شگرد های شیطانی زن جوان مرد درستکار مشهدی را به دام انداخت
سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف جدید و هولناک مرد 9 زنه به قتل همسرش در نزدیکی تهران
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پایان تیتر ، رسیدگی به پرونده قتل از 25 دی ماه سال گذشته و به دنبال ناپدید شدن زن 48 ساله ای به نام اعظم آغاز شد. شوهر 73 ساله این زن به ماموران پلیس فیروزکوه گفت: همسرم ساعت پنج صبح امروز برای پیاده روی از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. با طولانی شدن غیبتش، به موضوع مشکوک شده و اطراف خانه را جست وجو کرده، اما ردی او به دست نیاوردم به همین خاطر تصمیم گرفتم شکایت کنم ...
چک و صیغه 3 ماهه
.... ولی عشق بین ما ابدیه و اون نمی تونه از من دل بکنه حتی تو زندان! قاضی: آقا چرا می خواهی زنت رو طلاق بدی؟ به چه اتهامی در زندان هستی؟ مرد: آقای قاضی میگم. از اول میگم. همه رو می گم. 22 ساله بودم. از بچگی عاشق دختر خاله ام بودم. ما همسن بودیم. دانشگاهم که تموم شد و استخدام بانک شدم، با دختر خاله ام ازدواج کردم؛ همین زنی که با موی ...
شکنجه و اسیدپاشی ؛ نقشه یک زن برای کنار زدن هوویش
.... این زن شوهرم را فریب داد و تمام اموالش را تصاحب کرد و درنهایت گفت که من را طلاق می دهد. من هم برای تهدید او گفتم که مهریه سنگینم را به اجرا می گذارم تا اینکه حادثه هولناکی رخ داد. سرقت خونین زن جوان در ادامه گفت: شوهرم برای اینکه مرا مجبور کند به صورت توافقی از او جدا شوم، نقشه سرقت و شکنجه کشید. روز حادثه در خانه نشسته بودم که او به من زنگ زد. مدت ها بود که دیگر به خانه نمی ...
نوعروس جوان راز داماد را نمی دانست! / قرار مرموزانه داماد با الهام لو رفت
بخشی از هزینه جشن ازدواج و مبلغ رهن خانه ما را فراهم کرده است. آن روز هم قرار بود میثم و الهام به بانک بروند تا قسط وام را پرداخت کنند. خانواده شوهرم می خواستند آبروداری کنند و به اصرار الهام نمی خواستند من بویی از این موضوع ببرم تا مبادا غرور شوهرم خرد شود، اما دچار شک و تردید بی جا شدم. با پیگیری کارشناس اجتماعی پلیس و برگزاری جلسه مشاوره خانواده، این زوج جوان به اشتباه های خود پی بردند و زندگی مشترک شان را از نو آغاز کردند. ...
بانوی مسیحی،که از مسلمان شدن خود می گوید
دانستم قرآن است یا زبان دیگری انقدر تحت نفوذ خواسته پدری بودیم یکسال یادم میاد درمحرم عاشورا در ژانویه که جشن های مسیحیت هست افتاده بود فکر کنم هر 36 سال یکبار این اتفاق می افتد درجشن ما زن و مرد با هم می رقصند و همه چیز فراهم هست شادی می کنند. آن شب دقیقا شب عاشورا بود حس می کردم چیزی درون قلبم دارد می زند مثل اون سنج ها و طبل هایی که می زنند. کنجکاو شدم آمدم بیرون دیدم خیابان خلوت خلوته؛ از امام ...
عروس های جوان در دام مرد شیطان صفت مشهدی
از شگرد متقلبانه اش، با این مبالغ اقدام به پول شویی از طریق خرید کالا در سایت دیوار می کرده و یا یک کالا را در سایت های واسطه گر انتخاب می کرده و سپس شماره کارت بانکی فروشنده را به عنوان شماره کارت فروشگاه جعلی خود در اختیار طعمه هایش قرار می داده است. مشتری فروشگاه جعلی هم بدون اینکه از حقیقت ماجرا اطلاعی داشته باشد مبلغ کالای سفارش داده شده خود را به حساب فردی دیگر واریز می کرده و از این طریق ...
با گم شدن برای همیشه خداحافظی کردم؟
کردم تا راضی شد من را به خانه برگرداند. با گم شدن برای همیشه خداحافظی کردم؟ حال نداشتم و همین که رسیدم روی یک کاناپه بزرگ و زردرنگ ولو شدم. چه خانه زیبایی. همه چیز رنگ زرد و نارنجی بود. آره، آره می دانم باز هم بر اساس اطلاعات دی ان ای. چشمانم داشت خود به خود بسته می شد. گفتم: جناب صدا اجازه می دی دو دقیقه کپه م رو بذارم و بخوابم. ...
