سایر منابع:
سایر خبرها
داغ سقای تشنگان کمر حسین (ع) را شکست
پسران مادرم به پیش بتازید تا خلوص و خیرخواهی شما را در راه خدا و رسول خدا بنگرم . آن ها یکی بعد از دیگری روانه میدان شدند و جنگیدند تا به شهادت رسیدند. وقتی که همه یاران حسین علیه السلام کشته شدند، و حضرت عباس خود را تنها یافت به حضور برادر آمد و عرض کرد: به من اجازه رفتن به میدان بده، امام سخت گریه کرد، عباس علیه السلام عرض کرد: سینه ام تنگ شده و از زندگی دلتنگ گشته و به تنگ آمده ام، می ...
حسین(ع)؛ فخر آفرینش و نگین خوش نگار خلقت
همپای اشک ها بر لب ها تراویده ای. اینک نیز عشق توست که گرممان می کند. گریه بر توست که طراوت و شکفتن مان می بخشد و شوق رسیدن به توست. اگر آن روز نسیم نفس های تو در دشت آتش و جنون نمی وزید، اگر سلسله جبال قامت 72 عاشق در حاشیه شمشیرهای بی تاب نمی ایستاد، اگر نازکای گلویی 6 ماهه تیر را لبیک نمی گفت، هنوز و همیشه ما لبیک گوی ذلت، وحشت و ظلمت بودیم. ای شهید راه نماز با تو عشق را ...
نخستین شهید اهل بیت در روز عاشورا که بود؟
چهره او می نگریستند. حضرت علی اکبر(ع) در کربلا حضرت علی اکبر(ع) چنان مقام ویژه ای نزد امام حسین(ع) داشت که ایشان با وجود آن که هیچ گاه نفرین نکرده بود، بعد از شهادت حضرت علی اکبر(ع) بر لشکریان یزید نفرین کرد و فرمود: قطع الله رحمک و نفرین کرد که خدا عمرسعد را مقطوع النسل کند. از جوانان اهل بیت پیغمبر اول کسی که موفق شد از اباعبدالله برای رفتن به میدان نبرد کسب ...
تاسوعا؛ روز آمادگی برای شهادت
، و ما را در دین دانا کردی، و ما را گوش شنوا و دیده بینا و دل دانا عطا کردی، پس ما را از شکرگزاران خود قرار ده. امّا بعد، همانا من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمی دانم، و اهل بیتی از اهل بیت خود نیکوتر ندانم، خداوند شما را جزای خیر دهد بدانید که به همه شما اجازه می دهم که بروید و هیچ ایرادی هم نیست اکنون پرده شب شما را فرو گرفته است به کمک این تاریکی از اینجا بروید. چون ...
کرامت خاصه ابوالفضل العباس(ع)
: جوانی دارم، دستش بریده و بی هوش افتاده است، بفریادش برسید. فرمود که: آن هم صاحبی دارد. گفتم: تو کیستی؟ فرمود: من فاطمه، مادر حسین علیه السلام. این بگفت و از نظرم غایب شد. پس به نزد فرزندم آمدم دیدم دستش خوب شده، پرسیدم چگونه چنین شد؟ پسر گفت: در اثنای بی هوشی، جوان نقابداری را دیدم که به بالینم آمد و به من فرمود: دستت را به جای خودگذار. پس نظر کردم، هیچ زخمی در آن ندیدم ...
اشعار شب تاسوعا
ها بعد لب های تبسم ریز تو گریه افتاده به جان آب ها از وداع تو حکایت می کند دست های پرتکانِ آب ها... حسن دلبری: دستان تو مثل دو کبوتر رفتند سیراب تر از زمزم و کوثر رفتند دیدند که آغوش خدا منتظر است دستان تو از خودت جلوتر رفتند رضا نیکوکار: داشت می رفت لب چشمه سواری با دست دشت لبریز عطش بود، عطش... اما دست ...
