سایر منابع:
سایر خبرها
پرورش رفتار پایدار
افرادی که از آن ها خواسته نشده بود که این نامه را امضا کنند، کمک هایی را ارائه دادند. در موردی دیگر، با ساکنین بلومینگتون، ایندیانا، تماس گرفته شد و از آن ها پرسیده شد که آیا بنا به فرض حاضرند سه ساعت از زمان خود را به عنوان داوطلبی که به جمع آوری پول برای انجمن سرطان آمریکا می پردازد فعالیت کنند. سه روز بعد شخص دیگری دوباره با این افراد تماس گرفت و مشاهده شد که آن ها بیش از گروه دیگری از ساکنین ...
استناد امام رضا به نبوت حضرت عیسی برای شبهه امامت فرزندش
عمل خود دارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب صید را کشته یا در روز؟ مُحرِم در حال عمره بوده یا حج؟ "[2] با این فروضی که امام جواد علیه السّلام برای مسأله طرح کرد، یحیی حیرت زده و درمانده شد تا جایی که همه حضار از رنگ باختن چهره اش شکست او را به وضوح دریافتند. آنگاه امام از یحیی بن اکثم پرسید: مرا از مردی خبر بده که زنی در اوایل صبح بر او حرام بود، روز که بالا آمد آن زن بر وی حلال شد و ...
مادربزرگ ونوه هایش سند نجات عروس را امضا کردند
اخبار معاصر :پنجم مردادماه سال 87 مأموران پلیس نهاوند در جریان کشف جسد مردی در دره ای قرار گرفتند. مأموران با حضور در این دره پی بردند مردی به نام رحمت بعد از قتل در آنجا رها شده است. برادر رحمت در تحقیقات گفت: برادرم بازنشسته آموزش و پرورش بود و از چند روز پیش خانه اش را ترک کرد. با همسر و بچه هایش خیلی جست وجو کردیم اما نشانی از او پیدا نکردیم. گزارش پزشکی قانونی نیز نشان ...
جوان ترین امام
بغداد شد به ظاهر مورد احترام قرار گرفت، سپس معتصم به وسیله غلام خود “اشناس” شربتی برای امام فرستاد، شاید معتصم در یک روز سه بار به مسموم ساختن امام علیه السلام اقدام کرده است تا مطمئن شود به هدف خود می رسد وقتی اشناس شربت را به خدمت آن حضرت آورد، عرض کرد: این شربتی است که خلیفه برای خود ساخته است و پیش از شما خود و گروهی از بزرگان از آن نوشیده اند و امر کرده است شما هم آن را با ...
شهر جیزره پس از هشت روز درگیری و مقررات منع عبور و مرور
رسانه های ترکیه به دنبال لغو مقررات منع عبور و مرور از جیزره منتشر کرده اند، تکان دهنده است و شهر نمود یک شهر جنگ زده دارد. همه جا پوکه های سلاحهای سنگین، در و دیوار، خودروها، خیابانها و کوچه ها همه نشانه های درگیری شدید را دارد. روز گذشته بخشی از خطوط انتقال برق و لوله کشی آب شهری که براثر بمب گذاری ها و انفجارات و احداث خندق در راه ها، تخریب شده بود، تعمیر شد و مردم روز گذشته برای اولین بار دور از ...
زندانی که بشود داخل آن سکه برد,زندان نیست,کویت است/غرضی لامپ خانه اش را هم نمی تواند عوض کند و شده مهندس ...
برادرتان مجتبی بودند، رد پایی از آقای هاشمی را در آن ماجرا نشان می دهند. شما که شاهد عینی ماجرا بودید چه دیدید؟ آن شب تقریباً همه مسئولان به منزل ما آمدند. همه هم مضطرب بودند. آقای مهندس بازرگان آمد. همکارانش آمدند. مرحوم دکتر بهشتی آمد و واقعاً هیچ کدامشان هم نمی دانستند مجتبی را کجا برده اند؟ بعد از اینکه بچه های ما غرضی را دستگیر کردند و آوردند، آقای هاشمی هم آمد! آقا به شدت عصبانی بود ...