ما مردمان معصوم در آغوش گرم کرونا
روزگار بی حجب و حیا شوم آن دو به جان من افتند، یعنی همه چیز غروب کند، مثل خورشید، مثل زندگی، مثل اخلاق، اما خطر هیچ وقت غروب نمی کند. این جوری بود که من هم تماشاگر شدم و به خودم گفتم وقتی صد دزد نمی توانند مردی را که لخت است لخت کنند، من چگونه می توانم میانجی دو مردی باشم که قرار است به جای پرتقال، همدیگر را قاچ کنند. خدایی بود که دو مأمور با موتورسیکلت سر رسیدند لابد با تلفن همسایه روبه رو که عاشق ...
کد 99؛ مرز باریک مرگ و زندگی
که می تواند به بیمار کمک کند. اطرافیان و دوستانم عکس مرا در صفحات شخصی شان گذاشته بودند و از همه خواسته بودند دعا کنند. این کار آن ها بیشتر مرا نگران می کرد. پیغام می دادم حالم خوب است و کرونا را شکست می دهم. همسرم و دختر و پسرم هم مبتلا شدند و در آن لحظات به خودم فکر نمی کردم. بعد از 9 روز مرخص شدم و هنوز هم با عوارض این بیماری دست و پنجه نرم می کنم. او که این روز ها برای ...
گفت وگو با قاتلی که برای فرار در یخچال مخفی شده بود/ زنگ بی موقع موبایل گرفتارم کرد
. اوضاع کانون چطور است؟ در آنجا افرادی همسن خودم هستند که جرم شان مثل من قتل است. بعضی ها هم به خاطر آدم ربایی، سرقت و زورگیری راهی آنجا شده اند. چند شب اول خیلی برایم سخت بود و فقط گریه می کردم و به دنبال راهی برای فرار از کانون بودم که بی فایده بود. دلت برای چه کسی تنگ شده؟ برای مادرم. به خاطر دوری راه فقط یک بار به دیدنم آمد. بعد از شیوع بیماری کرونا هم ...
پرتاب چکش را از همسایه یاد گرفتم
از بین همه رشته ورزشی پرتاب چکش که خیلی هم بین دختران عرف نیست را انتخاب کردید؟ خب من در یک خانواده غیرورزشی بزرگ شدم و کسی نبود که مرا به سمت یک ورزش خاص سوق بدهد. مادرم اصلا دوست نداشت در پرتاب چکش فعالیت کنم و می گفت این ورزش مردانه است اما خودم حس خوبی داشتم و هر بار که ریحانه آرانی مسابقات می داد خودم را در محل مسابقه می دیدم. وقتی شروع به رکوردزنی کردم متوجه شدم در پرتاب چکش استعداد ...
: اگر واقعا می خواستم همه چیز را بنویسم که کتاب اصلا چاپ نمی شد
پرسپولیس مطمئن بود تمام امورات دست برادرش است، به همین دلیل آرام تر بود. در روزهای ابتدایی که برانکو از ایران رفته بود و هواداران امیدوار بودند بازگردد، شما با او در ارتباط بودید؟ بله. یک ماه پس از ان که به طور قطعی مشخص شده بود برانکو برنمی گردد، تقریبا هر روز یا یک روز در میان و حتی روزی چند بار در تماس بودیم. می پرسیدند اوضاع از چه قرار است. باشگاه می گفت دو روز دیگر پول را ...
ناگفته هایی از "حسین ریزه"؛ شهیدی که نماد فرهنگی کرج شد/ وقتی دانش آموز 13 ساله برجام و استراتژی ...
برنامه اش را قطع کرد و اعلام کرد نوجوان 13 ساله ای زیر تانک دشمن رفته و تانک را منهدم کرده و خودش شربت شهادت نوشیده است. لقمه از دست مادرم افتاد و گفت این حسین بوده! همه ما با تعجب نگاهش می کردیم که پدرم به مادر گفت حسین؟ حسین که چنین کاری نمی کند خانم. حسین اینجاست و به او اجازه نداده اند که برود اما مادرم گفت بخدا قسم بچه من بوده چون من بچه خودم را می شناسم. برادرم شهید داوود خیلی ناراحت ...
