سایر منابع:
سایر خبرها
محمدتقی از آب فرار می کرد و قبرش هم پر از آب شد!
کرد که به دلیل شرایط آن زمان ارتش، از آنجا بیرون آمد و همین موضوع هم باعث جدایی ایشان از همسر اولش شد. بعد پدرم با مادرم ازدواج می کند و خانواده مان را تشکیل می دهد. گویا برادرتان شهیدمحمدتقی مصطفایی در دوران دفاع مقدس مسئولیت هایی هم داشتند، ایشان چه فعالیت هایی انجام می دادند؟ محمدتقی، قائم مقام ستاد تبلیغات سپاه اصفهان بود. زندگی اش سرشار از فعالیت هایی بود که خدمت به ...
نرخ رفتن به سوریه چند است؟!
کارهای پر خطری بگیرم. یعنی اگه دارم میروم فکر می کنم دختر سه ساله دارم، فکر می کنم دختر شش ساله دارم، اما نمی توانم ببینم امام حسین هم دختر - به روایتی سه ساله بعضی ها میگویند پنج ساله- داشت، این ها هم داشتند. من نمی توانم این چیزها را ببینم که همان قوم ظالمین حالا آمدند بخواهند همان وقایع را تکرار کنند. صبر زینبی خانواده شهید، خانواده شدیداً عاشق و پیرو اهل بیت (ع) است. مادر شهید ...
روز های بی قراری/ از ظلم ستیزی تا شهادت
مادران شهدا، حال و هوای دیگری دارد. دوست داشتیم که بدانیم شهید از نگاه مادر چگونه به افتخار شهادت نائل شده است. مشتاق بودیم تا بدانیم چه نکات تربیتی برای این مادر مهم بوده است. آنچه در ادامه می خوانید، چکیده این گفت وگوست. عاشق و معشوق بودیم شهربانو تقی پورشاندیز در سال 1320 در شاندیز به دنیا آمده است. دوران کودکی و نوجوانی اش را همان جا سپری کرده و پس از ازدواجش به گرگان نقل ...
واکنش ها به فیلم کودک آزاری مادر سنگدل مشهدی
... حسام هم نوشته است: اسم مادر خیلی احترام دارد نذارین رو هرکسی من خودم الان ده سال ازدواج کردم ولی اگه یک شب مادرم نبینم حالم گرفته میشه مادر تمام وجود. مخاطب دیگر فرارو در پاسخ حسام نوشته است: اسم مادر خیلی احترام خاصی نداره! این هم بچه به دنیا آورده و مادر حساب میشه بخوای نخوای! انسانیت مادر شما مختص خودش هست ربطی به فرزندآوری نداره! نظراتی بسیاری حاوی نفرین و ناسزا بود ...
روایت داوود کیم از مسلمان شدن خودش
درمورد اسلام نشان میدهند، جنگ ، ظلم ، تروریسم و ... . بنابراین من هم فکر می کردم مسلمانها خطرناک وخشن هستند. من یک مسیحی کاتولیک بودم اما شخصا به هیچ دینی علاقه نداشتم و سرگرم زندگی خودم بودم تا اینکه یک روز تصور بد من از اسلام به کلی نابود شد ... در کره به عنوان یک خواننده شروع به کار کرده بودم ، هرچند خیلی مشهور نبودم اما خوشبختانه فرصتی برای اجرا در جاکارتا (پایتخت اندونزی ...
اهدای خون اشتراک زندگی با دیگران است
انجام این کار روی آورد ، ما همواره تبلیغ اهدای خون را کردیم که تا حدودی مؤثر واقع شده است . * تلاش می کنم پسرم اهداکننده مستمر شود مهمانچیان ادامه داد: خودم تازنده هستم اهدای خون را هر سه ماه و نیم یک بار انجام می دهم، حس خوبی می گیرم و هیچ آسیبی در این راه نمی بینم! به فرزندم می آموزم برای نجات جان دیگران اهدای خون که کمترین کار ممکن است را سرلوحه زندگی قرار دهد. وی ...
