی جنگ و صداوسیما / شهیدی که بارها مورد تهمت قرار گرفت
"خون نگاران" شد ؛ وقتی هم شهید شد ، خون نوشته های بسیاری از او به جای ماند . شهید " غلامرضا رهبر " نخستین گزارشگر شهید صدا و سیما است که در 21 دی ماه سال 1365 در عملیات شلمچه به شهادت رسید . "فرهاد رهبر"، برادر شهید غلامرضا رهبر که در زمان جنگ به عنوان عکاس همدوش برادر در جبهه شرکت داشته در بیان خاطراتش می گوید : شهید غلامرضا در سال 1336 مصادف با روز تولد حضرت رضا (ع) در آبادان به دنیا آمد . از ...
اگر این روضه را برای سنگ بخوانم، شکاف می خورد
...، شاداب، با نشاط بازیگوش، شوخ طبع، صمیمی و دوست داشتنی بود . بعد از عملیات والفجر 4 در دشت شیلر (مریوان) که جاده ها باریک بود و بر اثر بارش باران، لغزنده شده و امکان تردد خودرو نبود؛ به وسیله قاطر، غذا و مهمات به نیروها رسانده می شد. حاج آقای روحانی گردان، با لباس بسیجی خاکی و با چکمه و عمامه، یک روز در پشت جبهه مرا به کناری کشید و با خجالت گفت: خیلی دوست دارم سوار یکی از این قاطرها ...
سیاستمدار صادق
...> آیت الله مهدی کنی در سال 1360 مسئولیت وزارت کشور را بر عهده داشت در خاطره ای درباره حادثه هفتم تیر و شهادت شهید بهشتی اینچنین می گوید " در شب حادثه، در محل کارم بودم که صدای انفجار مهیبی را شنیدم. پس از تفحص، روشن شد که محلّ انفجار متأسفانه سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی بوده است. ابتد، خبر شهادت شهید بهشتی را به ما ندادند. گفتند: ایشان مجروح است و در بیمارستان بستری. بالاخره، شهید رجائی، خبر ...
سوزش تیغ و آتش ، نفرین امام سجاد(ع) در حق حرمله
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس ، پنج سال پس از واقعه جانسوز کربلا و در چهاردهم ربیع الثانی سال 66 هجری قیام مختار آغاز شد و طی آن حدود 3000 نفر از کسانی که در شکل گیری فاجعه خونین کربلا دست داشتند، به سزای اعمال خود رسیدند. حرملة بن کاهل اسدی کوفی یکی از آن اشقیاء است که در روز عاشورا تیر سه شعبه اش بر گلوی علی اصغر(ع) نشست و موجب شهادت طفل شیرخواره امام حسین(ع) شد. ...
والدین به خاطر نوه ها از خون دخترشان گذشتند/آخرین جمله همسرم این بود: به خاطر بچه ها مرا نکش
به خانه پدر همسرم در شهرستان رفته بودیم. وقتی خانه پدرزنم بودیم، همسرم چندباری با من بدرفتاری کرد و ما با هم دعوا کردیم. به او گفتم به تهران برسیم می کشمت. خیلی از دستش عصبانی بودم. 10 فروردین ماه بود که به تهران آمدیم، من سر یخچال رفتم که چیزی بخورم، هیچ چیز در یخچال نبود. بعد در اتاق کمی خوابیدم و بیدار شدم. به همسرم گفتم ناهار چه داریم. گفت هیچ. گفتم چای داریم. گفت نه. من هم عصبانی شدم و ...
فرزندان معلولم را هدیه خدا می دانم
وجود این دو است. فروردین ماه سال 92 زلزله مهیب بوشهر باعث تخریب خانه هایمان در شهر شنبه شد. 37نفر در این حادثه کشته و بیش از 800نفر زخمی شدند اما هیچ آسیبی به خانواده ما وارد نشد و همه اینها به خاطر وجود دو فرشته ای بود که خدا به ما داد. با وجود کمبود امکانات مالی اما هیچ گاه گلایه ای نکرده ام و با وجود آنکه باید آنها در تشک های مخصوص بخوابند اما نتوانسته ایم این تشک ها را تهیه کنیم و هر دوی آنها کف ...
بخشش داماد قاتل به خاطر نوه ها
چاقو را که برداشتم، اکرم التماسم کرد تا به خاطر بچه های مان او را ببخشم اما من تصمیمم را گرفته بودم. او چند روز پیش در یک مهمانی فامیلی، جلوی همه، حرف های زشتی به من زده بود. همان موقع تهدیدش کردم که اگر به خانه برسیم، تکه تکه ات می کنم. چاقو را بالا آوردم و تیزی آن را در بدنش فرو کردم. ناگهان یاد بچه ها افتادم. مهدی و یاسمن را یواشکی به کنار یخچال بردم تا چیزی از ماجرا نفهمند و دوباره سراغ اکرم ...
راز آیت الکرسی خواندن مدام کمیل
...> فارس: چطور با هم آشنا شدید؟ یکی از اقوام دور سبب آشنایی من و کمیل شد، آنها با خانواده چهار بار به خواستگاری من آمدند. با وجود اینکه خانواده ام مذهبی و نظامی بودند نمی دانستم من نیز می توانم با یک تکاور ازدواج کنم که سرانجام پاسخ مثبت دادم. در طول این 7 ماه ازدواجم با کمیل درس های زیادی گرفتم و او برای من مثل یک معلم بود و اکنون نیز بعد از گذشت پنج سال با خاطرات ...
