سایر منابع:
سایر خبرها
حکایت طنز مدیریت با بوی کباب/محمد شریفی
آمدم و چند بیتی از غزلیات دل انگیز حافظ را با صدای نکره خودم زمزمه کردم تا بالاخره به سرزمین موعد رسیدیم . آقا چشمتان بد نبینید 60 تا 70 ماشین دولتی ، نیمه دولتی ، شخصی و ...متوقف شده جلویم رژه رفتند . به راننده گفتم متوقف کند و ایشان ترمز کرد. ازش پرسیدم جریان این همه ماشین چیست ؟ گفت : جلسه ی شورای اداری استان است و بابا ( منظور آقای یاوری) میزبان است. خیلی برآشفته شدم و گفتم ...
لاله واژگون شوی، ای پیچک!
بودیم و قیمتش از 250میلیون ناگهان کشیده بود بالا. و نمی دانسیتم چه شکلی پول را جور کنیم. اسد توی خونه به سوسن گفته بود من اگر مثل جمال شدم حق ندارید خانه را بفروشیدها، اون مال بچه هاست. هانیه گفته بود" تو اینجا توی سینه من یک قلب زاپاس داری بابا". قلب زاپاس ات را هانیه ما زیر خاک گذاشتیم و آمدیم...
کلیساهای خانگی شما را به چه محبتی دعوت می کنند؟
آدم خیلی معمولی بود که من را دوست داشت، اما من او را به اندازه او دوست نداشتم. گفتم: بابا به وصیت هم توجهی داشت؟ گفت: آری! یک وصیت نوشته که بعد از مردنش از صندوقش درآوردیم. در آن نوشته بود که در گوشه صندوقم حدود سیصد چک برگشتی دارم؛ از من جنس خریده اند و چک داده اند، اما پولش را نداده اند. وضعش نسبتاً خوب بود! به اینها قرآنی می گویند، نه به من؛ کجای من قرآنی است؟ من صد تومان ...
ناگفته های تکان دهنده پسری که پدر و مادرش را کشت
...> برای همسر و فرزندم در نزدیکی خانه پدرم خانه اجاره کرده بودم، اما برای مصرف موادم به پارکینگ خانه پدرم می رفتم. ساعت 11 صبح بیدار شدم و صبحانه خوردم . مادربزرگ و برادرم نبودند. رفتم پارکینگ خانه پدری ام، شیره تریاک مصرف کردم. قرصی که دوستم داده بود را خوردم تا شیره کمتر مصرف کنم که حالم بد شد و چشمانم قرمز شد . نیم ساعت نگذشته بود که پدرم آمد و موتور را در پارکینگ گذاشت. بساط موادم را به هم ریخت و ...
یادداشت | منبر در شهر(5)
...> " روز گذشته بعد از منبر، بزرگواری اومدن و به بنده گفتن که شما چرا حدیث میخونی؟ از این حرف تعجب کردم و با خودم گفتم که شاید درست متوجه منظورش نشده ام. منبر جای صحبت های شخصی نیست، اما صحبت ایشون در ذهنم دغدغه ایجاد کرد. چه پیش آمده که کلام امامان ما اینطور کم ارزش شده؟ اینکه جمله ای از یک دانشمند غربی بزرگ می شود و بیان آن نشانه فرهیختگی است و به احادیث اهل بیت بی توجهی می شود." سکوتی ...
چهار خواهری که زندگی شان را با چهار جانباز پیوند زده اند
صیاد شیرازی از ارتش به دیواندره آمدند. قرار شد همراه این عزیزان به سمت سنندج برویم تا در عملیاتی که پیش رو بود شرکت کنیم. 28 خرداد 59 با نیرو و مهمات به سمت سنندج حرکت کردیم. بعد از طی مسافتی حدود 18 کیلومتری در کمین ضدانقلاب افتادیم، در میان درگیری شدید نیرو های ما با ضدانقلاب خودرو ما با کوه برخورد کرد و به هوا بلند شد و بعد روی ما افتاد. دو مهره کمرم شکست. 28 خرداد 1359 در سن23 سالگی قطع نخاع شدم ...
