دامادی با لباس نظامی
سایر منابع:
سایر خبرها
زنگ خطر کمرنگ شدن نقش مادری در همدان
و بارداری و شیرخواری او سی ماه است (احقاف/ 15) و وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَیٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ؛ و ما به هر انسانی سفارش کردیم که در حق پدر و مادر خود نیکی کن به خصوص مادر که چون بار حمل فرزند برداشته و تا مدت دو سال که طفل را از شیر باز گرفته (هرروز) بر رنج و ناتوانی اش افزوده است، (و ...
حب نفس، منشاء تمام گرفتاری ها است
تاثیرگذاری داشت. خودش نیز در راهپیمایی ها، مراسم مذهبی، نماز جمعه و دعای کمیل حضور فعالی داشت. چند بار داوطلبانه به جبهه ها اعزام شد. در عملیات مسلم بن عقیل مجروح شد اما به خاطر سطحی بودن مجروحیتش از رفتن به پشت جبهه خودداری و در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک حضور پیدا کرد. بعد از عملیات والفجر 4 به اتفاق چندنفر از بچه های محله دوه چی تبریز از جمله عباس شتربانی و میرابوالفتح ...
آخرین روزهای آبان با تماشای فیلم های سینمایی و تلویزیونی
سام قریبیان و پندار اکبری در این فیلم ایفای نقش می کنند. ************************************************** فیلم سینمایی معراجی ها به کارگردانی مسعودده نمکی ، جمعه 30 آبان ماه ساعت 16 از شبکه یک سیما پخش خواهد شد. در این فیلم خواهید دید: محمد جوانی است که شوق رفتن به جبهه را دارد، اما با مخالفت های سرسختانه پدرش مواجه می شود و پدر برای رفتن او به جبهه شرط های عجیب و ...
برادرم نام دخترش را بعد از شهادت انتخاب کرد
شهید نقی تی تی یان تنها چند روز قبل از به دنیا آمدن دخترش راهی میدان جنگ شد و در والفجر 4 در 28 آبان سال 62 در پنجوین عراق به شهادت رسید. سمانه 12 روزه بود که مادرش برای اولین بار او را به گلزار شهدا برد تا با پدر دیدار تازه کند. همان شب بود که شهید به خوابشان می آید و از آن ها می خواهد که نام فرزندش را نرجس بگذارند. از آن شب به بعد نرجس دختر شهید نقی تی تی یان با نامی که پدر برایش انتخاب کرده ...
تمام عمر شهید موسوی در مطالعه، عبادت و مبارزه سپری شد
شهید خیلی به خانواده اش علاقه داشت و در نامه هایشان به خوبی به این موضوع اشاره کرده است. این نامه را هم اوایل جنگ نوشته اند، یعنی زمانی که خرمشهر را بعثی ها اشغال کرده اند. شهید در وصیتنامه اش نوشته است: صدیقه عزیزم از تو سخن گفتن هیچگاه برایم بس نیست و می دانی که هرگز چنین سرنوشتی را برای تو و فرزندم دوست نمی داشتم. هیچگاه دوست نمی داشتم نهالی را که هنوز پا نگرفته و غنچه ای را که هنوز نشکفته است در تنهایی رها کنم، اما عزیزم تو خود خوب می دانی من قبل از اینکه به تو و فرزندم متعلق باشم به انقلاب و به راهی که مرا ادامه اش سخت گرفتار کرده متعلقم ...
می خواهم با خونم نهال انقلاب را آبیاری کنم
عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فانادیته با سلام و درود بر محمد (ص) و امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی رهبر بزرگ تمامی مسلمین و مستضعفین جهان، رهبری که تمامی ما را از منجلاب خواری و ذلت بیرون کشیده و به راه راست هدایتمان کرد و نوری شد در تاریکی راه که بتوانیم حرکت خودمان را از تمام راه های انحرافی بازداریم و در راه مستقیم که همان الله می باشد، حرکت خود را ادامه دهیم و با ...
در 13 سالگی خودم را در اختیار پسر همسایه گذاشتم؛در شرایط اسف باری قرار گرفته ام!