قهرمان پرورش اندام جهان: مرام پهلوانی در زمان تنگدستی تجلی می یابد
غلامرضا علیزاده روز شنبه با حضور در خبرگزاری نصیرنیوز مرکز تبریز، از دوران قرنطینه و پسا کرونا در باشگاه های بدن سازی آذربایجان شرقی صحبت کرد و گفت: از سال 1373 شروع به ورزش بدن سازی کردم و با علاقه ای که به این ورزش داشتم، در کنار ورزش تحصیلات خودم را همه ادامه دادم و کارشناس مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه تبریز و ارشد مدیریت ورزشی را نیز کسب کردم. وی افزود: تاکنون قهرمانی آسیا در سال ...
کودک ربایی؛ داستان خیالی برای فرار از دست شوهر
زنی برای فرار از زندگی با شوهرش، سناریوی خیالی کودک ربایی طراحی کرد و مدعی شد مردی شرور برای انتقام جویی کودکش را ربوده است اما در تحقیقات دست او رو شد. با این حال مرد شرور دستگیر شد چرا که بعد از شکایت از او برای انتقام دست به تخریب خودرو و خانه پدر کودک زد. به گزارش همشهری، ماجرا از این قرار بود که چند روز قبل مردی جوان سراسیمه خودش را به اداره پلیس رساند و خبر از ربوده شدن کودکش داد. ...
بازگشت قربانیان اسیدپاشی به جامعه با مدلینگ
. من تا قبل از این حادثه یک آدم عادی بودم. صبح ها به محل کارم می رفتم و بعدازظهر به خانه می آمدم و همراه فرزندم وقت می گذراندم یعنی زندگی ام کاملاً عادی بود. اما بعد از این اتفاق زندگی ام کاملاً عوض شد و برخلاف آن چیزی که خیلی ها تصورش را می کنند که اسیدپاشی موجب می شود آدم به انزوا برود و همه زندگی اش را از دست بدهد من کاملاً خلاف این جریان پیش رفتم. اجازه ندادم اسیدپاش به هدفش برسد. هدف اصلی یک ...
نجات دختر جوان از فرجامی تلخ!
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، همواره فکر می کردم مادرم بیش از اندازه مرا کنترل می کند و آبرویم را نزد دوستانم برده است. مدام با پرخاشگری اعتراض می کردم و فریاد می زدم من 15 سال دارم و خودم می توانم برای آینده ام تصمیم بگیرم. می خواهم با پسری که دوستم دارد ارتباط داشته باشم! اما زمانی فهمیدم فریب محبت های دروغین و هوس آلود عرفان را خورده ام که... دختر 15 ساله ای که به ...
اولش سخته
شهاب پاک نگر سال هفتاد وسه یک روز که داشتم فوتبال بازی می کردم، فهمیدم تیزهوشان قبول شدم و دیگر مثل مردم عادی نیستم. بازی را ول کردم و رفتم تا آینده روشنم را بسازم. منتظر بودم دوستانم بگویند که کجا می روی اما هیچ کس چیزی نگفت، درواقع نخودی بازی بودم؛ یعنی چون توپ مال من بود، مجبور شده بودند من را در تیم شان راه بدهند. قبول شدن در تیزهوشان همین جوری الکی الکی هم نبود، بعد از دو ...
زهرا مصطفوی: محبت به اعضای خانواده در تمامی ابعاد زندگی امام(ره) جاری بود
تدا در نهاد خانواده خود فردی مهربان، دلسوز و اثرگذار باشد. در خصوص نظم رفتاری، امام روزی سه بار و هر بار 20 دقیقه در حیات منزل پیاده روی می کردند. همه فرزندان می دانستند که این سه بار چه زمانی است و لذا برای دیدار با امام و طرح سوال به ایشان نزدیک می شدیم. خاطرم هست امام در یکی از ایام به پیاده روی مشغول بود و خدمت امام جهت سوالی رسیدم؛ ایشان در حال نزدیک شدن به درب اتاقشان بودند و 20 د ...
