در دومین جلسه دادگاه 42 نفر از اعضای سابق مجاهدین چه گذشت؟
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت هایی دیگر از جنایات منافقین؛ از پا های قطع شده تا انقلاب طلاق
انداختند در ادامه جلسه دادگاه، کمندعلی عزیزی یکی دیگر از خواهان پرونده بیان کرد: سال 66 در منطقه عملیاتی به عنوان سرباز وظیفه بودم و در درگیری شدید با منافقین اسیر شدیم و به اسارت درآمدم و 17 سال در اردوگاه اشرف بودم. وی گفت: بعد از آن به من گفتند همه اعضای خانواده من مرده اند، اما متوجه شدم زنده اند. ما فرار کردیم و به ایران آمدیم. به ما می گفتند که به ایران بروید اعدام می شوید ...
تاوان عشق خیابانی به یک زن مطلقه
.... خانواده ام وقتی در جریان این آشنایی قرار گرفتند و متوجه تصمیم من برای ازدواج با مهرانه شدند، در کمال ناباوری خشک شان زده بود. پدر و مادرم نصیحتم می کردند که چگونه می خواهی با زنی که دو فرزند دارد، زندگی کنی؟ آن ها می گفتند هوس چشمانت را کور کرده است اما من نام عشق روی این رابطه گذاشته بودم به طوری که مقابل پدر و مادرم ایستادم و تنها از علاقه عجیبم به مهرانه سخن گفتم. پدرم با چشمانی متعجب و ...
بازداشت حمیدصفت در دادگاه
...> رئیس دادگاه: تحصیلاتت چیست؟ متهم به قتل: دیپلم نقشه کشی ساختمان دارم. رئیس دادگاه: از بیماری های زمینه ای اطلاعی داری؟ متهم به قتل: نه. رئیس دادگاه: ورزشکاری هستی؟ متهم به قتل: قبل از این حادثه بدنسازی و فوتبال می رفتم. بعد از این که از زندان آزاد شدم، بوکس کار می کردم. سپس عزیزمحمدی، وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و با مرور گزارش های ...
سرگذشت تلخ سارق سیم برق
من که به سوی رفیق بازی کشیده شده بودم، از 20 سالگی مصرف مواد مخدر را به طور پنهانی شروع کردم ولی بعد از مرگ پدرم به مصرف مواد مخدر صنعتی روی آوردم و با آن که دو سال بیشتر از ازدواجم نمی گذشت، وضعیت آشفته و بی سر و سامانی پیدا کردم. مدتی بود که دیگر از معرق کاری دست کشیده بودم چرا که به خاطر اعتیادم نمی توانستم به درستی کار کنم و درآمد چندانی نداشتم. این بود که در کنار هم بساطی هایم به جمع آوری ...
راز جنایتی فجیع و هولناک در شبی ترسناک! + عکس
! در این هنگام قاضی پرسید: ماجرای پیامک شماره کارت بانکی چیست؟ که متهم پاسخ داد: من از گوشی خودم به گوشی مقتول شماره کارتم را ارسال کردم که بدهی مرا واریز کند! چون بعد از قتل از حساب بانکی او حدود 600 هزار تومان برداشت کردم. در ادامه بازسازی صحنه قتل، متهم 24 ساله به سوالات تخصصی قاضی شعبه 407 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پاسخ داد تا زوایا و ابعاد پنهان این جنایت فاش شود. سپس مقام قضایی دستور پایان بازسازی صحنه قتل را صادر کرد و به این ترتیب این پرونده جنایی پس از یک سال تلاش کارآگاهان و با ریزبینی های قاضی پرونده به نتیجه رسید تا شاگرد جنایتکار تاوان جنایت در آن شب ترسناک را بپردازد. ...
ماجرای دیدار حسین و منیژه پس از 18 سال
، سرانجام مجبور به ترک هواپیمایش که مورد اصابت موشک قرار گرفته بود، شد و در خاک عراق به اسارت درآمد. دولت عراق مدعی بود هواپیمای وی 19 شهریور 59 و قبل از حمله عراق به خاک ایران ساقط شده است؛ برای همین او را به عنوان سند برجسته ای که نشانگر آغاز جنگ توسط ایران بود حتی پس از قطعنامه نگه داشتند. از آغاز جنگ تا زمستان 1359 در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت 8 سال با حدود 60 نفر دیگر از همرزمان ...
