سایر منابع:
سایر خبرها
محافظ آیت الله هاشمی: هواپیمای ایشان در زمان جنگ، اسکورت می شد
ایران آنلاین با علی فریادرس از محافظان قدیمی ایشان گفت و گو کرده است، تا دیده ها و خاطرات خود را از همراهی طولانی با آیت الله هاشمی باز گو کند: آقای فریادرس شما چه زمانی وارد تیم حفاظتی مرحوم آیت الله هاشمی شدید و این مسئله چگونه اتفاق افتاد؟ مهر ماه 1360 بعد از اینکه مدتی در جبهه بودم و در چند عملیات نیز شرکت داشتم، وارد تیم حفاظتی شدم. به یاد دارم زمانی که سرتیم حفاظت ...
هاشمی گفت برای رهبری همه رد شدند جز آقای جوادی آملی
تومان پول کردم. امام فرمود اول باید آقای هاشمی این برنامه را تأیید کند. آقای هاشمی تأیید کرد و امام فرمود که برای این کار اسلوبی می گذارم. یک اختلاف اساسی علنی بین سپاه و ارتش وجود داشت. مرحوم تیمسار زرین نژاد از امرای ارتش از چیزی ابایی نداشت و در جلسات اعلام می کرد من زبان شما را نمی فهمم. در آن تحصیلاتی که من داشتم، جنگ یعنی هر وقت ما دو تانک در برابر یک تانک عراق داشتیم، دو تا هواپیما ...
خاطرات نوجوانی که لباس رزم به تنش زار می زد
کارم آمد. پیش از آن او را ندیده بودم و نمی شناختم. او نشست و قبل از خوردن چای، حرف دلش را زد: دنبال کسی می گشتم خاطراتم را بنویسد؛ اما دلم می خواهد شما این کار را بکنید. علاقه ، صراحت و سادگی او مرا بر آن داشت پاسخ مثبت به درخواستش بدهم. قرار گذاشتیم و در روزهای بعد او را بیشتر شناختم.کلام الله اکبرزاده چهارمین فرزند مرحوم کریم اکبرزاده، متولد هفتم اسفند 1345 در روستای نیار از توابع اردبیل است. او ...
گرامیداشت سالروز سرنگون سازی مجسمه شاه در بروجن
حال موعظه و صحبت های مقدماتی وقت گیر بودم که مأموران متوجه طناب شدند و به من گفتند: آقا داری چکار می کنی؟ می بینید طناب را؟ گفتم: اجازه بدهید! شما کارتان نباشد. من دارم حرف می زنم. دوباره صحبت ها را پی گرفتم. به یکباره گفتند: آه! مجسمه اعلی حضرت کج شده! گفتم: الان عرض می کنم! و دقایقی بعد همزمان با سرنگونی مجسمه شاه، دستمال هایی از جیب افسران خارج شد و بالا رفت و اشک چشمانشان را پاک می کردند ...
روایتی خواندنی از ماجرای آشنایی آیت الله هاشمی با رهبری /چرا هاشمی رییس قوه قضاییه نشد؟
قوه قضائیه وارد شدم آیت الله موسوی اردبیلی چند ماه قبل از اینکه دوره ایشان تمام شود و هنوز امام فوت نکرده بودند، فرمودند من می خواهم بروم. دفعه دوم من غافلگیر شدم. اگر قبلاً متوجه بودم از امام تقاضا می کردم که من را برای این سمت نگمارد و بعد از اندکی به مشکلات قوه قضائیه اشاره کردند و من به امام گفتم که شما من را به بد کاری گماشتید. یک میلیون پرونده که تشکیل می شود، حداقل یک میلیون نفر با من مخالف ...
آیت الله علوی بروجردی: باید کاری کنیم که مردم عدل علی را به چشم ببینند
کارهای شما خیلی خطرناک است. ایشان می گفت: فرصتی برای من پیدا شده و این فرصت کم پیش می آید. تمام دنیا الان جمع شده اند و به صدام کمک می کنند. صدام هم یقین داریم که آدم باطلی است و یقین داریم در مقابل حق ایستاده است؛ لذا به دست او کشته شدن فوز است. این فرصتی نیست که همیشه پیش بیاید. یک وقت من سامرا می رفتم، همین سال گذشته، قدری وضع جاده خوب نبود. مدت طولانی ای بود که مشرف نشده بودم. این دوستان در ...
با شهدای جهاددانشگاهی؛شهیدان علم و معرفت
زمینه های علمی و اعتقادی مشهود بود که با گذشت زمان و نزدیکی به مرحله بلوغ جسمی و عقلی به فعلیت خود رسید. همان نبوغ و استعداد و شور و شوق انقلابی ین مرد خدایی برخلاف انتظارات در دوران تحصیلات راهنمایی ظاهر شد و در دوران دبیرستان این نبوغ ظاهرتر و برجسته تر گردیدد. در طول چهار سال در همه کلاس ها رتبه اول یا دوم را در مدرسه به خود اختصاص داد. دفاع از اصول انقلاب اسلامی ویژگی روحی این شهید بود ...
