سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات استاد قرائتی از مراسم ازدواجش
...، مگر جشن بدون آویز کردن قالی نمی شود؟ خلاصه این کار را نکردم و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. زندگیِ کامل روزهای اوّل ازدواجم بود، با همسرم آمدم قم و خانه ای اجاره کردیم. یک اطاق 12 متری داشتیم، ولی یک فرش 6 متری. پدرم برای احوال پرسی به منزل ما آمد. گفتم: اگر ما یک فرش 12 متری می داشتیم و تمام اطاق فرش می شد، زندگی ما کامل بود. پدرم خندید! گفتم: چرا می خندید؟ گفت: من 80 سال است می ...
محکومیت زوج جنایت کار در دادگاه
، با او صحبت کنم و بخواهم دیگر با من کاری نداشته باشد. مقتول با خودرو پراید به محل قرار آمد و مرا سوار ماشین کرد. هر دو به پارک چیتگر رفتیم. درحالی که در ماشین در حال صحبت بودیم، ناگهان همسرم با موتور به ما نزدیک شد. من با دیدن او از ماشین پیاده شدم. مقتول نیز از ماشین پیاده شد. همسرم با چاقوی همراه خود، ضربه ای به گردن مقتول زد و از من خواست همراه وی از محل فرار کنم؛ اما من آنجا ماندم و او به تنهایی ...
قصاص برای مردی که همکلاسی دوره دبیرستانش را کشت/ مقتول با همسر قاتل رابطه داشت
طلاق نمی دادند. این موضوع را به مقتول گفتم تا راضی اش کنم ارتباط مان را تمام کنیم اما او قبول نکرد. روز حادثه با اصرار سوار ماشینش شدم. مرا به پارک چیتگر برد. ناگهان شوهرم زنگ زد. با عصبانیت گفت من تعقیب تان کرده ام، بگو کجایی. از ترس آدرس دادم. وقتی آمد، مقتول از ماشین پیاده شد و با چاقو به سمت او حمله کرد. من از دور دیدم که ناگهان لباس مقتول خونی شد و شوهرم با موتور فرار کرد. سریع خودم را ...
حکم عجیب برای متهم جنایت چیتگر
شدند که در آنجا درگیر شدیم و او را با ضربه چاقو کشتم. در ادامه، ناهید در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود اظهار کرد: بعد مرگ فرزندمان افسرده شده و پنجشنبه ها به بهشت زهرا می رفتم. در آنجا با مقتول آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت. او مرا دلداری می داد و به حرف هایم گوش می کرد. روز قتل قرار بود به ارتباطمان پایان دهیم که شوهرم متوجه شد و مرد جوان را کشت. پس از دفاعیات متهمان و با ...
حکم عجیب برای زن شوهر دار در پرونده شوم پارک چیتگر + عکس
فرزندم و مادرم بودم و به همسرم توجهی نمی کردم. آخرین بار ظهر به خانه امدم و بعد از خوردن نهار بیرون رفتم. از سر خیابان سیگار خریدم و بی دلیل دوباره به کوچه مان برگشتم که یکباره همسرم را سوار پراید یک غریبه دیدم. وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم راننده علی اصغر از هم محله ای هایمان است. من سوار موتورم شدم و آنها را تعقیب کردم تا اینکه به پارک چیتگر رسیدند.من که شوکه شده بودم با همسرم تماس گرفتم اما تماس ...
دردسر ازدواج با دختر 16 ساله / "هستی" پس از "سمیرا" تمام زندگی ام شده است
مرا شیفته خودش کرده بود، به طوری که هر روز لحظه شماری می کردم تا به منزل برسم و او را در آغوش بگیرم. کم کم بهانه جویی های همسرم آغاز شد که چرا به من توجه نمی کنی و به خواسته هایم اهمیت نمی دهی! ما چرا باید بچه مردم را بزرگ کنیم؟ من هم که هستی را هدیه خدا می دانستم، دوست نداشتم با همسرم سر افکار پوچش جر و بحث کنم، تا این که روزی متوجه شدم هنگامی که در خانه حضور نداشتم، او هستی را کتک زده است و این ...
