شهید رضایی نژاد به این آب و خاک تعلق خاصی داشت/ با جنگ زاده و با آن بزرگ ...
سایر منابع:
سایر خبرها
اخراجیِ صدام در ایران و سوریه چه می کرد؟ +عکس
... هم همین از افغانستان مهاجرت می کنند به طرف عراق؛ اینها بیشتر هدفشان تحصیل علوم حوزوی در حوزه علیه نجف بوده. **: یعنی مستقیم می روند نجف؟ همسر شهید: بله. خانواده همسرم مهاجرت می کنند به عراق و شوهرم آنجا به دنیا می آید. حوالی سال 58 صدام، فارسی زبان ها را اخراج می کند؛ اینها جزو این گروه بودند. همان سال از مرز عراق می آیند به ایران. قبل از این که جنگ ایران و عراق شروع شود ...
داستان کوتاه دو مداد سیاه
از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاه شان در مدرسه شنیدم. مرد اول می گفت: چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بی مسئولیت و بی حواس هستم. آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مداد های دوستانم را بردارم. روز بعد نقشه ام را عملی کردم. هر روز یکی دو ...
داستان سفره عقد نزدیک مزار حاج قاسم سلیمانی چیست؟
قاسم را با تمام وجود دوست دارند، خبر داد. مدیر گلزار شهدای کرمان در بخش دیگری از سخنان خود به ذکر خاطره ای از شهید سلیمانی اشاره کرد و گفت: دختر شهید مغفوری که اهل کرمان است به علت بیماری در یکی از بیمارستان های تهران بستری بود. حاج قاسم به من گفت 20 روز پیگیر درمان او بودم تا مداوا شد. دختر شهید گفت حاج قاسم به خانه ما آمده بود. آن زمان اعضای خانواده ام گوسفندی خریده بودند تا دور من ...
به ایام خوب پیش رو فکر می کنم
کوچولو آشنا شدید؟ 2 سال و نیم بیشتر نداشتم که برای اینکه حوصله ام در خانه سر نرود، مادرم رادیوی کوچک و جمع و جوری برایم خرید تا از آن استفاده کنم. یکی از برنامه های رادیویی که آن زمان مثل توپ صدا کرده بود سلام کوچولو به کارگردانی استادم عذرا وکیلی بود. این برنامه آنقدر جذاب و پرمحتوا تهیه شده بودکه روزی چند ساعت از وقتم را با گوش دادن به حرف های گوینده مهربان و خوش صدا و بچه هایی می گذراندم ...
گفت وگو با فاطمه جم همسر جانباز بصیر شهید، اقبالعلی حیدری(بخش نخست) هر دو خندیدیم و گذشت!
ری شدن عقد دائم گرفته شود. فاش نیوز: زمان آن را به خاطر دارید؟ - خردادماه سال 60 و دقیقاً مصادف با امتحانات مدرسه بود. فاش نیوز: با دیدن حضرت امام(ره) چه حسی داشتید و این دیدار چگونه گذشت؟ - من با دیدن ایشان به قدری منقلب شده بودم که فقط گریه می کردم و اشکم بند نمی آمد. یک حس غریبی داشتم. معمولاً به این شکل بود که نماینده ی حضرت امام(ره) وکیل داماد ...
در فکر خانه هایی که توان خریدشان را ندارم!
. کار خانگی، که، چون با مادربودن همخوانی داشته در دامن زنان گذارده شده، آن ها را اسیر تکرار کرده؛ به همان صورتی که قرن ها تکرار شده، هر روز تکرار می شود و برای زنان چیز جدیدی به ارمغان نیاورده است. با همۀ این حرف ها، تصمیم گرفتم برخلاف نظر دوبوار عمل کنم و بروم شعبۀ نزدیکِ مونوپریکس را پیدا کنم و چند دست بشقاب و قاشق چنگال بخرم. من می گفتم شگون ندارد خانۀ آدم خالی باشد و نتواند دوستان ...
بی هوا دیدم داعشی ها بالای سر پدرم هستند!
ما صحبت کردند. آنچه در این چند قسمت می خوانید، متن بی کم و کاست این گفتگو است. **: این که فرمودید بچه ها با هم یک مقدار ناراحتی کرده بودند و غم شما بیشتر شده بود، منظورتان از ناراحتی یعنی دلتنگی می کردند یا اذیتتان کرده بودند؟ همسر شهید: نه، اذیت که نکردند؛ از دلتنگی بود که ناراحت بودند و این ناراحتی شان باعث چیزهای دیگری شده بود. همان شب خیلی ناراحت بودم، خوابیدم، آقاسلیم در ...