راهکارهای موفقیت کرسی های آزاد اندیشی
... یکی از معضلات همین است که بچه ها فکر می کنند چون دانشجو هستند و سطح مطالعات شان پایین است و اساساً اندیشه ای ندارند که آزاد کنند از کرسی فرار می کنند. بعضی اوقات این به نیت ترس از خراب کردن نظام و انقلاب و عدم دفاع و... صورت می گیرد یا بچه ها می گویند خب چه کنیم اول برویم خودسازی فکری کنیم بعد هم حلقه ی مطالعاتی می گذارند بیش تر هم با موضوع اصول عقاید و هیچ گاه اساساً کرسی آزاد اندیشی ای ...
پیرامون آزاداندیشی و نظریه پردازی
می شود. این 3 تا کار گفتم قویا مردافکن است، نمی خواهم بگویم خیلی خیلی دشوار است می خواهم بگویم آن چیزی نیست که شما از بیرون دانشگاه بتوانید برنامه ریزی اش بکنید، بعد در دانشگاه انجامش دهید. این باید توسط خود استادها انجام می شد. چنین حس و حالی هم استادها ندارند، یعنی سر کلاس خودتان دارید می بینید که همان حرف هایی گفته می شود که از بچه های ترم های قبل هم بپرسید می گویند همین ها را به ما درس داده اند ...
آزاداندیشی اسلامی و روشنفکری دینی
؟ گفتم: آری, و من قصد داشتم قبل از آن که از نزد شما بروم, نظر شما را در این مورد بدانم. من در مسجد می نشنیم, مردی می آید و در موضوعی از من سؤال می کند. اگر بدانم تابع مکتب شما نیست. طبق مذهب خودشان فتوی می دهم. مرد دیگری می آید و می شناسم که دوستدار شماست, پس طبق آن چه از شما رسیده است, فتوا می دهم. مردی هم می آید که نمی دانم آیا از پیروان مکتب شماست یا مخالفین شما, پس می گویم: گروهی چنین می گویند و ...
نشست نقد و بررسی کتاب به سپیدی یک رویا در کتابخانه مرکزی شهرستان قدس ادبیات داستانی در خدمت مضامین مذهبی
ندارم که قبل از تمام شدن کتاب، آخرش را بخوانم. همین طور که داستان را می خواندم و جلو می رفتم، با روایت هایی روبه رو می شدم که آنان را از سالیان تحصیل، سخنرانی ها و ... به یاد داشتم البته منبعش را نمی دانستم. خیلی از حکایاتی که در کتاب آمده بود را قبلا نیز خوانده بودم اما دوست داشتم که بدانم منبع آن در کجاست. تا آخرین برگه کتاب صبر کردم و وقتی کتاب تمام شد، منابع را دیدم و واقعا از دیدن آن لذت بردم ...
کلیساهای خانگی شما را به چه محبتی دعوت می کنند؟/ آتش زدن 300 فقره چک برگشتی
مسیحی بودم و بعد شیعه شدم. عاشق شما هستم، اما مادری دارم که بالای نودسال دارد و مسیحی مانده است، چه کار کنم؟ فرمودند: با او یک جا زندگی می کنی؟ عرض کرد: بله. فرمودند: از او جدا نشوی! شراب می خورد؟ نه! گوشت خوک می خورد؟ نه! فرمودند: غذایت را از او جدا نکن، ظرف آبت را هم از او جدا نکن. او لذت می برد که تو از لیوانی آب بخوری که یک خرده آب خورده است؛ کِیف می کند که آبگوشت را با هم بخورید، یعنی دست تو در ...
تعداد پرونده ها حدود 900 هزار مورد افزایش داشته است
پرونده در قوه قضاییه می شود. مقصود این است که اگر پرونده ای در دادسرا مطرح شده و یک شماره خورده و در دادگاه عمومی و یا کیفری هم طرح می شود و بعد هم در تجدیدنظر و اگر به دیوان عالی رفت و نقص پرونده گرفته شد، هرکدام یک شماره خورده می شود؛ بنابراین ممکن پرونده یک شخص 6 یا 7 هفت بار محسوب شود و مقصود از 12 میلیون پرونده چنین کیفیتی است. وی ادامه داد: به هرحال با همین احتساب تکرار هم قوه ...
