سایر منابع:
سایر خبرها
سیستان وبلوچستان در محاصره اعتیاد، ازدواج زودرس دختران، بیکاری و فقر
ها درگیر اعتیاد هستند و توجهی به آموزش بچه ها ندارند. او به طور مشخص درباره این خانواده، حرف هایی می زند: در مورد این خانواده هم نکته تاسف برانگیز پاتوق داری خانواده است و دختر 7ساله و پسربچه 3ساله شرایط خوبی ندارند. متاسفانه دختربچه علاقه چندانی به مدرسه ندارد و این خود یک نشانه آسیب به کودک است. از طرفی اینگونه خانواده ها هم ترجیح می دهند تا دختربچه مدرسه نرود تا زودتر زمینه ازدواج او را فراهم ...
سلاخی روح روهینگیا/ جریان دردناک زندگی در کمپ آوارگان مرز بنگلادش-میانمار
...، نظامی های میانمار به شکمش لگد زده اند. در این چادر نسبتاً بزرگ سه خانواده زندگی می کنند. خانواده ای بزرگ به سرپرستی شام سو. شام سو در گوشه ای زانو می زند و می گوید موتور و مغازه اش تنها دارایی اش بودند که نظامی ها هر دو را آتش زدند. می گوید همه دوست دارند دوباره به میانمار بازگردند اما نمی دانند دقیقاً باید آنجا چکار کنند؟ دو دختر جوان به ما زل زده اند. پسر بچه ای گوشه ای نشسته و با ...
ناگفته هایی از زندگی سهراب سپهری به روایت نزدیکانش
رفتن را دوست داشت. صبح زود قبل از باز شدن مدرسه، پشت در بسته، نشسته بود منتظر، حتی اگر برف آمده بود یا هر چیز دیگری. درسش خیلی خوب بود. ریاضی را خیلی دوست داشت و نقاشی را هم. و شاگرد نمونه تنها یک ایراد داشت: یکی از معلم هایش گفته بود تو همه چیزت خوب است و فقط عیبت این است که نقاشی می کنی! چون سهراب سر کلاس نقاشی می کشید. قریحه اش را داشت و سر هر درسی مشغول نقاشی بود. البته این حرف را معلم نقاشی ...
خانواده ای با 5 رزمنده مدافع حرم
همچنان با لبخندهای گاه و بیگاهشان اجازه نمی دهند که دل مادرشان برای حتی لحظه ای بلرزد. مادر می گوید امروز به ثروتی عظیم دست پیدا کردم. مصطفی باید می رفت و رفت و شهید شد. مدت ها دو پسرم از شهادت مصطفی اطلاع داشتند و ما بی خبر منتظر آمدنش بودیم. وقتی خبر دادند که پیکر تمام شهدای عملیات بصرالحریر را دشمن با خود برده و شاید تا مدتی نتوانیم به برگشتش فکر کنیم غمناک شدم اما این راهی بود که خودش انتخاب ...
تاثیر رفتارهای مالی اشتباه والدین بر تصورات کودکان درباره پول
در پاسخ مادر می گوید: خب برو از ماشین پول بردار بیار . او تعریف می کرد: از پاسخ دخترم بسیار متعجب شدم و همان لحظه با خود فکر کردم چقدر ساده با یک رفتار از سر عادت داشتم درس اشتباهی درباره پول به فرزندم یاد می دادم. گفت وگوی میان این مادر و دختر نمونه ای از هزاران مکالمه ای است که روزانه بین هر کدام از ما و فرزندانمان اتفاق می افتد غافل از این که ممکن است در خلال این گفت وگوها ده ها تصور ...
