سایر منابع:
سایر خبرها
سه فرزند شهید پس از سی وپنج سال به هم رسیدند
ازدواج کن. شهید قبول نمی کرد اما با پافشاری من ازدواج با آن دختر که نجمه نام داشت را قبول کرد و من با مختار به دفترخانه رفتم و به صورتی کتبی با ازدواج وی موافقت کردم حتی دفتردار که من را می شناخت گفت چرا رضایت می دهید همسرت ازدواج مجدد کند؟ در پاسخش گفتم چون بچه دار نمی شوم. در صورتی که من دو ماهه باردار بودم. شب همان روز همسرم با یکی از دوستانش به خواستگاری نجمه رفتند و زمانی که من قصد داشتم ...
زندگی شیطانی سرباز معلم روستا با دختر جوان / او مرا زن رسمی اش اعلام کرده بود ولی
همدیگر را خیلی دوست داریم ولی نمیدانم شب گذشته خانواده اش چه چیزی زیر گوشش خوانده اند که الان در کلانتری می گوید تو را نمی خواهم. سه سال پیش که جهت خرید سیسمونی خواهرم به مغازه رفتیم امیر با ایما و اشاره کارت مغازه را که شماره تلفنش را روی آن نوشته بود به من داد. 16 سالم بود تا آن موقع جهت سرگرمی در مدرسه و با دوستان با چند تا از پسرهای مسیر مدرسه دوست شده بودم و همیشه بعد ...
زودتر اعدامم کنید تا از سرطان نمرده ام
...> من 35 سال پیش زمانی که 18 ساله بودم با شوهرم آشنا شدم . او هم به من علاقه مند شده بود. تصمیم داشتیم با هم ازدواج کنیم، ماجرای علاقه مندی مان را با خانواده هایمان در میان گذاشتیم. او توانست خانواده اش را مجاب کند اما من نه . والدینم مخالف بودند که من به این زودی و در سن پایین ازدواج کنم. من تنها فرزند خانواده بودم. زمانی که با اصرارهایم روبه رو شدند به ناچار به این وصلت موافقت کردند، اما همچنان ...
کودک طلاق و ماجرای عشق و نفرت
فراموشش کنم، دوست دارم او را در آغوش بگیرم ولی چکار کنم که او دیگر مرا نمی خواهد؟ چکار کنم؟ خودم هم قبول دارم که اشتباهاتی داشتم و دوسال است که دارو مصرف می کنم. گاهی اوقات نسبت به دخترم غافل بودم ولی هنوز یک مادرم و دخترم را دوست دارم. بعد از شنیدن صحبت های زن جوان هماهنگی لازم با پدر دختر برای ارائه مشاوره به وی انجام شد اما دختر در جلسه مشاوره گفت : من از این زن بدم می آید از او ...
گفتگوی جذاب با تنها زن استخوان شناس ایران
آنجایی که هر روز در زمان کاوش چیز تازه ای به دست می آوریم در نتیجه خسته نمی شویم و من به شخصه چون کارم را خیلی دوست دارم هیچ وقت احساس خستگی نمی کنم. شما مجرد هستید و حرفه باستان شناسی احتمالا برای زنان متاهل کار سخت تری خواهدبود. هیچ وقت فکر کرده اید که ازدواج چقدر می تواند روی کارتان تاثیر بگذارد و آیا همین مساله باعث شده که به ازدواج فکر نکنید؟ با اینکه مجرد هستم اما پدرم آدم ...
انشا دوستی
.... سارا خواست بنشیند که خانم معلم گفت: سارا میشه چند دقیقه باشی؟ میخوام تا وقتی فهیمه انشایش رو میخونه تو همینجا باشی . معلم رو به فهیمه کرد و صدا زد: فهیمه درستکار بیا . فهیمه دفترش را باز کرد و گفت: بنام خالق دوستی ها موضوع انشا ویژگی یک دوست خوب. به نظر من دوستان خوب یکسری ویژگی دارند که آنها را از دیگران متمایز می کند و سبب می گردد انسان دوستان بیشتری در کنار خود داشته باشد ...
