سایر منابع:
سایر خبرها
سید مصطفی و احمد وقت نکردند افشاگری کنند/حرفم را به احمدی نژاد رساندم
سال 53 با شهید چمران همرزم بودم. در لبنان دوره چریکی دیده اید؟ بله. بی خود که فرمانده نشدم. در جبهه هم در خط مقدم حضور داشتم. شما هنوز هم با خانواده امام در ارتباط هستید؟ بعد از ماجرای نعیمه (در فضای مجازی به شهدا توهین کردند) با ایشان صحبت کردید؟ بله در ارتباط هستم. خیلی از این صحبت کردن ها خوشم نمی آید و زیبنده خود نمیدانم با این حال یک جوابیه ای دادم به ایشان که اگر ...
حرف های بهت آور آقای خواننده در خندوانه/ خاطره ای شیرین از شهید رجایی +عکس
این محافل می رفتم. گلریز درباره آغاز کار حرفه ای خود ادامه داد: سال 53 وارد رادیو شدم. شاگرد مرحوم خوانساری بودم و سال 55 با گروه شیدا فعالیت خودم را شروع کردم. بعد از اینکه انقلاب شد، به عنوان خواننده انقلابی شروع به خواندن کردم. اولین آهنگی که از صدای جمهوری اسلامی پخش شد، آهنگ معلم در وصف آیت الله طالقانی بود. خواننده انقلاب در خصوص خوانندگی برای خانواده اش بیان کرد: با ...
کسانی از حق منحرف شدند که در باور انسان نمی گنجد/ پایه های انقلاب به قدری محکم است که انسان ها تحت تأثیر ...
بودم و کمتر ملاحظه بعضی چیزها را می کردم. یک بار همراه با چند تن از مراجع کنونی، نزد آقای شریعتمداری رفتیم. ایشان گفت: من دارم همان کارهایی را که آقای خمینی در نجف انجام می دهند در اینجا انجام می دهم، با این تفاوت که ایشان در خارج از کشور و آزادند و من در اینجا گرفتار هزاران محدودیت هستم! من گفتم: آقای خمینی دائماً دارند همه تقصیرها را به گردن شاه می اندازند، اما شما از گفتن حرف ش هم ابا دارید. این ...
روایت دختر دانشجوی ایرانی از ماجرای اخراجش از آمریکا
و 30 دقیقه روز بعد آنجا را ترک کردم. در حالی که دو مامور پلیس زن مسلح او را تا پروازش به مقصد اروپا همراهی می کردند ، سارا توانست به سرعت نگاهی کوتاه به موبایلش بیندازد و خبری را مشاهده کرد که بر اساس آن یک قاضی بخشی از اجرای این حکم را به حال تعلیق درآورده است. وی می افزاید: من به یکی از دو مامور گفتم که یک قاضی تصمیمی علیه این حکم صادر کرده است... و من نباید به زور سوار ...
نظر رفیق دوست درباره اعدام های دهه شصت/ به هاشمی گفتم به امام نزدیک شوید
ها می گفتند ممکن بود آن روز ماشین را به توپ ببندند همان حرفی که در مورد هواپیما می زدند. بالاخره خطر داشت. بعدها که از من سؤال کردند دیدم از وقتی قرار شد راننده امام شوم تا وقتی در بهشت زهرا بیهوش شدم به تنها چیزی که حتی یک ثانیه هم فکر نکرده بودم این است که این کار خطر دارم. شما از جبهه ملی فعالیت سیاسی خود را شروع کردید، به نهضت آزادی رسیدید و بعد به موتلفه ها پیوستید؟ یک سیر سیاسی ...
پدر دوقلوهای افسانه ای با سمّ تکفیری ها به شهادت رسید
.... گفت: این اولین زیارت توست. من بچه ها را نگه می دارم. تو با خیال راحت برو زیارت. گفتم: پس تو چی؟ زود می روم و بر می گردم تا تو هم بتوانی زیارت کنی. گفت: من قبلا هم آمده ام. بچه ها پیش من می مانند. تو برو و برای من هم دعا کن. خیلی خوشحال شدم. وارد حرم شدم. چشمم که به ضریح افتاد، ناخودآگاه دلم لرزید. دست انداختم و ضریحش را گرفتم. باورم نمی شد در محضر دختر ارباب هستم. بعد از زیارت آمدیم بیرون ...
