اعترافات تلخ یک زن متاهل درباره روابط خیابانی اش!
سایر منابع:
سایر خبرها
فیلسوف عقل را زنده می کند/ تفاوت های دینانی با متفکرین غرب
دینانی علاقه مند است، ادعای غلطی کرده است. دیروز بعد از خواندن این کتاب مطالبی را به خود ایشان گفتم که الان می خواهم اینجا بگویم. چند روز پیش جلسه ای مربوط به یک استاد فلسفه بودم. این کتاب را به او دادم و گفتم این کتاب را خوانده ای؟ گفت بله. وجود رابط را برای او آوردم و گفتم از این چه می فهمی؟ هر کس فلسفه می خواند باید وجود رابط را بداند. وی با اشاره به این که چند سالی است دینانی مباحثی ...
مصاحبه جنجالی رویانیان؛ فقط با دایی برمی گردم
، اما راضی نشدند و مرا مجبور کردند تا خانه ام را بفروشم. * در جریان دادن بنز و پورشه توسط باشگاه به برخی بازیکنان نبودم و این موضوع ارتباطی به من نداشت. * سه سال مدیرعامل پرسپولیس بودم، اما یک ریال از این باشگاه حقوق نگرفتم. * وقتی پول بازیکنان را دادم به آنها گفتم دیگر نمی خواهم روی تان را ببینم و دیگر هم ندیدم. * غیر از منزلم 200 متر زمین در پرند به ...
کودک آزاری؛ پرده ای سیاه از سکانس آسیب های اجتماعی
اعترافاتش می گوید: حدود شش ماه قبل به خاطر اعتیاد خودم و ازدواج مجدد شوهرم از بیرجند به مشهد آمده و با پویا آشنا شدم. او از قاچاقچیان مواد مخدر بود. پسر جوان وقتی از وضعیت من باخبر شد برایم یک آپارتمان اجاره کرد. روز 13 فروردین سراغم آمد تا به گردش برویم. دخترم شروع به گریه کرد. پویا هم عصبانی شد و با شلنگ چند ضربه به سر او زد. خواستم مقاومت کنم که پویا مرا در داخل اتاقی زندانی کرد. با رفتن او دست ...
درد و رنج بانویی که از بهائیت به اسلام پناه آورد
. گفت وگوی اجمالی ما با او را در آستانه سالگرد میلاد پیامبر رحمت، حضرت محمد (ص) بخوانید تا در آینده ای نزدیک، به امید گفت و شنودی مشروح تر، سخنان او را مطالعه کنید. خانم ضیایی! آیا شما هم مثل سایر پیروان بهاییت در خانواده ای زاده شدید که حق انتخاب ندارند؟ بله دقیقا مثل سایرین، من در سال 1348 در یک خانواده بهایی نسبتاً متمول متولد شدم و آخرین فرزند خانواده نیز بودم. در ...
مطهری: خیلی ها خطر را درک نمی کنند/ مجلس تضعیف شده
این قالب ها نبودم. اینکه از آن طریق وارد مجلس شدم، به معنای داشتن تعصب گروهی نیست. این موضوع را قبلا توضیح داده ام که آن موقع رئیس ستاد بزرگداشت شهید آیت الله مطهری آقای مصلحی بود. چند ماه قبل از انتخابات که تصمیم گرفتم کاندیدا شوم، موضوع را به او گفتم. آنها هم اسم ما را در فهرست گذاشتند. حالا فرض کنید من به آقای عسگراولادی می گفتم و در فهرست پیروان امام و رهبری می رفتم یا آن گروه سوم که اسمشان ...
اظهارات علی مطهری درباره FATF، مرگ آیت الله هاشمی، حجاب و...
رئیس ستاد بزرگداشت شهید آیت الله مطهری آقای مصلحی بود. چند ماه قبل از انتخابات که تصمیم گرفتم کاندیدا شوم، موضوع را به او گفتم. آنها هم اسم ما را در فهرست گذاشتند. حالا فرض کنید من به آقای عسگراولادی می گفتم و در فهرست پیروان امام و رهبری می رفتم یا آن گروه سوم که اسمشان یادم نیست. به هرکدام می گفتم اسمم را می گذاشتند: بنابراین هیچ تعمدی نبود که از این راه وارد شوم؛ البته آن موقع مواضعم نزدیک به ...
