سایر منابع:
سایر خبرها
روایت 70 سال زندگی مادام لهستانی در تهران
ایجاد شد، همانا علت ناشناخته بودن این واقعه مهم تاریخی بود! چون من و اکثر قریب به اتفاق آدم هایی که آن شب فیلم خسرو سینایی را در سالن سینما دیدیم، تا قبل از آن از داستان لهستانی ها در ایران اطلاع نداشتیم! به این ترتیب با همراهی دوستم به دیدار این مادام لهستانی رفتم تا از زبان یکی از آخرین بازماندگان این واقعه مهم تاریخی، همه چیز را بشنوم. خانه مادام در کوچه بن بستی در منطقه ...
ما مرزنشینان بیکار ، داغ دیده ایم
روزهای سخت سه سال و نیم گذشته: مغز دخترم تنبل است، هنوز حرف نمی زند و نمی تواند راه برود. ما باید هفته ای سه بار او را به فیزیوتراپی می بردیم. شیرزاد کارگر فصلی بود ولی چون در زمستان کار نیست و دیگر نمی توانستیم هزینه فیزیوتراپی او و کرایه خانه مان را بدهیم، او برای کولبری رفت. ما ماهی 300 هزار تومان اجاره می دهیم. بیمه سلامت همگانی هستیم ولی هزینه درمان دخترم را بیمه نمی دهد. بسرین می گوید که بارها ...
اگر ولی فقیه نبود، کشور در حوادث پس از انقلاب با بحران جدی روبه رو می شد/ امروز باید قدردان دونعمت بزرگ ...
متولد 1339 در قم هستم. در سال 54 وقتی کلاس سوم راهنمایی را به پایان رساندم، مردد بودم که به حوزه بروم یا در مقاطع بالاتر ادامه تحصیل دهم؛ پدرم مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد توکلی در آن سال ها به بندر دیلم از توابع بوشهر تبعید شده بود لذا طبیعتا باید از آنها جدا شده و به قم می رفتم. وقتی با پدرم مشورت کردم، ایشان ضمن اینکه فقط من را ارشاد می کردند و الزامی در کار نبود، محاسن طلبه شدن را ...
انقلاب نتوانسته دو وزارتخانه را فتح کند
سیاسی را او نوشته است. روز اول قبل از شروع درس خاطره ای نقل کرد. گفت این خاطره به دردتان می خورد. سال 42 من طلبه جوانی بودم. بعدازاینکه قیام، سرکوب شد در خیابان علامه طباطبایی را دیدم. رفتم جلو گفتم آقا من می خواهم بروم به سمت نویسندگی. چه توصیه ای دارید؟ راجع به چه چیزی بنویسم؟ ایشان ایستاد. گفت بروید بحث های حکومت اسلامی را پخته کنید. روزی این حکومت به ثمر می رسد و بحث های فکری روی زمین می ماند و ...
قرآن راه های سلامتی را نشان می دهد
انسان نیست. همین مقدار که عمرت را صرف لاطاعلات و به قول روایات صرف مالایعنی می کنی، صرف خواندن قرآن کن و درس قرآن بگیر و صبح به صبح قرآن بخوان. آن وقت ها رسم بود که حتماً در خانه ها در صبح قرآن می خواندند و صدا از خانه ها بیرون می آمد. ما طلبه ها اینطور بودیم که قبل از اینکه وارد مطالعه شویم، یک حزب یا نیم جزء قرآن می خواندیم برای اینکه ذهنمان باز شود. قرآن ذهن را باز می کند و نورانیت ...
"یزدی" و "قطب زاده" در نوفل لوشاتو "پادو" بودند
یا دست زن و بچه ات را بگیر برو بیرون قم یا تبعیدت می کنیم که من آمدم تهران. * حوزه امام القائم در تهران نیز همان زمان ساخته شد؟ من وقتی که سال 1347 به تهران آمدم یکی از محترمین این محل - که خدا رحمتش کند- من را دید و گفت آمدی تهران بمانی؟ گفتم بله. گفت من چه کار خیری می توانم به دست تو کنم؟ گفتم اگر این خانه های مقابل مسجد محمدی را بخری، من طلبه جمع می کنم و درس می دهم. دو ...
