حمله تند امیرنوری به پرویز پرستویی به خاطر سحرقریشی + فیلم
سایر منابع:
سایر خبرها
شهیدی که طبیب اصلی او راشفا داد/پیکری که صدام میخواست سالم به ایران برنگردد/بعد 16سال مسافرکربلا سالم ...
تشک بخوابم؟ اگر می گفتم آب می خواهم فوری تهیه می کرد. خرید می کرد. مرا می برد حرم حضرت معصومه(س). می گفت: نکند غصه بخورید، من دارم به اسلام خدمت می کنم، خدا عوضش را به شما می دهد. خدا یار بی کسان است. در مرخصی هم به فکر مقابله با ضدانقلاب و اشرار بود حدوداً از سال 60 تا 65 در جبهه حضور داشت. هر بار که بر می گشت از قصه های خودش برایم تعریف می کرد. یکبار می گفت: سوار قاطر بودم و داشتم ...
اعترافات مریخی؛ جنجالی ترین های اسطوره برزیلی
و آخرین باری که من با موراتی صحبت کردم وقتی بود که به او گفتم: "جناب رئیس، من نمی توانم با این مربی ادامه بدهم. یا او را اخراج کنید یا من می روم. او هم کوپر را به من ترجیح داد". بارسلونا من تمدید قراردادم را تمدید کرده بودم و بعد از آن برای یک سفر به برزیل رفتم. پنج روز بعد از بارسا با من تماس گرفتند و گفتند نمی توانند تمدید قرارداد را قبول کنند. مساله به من هیچ ...
حاج کناری: در سبک وزن دنبال مدال المپیک هستیم
مدال دنیا و المپیک هست، اما آن خودباوری لازم را پیدا نکردی، فقط می روی کشتی بگیری. من یک سال تمام، نه تنها تمریناتم خوب بود، بلکه به لحاظ ذهنی هم روی خودم کار کردم. بیشتر از تمرین، یک سال پاک و حرفه ای زندگی کردم. در تمام جوانب زندگی ام حرفه ای عمل کردم. شب و روز، برخوردها، رفتارها، همه را کنار هم قرار دادم، دیدم نزدیک کراسنویارسک چقدر وضعیتم خوب است. با اینکه سه روز تمام مریض بودم، اما یک لحظه از ...
حقیقی: هُل دادم، بینی خطیر شکست!
علیرضا حقیقی که پنج شنبه شب مهمان برنامه دور همی شبکه نسیم بود، درباره نخستین بازی خود در لیگ برتر و مهار پنالتی علی دایی اظهار کرد: من آن زمان 16 سال سن داشتم و دروازه بان سوم پرسپولیس بودم. فکر می کنم گلر دوم ما مصدوم بود و حضور نداشت؛ دقیقه 60-50 مسابقه دروازه بان ما اخراج شد و ما هم یک جوان 16 ساله بودیم که بازی را از روی نیمکت تماشا می کردیم که به یکباره باید درون دروازه می رفتم. خدا کمک کرد ...
پس از جنگ با سفرهایم سفیر صلح شدم
ایثار و شهادت و ماجراجویانی که عاشق سفر هستند حاوی نکات و آموزه هایی است که با توجه به آن می توانند زندگی شان را از یک نواختی خارج کنند و سرنوشت خود را تغییر دهند. داریوش زیوری در گفت و گو با ایسنا روایت می کند: من در سال 1349 در شهرستان اسدآباد متولد شدم. دوران راهنمایی و دبیرستان را در این شهرستان که از توابع استان همدان است به پایان رساندم. در آن دوران رشته ورزشی کُشتی انتخاب اول ...
قرآن؛ همراه همیشگی من
آن دوری می کرده و بچه سر به راهی بوده است. ادامه آن سال ها برای او فقط در آموختن قرآن تعبیر می شود و درباره آن روز ها می گوید: 4، 5 سالی با نوار های قرآنی مأنوس بودم و سوره های دیگر عبدالباسط را هم گوش می دادم. آن سال ها در جلسات قرآنی مرحوم محمدتقی افشار در کوچه چهارباغ شرکت می کردم. منزل پدر و مادرم هم که نانوای متدین و باخدایی بود و در محله به آقای شاه معروف بود، دیوار به دیوار خانه ما بود. من ...
شهید چمران گفت برگرد و قانونی بیا!
