روایت یک شفایافته کرونا از لحظات درد و هراس
سایر منابع:
سایر خبرها
به حمید گفتم داعشی ها سرت را می برند اما برایش مهم نبود + عکس
روزه هایم را کامل بگیرم. نگو ماه رمضان می رفت شاه عبدالعظیم و پیگیر کار های اعزامش می شد. یک روز آمد خانه گفت مادر چای داریم؟ گفتم مگر تو روزه نیستی حمید؟! گفت رفته بودم شاه عبدالعظیم روزه ام باطل می شود. وقتی گفت رفته ام شاه عبدالعظیم، متوجه شدم که همچنان پیگیر اعزامش است. پرسیدم برای چه رفته بودی؟ گفت مادر نگویم بهتر است شما ناراحت می شوی. گفتم خودم متوجه شدم برای چه رفتی. اما گویا گفته ...
احیا قلبی ریوی در کمک های اولیه با توجه به شیوع ویروس کرونا
به گزارش گروه جامعه خبرگزاری میزان، تاسفانه بیماری کرونا که امروزه در جهان پیشتاز و همه گیر شده است منجر به ترس، استرس و اضطراب در بین افراد جامعه برای ارائه کمک های اولیه شده است. میتوان این ترس و اضطراب را عادی دانست خصوصاً برای مصدومانی که دچار ایست تنفسی و یا ایست قلبی ریوی شده باشند. بیشتر بخوانید: ترافیک صبح گاهی تهران در اولین روز کاری 99/ پلیس: مردم فقط برای کار های ضروری از ...
کرونا و دلمشغولی این روزهای سربازان؛ از تعجیل به اعزام تا تعویق در ترخیص
.... احوالپرسی می کنم و می گویم چه شده یاد ما کردید. باز هم عذرخواهی می کند و می گوید: ببخشید این وقت شب مزاحم شدم، باور کنید چاره ای نداشتم. دوباره شروع می کند به عجز و لابه... یاد پدرش می افتم. چند وقت پیش گفته بود کرونا گرفته، دلم هری می ریزد اما بر خودم مسلط می شوم و می پرسم خانواده خوبند؟ پدر چطورند؟ خودش که می فهمد خیلی بد حرف زده و اضطراب ایجاد کرده, می گوید: خدا را ...
تجاوز به مهناز توسط 2 مرد پلید در شرکت خدماتی
...> خلاصه، هنگامی فهمیدم لباس بدبختی بر تن کرده ام که سرنوشت سیاهم با مشت و لگدهای اولین روز نامزدی ام آغاز شد. اگرچه سه سال این وضعیت شوم را تحمل کردم اما در نهایت به یاد روزهای تلخ پدر و مادرم افتادم و متوجه شدم که من هم روزگاری بهتر از مادرم نخواهم داشت و طلاق تنها چاره تغییر این سرنوشت تلخ است. بالاخره، هنوز 18بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود که مهر طلاق بین من و قربان جدایی انداخت اما ...
هدیه خواهران مجازی به نیازمندان در روزهای کرونایی
......" همین جمله کافی بود که خانم ها شروع کنند به مشارکت. خودم هم باورم نمی شد اما فقط 24 ساعت بعد، تمام مبلغ 2 میلیون تومان موردنیاز فراهم شد. خلاصه، خانم های گروه گردشگری مادران تبیان، آبگرمکن موردنیاز حسینیه گروه جهادی جنت الحسین (ع) را به عنوان هدیه روز میلاد امام سجاد (ع) به اهالی این حسینیه تقدیم کردند. مشارکت بانوان روستاهای اطراف تهران در حرکت جهادی دوخت ماسک داریم تمرین می ...