هیاهوی قطعه سازان در سکوت خودروسازها/ کارت سوخت؛ مانعی برای قاچاق بنزین/ روحانی بقیه لیبرال ها را برکنار ...
در آستانه تعطیلی قرار می گیرد. شاید این نگاه به مساله بسیار خرد باشد اما واقعیت این است که در سطوح بالاتر بنگاهی هم همین مساله در حال رخ دادن است. دولت تلاش داشت مشکل ارز را با سیاست های تجاری حل کند و همین موضوع باعث اخلال در امر صادرات شد و بار تقاضایی که صادرات آن را جبران می کرد برداشته نشد. در نتیجه بنگاه ها به سمت رکود میل می کنند. اگر مساله به صورت کلی نگاه شود، بحران جدی اقتصاد ...
از استقلال رفتم فوتبالم تمام شد ؛ نمی خواستم بعد از استقلال پیراهن هیچ تیمی را بپوشم
بالاخره باید یک روز این اتفاق می افتاد. چهار، پنج روز بود که در این باره با خانمم بحث می کردیم و بالاخره به این جمع بندی رسیدیم که این کار را انجام دهم. بهتر است که آدم با خوش نامی از فوتبال برود. خوب نیست آدم به تیم های مختلف برود و وجهه اش بیشتر خراب شود.
باید برای منا کاری می کردیم
در نخواهد برد. این جملاتش مرا دیوانه می کرد. الان مهم ترین دغدغه من این است که چرا دولت در مورد این قضیه هیچ وقت صحبت نکرد؟ شخص اول مملکت دستور دادند یک کارگروه تشکیل بدهید، یک گروه حقیقت یاب که بروند و ببینند حقیقت ماجرا چه بوده است. چرا تشکیل نشد؟ چرا فیلمی در مورد این موضوع ساخته نشد؟ 475 نفر کشته شدند، الان سه سال گذشته است. چرا هیچ کس در مورد این موضوع حرف نمی زند؟ چرا حتی یک مستند ...
آنچه از حضور زنان در بازی پرسپولیس – کاشیما نمی دانید
ایرانیان می رفتم و تعدادی دختر در جهت مخالفم می آمدند. به آنها گفتم من اشتباه می روم یا شما؟ با خنده جواب دادند داریم می رویم سمت ورزشگاه. کاش می گذاشتند آن خنده ها باقی بماند! لیست 400 نفره را صد بار گشتم اما اسم من توی آن نبود. جزو گروه همیار هوادار که سبز پوشیده بودند و راحت رفتند داخل هم نبودم و چون می خواستم هر طور شده به آرزویم برسم سکوت کرده بودم و تسبیح می چرخاندم. آنقدر که آن روز به ...
وظیفۀ شعرا نیست که خودشان را معرفی کنند/دهه 80 نقطه عطف مداحی بود
آقایان را جلب کنم. شروع کار این بود که می خواستم در ابتدا نظر علما را جلب کنم. این شد که آقای زنگه هم زمان گذاشتند، هر چند صباحی می گفت: رهایش کن. مداحی ات را بکن. ولی بین بچه هایی که در آن سال ها با ایشان مانوس بودند، من جزو سمج ها بودم؛ یعنی مرا از در می انداخت بیرون از پنجره می آمدم داخل. اتفاقی فقط برای مصرف مسجد محله و مخاطبی که داشتیم شروع کردیم، بعد کم کم جزو دغدغه های من شد. تا اینکه کاری ...
از رویای 17 سالگی و ازدواج موفق تا قهرمانی جهان روی ماسه های ساحلی و نظارت در فینال جام ملت های آسیا
را داشته باشند طبق یک الگوریتم مشخص از تیم ملی کشورمان حذف خواهند شد. در کار حرفه ای تمام تمرکز بازیکنان باید تنها به روی موفقیتشان باشد تا همانند چند سال اخیر موفقیت های پر رنگ جهانی را برای کشورمان رقم زنند. من نیز در تلاش خواهم بود تا رابطه محبت آمیزی با بازیکنان تیم ملی کشورمان داشته باشم و از هیچ کمکی به آن ها دریغ نکنم. حضور بانوان در عرصه مدیریتی پیشرفت و موفقیت را دوچندان می کند ...