و بیت المقدس حضور داشتم. از بهار 1360 تا 1362 من پیوسته بدون یک روز مرخصی در جبهه حضور داشتم. طی این دو سال عملیات های متعددی مثل فتح خرمشهر انجام شد، در این عملیات حضور داشتید؟ بله، در یازدهم اردیبهشت 1361 در مرحله اول آزادسازی خرمشهر در عملیات بیت المقدس در تیپ 8 نجف اشرف بودم. از کارون به سمت جاده اهواز - خرمشهر رسیدیم. شهید کاظمی مسئولان گردان و گروهان ها را خواسته بود و ...
چه خوب که این روزها را ندید
صدیقی خیس است. چه رنجی خانمش و دخترش در نگهداری او کشیدند؟ فقط کسی می داند که بیمار دمانسی را تر و خشک کرده باشد و تمام روز و شب بپایدش که کار دست خودش ندهد. بعد، روز نحس چندم اردیبهشت 94: جلوی دفتر مطالعات در خیابان پاکستان. عده زیادی جمعند تا با دوست، همکار، استاد و آشنای شان وداع کنند. صدیقی بغض کرده از قطاری گفت که در آنیم و ما را می برد و هرگز نمی رساند و ... . حالا شش سال ...
برات شهادت را در جوار خانه خدا گرفت
مشهد بودند. دوره انقلاب فرهنگی که دانشگاه ها را تعطیل کردند، جاری ام که مربی پرورشی خواهرم بود، بحث خواستگاری از من را مطرح کرد. آن موقع 21 ساله و معلم دبستان بودم. سال 61 با محمود آقا ازدواج کردم و یک پسر از شهید به یادگار دارم که بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد. پسرم خرداد 1365 به دنیا آمد و همسرم اسفند سال 1364 به شهادت رسید. زمان جنگ ازدواج با یک پاسدار سختی های خودش را داشت، مثلاً ...
علیپور: 60 میلیون تومان جلویم گذاشتند و گفتند 3 ساله تمدید کن!
اجاره خانه در تهران را ندارد! خدارفتگان شما را بیامرزد. من همسرم را عقد کرده بودم و تازه هم از راه آهن به پرسپولیس آمده بودم. می خواستم مقدمات مراسم عروسی خودم را برگزار کنم اما... به خوبی یادم می آید باشگاه در آن مقطع حاضر نمی شد مبلغ مورد نظر را تأمین کند! مبلغ مورد نظر را هم به شما گفتم، من پول زیادی نمی خواستم... بله، فکر می کنم حدود 60 میلیون بود، مردم شاید این چیز ها را ...
فنونی زاده: پروین اجازه نداد قلعه نویی پرسپولیسی شود
؟ امیر قلعه نویی دوست و بچه محل من است و با وی در شاهین هم بازی بودم. به او پیشنهاد دادم پرسپولیسی شود، یک روز با من سر تمرین پرسپولیس آمد. علی آقا با وی صحبت کرد و گفت هافبک زیاد داریم و به استقلال برو، قلعه نویی که اتفاقا آدم خوبی است و به مربی بزرگی تبدیل شده به استقلال رفت و به یکی از بزرگان این تیم تبدیل شد. حالا استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟ پرسپولیسی. من 9 سال ...
عکس العمل حاج قاسم از ازدواج مجدد همسر شهید / مهمانی که حضورش را باور نمی کردم
به گزارش رکنا، محمود نریمانی به تاریخ دوازده دی سال 1366 در روستای دروان کرج، متولد شد. وی از نیروهای سپاه پاسداران بود که با آغاز جنگ سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سرزمین شام شد تا با تروریست های تکفیری مبارزه کند. محمود سرانجام مزد این جهادش را روز ده مرداد سال 95 در حماء سوریه گرفت و به شهادت رسید. پیکر شهید نریمانی در گلزار شهدای کرج به خاک سپرده شد. آنچه خواهید خواند روایت ...
فریبا نادری سام درخشانی را با خاک یکسان کرد + عکس
: در سال 1363 به دنیا آمدم، از بچگی عاشق بازیگری بودم و بزرگ ترین آرزویم این بود که جای قهرمان فیلم هایی که دوستشان دارم، قرار بگیرم، اما پدر و مادرم مخالف بودند و سختگیری می کردند تا من به درس و مشقم بیشتر توجه داشته باشم. در دوران کودکی بسیار شیطون و بازیگوش بودم، از آنجایی که با برادرم حمید رابطه بسیار خوبی داشتم، تمام روز با او بازی می کردم و به همین خاطر شیطنت هایم هم پسرانه بود ...
روی موج عشق در کانال دوئیجی!