پروین: تیم برانکو موقع گل زدن تن مردم را می لرزانند
. پس چرا مربی شدید؟ وقتی محراب (محراب شاهرخی) رو از مربیگری پرسپولیس کنارگذاشتن، من، محمد مایلی، پنجعلی و دادکان رفتیم دنبال عسگرزاده، اون هم یه شرایطی گفت که ما نتونستیم قبول کنیم. تو راه که داشتیم برمی گشتیم، محمد مایلی گفت: علی آقا خودت بشو گفتم: من؟ همین جور که الان به شما دارم می گم، گفتم من نمی تونم بشم، اونا گفتن می تونی، خلاصه مربیگری رو گردن من انداختن. ما اومدیم هم بازی ...
خدا سینمای ایران را شفا بدهد
دوباره دارم فیلم های سینمای ایران را می بینم. اما واقعا نقش خاصی یادم نمی آید که بگویم کاش آن را بازی کرده بودم. اما یک چیز جالب برایتان بگویم؛ گاهی پیش آمده از خودم بپرسم زهرا! اگر این نقش را تو بازی کرده بودی، چطور از آب در می آمد و بعد بلافاصله به این نتیجه می رسیدم که من اصلا نمی توانستم آن نقش را بازی کنم. جنس بازی من طوری است که شاید از نظر بقیه از عهده خیلی نقش ها خارج باشد، اما جدا از این ...
مرا به سمت اتاق خواب پرت کرد و...
ایجاد اختلاف بین من و مهدی شد. ما همدیگر را دوست داشتیم، اما نمی دانم حسم به خانواده اش چه بود. قبل از این زن عمو برای من یکی از مهربان ترین زن ها بود اما بعد از ازدواج من و مهدی، خیلی عوض شد. دیگر زمان من و مهدی به دعوا می گذشت. آن هم نه دعوا بر سر اختلاف نظر خودمان، کل دعوا ها و بگو مگو ها برای خانواده بود. حتی یک دقیقه هم نمی توانستیم آرام کنار هم باشیم. آن روز شوم ...
بازیکن سابق پرسپولیس: چشمان قرمز هانی را دیدم دوست داشتم بمیرم
می رود تا لباس قهرمانی بپوشد و همراه بازیکنان به زمین بیاید. وقتی به رختکن رفتم، دیدم که کسی از او خبر ندارد. به مادر هانی زنگ زدم و گفتم که این بچه کجاست که گفت نمی گذارند در جشن شرکت کند. من هم بالاخره او را پیدا کردم و دیدم که چشمانش قرمز است. به خاطر همین دست هانی را گرفتم و از استادیوم بیرون رفتم. هافبک سابق پرسپولیس تصریح کرد: من یک سوال دارم؛ چطور من که الان نه بازیکن پرسپولیس ...
مصاحبه با همسر شهید حسن احمدی + تصاویر
بادبادک زهرا را امتحان کرد و تا دم در با او رفت و خداحافظی کرد. دو، سه ساعتی با ریحانه رفتند بیرون. تا لحظه آخر وسایل شان را هنوز کامل آماده نکرده بودم. وقتی می خواست برود سفارش بچه ها را خیلی کرد. گفت: خیلی مواظب بچه ها و خودت باش. دوست دارم بچه ها را زهراوار و زینب گونه بزرگ کنی.سفارش هایش را که کرد. گفتم: یک شرط دارم. گفت: هر شرطی باشد قبول می کنم فقط نگو که نروم... گفتم: ان شاءالله که می ...
دختر جوان گفت: دفعه بعد حتما خودم را می کشم! / می خوام خانه مجردی داشته باشم!
. دوست دارم مستقل از خانواده زندگی کنم، نه اینکه ازدواج کنم بلکه خانه ای برای خودم داشته باشم. آیا این مسئله را با خانواده ات در میان گذاشتی؟ بارها به مادرم خواسته ام را گفته ام ولی می گوید: مردم فکرهای بدی راجع به تو می کنند. برادرت که از تو بزرگ تر است در همین خانه زندگی می کند، آن وقت تو چرا می خواهی بروی؟ حداقل بگذار بزرگ تر شوی، بعدا روی این خواسته ات با پدرت فکری می کنیم اما ...
همسر شهید: به او گفتم من را هم با خودت ببر گفت می رویم تا راه باز شود تا با هم برای زیارت برویم / زهرا ...