دوست صمیمی قربانی سوء ظن
برای بچه 3 ساله اش سوخت. دفعه بعد هم که تصمیم به این کار گرفتم فهمیدم پدرش او را به خاطر کاری که کرده کتک زده و خانه برادرم نیست. چه مدت است که تهران زندگی می کنی؟/ دانشگاه تربیت معلم کرج قبول شده بودم. درسم که تمام شد به شهرمان برگشتم و برای انجام کارهای مدرکم آمده بودم که این اتفاق افتاد، البته در تهران کار هم می کردم. روزهایی که دانشگاه نداشتم به بازار می رفتم و باربری می کردم. ...
روایت عشق و اندوه با سکوت و اشاره
مواجه نشدم. متأسفانه امروز شاهدیم که برخی خانواده ها که دختر یا پسر ناشنوا دارند معتقدند که فرزندشان باید با یک شنوا ازدواج کند تا فرزندان شان ناشنوا نشوند! درحالی که به همه آنها می گویم من و خواهرها و برادرهایم که همگی شنوا هستیم حاصل ازدواج دو ناشنوا هستیم. علاوه بر آن این تصور که دو ناشنوا در کنار هم نمی توانند از عهده زندگی بر بیایند اشتباه است. مدتی قبل یکی از کسانی که با مرد ناشنوایی ازدواج ...
صادق برمکی ؛ قتل به خاطر دوستی با دختر مورد علاقه قاتل | دانیال قاتل صادق، علت قتل جوان مهابادی را توضیح ...
بیشتر بخوانید: اعتراف قاتل صادق برمکی . بیشتر بخوانید: قتل مهاباد؛ جزئیات جدید . بیشتر بخوانید: سوزاندن صادق برمکی؛ فیلم 18+ قانون نوشت: این روزها درشهر مهاباد کمتر کسی را پیدا می کنی که از ماجرای دردناکی که برای صادق برمکی ، پسرجوانی که چند روز پیش به طرز فجیعی به قتل رسید، خبر نداشته باشد. عامل اصلی این جنایت در اعترافات اولیه خود مدعی شده که ...
نقره داغ کردن اصلاح طلبان - دستاوردهای غیر قابل تخریب برجام - اعترافات و عدم ابراز پشیمانی قاتلان جن
از پیش خبرساز شود. آشنای صادق، لحظه آتش زدن مقتول را نیز این گونه توضیح می دهد: فیلم خیلی فجیع است و نمی توان به راحتی به آن نگاه کرد. ثانیه های آخرش، صادق را در حالی که آتش همه جای بدنش را گرفته، بخشی از فیلم، دو نفر از متهمان را دیدم که دوربین را بالا می آورند و به حالت سلفی ژست می گیرند . این روز ها حرف از این است که عاملان این جنایت جزو یک فرقه شیطان پرستی هستند. منصور ...
دستگیری امام حسین (ع) از همه شیفتگان به آن حضرت/ امام حسین(ع) بالاترین بنده شاکر خداوند متعال است/ ما ...
حجش در عربستان و گفت وگویی که با یک سرهنگ سعوی داشت، عنوان کرد: ما با دشمن جاهل دعوا نداریم، جنگ نداریم، تلخی نداریم؛ بلکه باید با دشمن جاهل نشست و حرف زد. من طوافم در مسجدالحرام تمام شده بود، آمدم در یک گوشه نشستم. یک سرهنگْ با لباس به من گفت: من یک مسئله دارم! من لباسم تنم نبود و یک پیراهن عربی داشتم، گفتم: بگو! حالا نمی دانست من ایرانی هستم، این همه هم در مسجدالحرام بودند، فقط به سراغ من آمد ...
نوعروس زندگی بخشید
ادامه درمان با هلکوپتر به بیمارستان البرز شهر کرج منتقل شدند. حال مرد جوان هر لحظه رو به وخامت می رفت. تلاش پزشکان بی نتیجه ماند و تازه داماد به دلیل شدت خونریزی همان شب فوت کرد و بهار زندگی 26 ساله اش با خزان رنگ باخت اما تلاش پزشکان برای نجات جان نوعروس ادامه پیدا کرد اما بعد از یک هفته مرگ مغزی او تأیید شد اما اهدای اعضای بدن او به بیماران می توانست نویدبخش زندگی و بهاری نو در زندگی آنها باشد ...
