قاچاقچی که امین مردم شد/ قاضی را قسم دادم!
سایر منابع:
سایر خبرها
کارت عروسی ای که به دست آقا رسید
. وارد محوطه حوزه هنری شدم. ابتدا مدارک شناسایی را نشان دادم و کارت میهمان را تحویل گرفتم. بعد هدیه ام را به همراه کارت دعوت عروسی برای بازرسی به مسئول مربوطه دادم. گفتند هدایا بعد از ورود به بیت به شما تحویل داده می شود. به محوطه برگشتم و با دوستانم که آنها هم برای دیدار دعوت شده بودند، مشغول صحبت شدم. حرف های دوستانم را می شنیدم ولی تمام حواسم روی تقدیم کارت دعوت متمرکز بود. اینکه چه ...
داستان عشقی دختر و پسر جوان، به شکنجه پسر ختم شد
من هم جواب نمی داد که تازه متوجه شدم او پسر کلاهبرداری است و از احساسات من سوءاستفاده کرده است. پس از آن موضوع را به تمامی دوستانم و دوستان احسان گفتم و از آن ها خواستم اگر احسان را دیدند به من خبر بدهند تا اینکه شب حادثه یکی از دوستان احسان با من تماس گرفت و گفت احسان در محوطه فرودگاه است. بلافاصله موضوع را به خواهرم در میان گذاشتم و خواستم همراه نامزدش به کمک من بیایند. دقایقی بعد آن ...
دوستی در فضای مجازی به آدم ربایی ختم شد
خلیج فارس: دختری که متهم است پسر موردعلاقه اش را ربوده، ادعا کرد این پسر خودروی او را سرقت کرده بود و به همین دلیل دست به آدم ربایی زده است. به گزارش خلیج فارس به نقل از عصر ایران؛ پسری جوان به نام کریم چند روز قبل به دادسرای جنایی تهران رفت و از دختری به نام شبنم به اتهام آدم ربایی شکایت کرد. او گفت: من با شبنم دوست بودم و رابطه ما مدتی ادامه داشت تا اینکه قطع ارتباط کردیم. بعد از آن خبری از شبنم نداشتم تا اینکه روز حادثه وقتی به فرودگاه مهرآباد رفته بودم، او همراه خواهرش و پسری دیگر به سراغم آمدند. آنها مرا به زور و با تهدید سوار خودرواش کردند و با خود بردند. این افراد مرا کتک زدند، طوری که بدحال شدم و دیگر رمقی برایم نمانده بود. آنها بعد از مدتی که اسیرشان بودم، در نهایت در خیابان رهایم کردند و گریختند. بازپرس بعد از طرح این شکایت از مأموران خواست در این رابطه تحقیق کنند. کارآگاهان بعد از بررسی های مقدماتی و اطمینان از اینکه چنین جرمی به وقوع پیوسته است، شبنم، خواهرش و پسر غریبه را بازداشت کردند. شبنم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، درباره انگیزه اش از آدم ربایی گفت: من و کریم حدود یک سال قبل در فضای مجازی با هم آشنا شدیم و او به من ابراز علاقه کرد. دوستی مان مدتی ادامه داشت تا اینکه یک روز کریم به من پیشنهاد داد خلافی خودروی پرایدم را تسویه کند. او به این بهانه ماشین مرا گرفت. من هم چون به کریم اعتماد کرده بودم مخالفتی نکردم، اما او بعد از آن ناپدید شد. دیگر نه سراغی از من گرفت و نه تلفنش را جواب داد. من که خودروام را از دست داده بودم، خیلی دنبال کریم گشتم، ولی اثری از او نبود تا اینکه روز حادثه یکی از آشنایان به من خبر داد کریم در فرودگاه مهرآباد است. من بلافاصله موضوع را با خواهرم در میان گذاشتم و او هم پسر موردعلاقه اش را از ماجرا باخبر کرد. سپس سه نفری به سراغ کریم رفتیم و او را سوار خودروی خودمان کردیم تا مجبورش کنیم پراید مرا پس بدهد، اما چون کریم در ماشین بدحال شد، او را پیاده کردیم. این ادعاها در حالی مطرح شد که پسر جوان درباره انگیزه آدم ربایی ادعای دیگری دارد و می گوید احتمال می دهد شبنم به دلیل قطع رابطه شان قصد انتقام گیری داشته و به همین دلیل دست به چنین جرمی زده است. بنا بر این گزارش، هر سه متهم درحال حاضر در بازداشت به سر می برند و تحقیقات از آنها همچنان ادامه دارد تا جزئیات ماجرا به طور کامل مشخص شود. ...
