سایر خبرها
فراستی: نفس فیلم خیلی بدی است
. واقعا نفس شبیه هیچ فیلم دیگری در جشنواره سال گذشته فیلم فجر نبود و من خیلی راه خودم را رفتم. نه ادای اصغر فرهادی را درآوردم و نه در فیلمم خیانت وجود داشت. نه صحنه های بزن بزن و بکش بکش و تعلیق های آنچنانی داشت. در فیلم بعدی هم می خواهم کار خودم را انجام دهم و سینما نمی تواند روند کاری من را تعیین کند. حتی جایزه گرفتن در جشنواره هم مسیر من را تغییر نمی دهد یا این که سینمای جهان مشخص نمی کند که فیلم ...
درنگ کنیم از نسل بعدی جا می مانیم نرگس عاشوری
برخوردی غیر از این به جنس افشار و خاطره نمی خورد بخصوص افشار که باید بیشتر از این خودش را ثابت کند. دلیل واکنش های خاطره به دختر همسایه هم برای مخاطب نامفهوم است. اگر چه ما بی اعتنایی او را که توهین به خاطره است می بینیم ولی به نظرم حساسیت های او بی دلیل است. ممکن است شما بگویی یعنی که چه، اما دیگری بگوید درست است. خانم ها اساساً به این شرایط واکنش دارند چه بعد از 5 سال زندگی و چه دو ...
ردپای کثیف دختر 14 ساله و دوست پسرش در یک قتل
.... در این جلسه اولیای دم مقتول دوباره درخواست قصاص کردند. وکیل نازنین نیز در دفاع از موکلش گفت: نازنین در زمان قتل کمتر از 18 سال داشته و به رشد عقلی نرسیده بود. به همین خاطر درخواست دارم، برای او ماده 91 مجازات اسلامی اعمال شود. قضات دادگاه با بررسی این درخواست با آن موافقت کرده و دختر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
بخاطر عشق به شراره قاتل شدم
ام را تغییر دادم. بعد از آن به شهرستان پاکدشت آمدم و در اینجا نیز با هویت جعلی کارم را به عنوان نگهبان در یک کارخانه ادامه دادم تا این که یک شب سارقان به این کارخانه دستبرد زدند و همین باعث شد که من به عنوان مظنون بازداشت شوم و بعد از 10 سال فرار راز این جنایت فاش شود. با اعتراف جوان خواستگار به قتل او برای ادامه تحقیقات و محاکمه به شهر دیر منتقل شد. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
دخترک را با بهانه ای به سرویس بهداشتی مدرسه روستا بردم
به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، سال 93 بود که دختر بچه 8 ساله ای در روستای چلمه سنگ شهر مشهد ناپدید شد و ماموران در جست و جوی او بودند که پی بردند پسر جوانی جسد دخترک را در سرویس بهداشتی مدرسه پیدا کرده است. ماموران پس از تحقیقات ابتدایی متوجه شدند که قاتل قبل از جنایت دخترک را هدف آزار و اذیت قرار داده و برای پنهان ماندن این اقدام شیطانی دست به قتل دخترک زده است. ...
اهل تجمل نیستم و به روستازاده بودنم افتخار می کنم
تمرینات مربیان تیم های بزرگ دنبال این قبیل مسایل هم هستم و همین باعث شد تا در لیگ پانزدهم اشتباهات دور قبل را تکرار نکنم. ما در لیگ چهاردهم اسیر یکسری اشتباهات ریز شدیم. * چه سالی ازدواج کردید؟ - من سال 1371 در 21 سالگی ازدواج کردم و الان دو پسر و یک دختر دارم که همه عشق و زندگی ام هستند. * حتی بیشتر و بالاتر از فوتبال؟ - هر چیزی در زندگی جایگاه خودش را دارد. من یک ...
