فردین رابط فوتبالیست جوان کُرد؛ از کولبری تا پوشیدن لباس تیم استقلال
سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات زایمان در ایام کرونا/ زندگی با وجود کرونا با قدرت ادامه دارد
. مریم درباره روزی که به بیمارستان مراجعه کرد می گوید: من سابقه یک بار زایمان داشتم اما استرس این بار حتی از درد زایمان هم بیشتر بود. در آن 4 روز خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که به خاطر عدم رعایت خودم و اطرافیان به این ویروس مبتلا شدم. چون چندین بار اطرافیان برای ملاقات از من به خانه ما آمدند و هیچکدام هم معتقد به استفاده از ماسک نبودند. خودم هم یک بار که در ماه آخر به مطب پزشک ...
گفت و گو با سارق گردنبند علی دایی؛ گردنبند را 50 میلیون تومان فروختیم
سرقت کردید؟ من روی موتور نشسته بودم. همدستم پیاده شد و به سمت علی دایی رفت و با او درگیر شد. گردنبند را قاپید و هر دو با موتورسیکلت فرار کردیم. کی متوجه شدی که مالباخته علی دایی است؟ بعد از سرقت، همدستم گفت فکر کنم از علی دایی سرقت کردیم خیلی شبیه او بود آن زمان بازهم باورم نشد و با خودم گفتم بدل آدم های مشهور زیاد است. ولی بعداً که در فضای مجازی هم فیلم سرقت و هم خبر ...
زیستن در مرز باریک کار و زندگی | گفت وگو با نخستین بانوی تولیدکننده لوازم جانبی خودرو
دنبال شغلی جدید لباس فروشی داشتم، اما باز هم راضی نمی شدم، زیرا همیشه دوست داشتم کاری را شروع کنم که مشابه آن در بازار کم باشد، یعنی کاری که من در آن اولین نفر یا دست کم جزو اولین ها باشم. حدود 5 سال دنبال شغلی نو گشتم. به همه جزئیات دقت می کردم. برای نمونه، پیوسته با خودم می گفتم برای خانه می شود هزار و یک جور وسیله خرید و آن را تزیین کرد، اما چرا دکور داخل خودروهایمان این قدر ضعیف است ...
حاج رضایی: به پیشنهاد مربیگری در تیم ملی جواب منفی دادم
همکاری کنید؟ گفتم چرا، اگر تیم جوانان را بدهید از پس آن بر می آیم اما در اندازه تیم ملی بزرگسال نیستم. گفت افرادی را سراغ دارید؟ گفتم بله، چطور نمی شناسید؟ حسن حبیبی، امیر آصفی و... هستند. واقعا نمی توانستم این کار را انجام بدهم. چون هم آبروی خودم را و هم آبروی تیم ملی کشورم را دوست داشتم. الان هم اگر مدیران توانمندی باشند که هستند، کار را نمی پذیرند چون به هیچ صورتی نمی شود. وزیر فرد محترمی است. به ...
گردنبند علی دایی را 50 میلیون فروختیم
لحظه ما علی دایی را نشناختیم. واقعاً ما حال خوبی نداشتیم و به همین دلیل بود که او را نشناختیم و این سرقت هم با برنامه ریزی قبلی و طراحی از سوی کسی نبود. خودم عاشق علی دایی هستم، همیشه بازی هایش را نگاه می کردم نوجوان که بودم در زمین خاکی فوتبال بازی می کردم و علی دایی را اسطوره خودم می دانستم. اما کم کم معتاد شدم و همه آرزوهایم از بین رفت و زندگی ام را از دست دادم و سارق شدم. الان هم خیلی پشیمانم ...