... به روایتِ خسرو سینایی
بیرون از مناسبات تولید سینمای ایران ایستاده بود ولی در همه ی این سال ها نامش کافی بود تا به احترامش تمام قد بایستیم. یگانه مردی از روزگاری سپری شده که آثاری شعورمند و ماندگار به جای گذاشت. آنچه به شکل بخش هایی مجزا در پی می آید خلاصه ای ست از سخنان خسرو سینایی در آن عصر داغ تابستان در اصفهان پس از نمایش فیلم های ” گیزلا”، “میان سایه و نور”، و “عبور از نمی دانم”؛ سخنان مردی که خویشاوند نقش ...
مرور پنج رمان که رنگ عاشورایی دارند / آثاری که حدیث همیشه زنده کربلا را در ذهن جاودانه می کنند
...... اما تن را از آن همه، جز رعشه ای نصیب نیست. این رعشه، رعشه مرگ است؛ مرگی پیش از آن که اجل سر رسد و سایه پردهشت بال های ملک الموت بر بستر ذلت حر بیفتد... موتوا قبلَ اَن تَموتوا. اینجا دیگر این حر است که جان خویش را می ستاند، نه ملک الموت. پیش چشم سرادقات مصفای عشق است، گسترده به پهنای آسمان ها و زمین، نور علی نور تا غایت الغایات معراج نبی و در قفا، گور تنگی تنگ تر از پوست تن، آن ...
اس ام اس تسلیت روز تاسوعای حسینی
یکتایی حق این حرف حق است ستون آسمان دست ابالفضل (ع) تاسوعای حسینی تسلیت باد. تو ماهی و از نور و صفا لبریزی دریایی و در کام عطش می ریزی دستان تو هر روز اگر قطع شوند با نام علی "ع" دوباره بر می خیزی تاسوعای حسینی تسلیت باد. علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم ...
اشعار برگزیده در وصف حضرت عباس (ع)
شنیدند حسین انکسر ظهری گفت: به زمین خوردن شاه شهدا خندیدند ضمن تبریک به هم سوی حرم می رفتند قوم محروم زشرم و زحیا خندیدند وقت پاره شدن گوش یتیمان حرم ناکسان بی خبر از قهر خدا خندیدند جواد حیدری ذکرِ لاحول ولا قوه الا باالله می کند بدرقه یِ راهت اباعبدالله تو امیدِ حرمِ فاطمیونی آری همه یِ عشقِ منی باید عَلَم برداری ...
وقایع روز نهم محرم| از رد کردن امان نامه از سوی حضرت عباس(ع) تا تعویق جنگ تا صبح عاشورا
از خانواده خودم سراغ ندارم. خدایتان پاداش نیک عنایت کند. آگاه باشید که فرجام فردایتان را با این دشمنان به خوبی می دانم. شما را آزاد می گذارم، همه با فراغ خاطر بروید که من بیعت خویش را از شما برداشتم. شب همه جا را پوشانده است، این تاریکی را مرکب راهوار خویش بسازید و بروید. در برخی کتاب ها این نکته هم نوشته شده که امام حسین علیه السلام فرمودند: هر کس دست دیگری یا یکی از مردان ما را بگیرید ...
بحران آموزش جهان امروز اخلاقی است/ عدالت آموزشی یعنی تفاوت مانع آموزش نشود/ عدالت بدون پذیرش تفاوت میسر ...
.... لویناس در کار درانداختن این طرح نو هم خشونت رایج را تبارشناسی کرده و هم در کار گوش سپاری به معنایی جدید از مناسبات انسانی درآمده است. معنایی که اگر بتوانیم به اجمال در این مجال اندک روشن کنیم، آنگاه شاید بتوان امید به طرح پرسشی در باب نسبت آنها با آموزش بست. در حقیقت مساله اولیه ما بر سر خشونت رقت بار عریانی که هر روزه در اقصی نقاط عالم صورت می گیرد، که البته خود کمابیش به نزد عاملانش مجاز است ...