پای دفاع از حرم که باشد ایرانی و افغانی فرقی نمی کند/مادر پیکر مهدی را تحویل گرفت
مهدی که دورش را با نوارهای رنگارنگ و براق تزیین کرده اند. صورت شهید کمتر نشان می دهد که از همسایگان کشور ما باشد و اگر بیرون از خانه این تصویر را می دیدم با توجه به نام و نام خانوادگی اش کمتر متوجه می شدم که ایرانی نیست اما واقعاً چه فرقی می کند؟ وقتی پای دفاع از اسلام و ارزش های انسانی است و وقتی که پای دفاع از حرم اهل بیت(ع) در میان باشد چه فرقی می کند که شهید ایرانی باشد یا افغان؟ زهرا فیاضی ...
چشم و امید خانواده ای به دستان خیرین
جایی برای نشستن بر روی زمین سرد و نمناک خانه داشته باشند دری که زنگ زده بود و به جای شیشه با پلاستیک آن را پوشانده بودند یخچالی که هیچ چیزی حتی یک قوطی آب در آن پیدا نمی شد همه اینها حکایت از یک زندگی و یک خانواده محروم از همه جا را داشت. بعد از دیدن قاب عکس یک مرد بر روی دیوار آنجا بود که فهمیدم باز هم با یک زن بی سرپرست رو به رو هستم زنی که چند ماه قبل شوهرش را در اثر یک بیماری از دست ...
تاریخ نخوانده بودم اوضاعم فرق می کرد
اقدام فرهنگی معتقد هستم. هر اقدام شتاب زده فرهنگی به سرعت تأثیر می گذارد و به سرعت ناپدید می شود. هر چقدر گام به گام و با تحمل و صبر و رئالیستی تر نگاه کنیم، به نتیجه ماندگارتری می رسیم. این نگاه کنونی من است. حتی در زندگی خصوصی هم هر حرکت شتاب زده یا نقد بدون پشتوانه یا به قولی غرغرکردن بدون ارائه راهکار می شود همان چیزی که الان در تاریخ مان رسیده ایم. کار همه فقط از مشکل و مسئولیت فرارکردن و ...
دانش آموزانی که کولبری می کنند
تن شان خریدند و رفتند کولبری. حالا ما ماندیم و جای خالی علی در خانه. اینها را پدر علی محمدزاده ساکن روستای بیوران علیای سردشت می گوید. علی محمد زاده یکی از کولبرانی است که شنبه شب همراه با 15 نفر دیگر با بار خشکبار به مرز عراق زدند و گرفتار بهمن شدند. او به همراه 3 نفر دیگر جانش را از دست داد. هوا برفی بود و عده ای احتمال بهمن را از قبل داده بودند و به خاطر همین برگشتند اما چند نفری که ...
گفتگوی خواندنی با دومین وزیر بهداری جمهوری اسلامی ایران
که در آنجا دوام نیاوردند و به همین خاطر پدر مجبور شد برای ادامه تحصیل آن ها را به تهران بیاورد. وقتی به تهران آمد در امتحان ورودی مدرسه شرکت کرد و همان زمان در کلاس سوم ابتدایی قبول شد و بدین ترتیب کلاس اول و دوم ابتدایی را رد کرد. پس از اتمام دوره ابتدایی در مدرسه شریعت، به دبیرستان مروی رفت و پس ازآن، همان سال اول در کنکور دانشکده پزشکی پذیرفته و وارد این دانشکده شد. او درباره علت علاقه ...
مطهری: هاشمی وارد انتقاد از حکومت شد/ خطر احمدی نژاد را اول هاشمی متوجه شد
هاشمی با پدرم سابقه آشنایی پیدا کرده اند و مربوط به حدود سال 1347 است. ما در منزل قلهک، خیابان شهید کلاهدوز فعلی (دولت) بودیم که الآن تبدیل به خانه- موزه شده و آقای هاشمی کمی آن طرف تر در کوچه لاجوردی نزدیک خانه ما بودند؛ یعنی پیاده چند دقیقه فاصله بود و گاهی ایشان به منزل ما می آمد. اولین بار شاید ایشان را آنجا دیدم که پشت در خانه ما آمده بودند و من در را باز کردم و البته روحانی بدون ...