تلخ و شیرین روزهای کرونایی از زبان بهبودیافتگان
سرم وارد اورژانس نشد. خلاصه رفتم داروخانه دو عد ماسک عجیب و بسیار قوی خریدم و سریع استفاده کردم! مردم سرگردان بودند، وارد اورژانس عفونی تریاژ شدیم، هنوز کادر درمان به لباس، ماسک و برخوردشان با بیماران عادت نکرده بودند. تقریبا و تحقیقا اولین روز اپیدمی کرونا در تهران شروع شده بود، تریاژ برای گرفتن تب که مرحله اول سنجش بود دستور دادند به داروخانه مراجعه و تب سنج تهیه کنیم، بعد ا ...
آرزویی کودکانه که به حقیقت پیوست
عصرتبریز – صبا نقی زاد : دورتر می روم، به کودکی ام برمی گردم ! به 8 سالگی! آن زمان که مادرم از پزشکی فداکار در زلزله رودبار می گفت که جان مادر بزرگم را نجات داده است؛ و من با اینکه علاقه اصلی ام رشته های علوم انسانی بودم، اما آرزویم این بوده و است که روزی بتوانم به جایگاه پزشک فکری خود در افکار بقیه برسم! حال نزدیک تر می شوم، می رسم به شش ماه قبل، روزی که نتایج کنکور آمد، و روزهایی که ...
گفتگو با نویسنده ایرانی که کرونا گرفت و بهبود یافت / از کوفته تبریزی تا دعا در آفریقا
حاضر در کلیسا به بیماری من اشاره کرده بود اینها برایم انرژی بخش بود. در کنار همه این موارد خواندن قرآن بسیار مؤثر بود. دعاهایی که حضرت آقا فرمودند و دعای نور هم بسیار اثر داشت. * مدت زیادی در بیمارستان بودید؟ روز هشتم باید از بیمارستان مرخص می شدم، اما به من گفتند سحرگاه تب کمی داشتید. طبق پروتکل بیمارستان افراد تب هرچند کم هم داشته باشند از بیمارستان مرخص نمی شوند، از این رو باید دو روز بدون تب در بیمارستان باشی تا ترخیص شوی، دو روز دیگر ماندم و بعد مرخص شدم. ...
کارگاه هوراس جایزه می دهد!
تولدش آنجاست. چرا یک نفر باید در روز تولدش دست به خودکشی بزند.او سرشناس و موفق بود.شما چطور ماموری هستید که جای پیدا کردن قاتل همسرم،به او تهمت میزنید؟” هیچ انگیزه ای برای خودکشی نمی دیدم یا حداقل همسرش نمی خواست چیزی بروز دهد.صدای فریاد هایش میان دادوبیداد چند مسافر که قصد خروج داشتند گم شد.همه از ترس چمدان بسته و میخواستند خودشان را از این ماجرا بیرون بکشند.مسئول پذیرش هتل از پسشان ...
مهران غفوریان: فریب بازی های مجازی با کرونا را نخوریم
و جز یک بار که در فیلم پرواز مرغابی ها را به کارگردانی علی شاه حاتمی حضور داشتم نمی توانید فیلم دیگری را پیدا کنید چون اصلا علاقه ای به کار کودک نداشتم. یک بار ایرج طهماسب برای حضور در کلاه قرمزی دعوتم کرد. ماجرا به این ترتیب بود که من با همسرم به پشت صحنه این مجموعه رفته بودیم و آقای طهماسب و آقای جبلی به من گفتند سال بعد صداپیشگی یک کاراکتر را بر عهده بگیرم من هم خیلی خوشحال شدم. به هر حال ...
نبرد تن به تن کادر درمان با کرونا در خرم آباد
بگیرند مشکل جدی برایشان پیش نمی آید. اسکینی می گوید: علائم بیماری آنفولانزا همه باهم شروع می شوند مثلاً فرد بیمار هم سردرد دارد هم تب و هم گلودرد اما در بیماری کرونا، علائم یکی یکی رؤیت می شود مثلاً ابتدا فرد دچار سردرد می شود و ممکن است تا چند روز سرش آرام نگیرد بعد گلودرد دارد و بعد از مدتی تب هم افزوده می شود و در نهایت تنگی نفس به سراغ بیمار می آید. وی ادامه می دهد: اگر با ...