چه فیلم هایی برای رقابت در فجر 35 آماده می شوند؟
باید برای عمل قلب خواهرش دست به انتخاب بزند، انتخابی که در آینده مسیر های متفاوتی را پیش روی او قرار می دهد. اسعدیان این فیلم را بعد از چهار سال دوری از سینما جلو دوربین برده است و هم اکنون آماده نمایش است و پروانه نمایش اثر صادر شده است، اما اولین نمایش آن در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر است. در این فیلم مصطفی زمانی، فرهاد اصلانی، پریناز ایزدیار، محسن کیایی، شیرین آقاکاشی، شیرین یزدان بخش ...
جزئیات طلاق چیستا یثربی و همسرش از زبان خودش +عکس
.... دخترم مهدکودک نمی رفت و حتی دوره پیش دبستانی هم نرفت. زمانی که برای کار به تئاتر شهر می رفتم او در اولین فرصت می گریخت و به پارک شهر می رفت و چون این پارک اصلا محل امنی برای یک بچه نیست، من باید کارم را رها می کردم و دنبال او می رفتم. بیش فعالی نیایش باعث شد سال ها در خانه بنشینم و فقط نمایش و سریال بنویسم. نه می توانستم کارگردانی کنم و نه تدریس و حتی موقعیت عضویت در هیات علمی دانشگاه را هم از ...
نفس در تقدیس تخیل است
واقعا دلیل خاصی نداشتم. گاهی هر شش ماه یک بار سراغ کتاب می رفتم. گاهی هم هفته ای دوبار! بالاخره نفس این طور نوشته شد. تا اینکه به جایی رسیدیم که بعد از موفقیت فیلم شیار143 یکی از تهیه کنندگان آن را خواند، خوشش آمد و به من گفت از زمانی که کتاب را به دست گرفتم زمین نگذاشتم تا تمامش کردم. در نهایت هم به من پیشنهاد داد که آن را به فیلم نامه تبدیل کنم که برایم عجیب بود. چون کتاب از زاویه دید کودک بود و ...
جزییاتی جدید از جنایت هولناک شهرک آزادی
عصبانی شدم، فکر کردم که محسن می خواهد من را بکشد یا خانه را آتش بزند، رفتم از آشپزخانه یک چاقو برداشتم و محکم در پشتش فرو کردم، جیغ زد و از جا پرید، بهش گفتم رمز موبایلت چنده؟ او گفت رمز عدد نیست، دوباره یک ضربه دیگر به بدنش وارد کردم، بعد هم هولش دادم طرف کمد دیواری. وقتی روی زمین افتاد، مطمئن شدم که محسن مرده است. بعدش هم می خواستم خودم را بکشم، اما فکر کردم که بچه ها زیر دست کی بزرگ می شوند، به ...
مدافعان حرم، گلچین می شوند
مردانی مثل شهید محمد بلباسی، پدر سرافراز فاطمه، حسن و مهدی... پدر زینب؛ زینبی که هیچ وقت بابا را ندیده. دختر 18 روزه ای که با بابا عکس ندارد. شهید بلباسی، اما برای دختر تازه به دنیا آمده اش یادگار بزرگ تری گذاشته است؛ همنامی اش با حضرت زینب(س)... حالا زینب بزرگ که بشود، قد که بکشد، راه که برود، هر جا، هر کسی صدایش بزند، هر کسی بگوید: زینب! یادش می افتد نامش را وامدار چه کسی است، یادش می ماند بابا چرا رفت؟ چرا آسمانی شد... . تولد زینب بلباسی بهانه ای است تا پای حرف ها ...
جزئیاتی از سرنوشت تلخ یک زن در باران تهران
...> همسر زن گمشده چه گفت؟ شوهر این زن که هنوز در شوک ناپدید شدن همسرش است و اتفاقات پیش رویش را باور ندارد، به ایران گفت: ساعت 7 شب بود که به سمت آموزشگاه زبان بچه هایم واقع در پاسداران رفتم تا آنها را به خانه ببرم بی خبر از اینکه مریم - همسرم - نیز بعد از پایان کارش به دنبال بچه ها رفته تا با هم به خانه برگردند. به دلیل بارش شدید باران، هر دو نگران بازگشت بچه ها بودیم. من زودتر از ساعت تعطیلی ...