گردنبند علی دایی را 50 میلیون فروختیم
لحظه ما علی دایی را نشناختیم. واقعاً ما حال خوبی نداشتیم و به همین دلیل بود که او را نشناختیم و این سرقت هم با برنامه ریزی قبلی و طراحی از سوی کسی نبود. خودم عاشق علی دایی هستم، همیشه بازی هایش را نگاه می کردم نوجوان که بودم در زمین خاکی فوتبال بازی می کردم و علی دایی را اسطوره خودم می دانستم. اما کم کم معتاد شدم و همه آرزوهایم از بین رفت و زندگی ام را از دست دادم و سارق شدم. الان هم خیلی پشیمانم ...
خواهران دوقلو در بخش کرونا چه می کردند؟/عروس خانم رفته کنار بیماران کرونایی
را به دریا زدم و وارد شدم. بخش، آرام و بی سر و صدا بود. به خودم گفتم: حالا که اومدی، باید یک کار مفید انجام بدی. باید بری سر صحبت رو با بیماران باز کنی. از اول تا آخر راهرو، به آرامی از جلوی تمام اتاق ها گذشتم و دوباره برگشتم سر اتاق اول. به خودم که آمدم، دیدم ترسم ریخته! احساس می کردم اینجا هم یک بخش عادی است مثل باقی بخش ها، نه آن جای وحشتناکی که بیرون از آن صحبت می شود. زهرا قدبیگی در ...
ملیکا میرتقی : قصد فعالیت در سینما را دارم
آشنا شدید و این زوج هنری موفق را تشکیل دادید؟ در مقطع راهنمایی بودم که برای تئاتری تست دادم و توسط کارگردان آن طرح گزینش شدم؛ از همانجا بود که علاقه خود را به تئاتر متوجه شدم زیرا علیرغم خسته شدن در کلاس درس، در تمرین تئاتر هیچ وقت خسته نمی شدم. علی قیومی، شوهر خواهر من است و زمانی که شش سال داشتم، وارد خانواده ما شدند. 10 سالی از وقتی که از ایشان درخواست حضور در صحنه تئاتر ...
یکی از شاکیان پرونده کیوان.الف: باید در حضور مادرش عذرخواهی کند | به تجاوز تهدید می شوم | حبس طولانی مدت ...
هم به جای دلجویی داری انکار می کنی. بعد یه موقعیتی پیش اومد که من چند ثانیه از کنارش رد شدم، اون لحظه چشماش پر از اشک شد و گفت من که کاری نکردم، شما هم شکایتتون رو پس بگیرید، دارید با جون من بازی می کنید. من هم گفتم حتی اگه ما هم شکایتمون رو پس بگیریم، انقدر از تو مدرک پیدا شده که می تونن بدون شکایت ما هم مجازاتت کنن. اما این رو بدون که ما دنبال اعدام تو نیستیم . با این همه، فتانه هم مثل ...
اعترافات سارق گردنبند علی دایی
.... من خودم در دوران کودکی و نوجوانی در زمین خاکی فوتبال بازی می کردم. عاشق دایی هستم و بارها در اینترنت جست وجو می کردم تا بازی های قدیمی اش را تماشا کنم. اصلا فکرش را نمی کردم که یک روز از او سرقت کنم. چند سابقه کیفری داری؟ پیش از این 3بار زندان رفته ام؛ به اتهام سرقت و زورگیری. هر بار هم مدتی در زندان بودم و بعد آزاد شدم. منبع: همشهری ...
اولین حرف های سارق گردنبند علی دایی
.... اما من پشیمانم و امیدوارم آقای دایی مرا ببخشد. من خودم در دوران کودکی و نوجوانی در زمین خاکی فوتبال بازی می کردم. عاشق دایی هستم و بارها در اینترنت جست وجو می کردم تا بازی های قدیمی اش را تماشا کنم. اصلا فکرش را نمی کردم که یک روز از او سرقت کنم. چند سابقه کیفری داری؟ پیش از این 3بار زندان رفته ام؛ به اتهام سرقت و زورگیری. هر بار هم مدتی در زندان بودم و بعد آزاد شدم. ...