کتاب اخبار را دنبال نکنید – بیانیه ای برای یک زندگی شادتر، آرام تر و خردمندانه تر
ساعت شش و نیم صبح صدای انداختن روزنامه پشت در خانه مان توسط نامه رسان را می شنیدم. لحظاتی بعد مادرم می رفت و با مهارت خاصی بدون آن که حتی مجبور باشد از در خانه خارج شود، روزنامه را با دو انگشت به درون خانه می کشید. هنگام ورود به آشپزخانه، روزنامه را به دو بخش تقسیم می کرد و یکی را در مقابل پدرم قرار میداد (مادرم بود که تصمیم گرفت که چه فردی اول کدام بخش را بخواند و دیگری را برای خودش نگه می داشت ...
فرزاد فرزین| جنجال ماجرای رونمایی از همسرش + عکس های دونفره و بیوگرافی
دن است، گفت: من 12 سال است که به طور منظم ورزش می کنم، حتی در مناطق خیلی دورافتاده ای که بودم هم باشگاه رفتم و خیلی از مردم با دیدن من تعجب کردند. البته من ورزش بوکس هم کار می کنم. ورزش، خصوصا بدنسازی خیلی به تنفس ما در هنگام خواندن کمک می کند. سپس، فرزین قطعه ماه عسل را برای حضار اجرا کرد و درباره نحوه ساخت آن قطعه بیان کرد: احسان علیخانی یک ترانه به من داد و گفت که این ترانه را به دو آ ...
پرستاری که پس از 32 روز فرزندانش را در آغوش گرفت+دلنوشته ای برای دلتنگی های کودکانه
خبرگزاری فارس مازندران مونا فتوکیان| تقریبا از اوایل اسفند سال 98 همه مردم ایران و پس از آن مردم جهان درگیر ویروس کرونا هستند و خط مقدم مقابله با آن پزشکان و پرستاران بودند که جان بر کف نهاده و به صورت شبانه روزی در راه جلوگیری و بهبود بیماران تلاش و فداکاری کردند. رومینا غلامی سرپرستار بخش داخلی یکی از پرستاران بیمارستان امام سجاد (ع) است که پس از 32 روز فرزندان خود را دید ؛ وی در گفت ...
اولین بغض کودکانه من
دویدن کردن. از روی شانه ی پدرم نگاهم به خیابان و هرج و مرج پشت سرمان بود که یک دفعه قلبم از حرکت ایستاد. لنگه کفش ورنی سفید من با آن پاپیون صورتیِ خوشرنگ کف خیابان افتاده بود. جیغی که آماده فریاد زدنش بودم با دیدن له شدن لنگه کفشم زیر پای مردمی که در حال دویدن بودن، به بغضی تبدیل شد که قلبم را شکست... رؤیای کفش ورنی و آرزوی پُز دادن به بچه های مدرسه در یک چشم برهم زدنی دود شد و به هوا رفت. یک هفته تب و خوابیدن در بستر اولین خاطره ی من از یک روز بحران زده، درست در آغاز دورانی بود که هر روزش خاطره شد. ...
تشریح تازه ترین اقدام های بهداشت و درمان نفت برای مقابله با کرونا
کار کنند وسایل مراقبتی و حفاظت فردی شامل ماسک، لباس ایزوله، گان، شیت، عینک و ... تهیه و در اختیار آنان و مراکزی که مراجعه کننده دارند قرار گرفت. وی افزود: شایان یادآوری است که وسایل حفاظت فردی مانند لباس های ایزوله، گان، شیلد و عینک مخصوص مراکز درمانی و بیمارستان هاست و بخش های صنعتی فقط ماسک و مواد ضدعفونی کننده دست و سطوح نیاز دارند. مدیرعامل سازمان بهداشت و درمان صنعت نفت ...