مخملباف، از عشق شهادت تا مزدوری اسرائیل
به رئیس جمهور آمریکا می نویسد: حمله به سفارت آمریکا و گروگانگیری کارمندان آن از سوی جوانان انقلابی ما، ملت شما را عمیقا رنجانده است؛ به سهم خود از شما عذر می خواهیم و امیدواریم که ما را ببخشید او چندی بعد از مقامات انگلیس در لندن، جایزه آزادی آفرینش به مبلغ 50 هزار پوند را دریافت کرد و گفت: بخشی از آنچه که دریافت کرده ام را به دلیل عذرخواهی آیت الله منتظری از آمریکا به دلیل تسخیر سفارت ...
ماجرای عجیب ممنوع التصویری آقای خواننده
کاپشنی پوشیده بودم، چون برف آمده بود و ایستادم و خواندم. طبق معمول، خواننده عادت دارد که احساس خود را با سر و صورت نشان دهد. خواندم و کار پخش شد؛ اما سر و صدایی کرد که منجر به ممنوع التصویری من شد! آن زمان آقای لاریجانی رییس سازمان بود و آقای پور نجاتی گفتند، چون شما حرکت دست داشتید، ممنوع التصویر شدید. من نامه ای به آقای لاریجانی نوشتم و فیلم را دیدند و گفتند هیچ ایرادی ندارد و ایشان ...
می خواستم عَلم را ترور کنم امام اجازه نداد/ هاشمی اعدام شیخ نمر را عقب انداخت
که نشسته بودم امام تشهد نمازشان را که خواندند بلافاصله بعد از سلام نماز به من گفتند: سلام علیکم.... گفتم می خواهم شما را خصوصی ببینم. فرمودند فردا تشریف بیاورید. فردا رفتم و این موضوع را مطرح کردم که دیدم همان حرف آیت الله حائری را تکرار کردند. گفتند مردم ناآگاه اند و باید به مردم آگاهی داد. این را که گفتند من یک مقدار جا خوردم. پیش خودم فکر کردم شاید امام به دلیل دوری از ایران از وضعیت ایران ...
دختر پیامبر ؛ محمدعلی جاودان؛ مطیع اقدامات خاندان نبوت برای مقابله با جاهلیت احیا شده بعد از پیامبر
: آیا اگر پیامبر بمیرد یا کشته شود، شما به گذشته ی تان رجوع می کنید؟ (آل عمران، 144) شرح آیه این است که بعد از پیامبر، ممکن است جریاناتی در عالم اسلام اتّفاق بیفتد که مسلمانان بار دیگر به گذشته خویش، یعنی همان عصر جاهلیت بازگردند و دوباره، اصول حاکم بر آن عصر را پذیرا شوند. کتاب دختر پیامبر ، تالیف آیت الله محمدعلی جاودان (از شاگردان برجسته مرحوم علامه عسکری، استاد بنام ...
غفوری فرد: رأی به میرحسین برایم گران تمام شد/ لزومی ندارد زنان به استادیوم بروند
... بعد از مجلس چهارم و پنجم که در اختیار جریان اصول گرا بود به نظر می رسید که خیالشان برای انتخابات ریاست جمهوری راحت است و آقای ناطق به راحتی قدرت را در دست خواهد گرفت. در آن زمان هم شما در دولت آقای رفسنجانی مسئول سازمان تربیت بدنی بودید. این نگاه را درست می دانید؟ بله درست است. من خودم مطمئن بودم که آقای ناطق رای می آورد. حتی تا صبح هم باورم نمی شد که آقای خاتمی رای آورده است. نه تنها ...
حقوق شهروندی یکی از مطالبات اصلی مردم/سرعت آموزش منشور مطلوب نیست
آذر سال 95 منشور حقوق شهروندی رونمایی شد و یک سال بعد نخستین همایش منشور برگزار شد و رئیس جمهور از تنی چند از وزیران کابینه خواست تا گزارش رعایت حقوق شهروندی در وزارتخانه مربوطه ارائه کنند. خبرگزاری جمهوری اسلامی با برگزاری میزگردی با حضور محمودعباسی معاون حقوق بشر و اموربین الملل وزارت دادگستری و آرین قاسمی حقوقدان، به بررسی جنبه های مختلف منشور حقوق شهروندی و همچنین چرایی اجرا نشدن آن در ...
حلقه مفقوده ایمنی در صنعت هوانوردی
غیرمستقیم ربطی با ایمنی دارند، از همان سال های بعد از جنگ جهانی دوم تا اندکی مانده به هزاره سوم که بیشتر این مقررات در قالب 18انکس و اعغلب شیوه نامه هایی بودند که از سازمان هواپیمایی جهانی ابلاغ شده بیشتر با هدف ایمنی تنظیم و تدوین شده اند؛ از جمله اینکه در انکس 1 که درباره گواهی نامه ها به صورت غیرمستقیم ضوابط ایمنی در صنعت تعریف می شود یا انکس2 به صورت روشن و رسمی درباره مقررات ایمنی صحبت می کند ...