ملاک ملی پوش شدن در کشتی آلیش بانوان، شایسته سالاری است
...> براتی درمورد اردوی تیم ملی کشتی آلیش که 27 مهر تا اول آبان برگزار شد نیز گفت: اردوی خیلی خوبی بود و بعد از 9 ماه شگفت زده شدیم. فکر نمی کردم با وجود کرونا دوباره فعال شویم، چون مجوز ورزش های برخوردی سخت صادر می شود. انگیزه کشتی گیران در اردو فوق العاده بالا بود، به گونه ای که در طول چهارپنج سالی که مربی تیم ملی هستم تا این حد آن ها را باانگیزه ندیده بودم. او در ادامه افزود: تست های آمادگی ...
همسرکشی به خاطر درخواست طلاق
جوان مورد بازجویی قرار گرفت و اظهاراتش را تکرار کرد. پس از آن و در ادامه بررسی ها دختر 11 ساله مقتول مورد تحقیق قرار گرفت که گفت: از وقتی 8 ساله بودم متوجه رفتار های مشکوک مادرم شدم گهگاه با تلفن حرف می زد و بعد هم شماره را از گوشی اش پاک می کرد. می ترسیدم موضوع را به پدرم بگویم. مدتی به خاطر این موضوع مریض شدم. حتی به مادرم اعتراض کردم، اما او با پرخاشگری تهدیدم کرد و کتکم زد ...
یکی از شاکیان پرونده کیوان.الف: باید در حضور مادرش عذرخواهی کند
چند ماهی می گذرد و گپ و گفت های مطلوبِ گاه به گاهِ اینستاگرامی، بهانه ی دیدار حضوری می شود؛ یه بار رفته بودم تهران و قرار بود تو اون سفر کیوان رو هم ببینم. هر وقت تهران بودم، می رفتم خونه ی یکی از دوستام و یه روز عصر هم قرار شد برم کیوان رو ببینم. اصلا قصد نداشتم که شب خونش بمونم، تصمیم داشتم دو سه ساعتی بمونم و دوباره برگردم خونه ی دوستم. من که رفتم خونش، بهم یه نوشیدنی تعارف کرد. اما نوشیدنی ای ...
ماجرای قتل برادرزن به خاطر بدهی به داماد
دشمنی نداشت فکر می کنم علت قتل برادرم همین موضوع باشد. شوهرخواهرم چند روز پیش از این ماجرا با من تماس گرفت و پیگیر برادرم شد که من گفتم او در تهران سرکار است. بعد هم خواهرم را برداشت و به تهران آمد. پس از این اظهارات مأموران به سراغ مجتبی شوهرخواهر مقتول رفته و او را شناسایی و دستگیر کردند. اما او در ابتدا منکر قتل شد تا زمانی که خواهر مقتول به پلیس گفت: شوهرم روز حادثه گفته بوده که با ...
جزئیات قتل برادرزن به خاطر اختلاف مالی
بیا مشکل را حل کنیم، توجهی نکرد. گفت پول را نمی دهد و بعد هم منکر این شد که به من بدهکار است. من از اینکه پولم را نمی داد، ناراحت نبودم؛ بلکه از اینکه فحاشی کرد و به خانواده ام فحش داد، ناراحت شدم. از شدت عصبانیت دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و من هم به او فحش دادم. سینا این بار به سمت من حمله کرد و می خواست من را با چاقو بزند که من چاقو را از او گرفتم و چند ضربه زدم و بعد فرار کردم.بعد از گفته ...
آخرین حرف های ستاره سابق استقلال پای پلکان هواپیما
از استقلال دل بکنی و جدا شوی و خیلی درباره آن فکر کردم، اما به نظرم دوره فوتبالی ای که ما می توانیم بازی کنیم، شاید خیلی نباشد. دوست داشتم تجربه جدیدی را در زندگی فوتبالی ام داشته باشم. فقط می توانم بگویم برای خودم این تصمیم خیلی سخت بود که از استقلال جدا شوم و امیدوار هستم روزی دوباره در خدمت این باشگاه بزرگ باشم. هافبک فصل گذشته استقلال در خصوص اینکه گفته می شد با عبدیان قرارداد داخلی ...