ماجرای تذکری که هاشمی به جنتی داد
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز 14 فروردین 1371 تا 1376 را در ادامه بخوانید. سال 1371 در خانه بودم. بیشتر وقت به مطالعه و قدم زدن در حیاط گذشت. سحر بیدار نشدیم و بدون سحری روزه گرفتیم. مراجعه نمایندگان رد صلاحیت شده زیاد بود. با آقای [احمد]جنتی، تلفنی صحبت کردم و تذکراتی در مورد خطبه نماز جمعه ایشان دادم؛ اولین خطبه ای است که به عنوان امام جمعه موقت تهران ایراد می کنند. خواستم نمک بر جراحات آزرده خاطرها ...
روایتی تلخ از حضور در بیمارستان بقیه الله تهران/ کیت های تست ویروس کرونا در راه آمریکا؛ مردم در راه ...
...، کانون انتشار بیماری بود. این بیمار می گوید: پس از مشخص شدن جواب سی تی اسکن به دلیل تب و افت فشار برای تزریق سرم به یکی از اتاق های اورژانس رفتیم که وضعیت بهداشتی و ضدعفونی آن همچون دیگر بخش ها مناسب نبود و با وجود آنکه بیمارستان بقیه الله جزء بیمارستان های مجهز و معین ویروس کرونا است و روزانه تعداد زیادی از بیماران کرونایی به آنجا و خصوصا بخش اورژانس مراجعه می کنند، اما ملحفه، پتو و ...
اسکوچیچ: یک فیلم را دیدم و وحشت زده شدم
که تهویه درستی نداشت و همه ما نمی توانستیم از ترس ویروس کرونا، ماسک های مان را هم از روی صورت مان برداریم. وی افزود: پس از دو ساعت سرانجام پروازمان به فرانکفورت را از سرگرفتیم. وقتی در زاگرب فرود آمدم، بلافاصله یک ماشین گرفتم و مستقیم به رییکا رفتم، جایی که دو هفته در یک آپارتمان در قرنطینه خانگی و جدا از خانواده ام بودم. همسر و عمویم برایم غذا می آوردند و سخت ترین قسمت ماجرا این بود که ...
کووید 19 و چرایی گسترش آن در ایران
نشانگر جدی بودن شیوع کووید 19 در ایران بود اما مردم ناآگاه بدون هیچگونه شناختی از این موجود خطرناک بساط مسافرت را جمع کردند و راهی جاده ها و شهر ها شدند. چند روز بعد با بالا رفتن آمار مبتلایان در کشور کم کم ترس در جامعه متولد شد و رسانه ها با آگاهی شروع به معرفی این بیماری نوظهور کردند اما عده ای از مردم انگار در خواب عمیق غفلت و حماقت گرفتار شدند. روز ها با چاشنی اضطراب و ترس ...
روایت ضیا نبوی از بازداشت چند روزه
...: ضیا نبوی دانشجوی دانشگاه علامه، رشته توییتی درباره ی بازداشت خود در اسفند ماه نوشته است که به دلیل طرح ادعاهایی در آن، بخش هایی از آن در پی می آید: سلام. چند وقتی غایب بودم. گوشی ام دست [یک نهاد اطلاعاتی] بود (و هست). اکانت توئیترم از دسترس خارج و خودم هم توی روستا دسترسی ام به نت افتضاح بود. البته هنوز هم روستا هستم اما سعی می کنم از فرصت های گاه بگاهی که برای وصل شدن ...
وصیت بی نظیر یک شهید مرفه!
احمد به گردان تخریب رفته بود. حالا شما فکر کنید محمود با آن سن 14- 15 ساله با رها کردن آنهمه امکانات و رفاه، شده امام جماعت ما. من تخریبچی بودم و ته دسته خودمان بودم. او پیک دسته بود و درست پشت من می افتاد. دائما در تمام رزم ها و رفت و آمدها باهم بودیم. خیلی با هم اخت بودیم. او می رفت شب ها توی کوه در کرخه که البته الان بخش زیادی اش داخل آب است، نماز شب می خواند. شهید محم ...