بادبادک زهرا را امتحان کرد و تا دم در با او رفت و خداحافظی کرد. دو، سه ساعتی با ریحانه رفتند بیرون. تا لحظه آخر وسایل شان را هنوز کامل آماده نکرده بودم. وقتی می خواست برود سفارش بچه ها را خیلی کرد. گفت: خیلی مواظب بچه ها و خودت باش. دوست دارم بچه ها را زهراوار و زینب گونه بزرگ کنی.سفارش هایش را که کرد. گفتم: یک شرط دارم. گفت: هر شرطی باشد قبول می کنم فقط نگو که نروم... گفتم: ان شاءالله که ...
خودم هم از خداحافظی ام شوکه شدم / تقریبا هر سال از پرسپولیس پیشنهاد داشتم ولی پشیمان نیستم
فوتبال خداحافظی کنی؟ – من در گذشته و در مصاحبه هایم هست که همیشه گفته بودم، دوست دارم با پیراهن سپاهان از فوتبال خداحافظی کنم. به ویژه زمانی که در قطر بودم و قصد داشتم به فوتبال ایران برگردم، گفتم دوست دارم به سپاهان بیایم و با پیراهن این تیم از فوتبال خداحافظی کنم، اما نشد. * نشد و اتفاقاتی افتاد که برای خودت هم خیلی ناراحت کننده بود. می دانی مسئولان باشگاه سپاهان چرا آن ...
معلم ها در گذر زمان
عاشق گفتن کلمه بلند او بودم، آرانی جماعت قشنگ بلند می گویند. دوره دبیرستان، دبیر فیزیک گفت صدای خوبی داری و تو از روی درس بخوان! ما هم بی جنبه، کلی ذوق مرگ شدیم تا به امروز، دبیر ادبیات خانم سبطینی، معتقد بود زیبا شعر می خوانم رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود چه قر و قمیشی به سین و شین می دادم! دوره کارشناسی اوضاع فرق کرده بود با ...
طلاق اجباری پزشک 93 ساله از همسرش
گفت و گو با هم بودند. به نظر می رسید وکلا درباره دادخواست طلاق آقا و خانم دکتر با هم صحبت می کنند. نوبت رسیدگی به پرونده آنها چند دقیقه دیگر فرا می رسید. دکتر رضا و همسرش بنفشه حدود 10 سال قبل ازدواج کرده و همدیگر را دوست داشتند و از صمیم قلب راضی به جدایی نبودند اما آنچه این زوج را به جدایی وا می داشت دختر پزشک سالخورده بود که ثمره ازدواج قبلی اش بود.آقای دکتر 93 سال داشت، پزشک متخصص و ...
طنز؛ حال سید ممدغرضی را دارم...
.... 5- حال کریمی قدوسی را دارم که یک نگاه می کند به زیرنویس تلویزیون، بعد به کوچک زاده می گوید این هاشمی طبا همون میرسلیم نیست؟ بذرپاش میگه نه بابا. شنیده بودیم پورعرب و عرب نیا رو قاطی کنن ولی این دوتا که مدل یقه کت شون و ریش شون هم باهم توفیر داره که. کریمی قدوسی میگه آها از اون نظر؟ من تا حالا دقت نکرده بودم. خلاصه حال کریمی قدوسی را دارم که به جمنا نیگاه می کنه و حال جمنا که به بذرپاش نیگا می کنه و خودم که به قصاب نیگاه می کنم و قصاب که به گوسفند نگاه می کنه. همه چرا این روزها نیگاه تو نیگاه هم می کنن داداش؟ از سر راه نیگاه هاشون برید کنار بی زحمت. ...
گپ خواندنی با - فیل سرآشپز -
حاضر است، بفرمایید! سرآشپز ما اولین شغلش را در 15 سالگی تجربه می کند: اولین شغلم را در سن 15 سالگی داشتم، آن زمان جلوی در رستوران می ایستادم و به عابران می گفتم: غذا حاضر است، بفرمایید! اینکه از سن خیلی پایین کار کردم، برای این بود تا بتوانم چیزهایی که دوست داشتم را بدست بیاورم و پدرم هم دوست داشت من روی پای خودم بایستم. آن زمان هم چاق بودم، هم قدم کوتاه بود، موهای فرفری هم داشتم و با پوست ...