فال روزانه شنبه 8 شهریور 99 + فال حافظ و فال روز تولد 99/06/08
***چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست تعبیر: با یک عذرخواهی همه چیز درست می شود و انشاالله از بند غم رهایی خواهی یافت. خداوند از تو حرکت می خواهد و خود برکت عطامی فرماید. روی به آستان حق بیاور تا به مقام عالی برسی. نذری کرده ای که اگر از این ورطه ی غم نجات پیدا کنی تا دم مرگ از راه راست برنمی گردی. امروز با چنان مهارتی کلمات را به کار گرفته و صحبت می کنید که حرف هایتان برای ...
نخستین شعر فارسی در سوگ امام حسین(ع)
نشاط بالا وان نرگس مصور چون لؤلؤ منور/ زراندر و مدوّر چون ماه بر ثریا عالم بهشت گشته عنبرسرشت گشته/ کاشانه زشت گشته صحرا چو روی حورا ای سبزه خجسته از دست برف رسته/ آراسته نشسته چون صورت مهنّا دانم که پرنگاری سیراب و آبداری/ چون نقش نوبهاری آزاده طبع و برنا گر تخت خسروانی ور نقش چینیانی/ ور جوی مولیانی پیرایه بخارا هم نگذرم سوی تو هم ...
ویژه نامه شهادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
غیب به یاریم می آیند.) مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس در نزدیکی قبر برادرش امام حسین علیه السلام در کربلاست. آنچه بیشتر از چهره حضرت عباس در ذهنها به تصویر کشیده شده و زبانها گویای آن است شجاعت اوست و حال آنکه قبل از همه چیز آن حضرت یک بنده سراپا تسلیم الهی است، و تمام عظمتها و ارزشهای او زیر سایه همین بندگی و اطاعت محض الهی قرار دارد که به نمونه هایی اشاره می کنیم: 1. ...
تابوت حاج قاسم،تابوت نیامده ابراهیم هادی بود/گفته بود برنمی گردم
: ” وقتی هواپیما اومد نترسیدها ، تو آسمون نگاهش کنید ببینید کجا می ره”. بعد ساکش را برداشت و یا علی. پرسیدیم کجا؟ کجا ابراهیم؟ گفت بعداً حرف می زنیم و رفت. ما ترسیده بودیم، اصلاً نمی دانستیم دیوار صوتی چیست، این تن لرزها چیست. دو هفته هیچ خبری از ابراهیم نشد. حتی نمی دانستیم از کجا باید سراغش را بگیریم که خودش آمد و گفت: “عراق حمله کرده، کار ما شروع شده. عراق داره میاد تو شهرها و ما فقط داریم ناموس مردم ...
شرح کامل وقایع روز تاسوعا (9 محرم سال 61 هجری) در دشت کربلا + اسناد دقیق
. گوید: شمر بن ذی الجوشن با نامه عبید الله بن زیاد پیش عمر بن سعد آمد و چون نامه را بدو داد که بخواند عمر بن سعد بدو گفت: چه کردی؟ وای بر تو، خدا خانه ات را از مردم دور گرداند و چیزی را که به سبب آن پیش من آمده ای زشت بدارد. به خدا دانم که تو نگذاشتی که آنچه را به او نوشته بودم بپذیرد و کاری را که امید داشتم به صلاح آید؛ تباه کردی، به خدا حسین (علیه السّلام) تسلیم نمی شود که جانی والامنش میان دو ...
خاطره حضرت عباس(ع) از باز کردن راه آب در صفین/ علمداری که به وفاداری شناخته شد
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در گوش او اذان و اقامه گفت. سپس نوزاد را به سینه چسباند و بازوان او را بوسید و اشک حلقه چشمانش را فرا گرفت. ام البنین از این حرکت شگفت زده شد و پنداشت که عیبی در بازوان نوزادش است. دلیل را پرسید و نگارینه ای دیگر بر کتاب شجاعت و شهامت عباس (ع) افزوده شد. امیرالمومنین (ع) حاضران را از حقیقتی دردناک اما افتخارآمیز، که در سرنوشت نوزاد می دید، آگاه نمود که چگونه این ...