قتل زن صیغه ای در خانه اجاره ای
دو سال قبل با فرزانه آشنا شدم و او را صیغه کردم. سپس این خانه را برای او اجاره کردم. فرزانه شاغل نبود و خانه داری می کرد و من خرج زندگی او را می دادم. من معمولاً هر روز بعد از تعطیلی محل کارم به فرزانه سر می زدم و بعد شب پیش زن اولی ام می رفتم. روز قبل ناهار را با فرزانه خوردم تا اینکه ساعتی قبل پس از تعطیلی محل کارم به خانه فرزانه آمدم که با این صحنه روبه رو شدم. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، جسد به دستور قاضی منافی آذر برای انجام آزمایش های لازم و مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی فرستاده شد. ...
نطق فاطمه حسینی درباره حقوق های نجومی از سر بی تجربگی بود/اگر در حلب نجنگیم داعشی ها به کوچه پس کوچه های ...
از دست داد. س: زیبا بود. برای حاج خانم هم شعر گفتید؟ کواکبیان: من بیشتر در ابیات سمنانی تخصص دارم. س: نمی خواهم شعر را بخوانید یا بگویید چه نوشتید، می گویم این کار را انجام دادید؟ کواکبیان: بله، چند موردی بوده است. س: شما قبل از انقلاب سه بار بازداشت شدید. به اندازه ای هم بچه بودید که به دادگاه اطفال بردند. چند سال بودید؟ کواکبیان ...
همسر جانبازان اعصاب و روان بیشتر از خودشان زجر می کشند
در خیابان قدم بزند چه برسد به اینکه مدارکی برای اثبات مجروحیت هایش جمع کند تا...گفتگوی تفصیلی تسنیم با این جانباز در ادامه می آید: * چند ساله بودید که برای اولین بار به جبهه رفتید؟ من زمانی که به جبهه رفتم حدوداً 16 ساله بودم که برای اولین بار اواخر سال 59 اعزام شدم. خودم هم نفهمیدم چطور شد که به جبهه رفتم. جوّ آن موقع طوری بود که آدم احساس تکلیف می کرد اوایل انقلاب هم بود ...
حاج حسین می گفت هرگز روضه حضرت علی اصغر(ع) را فراموش نکن/ مشاوره سردار برای 80 عملیات در سوریه/ هیچ وقت ...
فرماندهی از آن امام حسین است؟ امام حسین، بچه شش ماهه را هم با خود به منطقه جنگی برد... وقت نماز بود و شهید همدانی گفت: حالا نماز را بخوانیم و بعدش با هم صحبت کنیم. بعد از نماز از من قول گرفت که دانش آموزان دیگر را به جبهه تشویق نکنم و خلاصه اجازه اعزام را صادر کردند و من به جبهه استان ایلام رفتم. به شهید علی چیت ساز فرمودند که آموزش من و دوستانم را پیگیری کند و مدتی هم به ...
قرارهای شهدا برای کشیدن تصویرشان !
داشته است؟ به حقیر خبر دادند مادر شهیدی 6 سال منتظر یک کسی است که تصویر شهیدش، شهیدی که پدر هم نداشت بر روی دیوار منزلش بکشد اما نقاشان پول زیاد می گیرند و این مادر شهید هم پول لازم را ندارد. خودم رفتم در زدم مادر پیر شهید تشریف آوردند دم در، گفتم نقاش شهدا هستم و می خواهم تصویر شهید شما را بکشم، خلاصه شروع کردم بعد از اتمام کار چای آوردند، بعد از صرف چای رفتم حیاط استکان را ...
روایتی از سرباز عراقی که به لشکر ایرانی ها پیوست
لب های خود می گذاشت و با دست بوسه ای به سمت من می فرستاد و من هم عکس آنها را انجام می دادم تا آخرین بار بعد از حوضچه اسکله از دور صدایم زد، دوباره دستش را به سمت لب های مبارکش برد و به سمت من دراز کرد، مشخص بود که آخرین خداحافظی او بود چند ساعت بعد لب اسکله ایستاده بودم قایقی به سمت من آمد، داخل قایق را دیدم مهدی در آن نشسته بود، از دور به سکاندار گفتم برگشتی، دوباره گفتم مهدی! مهدی! چرا آمدی ...