کورش هخامنشی؛ شهریاری دادگستر با اندیشه های جهانی
بابل شدم٬ برده داری رابرانداختم و اجازه دادم همه در پرستش خدای خویش آزاد باشند، فرمان دادم تمام نیایش گاه هایی که بسته بود را بگشایند٬ نگذاشتم رنج وآزاری به مردم این شهروارد آید، خانه هایی که خراب شده بود را از نوساختم و همه مردم را به همبستگی و صلح و آرامش فرا خواندم . این در حالی است که پادشاهان پیش از او در فرمان های خود تنها از ویرانی و کشتار سخن گفته٬ مردمان شکست خورده را کوچک می ...
اسماعیل زرعی از داستان بلند رؤیای برزخی می گوید که پس از دو دهه بار دیگر منتشر شده است
مهدیس احمدیان شالچی | شهرآرانیوز - رمان شیاطین داستایفسکی شخصیت رقت انگیزی به نام فن لمکه دارد که از نوع رابطه خود با همسرش، یولیا، و رفتار های تحقیرآمیز او رنج می برد. رؤیای برزخی ، داستان بلند اسماعیل زرعی، نیز دست گذاشته است روی همین موضوع مهم. مردی آرزومند و خسته از همه جا و همه کس، سرخورده از سرکوفت ها، دست به دامن معشوقی خیالی می آویزد. او فردی باربر است که در گریز از تحقیر های همسرش، زمانی ...
توطئه پزشک زیبایی و خانم مهندس برای ازدواج
شرایطی دوباره برای ترساندش تصمیم اشتباه دیگری گرفتیم و این بار مقداری اسید باطری تهیه کردیم و به سراغش رفتیم تا او را تهدید کنیم. وقتی تهدید های مرا جدی نگرفت روی خودرواش اسید پاشیدم. شوهر شاکی هم گفت: وقتی کتایون را در مطب دیدم و گفت مجرد است عاشق او شدم، اما فکر نمی کردم او مرا معتاد به مواد مخدر کند. به هر حال او مرا معتاد کرد و همه اموالم را بالا کشید و از من خواست از همسرم جدا شوم و وقتی همسرم قبول نکرد، ابتدا نقشه سرقت را طراحی کردیم و بعد هم نقشه اسیدپاشی را که آخر به دام افتادیم. تحقیقات از متهمان ادامه دارد. ...
از نوعروسی با فرزند 15 ساله تا زنجیره های تبلیغاتی/ پشت پرده جهیزیه های اینستاگرامی چه می گذرد؟
، لطفاً! ماجرا جالب می شود؛ پول بده تا جهیزیه ات را تبلیغ کنم! آیا این لایک ها محض رضای خداست؟ عکس این جهیزیه های پربازنشر در صفحه های دیگر هم هست جالب تر از آن اما حضور افرادی است که قبلاً در چند صفحه دیگر هم پیام ثبت کرده اند. این همه احساس مسئولیت برای به اصطلاح پرزنت کردن یک جهیزیه، فقط از سر علاقه و داشتن وقت آزاد است؟ بسته اینترنت رایگان دارند؟ می خواهند به یک نوعروس اول ...
مجازات سنگین برای عاملان سرقت خشن
در ادامه جمعه که متهم ردیف اول است، در جایگاه متهم ایستاد و اتهامش را نپذیرفت. این مرد افغانستانی گفت: من در پارکی در میدان صادقیه نگهبان بودم و ستاره را از قبل می شناختم. او به پارک آمد و گفت خواهرش اسباب کشی دارد و از من خواست به آنها کمک کنم. با هم به سعادت آباد رفتیم، اما وقتی وارد خانه زن جوان شدیم ستاره به او حمله کرد و به رویش آب جوش پاشید. او دست و پای زن جوان را بست. سپس ستاره در جایگاه ...
شوهر غیرتی قاتل شد
از مدتی قبل با زنی به نام سوسن در ارتباط بوده است. به همین خاطر سوسن به عنوان مظنون بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت و در نهایت پس از چندین جلسه بازجویی اعتراف کرد که همسرش، رضا را کشته است.وی در توضیح ماجرا نیز گفت: مدتی بود که رضا مزاحم من می شد و من هم از ترس شوهرم موضوع را مخفی کرده بودم تا اینکه شوهرم موضوع را فهمید و از من خواست تا با رضا قرار بگذارم. وقتی با او تماس گرفتم آدرس باغی را ...
اقدام شوم زن متاهل با مرد افغان در خانه دختر دندانپزشک
رسیدگی به این پرونده با شکایت دختر جوانی که دانشجوی دندانپزشکی بود آغاز شد. او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و مادرم خانه ای در سعادت آباد اجاره کردیم و از آنجا که هزینه تحصیلم زیاد بود نمی توانستم اجاره خانه مان را پرداخت کنم از این رو تصمیم گرفتم تا با آگهی در یکی از سایت ها دنبال همخانه بگردم تا مبلغ اجاره نصف شود. سرقت از خانه خانم دکتر تهرانی یک روز زن و مردی ...