آیا عشق و عاشقی با ازدواج از بین می رود؟
ایثار و فداکاری. اگر کسی را با معرفت آنقدر دوست داشته باشید که برایش ازخودگذشتگی کنید، عاشقش هستید. فرض کنید دختر و پسر جوانی بسیار به هم علاقه دارند ولی چه تضمینی وجود دارد که دخترخانم در آینده مادر خوبی باشد یا آقاپسر از عهده نقش پدری برآید؟ از کجا معلوم وقتی با هم زیر یک سقف قرار می گیرند هزار و یک اختلاف نظر نداشته باشند؟ همه اینها در مشاوره قبل از ازدواج مشخص می شود سن ...
از مادران جامعه الگو می گیرم
مجموعه تلویزیونی شروع شود. منتی هم نمی گذارم. خودم دوست داشتم که منتظر زمان کلید خوردن این مجموعه بمانم. البته کارهایی پیشنهاد شد که در حوزه بازی نبود. به عنوان مثال به عنوان مجری بازیگر دعوت به کار شدم که قبول نکردم. قبلا با مهران مهام و بروز نیک نژاد همکاری کرده بودم و باز هم علاقه مند بودم این اتفاق خوب بیفتد. به نظرم هر دو کارشان را بلد هستند. حس خوب به بازیگران می دهند، صادق هستند و پرجنب وجوش و ...
نقش کبری در اپیزود چهارگاه منفعل نیست
زن است . بازیگر فیلم سینمایی پدر آن دیگری در مورد نقش خود در اپیزود چهارگاه در گفت و گو با فارس ادامه داد: با وجود این دوست ندارم در کارهای تلخ اجتماعی بازی کنم؛ برای اینکه وقتی خودم سریال را می بینم از گرفتاری های این سه زن گریه ام می گیرد. سعادت در مورد دلیل قبول نقش نیز پاسخ داد: در این اپیزود سه زن از سه دنیای متفاوت حضور دارند، زن هایی که به دلایلی زندگی آنها بهم مربوط می شود ...
همسرم مثل دوست با وفا در کنارم بود/ دختر دو سال و نیمه شهید با صدای زنگ خانه هنوز منتظر پدرش است/ همسرم، ...
...؛ "الهه" 9 ساله است و "الناز" 2سال نیمه. وی از نخستین جلسه آشنایی با همسرش گفت: من زبانم بسته شده بود و اصلا در مورد شغل و سن "محمد" نتوانستم سئوالی داشته باشم!بعد از ازدواج همیشه به "محمد" با شوخی می گفتم تو چکار کردی که من زبانم بسته شد و سر بسته به شما بله را گفتم. جدا از شوخی اخلاق خوبی که محمد داشتند موجب شد من به او بله را بگویم و در حرم امام رضا (ع)با هم عهد بستیم ...
بازگشت تلویزیون به کمدی های طلایی
که نیک نژاد تکلیفش مشخص است و از صفر تا صد می داند چه کار کند. با مهران مهام، تهیه کننده هم قبلا تجربه همکاری داشتم. او قبل از آن که تهیه کننده باشد، دوست بسیار خوبی است، دانش بالایی دارد، دلش برای کار می سوزد و واقعا وقت می گذارد. درباره نقشی که در این سریال بازی می کنید، توضیح بدهید. در سریال پنچری نقش حمید، یک پسر در آستانه ازدواج را بازی می کنم که تحصیلکرده است و مسئولیت ...
ماجرای رؤیای اسیری که به واقعیت پیوست
من گفت: محمد مگر ما چکار کرده ایم که می خواهی شکایت ما رو پیش خانم فاطمه زهراء بکنی ، گفتم: آقا جان این چه وضعیتی که من دارم زخمی شدم لباس هایم همه کثیف و خونی است من با این لباس ها باید نماز بخوانم، از زن و بچه ام خبری ندارم آیا پول دارند؟ وضعیتم چی می شود؟ آیا آزاد می شوم؟ آن آقا با آرامش فرمودند: روزی رسان شما نیستید این خداست که روزی را می رساند، نگران نباش وضعیتت خوب می شود روزی مثل تولد من ...