داوطلبان جهادی امام رضا(ع) فرزندان پرستاران را غافلگیر کردند
را به مادرش نشان می دهد و چیزهایی می گوید که خیلی گویا نیست. مادر حرف هایش را ترجمه می کند درحالی که چشم هایش به اشک نشسته است: مامان خواب همین ماشین رو دیده بودم. همان که برات تعریف کردم. تو هم گفتی حقوق بگیرم برات می خرم. همین ماشین بود. خود خودش. دیگه نخر. دیگه نخریا، پولت تموم میشه . پسرک زودتر رفته بود و همه هدایایش را بازکرده بود و حالا از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید او مرتب چادر مادرش را ...
روایت مقتل های معتبر از شهادت حضرت اباالفضل در ظهر عاشورا
چنان عمود آهنین را بر فرق آن حضرت زد که مغز سر آن حضرت پریشان شد به روی زمین افتاد عرض کرد: یا ابا عبدالله علیک منی السلام برادر من هم رفتم تو بسلامت باشی. صدا به گوش امام (علیه السلام) رسید از همان درب خیمه فریادکنان وااخاه، وا عباس گویان آمد فحمل علی القوم و کشفهم حمله بر لشگر کرد و همه را از کشته برادر متفرق نمود، بالای سر عباس نشست و نوحه سرائی کرد و بعد از گریه و ناله حمله علی ظهر ...
داستان خواندنی شکل گیریِ امجدیه، قلب فوتبال تهران
آرام روح ورزشگاه هم آرام گرفت. امجدیه/شیرودی، نه یکباره که در طول سال ها خاموش شد. هزاران هزار ایرانی در طول چند نسل راهشان بار ها و بار ها به این مجموعه افتاده است. میلیون ها نفر هم سال ها مشتاق شنیدن و دیدن هر آنچه در این مجموعه اتفاق می افتاد بوده اند. همه آن خاطرات، در میدان وسیعی که مسئولان ورزش کشور فعلا از ترس و رودربایستی به مرکز تجاری تبدیلش نکرده اند دفن شده است ...
معجزه، آرامش صورت اکبر بود/جانش بود و صحبت های رهبر
یکی دو نفر از اقوام، تماس حاج خانوم همسر پدرم دیگر حسابی مشکوکم کرد. از آنجا که همه سراغ آقا ولی را می گرفتند شکم به این رفت که نکند برای همسرم اتفاقی افتاده است. اما وقتی تماس گرفتم و گفت همان جا باش من خودم می آیم خیالم از بابت او راحت شد اما حال بدم باقی بود. با دختر بزرگم از خانه بیرون رفته بودم تا بادی به سرم بخورد و توی صف نانوایی بودم که باز تلفنم زنگ خورد و خبر دادند اکبر پایش تیرخورده و در ...
ناصر سه بار گفت الحمدلله و شهید شد
درگیری بروم، و رفت و با شهید ولی نژاد برگشت و به من گفت: شما و گروهان های 2 و 3 در اختیار آقای ولی نژاد هستید و من با گروهان 1 به محل درگیری می روم. شهید ولی نژاد گفت: من به طرف جاده آسفالت و پل رودخانه که سمت جنگل هست می روم شما هم سریع به همانجا حرکت کنید، ما هم با دو گروهان به سمت جاده آسفالت راه افتاده و بعد از پل به شهید ولی نژاد ملحق شدیم، او نیروها را از چپ و راست آرایش داد و مدام ...
مداح مشهور: مداحان منبع درآمدشان مداحی نباشد/ به زبان ائمه دروغ نگوییم
معرکه ی خندق و خیبر از کمینگاه برون آمده آن منقذ کافر چه بگویم که ز غم سوخت دل عمه و خواهر آه و افسوس که افتاده ز زین قد رسایت جان مادر چه کنم من ننشینم به عزایت بنگر تا که به تن گشت کفن جای قبایت ببریده است چه بی رحم سرت را زقفایت نگذارند سر نعشت من دل خسته بمانم چه کنم چاره ندارم من سرگشته ی حیران مانده بی غسل و کفن جسم لطیفت به بیابان می برندم ز سر کوی تو این فرقه ی عدوان حال از ظلم و جفای پسر سعد جفا کار همره قاتلت اکنون به سوی کوفه روانم انتهای پیام ...