قاری نوظهور مصر را بشناسیم/ عاشق سبک شحات انورم + تلاوت
او گوش می دهد یا مشتاق صدایش است، مردم صاحبان صدای زیبا را دوست دارند تا از زیبایی و شیرینی واژگان و مفاهیم قرآن بهره ببرند، اگر من آن گونه که برخی ادعا می کنند، قرآن را با آهنگ و به شکلی موسیقایی می خواندم، در مسابقه الخرافی سال 2011 (از مسابقات قرآن کویت) که هنوز 17 سال داشتم، تجلیل نمی شدم. به نظر شما کسی که تجوید قرآن را یاد می گیرد، وظیفه اش چیست؟ اول از همه با احکام و قواعد ...
آنقدر با کابل به کف پاهایم زدند که کفش ها برایم تنگ شده بود
، برایشان می گفتم و نوشتم و دو، سه صفحه را بدین صورت پر کردم و به آنان دادم. بازجو که در پی اطلاعات دیگری بود و چیزی هایی که من نوشته بودم، به دردش نمی خورد، گفت: بگو با چه کسانی ارتباط داشتی و رابط هایت چه کسانی بودند؟ گفتم: من رابطی نداشتم. در این هنگام اسم شخصی را صدا زد و گفت که فلانی را بیاورید. به محض شنیدن اسم وی، متوجه شدم که لو رفته ام و ارتباط من با سازمان مجاهدین خلق افشا شده ...
سلیمی: فعلا قول پس گرفتن طلای جهان را نمی دهم
ورزشکاران بعد از المپیک یک دوره استراحت می کنند. مهم ترین رویداد وزنه برداری در سال جاری میلادی هم مسابقات جهانی وزنه برداری است که هنوز 260 روز تا برگزاری آن باقی مانده است. از الان قطعا تالاخادزه هم تمریناتی که جدی است و رکوردهایی که در مسابقات می زند را دنبال نمی کند. فعلا من روی کار خودم متمرکز هستم تا به اوج آمادگی برسم. دنبال کردن کار رقیبان فقط تمرکز مرا به هم می ریزد. * اتفاقاتی ...
مصاحبه خواندنی با قدیمی ترین زندانی سیاسی دوره شاه
. کلی با آنان بازی می کردیم. در حیاط برایشان الاکلنگ و تاب درست کرده بودم. خلاصه فضای شادی برای کودکان فراهم کرده بودیم. من همین الان برخی اوقات با برخی از این کودکان که برای خود زنان و مردان بزرگی شده اند مواجه می شوم که به من می گویند آقای عمویی ما شما را یادمان هستم شما را در زندان دیدیم. حتی یک بار یک دختر خانم جوان را که تقریبا هم سو سال شما بود، دیدم که می گفت آقای عمویی پدرم همواره ...
نقشه دختر 17 ساله و ارسلان در کلانتری لو رفت
دختر 17 ساله ای که مدعی بود زورگیران طلاهایش را به سرقت برده اند وقتی فهمید که ماموران تجسس حرف هایش را باور نکرده اند در حالی که هاله ای از اشک چشمانش را پوشانده بود به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: در خانواده ای زندگی می کردم که آشفتگی و بدبختی در هر گوشه آن موج می زد. تعداد زیاد خواهران و برادرانم موجب شده بود تا من کمتر مورد توجه قرار بگیرم. در خانه ما از مهر و محبت خبری نبود و من هیچ گاه دست نوازش پدر و مادرم را احساس نکردم. در واقع ...
دفاع مقدس بخشی از تاریخ ملی کشور است
... از بازیگرانی بهره بردم که اشتیاق حضور در همه کارها را ندارند فیلمی از کارهایی است که تعدد بازیگردارد، انتخاب بازیگران، حضورشان کنار یکدیگر چگونه شکل گرفت. بابازیگران با تعامل کار می کردیم من شنونده خوبی بودم و بارها از من شنیدند که گفتم باید فکر کنم بعد صحبت می کنیم تلاش نکردم از چهره هایی که در سینمای ایران بیشتر دیده می شود استفاده کنم . سینمای ایران هم شبیه تلویزیون ...