مسئولان تئوریست اقتصاد کشور را از حالت طبیعی خارج کرده اند
رابطه انجام شد که تاثیر نامطلوب آن را در حال حاضر در کشور در امر تولید و اقتصاد مشهود است ،اقدام شتاب زده در تعیین قیمت ارز به میزان 4200 تومان به لحاظ علمی جای بحث دارد و قبل از اعلام قیمت ارز باید تامل و کارشناسی می شد که آیا با این قیمت می توان تمام مطالبات نظام و مردم را پاسخ داد، در حرف اکثر مسئولان اعلام کردند می توانند با این تعیین قیمت امور را سامان دهند در حالی که در عمل اینطور نبود و ...
مرزبندی میان "خط امام" و "خط سازش"/ شهید بهشتی: خط سازش نزد امام خمینی، مطرود و ملعون است/ ماجرای تحقیر ...
روبه رو شد؛ البته نه به قصد استمداد و کمک گرفتن، بلکه به قصد قدرت نشان دادن و آگاهی نشان دادن. من باصراحت نظر خودم را در طول این مدت اعلام کردم. من طرفدار این نظر دوم هستم. من معتقدم در میدان سیاست و مبارزه و انقلاب، یک انقلابی می تواند با نمایندگان دشمن حرف بزند؛ به یک شرط؛ به شرط اینکه در این حرف زدن ذره ای از او چیزی نخواهد؛ هیچ چیز از او نخواهد؛ نه نظر بخواهد، نه کمک بخواهد؛ چون ...
پایتخت ، شهر آرزوساز ایران!
، او هم با من انس گرفت و چند ساعتی با هم بازی کردیم. در بین بازیها و گپ و گفت ها و سوالات کنجکاوانه او و پاسخ های غیرمانوس من برای او، با همان حس و زبان کودکانه از من پرسید تو تهران زندگی می کنی؟ گفتم بله! گفت برج میلاد را دیده ای؟ جا خوردم و گفتم دیده ام، چطور مگه؟ گفت من آرزو دارم برج میلاد را از نزدیک ببینم! او می دانست آرزو چیست و تصویر برج را هم دیده بود. من هم دانستم که تصویر تهران تا چه می ...
سینمای ما با ادبیات بیگانه است/ سفارش ارگان ها در دست کار نابلدان
دلیل اکثر آثاری که این روزها ساخته می شود، استانداردهای بین المللی را ندارد. فرنوش عابدی: با این وجود همین آثار گاهی تکنیک خوبی دارند. کیانوش عابدی: بله. من از همین موضوع استفاده می کنم و می گویم این روزها تکنیک رو به رو رشد اما بخش فیلمنامه و کارگردانی ما همچنان قد کوتاه است. پیشرفت تکنیک هم به این دلیل است که بچه های با استعداد مدام در حال به روز کردن خودشان هستند در عین حال ...
خرید با ارز جهانگیری؛فروش با ارز آزاد
حرف بزنیم. علیرضا از قدیمی های علاءالدین بود. به قول خودش سرد و گرم بازار موبایل را چشیده و این وضعیتی که حالا در آن است، برایش غیر قابل تحمل است. سیگارش رو داخل ته مونده لیوان چایی اش خاموش کرد و شروع کرد به حرف زدن و گفت: یک دعای معروفی هست که تو هیات ها همیشه آقای روحانی آخر جلسه می کنه و میگه خدایا مارو آنی و کمتر از آنی به خودمون وامگذار. همیشه می گفتم این آنی و کمتر از آنی یعنی چقدر ...
چاوش خوان مردم
زار و گریون یه گوشه خیابون . شب بود و شبگردی بارون و باد رد شدم و چشام به چشماش افتاد دیدم که زخماش همه از غربته مثل خودم خسته و بی طاقته دیدم و گفتم که نباید نشست یه کفش بیچاره رو دید و نشکست رفتم و گفتم که چرا نشستی تلف نکن عمرتو دستی دستی درسته که از همه تنهاتری اسیر این دردای زجرآوری . کفشای غیرتو ...