کشور به زودی در زبان فارسی مشکل خواهد داشت/ وضعیت ارزیابی مقالات
به نظام آموزشی برمی گردد. در یک سال تحصیلی استادان 10 رساله قبول می کنند، در حالی که یک استاد در خارج طی 10 سال 3 یا 4 رساله می پذیرد و این امر مسلماً بر کیفیت اثر می گذارد. گاهی اوقات رساله هایی را استادان می پذیرند که خودِ استاد صلاحیت ماهوی در آن موضوع ندارد و منابع دست اول را نمی شناسد و این تاثیر مستقیم بر مقاله هایی می گذارد که تولید می شود. این استاد دانشگاه در ادامه خاطر نشان کرد ...
ناطق هم شاکی شده روحانی برای دولت وقت نمی گذارد
به گزارش ایران خبر ، روزنامه کیهان در ویژه های خود نوشت: عبدالله ناصری (عضو شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان و مشاور خاتمی) در گفت وگو با روزنامه فرهیختگان خبر داد: روحانی در مقایسه با همه رؤسای جمهور پیشین بعد از انقلاب، وقت برای دولت نمی گذارد. می گویند او از ساعت 9:30 صبح تا 19 سر کار است! این را تردید ندارم و یکی از اعتراضات و انتقاداتی است که دوستان روحانی به او دارند. وی می افزاید ...
چگونه یک ایرانی فرمانده لشکر عراقی ها شد+عکس
رفتیم در یکی از ساختمان هایی که در اختیار ایشان بود و گفتند این خانه حضرت امام است که در اختیار سپاه قرار داده است. خلاصه از آنجا تلفن زد به مرحوم آیت الله کریمی عضو یا رئیس شورای استفتاء و موضوع را در میان گذاشت و پرسید که ایشان وظیفه شان کدام است به جبهه برود یا به دانشگاه؟ ایشان هم با اصرار به من گفت باید به دانشگاه بروی. حتی یادم است گفتند جنگ تمام می شود ولی مملکت به دانشگاه نیاز ...
اجرای اکثر پروژه های عمرانی شهر کرمان خارج از بودجه بوده اند / این وضعیت را پیش بینی می کردم
بحث جمع کردن قلیان بود. نظر شخص شما در مورد این مسئله چیست؟ من معتقدم که قلیان باید جمع آوری شود چون خود کمیسیون بهداشت با اصناف مکاتبه کرده است، در این زمینه نامه های زیادی هم داشتیم و آماری هم که ما داریم تا پایان سال 94، در سطح شهر 27 سفره خانه داریم و 48 واحد چایخانه داریم که این ها مجوز دارند. از سال 94 به بعد قلیان را ممنوع کرده اند و رشد فزاینده ای هم داشته است. خیلی از افراد و ...
به مناسبت ساگرد شهادت جمعی از فداییان اسلام: روایت شخصیت شهید نواب صفوی از زبان همراه دیرینش
تقسیم کرد. *شما تاکنون مسئولیت دولتی نداشته اید علتش را بفرمایید: علتش این است که من فکر می کردم توان اجرایی ندارم حتی مرحوم آیت الله مهدوی کنی وقتی وزیر کشور بود به من تلفن کرد و به بنده پیشنهاد استانداری گیلان را داد و یا سمت مشاور عالی در مواد مخدر را پیشنهاد دادند که بنده قبول نکردم بقیه میتوانند مسئولیت بپذیرند جواب خدا را بدهند و ما جرات جواب دادن خدا را نداریم . هم اکنون هم در دانشگاه درس میدهم و عضو هیات علمی هستم و چند بار استاد نمونه شده ام و جز خبرگان بدون مدرک هستم و در این دنیا جز حقوق دانشگاه چیزی ندارم و واقعا وجدان آرامی دارم. انتهای پیام/ ...
هوشنگ بازوند چرا استانداری کرمانشاه را انتخاب کرد؟!