پسر 17 ساله، مزاحم خواهرش را کشت
...، کشیک قتل تهران، جسد به پزشکی قانونی منتقل و پسر 17 ساله بازداشت شد. متهم گفت: مرد جوان مدتی بود که برای خواهرم ایجاد مزاحمت می کرد. زمانی که از ماجرای مزاحمت های او باخبر شدم، تصمیم گرفتم او را تنبیه کنم تا دست از این کار بردارد. چاقویی از خانه برداشته و سراغ او رفتم. با دیدن او در خیابان، جلویش را گرفته و دلیل مزاحمت هایش را پرسیدم که جواب درستی نداد و مرا به باد کتک گرفت. با او ...
دروازه بان ها همیشه مقصرند
هم شده بودم. اما علاقه ام بیشتر به فوتبال بود. به همین دلیل سال 75 به مدرسه فوتبال شموشک رفتم البته تا سال 78 با تیم امیدهای شموشک قرارداد بستم. در لیگ برتر هم بازی کردی؟ بله، سال 84 اولین بازی ام را در لیگ برتر انجام دادم. سال 86-85 لیگ یک بازی کردم. بعد از آن به تیم آپادانا تهران آمدم چون آقای بهمن فروتن خیلی به بازی من اعتقاد داشت و هر تیمی می رفت از من دعوت می کرد. یک مقطعی هم ...
به خاطر یک سال پرسپولیسی شدنم هنوز تاوان می دهم
جنگ نیستیم. شاهرخ بیانی که دوران آغاز فوتبالش به سال های 55 و 56 برمی گردد یکی از همان فوتبالیست هایی است که با او خاطرات دهه های گذشته ما تازه می شود. فوتبالیستی که از زمین های "پله" با تیم های مدرسه ای بلند شد و فوتبال ایران بعد از پشت سر گذاشتن دوران و تجربه موفق با رایکوف برای بالندگی بیشتر به جوانان مستعدی مانند شاهرخ بیانی نیاز داشت. بیانی با تاج و سپس برای استقلال پا به ...
رکورد شکنی شهید طهرانی مقدم
، نای حرف زدن ندارند با دست خالی و بدون دستکش در آن هوای سرد آمده بود و این طور مشتاق بود. در همه آنها عشق موج می زد به خصوص خانم ها که اعزام شان موفقیت آمیز بود. پنج هزار و 250 نفر در آنجا برای حضور و غیاب کارت زنی کردند. وقتی آمدیم پایین همه آقایان از فدارسیون آمدند و تبریک گفتند. در حالی که ما اصلا باورمان نمی شد چنین اتفاقی بیفتد. سال بعد از آن هم یک اعزام 14 هزار نفری ...
حماسه ی یک سرباز
کارهای دیگر خود را به جای یک مذهبی مخالف حکومت جا زد به لطف خدا او را دست به سرکردم...نا امید شده بود شروع کرد به گفتن داستانهایی از شکنجه که نکند سر تو همان بلاها را بیاورند گفتم من که دارم می روم و در راه معبودم هر چه رنج ببینم لذت می برم. در آنجا کسانی چون ستوان سوم سامی وند و ستوان سوم حسن پور را که داخل پادگان هستند و اشخاص پستی می باشند و پای آنها را نیز به میان کشیدم سرگرد محضری که جزء گردان ...
سردار عالیقدر، دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا
تیپ داشت. قرار شد برویم آن توپ ها را بیاوریم و سازماندهی کنیم. شهید بزرگوار حسن شفیع زاده اولین نفری بود که رفتم دنبالش. بعد از عملیات فتح المبین از تیپ المهدی شوش آوردمش پیش خودم و آقای محمد آقایی که از مسئولان توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. این بچه های نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه را تشکیل دادیم. موشکی از سر اخلاص و پاکی تشکیل توپخانه سپاه توسط چند جوان با ...