من از پدر و مادرم و خانواده پدر بزرگم خیلی گلایه دارم چون آن ها سرنوشتم را به بازی گرفتند و به این وضعیت فلاکت بار افتادم. دختر جوان در دایره اجتماعی کلانتری افزود: متأسفانه چند سال قبل پدر و مادرم به خاطر دخالت های بی جای مادربزرگ و عمه ام از همدیگر جدا شدند و قرار بود عمه ام مرا مثل بچه های خودش بزرگ کند. اما او خیلی زود خسته شد و پس از ازدواج مجدد پدرم ناچار شدم به زندگی با نامادری بی عاطفه ام ...
از سیستان تا خوزستان، همه جای ایران جبهه رزم بابا بود
.... بعد از دفاع مقدس که وهابیت سعی می کرد در کرمانشاه رخنه کند به زادگاهش برگشت و نهایتاً در جبهه جدیدی که برگزیده بود، با اصابت گلوله قناسه ضدانقلاب به شهادت رسید. آنچه در ادامه می خوانید حاصل همکلامی مان با سوده نجفی دختر شهید امیرسرتیپ اکبر نجفی است که پیش رو دارید. پدرتان در یک مقطع حساس تاریخی عضو یگانی نظامی شده بود، همین هم باعث شد تا زندگی اش سراسر در جهاد و تلاش باشد، اگر می شود ...
جبهه رفتنم به خاطر خدمت به مملکت اسلامی و رسیدن به شهادت بود
از تشییع باشکوه در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. خصوصیات بارز شهید: فردی با تقوا، عاشق امام، انقلاب و شهادت بود، با محبت بود و وقار خاصی داشت و احترام پدر و مادرش را همیشه نگه می داشت. شجاع، نترس و با تجربه بود و از قدرت بدنی بسیار خوبی برخوردار بود. خاطرات، پدر شهید: اولین بار که اعزام می شد، کم سن و سال بود. اعزامش نمی کردند، رضایت نامه می ...
یادی از حجت ا... زرینی، شهید گمنام ته پل محله
ساله اش دوباره ازدواج کند، اما بعد از آن حادثه ناگوار برای همسرش، خنده از لبانش رفت، افسرده شده بود و دیگر نمی توانست مثل سابق کار کند. به علت وضعیت روحی نامناسبی که داشت، درخواست کرد تا به جبهه اعزام شود. باتوجه به هوش و ذکاوت و فرماندهی اش در تاکتیک جنگی و... به عنوان مسئول عملیات راهی جبهه شد. اوایل بهار سال 61 به عنوان فرمانده عملیات تیپ امام رضا (ع) عازم جبهه شد و تا زمان شهادت نیز در همین ...
باز نشر | در گفت و گوی خبرگزاری حوزه بررسی شد: مرحوم آیت الله العظمی سید یحیی مدرسی به روایت فرزند
هشت ماه بعد والده فوت کردند، پدرمان در 16 صفر 1383 و والده مان در 26 شوال همان سال. این هفت ماه من در خدمت مادر بودم، از او جدا نمی شدم، با این که درس و بحث و کار داشتم. معذلک در همان نجف خدمتشان بودیم، اظهار علاقه بسیار می نمودم. سر مادر در دامن ما بود که فوت کرد. این مادرها دیگر آمدنی نیستند. تقوی، ایمان، خلوص نیت، مواظبت خدمت، مهربان، با عبادت، قرآن خواندن، نیستند این طور، در عالم نمی آید. ...
زندگی در کنار کاظم همانند زندگی در بهشت بود
کنار هم بودیم؛ ولی در 27 آبان سال 1385 از بهشت عدن رانده شدم؛ چراکه زندگی در کنار انسان شرافتمند و پاکی مانند کاظم ، همانند زندگی در بهشت بود. آن روز ها ما در انتظار دخترمان بودیم که به دنیا بیاید. من در ارومیه بودم که خبر شهادت کاظم را شنیدم. دخترمان هنوز به دنیا نیامده بود و بعد از یک ماه ملیکا به دنیا آمد که با آمدن او، عشق و امید در دلم زنده شد. ملیکا دختر نازنینم جواهر بی بدیل ...