مثبت شدن تست کرونای برادرم خیلی شوکه کننده بود/مسئولان سفرهای خود را کاهش دهند
.... چگونه متوجه شدید که برادرتان به بیماری کرونا مبتلا شده است؟ علایمی داشت و در جریان بودم که تست کرونا داد ولی بعد از تست به وی گفته بودند که تستش منفی است ولی یک روز بعد از این جواب منفی، جواب تستش از دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز آمد که مثبت بود. بعد از اعلام جواب مثبت تست برادرم از محل کار به خانه آمد تا قرنطینه شود و نخستین فرد خانواده که از بیماری او با ...
اندوه 36 ساله مادر بانه ای در شهادت چهار دختر خردسالش
هواپیمای جنگی بیرحمانه اجتماع شان را به کام مرگ کشاندند و 602 شهید و تعداد زیادی زخمی حاصل این جنایت است. در آن روز بسیاری از خانواده ها مانند قادر خانزاده ها، اشعری ها و رحمان پور ها سه تا 6 شهید تقدیم انقلاب کردند، چند صد نفر در یک لحظه تکه تکه شدند تا برگی دیگر بر جنایت رژیم بعث افزوده شود. مادر خواهران شهید ثویبه، سروه، سودابه و سرگل رحمان پور 36 سال است غم از دست دادن چهار ...
از روزی که به خواستگاری میهمان غریبه بله گفتم زندگی ام تباه شد
هیچ تحقیقاتی، در حالی مرا به عقد حشمت در آورد که به تازگی دیپلم گرفته بودم و به زندگی مشترک فکر نمی کردم. خلاصه، من و حشمت خانه ای را در نزدیکی منزل پدری ام اجاره کردیم و بدین ترتیب زندگی مشترک ما آغاز شد، اما خیلی زود فهمیدم که حشمت مردی مسئولیت پذیر نیست و علاقه ای به من ندارد. او به اصرار خانواده اش با من ازدواج کرده بود، در حالی که دختر دیگری را دوست داشت. خانواده حشمت که از رفتار ...
ناگفته های عوامل بچه مهندس/ از انتخاب شخصیت جواد در میان 200 بازیگر تا انگلیسی صحبت کردن مژگان و پدرش
...> حصاری: بله من مخاطب سریال بودم و فصل یک را کامل و دو را جسته گریخته دیده بودم. حکایت ورود من اینطور بود که یک روزی در خانه نشسته بودم و دیدم که گروه تولید بچه مهندس فراخوانی برای انتخاب بازیگر نقش جواد دادند. همانجا به مادرم گفتم من شبیه اش نیستم؟ خودم فکر می کردم شبیه اش هستم اما از طرفی هم احساس می کردم به این دلیل که دوست دارم نقش جواد را بازی کنم می گویم شبیه اش هستم! واقعا نقش جذابی برایم بود ...
غم فقدان امام، همچون از دست دادن عزیزانمان سنگین بود/ داغ نبود امام خمینی، با رهبری امام خامنه ای فروکش ...
خاطرات 14 خرداد 68 برایمان چنین گفت: روز رحلت امام، خانواده ی همسرم مهمان خانه ی ما بودند و خودِ همسرم سرکار بود. درحال آماده کردن صبحانه برای مهمانان بودم که صدای " اِنّا لله و اِنّا الیه راجعون" در گوشم پیچید. بلافاصله پس از شنیدن این صدا جیغ کشیدم و به زمین افتادم. وی افزود: پس از شنیدن این خبر همگی حاضر شدیم و بچه ها را به همسایه سپردیم و بیرون رفتیم. جمعیت زیادی همانند من از این ...
