سایر منابع:
سایر خبرها
فرهنگ در رسانه
همراه گروه به دزفول و اندیمشک رفتم. فیلم در جنوب بود. نقش کوتاهی داشتم و تنها یک جمله می گفتم که: چای یکی یه ریالی، تازه و کهنه نداره! بعد در فیلم گوزن ها یک سکانس مهم بازی کردم. بعد در فیلم غزل و سفر سنگ بازی کردم. سپس خط قرمز که راجع به ازدواج یک زن بچه مسلمان و یک مرد ساواکی بود؛ براساس داستان آقای بیضایی به نام شب سمور. اولین کار خانم فریماه فرجامی بود. دندان مار، گروهبان ...
به انقلاب، امام و رهبری وفادار بود
؛ اراده باید قوی باشد و جوان ها باید از پیرها بیاموزند و کار بفهمند. حضرت عالی به عنوان یک روحانی با ایشان که یک نظامی بودند، چه مراوده ای برقرار کردید؟ و ایشان چه درکی از مسائل روحی و معنوی در بخش نظامی داشتند؟ با توجه به اینکه بنده از سال 1368 به عنوان رئیس عقیدتی و سیاسی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شدم، همکاری های بیشتری با ایشان در دوره بعد از جنگ داشتم. در این دوره ایشان ...
پهلوان های بعد از عملیات؛ یک ماجرای خواندنی و حکایت اوباشی که به سفارت عربستان حمله کردند
را با ترس ول کرد و آمد طرفم، اما این دفعه با التماس گفت: "من قول دادم عراقی بکشم، قسم خوردم..." بردمش بالای خاکریز، خط عراق را نشونش دادم، گفتم "ببین دلاور، نترس، سرتاسر اینجا عراقی اند، دیشب همین تیربار 7-8 نفر از بچه های ما رو شهید کرده، عراقی می خوای؟ برو اونجا هر چند تا می خوای بکش..." گفت: "نه از همینا بهتره..."!! ...از دیشب حمله دلاورانه بعضی پهلوان پنبه ها به ...
روزی که اسرائیل آرام خوابید!
...، عملیات "نتساریم"، عملیات "بخش پرواز"، عملیات "بیت لید"، عملیات "شهدای زنده"، عملیات "قوش قطیف"، عملیات "رامات غان"، عملیات رامات اشکول *شرح شهادت یحیی عیاش از زبان تنها شاهد در مورد نحوه خیانتی که منجر به شهادت فرمانده استشهادیین فلسطینی شد، یگانه شاهدی که وجود دارد، اسامه حماد ، همراه و همرزم دیرینه اش می باشد. وی طی سخنانی ماجرای شهادت مرشدش را این گونه بیان ...
گفتم باید طوری شهید شوی که رهبری به خانه مان بیاید+ عکس
بعد به واسطه دل کندن من شهید شود. برای همین چند روز اول خیلی سخت بود. در آخر خبر رسید که شهادت تایید شده اما تکذیبیه به خاطر این بود که داعش به این فکر نکند که همچین آدمی در زمین آنهاست تا به فکر پیدا کردن و مبادله نیفتد. همیشه شوخی اش را می کرد که من شهید می شوم من هم به شوخی می گفتم حالا که می خواهی شهید شوی طوری شهید شو که حضرت آقا خانه مان بیاید. محمد از ما می خواهد که خیلی از او عکس ...
روزه 2 هفته ای شهید عفتی برای رفتن به سوریه
شهر آبیک ساکن شدیم ولی سجاد محل خدمتش شهریار بود و رفت و آمد می کرد. جمالی تصریح کرد: سال گذشته سجاد دو بار برای مقابله با تکفیری ها به عراق رفته بود که پس از عید امسال در تکاپو بود تا به سوریه برود به ویژه پس از شهادت دوستش مصطفی صدرزاده از شهدای مدافع حرم، شهید عفتی دیگر قرار نداشت و حتی یک بار به سوریه پرواز داشت که پروازش کنسل شد. همسر شهید مدافع حرم حضرت زینب (س) سجاد عفتی ...
شهید مُجیری بعد از شهادتش در پیاده روی اربعین + از زبان همرزمان
درگیری های غرب کشور به عنوان فرمانده گردان فاطمیون در سوریه به شهادت رسید. سردار سرتیپ 2 پاسدار عبدالرضا مجیری فرمانده گردان 123 امام حسین علیه السلام شهرستان در حالی که 20روز از حضورش در جبهه های سوریه سپری شده بود، سه شنبه سوم آذر ماه سال جاری در حلب و در دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) به شهادت رسید. و در شهر خمینی شهر تشییع و در محله اندان این شهر به خاک سپرده شد. از این ...
شهید شو اما الان نه!