انتقام خونین از خواستگار فراری
قرار گرفت گفت: یک سال و نیم قبل با محمد(شاکی) در تلگرام آشنا شدم. مدتی بعد قرار ملاقات گذاشتیم و او در همان قرار اول از من خواستگاری کرد و گفت قصدش ازدواج است. اما در حقیقت قصد فریب مرا داشت. چرا که هر بار بهانه ای می آورد برای اینکه خواستگاری را به تعویق بیندازد. با این حال من به او اعتماد داشتم و تصور می کردم که عاشقم است. او با چرب زبانی فریبم داد و ماشینم را از چنگم در آورد. در آن زمان خلافی ...
بازی با پرتغال باید 50 بار اخراج می شدم؛ رونالدو را بدتر از فیگو زدم
رفته چند تیم عوض کنم و 2 سال هم فوتبال بازی نکنم. چرا فوتبال را کنار گذاشتید؟ برادرم که تمام زندگی ام دست او بود، فوت کرد. من هم ضربه روحی بسیار بدی از این موضوع خوردم و خانه نشین شدم. به شدت هم چاق شده بودم. چه شد که به سپیدرود رفتی؟ پس از 2 سال خانه نشینی به شدت چاق شده بودم. یک روز علی عشوری زاد به من زنگ زد و گفت که چه کار می کنی. من هم گفتم خانه نشسته ام. بعد ...
جسد داماد را بعد از نبش قبر آتشش زدم
بودم و به همین خاطر جسد او را در حمام دفن کردم. من بعد از چند روز جسد را بیرون آوردم و آن را به آتش کشیدم. اما واقعا قصد کشتن شوهر خواهرم را نداشتم و مرگ او اتفاقی رخ داد. من از ترس آبرویم و برای پنهان مانده حقیقت جسد را آتش زدم. اشتباه بزرگ من سر به نیست کردن جسد بود. وی ادامه داد: حالا 11 سال است که در زندانم. وقتی فرزند دومم به دنیا آمد بازداشت شدم. من بزرگ شدن فرزندم را ندیدم و او ...
دریافت رنگین ترین مدال جهان از رهبر انقلاب/فیلم
قرآن علاقه مند بودم؛ ما در روستایی اطراف تبریز به نام کَلِیبَر زندگی می کردیم. من تا 12 سالگی در آنجا بودم، اما به خاطر شرایط دسترسی به کلاس ها و آموزش برایم سخت بود. بعد از آنجا به تهران (شهریار) مهاجرت کردیم. از آنجا که من در روستای خودمان اذان می گفتم، وقتی به شهریار آمدیم هم همین کار را انجام دادم که با استقبال بسیار زیادی از جانب مردم روبرو شد. آن زمان احساس فوق العاده ای داشتم و فکر کردم که ...
روانخواه: به خاطر نگرفتن بازیکن سفارشی و افشای شرط بندی محروم شدم
بانک ورزش- سرمربی تیم فوتبال نیروی زمینی به خبر محرومیت خود از فعالیت های فوتبالی واکنش نشان داد. به گزارش بانک ورزش، امید رضا روانخواه در گفت وگو با میزان، در مورد رای کمیته اخلاق مبنی بر محرومیت خود از هر گونه فعالیت ورزشی اظهار داشت: من زمانی که در سپیدرود بودم عده ای قصد داشتند بازیکن پولی به تیم بیاورند اما من مقابل آنها ایستادم. بعد از آن هم در یکی از برنامه های تلویزیونی مصاحبه ...
یادداشت های علم، چهارشنبه 25 اردیبهشت 1347: هویدا زبان به انتقاد شدید از فرهنگ گشوده بود!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ دیشب دکتر [کریستیان] بارنارد، جراح معروف قلب که قلب مردی را با دیگری عوض کرد و دومی هنوز زنده است (یعنی سه ماه است زنده ماند)، و مهمان من است، وارد شد. امروز صبح پیش من آمد. بعد شرفیاب حضور شاهنشاه شد. من امروز خیلی به اختصار شرفیاب شدم. ظهر مهمان من بود. مهمانی مفصل به ناهار برای او دادم. امشب هم در [مهردشت]خارج شهر مهمان ...