کامران ملک پور گمنام ترین سردار شهید گیلانی/ فرمانده ای که نخواست رازش فاش شود
شما را در جریان حال خود بگذارم. من مدتی بودم می خواستم که نامه بنویسم ولی آدرس منزل را نداشتم تا اینکه امروز تلفن زدم به مهناز و آدرس منزل را گرفتم. مهناز هم آدرس خونه را نداشت به هر حال من دیگر اینجا ماندگار شدم تا اینکه یا پیروز شویم و به خانه برگردیم یا اینکه خداوند سعادت شهادت را نصیب من بکند و تا آخرین قطره خونم برای این انقلاب و اسلام پایداری خواهم کرد. مادر عزیز! این ...
انقلابی که پیروز شد و رژیمی که به وحشت افتاد ؛ حمایت نظامی ایران از چریک های مبارز شیطان را تکان داد !
انقلاب اسلامی می باشد از افسران قدیمی ارتش بود که در زمان حکومت دکتر محمد مصدق ریاست شهربانی شیراز را به عهده داشت و بعد از کودتای 28 مرداد دستگیر شد و به زندان افتاد وی در سال 1340 به علت مخالفت با رژیم پهلوی بازنشسته و مجدداً روانه زندان گردید او مدتها در زندان قزل قلعه در زندان انفرادی به سر برد و پس از آن توسط رژیم سابق ممنوع الخروج بود و تحت نظر قرار داشت گفتنی است در فاصله پیروزی انقلاب ...
چهل نکته برای تربیت بهتر کودکان
فرزندان خود محول کنند . این کار به آنها این امکان را می دهد که گوشه ای از بار مسوولیت خانواده را به دوش گیرند . 11-هماهنگی والدین از لحاظ نوع تربیت بچه ها کاملا ضروری است اختلاف سلیقه و نظر والدین در کار تربیت می تواند به بچه ها از جهات مختلف صدمه وارد کند و در مقابل اتفاق رای در کار تربیت جزء ضروریات پرورش فرزند است و اگر پدر و مادر در رفتار با کودک خود ، هر روز یک جور عمل کنند ، این ...
خوبه بیام زیر عکس عمه ات کامنت بگذارم؟
...> سیاست شب: اولا باید مشخص بشه چرا از بین این همه میوه، زردآلو خریداری شده؟ زردآلویی که "هسته"دارد و رنگش همچون "کیک زرد"، زرد است. چرا از بین اینهمه میوه گلابی نه؟ زالزالک نه؟ دوما باید مشخص شود چرا این بچه قصد سیاه نمایی داشته است؟ یعنی جامعه اینقدر گدا دارد که در چند قدم که به منزل رسیده اند کل زردآلوها غیب شده است؟ *** آن آقایی که دیگر رفته است: از ساعت چنده اومدی اینجا کامنت گذاشتی؟ هشت؟ هفت؟ شیش؟! اصلا اینقدر کامنت بگذار که کامنت دونت پاره بشه. اصلا خوبه منم بیام زیر عکس عمه ات کامنت بگذارم؟ ...
تازه دامادی که دو ماه پس از ازدواج شهد شهادت نوشید
: اشتباه نکنید این سرزمین برای سرخ پوستان است و این سفیدپوستان هستند که به سرزمین آنها تجاوز کرده اند و آنها را وحشی می خوانند. بعد از انقلاب هم هنگامی که بنی صدر برای انتخابات ریاست جمهوری کاندید شده بود، به همه ما گفت: به بنی صدر رأی ندهید، او شایسته نیست. فرار از سربازی در ایام انقلاب برای رودررو نشدن با مردم در ایام انقلاب از فعالان مبارزات بود و در تظاهرات شرکت می کرد و یک بار ...