.... گفت علی اکبر دعا کن شهید بشوم. نگاهی کردم و گفتم ان شاءالله شهید بشوی اما بعد از پدر و مادرت، تو تازه برادرت داود را از دست داده ای، داود دو سال مریض بود کمر پدرت خم شد کمی به این خانواده رحم کن من چند بار از پدرت شنیدم که می گفت قدیر ستون خانواده ماست. *سینه ام سنگین شده گفت: علی اکبر سینه ام سنگین شده، احساس می کنم روحم در جسمم جا نمی شود، علی اکبر می دانی چه لذتی دارد ...
کلاهی که برسرم رفت وجانبازشدم!
همیشه با نیروهای اهوازی اعزام می شدید؟ - خیر. از طریق دوستان مطلع شدم که بچه های بسیج رامهرمز عازم منطقه هستند. آنها به طرف منطقه عملیاتی چزابه می رفتند. من به آنها اطلاع دادم که قصد دارم همراه آنها باشم. از مسئولان اهوازی اجازه گرفتم و با آنها عازم شدم. در آنجا هم به مدت دوماه حضور داشتم. چزابه جبهه سخت و وحشتناکی بود. خاکریزها را با دست درست می کردیم، به طوری که تدارکات حتی غذای ...
گفتم باید طوری شهید شوی که رهبری به خانه مان بیاید
عقد ما یک هفته بیشتر طول نکشید. در نهایت شب یلدای سال 87 عقد کردیم و دو روز بعد به محضر رفتیم. اینکه تاکید می کنم شب یلدا عقد کردیم برای این است که خبر شهادت همسرم را شب یلدا آوردند و پیکرش هم روز عقدمان رسید. آن موقع ها همسرم دانشجوی کاردانی مدیریت امداد سوانح بود ولی در حال حاضر ترم آخر کارشناسی ارشد مترجمی زبان عربی هستند. من هم علوم قرآن و حدیث خواندم. اردیبهشت 88 به مکه رفتیم و بعد از آن ...
فرهنگ در رسانه
فیلم سینمایی بسازم، حتماً نخستین بار آن را بر پرده سینمای ایران اکران می کنم. عالمی با اشاره به سینمای هنر و تجربه و اینکه استعدادهای جوانی در این بخش حضور دارند، افزود: ما باید سینمای هنر و تجربه را جدی بگیریم و همراه استعدادهای جوانی که خلاقیت های قابل تحسینی دارند، در این بخش آثار حیرت آوری که ماندگار هستند، تولید شوند. به همین دلیل سینمای هنر و تجربه را نباید دست کم بگیریم. آرمان/ ...
برای وداع سر از پا نمی شناخت
ّبه گزارش ایثار واحد زنجان به نقل از خبرگزاری ایسنا، یک روز قبل از عملیات کربلای 5 باید برای شناسایی به منطقه عملیاتی می رفتیم، پس همراه برادران کادر گردان حرکت کردیم. وقتی به منطقه رسیدیم، طبق معمول سراغ ابراهیم را از بچه ها گرف، تا بالاخره پس از کمی پرس و جو سنگرش را پیدا کرد. اما او در سنگر نبود، یکی از هم سنگرانش گفت ابراهیم برای تماس با خانواده اش به شهر رفته، حسابی جا خورد. محال بود به کسی ...
گپی صمیمانه با شقایق دهقانِ دوست داشتنی
این گزینه ها چه کسی است؟ صدف طاهریان، رضا شفیعی جم یا احمد پورمخبر؟ احمد پورمخبر. چند تا آخرین بار در زندگی ات تجربه کردی که نمی دانستی آخرین بار است؟ یک بار پدرم داشت ساختمانی می ساخت به من گفت: از من و کارگرها عکس می گیری؟ من گفتم: نه بابا باید بروم وقت ندارم. تنبلی کردم و نرفتم دوربین بیاورم عکس بگیرم. نمی دانستم آن دفعه آخرین بار است و هر بار یادم می افتد، غصه ...
کلیپ/ 16 دی؛ سالگرد شهدای هویزه
موضع می دهد . بعد از چند دقیقه دیگر ارتباط ما قطع شده بود تا اینکه محاصره شدیم . همه بچه ها مقاومت کردند. چنانکه در کانال کوچکی کنار جاده بیش از 50 نفر شهید شدند. برادر، عبیات یکی دیگر از بازماندگان این حماسه می گوید: آنجا بیابان بازی بود. تنها چیزی که مشاهده می شد بوته های علف بودند. صدای انفجارهای پی در پی خمپاره ها، توپها و رگبار شدید تیربارهای تانک ، دشت را پر کرده بود. برادران ما در ...