در تعقیب موفقیت
...، با تحصیلات دوم راهنمایی درباره فیلمنامه شروع به تحقیق و نوشتن کردم. پنج الی شش قصه نوشتم. برای رسیدن به اهدافم و همچنین برای فرار از دست پلیس و طلبکاران به تهران آمدم. فیلمنامه هایم را به دفترهای سینمایی متعدد ارائه می کردم. وقتی از من سوال می کردند تحصیلاتت چیست، حاضر بودم زمین دهان باز کند و مرا ببلعد اما نگویم دوم راهنمایی. کمی بعد در یک شرکت ساختمانی به عنوان آبدارچی ...
من ارتشی نباید دنبال جانبازیم بروم؟!
تحویل گرفتم حالا آیا من که پس از سال ها با پایی کوتاه شده و ناقص حق ندارم که برای جانبازی خود اقدام کنم و آیا چرا دران زمان گردان 225 تانک دژ مستقر در خرمشهر به فرماندهی سرگرد صابر چرا در پرونده ام صورت سانحه قرار نداده بودند؟ ضمن اینکه پرونده پزشکیم که هم خود وهم پرونده ای که از بایگانی بیمارستان خانواده ارتش آورده ام گواهی ان را می دهند که من در خدمت دچار آسیب شده ام ولی صورت سانحه را ...
خواننده رپ در انتظار صدور حکم
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان ، رسیدگی به این پرونده از مرداد سال 96 با گزارش مرگ مشکوک مردی 66 ساله در یکی از بیمارستان های تهران آغاز شد و پس از حضور مأموران مشخص شد که او 3 روز پس از درگیری با پسر همسرش فوت کرده است. در ادامه حمید به عنوان متهم بازداشت شد، اما در همه مراحل بازجویی منکر قتل عمد شد و اعتراف کرد که با مقتول درگیری داشته و فقط او را هل داده است. اما پزشکی قانونی اعلام ...
آخرین دفاع خواننده رپ | حمید ص پس از محاکمه بازداشت شد
کمیسیون اعلام کردند علاوه بر جراحات روز حادثه، بیماری های زمینه ای متوفی مانند فشار خون و بیماری قلبی نیز در مرگ او مؤثر بوده است. در این شرایط بود که پرونده حمید با صدور قرار جلب به دادرسی و کیفرخواست با اتهام مباشرت در قتل عمدی به دادگاه فرستاده شد. اولین جلسه محاکمه حمید، صبح روز شنبه در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. در این جلسه محسن اختیاری، به نمایندگی دادستان به ...
کشف 9 کیلو ترقه از پسری که چشمش را در چهارشنبه سوری از دست داد
های آن به چشم چپم خورد. فورا مرا به بیمارستان بردند و نمی دانید چه عذابی کشیدم. تمام عید را در بیمارستان و تحت درمان بودم تا اینکه در آخر به من گفتند چشم چپت را از دست داده ای و دیگر نمی توانی با آن جایی را ببینی. تلخ ترین چهارشنبه سوری زندگیم بود. اما درس عبرت نگرفتی؟ من چهارشنبه سوری های سال های بعد از تهران خارج می شدم مبادا وسوسه شوم که به خیابان بروم. می رفتم تا دوستانم ...
تبرئه از قتل رفیق پس از یک سال
اظهارات تنها مظنون پرونده، پلیس تلاش کرد تا ردی از راهزنانی که مهدی مدعی شده بود به دست آورد اما این مسیر نتیجه ای در برنداشت و به این ترتیب با شکایت پدر مقتول پرونده اتهامی علیه مهدی در تهران تشکیل شد و متهم با قرار بازداشت تا تشکیل جلسه دادگاه راهی زندان رجایی شهر شد و صبح روز گذشته در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه اولیای دم برای متهم ...
پا به پای همسرم همراهش بودم
عوض می کردم. اسارت سعید از چهار سال گذشت. خبر دادند قرار است اعدام شود. اطلاعات دلداری مان داد و گفت: هرکاری لازم باشه برای آزادی اش انجام می دیم. هرکسی را بخوان می دیم تا مبادله انجام بگیره. چندین زندانی داریم که می تونیم با سعید مبادله کنیم. غصه نخورین، این جوری می خوان روحیه شما را بشکنن. بعضی ها هم به شایعات دامن می زدند و می گفتند: امکان نداره دموکرات سعید را آزاد کنه. افراد بانفوذ قول ...
مادر عصبانی دختر 15 ساله اش را با ضربه به سرش به قتل رساند!