روایت موسوی تبریزی از اسدالله لاجوردی
...، تقاضا کرده بودم هفته ای دو، سه روز به زندان بیاید و مسائل رفتاری را نظارت کند. ایشان سه، چهارماه آنجا بودند و بعد به دلایلی، دیگر نیامدند و از برخی رفتارها اظهار نگرانی کردند و بعضی از مسائل را به مجلس منتقل کردند که حساسیت هایی بین نمایندگان ایجاد شد. نمایندگان درخواست کردند که گروهی برای تحقیق و تفحص از زندان ها- مخصوصا زندان اوین - تشکیل شود. اما برای برانگیخته نشدن حساسیت های جامعه و دیگر ...
وقتی کلاس استادقرائتی به فریاددونامزدرسید!
سخن نتیجه و رمز پیروزی یا شکست انسانی است. از مهمان به خاطر بدقولی معذرت خواهی کردم در منزل مهمان داشتم، به آنان وعده داده بودم ساعت 6 خودم را می رسانم، ولی به دلیل ترافیک و مشکلاتی در مسیر، ساعت 5/ 6 رسیدم. مهمان پرسید: چرا دیر آمدی؟. گفتم: در راه چنین و چنان شد. گفت: سؤالی دارم؛ گفتم: بفرمایید. گفت: اگر شما با مقام معظم رهبری ساعت 6 ملاقات داشتی چه می کردی؟. گفتم: سر دقیقه ...
جملاتی که مردان را به مرز جنون و دیوانگی می کشاند
نگویید تو همیشه همین جوری هستی. صریح باشید و از کلی گویی پرهیز کنید. این راه بهتری برای رسیدن به یک و موفق است. برای تغییر یک رفتار به خصوص مثلا دیر به منزل آمدن، بی توجهی به تکالیف و امور مدرسه بچه ها و برنامه ریزی جهت تعطیلات آخر هفته سعی کنید، مورد به مورد و مرحله به مرحله با جزیی نگری پیش بروید تا حرف های کلی شما روان همسرتان را به هم نریزد. 9٫ از دستت خسته شدم ...
تصاویر/تاثیرگذارترین،معروف ترین و تلخ ترین تصاویر تاریخ بشر
متهم به جنایت را که اصطلاحا "لینچ" نامیده می شد، نشان می دهد. این دو نفر به وسیله انبوهی از مردم از زندان ایالتی به صورت غیرقانونی و به زور بیرون آورده شدند و بعد از شکنجه به دار آویخته شدند. عکس مشهور به "مادر مهاجر" از "دوروتی لنگ" عکاس روزنامه سانفرانسیسکو در سال 1936 و دوران رکود بزرگ؛ این عکس فقر و بی پناهی یک مادر و فرزندان بی بضاعتش را در اردوگاه "نیپومو" نشان می دهد. عکس ...