عکس پسر شقایق دهقان با بچه های فامیل
آخرین خبر/ شقایق دهقان با انتشار این عکس نوشت: عکس از پایین به بالا : بچه خواهرم،بچه خودم، بچه برادرم. قربونش برم خدا یه نوه دختر هم به این خونواده نداده ،جای کشتی گرفتن بشینه دلبری کنه برامون
بلایی که سر زنان آسیب دیده در جنوب تهران می آید
ساله بود با آرزو رهایی از غم و فشارهای روحی خانه پدری و منزل ناپدری سوار بر اتوبوس شد تا به پایتخت آمده و زندگی تازه را شروع کند تا شاید تازگی روزگار نو در شهر تازه، حال تیره زندگیش را کمی روشن کند که نکرد ! " 22ساله هستم ، از خوزستان آمدم و مادر و پدرم از هم جدا شدند. مادرم دوباره ازدواج کرد و شوهرش شیشه ای (موادمخدر) بود. 20 سال با پدرم زندگی کردم و او مرا مورد آزار و اذیت ...
این پرستار می خواهد گمنام بماند
بیش از سه ماه از نبرد مدافعان سلامت با ویروسی که همه معادله های نوشته و نانوشته را بر هم زده می گذرد. این 100 روز با همه تلخی ها و از دست دادن ها، قصه هایی واقعی و گاها باورنکردنی از ایثار و بخشش را رقم زد.قصه هایی که تا قبل از پیدا شدن سر و کله این ویروس عجیب فکر می کردیم قهرمانانش را می توانیم فقط در روایت های به جا مانده از دفاع مقدس پیدا کنیم. قهرمان این روایت، پرستار 29 ساله ای ...
فعالیت مهدکودک های زیر زمینی/ مهد ها در آستانه ورشکستگی
باشگاه خبرنگاران جوان اظهار کرد: وقتی ادارات باز شدند، ما نمی دانستیم فرزندانمان را به چه کسی بسپاریم؛ من خودم مادرم پیر است و مادر همسرم هم فوت شدند، مجبور بودم فرزندم را به خواهرم بسپارم که آن هم خالی از مشکل نبود، چراکه بالاخره خواهرم هم دغدغه های زندگی خود را دارد و نمی تواند از فرزند 2 ساله من نگهداری کند و بسیاری از همکاران من شرایطشان بدتر است. به دنبال تعطیلی مهدهای کودک و باز ...
ماجرای عکسی که حضرت آقا سراغش را گرفت +عکس
شده من آرام تر می شوم. *بابا به آرزویش رسید اصرار کردم مرا ببرند خانه مان. وقتی رسیدم از حال رفتم و دیگر چیزی یادم نمی آید تا شب وداع. در این مدت با سرم مرا به هوش می آوردند، اما باز از حال می رفتم. دو روز بعد از شهادتش پیکر آمد. روزی که رفتیم سپاه محمود آباد برای دیدار اول همه تلاش کردند یک طوری به نرگس بگویند، اما نمی توانستند. اسماعیل همیشه وقتی با نرگس نماز می خواند می گفت نرگس ...
تعطیلی مهدکودک ها و مشکلات مادران شاغل
می کردم، تا اسفند پارسال هم پرداخت کردم به دلیل اینکه مهد ها تا 4 اسفند فعال بودند. او می افزاید: با توجه به این ک من کارمندم و نگهداری از پسرم سخت است با شیوع کرونا برای من خیلی سخت بود نگهداری فرزندم، چون من بعد از تعطیلات عید مجبور به سرکار رفتن شدم. مادر مهرداد ادامه می دهد: برای نگهداری از فرزندم من درخواست پرستارش را رد کردم، چون از سلامت ایشان اطمینان نداشتم. ...
روایتی متفاوت از 15 خرداد 63 بانه/شهادت 605 نفر در یک لحظه+عکس و فیلم
زیادی دارد روز 15 خرداد 63 یکی از تلخ ترین روزهای دوران دفاع مقدس است که باید در تاریخ ثبت شود. 6 نفر از پسرعموهایم همان روز در مراسم گرامیداشت یاد و خاطر شهدای 15 خرداد 42 در همین نقطه در کنار هم به شهادت رسیدند، خدا شاهد است با دست خودم جوارح بدن آنها را درون شکمشان گذاشتم. تقدیم 36 شهید از یک خانواده تا چشم کار می کرد اعضای بدن شهدا بود که از درخت های بلند آویزان ...