داد که عصبانی شدم و سرش فریاد کشیدم و با هم درگیر شدیم. در یک لحظه که کنترلم را از دست داده بودم، یک مجسمه برنجی کوچکی را که در خانه داشتیم برداشتم و ضربه ای به سرش زدم. او روی زمین افتاد و از هوش رفت. من که وحشت کرده بودم، با کمک بقیه اعضای خانواده اورژانس را خبر کردیم و دخترم را به بیمارستان بردیم اما او جانش را از دست داد. من قصد کشتن دخترم را نداشتم و همه چیز به خاطر یک لحظه عصبانیت رخ داد. به گفته سرهنگ محمود خلجی، معاون اجتماعی پلیس استان مرکزی، با اعترافات این زن برای او قرار قانونی صادر شد و پرونده در اختیار مرجع قضایی قرار گرفت. ...
نوعروسان گرفتار در دام شیاد تلگرامی
به گزارش بخش حوادث سایت خبرمهم ، فکر می کردم گردانندگان کانال تهیه جهیزیه در فضای مجازی انسان های خیری هستند که قصد دارند به افراد درمانده و دارای مشکلات مالی کمک کنند، اما زمانی که مدارکم را برای آن ها ارسال کردم تازه فهمیدم در دام کلاهبرداران افتاده ام و ... مرد میان سال که برای شکایت از گردانندگان گرفتار وارد کلانتری قاسم آباد مشهد شده بود، با بیان این که با از دست دادن سرمایه ام ...
فیلم / افشاگری یک دختر از جنایات اخلاقی مسعود رجوی!
آن ها را نیز از آن ها جدا کردند. غضنفری عنوان کرد: رجوی رواج نسل کشی انجام داد از این بابت از دادگاه های بین المللی خواهان صدور حکم هستم و از این دادگاه بابت این فرصت تشکر می کنم. در ادامه جلسه دادگاه، کمندعلی عزیزی یکی دیگر از خواهان پرونده بیان کرد: سال 66 در منطقه عملیاتی به عنوان سرباز وظیفه بودم و در درگیری شدید با منافقین اسیر شدیم و به اسارت درآمدم و 17 سال در اردوگاه ...
نقشه سرقت،3 جنایت برجا گذاشت | پسر 20ساله و همدستش جنایت هولناک پایتخت را رقم زدند
که نگران نباش هیچ اتفاقی نمی افتد. فقط چند ساعت می خوابند. چند ساعت بعد وارد خانه شدم. مادر مونا و شوهرش در اتاق خواب بودند و خواهر مونا هم در اتاقی دیگر. همه شان خواب بودند. محسن ترسیده بود دست و پایش می لرزید. می گفت چرا آمدی؟ برو و بی خیال شو. اما من حسابی مست بودم و می خواستم هر طور شده سرقت را انجام بدهم. به داخل اتاق رفتم و دیدم خواهر مونا نیمه هوشیار است. داخل آب، مقداری سم، متادون و داروی ...
دختران 18 ساله به دستور مسعود رجوی دست به دست می شدند + فیلم
جایگاه بیان کرد: من سه سال و نیم در اسارت فرقه منافقین و چهار سال در اسارت امریکا بودم و شاهد بودم که به دلیل کار زیاد ناخن های چپچاپ را کشیدند. وی گفت: همه افراد برای کار آمده بودند و متفق القول سر همه ما کلاه گذاشتند. زمانی که در اشرف به ما لباس نظامی دادند، ما گفتیم ما برای جنگ نیامدیم. اسدی عنوان کرد: حرف اصلی آن ها زمانی که می گفتیم نمی مانیم، این بود که ورود ما به عراق ...
دو روایت از شکنجه های هولناک اسرای جنگ توسط منافقین
فتح الله اسکندری: به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام شدم و پس از برخورد گلوله و ترکش اسیر منافقین شدم. در سه ماه اول اسارت مرا در یک قفس نگه می داشتند و می گفتند باید به خواسته های آن ها عمل کنیم. مدت 17 سال در آنجا محبوس بودیم. نادر چپچاپ: ناخن های پاهای مرا بدون بی حس کردن کشیدند، بعلت عدم مداوای پاهایم هر دو پایم از مچ قطع شد.. ...
جزئیات دادگاه رسیدگی به دادخواست 42 عضو سابق گروهک منافقین
نیروهای عراقی درآمدم. حدود 9 سال در اردوگاه اسرای جنگی بودم و بعد از آتش بس تحت تبلیغات به این فرقه پیوستم تا ما را از اسارت نجات دهند. وی اضافه کرد: تا سال 83 داخل تشکیلات بودم و به دنبال عفو مقام معظم رهبری فرار کردیم و در هماهنگی با سفارت ایران در بغداد به ایران آمدم و اکنون زندگی عادی دارم. مرادی گفت: اکنون 62 سال دارم، در آن زمان حدود 8 یا 9 ماه بود که از ازدواجم گذشته ...
