سایر منابع:
سایر خبرها
با لباس پلنگی در مسجد ورزش می کردیم
حمزه ای بروبچه های محله را تحت عنوان رزمندگان اسلام جمع کرد؛ پس از آن، برای بچه ها لباس های پلنگی درست کردیم و توی همان مسجد ورزش می کردیم و پس از این جریان بود که بسیج تشکیل شد. نخستین دوره ای که ما از طرف بسیج رفتیم یک اردوی سه روزه بود در نیشابور، فکر می کنم سال 58 بود، من هنوز مدرسه می رفتم سال آخر دبیرستان بودم که با همان لباس ها از راه آهن برای آموزش به نیشابور عازم شدیم و ...
یادی از شهید گل محمد غزنوی، فرمانده گردان و محور عملیاتی لشکر 5 نصر
برای انتخاب شریک زندگی اش گذاشته بود، این بود که باید انقلابی باشد . بعد از چندین نوبت که برای تظاهرات از چناران به مشهد آمد، خانه و زندگی را هم جمع کرد و به مشهد نقل مکان کردند. انقلاب شده بود، اما ناآرامی ها ادامه داشت تا اینکه جنگ شروع شد. در این برهه او به عضویت سپاه پاسداران درآمد و عازم جبهه شد. نخستین بار در عملیات والفجر 8 با سمت معاونت گردان روح ا... مجروح شد. در دفترچه خاطرت خود نوشته بود ...
سرتیپ اکبری از پادگان بیرجند به چزابه می رود
، چون حاضر به اسارت نشده بود او را به شهادت رساندند. دیدار فرزند پنج روز پس از تولد آقای اکبری سال 59 ازدواج می کند و یک سال بعد به جبهه های دفاع مقدس اعزام می شود. دو فرزند دارد که از تولد هر کدام خاطره ای فراموش نشدنی دارد. می گوید: اولین مأموریت گردان ما پس از عملیات غرورآفرین ثامن الائمه (ع) در شرق کارون بود. آن روز ها منتظر تولد اولین فرزندم بودم و مانند هر پدری مشتاق بودم ...
فریبرز همنام محمدعلی شد و به او پیوست
فریبرز پایبند به احکام دینی بود. نماز اول وقت و جماعت او ترک نمی شد. فریبرز جوانی خوش برخورد، مهربان و باگذشت بود. همواره خواهر و برادرانش را به درس خواندن تشویق می کرد. هر وقت فریبرز برایمان نامه می نوشت، در نامه ذکر می کرد اگر من شهید شدم شما نباید گریه کنید. نباید خودتان را بزنید، اگر این کار ها را بکنید، من راضی نیستم. امید است امت حزب الله کمافی السابق پیوسته یاری دهنده این رزم آوران باشد و بدانید که اگر در این امر مهم کوتاهی کنید، هر آیینه عذابی دردناک به دنبال خواهد داشت. ...
عارفی که دلش را در جبهه ها جا می گذاشت
ذاکریان شهید دفاع مقدس هستند. شهید ذاکریان پدر شهید سلامت حبیب ذاکریان هم هستند. خانواده شما چه جوی داشت که باعث تربیت جوانی، چون محمدمهدی شد؟ پدرم در خیابان شهدای بابل میوه فروشی داشت. وقتی جنگ شروع شد، مغازه اش را فروخت و همراه برادرم به جبهه رفت. مادری داشتیم که خیلی مظلوم و خوب بود. خوبی های زیادی داشتند. من هشت سال از برادر شهیدم بزرگ تر هستم. محمد مهدی پنجمین و آخرین فرزند ...