خاطرات بچه های یک مدرسه در زنجان از بمباران 2 بهمن 65 کتاب می شود
است با حمایت حوزه هنری استان به چاپ برسد. این نویسنده گفت: کتابی که درباره سرگذشت دانش آموزان مدرسه بینش در حال تألیف است، یک کار گروهی است که با همکاری چند نفر از نویسندگان در حال گردآوری آن هستیم و من هم کارهای ویرایشی آن را انجام می دهم. داستان مربوط به حادثه بمباران دوم بهمن سال 65 است. وی به تألیف یک رمان نیز اشاره کرد و افزود: علاوه بر کتاب بچه های مدرسه بینش ، در حال ...
مرد خوزستانی در یک قدمی اجرای حکم قصاص قرار دارد/اتهام؛قتل
از زندان بابک از زندان سپیدار اهواز تماس می گیرد و در چند دقیقه ای تمام زندگی اش را مرور می کند. از او می پرسم چند سال داری که می گوید: از نیما نکیسا یک روز کوچکترم! متولد سال 54. بعد او سر می خورد در خاطرات گذشته اش. در سال هایی که برای تمرین به تیم نفت مسجد سلیمان دعوت شده بود و قبل تر: بچه بودم که فیلم رئیس علی تنگستونی نشان می داد. من می رفتم لباس شبیه رئیس علی تهیه می ...
هانیه توسلی بدون شوهر مادر شد / عکس عجیبی که خودش منتشر کرد
پیچیده هست سخته . همین حالا دارم به شما می گویم و ممکن هست که ازدواج بکنم . والا راستش وقتی جوان و کم سن بودم خیلی دوست داشتم بچه دار بشوم تو ذهن همۀ وقت بود و تحت تاثیر رمان جان شیفته بودم. چقدر رابطه آن زن با بچه عجیب هست من هم در سن شانزده سالگی و هفده سالگی همۀ وقت تو ذهنم .... همین حالا احساس می کنم سی و هفت ساله هستم و خیلی بعید می دانم چون خیلی پیچیده هست جیرانی : نمی خواهی ...
مرد هزارچهره نازی آباد کیست؟
هایش دارد که شنیدن آن ها شیرین و دلچسب است. با این بازیگر پیش کسوت و دوست داشتنی درباره همان خاطرات و محله دوران کودکی تا جوانی اش گپ زده ایم که در ادامه می خوانید. به شما می توان لقب مرد هزارچهره را داد، چراکه نقش های مختلف را از کودک گرفته تا پیرمرد و پیرزن به خوبی ایفا کرده اید. تقریباً با لهجه همه شهر های ایران هم حرف زده اید. اصالتاً کجایی هستید؟ اصالتاً اردبیلی هستیم، اما ...
رونمایی از چهره جدید فریبا نادری /عکس
روی بازی او حساب ویژه ای باز کنند. او به جز بازیگری به خانه داری به ویژه آشپزی علاقه ویژه ای دارد و هرگاه که در منزل است، وقت خود را صرف آشپزی می کند. فریبا نادری می گوید: در سال 1363 به دنیا آمدم، از بچگی عاشق بازیگری بودم و بزرگ ترین آرزویم این بود که جای قهرمان فیلم هایی که دوستشان دارم، قرار بگیرم، اما پدر و مادرم مخالف بودند و سختگیری می کردند تا من به درس و مشقم بیشتر توجه داشته ...
زنی که مردانگی را معنا کرده است/ از کارآفرینی در کودکی تا جهادگری در میانسالی
فعالیت های ایشان آشنا شویم. خانم پورحسین که هم اکنون به مرز 50 سالگی رسیده با روحیه بسیار بالا پذیرای ما می شود و صحبت را از اینجا شروع می کند: زمانی که وارد مدرسه شدم همزمان با پیروزی انقلاب بود و باتوجه به اینکه در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بودم علاقه مند به فعالیت های مذهبی و انقلابی شدم. از اصرار برای ورود به بسیج تا شست وشوی لباس رزمندگان جبهه وی خاطرنشان کرد: از سن 9 ...
واکنش پیوس به دربی استقلال با پرسپولیس
آقای گل لیگ برتر شدم. هیچ مهاجمی در تاریخ فوتبال ایران به اندازه من آقای گل نشده است سال 69 یا 70 بود که من در لیگ 22 گل زدم و آقای گل شدم همان سال علی دایی 17 گل زد. در آن سال تعداد تیم های لیگ 12 تا بود و من 22 گل را در 22 مسابقه زده بودم. با توجه به تعداد مسابقه هایی که انجام داده ام و گل هایی که زده ام، فکر نمی کنم کسی بتواند این رکورد را بشکند بعد از درخشش او در بازی های ملی در فصل 68 – 69 به تیم الاهلی قطر پیوست و در 12 بازی 9 گل به ثمر رساند و آقای گل لیگ قطر و موفق به کسب مقام سوم در آن سال شدند. آنچه دیگران میخوانند: نویسنده: علی اکبر رضایی ...