مهندس جوانی هنگام کار در مترو قیطریه با صحنه تکان دهنده ای رو به رو شد / دستور نبش قبر صادر خواهد شد
معمول به گوش رسید، با این تصور که داخل چاه چوب و وسایل دیگر افتاده است برای بررسی وارد چاه شدم اما ناگهان با جسد مرد جوان روبه رو شدم. از سوی دیگر کارآگاهان پس از بازرسی لباس های مقتول شناسنامه ای پیدا کردند که هویت مقتول شناسایی شد و بلافاصله نیز کارآگاهان به سراغ خانواده هوشنگ رفتند. همسر وی در بازجویی ها گفت: سال 67 با شوهرم ازدواج کرده بودم اما 10 سال بعد با داشتن یک فرزند و به خاطر ...
دلایل همسر آزاری در ایران
که از روز اول می خواست میزان عشقش را به همسرش اثبات کند هر ماه به طور کامل درآمد خود را به همسرش می داد و مایل بود که همسرش برای این پول برنامه ریزی کند در حالی که پس از مدتی این موضوع عادی شد و زن به صورت روزانه به مرد پول تو جیبی می داد و مرد حتی اجازه نداشت بدون اجازه همسرش یک ریال خرج کند. کهانی، روانشناس نیز به تجربه سایر کشورها اشاره می کند و می گوید: پدیده شوهر آزاری در کشورهای ...
نفرین پدر از شمشیر برنده تر!!
فرزندانم آرزوی سعادت ابدی و بهشت جاویدان دارند من هم دارم . عجب ! آنها بروند و به فیض شهادت نایل شوند و من در خانه پیش شما بمانم ، ابدا ممکن نیست . خویشاوندان عمرو از او دست برنداشتند و دائما یکی پس از دیگری می آمدند که او را منصرف کنند. عمرو برای خلاصی از دست آنها به خود رسول اکرم ملتجی شد:یا رسول اللّه ! فامیل من می خواهند مرا در خانه حبس کنند و نگذارند در جهاد در راه خدا شرکت کنم . به خدا قسم آرزو ...
به اتاق خواب محسن رفتم / او زمانی که مرا بالای سرش دید از جا پرید
همسایه ها پس از شکستن در وارد خانه شدند. زن جوان ادامه داد: 17 ساله که بودم در راه مدرسه با همسرم آشنا شدم. دوستی ما با مخالفت خانواده ام به ازدواج همراه شد. من قبل از ازدواج دارو مصرف می کردم. آن موقع ها نیز صداهایی می شنیدم که به خاطر این صداهای نامفهوم تصمیم گرفتم به دکتر بروم. اما بعد از ازدواج و بچه دار شدن، سرگرم بچه ها شدم و بیماری ام را فراموش کردم و دیگر دارو مصرف نکردم. تا اینکه زمستان سال ...
به شوهرم گفتم زن دیگری بگیرد چون درخواست های غیر اخلاقی از من داشت!
.... بعد از مرگ پدرم شرایط زندگی برایمان دشوار شد به گونه ای که مادرم برای تامین مخارج زندگی من و خودش با مشکل روبه رو بود. به هر سختی بود روزگارمان سپری می شد تا اینکه مادرم با کار کردن در خانه های مردم خرج تحصیل مرا تامین کرد. وی ادامه داد: به هر سختی که بود از دانشگاه در رشته روانشناسی فارغ التحصیل شدم و توانستم در یک ارگان دولتی مشغول به کار شوم. در این میان خواستگارهای زیادی داشتم ...
جزییاتی از قتل عام یک خانواده به دست مادر سنگدل
نداشتم زیر دست کسی دیگری به غیر از من بزرگ شوند. سریعا به سراغ فرزندانم رفتم و اول مهیا، بعد مازیار و در آخر فاطمه را زدم. بعد از آن نیز قصد داشتم خودم را بکشم. شیشه بالکن را شکستم و کمی از وسایل را به بیرون پرتاب کردم. در نهایت به بالکن رفتم، اما زمانی که می خواستم خودم را پرتاب کنم همسایه ها در را شکستند و وارد خانه شدند و مرا منصرف کردند. نمی دانم چه شد اما تمام ماجرایی که رخ داد همین ...