کربلایی که در جبهه ها تکرار شد/ داستان رزمندگانی که شبیه ترین شهادت را به یاران امام حسین (ع) داشتند
نمی شد. قرار شد برگردیم. سوار تویوتا شده و از منطقه دور شویم تا برای عملیات شب آماده باشیم. تا از خاکریز پایین آمدیم و در امتداد خاکریز شروع به حرکت کردیم، با صحنه ای مواجه شدیم که باور کردن آن ممکن نبود. پیکرهای شهدا همه جا پراکنده شده بود. پیکر پاک و مطهر رزمندگانی که تا چند دقیقه قبل همه روی خاکریز بودند؛ همان بچه هایی که تا چند دقیقه قبل می جنگیدند و ما از کنارشان رد شده ...
فقط آرزوی شهادت در دلم مانده
به گزارش حوزه ایثار و شهادت ایرنا، امروز سه شنبه در واپسین روزهای آبان ماه، درست سی وهفت سال از شهادت سردار رشید سپاه حاج عباس محمد ورامینی دانشجوی پیرو خط امام خمینی (ره) و رئیس ستاد سپاه 11 قدر و ستاد لشکر 27محمد رسول الله (ص ) که در روزهای پایانی آبان ماه سال 1362 درعملیات والفجر چهار درفتح قله کانی مانگا از ارتفاعات پنجوین در جبهه غرب کشور به شهادت رسید، می گذرد. عاشق که شدی می ...
سکینه کیانی: هرچه بود، از عصاره عشق جان می گرفت
...> کتاب بانوی ایل ابتدا تنها یک ایده بود. حدود 20 سال پیش، داریوش نویدگویی (ناشر) و سیروس رومی (روزنامه نگار) به خانه بهمن بیگی می روند و از همسرش سکینه کیانی درخواست می کنند که به عنوان یک زن عشایر و همچنین همسر معلم ایل خاطراتش را به نگارش درآورد. بلافاصله بهمن بیگی که زمانی گفته بود پاداش من از ایل، سکینه بود ، با همان شوخ طبعی خاص خود می گوید: سکینه تو را به خدا در این کتابت بنویس که من عاشق تو شدم ...
معلمی که کلیه خود را به پدر شاگردش اهدا کرد
یادشان می دادم. بهترین روز های عمر من همان روز هایی بود که کنار آن ها بودم. این همکاری تا سال ها بعد که معلم شدم ادامه پیدا کرد. در سال های اول معلمی بخشی از درآمدم را به بچه های یتیم اختصاص دادم. یک روز در هفته دستشان را می گرفتم و به زیارت حضرت عبدالعظیم می بردم. در راه برگشت برایشان اسباب بازی می خریدم. هنوز خنده های از ته دل بچه ها در آن سال های دور دلم را شاد می کند. سعی کردم دنیایشان را عوض کنم ...
از انصار الخمینی لبنان تا دسته گل ایرانی شهید وهب
پوشیده و دیدم کفش زمستانی را به پا کرده است، گفتم الحمدلله لباس گرم پوشیده است و خدا بخواهد بازمی گردد . بعد از بیدار شدن بچه ها به سوی مدرسه حرکت کردیم، در راه به بیمارستانی رسیدیم که دیدم جوانان گویی عزیزی را از دست داده و آنجا نشسته اند، دوستم گفت شاید عزیزشان را از دست داده اند. ، به سمت مدرسه رفتیم، زمان به کُندی می گذشت. مدیر مدرسه در صف ها آمد و بازدید می کرد، این عادتش نبود، از ...
خواهرانم سعی کنید زینب وار باشید
به گزارش خبرنگار بسیج پرس به نقل از خبرگزاری دفاع پرس؛ از اردبیل ، محمد علی عیسی نژاد سولا فرزند علی در 25 اسفند 1341 در روستای سولا از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمد. بعد از شروع جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار به جبهه اعزام شد و در هفتم مرداد 1366 در سردشت بر اثر اصابت ترکش به شهادت نایل آمد و پیکر پاک وی در گلزار شهدای بهشت فاطمه (س) اردبیل آرام گرفت. وصیت نامه پاسدار شهید ...