روایتی از تاثیر خطبه عربی رهبر انقلاب در سرنگونی رژیم مبارک
. همچنانکه سقوط صدام در روز شهادت شهید محمد باقر صدر مصادف شد. علی ایحال، مردم مصر در همان زمان که ما هم دنبال می کردیم، دیدم، مردم ساحة التحریر را خالی کرده بودند، چون فشار پلیسی و نیروهای امنیتی خیلی شدید بود. آن ها هم بی سلاح و مستضعف بودند. من از بعضی از مصری ها شنیدم و این ها گفتند وقتی خطبه عربی آقا در موبایل ها منتشر شد، شور انقلابی جدیدی ایجاد شد و خیلی ها به میدان التحریر بازگشتند. ...
محمد هنوز هم در دل و یاد اهالی محل مانده است/ پیکر شهید بعد از 11 سال به دستمان رسید
...> *** در جمع خانواده ی صمیمی و خوش قلب شهید اشکیان احساس راحتی داشتم، پدر شهیدمان هنوز بعد از گذشت 33 سال از شهادت فرزند عزیزش اشک هایش هنگام صحبت از پسر روی گونه هایش سر می خورد و دست هایش می لرزد. در مورد ویژگیها و ابعاد شخصیتی شهید عزیز صحبت کنید. پدر شهید: همه ی شهدا ویژگی های خوبی داشتند، من البته وقتی که راجع به محمد صحبت می کنم کنترل احساسم را از دست می دهم، جوان ...
روزنامه های سه شنبه
بالا رفتن دانشجویان از دیوارش بسته ماند. من گفتم حاضر بودم ماجرا را بعد از بالا رفتن دانشجویان از دیوار سفارت بنویسم. من از دهه 80 شروع به تحقیق در مورد اشغال سفارت امریکا کردم و مجموع تحقیقاتم را اگر روی زمین بگذارم از قد خودم بلندتر است. نتیجه این تحقیقات به نوشتن سریالی منجر شد که متاسفانه تا امروز ساخته نشده است. اما یک فیلمنامه سینمایی هم از این تحقیقات بیرون آمد که تلاش می کنیم به صورت مشترک ...
نیمه های شب پسر همسایه به زور سعی داشت وارد خانه ام شود / محسن قصد داشت همسرم را با خود ببرد
تنها بودیم، خیلی ترسیدیم. به همین خاطر در را باز نکردیم و او پس از تهدید و ناسزاگویی، برگشت. شب پسرم به خانه آمد و چون خسته بود، به او حرفی نزدیم. تا اینکه نیمه های شب زنگ خانه چند بار به صدا درآمد که پسرم محسن در را باز کرد اما لحظاتی بعد شیشه های در خانه شکست. من پشت در بودم که شاهین با لگد به در کوبید. محسن در حالی که تیر خورده بود با عصبانیت وارد شد و گفت: در را ببندید. بعد هم به پسرم ...
از خانه فرار کردم و باید خرجیم را در می آوردم / شبها به خانه فرهاد می رفتم
... از دختر که تا این لحظه ساکت بود پرسیدم چرا فرار کردی؟ گفت : مدتها بود که داشتم به این موضوع فکر می کردم از محیط خانه بیزار بودم ، از سخت گیری های پدرم ، از بحث و جدلی که بین خانواده ام هر روز تکرار می شد ، خسته شده بودم. در خانواده ، پدر و مادرم همیشه به برادر هایم توجه و علاقه نشان می دادند و دو برادرم نیز بیشتر باهم سرگرم بودند. پدرم معتاد است و سر این موضوع والدینم همیشه با ...
لحظه به لحظه با دومین روز عملیات آزاد سازی موصل
...> 16:00 تصاویر اختصاصی خبرنگار سرویس بین الملل از اطراف شهر حمدانیه در 25 کیلومتری موصل 16:58 نیروهای پلیس فدرال عراق روستای بیجوالیه علیا را در جنوب منطقه شوره در موصل آزاد کردند. ساعاتی قبل خبر آزادی روستای بیجوالیه سفلی اعلام شده بود. 15:55 سخنگوی نیروهای بسیج مردمی عراق در محور شمالی، پیش بینی کرد پیروزی بر گروه تکفیری صهیونیستی داعش در شهر موصل، به سرعت بدست آید. ...
هیئت ها باید به مساجد برگردند
می توانیم مسمتع را تربیت کنیم. ما در هیئت خودمان وقتی شروع کردیم سعی کردیم این بُعد را مدنظر قرار دهیم. همین جا لازم می دانم به اساتیدی اشاره کنم که خود را مدیون آنها می دانم: "حاج علی الهی" استاد اول من بود و من همه مداحی ام را مدیون ایشان هستم، مردی که دید من را به مداحی کاملا عوض کرد. بعد "حاج علی انسانی" بود کلا مرا زیر و رو کرد. آن اوائل یک شب منزل ایشان شعری خواندم که اصطلاحا ...
ارتباط کثیف دختر جوان با شوهر خاله اش / شبانه به خانه ام رفتم و ترانه را در کنار همسرم دیدم
مرا نصیحت می کردند که به همسرم تهمت نزنم اما من به حقیقت ماجرا رسیده بودم و فقط می گفتم روزی این موضوع برایتان روشن می شود. دختر خوانده خواهرم 21 ساله بود و 6 ماه پس از نامزدی از همسرش طلاق گرفته بود. در همین روزها بود که به یک مجلس عروسی در شهرستان دعوت شدیم. پس از پایان مراسم همسرم به بهانه این که مرخصی ندارد به مشهد بازگشت و من در شهرستان ماندم اما روز بعد یکی از بستگانم با من تماس گرفت و گفت ...