منافقین به شدت مخالف ماندن ارتش بودند/ شهید کلاهدوز معتقد به لزوم شکل گیری سپاه بود
زهرا حلقه دوم بودیم. وی افزود: از آنجا که امام(ره) به مدرسه علوی بردند و آنجا مستقر شدند به ما گفتند که به آنجا برویم و از آن موقع به بعد صبح تا شب آنجا بودم و فقط شب ها به منزل می رفتم. نجفی در پاسخ به پرسشی پیرامون انتخاب آقای قرنی به عنوان فرمانده ارتش و نقش ایشان در انسجام ارتش بعد از پیروزی انقلاب و همچنین حضور ژنرال های آمریکایی و تلاش برای ایجاد کودتا توسط ارتش، گفت ...
چنین روزی در شهر هزار سنگر آمل چه گذشت/ غائله ای که در نیمروز ختم شد
آغاز شد. از زن و مرد و پیر و جوان همگی با آوردن شن و گونی اقدام به سنگرسازی و نبرد سنگر به سنگر کردند تا آنجا که آمل لقب هزارسنگر گرفت. رفته رفته به تعداد نیروهای ضد شورش که از روستاهای اطراف می آمدند و از مردمان وفادار به امام و انقلاب اسلامی بودند، افزوده می شد. البته در شب حادثه هم از مردم آمل هر کس که خود را به خاطر صدای تیراندازی به سپاه و بسیج رسانده بود، دستگیر، اسیر و یا شهید شده بود ...
چنین روزی در هزار سنگر آمل چه گذشت
و پیر و جوان همگی با آوردن شن و گونی اقدام به سنگرسازی و نبرد سنگر به سنگر کردند تا آنجا که آمل لقب هزارسنگر گرفت. رفته رفته به تعداد نیروهای ضد شورش که از روستاهای اطراف می آمدند و از مردمان وفادار به امام و انقلاب اسلامی بودند، افزوده می شد. البته در شب حادثه هم از مردم آمل هر کس که خود را به خاطر صدای تیراندازی به سپاه و بسیج رسانده بود، دستگیر، اسیر و یا شهید شده بود. سازماندهی و ساماندهی ...
عشق مردم سرمایه امام خمینی (ره) بود/ برای استقلال هزینه گزافی پرداختیم
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس ، برنامه خیابان انقلاب با محمد بشارتی از وزرای اسبق دولت، جواد منصوری مورخ و اولین فرمانده سپاه پاسداران، محمود بهمن آبادی برادر شهید احمد بهمن آبادی و زهرا شیخی مبارکه پزشک و نماینده و سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی به گفت وگو نشست. محمد بشارتی از وزرای اسبق دولت در کوچه عبرت خیابان انقلاب اظهار داشت: 43 سال پیش در چنین روز هایی ...
شهید حسن صوفی نابغه دفاع مقدس بود
یکی از تاثیرگذاران در پیروزی انقلاب اسلامی در شهر همدان با مبارزه مسلحانه نیز بوده است. این جوان همدانی با عضو گیری سپاه پاسداران وارد این نهاد شده و تیزبینی و دقت نظر وی در امور، وی را به مسئولیت ارزشیابی تیپ ویژه شهدا وسپس قائم مقامی لشکر حجت می رساند و با وجود مشکلات فراوان در آن دوران برای تامین نیروی انسانی اقدام به ابتکاری جالب برای ایجاد پنج لشکر می کند که مورد توجه فرمانده وقت سپاه ...
می گفت سرباز امام حضور در جبهه را وظیفه می داند
اوایل جنگ در حال خدمت سربازی بود که وقتی امام خمینی (ره) فرمود: سربازان پادگان را ترک کنند. حسین هم به فرمان امام پادگان را ترک کرد و بعد از پیروزی انقلاب خدمت سربازی اش را به پایان رساند. با آغاز جنگ در سن 21 سالگی به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد. اولین منطقه ای که حسین در آن حضور داشت پاسگاه زید بود و یک سال بعد از حضور در جبهه به شهادت رسید. شهید خراسانی چه خصوصیات اخلاقی داشت؟ ...