بی دست و پای با دست و پا!
بعد علوم سیاسی که حقوق در دانشگاه تهران قبول شدم و لیسانس گرفتم و بعد از آن متاسفانه ادامه تحصیل ندادم. فاش نیوز: ایا برای جانبازی که در شرایط شما قرار داشت، ادامه تحصیل مشکل بود؟ -در آن سال ها من رانندگی نمی کردم. یک پیکان مدل 52 داشتم البته موتورش 52 بود اما اتاقش 68 بود و حاج خانم زحمت می کشید مرا به دانشگاه می برد. حاج خانم خودشان هم مشغول کار در نیروی انتظامی در بلوار ...
سبک زندگی امام رضا (ع) در ارتباط با خانواده
منزل کار می کنند، چنان غرق کار می شوند که وقتی به منزل باز می گردند، نه نشاط روحی دارند و نه احساسی باقی مانده است که بخواهند به همسر خود ابراز احساسات کنند. اینجاست که زندگی مشترک رو به خمودگی می رود و خانه برای زن و شوهر، به زندانی مخوف تبدیل می شود که درصدد فرار از آنبرمی آیند. این فرار، گاه با ترک منزل و گاه با ترک زندگی مشترک حاصل می شود. امنیت روانی و اطمینان قلبی وقتی ...
از 12 سال قبل تحت درمان روانپزشکم +عکس
رازگشایی از این جنایت خانوادگی در بیمارستان حاضر شد. زن جوان به بازپرس گفت: مبتلا به بیماری روحی و روانی ام. 12 سال است تحت درمان هستم. به رفتارهای شوهرم سوءظن پیدا کرده و گمان می کردم می خواهد با زنی ازدواج کرده و سرم هوو بیاورد. نمی دانم چطور شد این قتل ها را انجام دادم. روز حادثه با برداشتن چاقوی آشپزخانه ابتدا سراغ همسرم رفتم. چند ضربه ای به او زدم، بعد سمت فرزندانم رفتم و آنها را با ...
کاری برای دلم
جانبازم خیلی دلش هوای حرم امام رضا(ع) را کرده بود چون می دید که همرزمانش، یک به یک دارند شهید می شوند. اصرار داشت که حتما برود حرم. با او سوار آمبولانس شدم که برویم حرم. دیدن حالش و تماشای آن اشتیاق، خیلی برایم سخت گذشت، نمی توانستم ببینم که دارد پیش چشمانم پرپر می شود. جانبازان ما دارند شهید می شوند و شرایط سختی با مجروحیت هایشان دارند. خاطرات این بچه ها باید ثبت شود و بماند. در یکی از مستندهای ...
آیا باید سخنان دولتمردان را سانسور کرد؟/ترامپ امیدوار به شکار خجالتی ها
...: کسی نمی تواند مثل من باشد، مثل من زندگی کند، ولی شیعیان من! مرا یاری کنید با ورع و اجتهاد و عفت و سداد . ورع را حالتی بالاتر از تقوا گفته اند. تقوا آن است که مقید به رعایت واجبات و محرمات باشی و ورع یعنی از شبهه حرام هم دوری کنی. یعنی اگر احتمال می دهی که عملی از امور ممنوعه است هم به آن نزدیک نشوی. مثل حالت کسی که در خیابان باران زده، دامنش را بالاگرفته و آهسته راه می رود تا تردامن نشود. علی ...
حجت الاسلام شجونی درگذشت+زندگی نامه
و از منبر پایین آمدم. مرا دستگیر کرده و به پاسگاه هاشم آباد بردند و تا پاسی از شب در آنجا بودم. سپس یک عینک لاستیکی به چشمم زدند و دیگر جایی را نمی دیدم و مرا به کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم شاه واقع در میدان توپخانه بردند... شجونی و شهید نواب صفوی جعفر شجونی به عنوان یکی از همراهان شهید نواب صفوی شخصیت ایشان را این گونه توصیف می کند: نواب مردی بود که با گفتن و نوشتن ما نمی ...