عاقبت اقدام زشت شوهر عمه با این دختر بیچاره
شدم اما باز هم فایده ای نداشت و هیچ کدام از عمل ها کارساز نبود. من هم وقتی دیدم امیدی به خوب شدنم نیست تصمیم گرفتم با همین شرایط کنار بیایم. اول کلاس رفتم و خط بریل را یاد گرفتم، بعد به مدرسه نابینایان رفتم و به درس خواندن ادامه دادم اما همیشه غمی همراهم است. همیشه با خودم می گویم ای کاش من هم مانند این بچه هایی بودم که در مدرسه نابینایان حضور دارند یا به صورت مادرزادی نابینا بودم یا به خاطر ...
وقتی وارد اتاق شد و به جای لیلا مرا دید خشکش زد / او اصلا فکر نمی کردم مجید در خانه باشد
خودکشی زد. برای انتقام تصمیم گرفتم از راه خودش وارد شوم. آی دی با اسم دختر ساختم و طرح دوستی ریختم. از چت هایش با خواهرم متوجه شدم به دنبال پول است. همین خاطر با وسوسه پول او را به خانه ام کشاندم و نقشه قتل را اجرا کردم. او وقتی با من به جای لیلا روبه رو شد، شوکه شده و قصد فرار داشت، اما امانش ندادم و با چاقو چند ضربه به بدنش وارد کردم. نیمه های شب جسدش را به پارکینگ برده و در صندوق عقب گذاشتم و در منطقه فرحزاد به دره انداختم. از جنایت پشیمان نیستم و مرگ حق او بود که به سزای عملش رسید. ...
این زن، مادر سه هزار بچه ایرانی است
اوقاف خریدم. بعد هم با کمک خیرین، یک مجتمع ساختیم. الان سال ها از بیست و پنج سالگی بدرالملوک خانم و شروع کارش در قم می گذرد اما او هنوز همان زنی است که با دیدن کودکان فقیر و تنگدست، دلش می لرزد و گاهی به گریه می افتد: اوایل، کودکان بی سرپرست را که می دیدم به خانه خودم می آوردم تا به آنها کمک کنم. رفته رفته تعداد بچه ها بیشتر شد و من تصمیم گرفتم اتاقی را در خانه ام به این کار اختصاص بدهم ...
امیر دست قیچی آبادان دستگیر شد
قرار دادند که در این مرحله تصویر یکی از متهمان سابقه دار که امیر نام دارد و به امیر دست قیچی معروف است به دست آمد و مشخص شد که وی در زمینه سرقت و حمل مواد مخدر سابقه زندان دارد و نزدیک به 2 سال تحت تعقیب ماموران است. همین سرنخ کافی بود تا ردیابی های برای دستگیری امیر 28 ساله آغاز شود و ماموران با شناسایی مخفیگاه وی صبح روز سه شنبه 18 آبانماه در عملیات پلیسی این متهم سابقه دار را دستگیر ...
تنها بازمانده جنایت خانوادگی یک مادر: می خواهم به خانه پدربزرگم بروم
صبح جمعه14 آبان، زن جوانی به خاطر مشکلات روحی و روانی شدید، همسر 39 ساله، پسر 4 ساله و دختر 11 ساله اش را درخانه به قتل رساند. به گزارش ایران ؛او در حالی که دختر 10 ساله اش - محیا - را نیز با چاقو مضروب کرده بود از سوی مأموران دستگیر شد. این دختر که جراحات شدیدی برداشته بود بلافاصله به بیمارستان انتقال یافت و با تلاش تیم پزشکی نجات یافت. در حالی که پس ازاین ماجرای تکاندهنده ...
تنهایی پر هیاهو
، به مدت یک سال، یک روز درمیان. یک روز اومدم اتاق رییس مددکاری. دیدم آقایی نشسته و به زبون روستایی ناله و گریه می کنه و توی سرش می زنه. بچه اش زیر عمل مرده بود و برای آوردن بچه به شهر و هزینه درمان، گاوش رو فروخته بود. حالا، هم بچه اش رو از دست داده بود و هم گاوش رو. من این رو خیلی خوب درک می کردم و ناله های اون مرد تمام سلول های بدن من رو درگیر کرده بود. به رییس مددکاری گفتم من می تونم به این مرد ...