هنوز چند نفری مقابل دفتر ایستاده اند و صدای چند نفری هم از داخل اتاق به گوش می رسد، مدیر دفتر مدام از مقابلمان رد می شود و هربار که داخل اتاق می رود وقت جلسه را متذکر می شود. تردد افراد به اتاق تمامی ندارد و بالاخره مدیردفتر بعد از تردد چند باره افراد مختلف می گوید [...] هنوز چند نفری مقابل دفتر ایستاده اند و صدای چند نفری هم از داخل اتاق به گوش می رسد، مدیر دفتر مدام از مقابلمان رد می شود و هربار که داخل اتاق می رود وقت جلسه را متذکر می شود. تردد افراد به اتاق تمامی ندارد و بالاخره مدیردفتر بعد از تردد چند باره افراد مختلف می گوید که می توانیم داخل اتاق شویم... میز بزرگ انتهای اتاق رانگاه می کنم، اما آنجا نیست. خیلی راحت یک گوشه اتاق پشت میزی که چند صندلی دورش چیده شده نشسته و تلی از برگه ها جلوی دستش است و گوشی به دست برگه ها را مدام بالا و پایین می کند. چند لحظه ای منتظر می مانم تا کارش با برگه ها و این گوشی که لحظه ای از دستش جدا نمی شود تمام شود. گوشی را که قطع می کند، با کشیدن نفسی عمیق سریع می گوید: “خب، من در خدمتم” هنوز صحبت را شروع نکرده مدیر دفتر وارد می شود و وقت جلسه بعد را متذکر می شود که 15 دقیقه بیشتر فرصت نیست و جلسه بعدی شروع می شود. این کوتاهی وقت مجابم می کند بی مقدمه سر اصل مطلب بروم، حالا 100 روزی می شود که به کرمانشاه آمده و برای همین بی مقدمه می پرسم، چرا کرمانشاه آمدید؟ نگاهش که سنگین می شود، می گویم: وزیر کشور گفت که سه استان را به شما پیشنهاد داده اند، چرا از این میان، کرمانشاه را انتخاب کردید؟ با خودش سوال مرا بلند بلند تکرار می کند:” چرا کرمانشاه را انتخاب کردید؟” و با چشمانش دوردست اتاق را نگاه می کند و می گوید: “دیپلم که گرفتم رفتم دانش سرا، مدتی آنجا ماندم که بعدها معلم شوم، اما دیدم با روحیه من نمی خواند. 17 اسفند ماه سال 61 بود که همراه دوستانم راهی کردستان شدم، آن زمان کوموله و دموکرات در کردستان بود و شرایط سخت بود. دوستانم برگشتند اما من ماندم و علی رغم همه سختی ها 48 ماهی را در کردستان سپری کردم. مبارزه با شرایط سخت را همیشه دوست داشتم بعدها این روحیه را در سمت های اجرایی مختلف هم داشتم. زمان شروع دولت یازدهم سه استان مرکزی، همدان و لرستان را به من پیشنهاد دادند که من لرستان را انتخاب کردم. آن زمان لرستان بیشترین نرخ بیکاری را داشت و برای همین فکر می کردم می توانم آنجا قدری از مشکلات را حل کنم و خداروشکر اتفاقات خوبی هم افتاد. شروع دولت دوازدهم هم سه استان مازندران، گلستان و مرکزی پیشنهاد شد و برای من واقعا فرقی نداشت که کدام استان بروم، اما مدتی بعد کرمانشاه هم پیشنهاد شد و وزیر کشور گفت: کرمانشاه می روی. من هم گفتم می روم و با توجه به شناخت حدودی که از مشکلات اینجا به ویژه بیکاری داشتم گفتم که حتما کرمانشاه می روم.” وقتی از اصرارش برای آمدن به کرمانشاه می گوید، برای پرسیدن سوال بعدی دچار تردید می شوم! آرام می پرسم تا شاید تلخی سوالم آزاردهنده نباشد، یادش می آورم مدیری غیرکرمانشاهی است و به اصطلاح خودمان غیربومی و از این می پرسم که با وجود همه مقاومت هایی که برای آمدنش به کرمانشاه وجود داشت، چرا باز کرمانشاه را انتخاب کرد؟ چندثانیه سکوت می کند و بعد هم با لحنی قاطع می گوید: “خداوکیلی دنبال این بودم که قدری از مشکلات بیکاری کرمانشاه را حل کنم. در لرستان تجربه خوبی داشتم و فکر کردم می توانم در کرمانشاه از این تجربه استفاده کنم، البته نمی دانم موفق می شوم یا نه، اما همین الان هم خیلی خیلی امیدوارم که این کار را انجام دهم” صداقت کلامش جسارت پرسیدن سوال بعدی را به من می دهد و از مهمان های لرستانی در روز “معارفه اش” می پرسم که چه کسی از آنها برای حضور در این مراسم دعوت کرده بود؟ “خداوکیلی خودشان آمده بودند و من احدالناسی را دعوت نکردم. در روز معارفه از استانهای همدان و مرکزی هم آمده بودند چون من آنجا هم خدمت کرده بودم و این میهمانان برای بدرقه آمده بودند” از وقتی به کرمانشاه آمده پُرکاریش حسابی زبان زد شده، اینکه اصلا خواب ندارد و شب و نصفه شب جلسه می گذارد و همه مدیران باید حاضر باشند، برگزاری جلسات در ساعت های غیرمتعارف 12 شب و 6 صبح. می پرسم روال همیشگی کارش است یا نه فکر می کند کرمانشاه به کار بیشتری نیاز دارد؟ خیلی سریع و بدون لحظه ای درنگ می گوید:” نه، عادت همیشگی من است، از قبل هم بوده، در لرستان هم اینطور بود و هرجا رفتم همین طور بوده و همین طور خواهد بود” می گویم خیلی ها فکر کردند که اول کارتان برای اینکه نشان دهید پرکار هستید اینگونه کار می کنید و بعدا همه چیز به روال عادی بر می گردد که با قاطعیت می گوید:” سه ماه گذشته و حجم کاری من و مدیران روز به روز بیشتر شده و در روزهای پس از زلزله شدت هم گرفت و اگر عمری باشد و دعا کنید که بیمار نشوم با همین شدت ادامه خواهد داشت” انگار یاد خاطره ای افتاده باشد کمی مکث می کند و بعد لبخندی می زند و می گوید:” اولین جلسه صبح زود بود که دیدم همه مدیران کرمانشاه حاضر شدند، برای خودم تعجب برانگیز بود و مطمئن شدم اینها از مدیران لرستان همه چیز را درباره من پرسیده اند و می دانند روال کار من چگونه است و همه صبح زود در جلسه حاضر شده اند” پرسیدن این سوال تکراری برایم ملال آور است که بالاخره این قطار چه شد؟ به بازدیدش از پروژه راه آهن در 25 مهرماه و در روزهای اول کاری اش اشاره می کنم، اینکه تاکید کرده بود تا رسیدن قطار به کرمانشاه کارهای زیادی مانده و قولی برای افتتاح نمی دهد و با این حرفش آب سردی روی تن ما کرمانشاهیان ریخت... خودش هم انگار مثل ما تلخی این انتظار سخت را چشیده باشد، با کشیدن نفس عمیقی می گوید:” سه پروژه روی ما فشار عجیبی آورده و افکار عمومی به شدت پیگیر آن هستند. یکی پالایشگاه آناهیتا، یکی پتروشیمی اسلام آبادغرب و یکی هم این پروژه قطار کرمانشاه. برخی پروژه های اقتصادی در برخی استان ها هستند که از حالت یک پروژه عادی تبدیل به یک مطالبه اجتماعی می شوند و این سه پروژه چنین وضعیتی دارند” مدتی مکث می کند و خیلی محکم و با همان تکیه کلام همیشگی اش می گوید: “خداوکیلی مشکل راه آهن کرمانشاه ضعف مدیریتی است که اینقدر طولانی شده. مشکلاتی سر راه افتتاح این پروژه وجود دارد که هفته گذشته با وزیر راه جلسه داشتیم و دو معاون وزارت قول دارند که مشکلات را حل و فصل کنند و پیگیری که کردم قول 22 بهمن را برای افتتاح به من دادند” با ناباوری می گویم یعنی واقعا 22 بهمن افتتاح می شود؟ زیر لب آرام و متفکرانه و کمی هم با تردید می گوید:” به نظرم بشود. گیرهایی دارد که اگر رفع کنند می شود 22 بهمن پروژه را افتتاح کرد، اما از طرف من هیچ قولی ندهید” این صحبت را که می کند انگار بخواهد دوباره مطمئن شود وسط مصاحبه شماره یکی از مسئولین وزارت راه را می گیرد و روی بلندگو می گذارد گوشی را که برمی دارد می گوید:” کی این پروژه را آماده می کنید؟” و آن طرف خط قول افتتاح برای 22 بهمن را می دهد، انگار باور نکرده، دوباره می پرسد: “خداوکیلی کی این پروژه آماده می شود” و باز هم همان تاریخ 22 بهمن از آن طرف خط تکرار می شود... گوشی را که قطع می کند، نگاهش را سمت من می گیرد و می گوید: ” این است، می گویند 22 بهمن، اما من قولی نمی دهم” از قطار و آرزوی محال رسیدنش می گذرم و روزهای پرهیجان و پُرکار اربعین را برایش یادآوری می کنم، از این که از راه نرسیده راهی قصرشیرین شد تا “خسروی” را پذیرای هزاران زائر اربعین کند... لحنش مصمم می شود و با جدیت خاصی می گوید “به هر شکل ممکن دنبال این هستم که مرز خسروی را برای عبور و مرور زائران باز کنیم. نیاز به یک سری کارهای دیپلماسی دارد که در جلسه با وزیر امور خارجه قطعا پیگیر آن خواهم بود. من اعتقاد دارم که محور اصلی توسعه کرمانشاه “توریسم گردشگری” است و باید تا می توانیم در این حوزه سرمایه گذاری کنیم و اگر