گزارشی از بند اعدامی های یک ندامتگاه/ از شغلی که زندگی زن را دگرگون کرد تا بی نمازی که نماز شب می خواند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بهارستانه به نقل از خبرگزاری فارس؛ ساعت هفت صبح است؛ در کنار خیابان ایستاده ام؛ خودروها یکی یکی از کنارم رد می شوند و بوق می زنند؛ جرأت ندارم مسیرم را بگویم؛ نگاهی به ساعت می کنم؛ 7 و 15 دقیقه است و یک ربع بیشتر فرصت ندارم؛ بالاخره به خودم جرأت می دهم و به یک خودروی عبوری دست تکان می هم؛ زندان راننده نگاهی به سر و وضعم می کند و ترمز می کند؛ بی آنکه علت رفتنم به زندان ...
صمد بهرنگی؛ نویسنده محبوب چریک ها
تکه نان خشکه، دو سه تا نعل اسب، مقداری ادویه و چند تا قوطی خالی روغن نباتی که از میانشان خش خش چندش آوری به گوش می رسید در اطرافش پراکنده شده بود... بچه را گرفت و روی زمین به پشت خواباند. قنداق را باز کرد. پای راست و دست چپ بچه را به هم نزدیک کرد و با دهان موچه کشید. بعد پای چپ و دست راستش را به هم نزدیک کرد و دوباره همان صدا را تکرار کرد. بلندش کرد و دو سه بار با کف دست به پشتش زد و رو کرد به ...
کوفتگی بیشتر از سوختگی
پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد. عزیز سری تکان داد و گفت ترکش خوردن پیشکش، بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون نازکشیدنه، بچه ها خندیدند و اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد؛ وقتی ترکش به پایم خورد، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و گذاشتند توی سنگر. ...
افشای ضعف های امنیت سایبری ایران مستقیم از آمریکا
های دسترسی به شبکه های ماهواره ای بود که با این ادعا، کاربر را به یک صفحه جعلی پرداخت هدایت کرده و اطلاعات کارت بانکی اش را می دزدیدند که اتفاقا این گزارش با استقبال خیلی خوبی روبه رو شد. دیده بان تلگرام به تدریج قدرت گرفت چون هیچ جای دیگر نیست که یک خط درباره امنیت سایبری بنویسد و اظهار نظر کند. علتش هم روشن است، بزرگ ترین کارفرمای شرکت های فعال این حوزه دولت است و این شرکت ها نیازی به ...
ماجرای جالب غذایی که معلوم نیست از کجا تهیه شد!/ استقبال هزاران دانشجو از برنامه های کانون مهدویت ...
دیگر فعالیت های این کانون، می توان به برگزاری نمایشگاه های فاطمی با عنوان های مختلفی چون گاهی زود دیر می شود و یا ردپا اشاره کرد. در این نمایشگاه ها سعی شده که موضوعاتی چون داعش، تاثیر شهدای مدافع حرم بر زندگی و اجتماع، تنهای حضرت علی(ع) و مظلومیت و شهادت فاطمه زهرا(س) به صورت تئاتر برای دانشجویان بیان شود و باید بگویم که 3 هزار نفر از دانشجویان از این نمایشگاه ها بازدید کرده اند. دانشجو ...
از شهرفروشی به جرم فروشی رسیده ایم
مفهوم پیاده رو می توان از مورد شهر پاریس مثال آورد. آنجا پیاده رو یک حیات اجتماعی و زندگی مستقل برای خودش را دارد. بخشی از پیاده رو محل نشستن است، مثل قدیم که کوچه چنین نقشی برای مردم ایران داشت و الان آن هم از بین رفته است. بخشی مربوط به رفت وآمد است. بخشی مربوط به بچه هاست. در قدیم، کوچه هم محلی برای تعامل آدم ها یا فضای بازی بچه ها بود. الان محل پارک ماشین است درحالی که شما حتی برای پارک ...