شوک در کوچه تیر
. پزشک معالجم دوباره به من دارو داد، اما من چند روز بعد دوباره دارو را قطع کردم. شوهرم هر شب دیر به خانه می آمد و گاهی شب ها به خانه نمی آمد که فهمیدم خانه مجردی اجاره کرده است. پس از قتل شوهرم چایی خوردم زندگی برایم سخت شده بود و شب قبل هم با هم مشاجره لفظی داشتیم تا اینکه روز حادثه ساعت 10 به سراغ شوهرم رفتم تا او را از خواب بیدار کنم، اما او بیدار نشد. چایی و صبحانه را آماده کرده ...
اضافات تشریفیه/ منسوبین به خدا چه کسانی هستند؟
امام رضا از صبح تا حالا به فکر من بوده و خود دکتر را به منزل ما فرستاده است. خلاصه که خانم دکتر سریع رفت و از ماشین ابزار معاینه اش را آورد و گفت باید بستری شود. زنگ زد تهران و آمبولانس خانمم را با عزت و احترام بردند تا تحت نظر و مراقبت باشد. دقت دارید؟ ببینم آن بنده خدا پول نداشت که به مسافرخانه برود؟ چرا داشت، ولی تمام راه ها را جلویش می بندد تا حاجت این بنده خدا برآورده شود. امام رضا ...
فوزیه، ملکه مصری دربار ایران
از موافقت با وصلت با خانواده پادشاهی مصر، علاقه رضاشاه به فوزیه چنان شد که وی درصدد تغییر یکی دیگر از مصوبات قانون اساسی درباره همسر شاه آینده و مادر ولیعهد برآمد. طبق ماده 37 قانون اساسی ایران، مادر ولیعهد حتما باید ایرانی الاصل باشد، لذا رضا شاه، دکتر متین دفتری، وزیر دادگستری را فراخواند و چاره کار را از او خواست، متین دفتری پس از مشورت با جمعی از قضات دیوان عالی کشور و مشورت با ...
شوهرم هر شب دوستش را به خانه می آورد/ او مرا وادار کرد تا با او ارتباط برقرار کنم
تا با او ارتباط برقرار کنم . در نبود همسرم او را به خانه ام دعوت می کردم و همین باعث شد من با تصور اینکه با کمال می توانم زندگی عاشقانه تری داشته باشم و در رفاه بیشتری باشم از شوهرم طلاق گرفتم. وی افزود:کمال که همیشه مشکلات مالی ما را حل می کرد می گفت این زندگی در شأن تو نیست و من همه امکانات رفاهی و مالی را برایت فراهم می کنم. خانواده من هم وقتی در جریان این موضوع قرار ...
روایت دردناک فرزندخانه به دوش استاد دانشگاه تهران؛چهره مادرم را تنها در اینترنت می بینم
همسر دومش را انتخاب کرد. زنی به نام لیلا که شغلش فروش مواد مخدر بود، جای مادر تحصیلکرده ام را گرفته بود. من در حالی بزرگ و بزرگ تر می شدم که نه پدر و نه لیلا مطلقاً حواس شان به من نبود. شب ها که برخلاف همسن و سالانم ساعت 11شب به خانه می آمدم، کسی نبود که بازخواستم کند و این برایم لذتبخش بود. مدتی گذشت تا اینکه به یمن حضور نامادری، پدرم به انواع و اقسام مواد مخدر نیز اعتیاد پیدا کرد و از آن پس حتی ...
ماجرای جواد علی حسناوی جوان لرستانی-عراقی که در دفاع از حرم به شهادت رسید/ روایت مادر از فرزند شهیدش+ ...