ملی پوش فوتبال: در ورزشگاه بدنیا آمدم
گل دادم. وی درخصوص دعوای تلخ سال گذشته میان ذوب آهن و سپاهان گفت: در آن دعوا که با فحاشی و مصدومیت بازیکنان همراه بود، ایستاده بودم و نگاه می کردم. امسال هم در تیم وچان کردستان بازی می کنم که در رده دوم قرار دارد. موری درباره وضعیت تیم ملی فوتبال زنان گفت: باید تیم فوتبال زنان همچون فوتسال اردوها و دیدارهای تدارکاتی مداومی داشته باشد تا بتواند در آسیا به قهرمانی برسد. از ...
ازدواج با یک قاچاقچی برای مصرف مواد مخدر!
به گردن بگیرم تا او با گرفتن وکیل مقدمات آزادی مرا فراهم کند. من هم که سرگذشت تلخی را تجربه کرده بودم، به این کار تن دادم و چندین بار مواد مخدر را برایش جابه جا کردم اما از آن جایی که خلافکاری فرجامی ندارد،بالاخره دستگیر شدیم و من طبق قول و قرارم با الیاس، حمل مواد مخدر را در دادگاه به گردن گرفتم و برای مدت دو سال راهی زندان شدم چرا که به خاطر نداشتن سابقه و شرایط اجتماعی دیگر به حداقل مجازات ...
چرا بچه مهندس 3 به سمت فرار مغزها رفت؟/ کریمی: بدون شعار تابوها را تصویر کردیم
نوجوانی بازیگری تئاتر انجام می دادم و سال 1378 با اینکه در دبیرستان رشته ریاضی فیزیک می خواندم، در کنکور هنر شرکت کرده و در رشته تئاتر در دانشگاه پذیرفته شدم. از همان سال وارد گروه های حرفه ای تئاتر شدم و بازیگری دغدغه اصلی زندگی ام بود. ** قبل از اینکه در فصل سه به این سریال ملحق شوید، مخاطب بچه مهندس بودید و فصل های قبلی را هم دنبال می کردید؟ - در فصل های قبلی این سریال در پشت ...
بدون اطلاع همسرم به پارتی شبانه رفتم / در انجا شوهرم را در کنار زنی با وضع زننده دیدم
باشگاه ورزشی اجاره کرد و من تلاش کردم با قرض گرفتن مبالغی از اطرافیانم روحیه از دست رفته همسرم را به او بازگردانم ولی رفتار آرمان به کلی تغییر کرده بود. شب ها دیر به خانه می آمد و ساعت ها با تلفن همراهش مشغول گفت و گو بود و در برابر اعتراض های من نیز سر و صدا به راه می انداخت. وقتی خانواده اش متوجه فروش منزل اهدایی آن ها شدند سرزنش ها و کنایه ها از گوشه و کنار آغاز شد به گونه ای که حتی ...
تعویض پلاک، کرونا و ساعت ها اتلاف وقت
در صف طولانی معطل نمی شوم راهی مرکز تعویض پلاک چیتگر شدم. وی ادامه داد: منزل ما در غرب تهران است و ساعت حدود چهار بود که به پمپ بنزین وردآورد در اتوبان کرج رسیدم و با صف طولانی در آن ساعت صبح مواجه و شکه شدم. عرفان گفت: تا ساعت 12 ظهر در صف بودم و بالاخره موفق شدم که وارد مرکز شماره گذاری چیتگر شدم و خوشحال از اینکه بالاخره امروز کارم تمام می شود مدارکم را به باجه مربوطه ...
دو ماه هیچ پرتابی نداشتم
شدم سرمربی تیم پارادوومیدانی به من گفت حد نصاب رکورد ورودی را کسب نکرده ام در حالیکه افرادی بودند که رکوردشان پایین تر از من بود و به تیم ملی دعوت شدند. واقعا نمی دانم مشکل کجا بود که من به تیم ملی دعوت نشدم. یاری خاطرنشان کرد: بعد از مسابقات جهانی امارات به صورت انفرادی تمرینات خود را در مجموعه ورزشی آفتاب انقلاب دنبال کردم تا رکوردم را بهبود ببخشم و در مسابقات قهرمانی کشور که قرار بود اردیبهشت ماه ...
یوسفی: بهترین پنالتی زن تاریخ پرسپولیس هستم
هم می گیریم اما چون شرایط تو اینگونه است 25 هزار تومان به تو می دهیم. بعد چکی به من داد. این چک پاس شد؟ صبح ساعت 7 صبح به بانک رفتم، تازه متصدی بانک پشت میزش نشسته بود که چک را به او دادم، گفت حداقل صبر می کردید کارمان را شروع کنیم بعد می آمدید، گفتم از راه دور آمده ام، چک را دید و خندید و گفت شما هم از این چک ها گرفته اید، این چک ها پاس نمی شود چون پولی در حساب نیست. ...