نویسنده گیلانی: جای شهدای مدافع حرم در آثار نویسندگان کشور خالی است
به اسم آقای حسینی در آمل کارمند یک بانک است و این تمام اطلاعاتی بود که از وی در اختیار داشتیم بنابراین با همین مقدار اطلاعات اندک عازم مازندران شدیم زمانی که به آمل رسیدیم یکی از دوستان برای صبحانه و خرید چند قلم وسیله به داخل مغازه ای رفت. روبه روی آن مغازه بانکی قرار داشت که توجه مرا به خود جلب کرد به طوری که ناخودآگاه خود را جلوی درب ورودی آن دیدم، داخل بانک شدم و به طرف یکی از ...
نویسنده گیلانی: جای شهدای مدافع حرم در آثار نویسندگان کشور خالی است
یکی از دوستان برای صبحانه و خرید چند قلم وسیله به داخل مغازه ای رفت. روبه روی آن مغازه بانکی قرار داشت که توجه مرا به خود جلب کرد به طوری که ناخودآگاه خود را جلوی درب ورودی آن دیدم، داخل بانک شدم و به طرف یکی از کارمندان بانک رفتم و گفتم که از گیلان برای دیدن یکی از دوستان شهید خوش سیرت به اسم آقای حسینی که کارمند یک بانک است آمده ام؛ آن شخص همان آقای حسینی همرزم شهید خوش سیرت بود. ...
از اعتر اف تا انکار جنا یت
ازدواج و شوهرت بگو. من و شوهرم احسان، چند ماه با هم دوست بودیم تا این که به خواستگاریم آمد و ازدواج کردیم. خیلی به هم علاقه داشتیم. حاصل این ازدواج یک پسرهشت ساله به اسم باربد است. چرا معتاد شدی؟ احسان معتادم کرد. دو ماه بعد از به دنیا آمدن باربد، کم کم احساس کردم مواد مصرف می کند. هفته ای یک بار. وقتی باربد دو ساله شد، متوجه شدم که اعتیاد زندگی مان را ویران کرده است ...
درد و رنج های بانوی بهایی که به اسلام پناه آورد
... گفت وگوی اجمالی ما با او را در آستانه سالگرد میلاد پیامبر رحمت، حضرت محمد (ص) بخوانید تا در آینده ای نزدیک، به امید گفت و شنودی مشروح تر، سخنان او را مطالعه کنید. خانم ضیایی! آیا شما هم مثل سایر پیروان بهاییت در خانواده ای زاده شدید که حق انتخاب ندارند؟ بله دقیقا مثل سایرین، من در سال 1348 در یک خانواده بهایی نسبتاً متمول متولد شدم و آخرین فرزند خانواده نیز بودم. در نتیجه ...
اظهارات علی مطهری درباره FATF، مرگ هاشمی رفسنجانی، حجاب و...
رئیس ستاد بزرگداشت شهید آیت الله مطهری آقای مصلحی بود. چند ماه قبل از انتخابات که تصمیم گرفتم کاندیدا شوم، موضوع را به او گفتم. آنها هم اسم ما را در فهرست گذاشتند. حالا فرض کنید من به آقای عسگراولادی می گفتم و در فهرست پیروان امام و رهبری می رفتم یا آن گروه سوم که اسمشان یادم نیست. به هرکدام می گفتم اسمم را می گذاشتند: بنابراین هیچ تعمدی نبود که از این راه وارد شوم؛ البته آن موقع مواضعم نزدیک به ...
از امانت تا خیانت همراه با آیه، روایت و داستان
کلی از طرف آنها نا امید شدم نقشه ای کشیدم و آن را عملی ساختم. نقشه این بود که: خمره بزرگی را پر از شن و قلوه سنگ نمودم، سپس سر آن را پوشاندم و در زیر بسترم دفن کردم. چند روز بعد همان طور که در بستر بیماری افتاده بودم، عمویم را خواستم و گفتم: ای عمو. چند وقت پیش بسفری رفتم. در آن سفر گنج عظیمی یافتم آن را با خود آوردم و فعلا در جایی پنهان کرده ام. چون می بینم بیماری ...
