سایر خبرها
بخاطر قیافه جعلی یک دختر مبالغ هنگفتی خرج کردم
آمدم و با عشق و محبت خانواده ام بزرگ شدم. پدر و مادرم کارمند یک اداره دولتی هستند و همه خواهران و برادرانم زندگی مرفهی دارند. من هم بعد از آن که در رشته الکترونیک دانش آموخته شدم و خدمت سربازی ام را به پایان رساندم، در یک کارخانه تولیدی مشغول کار شدم. در این هنگام بود که پدر و مادرم تصمیم گرفتند برایم آستین بالا بزنند و مرا داماد کنند. طبق فرهنگی که در خانه ما حاکم بود، مادر و خواهرم دخترانی را ...
مادرم می گفت روزی ات ازدواج با یک شهید است
، سیدداود به همراه سیدصاحب محمدی، سیدعلیرضا جوزی، سید مهدی موسوی و سیدحسین حسینی به شهادت می رسند. نکته جالب اینجاست که در این حمله فقط پنج سادات شهید شده و بقیه رزمندگان مجروح می شوند. روز عیدقربان و اول مرداد 67 مراسم عروسی خواهرم بود. شب عروسی دیدم که تعدادی از اقوام سیدداود وارد منزل پدرم شدند. وقتی دیدند که مراسم عروسی است، حرفی نزدند و رفتند. روز بعد ساعت 6 صبح خواب دیدم سیدداود بالای سرم آمده ...
به مادرم بگویید تو در نزد زینب(س) سربلند خواهی بود
وصیت نامه من را حتما در مسجد امام خمینی و در روز جمعه در نماز بخوانید تا ضد انقلاب پی ببرد. برادران! شما را به خدا قسم اگر ان شاءالله شهادت نصیب من روسیاه شد جنازه من را به خانواده ام تحویل دهید تا برای دفن به زادگاه خودم ببرند. پدر و مادرم! از آن اشخاصی نباشید که یک حادثه ناگوار برایشان پیش بیاید خدا را از یاد ببرند، از مردان خدا باشید که در این موارد خدا را شکر می کنند. پدران، مادران، خواهران و برادران، همه شما را به خدا می سپارم. دیدار بعدی در دنیای دیگر، پدر، مادرم، حلالم کنید. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. حسن صلاح پور انتهای پیام/ ...
دوست دارم بهترین بازیکن جهان باشم اما...
.... او به گنادی گلوکین، بوکسور قزاقستانی گفت: هر دو در محیط و فرهنگ متفاوتی بزرگ شدیم. دوران سختی بود چون وضع مالی خوبی نداشتیم و ثروتمند نبودیم. به همین دلیل برای زندگی کردن باید می جنگیدیم. من در جزیره مادیرا متولد شدم و در 11 سالگی باشگاه اسپورتینگ با پدر و مادرم صحبت کرد. آنها به مادر و پدرم گفتند که به من علاقه مند هستند اما باید برای زندگی به لیسبون بروم. کاپیتان تیم ملی پرتغال ...
شلیک به زندگی آخرین پلان فیلم 12 دقیقه ای
داده است. بدین ترتیب تیم جنایی راهی محل شده و بررسی ها برای یافتن علت مرگ آغاز شد. نخستین تحقیقات نشان می داد مدتی قبل پدر و مادر پسر 12 ساله از هم جدا شده و او با پدرش که پزشک است زندگی می کرد. در زمان حادثه مادر بزرگ این پسر دانش آموز در خانه بوده اما وقتی او در اتاق پذیرایی حضور داشته نوه اش به اتاقش رفته و دقایقی بعد نیز صدای شلیک گلوله ای شنیده شد، مادر بزرگ وحشتزده به اتاق پسر ...
خودکشی 2 نوجوان 12 و 17ساله در یک روز
دیگر نمی تواند به زندگی اش ادامه دهد. در پایان این فیلم 12 دقیقه ای پسر نوجوان اسلحه کلت کمری را برداشته و به سرش شلیک می کند. در ادامه بررسی ها پدر خانواده مدعی شد که خودش در خانه اسلحه ای نداشته و مشخص نیست که پسر نوجوان اسلحه را از کجا تهیه کرده است. از سویی داخل کلت کمری تنها یک گلوله بوده و او با شلیک تنها تیری که در اسلحه بوده به زندگی اش پایان داده است. درست در همان روز مأموران پاسگاه ابوشانک آبادان در جریان مرگ پسر 17 ساله ای در روستای ابوشانک قرار گرفتند. بررسی ها نشان از آن داشت که پسر 17 ساله با حلق آویز کردن خودش دست به خودکشی زده است. ...