حاجت گرفتن از شهید برای اعزام به سوریه/ حساسیت به بیت المال و نماز اول وقت
من داده بود. مدت دو سال باید به ماموریت خارج از کشور می رفتم. مدتی بعد از اینکه به ماموریت رفتم، به من اطلاع دادند که پدرم فوت کرده است. برای مراسم به تهران آمدم. همسرم در آن زمان باردار بود. بعد از مراسم برگشتم و همسر و فرزندانم در تهران بودند. یک ماه بعد از بازگشتم به محل ماموریت، همسرم به من خبر داد که فرزندمان به دنیا آمده است. از اینکه خدا بعد از سه تا دختر یک پسر به ما داده است خیلی خوشحال ...
کارآفرین خانمی که از سوسک نترسید
. اما آن قدر انواع گوناگونی از سوسک ها وجود دارد که هنوز باید روی آنها کار کرد. برای همین هفته ای چند بار به کارخانه سرمی زند. همزمان با کسب وکارش در رشته کارشناسی اقتصاد، توسعه و برنامه ریزی درس خواند. هیچ وقت مشروط نمی شدم جز یک سال که رفتم کربلا و مشروط شدم. به استاد گفتم سفر بودم. گفت می خواستی نری. می خندد. برای او که حالا دنیا دیده است و سختی کشیده، مشروطی یک ترم دانشگاه خنده دار است. آن ...
مظلومیت حضرت زهرا(س) قابل درک نیست/ منافق از دیدگاه قرآن کریم
...، ما این را متوجّه هستیم، یک آدم غرب زده ی غرب گرای مسخ شده ی در امور مادی برای او مسخره است، یعنی چه که نام علی شیرین است؟ یعنی چه که نام امام زمان شیرین است؟ ما می فهمیم شیرین است؛ وقتی که یا صاحب الزّمان می گوییم، وقتی یا زهرا می گوییم، وقتی یا رسول الله می گوییم، چیزی را درک می کنیم. این ها ترغیبی نیست، این یک حقیقتی است که خدای متعال به ما عنایت فرموده است، یک امر عینی خارجی موجودی است که ...
نقاشی هایم گواه حق من برای زندگی است
به آرزوهای خانواده ام که رسیدن به مدارج بزرگ علمی بود، رنگ حقیقت بدهم. با معدل بسیار خوب به پایه سوم راهنمایی راه یافته بودم و تابستان همراه با خانواده برای دیدن اقوام از کاشان به تهران آمدیم. روزهای خیلی خوبی در کنار آنها سپری شد و با توجه به کار پدرم باید به کاشان بازمی گشتیم. صبح زود بود که حرکت کردیم. در صندلی عقب نشسته بودم و چشمهایم سنگین شده بود. چند دقیقه بعد خواب رفتم. چند ثانیه قبل از ...
روایت بچه های مشهدی که هنوز به مکتب خانه می روند
مسجد و دانش آموزانش داستان همان مکتب خانه های قدیم است که حالا به روز شده است. دوازده سالی این طرح به صورت پراکنده و آموزشی امتحان شده و تقریبا چهار یا پنج سال است که این طرح در مسجد توسط حجت الاسلام صرافیان راه اندازی شده است. مصطفی صرافیان یکی از متولیان مسجد و به اصطلاح ناظم این مدرسه درباره این مسجد می گوید: ایده اصلی طرح از حجت الاسلام صرافیان پدرم بود که بالاخره پس از سالها در قالب مسجد ...
ماجرای درگیری لفظی آیت الله یزدی و آیت الله شریعتمداری
.... در آن ایام به من خبر دادند مراجع و علمای تراز اول، شما را احضار کرده اند. گفتم: در این شرایط، وسیله ندارم خدمت آقایان بروم. گفتند: برایتان وسیله می فرستند! من در آن دوره، در همان خانه ای زندگی می کردم که حضرت امام پس از پیروزی انقلاب در آن اقامت کردند. در هر حال ماشین آمد و مرا به خانه مرحوم آقای آشتیانی - که رئیس کتابخانه مسجد اعظم بود و به دلیل اینکه زیاد به کتابخانه می رفتم، مرا می شناخت ...
برای شرکت در تظاهرات از خانه فرار کردم/ در ظاهر ریزش های انقلاب زیاد است اما در باطن اینگونه نیست/ هنگام ...