روایت موسوی تبریزی از اسدالله لاجوردی
آشنایی شما با آقای لاجوردی از چه زمانی آغاز شد؟ من از زمانی که ایشان دادستان تهران شد با او به صورت حضوری آشنا شدم، قبل از آن، من حاکم شرع دادگاه های آذربایجان شرقی و غربی بودم. البته پیش از آن اسم لاجوردی را شنیده بودم؛ از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب بودند، از اعضای مؤتلفه اسلامی و آدم مبارزی بود. اما به طورکلی من در این حد او را می شناختم و هنوز ایشان را ملاقات نکرده بودم. اولین بار سال 59 به واسطه پرونده سعادتی با او ملاقات کردم. در آن زمان آیت الله بهشتی رئیس قوه قضائیه و مرحوم قدوسی دادستان کل انقلاب بودند، هر دو این بزرگواران از من خواستند که پرونده سعادتی را بر عهده بگیرم. از تیر 58 تا اوایل سال 59 قاضی دادگاه های انقلاب در آذربایجان غربی و شرقی بودم. از طرف امام این سمت برعهده من گذاشته شد. اواخر سال 58 نامزد نمایندگی مجلس از تبریز شدم و به تهران آمدم. البته امام به من دستور داد که تبریز را رها نکنم و حکم داد که من در دادگاه های تبریز هم حضور داشته باشم و قضاوت را ادامه دهم. بالاخره با حکم امام، من هفته ای یک روز از حضور در مجلس کم می کردم و از سه روز که باید در مجلس حضور می یافتم دو روز در مجلس بودم و یک روز به تبریز می رفتم. آقای رفسنجانی (رئیس مجلس) هم در جریان بودند و این یک روز را برای من غیبت تلقی نمی کردند. پرونده سعادتی از اوایل سال 58 برای کشور مشکل ایجاد کرده بود؛ او در حین ردوبدل کردن پرونده سرلشکر مقربی به کاردار سفارت روسیه دستگیر شده بود. سعادتی آن زمان در دادستانی انقلاب تهران کار می کرد و او از آن زمان در زندان مانده بود و این مسئله منجر به برخی تظاهرات و اعتراضات در کشور از سوی اعضای منافقین شده بود. در آن زمان برخی از قضات ضعیف بودند و برخی هم شاید ملاحظاتی داشتند. دو پرونده سعادتی و سینمارکس آبادان که پرونده های پیچیده ای بودند هنوز حل نشده بود و دست قوه قضائیه باقی مانده بود. پرونده برای بررسی به من داده شد به دلیل اینکه آن زمان نماینده مجلس هم بودم هر دو را به آقای قدوسی ارجاع دادم؛ درخواست کردم که پرونده توسط شخص دیگری بررسی شود چون از نظر من نماینده بودن و هم زمان قاضی بودن مشکل ساز بود. من گفتم که باید حکم امام باشد. امام حکم دادند، حتی در این مورد خاص آقایان شورای نگهبان، قانون اساسی را تفسیر کردند و گفتند اگر من برای این کار، حقوقی و درآمدی دریافت نکنم و استخدام رسمی نباشم، اشکالی ندارد. در وهله اول آن پرو ...
مردی کودک خود را ربود
و امید را تحویل او دادم و قرار شد روز جمعه پسرم را بر گرداند اما هرچه با خانه مادر شوهرم تماس گرفتم، کسی جواب تلفن را نداد. خیلی نگران شدم و به شهریار رفتم اما کسی در خانه آنها را باز نکرد. بعد از آن بود که فهمیدم شوهرم همراه مادرش و بچه من به استانبول رفته اند. فهمیدم مادر شوهرم مرا فریب داده و پسرم را بدون اجازه من به ترکیه برده است. وی در پایان گفت: در پرس وجویی که از بستگان شوهرم کردم، فهمیدم ...
امانت خدا را صحیح و سالم تحویلش دادم
گفت مادر می خواهم به جبهه بروم. گفتم مادر تو هنوز بچه ای، ببین خانه مان مرد ندارد و تو مرد خانه هستی، کجا می خواهی بروی. گفت مادر من که هستم! شما خدا را دارید، حالا اگر اجازه بدهید به جبهه بروم. چند بار برای اعزام به جبهه اقدام کرد ولی قبولش نمی کردند. می گفتند سنت پائین است و هنوز بچه ای و نمی توانی در جبهه حاضر شوی. روز آخر اسم نویسی محمدرضا شناسنامه اش را دستکاری کرد و سنش را 15 سال کرده بود ...
از وقتی که به یاد دارم، عاشق پزشکی بوده ام
من بالا تر و مقدس تر از اینکه برق شادی و امید و تشکر را در چشمان مادر یک کودک بعد از مداوا می بینم. هیچ ارزشی در دنیا نمی تواند با این نگاه برابری کند و من هزاران بار این حس را در زندگی تجربه کرده ام. وقتی چشمانم را می بندم و به گذشته نگاه می کنم هزاران نگاه را می بینم که صادقانه و بی ریا و بی هیچ چشمداشتی از من تشکر کردند و من همین حس درونی را با تمام دنیا عوض نمی کنم. آن محبت و جلب اعتماد ارزشمند ...