با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب)
اصلاً آجیل نخوردم، چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند، مگر فقرا آجیل می خورند؟ یک بار هم، در بیت بودم. آقای خامنه ای به من گفتند بچه های سپاه اینجا غذا می خورند و شما هم بیایید. من رفتم و یک کته پلو آوردند، خوردیم. یک بار هم یادم هست عدس پلو آوردند که به آقای خامنه ای گفتم، می دانی که من کباب خور هستم، این غذاها مال خودتان (با خنده). * مصاحبه با آقای حیدر رحیم پور ازغدی، سایت رجانیوز، 5/4/ ...
ستاره جزیره سهیل(حدیث دشت عشق)
انقلاب در تاریخ دهم دی سال 1358 وارد سپاه پاسداران شد. وی در دوران دفاع مقدس مسئولیت های زیادی را بر عهده داشت که از جمله آنها می توان به جانشین فرمانده سپاه گناوه، فرمانده سپاه بندر ریگ، سرپرست و جانشین فرمانده سپاه جریزه خارگ و جانشین فرمانده سپاه دشتی و جانشین گردان حضرت ابوالفضل(ع) ناوتیپ 13 امیرالمومنین(ع) بوشهر اشاره کرد. شهید سعیدی در روز چهارم دی 1365 در محور عملیاتی کربلای 4 در جزیره سهیل شهد ...
سیره رفتاری و جهادی شهید چمران
...، دکتر سخنرانی کرد که چکیده آن این است که: یک عمر دنبال شرایط امروز می گشتم، ما برای ملی شدن صنعت نفت مبارزه کردیم، بعد اختلافات درونی بین ملی گراها و نیروهای مذهبی به وجود آمد و این اختلافات باعث شد که آمریکا بیاید و کودتای 28 مرداد را راه بیاندازد و مصدق را سرنگون کند، بعد از کودتای 28 مرداد برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم چون فکر می کردم در آمریکا مبارزات پارلمانتاریستی بکنیم برای ایران، خیلی ...
مردم علیه ضد انقلاب فرمان آتش دادند
.... متن پیش رو گفت وگوی روزنامه جام جم با سردار کسائیان از مدافعان شهر و فرماندهان وقت سپاه منطقه 3 است. چه زمانی فهمیدید آمل درگیری شده است؟ بگذارید از قبل درگیری ها بگویم. من سال 58 وارد سپاه شدم. همان موقع به عنوان اولین گروه اعزامی از بچه های سپاهی مازندران به کردستان اعزام شدیم. وارد کرمانشاه شدیم و بعد به سنندج رفتیم. آن موقع هنوز سپاه کردستان به این انسجام و قدرت ...
توصیه شهید علی اصغر بَرغَمَدی درباره عمل به مسلمانی/ ماجرای خواب مادر شهید
عباداتش را به نحو احسن انجام می داد و همیشه به ائمه اطهار(ع) توسل داشت. با قرآن مأنوس بود و در اوقات فراغت به مسجد می رفت. با فرارسیدن ماه محرم به بازار می رفت و برای خودش و برادرش پیراهن مشکی می خرید و در مراسم محرم و صفر شرکت می کرد. به امام علاقه زیادی داشت. بنابراین عضو سپاه شد و 8 سال در سپاه خدمت کرد. با شروع جنگ تحمیلی از طریق سپاه به جبهه اعزام شد. هدفش از رفتن به جبهه پیروی از فرمان ...
روایت جانبازی دست حاج قاسم/ آشنایی شهیدان سلیمانی و باقری از کجا شروع شد؟
ه و ناله مدام حاج قاسم را صدا می زد، وقتی ماجرا را پرسیدیم گفت حاج قاسم شهید شده، با ناله می گفت کاش 200 پاسدار شهید شده بودند، اما حاجی می ماند. همه فکر می کردند حاج قاسم در عملیات شهید شده و پیکرش را از خط خارج کرده اند، اما بعدا معلوم شد در درمانگاه است، و بدنش به شدت آسیب دیده به طوری که یک ماه و نیم بعد به جبهه بازگشت. ایران نژاد ادامه داد: دی سال 1360 خودش برای ما تعریف کرد که حس ...