روناک یونسی| جنجال عکس کشف حجاب در آغوش همسرش + عکس و بیوگرافی
، شش سال گذشته، فیتنس و تناسب اندام ورزش مورد علاقه ام است ولی دوچرخه سواری هم بسیار دوست دارم و تا جایی که بشود انجام می دهم. میانه تان با آشپزی چطور است؟ - بسیار خوب، به گفته اطرافیان، دوست ، آشنا و خانواده دستپخت من بسیار خوشمزه است، دلیلش را نمی دانم و خودم هم این واقعیت را نمی فهمم! اما به آشپزی به چشم یک هنر نگاه می کنم، چون در آن خلاقیت دخیل است، در آشپزی یکسری فرمول دخیل ...
مراقب باشید! من سرفه نمی کردم ولی کورونا داشتم!
خبرهایی است. گفت سرفه نداری. گفتم تقریبا نه. واقعا هم نداشتم. گفت پس زیاد مهم نیست! به گزارش بولتن نیوز ، فشارم آمد بالا و به زندگی روزمره برگشتم. دوباره فردا عصر بی حال شدم. خودم نگران این درگیری ریه ام بودم. به تمام شماره های وزارت بهداشت از 190 تا 4030 و.. زنگ زدم. اینقدر مشغول بود فایده نداشت. یکی دو روز گذشت. رفتم توی سایت سلامت و سوالات بخش کرونا را جواب دادم. پیام آمد اگر ...
اولین جانباز شیمیایی سراب هنوز مستأجر است!
مدارک برای من 5 درصد به صورت غیابی درصد داده بودند. وقتی به کمسیون رفتم 20 درصد و بعد هم 25درصد دادند. در عملیات والفجر هشت وقتی شیمیایی شدم به خاطر اینکه هیچ لباس، ماسک و بادگیری نداشتم، آلوده شدم و وقتی هم که غذا خوردم متوجه شدم غذایی که خوردم آلوده بوده است. موقعی که جلو بهداری، لخت و کور می خواستند ما را درکانتینرها بشویند، دشمن بازهم شیمیایی زد؛ همه رفتند و ما ماندیم که جایی را نمی ...
شایعه | شهاب حسینی از همسرش جدا شد + علت طلاق
برای ادامه تحصیل به دانشکده خلبانی رفتم ولی چون دو تا از برادرانم در آن زمان قبل از انقلاب سیاسی بودند، اخراجم کردند. بعد از آن رفتم رشته زبان و ادبیات انگلیسی و سرنوشت طوری رقم خورد که دبیر بشوم. 30سال کارمند آموزش پرورش بودم. البته فعالیت های دیگری هم داشتم؛ مثل فعالیت های تجاری. در کنار این فعالیت هایی که گفتم، شعر هم می گفتم و داستان هم می نوشتم. حتی یادم هست چند فیلمنامه ...
نبرد سخت/ قسمت چهارم: شد، آنچه نباید می شد...
خونمون و ما هم نمی تونستیم جایی بریم به فکر سوگواری افسانه می بودم. گذاشتم دادهاش رو بزنه ، سیلی واقعیت خیلی دردناکه اما باید افسانه با واقعیت مواجه می شد. با خودم فکر کردم الان وضع سلامتیش جوری نیست نیاز به خواب آور داشته باشه، باید اجازه بدم تمام این ساعت های اولیه رو سوگواری کنه . دیگه کم کم ساعت یک شب بود ، مادرم و بچه ها خوابیدن و من می دونستم امشب افسانه نمی تونه بخوابه و دلش ...
خاطرات تلخ روزهای کرونا
به گزارش ایرنا، ما حتی اگر به شرایط عادی برگردیم آثار این درد و رنج همراه ما خواهد بود. خانواده های ما آسیب فراوانی دیدند. وظیفۀ ما خدمت به مردم است، اما حق ما این همه بی توجهی مردم به سلامت ما و خانواده مان نیست. اگر بخشی از مردم بیشتر توجه داشتند و خودخواهی شان را کنار می گذاشتند، امروز وضعیت ما این گونه نبود. باور کنید در خانه ماندن راحت تر از شبانه روز در بیمارستان بودن و لباس های ویژه پوشیدن ...