داستان قتل دو کودک در خیابان مدرس شرقی قروه
.... وی در اعترافات خود گفت: آن روز صبح حال خوبی نداشتم، اصلاً پریشان و خسته بودم بعد از ده روز بستری بودن محمد جواد در بیمارستان و مراقبت از او، دیگر توان در بدن نداشتم. زینب. خ اظهار داشت: بعد از بیدار شدن از خواب صبحگاهی و انجام دادن کارهای منزل، شیرخشک محمدجواد (نوزاد خودش) را آماده کردم و به او خوراندم و در حین دادن شیرخشک به او مدام این فکر در ذهنم بود که ایکاش خودم و ...
قرآن مونس 33 سال تنهایی و چشم انتظاری مادرمان است
عاطفه مادر و فرزندی است کار خود را کرد و بعد از شنیدن خبر مفقودی یدالله، زبان مادر به خواندن قرآن باز شد تا سال های دلتنگی اش را با کلام الهی پر کند و به جای صحبت با فرزندش با خدا سخن بگوید. اکرم غلامحسینی مادر یدالله در برگشت فرزندش بسیار مصمم و امیدوار است. گویا آیه آیه های امید را مرور می کند. به دلیل کهولت سن اکرم خانم، مصاحبه زیر را با عباس فرضیانی ارشد برادر جاویدالاثر یدالله فرضیانی ارشد انجام ...
خلبان اسیری که با کتاب من زنده ام گریه کرد
هم توسط مردم مورد حمله قرار گرفت. تا اینکه آن روز اعتراضات تمام شد و ما هم ساعت 12 شب به خانه برگشتیم و اتفاقا کتک مفصلی هم از پدرم خوردم که چرا تا آن موقع شب بیرون مانده بودم. **سال 57 چطور؟ اعلامیه و اطلاعیه و کتاب می خوندم و آن زمان در بوشهر خدمت می کردم. لا به لای مردم معمولی هم در تظاهرات ها بودم البته طوری که شناخته نشویم چون در شهر کوچک سریع شناسایی می شدیم و اطمینان ...
حرفی ندارم قصاصم کنید
او را در سالن ملاقات می بیند اشک می ریزد و نمی داند چرا فرزندش نصیحت نمی شنید. وقتی میلاد چاقو را از مغازه بر می داشت کنترل اعمالش را از دست داده بود. وی می گوید: پلیس فهمیده بود که امیر آخرین بار با یکی از بچه های محله ای ما دیده شده، بعد به سراغ بچه های محل رفته و از همه آنان سئوال کرده و آن دو دوستم بعد از بازجویی گفته بودند که من قاتل هستم. نام این پسر جوان میلاد است. ...
ماجرای 4 اتوبوس اسرای ایرانی
فرمانده شماست با شما کاری نداریم و همه شما را آزاد می کنیم، الحمدالله کسی از بچه ها مرا نمی شناخت و اگر هم کسی می شناخت چیزی نگفت، بنده را به زندان انفرادی بردند و هر لحظه که اسیر جدید می گرفتند، از پشت پنجره مرا شناسایی می کردند. در کدام اردوگاه بودید؟ اردوگاه چند آسایشگاه داشت و در هر آسایشگاه چند نفر بودند؟ ابتدا ما را به پادگان الرشید بغداد بردند و چند روز در آنجا بودیم ...