تنها گذاشتن امام (ره) یعنی تنها گذاشتن امام حسین (ع)
ابی (استان سمنان، شهرستان گرمسار) (1363 ه.ش) • شهادت شهید عزت الله محمودوند (استان لرستان، شهرستان پلدختر) (1364 ه.ش) • شهادت شهید رجب علی غلامی (کشور افغانستان) (1364 ه.ش) • شهادت شهید علی دهقانی رحمت آبادی (استان کرمان، شهرستان بم، روستای کروک) (1365 ه.ش) • شهادت شهید بهروز محمدی آدرگانی (استان اصفهان، شهرستان مبارکه) (1365 ه.ش) • شهادت شهید اکبر جعفرزاده (استان اردبیل) (1365 ه.ش) • شهادت شهید ق ...
غیظِ غیزانیه
: تو هم عین همان هایی خانم، چرا دنبالشان نرفتی؟ مگر با آن ها نیامده بودی؟ از اینکه بطری آبی در دستم بود داشتم میمُردم، چه سرخوشانه با بطری آب میچرخیدم آن هم حوالی لب های خشکی که هر چند روز یک بار هم شاید آبی نصیبشان نمی شد! به هر شکلی میخواستم از شر وصله ناجور این بطری خلاص شوم، عروس پیرمرد با بچه شش ماهه اش کنار در ایستاده بود، بطری آب خنک را روبه رویش گرفتم، دست مادر و فرزند شیرخواره اش ...
روایتی شگفت انگیز از زندگی شهید هاشم کلهر در سرسپرده
در مورد آخرین دیدار خود با فرزندش می گوید در حال خواندن نماز بودم و بعد از اینکه نمازم به پایان رسید، هاشم فرزندم دست و پایم را بوسید و از من خواست تا برای شهادتش رضایت قلبی داشته باشم تا بتواند به شهادت برسد، و لذا برای او آرزوی سر بلندی کردم و رضایتم را از شهادت وی بیان کردم. وی نحوه شهادت شهید هاشم کلهر را یکی از بخش های خواندنی کتاب سر سپرده دانست و اظهار کرد: یک راکت به سنگری که ...
پست بازیگر سریال بچه مهندس درباره تفاوت عشق و دوست داشتن؛ حال و هوای مجری برنامه سمت خدا در روزهای وفات ...
خودم بفهمم. به قول حسین_منزوی : من سراپا همه زخمم/ تو سراپا همه انگشت نوازش باش... قصه ما به سر رسید. گرچه این آغاز، پایانی ندارد. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی نجم الدین شریعتی، مجری برنامه تلویزیونی سمت خدا با انتشار عکسی از کودکی خود در مطلبی در اینستاگرام خود با اشاره به 14 خرداد نوشت: خرداد است با هوایی گرم و شرجی. بوی علف و شالیزار هوایی ام می کند. بلندی روز ...
یتیمانی در فقدان پدر دور از وطن ماتم گرفتند
اردوگاه منتقل کردند، سوم و هفتم باشکوهی در سوگ امام در اردوگاه برگزار شد و از آن روز به بعد حقیقتاً همه ما احساس یتیمی می کردیم. هرچند که کلمات و بیان مختلف رفتار و روحیات دوران دفاع مقدس، اسارت و ... بیانگر حس و حال واقعی آن روزگار نخواهد بود اما می توان با گرامی داشتن و ارج نهادن نسبت به بازماندگان آن دوران طلایی یاد و خاطره روزهای انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس را گرامی داشت و این امر بدون شناخت افراد و بیان واقعیت ها محقق نمی شود. پایان پیام/ 690 ...