قیام می نامند، در تظاهرات سه راه شاپور شهربانی و ارتش حمله کردند و فرار کردیم و به سمت محله آمدیم، با مصطفی اکبری و یکی دیگر که او را نمی شناختیم از دست نیروهای رژیم در گریز بودیم تا اینکه رفتیم خانه خودمان، یک عده دیگر نیز خانه همسایه مان رفتند اما نیروها آن ها را هنگام ورود به خانه دیده بودند، لذا در را شکستند و آن ها را دستگیر کردند. مادرم وقتی وضعیت را دید ما را در کومورلوک که در آنجا ...
علیرضا محمدی؛ خاطرات گروه سینماروهای دهه 40
اصفهان است، از ناصر کوشان گرفته تا اکبر خامین و اصغر آزادی. محمدی خود در صنعت سینما همچون دیگر رفقایش دستی داشته با مشارکت در مدیریت تولید در فیلم هایی چون ناخدا خورشید. محمدی که متولد 1333 است، ماجرای فیلمباز شدنش را اینطوری تعریف می کند: در خانواده ما سینما رفتن خیلی رایج نبود، پدرم تنها ماهی یک بار ما را می برد سینما، ولی من از سال 43 شروع به سینما رفتن کردم و سینمارو شدم، به خاطر ...
سیاسیون از عرصه هنر خارج شوند
آن جناب آقای منوچهر شاهسواری خیلی با درایت و تدبیر عمل کردند و چتر خانه سینما بر سر اهالی سینما گسترده است. چرا در این سال ها در برابر باندبازی و مافیا در سینما که غیرقابل انکار است، منفعل عمل کردید؟ چرا با نقش فروشی ها، بایکوت کردن برخی سینماگران و مسائلی از این دست برخورد جدی نمی کنید؟ به نظرم به کار بردن عنوان مافیا، کمی بزرگ کردن ماجراست و مساله در این حدی که شما می ...
ناگفته های علی مطهری از آیت الله هاشمی
بعدتر از زمانی است که آقای هاشمی با پدرم سابقه آشنایی پیدا کرده اند و مربوط به حدود سال 1347 است. ما در منزل قلهک، خیابان شهید کلاهدوز فعلی (دولت) بودیم که الآن تبدیل به خانه- موزه شده و آقای هاشمی کمی آن طرف تر در کوچه لاجوردی نزدیک خانه ما بودند؛ یعنی پیاده چند دقیقه فاصله بود و گاهی ایشان به منزل ما می آمد. اولین بار شاید ایشان را آنجا دیدم که پشت در خانه ما آمده بودند و من در را باز ...
مرعشی: از روحانی ای که بخواهد نقش یک قهرمان را ایفا کند حمایت نخواهیم کرد / هاشمی بارها از خود عبور کرد
مسدود باشد. به نظر من روحانی وضعیت مناسبی بین مردم دارد و می تواند آرای لازم را کسب کند اما حضور مجدد وی در حاکمیت با چالش هایی مواجه است. به هر دلیل در صورتی که حضور مجدد وی از سوی حاکمیت با مشکل مواجه شود ایشان باید بتواند کشور را به سوی انتخاب یک رئیس جمهور خوب هدایت کند. یعنی همان کاری که آقای هاشمی در سال 92 کرد و وقتی با مانع روبه رو شد موفق شد کشور را از این مانع و بحران به سلامت ...
صد سالِ سیاه/ روستاهای لرستان با آبادی های "محال"
.... می گفتند اینجا به آب نمی رسد. همسرم، دلش را داد به زمین کندن. خرج های میلیونی کرد از جیب خودش. صدای آب پیچید در شوق های تشنه. حالا اگر سهمی هم از رودخانه ی سیمره به آبادی برسد؛ چم آستان سفلی آباد می شود. فاطمه بعد از چند پله ی یک خانه ی قدیمی می رود بالا. آسمان را چشم می اندازد. باران در راه است. دختری نشسته نزدیک به رودخانه ی سیمره. آبی نگاه می کند. 6 سالگی اش را با سرطان و هزینه های دوردست درمان، بزرگ کرده. حالا ریشه تنیده در کوهستان. در پیچ و تاب های پیش رو که قلب های زخمش را گُل داده کند برای سال های انتظار. گزارش: فاطمه نیازی انتهای پیام/ ...