محکوم به ابد
...: روز سوم بهمن 1341 شمسی مامورین سازمان امنیت بدون اجازه و تشریفات قانونی وارد خانه من شدند و مرا با حالت کسالت و بیماری به زندان قزل قلعه بردند. به چه گناهی و به چه جرمی؟ و با استناد به کدام یک از مواد قوانین اساسی و حقوق بشری، هنوز نمی دانم...مقارن با زندانی کردن من عده زیادی از علما از پیرمرد نود ساله تا جوان ها از سران جبهه ملی و نهضت آزادی ایران تا کاسب و کارگر و بازاری و دانشجو را در ...
تاریخ نگاری مقاومت باید معطوف به واقعیات موجود باشد
کوچک و زیبایش دچار غمی شدید شد. تا سن سیزده سالگی این پدر هیچ راه ارتباطی با دخترش نداشت. تا اینکه تلفن همراهی به صورت مخفیانه به دست می آورد و از آن طریق با دخترش تماس می گرفته و صحبت می کرده. تا دو سال این پدر و دختر از طریق تلفن، تنها صدای همدیگر را می شنیدند. تا اینکه تلفنشان لو می رود و این ارتباط قطع می شود. بعد از انتقال به زندان جدید، او موفق می شود یک بار دیگر با دختر و ...
فرزند آیت الله طالقانی: فوت پدرم مشکوک بود
. پیشنهاداتی شد مبنی بر اینکه فلان کاخ، فلان دفتر یا خانه فلان تیمسار خالی است، به یکی از این مکان ها بروید؛ اما آقا قبول نکردند. جمعیت ما هم زیاد بود. پدر، مادر، من و خانم و بچه هایم همه با هم بودیم. به هر حال یک آپارتمان 70 متری در خیابان سمیه ما دادند و ما آنجا ساکن شدیم؛ ولی مرحوم آقا جلساتش را در خانه آقای چهپور در خیابان ایران برگزار می کرد. دو یا سه روز پیش از این حادثه، دزد به خانه خیابان ...
گزارش ماهانه دیده بان حقوق شیعیان
محدود سازی آزادی های دینی، به شعائر دینی در منطقه عالی توهین کردند. تصاویر این افراد در حال جمع آوری پرچم ها و پوسترهای مراسم شهادت امام صادق علیه السلام در منطقه، منتشر شده است. در تاریخ 13/8 دادستانی رژیم، زندان طیبه درویش را برای هفتمین بار پیاپی از زمان دستگیری در 14 می 2015 به مدت 15 روز تمدید کرد. دادستانی وی را متهم به مخفی کردن عناصر تحت تعقیب امنیتی در ماجرای انفجارهای المحرق کرده ...
بنیاد در آینه مطبوعات
انقلاب ما در قم ساکن بودیم و از همان زمان هرروز صبح با بچه ها حدود نیم ساعت در منزل جلسه داشتیم، از این رو فرزندان من همه با قرآن و اندکی تفسیر قرآن آشنا هستند. خود من در سال 14 ختم قرآن انجام می دهم و به ساحت یکی از معصومین (ع) اهدا می کنم. به جز این هرهفته در مسجد محل جلسه تفسیر قرآن برگزار می کنم که باید بگویم شهید ناصرالدین در یک چنین محیطی رشد کرد. هر هفته نیز در جلسه قرآن استاد سید محسن موسوی ...
گزارش خواندنی یک سفر حج از نجم الملک (اسال 1296 ق / 1879م )
عزم زیارت خانه زاد بعد از استیذان و مرخّصی از خاک پای مبارک همایون أعلی، حقیر در بیست و دوّم ماه شعبان 1296 به عزم زیارت بیت الله الحرام، بیرون رفت و در چهاردهم جمادی الاخری 1297به طهران بازگشت نمود، آنچه در عرض مدّت ده ماه سفر دید، از قراری است که به عرض می رساند: از طهران تا خانقین از طهران الی سرحدّ خانقین، بعضی رباطات معتبره ، و پل های عالی، در عرض راه دید که در قدیم مردمان بزرگ خیراندیش برای آسایش و رفاه ...