ماجرای قتل عمد حمید صفت چیست؟
مادرم در خیابان شیخ بهایی شدم، متوجه شدم که مادرم با همسرش درگیر شده است و من فقط مادرم را برداشتم و از خانه خارج شدم و از ضرب و جرح و مرگ او اطلاعی ندارم." با این حال تحقیقات همچنان ادامه داشت، تا این که حمید صفت به درگیری اش با شوهر مادر خود اعتراف کرده و گفته بود "مادرم پس از جدایی از پدرم حدود 12 سال قبل با هوشنگ ازدواج کرد، هوشنگ در آلمان یک مغازه داشت، همراه با مادرم در آن جا ...
ورزشکار بسیجی که بیماری و مسیر سخت ورزش مانع قهرمانی او در جهان نشد
در خانواده شما را بیشتر به ورزش تشویق می کنند؟ مشوق اصلی شما چه کسی بود؟ من تنها دختر خانواده هستم پدر ، مادر مخصوصا برادرانم از ابتدا من را حمایت کردند و در سال 1393 نیز ازدواج کردم و همسرم هم بسیار مشوق و همراه من بودند و از صبر و شکیبایی ایشان بسیار متشکرم زیرا که گاها پیش می آمد که شش ماه در سال خانه نباشم ولی ایشان همواره مرا تشویق کردند. شما در طول این مسیر ورزشی چه ...
کلاس زبان، زبان جهانی ورزش
خود بپردازند. این بانو با حمایت سازمان ملل و اداره اتباع حدود هفت سال است که کودکان خیابانی را تشویق به ادامه تحصیل و ورزش کردن می کند و در این راه نیز موفق بوده است. رُزما غفوری دارنده جایزه نانسن پناهندگان در سال 2020 در گفت وگو با خبرنگار ایرنا در شیراز گفت: مادرم همیشه تاکید دارد که در کارهای انسان دوستانه شرکت کنیم و بر این باورم که کمک کردن به همنوع خود حد و مرز ندارد و ...
حرف های برادر یکی از کشته شده های تپه اوین
شد در زندان بودم، در 30 فروردین ماه سال 54 مرا از بند عمومی به انفرادی بردند، همزمان هم داشتند در بند بین بچه ها در زندان روزنامه پخش می کردند، می خواستند پس از انتشار خبر کشته شدن این 9 نفر در بند، در آنجا حضور نداشته باشم تا دیگر زندانی ها تحریک نشوند. چون یکی از آنها برادرم بود. سپس مرا به مدت یک ماه به کمیته بردند، بعد از کمیته به اوین آمدم. پدر و مادرم هم در ملاقات هایی که با من داشتند، چیزی ...
پریسا خانم منشی خانه زنان تن فروش در پونک بود / پشیمانم! + گفتگو ی اختصاصی
و آمدهای آن خانه را هماهنگ می کردی؟ همه کارها تلفنی و از طریق چت کردن انجام می شد.خیلی هم مدت زیادی با آنها همکاری نکردم.حتی پول زیادی هم بابت کارم نگرفته بودم. بعد از اینکه دستگیر شدی پدر و مادرت چه برخوردی با تو کردند؟ الان 10 ماه است که دستگیر شده ام.در این مدت هر بار پدرم به دیدنم می آید با چشم گریان او را می بینم و احساس می کنم واقعا پیر شده است.او تا به حال ...
اکبرآقا، گرگ آباد را پونک کرد
.... پسرش خدایار می گوید: قدم به قدم این کوچه و خیابان را می شناسم. برایم یادآور روزهایی است که با سختی زندگی می کردیم. کسی فکرش را نمی کند اینجا با این همه خانه و مغازه روزگاری بیابان بی آب و علف بوده است و به آن گرگ آباد می گفتند. چون تنها گرگ ها در آن پرسه می زدند. به استقامت پدرم که نگاه می کنم، لذت می برم. مردی را روبه رویم می بینم که از هیچ، یک آبادی ساخت. اکنون مردم دنبال راحتی ...