تمام جنگ و پس از جنگ در یک عکس
بود کسی گل سرخی جلوی بینی ام گرفت و دیگر هیچ ... یک هفته بعد ، عصر بعد از خاکسپاری همسرم در بوشهر به در خانه ننه قاسم رفتم با دو دختر و نوه ، گفته بودم بچه ها ننه قاسم نمیداند ماجرا را خودمان دم دری بهش بگوییم بهتر است ، با پای درد امد و گفت از همان خواب بچه ام که گل به دستم داد فهمیدم ... و الان در فرودگاهم ، منتظر و در فکر ،... دارم به ابادان میروم تا پس از دوسال نرفتن ، صبح زود جمعه ...
مسی: هرگز نخواستم از رونالدو بهتر باشم
.... من هرگز از وقتی بچه بودم سبک بازی ام را عوض نکردم. بعضی از واکنش ها به صورت ناخودآگاه است و بستگی به شرایط دارد. آن روز حس کردم که باید به آن شکل گل بزنم. خجالتی بودن: رفتار من با کسانی که به آنها اعتماد دارم، دوستان و خانواده ام متفاوت است. شاید با بعضی از افرادی که رابطه دوری با آنها دارم خجالتی باشم و کمی زمان ببرد که بتوانم در کنارشان احساس راحتی کنم. اما با افرادی که نزدیکم ...
دنیایم پر از نور؛ اما مات و محو است
، گاه خوشحال است و گاهی یادآوری خاطرات برایش ناراحت کننده است، درحالی که لباس های کثیف را در ماشین لباسشویی می اندازد با لبخندی بر لب می گوید: از کودکی و دوران ابتدایی شاگرد زرنگ بودم اما همیشه برای دیدن تلویزیون در نزدیک ترین فاصله ممکن می نشستم و موقع مشق نوشتن یا کتاب خواندن نیز کتاب و دفتر را به چشم های خودم نزدیک می کردم، پدرم از همان اول نگران بود که چشم های ما ضعیف شود و هر موقع زمان پیدا می ...
قتل عام هولناک خانواده یزدی به دست پسرشان+ عکس
ادب و اخلاق نمونه بودند. چند سال قبل در کارگاه سوله سازی با قاسم همکار بودم و یادم هست که آن زمان شب و روز تلاش می کرد تا بتواند مهدی را در مدرسه نمونه ثبت نام کند و حالا باورش سخت است که مهدی قاتل خانواده اش شده است. روز قبل معلم میلاد - پسر کوچک قاسم -با اظهار اندوه از مرگ این نوجوان در فضای مجازی دست خط میلاد را منتشر کرده بود. میلاد نوشته بود آرزو دارم پلیس شوم و معلمش برای او نوشته بود که یکی از موفق ترین و بهترین دانش آموزان است. رسیدگی به پرونده قتل عام خانوادگی در روند رسیدگی قضایی قرار دارد و انگیزه اصلی متهم هنوز در هاله ای از ابهام است./ رکنا ...
دهه هشتادی هایی که با برکت دوباره متولد شدند
...> زهرا غفرانی ، داوطلب تزریق واکسن برکت می گفتم خوش به حال دختر آقای مخبر... ماجرای زهرا و واکسن برکت اما از همان روز تزریق اولین دُز این واکسن شروع شد. دختر 12 ساله خانواده غفرانی برمی گردد به یک سال قبل و می گوید: من از همان اول دوست داشتم واکسن برکت تزریق کنم. وقتی دیدم خانم مخبر اولین دُز واکسن برکت را تزریق کردند، خیلی حسرت خوردم. واقعاً دلم می خواست جای ایشان بودم. چند ...
مسافر لبنان
محله های جنوب تهران به دنیا آمد، کودکی اش با بچه های محله خانی آباد گذشت و در مسجد و مدرسه از بچه های متدین و منظم شناخته می شد. پدرش می گوید: ناصر بچه درسخوانی بود، اما در دبیرستان وقتی با یکی از معلم هایش بر سر مسایل سیاسی و اعتقادی درگیر می شود، مدرسه را رها می کند. او همان سال در حوزه علمیه جامعه امیرالمومنین(ع) ثبت نام می کند و به تحصیل علوم دینی می پردازد. ...