رنظر گرفته بودیم. شلیک اول که میشد می گفتیم بپر! در همین فواصل بچه ها را رد کردیم و رفتند پشت خاکریز. منم رفتم پشت خاکریز و بیش از اندازه خسته بودم. تیمم کردم که نماز بخوانم، تا گفتم الله اکبر، نفهمیدم چه شد و خوابم برد. حالا همه ش چند ثانیه! دوباره می پریدم ، دوباره تیمم می کردم و تا الله اکبر را می گفتم، خوابم می برد! 5- 6 بار اینطوری شد! بالاخره نفهمیدم نماز چه خواندم! یکد ...
شیلا خداداد | شیلاخداداد ناخواسته کشف حجاب کرد + سند
شید پور در مورد دلیل به دنیا آوردن فرزندش در امریکا گفت :چون من به امریکا خیلی سفر میکنم و پدرم در امریکا سکونت دارد و از طرفی خودم دارای اقامت در امریکا هستم دوست داشتم فرزندم هم ازاین امتیاز برخوردار باشد تا در آینده بدون هیچ مشکلی و تهیه ویزا به تمام کشورهای دنیا سفر کند. بیوگرافی شیلا خداداد : شیلا خداداد (زاده 14 آبان 1359 در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون ایران است. ش ...
تری: بابت اخراج مورینیو گریه کردیم
دلیل کارهایی که او در جریان بازی انجام می داد، چه بود. تری در بخش دیگری از صحبت هایش درباره صمیمت مورینیو با بازیکنان چلسی در آن دوره هم یادآور شد: ساعت 8 شب نشسته بودم که به یکباره پیامی از مورینیو برایم آمد. او در پیامش نوشته بود تونی (تری) و بچه ها چطور هستند؟ به جورجیو و سامر (پسران جان تری) بگو که عاشق شان هستم. مدرسه شان چطور پیش می رود؟ . با خودم می گفتم خدا من تاکنون چنین پیامی ...
بازیکن استقلال بعد از آبروریزی، قلیون می کشید!
ولی واقعاً سال هاست فوتبال را جدی دنبال نمی کنم. دلیلش چیست؟ من در فوتبال رفیق زیاد داشتم و دارم به واسطه آن ها خیلی چیز ها را دیدم که زده شدم. در فوتبال ایران هیچ چیز سر جای خودش نیست و جذابیتی برایم ندارد. در فوتبالی که رئیس جمهور دستور می دهد پاس برود همدان، طرف برای رسیدن به یک پست زیرآب 10 نفر را می زند، پر است از دروغ و پنهان کاری، جذابیتی ندارد که دنبال کنم. به چشم دیدم ...
کتاب کنگره ی ادبیات – سزار آیرا
در کشش بود، عاقبت فعال شد و گنج مغروق را پیش پایم گذاشت و در چشم به هم زدنی ثروتمند شدم. چه قدر هم خوب شد چون بنده همیشه فقیر بوده ام و اخیرأ فقیرتر از همیشه. یک سال در مضیقه مالی سر کرده بودم و، بی تعارف بگویم، نمی دانستم چه طور می خواهم از این وضع بیرون بیایم که هر روز بدتر هم می شد. فعالیت های ادبیام، البته در لفافه خلوص هنری، هیچ وقت دستاورد مادی چندانی برایم نداشت. تلاشهای علمی ام ...
دلم برای بچه ها و شیطنت هایشان تنگ شده است
. مثل بیشتر بچه ها در دوران ابتدایی وقتی معلم ازم می پرسید می خواهی چه کاره شوی؟ بدون معطلی می گفتم: دکتر! ولی الان 16 سال است که مربی کانون هستم، آن هم از نوع سیار روستایی. همین طور که از نامش پیداست، ما مربیان سیار وظیفه ی ارائه خدمات فرهنگی و هنری از جمله بحث کتاب و کتابخوانی را به روستاها و مناطق محروم به عهده داریم و تحت هر شرایطی در گرما و سرما خودمان را به بچه های روستا می رسانیم. چون ...
روایت نزدیک از حضور طلبه های خواهر در غسالخانه کرونایی ها
اصلا این حالت ها را نداشتم. یعنی با آن توشه ای که روز قبل ذخیره کردم، مقاوم شدم. روز اول خود بچه ها می گفتند خانم شما روزه بودید، چه طوری سه نفر را شستید با دهان روزه؟ گفتم: شکر خدا اصلا حالت ضعف نداشتم. معجزه الهی بود و دعای خود همین ها. یکی از معجزاتی که من دیدم و به بچه ها هم گفتم همین بود. چون ماه رجب بود خب من دوست داشتم روزه بگیرم. با اینکه روز اول روزه بودم، کارهای سه نفر را انجام دادم. ولی ...
سوپ جو با چاشنی شرلوک!