آزار روحی در زنان اثرات ماندگاری دارد
را در حال رابطه نامشروع با مردی ببیند می تواند وی را به قتل برساند البته همه قتل هایی که اتفاق می افتد ناموسی نیست و ممکن است به دلیل خشونتی که در خانواده وجود داشته مرد دست به قتل همسرش بزند و برای رهایی از چنگ قانون قتل را ناموسی جلوه دهد. یکی از خشونت هایی که علیه زنان اعمال می شود اسیدپاشی است و در بیشتر موارد زنان از روی ناچاری و دلسوزی رضایت می دهند اما اگر زن بر علیه مرد کوچکترین ...
کد 99؛ مرز باریک مرگ و زندگی
یو بستری شدم. روز اول و دوم را به یاد دارم اما روز سوم بیهوش بودم. روز سوم که مصادف با اربعین بود آن قدر حالم بد بود که می شنیدم پزشکان می گفتند رفتنی هستم. بازگشتم به زندگی واقعاً معجزه بود. وقتی کد 99 اعلام می شود یعنی بیمار دچار ایست قلبی تنفسی شده و اگر احیای قلبی جواب ندهد دیگر برای همیشه از مرز زندگی عبور کرده است. کادر درمان با همه وجود تلاش می کند اما به خاطر حجم بالای بیماران و وضعیت وخیم ...
علی اکبر بدرقه کردم علی اصغر تحویل گرفتم!
؟ هنوز اذان نشده نماز می خوانی؟ گفت نه، زکریا می خواهد به سوریه برود و برای اینکه شما بی قراری نکنی این موضوع را با شما درمیان نگذاشتیم! بار اول که می خواست برود من مانع شدم و او بعد از شهادت دوستش شهید روح الله طالبی بسیار بی قرار شد. نگران نباش خانم من زکریا را به عمه زینب جان سپرده ام. وقتی همسرم آرام شد و به من گفت شما ناراحت نیستی که؟ گفتم مگر می شود؟ من مادر هستم. او فرزند من است، اما این را خوب ...
اس ام اس های عاشقانه و زیبا (109)
به خاطر لبخند تو بود که من عکاس شدم... باز هم بخند می خواهم خنده هایت را جهانی کنم! _____________________________ پیام عاشقانه زیبا باور کن تو را دوست دارم صدای مرا کن ، دلتنگ توام اندوه مرا نقاشی کن به تو می اندیشم ؛ در غم دیگران پندار مرا نقاشی کن گفتی : در ...
کرامات پیامبر مهربانی
...> می خواهی به تو نشان بدهم؟ برادر پاسخ داد: آری. دو برادر به پشت بام رفتند، پسر برادرش را خوابانید و کارد به گلویش گذاشت و سرش را برید، در همین موقع مادر متوجه ماجرا شد و فریاد زد: چه می کنی؟ پسر ترسید و از طرف دیگر بام فرار کرد و به زمین افتاد و مرد. زن گریان و نالان شد و به عزاداری مشغول شد. پس از مدتی، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مرد عرب وارد خانه شدند ...
سن فوتی های کرونا پایین آمده است، مراقب باشید!
صورت صبور و آرامش نشسته است. می گوید: 13 سال است در بهشت زهرا(س) کار می کنم. پیش از آن در شرکتی وابسته به پالایشگاه نفت مشغول بودم و با تعطیلی شرکت در بهشت زهرا(س) مشغول کار شدم. پدرش راننده آمبولانس و پدر همسرش خاکسپار بوده و خانواده اش با حال و هوای شغل او غریبه نیستند، اما دلش نمی خواهد با فرزندانش در مورد کارش صحبت کند. او می گوید: شغلم را دوست دارم، ولی هنوز به دختر 16 ساله و پسر ...
روایت زندگی پزشکی که هم زمان به فکر مداوای انسان ها و زمین است
. او بعد از اینکه درسش به پایان می رسد، آن سوگند معروف را از جان دل به زبان جاری می کند و راهی کهگیلویه و بویراحمد و سپس گنبدگاووس می شود. این پزشک می گوید: در آن سال هایی که به گنبدکاووس رفته بودم پزشک متخصص نبود، در کادر درمانی پزشکان هندی بودند که آن قدر هم علم و دانش نداشتند. به همین دلیل پزشکی که به آنجا می رفت همه بیماران را ویزیت می کرد. فشار کار زیاد و کم بودن آگاهی بهداشت در بین ...