مامایی که کرونا را پشت سر گذاشت
...، زیرا حفظ فاصله و رعایت اصول بهداشتی در این دوران بسیار مهم است و کوچکترین اشتباه می تواند بقیه را مبتلا کند؛به دلیل شرایط جسمی و بیماری قلبی پدرم ترجیح دادم که محل قرنطینه ام در منزلی جداگانه باشد؛ اما در این مدت خانواده حامی من بودند و از هیچ کمکی دریع نکردند و من بسیار به آنها زحمت دادم. این عضو کادردرمان جهرم افزود: از اینکه بعد از بهبودی دوستان و دیگران بخاطر ترس از بیمارشدن ...
اگر می گفتم هرچه شما می فرمایید ، تأیید صلاحیت می شدم
بود و من پاسخ دادم و او جوابی نداشت. اگر موارد دیگری غیر از اظهارنظر هم بوده، چرا در آن جلسه به من نگفتند؟ الان هم خوب است آن موارد را به بنده و مردم اعلام کنند. این سخن ایشان مثل این است که گفته شود درباره آقای کدخدایی در سال هایی که در انگلستان بوده اند مواردی مطرح است . مطهری همچنین درباره این موضوع که می توانسته از خبرنگاران برای حضور در آن جلسه دعوت کند، اظهار کرد: این موضوع را برای ...
واکنش روانخواه به حکم محرومیتش در کمیته اخلاق
. یک نفر بگوید در فوتبال ما از اینگونه مسائل نیست. وی ادامه داد: زمانی که در سپیدرود بودم عده ای قصد داشتند بازیکن پولی به تیم بیاورند، اما من مقابل آن ها ایستادم. بعد از آن هم در یکی از برنامه های تلویزیونی مصاحبه و عنوان کردم پسر خواهر فلان فرد قصد داشته به تیم بیاید، اما من اجازه ندادم و درست چند هفته بعد همان برنامه تلویزیونی از من در خصوص شرط بندی سوال کرد که من هم گفتم در لیگ دو شرط ...
رشیدپور: آقای دایی! بیا با تلویزیون آشتی ات بدهم
خشن را فقط در فضای مجازی بین خودشان دیدم. حتی یکی از همین شب ها وقتی پشت چراغ قرمز اتوبان نیایش به ولیعصر (در نزدیکی سازمان صدا و سیما) ایستاده بودم از ماشین های کناری فردی خواست پنجره را باز کنم و بعد با همان ادبیات مخصوص فضای کری خوانی فوتبالی بابت برنامه آن شب ابراز محبت و لطف می کردند. دعوت رشیدپور از مجیدی و دایی، شاید برای اعتراف علی! بیا و با تلویزیون آشتی کن ...
ماجرای طلبه ای که می خواست خواننده شود
احساس و باور کردم که می توان با خدا حرف زد. آن شب برای من شب خاصی بود. وی افزود: بعد از اخراج از مدرسه در حالی که ناراحت بودم و احساس بدی داشتم برای نماز به مسجد رفتم. آنجا متوجه شدم امام جماعت مسجد تغییر کرده و طلبه جوانی برای اقامه نماز آمده است. به او گفتم دوست دارم طلبه شوم و او کمکم کرد تا وارد حوزه علمیه شوم. روحانی مهمان دعوت با اشاره به چالش های دوران تحصیل در حوزه ...
بازیگر فیلم جنگ نفتکش ها : حال خانواده شهدای کنارک را درک می کنم
دوست داشتم بازی کنم. او در بخشی از برنامه گفت :هیچ نویسنده یا کارگردانی دلش نیامده است من را در فیلم یا سریالی بکشد. مظفری درباره تجربه مرگ سه نفر از بستگان درجه یکش گفت: پدرم مشهدی بودند سالی سه چهار بار به مشهد می رفتند. من خانه ام گوهر دشت کرج بود و با پدر و مادرم در یک خانه زندگی می کردیم. شب کار بودم. ساعت 9 و نیم ده بود رسیدم. دیدم پدرم کت و شلوار پوشیده اند و دم در هستند ...
کشاورز: خداحافظی از تیم ملی، سخت ترین تصمیم ورزشی ام بود
به من وارد شد و قبل از بازی با ایتالیا برخوردی پیش آمد و من 2 اخطاره شدم و این دیدار حساس را از دست دادم. آن شب تا صبح نخوابیدم و ناراحت این موضوع بودم. زمان بازی با ایتالیا، همراه شمسایی که او نیز بازی با ایتالیا را از دست داده بود خودم را سرزنش می کردم که چرا نمی توانم در این زمان حساس به تیم ملی کمک کنم. به مربیگری فکر می کنید؟ تا زمانی که بازی می کنم خیر. البته کلاس های ...