عشق به امام دلیل شهادت همسرم به دست ضدانقلاب بود
مؤمن بود. زمینه های دفاع از اسلام در وجود ایشان بود. به همین خاطر وقتی در سال 1357 جریان انقلاب اوج گرفت. ایشان کنجکاو بود تا با اندیشه های حضرت امام آشنا شود. کمی مطالعه و تحقیق کرد و وقتی که با تفکرات حضرت امام آشنا شد، دیگر از خط انقلاب و پشتیبانی از ولایت دست برنداشت و تا پایان عمرش در همین خط ماند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود حضور عناصر ضدانقلاب در منطقه ما همچنان به دفاع از ...
برادرانم برای حضور در جبهه از هم سبقت می گرفتند
حاج رحیم ابراهیمی معروفی برادر شهیدان عباس و کریم ابراهیمی معروفی در گفت وگو با خبرنگار دفاع پرس در آذربایجان شرقی، اظهار داشت: من قبل از برادرانم که برای حضور در جبهه و شهادت از هم سبقت می گرفتند، عازم جبهه شده بودم و عباس را هم با خود به گردان امام حسین (ع) بردم که گردان به منطقه شط علی و هورالهویزه مأمور شد. وی افزود: دسته آنان برای پدافند در اسکله اعزام شد. دو ساعت از حضورشان در ...
دو بار اسیر شدم و حالا هیچ!
پایگاه شهید شده بودند و مابقی نیز بشدت مجروح. این حقیر و11نفر از زخمیان که قادر به راه رفتن بودن اسیر ضد انقلاب شدیم و باقی زخمیان را (که قادر به حرکت نبودند) با زدن تیر خلاص، شهید کردند! مدت بیش از یک ماه در اسارت بودیم تا اینکه طی عملیاتی مشترکی که بین سپاه و ارتش انجام شد، منطقه ای را که ما در آنجا زندانی بودیم را پاکسازی و ما از اسارت آزاد شدیم، و بعد از چند روز که در ...
خوشحال باش که همسرت لبیک گوی حسین زمانش است
او در همین سال از طرف سپاه به سفر حج مشرف شد. در 6 فروردین 1365 مسئولیت فرماندهی گردان امام حسن (ع) را در جبهه به عهده گرفت. همرزمان رحمانی صفات اخلاقی بارز وی را تواضع و شجاعت ذکر کرده اند. یکی از همرزمان وی که از سال 1359 به مدت 6 سال با او آشنایی داشته در این باره می گوید: از وقتی او را شناختم با دیگران تفاوت چشمگیری داشت. هر روز صبح قبل از دیگران بیدار می شد. صبحانه را آماده می کرد و ...
مسئله اتحاد تنها رمز پیروزی ماست/ اتحادتان را حفظ کنید
به همین دلیل وارد سپاه شدم که خدمت آن موقتی که وارد سپاه شدم تا به حال هنوز یکبار هم خود را سپاهی ندانسته و لباس فرم هیچوقت بر تنم نکردند، چون سعادت نداشتم و می دانستم که لیاقت یک امام امت را حفظ کنید امام عزیز برای همه جا افتاده و کسی نمی تواند بر علیه او توطئه کند، ولی آن ها می خواهند که صدر اسلام دوباره تکرار شود و می خواهند 25 سال علی (ع) را خانه نشین بکنند و بر پیکر اسلام و انقلاب عزیز که خون ...
شهیدی که با یک دست قهرمان پینگ پنگ بود
جوان در ادامه نوشت: 9 بهمن 1365 سالروز شهادت این سردار رشید جبهه هاست. قرار داشتن در ایام بهمن ماه را فرصتی دانستیم تا در گفتگو با رضا شمسی از همرزمان شهید، خاطراتی را از وی تقدیم حضورتان کنیم. شما کجا با شهید نوری آشنا شدید؟ زمان جنگ من در سپاه راه آهن تهران مشغول بودم. چند بار هم از همان جا اعزام گرفتم و به جبهه رفتم. شهیدنوری کارمند رسمی راه آهن بود که به سپاه مأمور شده ...