پدرم شاگردشوفر بود و به او افتخار کرده ام
خانواده اش بود تا آخر عمر. من بیش از هر چیز در جهان به پدرم افتخار کرده ام و تلاشم این بوده که مانند او باشرف باشم. همین... عکس هم در سال 1348 باید گرفته شده باشد. پارک شهر طهران، همراه پدر و مادر و خواهر بزرگترم. انتهای پیام
نوجوان 12 ساله در برابر دوربین روشن، خودکشی کرد
دست نوشته ای با این مضمون نیز از خود به جا می گذارد. در پایان این فیلم 12 دقیقه ای پسر نوجوان اسلحه کلت کمری را برداشته و به سرش شلیک می کند. در ادامه بررسی ها پدر خانواده مدعی شد که خودش در خانه اسلحه ای نداشته و مشخص نیست که پسر نوجوان اسلحه را از کجا تهیه کرده است. از سویی داخل کلت کمری تنها یک گلوله بوده و او با شلیک تنها تیری که در اسلحه بوده به زندگی اش پایان داده است. ...
خدا می خواست زنده بمانم...
...> خدا می خواسته که من زنده بمانم، بعد من را می پیچند لای حوله. در که باز شد دیدم محیط بینه حمام پر از آدم شده. مادرم هم آمده و دارد خدا را شکر می کند و دعا می خواند...اهل محل می گفتند این بچه نظرکرده است که توی چاه مستراح مانده، پایین نرفته و چیزی نخورده که مسمومیت پیدا کند و بمیرد. چطور توانسته این بچه دو ساله، این همه مقاومت کند و پایین نیفتد؟ عجیب بود، توی خانواده که هیچ، میان مردم ...
در راه حفظ این انقلاب کوتاهی نکنید
یاری انقلاب مهدی زهرا (عج) می کردم. کاری نکنید که خون شهیدان به هدر برود که فردای قیامت شهدای صدر اسلام جلویتان می ایستند و پدر و مادر شهیدان و فرزندان شهدا که از کودکی یتیم شدند از شما بازخواست می کنند، قیامت روز سختی است و بدانید شهدا این راه را با آگاهی انتخاب کرده اند. امت شهید پرور در راه حفظ این انقلاب کوتاهی نکنید و هر نوع توطئه را سرکوب نمایید، امام را تنها نگذارید و به ...
بخشش مردی که همسر سومش را کشت
اولیای دم شد، گفت: پدر و مادر مژگان اصرار داشتند حتما حکم قصاص را اجرا کنند. آنها حتی حاضر نبودند پدر و مادر من را در خانه قبول کنند و با آنها حرف بزنند. مادرم افراد زیادی را واسطه کرد و در نهایت پدر و مادرم موفق شدند با پرداخت مبلغی که اولیای دم خواسته بودند، رضایت آنها را جلب کنند. متهم گفت: 11 سال از ماجرای قتل گذشته است و من در این مدت بسیار سختی کشیده ام. حالا 46 ساله هستم و وارد ...
بار سنگین زندگی روی شانه های کوچک
...، کاری پیدا نکند. به ویژه در این روزها کرونایی که همه جا تعطیل شده است. برای همین مجبوریم بچه ها را بفرستیم تا کار کنند. درآمد بچه ها هم زیاد نیست و از ظهر تا شب که بیرون هستند، حدود 15 تا 20 هزار تومان به خانه می آورند. پسرم ابوالفضل که 12 سال دارد، مدتی است که افسردگی گرفته و مدام گریه می کند. هزینه رفتن پیش روان پزشک را هم ندارم. چاره ای نداریم. اگر بچه ها کار نکنند، چرخ زندگی مان نمی چرخد و ...
روایت تسنیم از نخستین شهید انقلاب اسلامی در مشهد/ جای خالی تندیس شهید منفرد
...، به خانه مادرم که رفتیم، مادرم گریه می کرد گفت از بیمارستان خبر آوردند محمد تیر خورده و بیمارستان بستری شده، نگران شدم گفتم محمد دستش رفت لای آهن، بیمارستان نماند با تیر خوردن بیمارستان خوابیده؟ بیشتر نگران شدم. رفتیم درب منزل مادرش و از آنجا به بیمارستان رفتیم تا بعد از ظهر همه بیمارستان بودیم برادر و شوهر خواهرش گفتند ما شب بیمارستان کنار محمد هستیم، دلم شور می زد ساعت 8 و نیم شب ...
اگر روحانیت نبود اسلام هم نبود
یکبار هم شده برای بازدید به جبهه بیایند و آن وقت هست که درک می کنند جبهه را و آن وقت است که قدر این دولت و ملت را پیدا می کنند. و هر چه شما کردید رهبر را تنها نگذارید. وصیت به مادر و خواهر و برادر و پدر اولاً از پدرم می خواهم که صبر کنند مانند امام سجاد (ع) مقاوم و با این مقاومت خود دشمنان را نابود کنید و از مادرم هم می خواهم که صبر کند و مانند مادر وهب فداکاری کنی که مادر وهب گفت سری که ...