تولد حماسه انقلابی آران و بیدگل با تولد انقلاب اسلامی/ روایتی از قیام 15 خرداد در شهرستان
رویشان نشد این جا بمانند. بعضی هایشان مسلمان شدند، بعضی هم رفتند. فقط چهار پنج نفر پیر و غریب این جا ماندند. آن افراد و روحانیانی که در 15 خرداد در این جا در صحنه بودند زیاد نبودند؛ یکی همین آقای حبیب الله قاسمی بود، یکی هم آقای شکوری و آقای سعیدیان بود که فوت شدند. آقای شیدائیان هم بود. دیگران هنوز اول طلبگی شان بود. نفوذ روحانیت در آران بالا بود. من در قم درس می خواندم ولی مرکز تبلیغات ما این جا بود. بعد هم که قم مشغول شدم پنجشنبه و جمعه همه هفته می آمدم آران. مدت 17 سال هم امام جمعه بودم و فعالیت داشتم... ...
او یکی از پسران معروف محلمان بود که هر دختری دوست داشت با او حرف بزند!
محمد هیچ کدام از اینها را نداشت. مادر محمد سال ها قبل فوت کرده بود و پدرش هم معتاد بود او را پیش پدربزرگش گذاشته بود و از پدرش هم خبری نبود. محمد حتی شغل درست حسابی هم نداشت و هر بار به صورت پاره وقت در جایی کار می کرد. با تمام این مسائل من دوستش داشتم. به او گفتم تو به خواستگاری بیا؛ من خانواده ام را راضی می کنم. زمانی که خانواده فهمیدند چه کسی می خواهد به خواستگاری بیاید اول ...
خاطرات عکاس فرانسوی/ماجرای عکس امام در زیر درخت سیب
دیبا همیشه در روزنامه های خارجی بود. من همیشه به جوان ها می گویم در این حرفه تا حدودی باید شانس نیز داشته باشید. اما در کنار شانس یک تلاش هم هست. آقای ستبون شما در جایی گفتید که یک حسی وادار می کرد به ایران بیایید، درباره این حس بگویید. نمی دانم شاید جزو محصولات زندگی باشد. روزهای اول خیلی برای من سخت بود، چون تنها بودم، پولم تمام می شد. بعد از 15 روز به خودم گفتم من ...
شگردهای پیچیده مأمور قلابی برای کلاهبرداری
شناسایی را تهیه و برای خود نگه داشتم و درنهایت با توجه به وضعیت ظاهری این شخص، به او اعتماد کردم و رشته گردنبند طلا را در اختیارش قرار دادم. فردای آن روز به بانک مراجعه کردم و متوجه شدم پولی به حسابم واریز نشده است. پس از تماس با تلفن همراه این شخص و عدم پاسخ گویی وی، اطمینان پیدا کردم مورد کلاهبرداری قرار گرفته ام . کارآگاهان با بهره گیری از تصویر کارت شناسایی متعلق به حبیب اقدام به شناسایی ...
خاطرات وزیر سپاه از امام/امام را از بنز پیاده کردیم تا سوار بلیزر شود
مدرسه رفاه بودند، به مسجد دانشگاه بردم، بقیه علما هم از شهرها آمدند. فوری یک ستاد درست کردم و پتو و وسایل خودرو و خوراک را در آنجا مستقر کردم. مردم هر روز تظاهرات می کردند و شعار می دادند: وای به حالت بختیار، اگر امام فردا نیاید. دهم بهمن، بختیار تسلیم شد و افراد نهضت آزادی اطلاع دادند فرودگاه باز است. پرسیدند شما کجای فرودگاه را می خواهید؟ وضع طوری بود که در مقابل خواسته های ما تسلیم می شدند. گفتم ...
فراستی: دعوتنامه یک فیلم فارسی دهه 30 است/ انتقاد سعید راد از پرویز پرستویی!
. لذا گمان می کنم با ساخت فیلم اجتماعی بخشی از دغدغه های مردم را تولید می کنیم که ماندگاری و تاثیرگذاری بیشتری بر مردم دارد. البته فیلم های بفروش هم بازی کرده ام و مثلا سال گذشته با فیلم بارکد در جشنواره حاضر شدم. اما به طور کلی دغدغه اولم فیلمسازان اول است. این بازیگر درخصوص تجربه کارگردانی در سینما گفت: آرزوی این را داشتم که در 40 سالگی اولین فیلمم را بسازم اما حس می کنم هنوز ولع بازی در ...