بخواهیم این محور توسعه شکل بگیرد، هنر ما این است که از مرزهای استان استفاده کنیم. الحمدالله در حال حاضر مرز پرویزخان باز شده و مرز سومار هم احتمالا تا یک ماه آینده تبدیل به مرز رسمی شود و باید از این مرزها به عنوان یک فرصت خوب برای توسعه استان استفاده کنیم. ” از قاطعیت روزهای اولش در اعلام خبر بازگشایی مرز “خسروی” برای عبور زائران می پرسم و اینکه چرا دست آخر این اتفاق که کلی مردم کرمانشاه و مرزنشینان برایش ذوق کرده بودند نیفتاد که می گوید:” یک سری کارها و اقدامات دیپلماسی نیاز است که دست ما نیست و از روز اول قرار بود این مرز باز شود و ما قطعا پیگیر بازگشایی آن خواهیم بود” سراغ زخم عمیق و قدیمی کرمانشاه می روم و از بیکاری کرمانشاه می پرسم و برای استانداری که خودش بهتر می داند بیکاری کرمانشاه در چه رتبه و جایگاهی است و چه تعداد بیکار داریم وضعیت حاد و بحرانی “بیکاری” استان را شرح می دهم... یادش می آورم که در شورای اشتغال استان به مدیران تاکید کرده بود عددی برای ایجاد اشتغال در سال جاری بدهند و از آنها تعهد گرفته که عدد اعلام شده را محقق کنند. با لحنی ناباورانه می پرسم این وعده عملی می شود؟ “با مدیران استان میثاق نامه ای امضا کردیم که باید تعداد شغلی که برای امسال پیش بینی شده محقق شود و قطعا در صورت کم کاری هر مدیر باید پاسخگوی ما و مردم باشد. کار سختی نیست تحقق این تعداد شغل و ظرفیت ما واقعا بیشتر از اینهاست و همه مدیران می دانند تحقق 17 هزار شغلی که برای امسال پیش بینی شده کار چندان سختی نیست” نفس عمیقی می کشد و ادامه می دهد: “می دانی، مشکل ما این است که دپوی بیکاری داریم و همین حالا حدود 145 هزار نفر در استان بیکارند و مثل یک سیل سالی 7500 نفر به آنها اضافه می شود. مدیران ما هم باید جلوی سیل را بگیرند و برای آنها اشتغال ایجاد کنند و هم باید فکری به حال این دپوی بیکاری کرده و برای آنها اشتغال ایجاد کنند.” بعد جوری که خودش هم ابراز شگفتی می کند با تاکید می گوید: ” 145 هزار نفر بیکار، شوخی نیست، این یعنی 10 لشگر آدم بیکار” در فکر فرو می رود، برای تغییر موضوع سراغ “بودجه” را می گیرم و از گله مندی اش از بودجه امسال استان و کم کاری مدیران برای گرفتن بودجه بیشتر می پرسم و تاکید می کنم که واقعا کم کاری مدیران کاهش بودجه استان را رقم زده؟ فکرش بیشتر می شود و بعد از مدتی می گوید:” نه، البته یک مقداری کم کاری بوده ولی یک مقدار دیگر هم برمی گردد به درگیری مدیران در بحث زلزله و از طرف دیگر یک مقداری بودجه کشور هم در مجموع کاهش پیدا کرده” اسم مدیران که وسط می آید، سراغ برنامه کلی اش برای تغییر مدیران و فرمانداران استان را می گیرم و اینکه تاحالا فقط یک معاونت استانداری تغییر کرده.... با لبخندی از من و افکار عمومی فرصت می خواهد و می گوید:” شما و افکار عمومی باید به ما فرصت بدهید چون حداقل شش ماه لازم است تا یک مدیر سایر مدیران را شناخته و بخواهد تغییراتی اعمال کند. یکی از تغییرات مهم تغییر معاون سیاسی بود که انجام شد و مشغول ارزیابی های لازم در این مسیر هستیم. از فشار احزاب سیاسی و اعمال دیدگاه سیاسی در انتخاب مدیران جدید می پرسم که با بالابردن سر نفی می کند و می گوید:” ملاک اصلی من برای انتخاب مدیران قدرت ریسک پذیری است و ضمن بهره گیری از نظرها و مشورت های دلسوزانه واقعا برایم فشار چه از ناحیه احزاب سیاسی و چه از نواحی دیگر مطرح نیست. مدیری که ریسک پذیر نباشد با شرایط کرمانشاه نمی تواند کار کند. ما نرخ بالای بیکاری بویژه در میان جوانان داریم و عملا در شرایط بحران هستیم و شرایط بحرانی و خروج از آن، مدیر ریسک پذیر می طلبد که تاوان هزینه ها را بدهد” از اولویت بومی و غیربومی بودن در انتخاب مدیران می پرسم با تردید می گوید:” اولویت با مدیران بومی است، اما اگر این را مدنظر قرار ندهیم ممکن است مدیران قوی تری انتخاب کنیم” از ضرورت تغییر مدیران می پرسم با نگاه عمیق و لحن تامل برانگیزی می گوید:” همین را بدانید در این زلزله تعداد مدیرانی که خوب کار کردند واقعا کم بودند” و به همین حد بسنده می کند. سرش را پایین می اندازد و برگه ها را بالا و پایین می کند...