پزشکی همه عشق من است
کنکور رشته های ریاضی و انسانی و تجربی باهم برگزار می شد که من در سال 1357 در رشته پزشکی و در دانشگاه ارومیه قبول شدم. در انتخاب دانشگاه اول تبریز را زده بودم و بعد ارومیه که در ارومیه قبول شدم. علاقه ای به رفتن تهران و یا شهر دیگری نداشتم و دوست داشتم که در منطقه خودم بمانم. روزی که برای ثبت نام به ارومیه رفته بودم هم تظاهراتی در آن شهر به پا بود که ما هم در آن تظاهرات شرکت کردیم و کار به ...
گفتگوی فردا با مهاجم پرسپولیس پس از قهرمانی در لیگ؛ علیپور: باید این جام را به هوادار داد/ پسرم از فضای ...
داشتم اگر موقعیتی بدست می آوردم که می توانستم به مهدی کمک کنم تا بیشتر گل بزند حتما این کار را می کردم. این در حالیست که خودم خیلی دوست دارم گل بزنم ولی به هر حال مهدی در شرایط خیلی حساسی است. فردا: ولی این برای خودت بد نیست که آمار گلت کم می شود؟ - مهم سرمربی تیم است که می بیند من یا بقیه بچه ها چکار می کنیم. وقتی برانکو به من می گوید از عملکردم رضایت دارد برایم کافی است. اینکه ...
با دیدن آن دو 2 دختر جوان در خانه ام شوکه شدم! + عکس
سرقت به جانمان افتاد. مدام می گفت شما عرضه ندارید و می گفت شرط می بندم که نمی توانید از پسش بربیایید. این را که شنیدم به خاطر کل کل شرط بستیم که می توانیم وارد بازی شویم. برای اجرای این نقشه اسلحه ای به شکل واقعی طراحی کرده و ساختم. آنقدر قشنگ ساخته بودم که حتی دختر موردعلاقه ام تصور کرد واقعی است. پس از آن وارد خانه تاجر طلا شدیم.وی گفت: من اصلا نیاز مالی نداشتم چون خودم شرکت دارم. از سوی ...
من رئیس جمهور نیستم نانوا هستم!
ملت می کند تا خاک مقدس وطن، امنیت داشته باشد، تا حتی همین فرد هم هنگام کنایه من سرهنگ نیستم امنیت داشته باشد! و اما امروز، روزی بعد از روز ارتش و 4 سال بعد از آن جمله قصار، در حالی که در اقدامی بی سابقه و صاحب رکورد، با وجود ثبت نام رئیس جمهور، معاون اولش هم به میدان می آید و ثبت نام می کند تا مکمل روحانی باشد، دوست دارم حمد و سپاس خدا را به جای بیاورم و نزد حضرت احدیت، جبین بر خاک بگذارم که او 4 ...
پورموسوی: به خاطر مردم مقابل فولاد بازی می کنیم
برای خودش است و حاضرم مقدمات سرمربی گری دوباره اش در استقلال خوزستان را فراهم کنم. ولی من خودم اگر قرار بود شرایط این باشد هیچ وقت حاضر نمی شدم سرمربی تیم شوم. ازطرفی از روز اول در استقلال خوزستان بودم و این تیم را خیلی دوست داشتم. همین الان اگر پول بچه ها را بدهند قول می دهم اکثر آنها را برای فصل بعد نگه دارم. اما وقتی پول ندهند هیچ کدام نمی مانیم. پس پشیمان هستید؟ نمی خواهم ...
نشست خبری فیلم هفت و پنج دقیقه برگزار شد
شد و فکر کردیم که در جاهایی باید تماشاگر تنفس کند و از تلخی داستان فاصله بگیرد. البته با این انتخاب گوشه چشمی هم به گیشه داشتیم. ما سعی کردیم از محبویت کیانیان و عطاران در فروش فیلم بهره بگیریم. توحیدی درباره علاقه اش به سینمای اقتباسی بیان کرد: من خیلی تحت تاثیر فیلم ساعت ها استیون دالدری هستم. اساسا ویرجینیا وولف را خیلی دوست دارم. وقتی ایده رمان نویس به ذهنم آمد همه نویسندگان زن جلو ...