مادر شهیدان میرکریمی:از غسال خواستم اجازه بدهد خودم فرزند شهیدم را غسل بدهم
وقت آزادی داشت در انجمن اسلامی و کتابخانه مشغول فعالیت می شد. سیدمحسن سیکلش را در مدرسه راهنمایی شهید بهشتی گرفت و دوران راهنمایی اش مصادف با آغاز جنگ تحمیلی بود. چندین بار به همراه برادران و پدرش برای رفتن به جبهه تلاش کرد، اما به خاطر سن کم و جثه ضعیفش قبولش نکردند. بعد از شهادت برادرانش طلبه حوزه علمیه قم شد و در کنار درس به جبهه هم رفت. همزمان در هنرستان فنی علی آباد نام نویسی کرد و قبول شد ...
سرود ایران قوی به همت بچه های مسجد تولید شد
تکریم و تدوین سرود ایران قوی از برنامه شاخصی است که به منظور آشنا کردن بیش از پیش بچه های مسجد با شهدای دوران هشت دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم رقم خورد. حجت الاسلام و المسلمین امیر ارزانی، با اشاره به شکل گیری رویداد بین المللی روح مقاومت با محوریت روایت های مردمی از وصایای شهدای انقلاب اسلامی، شهدای جنگ تحمیلی و شهدای مدافع حرم، افزود: این رویداد از 14 خرداد مصادف با سالروز ارتحال امام ...
شهیدی که به موهای طلایی اش حساس بود!
هم نیامد! فهمیدیم بدون سر وصدا با محسن* که بچه محل شان هم بود، رفته اند جبهه. البته به من گفته بود ولی باور نکرده بودم. چند روز بعد نامه اش با آدرس صندوقی پستی از اندیمشک ، به دستم رسید، گفته بود که حال و هوایش بسیار متفاوت شده است و خواسته بود که برایش دعا کنم. دو یا سه نامه دیگر هم آمد و دل مرا با خود همراه نمود، من هم جواب نامه ها را می دادم. آخرین نامه اش چند روز پس ...
فرمانده دل ها از ولادت تا شهادت
آغاز کند. او جز نخستین افرادی بود که بعد از انقلاب 57 جذب جهاد سازندگی شد و با تشکیل سپاه پاسداران قم به این نهاد پیوست و به عنوان یکی از نیروهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی به جبهه ها اعزام شد. شهید حسن باقری درباره مهدی زین الدین می گوید: یک روز، دیدم یکی از بچه ها دست جوانی را گرفته و آورده می گوید: این آقا مهدی، از بچه های قُمه. میری شناسایی با خودت ببرش. راه و چاه رو نشونش بده ...
ستارگان هدایت، شهید دستواره
.... تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه تحصیل دادم و بعد هم وارد مبارزات سیاسی شدم. روز چهارم آبان 1357خورشیدی در حال توزیع اعلامیه های امام به وسیله مأموران ساواک دستگیر شدم و بعد از چند ساعت بازداشت آزادم کردند. پس از پیروزی انقلاب در دوازدهم آبان 1358 خورشیدی، وارد سپاه شدم و از دی همان سال به مناطق آشوب زده غرب کشور اعزام شدم که این مقطع، نقطه عطف زندگی من بود. چون که در این مأموریت من با حاج ...
شهید مهدی زین الدین بر قلب ها فرماندهی می کرد
.... معتقد است بهانه این صمیمیت پدر شهیدش بود که ماجرای شهادتش را یک بار در سفری که با زین الدین داشت برای او تعریف کرد، از آن روز به بعد رفتار زین الدین هم با او فرق کرد. برای یک برادر سخت ترین لحظه زمانی است که خبر پرکشیدن برادرش را می شنود، ناراحت از اینکه دیگر او را با چشم مادی نمی بیند و خوشحال از اینکه به آنچه لیاقتش بود رسیده است. مهدی صفاییان از نزدیک ترین افراد به شهید زین ...