ناگفته هایی درباره دکتر حسن حبیبی به روایت همسرش
... البته این جریان خیلی طولانی و مفصل است. در واقع هشت سال را در خدمت جنگ بودم. حتی به اعتبار ارتباطی که با شهید چمران داشتیم رفت وآمد در منطقه جنگی و دیدن شهید چمران اتفاق می افتاد. با خانم ایشان هم مراوده داشتم. در دوره آقای هاشمی بعد از اتمام جنگ، داستان این خریدها را برای ایشان گفتم و گزارش دادم و بعد به من مجوز دادند که نهایتا چند کارخانه تولید دارو و تجهیزات پزشکی را برای هلال احمر ...
نشست نقد کتاب گچ پژ برگزار شد
روزنامه نگار کتاب گچ پژ را خواندنی توصیف کرد و گفت: گرافیک کتاب خوب است و انتخاب کاغذ خط دار اندیشه خوبی بود. از طرفی کتاب کنایه های زیبایی دارد و بسیار ظریف به مسائل نگاه کرده است. مثلا استفاده از عباراتی با پسوند شویی، مثل دستشویی، زناشویی، فنگ شویی و ... جمع این اضداد حواس جمع می خواهد. خاطرم هست اولین جایی که کار می کردم سعی داشتم با استفاده از کلمات سنگین و خاص نشان بدهم من هم کار بلدم ...
مطهری: مرحوم هاشمی با شناختی که از احمدی نژاد داشت، نگران انقلاب بود
هاشمی در آن شرایط شنیده می شد؟ نه، کسی متوجه نبود یعنی کسی به خطر آقای احمدی نژاد آگاه نبود و تنها کسی که کاملا این موضوع را می شناخت و احساس خطر می کرد آقای هاشمی بود و من خودم شاید جزو اولین کسانی بودم که منتقد آقای احمدی نژاد شدم ولی من هم حدود یک سال بعد به اینجا رسیدم که گروه خطرناکی هستند. شما فکر می کنید که آقای هاشمی به خاطر تجربه چنین درکی داشت یا اطلاعاتی داشت؟ ...
دوستی: دریاچه ماهی از برخی فیلم های بخش سودای سیمرغ بهتر است/ سعدی: اعتراض کردیم به جایی نرسید
به گزارش سینماپرس، امشب نشست رسانه ای فیلم سینمایی دریاچه ماهی به کارگردانی مریم دوستی با حضور عوامل این فیلم و اصحاب رسانه در سالن کنفرانس سعدی واقع در برج میلاد واقع شد. در ابتدای این نشست مریم دوستی طی سخنانی اظهار داشت: خوشحالم که این فیلم سینمایی را با یک تیم جوان و حرفه ای کار کردم در واقع گروه بسیار محترمی داشتم. پیش از این فیلم های کوتاهی ساخته بودم اما به نظرم هر فیلم ساز ...
لحظه های دردناکی که آتش نشانان دوستانشان را صدا می زدند
وجود تمام ناراحتی و شوک از این اتفاق، سعی کردم آنها را به تصویر بکشم. * تا چه ساعتی در محل حادثه بودید؟ روز اول حادثه بود و هر اتفاق جدیدی انتظار می رفت؛ من از ساعت 9 صبح تا 2 بامداد روز بعد در پلاسکو بودم. فقط زمان دور شدن از حادثه حدود 15 دقیقه ای بود که به خبرگزاری آمدم. روز هفتم. پیدا کردن پیکر شهدای آتش نشان * آنجا به لحاظ استراحت و حتی خورد و ...
آرزوهای کاپیتان تیم ملی افغانستان در ایران
می کردی؟ من قبل از این که به پیکان بپیوندم در تیم پاهانگ مالزی بازی می کردم. وقتی با پیشنهاد پیکان روبه رو شدم، آن را پذیرفتم. چون دوست داشتم در لیگ ایران بازی کنم. پیکان تیم بسیار خوبی است و من مسابقات آن را دیده ام. امیدوارم بتوانم به این تیم کمک کنم تا نتایج خوبش استمرار داشته باشد. وقتی تیم ملی افعانستان برای برگزاری بازی های ملی به ایران آمد، هموطنان مقیم تو در ایران ...