تجربه نزدیک به مرگ مامور امنیتی در کتاب شنود / از نفوذ مخفی داعش تا ملاقات با عزراییل
اشتم کار خداست. مطمئن شدم که شما خواهی آمد تا آنچه برای بندگان خدا لازم است بازگو شود. ضبط را روشن کردم و بسم الله را گفتیم. هرچند به خاطر عوارض بیماری و حضور کادر درمانی، مرتب مصاحبه ما قطع می شد، اما تا غروب همان روز، بیشتر مطالب ثبت و ضبط گردید. خداوند به من لطف نمود که با یکی از بندگان خوب او آشنا شدم. ایشان مطالب و خاطرات زیبایی از تجربه نزدیک به مرگ داشت که بسیار اثرگذار بود. او ده ...
به امام رضا (ع) گفتم همین امشب مرا بکش
بروم و دنبال کارهای جدایی و طلاق باشم. حس کلامش مادرانه می شود و بازگو می کند: زمانی که باردار شدم به شوهرم گفتم اشکالی ندارد مصرفت را کم کن اما در خانه مصرف کن و پولی که درمی آوری را مدیریت کن و خرجی خانه را هم بده ولی متأسفانه او قبول نمی کرد. 12 سال بعد از جدایی دوباره به خواستگاریم آمد این قسمت از داستان که شیرین ترین بخش آن است را برایم این گونه شرح می دهد: پس ...
حس پدرانه کارگر پالایشگاه که در آتش و دود سوخت
برای خوابیدن امن تره. امیر گفت: اگه تو حیاط بخوابیم ممکنه خمپاره با فاصله از ما منفجر بشه، اما به خاطر فضای باز ترکشا به ما بخوره. کلاسا امن تره. به بچه ها گفتم: بچه ها من هر دو تا شو رفتم اگه قرار باشه بمیریم، میمیریم. بذارین لااقل تو هوای آزاد بمیریم. ایرج گفت: علی کدوم هوای آزاد. هوا بوی بنزین و نفت و دود میده. از آسمونم که ذرات سیاه نفت سوخته پالایشگاه روی سرمون میریزه. تحمل هوای ...
بیان دغدغه های رتبه برتر کنکور دکتری برای ادامه تحصیل و اشتغال
سره کار می روند اما دولتی شرایط سخت است، من خودم بیشتر به دنبال این هستم که هیأت علمی و یا استاد دانشگاه شوم خیلی به شرکت ها فکر نمی کنم. نوبخت با بیان اینکه فعلا کلاس ها غیرحضوری و فشرده برگزار می شود، بیان کرد: درخواستم این است که از ما حمایت شود، در دانشگاه که کارشناسی ارشد می خواندم در پروژه های درسی مقاطع پایین تر همکاری می کردم کمی از هزینه هایم را هم در می آوردم، پیشنهادهای کاری ...
کریم اکبری مبارکه: از ایفای نقش ابن ملجم ترسیدم
دوباره شبیه به هم در بیاورید؟ -در این قضایا منشی صحنه کمک می کند. در آن حال و هوا هم چند بار تکرار که میکنی حس نزدیک می شود. در نهایت روزی که ضربه را می زنید، کسی آنجا نبود که شما مثلا ضربه را به او وارد کنید. -نه. هیچکس نبود. فقط دوربین بود. مازیار پرتویی پشت دوربین بود و من ضربه را به سمت دوربین فرود آوردم. این ماجرا و ایفای نقش ابن ملجم بعد روی شما ...