دلسوخته امام حسین (ع)
... یکی دوباری آنها را با زبان خوش بیرون کرده و چند باری با اعتراض و سروصدا از باغچه بیرون کرده بودند. تا این که یک روز طاقت همسایه طاق می شود. هنگامی که در بالکن منزل ایستاده و داشته سیگارمی کشیده به محض این که چشمش به مرغ و خروس ها می افتد که در حال زیر و رو کردن باغچه اش بوده اند، بنای داد و فریاد می گذارد و چند فحش آبدار ناموسی نیز ضمیمه دادوبیداد خود کرده و نثار همسایه می کند. پسر همسایه که ...
بهتر بود برای زنجانی حکم اعدام صادر نمی شد
باسختی آبروداری می کنند. چند روز پیش پسر ارشدم چند بند در مورد آقازادگی نوشته بود و بشخصه خود را گفته است که کجاها می خواسته آقازادگی کند و این کار را نکرده است؛ بچه های من همه آقازاده هستند اما هیچکدم هم آقازاده نیستند (خنده). نظرتان درباره این بحث ژن خوب چیست؟ این بحث یک آریستوگراسی مزخرف است و به قرن 15 میلادی بازمی گردد؛ این حرف ها را اشراف اروپا می زدند. شما در ...
ماریون کوتیار؛ پری دریایی سینمای فرانسه
غیر دولتی "صلح سبز" است. ماریون و گیوم کنه، کارگردان و بازیگر فرانسوی، از سال 2007 با هم زندگی می کنند. آنها یک پسر 6 ساله به نام مارسل و یک دختر 6 ماهه به نام لوئیز دارند. نکاتی دربارۀ ماریون کوتیار 1. اگر بازیگر نمی شد، دوست داشت خواننده شود. 2. دو برادر کوچکتر از خود دارد: گیوم و کانتن که دوقلو هستند. گیوم فیلمنامه نویس و کارگردان است و کانتن مجسمه ...
همنشینی با نسل جدید کافه نشینان
دهد و بعد به او هم مجوز دست زدن به غذا. این جا هر میز داستان خودش را دارد. میز بزرگ دم در میزبان گروهی9 نفره است، 4 پسر و 5 دختر. هرکدام نگاه شان به صفحه روشن تلفن همراه دوخته شده، یکی عکس میلک شِیکش را تلگرام می کند، یکی درحال هشتگ نویسی پست اینستاگرام است و یکی هم درباره جذابیت های این کافه توئیت می کند. آنها که زیاد کافه آمده اند و به اصطلاح خودشان کافه نشینند، معتقدند ...
ماما یی که 12 سال از ازدواجش با پزشک متخصص می گذرد اما 2 سال هم با او زیر یک سقف نبوده
گرفتن همه حق و حقوقم از او جدا شوم... قاضی که به حرف های سمانه گوش می کرد، در آن لحظه سکوت او را شکست و گفت: سعی نکردید از بزرگترهای فامیل یا نظر مشاوران متخصص استفاده کنید؟ زن گره روسری اش را محکم تر کرد و جواب داد: راستش همسرم تک پسر بوده و به اصطلاح بچه ننه است. دائماً منتظر است دیگران به او بگویند چه کار کند. روزهای اول آشنایی مان از اینکه مقید به رعایت شئوناتی هستم ...
ماجرای سرقت نوزاد یک روزه در بیمارستان که بعد از 30 سال افشا شد
... پدر و مادر علی با آن که بعد از علی صاحب 4 دختر و یک پسر دیگر هم شده بودند، اما هرگز نتوانستند از فکر پسرگمشده شان بیرون بیایند. بلاتکلیفی آن ها ادامه داشت تا اینکه 20 شهریور امسال اتفاق عجیبی رخ داد. زمانی که پدر علی در مغازه اش مشغول کار بود، مرد ناشناسی زنگ خانه آن ها را به صدا درآورد. همسرش گوشی را برداشت تا ببیند چه کسی پشت در است که ناگهان صدای مرد ناشناسی را شنید. مرد ناشناس ...