خیلی بی مقدمه می پرسم چطور نقدتان کنیم؟ با لبخند سرش را بالا می آورد. می گویم خودتان روی نقد و نقادی تاکید دارید حالا خودتان بگویید چطور نقدتان کنیم؟ با همان لبخند سریع می گوید:” هرجور دوست دارید نقد منصفانه کنید، واقعا از نقد منصفانه لذت می برم. بعد لبخندش بیشتر می شود و می گوید: ” اما اگر هم از نقد فراتر رفت و به تخریب هم رسید باز هم ایراد ندارد قضاوت را به مردم می سپاریم چون مردم آگاه و هوشیارند. من اصلا نگران نقد نیستم” از دیدش به کرمانشاه در این 100 روز می پرسم، اینکه کرمانشاه را طی این مدت چطور دیده؟ نگاهش را روی برگه ها متمرکز می کند و می گوید: “دارم یک کتاب راجع به خاطرات زلزله می نویسم، فکر کنم کتاب خوبی شود” سکوت می کند و بعد سریع و محکم می گوید: “یک ذره ای هوایش غبارآلود است و شفافیت های بسیاری پشت پرده این غبار وجود دارد، حیف نمی توانیم این غبار را کنار بزنیم و شفافیت ها بیرون بیایند، باید برویم جلو تا این شفافیت ها بیرون بیاید. زمان می خواهد. اگر از من بپرسند کرمانشاه چه سرزمینی است می گویم سرزمینی است که فرصت های بسیاری را سوزانده، کرمانشاه به استانها و منطقه غرب خدمات می دهد و ظرفیت های خوبی دارد که باید از آنها استفاده شود، اما در مجموع می توانم بگویم کرمانشاه آینده خوبی دارد” مدیردفتر حالا بعد از چندباری آمدن و رفتن و پنهانی وقت جلسه را متذکر شدن، این بار روی برگه کاغذ باز زمان جلسه بعدی را یادآوری می کند و جلوی ما بلند می گوید: “دیر می شود.” سوالاتم تقریبا به پایان رسیده، نیم خیز می شود که برود. می پرسم پشیمان نیستید؟ خیلی محکم سمتم نگاه می کند و با لحن جدی می گوید:”اصلا، به هیچ وجه پشیمان نیستم. نه تنها پشیمان نیستم بلکه انگیزه ام در این 100 روز 100 برابر شده” باید برویم و بگذاریم “هوشنگ بازوند” استاندار کرمانشاه به جلسه برسد. برگه ها را برمی دارد و سمت میز می رود و آماده رفتن به جلسه بعدی. ساعت از 7 شب گذشته.... منبع: گفتگو از محبوبه علی آقایی خبرنگار ایسنا درج شده توسط : امین آزادبخت (مدیر سایت ) ...
نه به تحریم جشنواره
در این دوره ها چگونه بوده؟ و به نظر شما دوره شکوفایی ارکستر ملی به لحاظ موسیقایی چه دوره ای بوده؟ همه عزیزانی که در هر برهه ای چوب رهبری ارکستر را در دست داشته اند و برای آن زحمت کشیدند، بسیار قابل ستایش است ولی مساله اصلی این است که بعضی وقت ها ارکستر ها بودجه لازم را برای جذب نوازنده، آهنگساز، تنظیم کننده، تبلیغات محیطی و ضبط آثار و پخش آن ها در جامعه ندارند به همین دلیل همیشه وضعیت ارکستر ...
در ماجرای قتل های زنجیره ای وزیر اطلاعات را هم دور زدند
که کار قلمی و کتابتی کمتر مورد توجه بود صورت گرفت البته باید به این نکته هم تآکید کنم که ریشه این حرکت به مرحوم آیت الله بروجردی، حضرت امام و علامه طباطبایی بازمی گردد و حدود سال های 32 و 33 تألیف و کتابت بسیاری از کتب به زبان فارسی توسط دست پروردگان آن بزرگواران صورت گرفت. *20 جلد تفسیر راهنما و چه 33 جلد تفسیر فرهنگ قرآن یادگار هاشمی این اندیشه و خلاقیت در آقای هاشمی ...
هاشمی گفت کارگزارانی ها در دولت اصلاحات به من نارو زدند/ برخی امروز جانماز آب نکشند و دهه 70 را بار دیگر ...
گیری یک نوع آقازادگی و تبارگرایی درکشور شد . مصباحی مقدم : من برای اینکه بتوانم روایتی درست از این مسئله بیان کنم به گفت وگوی خودم و مرحوم آیت الله هاشمی در سال 84 اشاره کنم؛ آقای هاشمی هنوز برای انتخابات ریاست جمهوری سال 84 اعلام کاندیداتوری نکرده بود که برای من زمانی را در نظر گرفتند که خدمت ایشان باشم که البته این گفت وگویک ساعت و ربع طول کشید. من در این جلسه از آیت الله هاشمی ...