رفت بیرون و بر می گشت خانه با تبسمی که بر لب داشت گفت مادر امروز چی داریم که بخوریم تبسم و آرامش جواد را فراموش نخواهم کرد. خانم جهانی عنوان داشت: ما برای جواد دختری را نشان کردیم که ازدواج بکند و برای این دختر که مادرش قمی بود و پدرش عراقی بود لباس و حلقه گرفته بودیم اما به عقد نرسید که جواد شهید شد و قسمت نشد. آرزوی جواد مادر از آرزوی جواد به ما گفت: جواد از ...
با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم - باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت
شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد دختر جوان بعد از ازدواج با پیر مرد 68 ساله باحقیقتی باورنکردنی روبه رو شد سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت مگه خارجی ها را نمی بینی ... ...
جریان های عمده در ادبیات معاصر عرب
(متوقی 1956) در آخرین رمانش، بررسی روانشناسی زن را به عنوان موضوع، برگزیده است. وی که نویسنده ی نخستین داستان کوتاه به سبک جدید در زبان عربی یعنی: زینب است (1914) که مایه ی نفرت پارسایان و سنت گرایان بود، سرانجام در 1995، سیره یازندگینامه ی زنی مصری و غریب الاطوار را از زبان خود وی نقل کرد که هکذا خلقت نام دارد، یعنی خداوند ویرا بدینگونه آفرید و اگر چنین است، پس بی تقصیر است! این زن که زندگی را دوست ...
کنگره بزرگداشت حضرت آیت الله شیخ فرج الله کاظمی برگزار می شود
کتاب جامع المقدمات و حفظ کردن درس های خود سرگرم بودم و گاهی که چند کیلومتر از قافله عقب می افتادم مرا صدا می زدند, دوان دوان خود را به قافله می رساندم و باز هم به خواندن کتاب و حفظ درس ها ادامه می دادم. کار و تحصیل در حوزه علمیه کربلاء چند سالی در شهر کربلا و حوزه علمیه آنجا که تحت اشراف مرحوم آیت الله میراز محمد تقی شیرازی(ره) بوده به فراگرفتن صرف و نحو, منطق و معانی بیان و ...
محبت های افراطی
به خانه خودم استقلال بیشتری پیدا می کنم. اما این چنین نبود چون همسرم تفاوت سنی زیاد با من داشت او نیز مثل یک پدر سخت گیر مرا مرتب کنترل می کرد. روز به روز احساس نامطلوب بهم دست می داد، دلم می خواست تنها و بدون دخالت دیگران و کنترل آنها برگفتارو رفتارم زندگی کنم، بعد از ازدواج، رفتار مادرم پر رنگ تر شد او به خودش اجازه می داد که هر زمان که دلش می خواست به خانه من بیاید و تمام زندگی ام ...
عباس دانشجوی واقعی پیرو خط امام بود/ قرار کردیم که با هم شهید بشویم
حجاب هم بودند یا عده ای هم با لباس مجاهدین خلق (مانتو و روسری) می گشتند اما خب تیپ ما یعنی چادری ها غالب بود. یقینا هم حاج عباس دنبال یک خانم چادری می گشتند نه یک خانم بی حجاب اما نتوانستند مرا پیدا کنند. آن روز بدون اینکه بتوانیم هم را پیدا کنیم، هر کدام به سمت منزل و یا کارمان برگشتیم. هر دومان فکر می کردیم طرف مقابل بدقولی کرده و سر قرار حاضر نشده. ضمنا حاجی خیلی هم از بدقولی بدشان می ...
وقتی که مرد فهمید دختر 5 ساله اش از مرد دیگری است / جوانی پیام داد و از ارتباطش با زنم گفت و ...
اتهام سنگینی قرار گرفت و بازداشت شد. وی با انکار شدید اظهارات شوهرش گفت: من زنی ساده و بی حاشیه ام که در زندگی جز اطاعت و محبت به همسرم، فکر دیگری در سر نداشته ام. از مدتی قبل متوجه شیطنت های زنی مطلقه شدم که به همسرم وعده خرید خودرو و خانه می داد و او را وسوسه می کرد تا از من و فرزندانش جدا شود. حالا هم تصور می کنم این زن با دسیسه هایش قصد فروپاشی زندگی مرا دارد. همسرم نیز با نقشه این زن دنبال بهانه ...