بدترین درد کرونا ناامیدی و بی انگیزگی است/ دوران کرونا با هنرمندی در تضاد است
مبتلا شوم با خودم می گفتم کی بشود من کرونا بگیرم و چهارده روز در خانه در یک اتاق بنشینم و پیانو بزنم،آواز بخوانم، کارهای عقب مانده و رساله ی دکتری ام را انجام دهم اما وقتی به سراغم آمد چهارده روز در اتاق بودم اما از بس که حالم بد بود دست به هیچ کدام از این ها نمی توانستم بزنم و حتی تلفنم هم نمی توانستم جواب بدهم. جنگ سخت چهارده روزه ای است که کاملا مشخص است در بدن سر گرفته است و چون زود خوب نمی ...
بختیار رحمانی: اگر آبی پوش شوم قول می دهم گذشته را جبران کنم
. خیلی دوست دارم به استقلال برگردم. نیم فصلی که در استقلال بودم در آن نیم فصل کل تیم شرایط خوبی نداشت و بعد هم یکسری اتفاق افتاد که من از استقلال جدا شدم. وی افزود:آن سال پیشنهادات خوبی داشتم اما قلبا دوست داشتم به استقلال بروم و بتوانم کمک کنم اما متاسفانه شرایط آن طوری که خواستیم پیش نرفت. الان اگر فرصتی پیش بیاید واقعاً خیلی دوست دارم برگردم و هیچ شرط و شروطی برای بازگشت ندارم. احساس ...
پرتاب چکش را از همسایه یاد گرفتم
مردانه داشتم از فردای آن روزسخت تمرین کردم. یک سال تا مسابقات آسیایی نوجوانان فرصت باقی مانده بود و تصمیم گرفتم خودم را برای آن مسابقات آماده کنم. روال تمرین اینگونه بودم که هر ماه یک نوع چرخش را یاد می گرفتم و یک رکورد جدید ثبت می کردم. آنقدر سخت تمرین کردم که چند ماه بعد در مسابقات استعدادیابی قهرمان شدم و مرا به اردوی تیم ملی نوجوانان دعوت کردند. در اردوی تیم ملی پرتاب های خوبی داشتم و چندین ...
رضا دهقانی: پرسپولیس پیشنهاد خوبی داد اما سپاهان اولویتم بود
...، الان وضعیت مناسبی داری؟ بازی اول با النصر مصدوم بودم که برای بازی های بعد خوب شدم و الان هم شرایط مناسبی دارم. یک سالی که در نساجی بودی چطور بود؟ یکی از بهترین انتخاب های زندگی ام این تیم بود زیرا توانستم بازی کنم و دیده شوم. پیشنهاداتی که دارم به خاطر بازی در نساجی است، برای این تیم آرزوی موفقیت دارم. در تیم ملی حضور داشتی؟ از 14 سالگی ...
گفت وگو با حجت طباطبایی ، بازیگر نقش قیصر امین پور در فیلم کوچه های خراسان
پذیرفتن یا نپذیرفتن آن در کش وقوس بودم، زیرا به نظر من بازی کردن در نقش شخصیتی معروف چالش های خودش را دارد، ضمن اینکه قطعا تمرکز زیادی می خواست و این باتوجه به گرفتاری های روزمره من کمی سخت بود. با این حال نقش را پذیرفتم و کار را شروع کردیم. شباهتی که خودم را شوکه کرد طباطبایی درباره شباهت چهره اش به قیصر امین پور می گوید: یکی از دوستانم عکس من و مرحوم امین پور را کنار هم گذاشته ...
رکورددار کلین شیت فوتبال؛ شاید روزی بازیگر شوم
. خوشحالم که با مسوولان این باشگاه به توافق رسیدم و مورد حمایت و استقبال آنها قرار گرفتم. امیدوارم هم در تیم و هم پست تخصصی ام با همدلی افتخارات خوبی را در فصل پیش رو به دست آوریم. فوتبال زنان ایران را، عشق و اراده پیش می برد من از 9 سالگی ورزش را با هندبال شروع کردم، بعد سر از فوتبال درآوردم و پس از آن نیز، در 14 سالگی به تیم ملی جوانان دعوت شدم. هشت سال است که ...