قاتل پدر و نامادری بالای چوبه دار
بودم می توانستم سه برادرم را که شاهد جنایت بودند به قتل برسانم ولی این کار را نکردم. از آنجایی که نمی خواستم اجساد جلوی چشم برادرهایم باشد، آنها را به حیاط خانه بردم و پس از حفر گودالی اجساد را در آنجا آتش زدم. چون زخمی شده بودم فردای آن روز به بیمارستان رفتم که دستگیر شدم. با اعتراف مرد جوان، او در دادگاه به دوبار قصاص محکوم شد. با گذشت 10 سال از جنایت، برادران متهم از خون پدرشان گذشت کردند اما پسرهای نامادری خواهان قصاص او شده و در نهایت مرد جوان در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته شد. ...
فرق آیت الله بروجردی با آیت الله سیستانی
خواهم گفت و بعد به قم آمد و این قصه را نقل کرد: من علاقه مند به طلبگی بودم. پدرم راضی نبود. او از خوانین بود و در ماکو وضع مالی بسیار خوبی داشت؛ اما من عاشق طلبگی شدم و دلم می خواست طلبه شوم. پدرم همکاری نکرد. من سر خود راه افتادم و به قم آمدم و اینجا طلبه شدم. دو سه سال قم بودم.در مدرسۀ حجتیه هم ظاهراً ایشان بوده است. از نظر مالی بسیار به من سخت می گذشت. فقر آزارم می داد و لذا ...
17 اسفند سالروز شهادت محمدابراهیم همت در خواب گفتند این بچه را به هیچ کس نده
.... او از بچگی در خانواده ما بلاتشبیه مانند یک قرآن بود. پاییز 1333 بود که با همسرم و جمعی از دوستان قصد زیارت امام حسین (ع) کردیم و راهی کربلا شدیم. آن موقع ابراهیم را باردار بودم، خیلی ها مرا از این سفر منع می کردند، اما به خدا توکل کردم و به شوق زیارت اباعبدالله راهی کربلا شدم. راه بسیار طاقت فرسایی بود. با جاده های خاکی و ماشین قراضه. بالاخره به کربلا رسیدیم. چشمم سیاهی می رفت و ...
خواهر جوان قربانی عشق برادرش شد
می کرد درباره انگیزه اش از این جنایت گفت: من عاشق خواهرم بودم او تنها حامی و پشتیبان من بود نمی خواستم خواهرم با مرد دیگری ازدواج کند، چون اگر از آن خانه می رفت من تنها می شدم مرا فراموش می کرد من می خواستم خواهرم فقط کنار من باشد، اما اشتباه کردم یک لحظه عصبانی شدم و نفهمیدم چه کار می کنم. حالا هم خواهرم را از دست دادم و هم زندگی خودم را نابود کردم. من تازه دانشگاه قبول شده بودم و می خواستم مهندس شوم حالا دیگر آینده خودم هم تباه شد. با اینکه بیش از 15 سال از این پرونده جنایی می گذرد پسر جوان به حبس محکوم شد و دوران محکومیتش را سپری می کند. ...
تهدید دختر جوان توسط رمال: با اجنه آزارت می دهم
و از آن ها یاری می خواستم، تا این که یکی از همکارانم که در جریان مشکلاتم قرار گرفته بود، پیشنهاد داد این موضوع را با یک رمال حاذق که به خان شهرت داشت، در میان بگذارم. او گفت: امکان ندارد کسی به در خانه این رمال برود و دست خالی بازگردد. به عبارت دیگر، سحرهای خان مرده را زنده می کند! من که تحت تاثیر صحبت ها و تعریف و تمجیدهای همکارم قرار گرفته بودم، این موضوع را با یکی از صمیمی ترین ...
آزیترومایسین برای گلو درد
بود که نمی توانستم بزاق خود را قورت دهم و نهایتاً نزد داروخانه رفتم و درخواست داروی زیترومکس کردم. ظرف یک روز من 80 درصد بهتر شده بودم. هیچ عوارض جانبی نداشت. این دارو برای من همیشه اثر می کند. در روز سوم، تمام گرفتگی سینوس من از بین رفته بود و بعد از دو هفته، برای اولین بار یک خواب واقعی رفتم. =========================================================================== ⬅️من فقط ...