غربت فلسفه مدنیِ امام خمینی در حوزه های علمیه
ایران رفته و الان همان طلبه برگشته است. بزرگواری که این را نقل می کند می گوید برای همه ما درس شد. امام(ره) ساخته شده است و آمده ملت را نجات بدهد. بارها به ایشان پیشنهاد کردند که در یک کاخ بزرگی سکونت داشته باشد. ولی امام(ره) گوش نکرد. وقتی جماران را پیشنهاد دادند، امام(ره) قبول کرد. این برای آقایان درس بود. امام(ره) انقلابش این گونه است. رهبری نیز این گونه اند. من معتقدم نماینده رهبری، چه در سپاه ...
نظر رفیق دوست درباره اعدام های دهه شصت/ به هاشمی گفتم به امام نزدیک شوید
تحقیق کردم که از چه کسی تقلید کنم. چهار روحانی بزرگوار من را به امام دلالت کردند؛ مرحوم آیت الله مهدوی کنی، مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، دو روحانی دیگر که بازاری هم بودند، حاج سید اصغر آل احمد و حاج سید محمدرضا غروی که با وجود اینکه الان با وجود حدود 100 سال سن در قید حیات است. این افراد گفتند از آقای خمینی تقلید کنید و من هم به قم رفتم. امام هنوز رساله چاپ نکرده بودند. کتابی به نام ( زبده الاسرار ...
مصاحبه خواندنی با قدیمی ترین زندانی سیاسی دوره شاه
یک بار قبل از جریان بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی به نزد آقای بهشتی رفتم. در همان محل دفتر حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه آقای بهشتی را ملاقات کردم. به آقای بهشتی گفتم در چند وقت اخیر که ما دفاتر حزب توده ایران را در تهران و دیگر شهرستان ها راه انداختیم حملات متعددی به ما شده است. به دفتر ما حمله می کنند، ما امنیت نداریم. از ایشان درخواست کردم که یا برای ما امنیت ایجاد کند یا اجازه ...
13 بهمن کمند امیرسلیمانی: دوست داشتم پزشک شوم
... در این سال ها در کارهای پلیسی هم بازی کرده اید. آیا این علاقمندی خودتان بود؟ در هوش سیاه درنقش یک زن خانه دار که شوهرش فرمانده نیروی انتظامی است بازی کردم. زنی آرام که فقط او را درخانه می بینیم؛ زنی مهربان که همواره نگران وضعیت زندگی وخانواده اش است. خیلی دوست داشتم فیلمنامه به گونه ای نوشته می شد که در برخی از لحظات اکشن و حادثه ای فیلم مجال حضور پیدا می کردم ولی نشد ...
دلایل اختلاف مرتضی حنانه با علی حاتمی و احمد شاملو
قانون - حنانه ی فرزند می گوید: آثار پدرم متعلق به این ملت است و می خواهم زودتر آن را به دست مردم برسانم... به گزارش قانون به نقل از ایلنا، به مرتضی گفتم: می دانی که شاملو داره میره! ، مرتضی گفت: کجا؟ گفتم: امیدی به زنده ماندنش نیست . او هم گفت: همین الان تماس بگیر تا برویم ببینیمش . من هم به مرتضی گفتم: تو در دوران جوانی با شاملو رفیق بودی و بعد هم با او مشکل پیدا کردی، حالا می خواهی ...
امام به اصالت و حفظ شأن روحانیت معتقد بود/ حساسیت های امام نسبت به روشنفکران دینی
: فلانی! در ملاء عام ننشین و با امام حرف نزن. من دیده ام وقتی با امام در گوشی صحبت می کنی، رنگ بعضی ها عوض می شود و ناراحت می شوند. به همین دلیل، بعد از آن خصوصی پیش امام می رفتم. یک روز صبح اول وقت پیش امام بودم. یکی از آقایانی که از هم دوره های ما بود و درس امام را هم می آمد، با یک نفر کت و شلواری از محل خودشان آمد که آن آقا می خواست به آقای خمینی وجوهات بدهد. آن آقای طلبه، آقای کلاهی ...