در خانه هایشان آرام خواندند که کسی صدایشان را نشنود
اصلا در حال و هوای دیگری بودم. ساعت ها تمرین می کنم و انرژی من کم نمی شود. سال های سال تمرین می کردم چراکه موسیقی را آنقدر ارزشمند می دیدم که تصورم این بود که برای اینکه چهار نفر هنر من را بشنود نباید به سرعت آن را منتشر کنم باید به یک حد معقول برسد و بعد انتشار دهیم. امروز به هنرجویانم می گویم زود هنرتان را بیرون ندهید چون همان لحظه اول وقتی چند نفر بگویند بَه َبه تصور می شود که به حد اعلا رسیده ...
پشت پرده سیاست های انتخاب عکس در گاردین
را انتخاب کردید، چه ارتباطاتی با عکاس در طول فرایند پروژه داشتید و چرا در نهایت یکسری عکس های خاص را انتخاب کردید؟ وقتی بحث پوشش پروژه های طولانی تر پیش می آید، تنوع بیشتری برای راه های ارائه موضوع در اختیار داریم. اخیرا کریستین سینیبالدی، یکی از عکاسان آزادی که همکاری های منظمی با او داشته ایم، به همراه خبرنگاری به نام سیمون هتنستون و تصویربرداری به نام الک هیلی بر روی موضوع پیچیده ای کار ...
گفتگو با محافظ آیت الله هاشمی؛ از ترور تا اسکورت هواپیما
برای حفاظت سپاه جذب کنند. بعد از بررسی های اولیه مسئول مربوطه چند نفر از جمله اینجانب را احضار و به واحد حفاظت سپاه منتقل کردند. از سال 68 که ایشان رئیس جمهور شدند، بنده به تیم ایشان ملحق شدم. اطرافیان وقتی متوجه می شدند که در تیم ایشان فعالیت دارید چه مطالبی را می گفتند؟ فرد مسنی در اقوام داشتیم که از من می خواست ضمن انجام وظیفه حفاظتی از منش و رفتار ایشان الگو بگیریم و مطلب ...
ساحل تراکمه: غزل پاره اولین چراغ افروخته در سرای من است
به خیر گذشت. هنوز آن شعر را من و خواهرم حفظیم و گاهی با هم می خوانیم. (با بانگ توحید برخاستم از جا وضو گرفتم با شکر الله...) اما جرقه ی غزل پاره اتفاقی نبود. من شعر در قالب سنتی را از سه سال پیش، بعد از سالها کار کردن در قالب های آزاد شروع کردم. دوبیتی به معنای متوسعش نقطه ی شروع سنتی سرایی من بود و از همان ابتدا این که باید به وزن خاص رباعی و دوبیتی پایبند می شدم لجم را در می آمد. بعدها غزل ...
ضرورت رسیدگی به مسائل داخلی برای بهبود نظام سلامت
شرکت ها هم هم که حل شود، اما بعد از آن روی بحث تولید و صادرات جای کار زیادی وجود دارد و الان نسبت به 10 سال پیش که در این حوزه بودم، افراد زیادی وارد حوزه شدند و حالا باید روی برندینگ شرکت ها کار کنیم همچنین برای برندینگ می توان به قالب های هنری مختلف فکر کرد و باید نظمی در این زمینه ایجاد کنیم. وی عنوان کرد: فضای جامعه باید به بالا رفتن سطح کیفیت زندگی حرکت کند، اما عموما به مسائل سیاسی ...
کفاش: پای ما به تایلند باز است ولی به میانمار و یمن باز نیست
خب اکنون کار داعش روی نقشه تمام شده و دیگر داعشی وجود ندارد. امروز ما چگونه می توانیم برای بیست، پنجاه و صد سال آینده مان حرفی داشته باشیم؟ با این شرایط تحلیل شما چیست؟ ما چه چیزی را از دست داده ایم؟ براساس همین مواد موجود، چرا نویسندگان کاری نکردند؟ کفاش: من رویارویی قدرت ها در فصل معاصر از حیات بشر را رویارویی روایت ها می دانم. جنگ روایت ها. کفاش: این ...
اسلام در قرآن و حدیث خلاصه می شود/ آرزوی علامه طباطبایی
...> محصول متقنی مثل منشور جاوید کمتر پیدا می شود عبدالهادی فقهی زاده دربارۀ آثار حضرت آیت الله سبحانی گفت: من از جوانی شیفتۀ حضرتعالی و آثارتان بودم، فروغ ابدیت را با اینکه دانش آموز دبیرستان بودم اما سه بار هر دو جلدش را خواندم و مرحوم پدر من هم که طلبه بودند و مدتی قم حضور داشتند خدمت جنابعالی ارادت داشتند و ما در حج هم خدمت حاج آقای قاضی عسگر مستقیم و غیرمستقیم بهرمند از آثار حضرتعالی ...