گریه آیت الله وحیدخراسانی وشرط آیت الله جوادی آملی برای ساخت ضریح امام حسین
...، بینایی یک چشمم کاملاً رفت. آنجا بستری شدم و آزمایش کردند و گفتند احتمالاً سرطان است. دوتا پلاک عصبی در مغز هست که فشار آورده و عصب بینایی را از کار انداخته است. حالم خیلی بد بود. سالِم سالم بودم و یک دفعه کور شده بودم. در همان چند روز هم گفتند نمی توانم بچه دار شوم. یک شب خیلی به خدا متوسل شدم در بیمارستان. همان شب خواب دیدم. دست هایش را گذاشت روی صورتش و گریه اش شدید شد. ...
رشیدپور: آقای دایی، بیا آشتی ات بدهم!
به ویژه فوتبال معتقدم، از دو عزیز دعوت کنم تا مهمان برنامه اتفاق باشند. یکی فرهاد مجیدی و دیگری علی دایی. البته شب عید با علی دایی حرف زدم و متوجه شدم که از تلویزیون دلخوری هایی دارد و دوست نداشت که به تلویزیون بیاید . رشیدپور تاحدودی در جریان اتفاقاتی که در شمال کشور رخ داد و باعث دلخوری علی دایی از بروبچه های یکی از برنامه های تلویزیون شد، بود و خودش هم گفت: تاحدودی در جریان هستم. علی دایی 15 ...
قاری بین المللی کشور از تجربه زنده شدن پس از مرگ گفت / انعکاس صوت تلاوت قاری در برزخ
...> قسمت هجدهم این برنامه، امشب 23 اردیبهشت ماه به گفت و گو با محمدرضا خرمیان، قاری بین المللی قرآن کریم اختصاص داشت که مشروح آن را در ادامه می خوانید: کارشناس سیاسی وزارت امور خارجه هستم و طبق معمول، همه روزه در حال رفتن به اداره بودم، در تاریخ 22 آذر سال 1384، به تنهایی وارد آسانسور ساختمان شماره سه وزارت امور خارجه شدم، احساس کردم مشتی بر جسمم خورد؛ چنان که وقتی به اتاق کارم در طبقه ...
رییس پیشین شورای صنفی نمایش: عدم مشروعیت انتخابات جدید / تن به انتخابات دولتی نمی دهیم
شورای صنفی نمایش به سازمان سینمایی دعوت شدم؛ وگرنه محل جلسات شورای صنفی در ساختمان خانه سینماست. هفته قبل گفتند همه اعضای شورا به اضافه آقای فرحبخش حضور داشته باشند. به عنوان رئیس شورا متذکر شدم آقای فرح بخش از طرف شورای صیانت به خاطر اتفاقاتی که سال گذشته رخ داد، منع حضور در جلسات را دارند، اما گفتند چون جلسه آخر و تقدیر است، دعوت شوند. من هم قبول کردم و خوشحال شدم که بعد از مدت ها می توانیم ایشان ...
استقلالی بودنم و تعصب به رنگ آبی را در همین مدت کم نشان دادم
بهمن اعلام کرد تحت هیچ شرایطی به تو رضایت نامه نمی دهیم و مجبور شدم در این تیم به فوتبالم ادامه دهم. این اتفاق مرا خیلی ناراحت کرد و حتی می خواستم از فوتبال خداحافظی کنم، اما در نهایت با صحبت های خیلی از استقلالی ها به بهمن برگشتم و به خودم قول دادم سال بعد آبی پوش شوم که این اتفاق هم افتاد. شاید جالب باشد بدانید در همان فصلی که بهمن اجازه حضور در استقلال را نداد، در اولین بازی جام حذفی با آبی ...
ماجرای بیماری غلامرضا صنعتگر در خرم شهر
برعهده محمدحسین امیدی است. در برنامه روز گذشته 22 اردیبهشت ماه خرم شهر غلامرضا صنعتگر مهمان بخش اول برنامه بود که درباره ابتلایش به بیماری کرونا گفت: اوایل شیوع کرونا در کشور چند روزی بستری بودم که با کمک کادر درمان شرایطم بهتر شد. روزها و شب های تلخی را تحمل کردم که تجربه بسیاری برای من داشت. حتی بالاترین حد فشار خون یعنی 32 را تجربه کردم اما در این مدت خانواده و دوستانم کنار من بودند. ...