سخنان حسین(ع) از مدینه تا کربلا حرکت حضرت به سوی عراق؛ خداوند در روز قیامت کسی را که در این دنیا خدا ترس ...
دنیا عطا فرماید که به وسیله آن در روز قیامت مستحق امان او باشیم. حال اگر واقعاً قصد صله و نیکی کردن به من را داشتی، خداوند در دنیا و آخرت به تو جزای خیر دهد! والسلام از جمله دلایلی که حضرت به آن دو نفر گفتند، خوابی بود که دیده بود. امام به آن دو نفر فرمود: من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که مرا به دستوری امر فرموده و من به سوی آن فرمان می روم، خواه سرانجام کار به سودم باشد یا به زیانم ...
رعایت پروتکل های بهداشتی صمیمیت را از روضه ها و هیئات نمی گیرد
بیهوده گفتیم، موضوعی که بخواهد به اصل واقعه ضربه بزند نباید باشد که متاسفانه بعضی مواقع اتفاق افتاده و قطعا درست نیست، بزرگترها باید به کوچکترها این مساله را تبیین کنند، ما هم گوش به فرمان آنها هستیم، اما بعضی وقت ها این موضوع شاخ و برگ دادن و استفاده از استعارات و تشبیهات است و مداح یا شاعر می خواهد به وسیله آن ها مفهوم سنگینی مصیبت را به مستمع برساند. به نظرم این درک از روضه است و نمی شود به آن ...
۞ امام علی (ع) می فرماید:
با تو قسمت می کنم به کنارت می نشینم و بر زانوی تو این چنین آرام به خواب می روم ( سرود آشنایی ) حتی شب که در شعرهای گذشته (و همچنین آینده) مفهومی کنایی داشت و نشانه اختناق بود اکنون واقعیت طبیعی خود را باز می یابد: تو بزرگی مثه شب. اگر مهتاب باشه یا نه. تو بزرگی مثه شب خود مهتابی تو اصلاً خود مهتابی تو تازه وقتی بره مهتاب و ...
ناگفته هایی از هنر سنتی گره چینی بوشهر +تصاویر
دَرَک اُرسی رو به پایان است، استاد در حالی که این جمله دعایی بر لب دارد بر می خیزد و می گوید: تا باد صبا بر تو وزان است، باش هنوز. در تنهایی خلسه وار خود به فکر فرو می روم و این شعر به یادم می آید: در دایره وصل که هر عارف و عامی به تمنا / جز عابد فرزانه و این عارف خاموش که دیدیم؟ *دو تصویر از آقای اسماعیل جاشویی به امانت از صفحه اینستاگرام ایشان (به نشانی esmail. ...
ماجرای تعطیلی خانه روزنامه نگاران در دولت اصلاحات چه بود؟
کتاب درست نمی کنید. ایشان در لحظه مخالفت کردT اما بعد از چند روز سیدنظام مولاهویزه زنگ زد و گفت آقای محمدصادق رحمانیان می خواهد با تو حرف بزند و گوشی را به ایشان داد. من مولاهویزه را از سفری که می خواستیم به اهواز برویم و به دلیل خرابی ریل، 24 ساعت در قطار گیر کرده بودیم می شناختم. سفر عجیبی بود. در آن ساعت هایی که نمی شد هیچ کار خاصی انجام داد با آقای فرهاد مهندس پور آشنا شدم و ایشان ...
ساریخانی: تبعات سفر بهزاد نبوی به تبریز / تهمت منافقینِ نفوذی به استاندار
مجلس استعفا داده و مسئولیت استانداری آذربایجان شرقی را پذیرفت. ساریخانی بعد از 6 ماه به دلایلی از استانداری استعفا داده و در بیمارستان سینا به عنوان جراح خدمت کرده است. وی از دوران نخست وزیری و ریاست جمهوری شهید رجایی حرف هایی دارد که در گفتگو با خبرنگار تبریزبیدار بازگو کرده است. مسئولین امروزی از ساده زیستی و عزتمندی رجایی دور شده اند تبریزبیدار: ...