این ویرانه، مدرسه ماست
شعار سال: درست یک سال از مرگ فریبا می گذرد؛ فریبا چهاردیواری، شش ساله. علت مرگ: سقوط درِ مدرسه. تصور پیکر بی جان دختر نحیف، زیر در آهنی بزرگ راحت نیست. دو لنگه دمپایی کوچک، تنها نشان از دختری بود که تا چند لحظه پیش از حادثه، صدای خنده اش در فضا پیچیده بود. حادثه در مدرسه مریم روستای بجاربازار رخ داد. یکی از روستاهای دهستان پیرسهراب منطقه دشتیاری بخش مرکزی چابهار؛ بزرگترین و محروم ترین منطقه ...
جملاتی که نباید به بچه ها بگویید
آنها دست از کاری که خلاف نظر پدر و مادر است می کشد اما احساسات دیگری در او برانگیخته می شود. مامانت نمی شم این جمله ایست که مادران به وفور از آنها استفاده می کنند. اگر بچه به کتک زدن بقیه بچه ها دست بزند، اگر اسباب بازی هایش را به هم ریخته، اگر حرف بدی را یاد گرفته و تکرار می کند و خلاصه هر اتفاق ناخوشایند دیگری با جمله مامانت نمی شم روبه رو می شود. کودکان با شنیدن این جمله دچار اضطراب و حس عدم ...
روایت کابوس های بیداری از قول جنگلی که آتش گرفت
دیاکو؟ اما کلمه ها روی زبانم نمی چرخند. توی ذهنم می چرخند. یک صدای نا آشنا یک ریز حرف می زند. انگار به دیاکو هم گوش نمی دهد. ساز خودش را می زند. دارد در مورد فاجعه حرف می زند؛ بحران... محدودیت... - می شود صدایش را کم کنی؟ سرم دارد آتش می گیرد. حالا بچه ها شروع کرده اند. صدای یکی از آن ها در سرم زنگ می زند: من تشنه ام. کی بطری آبش را به من می دهد؟ یکی دیگر شان دست دراز می کند و ...
برادر... تفنگ ات را زمین بگذار، کلاه ات را بالاتر
.... اصلاً اسم نمد و کلاه که می آید حالت عصبی به من دست می دهد، نشانه اش هم همین پریدن پلکِ چشم ام. اما دلیل این حالت فقط نمد و کلاه نیست، دلیل اش سیاه نمایی و سینما هم نیست، دلیل اصلی اش این است که قرن ها است حرف ها گفته شده، اما انگار صدا به صدا نمی رسد. شاید هم گوش شنوایی پیدا نمی شود. چهل سال است راجع به سیاه نمایی حرف می زنیم، چهل سال دیگر هم می توانیم حرف بزنیم. اصلاً انسان به ...
حراج و تاراجِ ایاز
و شمایل کتاب، مورد تایید مؤلف باشد. هر کتابی نیاز به ظرف فرهنگی مخصوص به خود دارد. اگر یک کتاب چهل و هفت سال پیش در ایران خمیر شد، به زبانی دیگر و با ترجمه در ظرفی دیگر ارائه شد و نه دوباره به همان زبان! و نه بدون رضایت نویسنده! و نه دلبخواهی توسط ناشری ناشناس! با تمام این ها انگار گرفتاری ها را پایانی نیست! فقط اشاره به همین نکته بس که هر روز عده ای نامعلوم همه چیزمان را در همه جا ...