بازمانده از مرگ
آورده است و کنار محسن و دخترشان در نمایشگاه حضور دارند. او و دخترش چراغ روشن محسن در روزهای تاریکی اش بودند. زن جوان و دخترش هر مانعی را پشت سر گذاشتند تا محسن را به شرایط عادی زندگی بازگردانند و در این کار موفق شدند. همسر محسن می گوید: خیلی ها از من می پرسند چطور راضی به ادامه زندگی با محسن شدم. راستش را بخواهید من همیشه خودم را جای او گذاشتم و از خود پرسیدم اگر این اتفاق برای من می ...
از استقلال رفتم داستان فوتبالم تمام شد/ دینم را به استقلال ادا کردم
توانستم چند سال دیگر بازی کنم. بدنم هنوز توانایی انجام بازی را داشت اما نمی خواستم هواداران مرا در چند پیراهن مختلف ببینند. این کار باعث می شد ارزش پیراهن استقلال کمرنگ شود بعد از رفتنت از استقلال چند بار مقابل این تیم بازی کرده ای؟ یک بار فقط با پیراهن صبا مقابل استقلال بازی کردم که آن همه حرف و حدیث پیش آمد. برای کلاس های مربیگری هم ثبت نام کرده ام. باید در کلاس C حضور یابم و ...
باید برای منا کاری می کردیم
رخ داد، ناگهان فضا، امنیتی شد و خیابان ها را بستند. مادرم به من زنگ می زد و می گفت دیگر امیدی ندارم که بتوانم ببینمتان یعنی با توجه به اتفاقات پیش آمده برایش مسجل شده بود دیگر جان سالم به در نخواهد برد. این جملاتش مرا دیوانه می کرد. الان مهم ترین دغدغه من این است که چرا دولت در مورد این قضیه هیچ وقت صحبت نکرد؟ شخص اول مملکت دستور دادند یک کارگروه تشکیل بدهید، یک گروه حقیقت یاب که بروند و ...
محمد بنا: فکر نمی کردم دوباره به کشتی برگردم/ سلیقه من با رسول جور نبود
خادم گفت آن ها گوش دادند و در نهایت نتیجه این شد. الان یک سوال مهم وجود دارد و آن هم میزان اختیاراتی است که شما دارید. بنی تمیم چه وعده ای به شما داده است؟ اگر قرار بود که تحت هر شرایطی کار کنم که عین هفت سال گذشته را هم کار می کردم. کسی مرا بیرون نکرد، خودم رفتم. سدهایی را جلوی راه من گذاشتند. در این سال ها خیلی از مسائل اشتباه بود که اگر می خواهیم در توکیو نتیجه بگیریم باید ...
ضرورت تغییر و نوآوری در ادبیات دینی و رویکردها در ارایه دروس معارف اسلامی
یأس و ناامیدی مطرح شده، باید این موضوع در حوزه اخلاق در اولویت قرار داده شود. معیار سوم: توجه به کانون فعالیت های دشمنان و شبهات رایج آنان. دشمن اگر شبهه ای را شایع کرده است، به نوعی باید در درس های مرتبط و متناسب با القائات او به آن پاسخ داده شود. اگر دانشجو اینجا جواب آنها را نگیرد کجا باید جوابش را بگیرد؟ چه باید کرد؟ استاد با این سه شرط و سه معیار باید درس ...
دهه 80 نقطه عطف مداحی بود
را جلب کنم. شروع کار این بود که می خواستم در ابتدا نظر علما را جلب کنم. این شد که آقای زنگه هم زمان گذاشتند، هر چند صباحی می گفت: رهایش کن. مداحی ات را بکن. ولی بین بچه هایی که در آن سال ها با ایشان مانوس بودند، من جزو سمج ها بودم؛ یعنی مرا از در می انداخت بیرون از پنجره می آمدم داخل. اتفاقی فقط برای مصرف مسجد محله و مخاطبی که داشتیم شروع کردیم، بعد کم کم جزو دغدغه های من شد. تا اینکه کاری نوشتم و ...