مستند خلیل تولید کانون دوستان آسمانی از سیمای مرکز فارس پخش شد
مطهرنیا در مهرماه سال 1338در خانواده ای مذهبی در روستای علی آباد از توابع شهرستان جهرم دیده به جهان گشود. شهید مطهرنیا پس از گذراندن دوران تحصیل ابتدایی و راهنمایی در سال 1357 و در بحبوحه پیروزی انقلاب موفق به اخذ دیپلم شد و یک سال بعد یعنی در سال 1358 بعد از انصراف از دانشگاه (که در جریان انقلاب فرهنگی موقتا تعطیل شده بود) به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جهرم در آمد. ...
برخورد با امام جماعتی که سوره اش را اشتباه می خواند! + عکس
روی صفحات کاغذ بیاورد. این کتاب پس از بارها بازنویسی و ویرایش، چند روز پیش از سوی انتشارات نارگل منتشر و در کتابفروشی های معتبر کشور، توزیع شد. این صدف انگار مروارید ندارد! خاطرات کودکی تا 28سالگی راوی در سال 1365 را در برمی گیرد و حاوی تصویرسازی فوق العاده ای از تأثیر حضرت امام خمینی بر روی جوانی است که هیچ نسبتی با انقلاب و امام نداشته است. این جوان در ادامه با ...
دیدار مدیر کل ورزش و جوانان استان اصفهان با خانواده معزز شهید اصغرلاوی
ذوالفقار در قرارگاه خاتم الانبیا، فرماندهی گردان زرهی تیپ 8 صفر، معاون تیپ 61 امام صادق (ع)، فرماندهی تیپ زرهی 20 رمضان در عملیات های محرم ، مسلم ابن عقیل و والفجرمقدماتی، فرماندهی تیپ زرهی28صفر درعملیات والفجر 4،خیبر، طلاییه، بدر، میمک، کربلای 4 و کربلای 5، فرماندهی زرهی قرارگاه نجف اشرف در عملیات کربلای 5، فرمانده سپاه بریتال لبنان، فرماندهی اطلاعات سپاه نطنز و مدرس دانشکده زرهی شیراز را به جای ...
کوتاه از سیاست / تعیین زمان دادگاه 3نفر از متهمان آبان
، گفت: من فرد نظامی به معنای فرمانده نیستم. من در دوران جنگ هم کار رزمی مهندسی می کردم. بعد از جنگ هم کلا در حوزه سازندگی کشور بودم. مقطعی هم در وزارت نفت بودم. بعد از دولت دهم به سپاه برگشتم. وزیر اسبق نفت در گفت وگو با برنا افزود: نظامیان به خصوص بچه های سپاه نه دانشکده افسری رفته ایم و نه دوره آکادمیک دیده ایم. چند روز پیش در یک گردهمایی در برج میلاد دختر شهید سلیمانی نامه ای را که پدرش ...
ماجرای اذان بی موقع شهید افقهی در نیمه های شب/ وقتی رزمندگان، فرمانده خود را داخل منبع آب انداختند
: سردار سیدمجید مصباح قبل از عملیات والفجر1، برای بازدید از گردان القارعه به منطقه ابوغریب رفتیم. از دسته ها سرکشی می کردم، هر کدام ضعف هایی داشتند. به سراغ یکی از دسته ها–که مقداری از گردان فاصله داشت–رفتم. تمام کارهایی که از آن ها خواسته بودم، درست انجام شده بود. منظم و مرتب بودند. اطراف سنگرهایشان، خیلی تمیز بود. بچه ها، روحیه بالایی داشتند. همه خشاب ها را پر کرده و داخل جیب ...