آدم باید بلد باشد چه طور حال خودش را روبه راه کند. این هنر مهمی است و این روزها بیش تر اهمیت خودش را نشان می دهد. این روزها درس می خوانم و فرصت دارم کارهایی را که دوست دارم انجام بدهم. کتاب دنیای سوفی را که نصفه رها کرده بودم، از اول خواندم. با یک گروه موسیقی جدید آشنا شدم. کمی به درون خودم سفر کردم. یک عالم با خانواده وقت گذراندم. با مامان شروع کردیم به دیدن سریال شرلوک . هربعدازظهر یک ...
گلایه مادر شهید حامد بافنده از حرف های نسنجیده
فاطمه هست... ، گفتم نرو گفت: مامان این مسئله را از من نخواه و دیگر تکرار نکن، نمی توانم ، دست و پایم را بوسید. گفتم: به حضرت زینب (س) سپردمت بعد دستم را بوسید و گرفت از حیاط به داخل خانه آمدیم و گفت: مامان! حالا برویم به من صبحانه بده بخورم و بعد نیز گفت: برایم لقمه بگیر . حامد خیلی خوب می توانست خودش را در دلم جا کند و حرفش را بزند. عاشق واقعی اهل بیت (ع) بود عید سال 96 به ...
حاشیه های پدر آرات حسینی از لایو با امیر تتلو تا دعوا با علی کریمی
می دهم امیر تتلو دو وجهه دارد که با هم متفاوت هستند و من با آن وجهه ای که برای آرات دردسرساز می شود کاری ندارم. من وقتی شبکه نتفلیکس را برای آرات باز می کنم مراقبم که فقط برنامه های مجاز را ببیند و چون نتفلیکس برنامه هایی دارد که برای بچه خوب نیست کلاً شبکه را برایش نمی بندم و تتلو هم همین است. او یک وجهه داد که خواننده محبوب آرات است و از سن کم به او علاقه داشته و اتفاقا تمام آهنگ های تتلو ...
فاصله بگیر اما دلم را نشکن!
انگار نه انگار که او باید فاصله بگیرد یا این که حداقل در آن شرایط طور دیگری بسته اش را تحویل بگیرد. می توانست تماس بگیرد و بگوید کالا را بعداً برایش بفرستند چون یک میز تحریر تاشو سفارش داده بود و خیلی چیز واجبی نبود. به هر حال آن روز گذشت ولی من تا یک هفته استرس داشتم که نکند کرونا داشته و من هم مریض شوم. حتی توی خانه خودم را از زن و بچه ام دور نگه داشتم ولی شکر خدا اتفاقی نیفتاد. منظور حرف من این ...
پرستار داوطلب شدیم تا شما تنها نمانید +عکس
در دلم بلند بلند حرف زدم: مگه دیوانه ام؟ یک سال قبل که خواهر بیچاره ام سه هفته بیمارستان بستری بود،من فقط یک شب آن هم با کلی ادا و اطوار پیشش ماندم، انقدر که از بیمارستان بدم میاد. حالا برم وسط کرونایی ها! اینها را گفتم و از پست اینستاگرام رد شدم. اما یک آن از خودم خجالت کشیدم. من که پارسال وقتی سیل آمده بود روی پایم بند نبودم و کمک حال گروه های جهادی شدم، چرا الان بی تفاوت در خانه نشسته ...
شکایت از شوهر به اتهام قتل فرزند معتاد
به او پول نمی دادم به دنبال راه های خلافی بود که بتواند از آن طریق مواد تهیه کند و من از ترس آبرویم سعی می کردم در حد توانم به او پول بدهم تا به سراغ خلاف دیگری نرود. اما او بازهم دست بردار نبود و کارهایش خسته ام کرده بود. آن روز مهران با حالتی پریشان به خانه آمد و گفت که برای پرداخت بدهی اش به یک میلیون تومان پول نیاز دارد. آنقدر عصبانی شدم که با او دعوا کردم و گفتم تو دیگر بچه نیستی ...
حاشیه های پدر آرات حسینی از لایو با امیر تتلو تا دعوا با علی کریمی
و لازم باشد بازهم انجام می دهم امیر تتلو دو وجهه دارد که با هم متفاوت هستند و من با آن وجهه ای که برای آرات دردسرساز می شود کاری ندارم. من وقتی شبکه نتفلیکس را برای آرات باز می کنم مراقبم که فقط برنامه های مجاز را ببیند و چون نتفلیکس برنامه هایی دارد که برای بچه خوب نیست کلاً شبکه را برایش نمی بندم و تتلو هم همین است. او یک وجهه داد که خواننده محبوب آرات است و از سن کم به او علاقه داشته ...