جنازه ام را عقب نفرستید تا عروسی خواهرم برگزار شود
سیاسی گرایش یافت. نقل است که با وجود کمی سن، هرگاه از تهران به روستا می آمد علیه شاه صحبت می کرد و عکسهای شاه را از کتابها پاره می کرد. وی که تظاهرات و راهپیمایی مردم را در تهران تجربه کرده بود، هر وقت به ده می آمد به افشاگری علیه شاه دست می زد. به تدریج، تحول روحی قابل توجهی در وی پدیدار شد. حمزه از لحاظ اجتماعی، مهربان، خوش برخورد و معاشرتی بود. به صله رحم بسیار اهمیت می داد. به افراد ...
دکوراسیون منزل با رنگ آبی، خانه زوج مشهدی با وسایل بومی!
زینب و مرتضی در یک نگاه تعداد افراد ساکن: 2 نفر شغل خانم خانه: مدرس نقاشی/ شغل همسر: بازاری، آزاد موقعیت شهر: مشهد/ محله: صیادی شیرازی متراژ فضا:100 متر مربع سال ساخت: 1384 طبقه دوم ملک اجاره ای تعداد اتاق خواب: 2 خوابه تعداد سرویس بهداشتی: یک عدد سبک دکوراسیون: تلفیقی رنگ های غالب: آبی ویژگی برجسته طراحی: استفاده از وسایل بومی طراح: زینب محمودی مدت زمان دکوراسیون داخلی: تقریبا دو ماه ...
بیوگرافی تمام بازیگران سریال حوالی پاییز + خلاصه داستان
این موضوع هم باید بگویم که من دو سال می شد که از گروه پیمان ابدی جدا شده بودم بعد از جدا شدنم رامبد جوان اجازه داد که در کارهای او بدلکاری کنم درواقع او به من اعتماد کرد اما من در همان کار دچار آسیب دیدگی شدم به طوریکه دستم شکست و روحیه ام را از دست دادم. اما درهمان حال که دستم در گچ بود رامبد جوان به من گفت که دریک تیزر برای او کار کنم باوجود شکستگی دستم آن کار را پذیرفتم و آنرا به ...
اعترافات زن متاهل درباره روابط خیابانی اش
کرد اما نگاه های عاشقانه اش برایم بی معنی بود. فریبرز مرا ترغیب به بارداری می کرد تا شاید وجود فرزندی زیبا، رابطه ما را استحکام بخشد اما من مخالف این موضوع بودم تا این که در فضاهای مجازی با گروه هایی مختلط آشنا شدم که هفته ای یک بار در یکی از پارک ها یا کافه رستوران های مشهد قرار می گذاشتند و چند ساعتی را خوش می گذراندند سپس تصاویر و تعریف و تمجید از این دورهمی را در کانال به اشتراک می گذاشتند ...
کمرانی : عاشق پرواز و هیجان هستم
...، صخره نوردی، برنامه های آینده اش و اینکه به پرواز خیلی علاقه دارد، حرف زد : * ورزش را از چند سالگی شروع کردی؟ در4 سالگی به خاطر شیطنت هایی که داشتم، مشاور از خانواده ام خواست مرا در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کنند. در کلاس آموزش ژیمناستیک ثبت نام و تا 9 سالگی ژیمناستیک کار کردم، اما وقتی در یک مراسم رزمی کاران را دیدم مبارزه می کنند به ورزش های رزمی علاقه مند شدم و به رغم اینکه پدرم با ...
مصائب افشاگری جوادی و کله پاچه صبحگاهی ...!
امیدآفرین بود. اما من که کماکان دنبال ناز و نوزکردن بودم جواب دادم:ممد از آقای رئیس جمهور تشکر کن . من قند و چربیم بالا هست . اهل کله پاچه نیستم. شریعتمداری عصبانی شد و یک فقره فحش آب دار نثارم کرد و رفت. چند دقیقه ای که گذشت دیدم محمدجواد ظریف آمده و اصغر، اصغر می کند. رفتم پشت پنجره و گفتم: جان دلم ممد جواد. امر بفرما! وزیر محترم امور خارجه در زمره معدود وزیرانی است که مردم هنوزم دوستش دارند، دستی ...