ترس و انزوای بی شناسنامه های سیستان و بلوچستان/ زندگی با شناسنامۀ نوزادان مرده
جدید نیز شامل آنها نمی شود و تحلیل الیاس براهویی نژاد ، فعال اجتماعی از سیستان و بلوچستان که در گفت وگو با اعتماد به ابعاد پنهان زیست بی شناسنامه های استان سیستان و بلوچستان می پرداز و از ترس، انزوا، طرد و تنهایی آنهایی می گوید که بی شمارند. هنوز مدرکی نگرفته اند 4 سال طول کشید که به پدر و مادرم پروانه زناشویی بدهند، بعد از چهار سال من دیگر 18 ساله نبودم و گفتند که قانون دیگر ...
مساجد و نماز جمعه باید به خاطر خون شهدا حفظ شوند
پاهایش گرفته شد. پدر و مادر او را پیش پزشکان متعددی بردند اما درمانی برایش پیدا نشد و پزشکان ازبازگشت سلامتی اش قطع امید کردند. پدر و مادر خلیل که در هر مشکلی به دامن اهل بیت(ع) متوسل می شدند این بار نیز تنها روزنه ی امیدشان توسل به درگاه اهل بیت(ع) بود. بعدها خلیل خودش از ماجرای آن روز این گونه تعریف کرد که ایام ماه محرم و عزاداری امام حسین(ع) بود. دسته عزاداری به محله ما در مقصودیه ...
چرا همسر حضرت زینب (س) در کربلا حضور نداشت
بعضی از روایت ها هم نوشته شده که عبدالله سه سال بعد از مبعث در حبشه به دنیا آمد. این نظر نمی تواند درست باشد، چون دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آن زمان آشکارا نبود تا کافران با آن حضرت مقابله کنند و درنتیجه هجرت به حبشه اتفاق بیافتد. پس درست تر است که بگوییم عبدالله در همان سال های اولیه هجرت به دنیا آمد. بعد از آن، در سال هفتم هجرت بود که عبدالله همراه پدر و مادرش به مدینه ...
در گفت وگو با خانواده طلبه شهید بررسی شد: زندگینامه طلبه شهید علیرضا زالی/ مثل یک شهید زندگی کن
کردن چهار بعثی کافر، با اصابت ترکش خمپاره ای، زخم شیرین دوست را به جان خرید و مجروح شد و به بیمارستان اصفهان و سپس به تهران انتقال داده شد. علیرضا، پر کشید شدّت جراحات به حدّی بود که برادرم در بی هوشی به سر می بُرد. بعد از گذشت چهل الی چهل و پنج روز دست تقدیر، جانی دوباره به وجودش بخشید و او را به دنیا فرا خواند؛ چشم بر چشمان پدر و مادر گشود؛ دائماً می گفت، بچه ها در والفجر ده ...
سخنی با کمیته امداد؛ نخود و لوبیا کافی نیست، حمایت حقوقی هم لازم است
خود انجام دهد زیرا ولایت فرزند را شرعاً و قانوناً بر عهده دارد و نمی تواند شانه خالی کند و آن را برعهدۀ دیگری بگذارد و زن بیچاره اگر هم، چند سال جورِ کودک را کشید به خاطر آن بود که مادرش صلاحیت نداشت و پدر هم در زندان بود. کودک را به بهزیستی نسپرد. چون پدر دارد و استطاعت مالی کافی هم دارند و تنها نمی خواهند مانع ازدواج دایم شان شود و اثبات رابطۀ پدر- فرزندی به رغم پرهیز از اخذ شناسنامه ...
اطاعت از رهبر، اطاعت از فرمان خداست
و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا بارالها شهادت می دهم که جز تو خدایی نیست و محمد(ص) فرستاده و پیامبر توست و علی(ع) و یازده فرزندش امام بر حق مردم می باشند و آخرین آن ها حضرت مهدی(عج) هنوز زنده است و آن روز که خداوند اراده فرماید ظهور نموده و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد. بار پروردگارا تو را شکر می کنم که ما را رهبری از سلاله پاک ...