به یاد احمد محمود که ندیدنش، حسرتی ابدی برای من است
گوید که همه شان در جایی در ذهنم باقی می مانند. از خالد می گوید و چقدر حرف دارد از باران. چنان از باران می گوید که حس می کنم چیز نمانده باران ببارد. دلش پر است از فرامرز و کارهای عجیب و غریبش و فکر می کنم عمه تاجی اش را همین امروز وقتی می رفتم نان بخرم توی کوچه دیدم که آرام می رفت. به نظرم هنوز واهمه ای عمیق از گروهبان غانم دارد و به دیوار مرده شویخانه تکیه داده است و از غم علی سیگار به سیگار می ...
نامه ای زیبا از کریستین رونالدو دردوران کودکی اش
. ناگهان همه چیز برایم تغییر کرد. او با پسر مارسلو در اطراف زمین می دوید و با هم جام را گرفته بودیم. بعد از آن در زمین قدم زدیم و دست در دست با همدیگر صحبت کردیم. این حس خوب را تا زمانی که پدر نشده بودم درک نکرده بودم. احساسات زیادی به صورت ناخودآگاه پدید می آیند که با کلمات نمی توان آن را توصیف کرد. تنها حسی که می توانم با حس آن لحظه مقایسه کنم مربوط به زمانی است که در مادیرا در حال گرم کردن ...
مادرانه های خواهران راگبی
...، در کنار تیم ملی حضور دارند و با همان قوت و انگیزه پیشین برای راگبی وقت می گذارند و کار می کنند.این دو خواهر ورزشکار در گفت و گو با گروه زندگی، از زندگی خود و مادرانه های گره خورده با ورزش گفتند. به رسم ادب خواهر بزرگتر شروع به صحبت می کند: من و زهرا از کودکی با ورزش بزرگ شدیم و در خانه ای رشد کردیم که همه اعضای آن علاقه ای وافر به ورزش داشتند. پدرمان فوتبالیست دهه 50 و بازیکن تیم های ...
علاقه ام به ازدواج با یک جانباز از عشقم به دفاع مقدس بود
را پرسیدم؛ احساس می کردم همان کسی است که سال ها منتظرش بودم؛ در ابتدا تلفنی صحبت کردیم و بعد حضوری؛ بعد از رسیدن به توافق با هم ازدواج کردیم. در مجموع با تمام سختی ها زندگی خوب و پر از عشق و علاقه ای داریم. حرف آخر گاهی از ما می پرسند که از این وضعیت جسمی خسته می شوید؟ می خواهم بگویم که برای هر کسی در زندگی اتفاقاتی می افتد، امکان دارد آدم لحظه ای خسته شود، اما عموماً اینطور نیست که ...
اینجا هرکه مریض می شود،یا خوب می شود، یا می میرد!
. معنی اش این است که خوب می شوی. بعد چند قدم را به سختی طی می کند و یکی از دست ها را به کمر می زند و چند جمله ای به زبان بلوچی می گوید. معنی اش این است: حالا که این همه حرف ازمان پرسیدی، کاری هم برایمان می کنی یا همه اش الکی است؟ می پرسم: چندتا بچه داری؟ با دست نشان می دهد: 4 تا مرد. 6 تا هم دختر دارد. همه را همین جا به دنیا آورده. مثل باقی زن های روستا. در جنگارک کسی پیش دکتر و ماما نمی رود ...
آنجا که "تنهایی" حکومت می کند
کنند که کسی برای دیدن آنها آمده است؛ دختر، پسر یا نوه هایش، مادرها اینجا از هر فرصتی برای از فرزندان شان گفتن استفاده می کنند و همه حرف شان از آنها گفتن است. در فکر تنهایی مادرها وارد ایستگاه مترو می شوم، با تنه محکم یک مسافر که دارد به سمت واگن می دود از لحظه های ساکن آسایشگاه پرت می شوم میان شلوغی، ازدحام و و این همه عجله ی ساعت ها در کوچه و خیابان، در مترو تعداد زیادی پیرزن و پیرمرد ...