مروری انتقادی بر قرآن شناسی مجتهد شبستری
خدا هستند در این صورت روشن است که مصحف شریف با شش هزار و خرده ای آیات نمی تواند مصداق این اشارات باشد. آیات مصحف که اشاره نیستند. [5] خروج از مسیر اصلی بحث در این استدلال مشهود است. سخن در این بود که آیا ادله درون دینی کلام الهی بودن قرآن را تأیید و تصریح می کند. به وضوح نشان دادیم قرآن در آیات متعدد، قرآنی عربی را نازل شده بر پیامبر می داند. در گذشته گفته آمد که حقیقت وحی هرچه باشد و وجه ...
لباس عروس از تنم خارج نشده بود که مچ شوهرم را در اتاق خواب خواهرم گرفتم !
...: آن شب که خانه خواهرم بودیم یک رشته زنجیر و پلاک طلا در خانه آن ها گم شده است. من با شنیدن حرف های مادرم از کوره در رفتم و بلافاصله با خواهرم تماس گرفتم. متأسفانه احترام خواهر بزرگم را زیر پا گذاشتم. هر چه به دهانم رسید نثارش کردم و گفتم دیگر پا به خانه اش نخواهم گذاشت. این اولین مسئله جدی زندگی مان بود که منجر به ناراحتی و تنش شد. چند ماه بعد در مراسم جشن تولد مادرم حلقه انگشتری ...
جملات زیبا و ناب در مورد برادر
. برادر یعنی می تونی رو صورتت اشک های پاک شده رو ببینی. برادر یعنی می تونی اَداهای خودتو یه بارم خودت ببینی. برادریعنی می تونی همه سرکاری ها رو تجربه کنی. برادر یعنی می تونی باهاش همه جا بری. برادر یعنی می دونی بعد خدا و مامان و بابا یکی مراقبته. برادر یعنی غم دنیا هم سراغت بیاد؛ باز دلت قرصه و پشتت به برادرت گرمه. برادر یعنی همه چیز خلاصه می شه تو کودکی و بازی های بچگانتون. برادر یعنی حتی اگه ...
وجه نقد قبول نمی کنیم فقط کارت به کارت
موفقیت داداشت جون بدی؟ با بغض و گریه گفتم آره بابا. اره. گفت: پس زنگ بزن یه قاچاقچی اعضای انسان، خودت رو معرفی کن. این رو گفت و چشماش رو بست. داد زدم: باشه بابا. باشه. فقط شما چشمات رو باز کن. تو رو خدا بابا. یک هو پدرم بلند شد و گفت پس حله. رفت تلویزیون رو روشن کرد و گفت: بی زحمت قبل از اینکه بری، یه دستی به آنتن تلویزیون بزن. امشب کلمبیا بازی داره. می خوام بازی رو صاف ببینم. پایان پیام ...
هشتگ #چی_جا_گذاشتی
کرده بود. دماغش هم قرمز شده بود، چون وقتی بغض می کند قبل از جاری شدن اشک هایش دماغش قرمز می شود. - نننننننهههههه... نه، زن، آریان کو؟! مادرم که انگار برق سه فاز گرفته باشدش، جیغ کشیده و گفته بود: ای وای بچه ام! وای آریانم کو؟ بله، معما تازه مطرح شده بود؛ آریانم کو؟! این جمله ی کلیدی و مهمی بودکه بعد از یک ساعت ذهن پدر و مادر این جانب را به خود مشغول ...
بنی صدر تصور می کرد با رأی خود می تواند در برابر امام بایستد
غائله 14 اسفند سال 1359 نقاب از چهره بنی صدر برداشت و ائتلاف او و منافقین را برملا کرد. بنی صدر ابتدا با شعار حمایت از انقلاب وارد میدان شد و سعی کرد چهره ای انقلابی از خود نشان دهد. او دائماً از وحدت حرف می زد، اما عملاً عامل تفرقه بود. او از ابتدا با منافقین رابطه تنگاتنگی داشت، اما با توجه به موجه نبودن بسیاری از چهره های منافقین در بین مردم، این رابطه را آشکار نمی کرد ...