بخشش مردی که همسر سومش را کشت
. فقط او مدام به من می گفت اگر یک بار دیگر دخترم را ببینم از من جدا می شود.او درباره اینکه چطور موفق به جلب رضایت اولیای دم شد، گفت: پدر و مادر مژگان اصرار داشتند حتما حکم قصاص را اجرا کنند. آنها حتی حاضر نبودند پدر و مادر من را در خانه قبول کنند و با آنها حرف بزنند. مادرم افراد زیادی را واسطه کرد و در نهایت پدر و مادرم موفق شدند با پرداخت مبلغی که اولیای دم خواسته بودند، رضایت آنها را جلب کنند. ...
فرازهایی از وصیت نامه شهید علی اصغر عباسی
کوتاه به پدر و مادر پدرم درود بر تو که چونان ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی بدان و آگاه باشد که اسماعیلت هرگز از فرمان باریتعالی سر باز نمی زند و مرگ درراه خدا را جز سعادت نمی داند و زندگی را جز جهاد در راه خدا و در راه عقیده درست نمی دانم و شهادت را جزو بهترین و منتهای آمال می داند. مادرم سلام بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه ات پیروز شدی و فرزندت را روانه ...
سعی کنیم رفتاری اسلامی داشته باشیم که باعث پیشرفت انقلاب است
که دشمنان انقلاب که شدیداً در خط امام بزرگ ما هستند هرچه باشکوهتر برگزار کنیم و سعی ما بر این باشد که همیشه در نمازجمعه حاضر شویم نه به ضرر انقلاب. آزمایشی است که چقدر از خود برای اسلام سرمایه گذاری می کنیم. در تشییع شهدا شرکت فعال کنید که این خود روحیه شهادت طلبی شما را می رساند. با مادر مهربانم، پدر و مادرم در سوگ شهادت من می گویم گریه ای نکنید که دشمنان را خوشحال کند بلکه گریه ای که ...
گپ وگفتی با بهار ارجمند به مناسبت سالروز درگذشت انوشیروان ارجمند
. وقتی می خواستم برای ورود به دانشگاه، انتخاب رشته کنم از من پرسید چقدر تئاتر را دوست داری؟ گفتم به اندازه جانم. بعد گفت پس رشته ای را انتخاب کن تا به تئاتری که عاشقش هستی کمک کرده باشی و من فلسفه را انتخاب کردم. پدرم برخلاف بیشتر نقش های منفی ای که داشت بسیار آدم رفیقی بود. من و برزو بعد از رفتن او بزرگ ترین رفیق زندگی مان را از دست دادیم. او نه تن ها رفیق و پدر که استاد و مرشد من بود. با ...
شیرین ترین روز تاریخ زندگی یک زوج جوان در اسایشگاه کهریزک
.... پدر آتنا که به دلیل بیماری و شرایط خاص، سال ها میهمان آسایشگاه کهریزک بود اما امروز میزبان دختر خود بود. او آرزوی دیرینه اش را میان خنچه عقد و در چارچوب قاب آینه ای می دید که در کالبد لباس سفید عروس از شادی در پوست خود نمی گنجید. هنگام جاری شدن خطبه عقد، عروس در حالی که از حضور در محیط گرم آسایشگاه غرق در شادی بود، از حضور همسری مهربان در کنار خود که در وفاداری و ابراز ...
مرگ مشکوک پسر 12 ساله با شلیک گلوله
سرویس حوادث جوان آنلاین: ساعت 14:30 روز شنبه 22 آذر مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک پسر نوجوانی در خانه شان در یکی از خیابان های سعادت آباد با خبر و راهی محل شدند. مأموران پلیس در محل حادثه با جسد پسر 12 ساله ای روبه رو شدند که با شلیک گلوله به سرش فوت کرده بود. بدین ترتیب با اعلام این خبر بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل به تحقیق ...
آقای اردوغان؛ دوستی ایران و ترکیه به دفاع مقدس باز می گردد
کسی که از خانواده ما به ایران مهاجرت کرد و مشغول تحصیل علم شد، داداش عزیزم کمال بود. او درباره علت سفر شهید کمال به ایران می گوید: روزی برادرم دوان دوان به خانه آمد و در دستش عکس یک مرد نورانی بود که داشت با هیجان بسیار این عکس را به پدر و مادرمان نشان می داد. مرحوم پدرم و مرحومه مادرم بسیار دوست داشتند که همه ما در راه اسلام مشغول به تحصیل شویم. بحری آکیول یکی از دوستان شهید قزل کایا ...