بیرانوند: منصوریان را می شناسم تیمش راه بیفتد سخت باج می دهد
خوب برگشتم و امیدوارم با ادامه روند موفقیت آمیزمان به قهرمانی برسیم. تراکتورسازی مهم تر است یا استقلال: اصلا به بازی با استقلال فکر نمی کنیم و برای مان بازی با تراکتورسازی خیلی مهم است. بعد از بازی با صبا 2 روز استراحت کردیم و امروز اولین جلسه تمرینی را انجام دادیم. به نظرم بازی با تراکتور از بازی با استقلال حساس تر است و حتی می تواند 9 امتیاز داشته باشد. به نظرم در این بازی هر تیمی برنده ...
شهرداری تهران هم فیلم ها را ممیزی می کند
خطرناک تر از کسی است که عاشق یک انار می شود! زهرا داوودنژاد بازیگر نقش سهیلا هم در این نشست گفت: من برای بازی در فیلم شانس داشتم؛ اول اینکه سال ها از محیط کار به دلیل مسائل شخصی و بچه دار شدن فاصله گرفته بودم دوم اینکه فضای کارها و قصه ها چیزی نبود که حس کنم من می توانم نقشی ارائه کنم اما زمانی که این فیلمنامه را خواندم حس کردم موضوع درست است و دروغی نداریم که به بیننده بگوییم. ...
حیدری: می خواهم بازهم برای تیم ملی صاحب مدال شوم
.... وی که در مرحله نیمه نهایی مقابل سجاد گنج زاده به میدان رفت، درباره این دیدار اظهار داشت: آنچه برای ما مهم بود این است که بالاخره ایران در فینال سنگین وزن یک نماینده دارد. من و سجاد شناخت خوبی از هم داشتیم. در ابتدای مبارزه غافلگیر شدم و دو امتیاز از دست دادم که بعد توانستم امتیازات را جبران کنم. به هرحال مسابقه است و برد و باخت دارد اما به نظر من مبارزه تماشاگر پسندی را انجام دادیم ...
اعتقاد به وجعلنا زیر پای عراقی ها! +عکس
...> گفتند: نه، تو نبودی. باید راننده را معرفی کنی. هرچه گفتند، برادرم زیر بار نرفت. بعد به ناچار گفته بود: من خودم ماشین رو دادم، یه دور بزنه. هر چند برای برادرم گران تمام شد، اما این موضوع را فیصله داد. آمبولانس دست ساز زمان انقلاب یک موتور داشتم. راه ها و کوچه پس کوچه های تهران را خوب بلد بودم. سوار موتور می شدم و در تظاهرات می پلکیدم. هر وقت درگیری می ...
یکی از بهترین مادرزن های دنیا را دارم
کاراکتر ارتباط بیشتری برقرار می کند یا کار کدام کاراکتر راحت تر و سخت تر است. از این رو این قالب جدید برای خودم هم هیجان انگیز بود. ضمن این که بعد از انتخاب بازیگران سریال لیسانسه ها متوجه شدم من باید در گروهی کار کنم که 70 درصد آنها برای مخاطب عام چهره نیستند. البته همین70 درصد حتما جزو بهترین ها بوده اند که سروش صحت آنها را انتخاب کرده بود. در مجموع من، هم نگران درآمدن کاراکتر مسعود بودم و ...
روشن نیست که آقای هاشمی در جریان اقدامات خشن وزارت اطلاعات آقای فلاحیان بوده یا نبوده است!
به گزارش اطلاعات روز# به نقل از جماران؛سال 1327 هجری شمسی، اکبر هاشمی رفسنجانی 14 ساله بود که از روستایی در رفسنجان به قم آمد و وارد حوزه آن شهر شد؛ وقتی در آنجا سکنی گزید متوجه ازدحام طلبه ها مقابل یک حجره شد. پس از پرس و جو ها متوجه شد که آنجا محل زندگی شخصی به نام آقای مطهری است. هاشمی نوجوان به بهانه طرح سوال به آقای مطهری نزدیک شد به تعبیر خودش تبدیل به شاگرد غیررسمی ایشان شد. ...