روایت بازیگر خورشید از خسرو ملازاده
و سال های خودم نشان دهم که هم سن و سال های ما در جنگ چه کشیده اند. سن کمی داشتند و افتخار آفریدند. برای اتفاقی که برایم افتاده است بسیار خوشحالم. خسرو ملازاده متولد 14 آبان 1344- تبریز- محله سه راه شمس تبریزی و فرزند دوم خانواده است. وقتی جنگ شروع می شود مانند همسالانش دوست دارد در جنگ نقشی ایفا کند، از این رو خود را به آب و آتش می زند تا به جبهه برود. می گوید: 14 ساله بودم ...
خاطرات خواندنی پرستاران نی ریز
دانستم بیمار هیچ واکنشی نشان نمی دهد، زمان زیادی با او حرف می زدم و خیلی به او عادت کرده بودم. به طوری که برای تقسیم بیمار بین کارکنان که در اول هر شیف انجام می شود، همیشه دلم می خواست که من پرستار او باشم. حتی گاهی بر خلاف قانون بخش مراقبتهای ویژه، با خواهش از مسئول شیفت اجازه این را می گرفتم که بچه های بیمار به بالین مادر بیایند. 3 ماه از این وضعیت می گذشت و تغییری در شرایط این مادر 50 ...
بالغ کسی است که کودکی اش همیشه همراهش باشد/ ماجرای علاقه به اِستن لورل
مان خوب نیست چون حال بچه هایمان خوب نیست. کودک شادمانی را به خانه می آورد. ما خانه هایمان خانه های شادی نیست چون بچه هایمان شاد نیستند. حال ما خوب می شود از کسب و کار و پیوند خانواده بهتر می شود. سپس کلیپی از مدرسه پیرمردها به کارگردانی علی سجادی حسینی پخش شد که اسعدی نقش دکتر عباسی را سال 1370 بازی می کرد. بعد از پخش این برشِ فیلم، علیمردانی گفت: دلم می خواست سروش خلیلی بزرگ می نشستند ...
روایت عجیب هادی عامل از گزارش کُشتی نقی در سریال پایتخت!+ویدئو
دبیر ادبیات بود. سال 1342 پدرم وقتی لیسانس گرفت، خراسان کلا 30 نفر لیسانسه داشت. مادرم نیشابوری است. شاعر است و 6 کلاس سواد دارد. واژه هایم را از مادرم یاد گرفتم. حتی تُنِ صدایم هم به مادرم شبیه است. اکنون مدتی است که مادرم بیمار است و پدرم هم فوت کرده است. بچه ی شَری بودم. از مدرسه که می آمدیم بلافاصله به کوچه و خیابان می رفتیم و مشغول بازی بودیم تا زمانی که گرسنه شویم و برای غذا خوردن ...
روایت هادی عامل از گزارش کشتی در سریال پایتخت!
، هدفی را مشخص کنیم و به سمت آن تیر بیاندازیم. از 7 سالگی با بچه ها کشتی می گرفتیم. 14 ساله بودم که دستم شکست. با این حال کشتی را ادامه دادم. در نوزده سالگی و براثر همان شکستگی، انگشت هایم از کار افتاد. در نهایت برای عمل جراحی دستم به آلمان رفتم. بعدها داور شدم و مربیگری کردم. کریم محمدیان پدر کشتی خراسان بود. حمید توکل و عسگر ناجی مربیان کشتی در خراسان بودند. از آن زمان با این بزرگان ...
به جای همه از برادرم خداحافظی کردم
برای مریم حیدری بیان همه خصوصیات و سیره اخلاقی برادرش در چند سطر سخت بود. نمی توانست از سال ها برادری، دوستی و رفاقت های او خیلی سریع بگوید و عبور کند. شهید حسن حیدری آنقدر برادر خوبی بود که مریم را امروز پای میز مصاحبه با ما بکشاند. شهید حسن حیدری 6 آذر 1394 در سوریه به شهادت رسید و مریم از همان روز های اولیه اعزام برادر خودش را برای خواهر شهید شدن آماده کرده بود. آنچه در پی می آید ماحصل همکلامی ما با مریم حیدری خواهر شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون، حسن حیدری است. ...
دلنوشته ناصرشهریاری در روز معلولان : به عیاری گفتم از فیلمت متنفرم!
زاده برای فیلم دخترم سحر ، ابوالفضل جلیلی برای فیلم دت یعنی دختر و محمدرضا هنرمند برای فیلم دیدار به منظور فیلمبرداری دو یا سه سکانس به مدرسه ما آمدند اما من آن زمان به خاطر نبودن دبیرستان خانه نشین شدم. در جشنواره چهاردهم فیلم فجر 4 فیلم بوی پیراهن یوسف ، برج مینو ، مرد آفتابی و چهره را دیدم. از موسیقی بوی پیراهن یوسف بسیار خوشم آمد. همین باعث شد از صفحه دوم تقویم مجله فیلم، شماره شرکت ...