مسجد با نمازخانه فرق دارد/پیوند مسجد، مدرسه و منزل باید ماندگار بشود
کسی که با مسجد در ارتباط باشد، ده تا برکت برایش دارد. دوست خوب پیدا می کند، حکمت می آموزد و.... به لطف خدا من از دوران نوجوانی با مسجد مانوس شدم. فعالیت های جدیدم را نیز مدیون مسجد هستم. این فعالیت ها از مکبری آغاز شد و بعد همین طور با بچه های مسجد آشنا شدم مثل سیاه پوش کردن و تزئین نمودن مسجد برای مناسبت های مختلف، همراهی در اردوها و .... قدیم طلبه ها در مساجد درس هایشان را می خواندند ...
نمی توانیم از برنامه های خود به خاطر ائتلاف ها بگذریم/به دنبال راه سوم هستیم
.... *این پیگیری آقای لاریجانی که اشاره می کنید در انتخابات 92 وجود داشت و مشهود هم بود؛ آیا در انتخابات 88 هم وجود داشت؟ در سال 88 هم تا آنجا که من اطلاع دارم، تمام توجه و تلاش ایشان بر این متمرکز بود که مدیریت انتخابات به خصوص در وزارت کشور، به گونه ای پیش برود که موجب سوءظن نشود. حتی یک بار در فاصله دو هفته مانده به انتخابات، من در اتاق ایشان بودم و دیدم بیش از 40 دقیقه با ...
تندروها می خواستند صلاحیت باکری را برای جبهه رفتن هم رد کنند
مذهبی از بچه های غیرمذهبی جدا شد. من خودم مسئول کوهنوردی بچه های دانشکده فنی شدم. عملاً بعد از دانشکده فنی دانشگاه تهران، دانشکده فنی دانشگاه تبریز هم از نظر قدمت و گسترش و تعداد دانشجویان دومین دانشکده فنی بود. شهید مهدی باکری را هم در خلال همین برنامه ها شناختیم و ارتباط داشتیم. نمی خواهم ادعا کنم که من با شهید مهدی باکری ارتباط ویژه داشتم، اما این ارتباط در طول دوران انقلاب و مبارزه وجود داشت ...
حکایت فردی که از زمان مرگش مطلع بود!
کن و واجباتت را انجام بده، خیلی هنر کردی! امّا یک موقع می بینی تا کسی می شنود که مطلبی خوب است که انجام شود، سریع انجام می دهد. حاج عزیز قمی تعریف می کرد: غروب بود، داشتم رد می شد، حاج تقی من را صدا زد و گفت: بیا این را برای آقا ببر، می خواهد وضو بگیرد. گفتم: دم غروب کجا می خواهی بروی؟! گفت: من مسافر هستم. تعجّب کردم، گفت: این را بردار ببر. آفتابه را بردم و آقا وضو گرفت. بعد دیدیم ...
مسئولی پول می داد تا مطالب علیه انجمن حجتیه در سایتها جمع شود / عده ای دنبال درست کردن مرجعیت فکری مقابل ...
اندیشمندان متوجه فریب شده و نرفتند . مسئولی پول می داد تا مطالب علیه انجمن حجتیه را جمع کنند مشاور عالی نمایندگی ولی فقیه در سپاه گفت : در دوره ای که در وزارت اطلاعات بودم در مقطعی احساس کردم که انجمن حجتیه در حال فعال شدن است لذا یک مستند علمی قوی تهیه کردیم و آن راب رای انتشاربه برخی سایتها دادیم ، همین که در سایتها رفت چند روز بعد فردی که مسئولیت دارد پول سنگینی به سایتها ...
زندگینامه : علیرضا عاصمی (1341-1365)
تیپ ویژه پاسداران بود به همراه همرزمانش در حال خنثی سازی بمب های فرو ریخته شده توسط هواپیماهای متجاوز عراقی در باختران به شهادت رسید. او هم اکنون در کنار آرامگاه شهید مدرس در جوار مزار برادر شهیدش در کاشمر آرمیده است. پرویز اسماعیلی همرزم شهید عاصمی، احوال فرمانده تخریب در آستانه و زمان شهادت را این گونه روایت می کند: علی عاصمی، برای آمادگی عملیات کربلای 5 همه بچه ها را به ...
نظر آیت الله بهجت درباره قبر مطهر حضرت زینب(سلام الله علیها) +صوت
را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ . ( 1389/02/01) عمان سامانی زن مگو مرد آفرین روزگار / زن مگو بنت الجلال اخت الوقار زن مگو خاک درش نقش جبین / زن مگو، دست خدا در آستین سرخوش از صهبای آگاهی شدم / دیگر اینجا زینب اللهی شدم مدعی گو کم کن این افسانه را / پند بی حاصل مده دیوانه را کار عاقل رازها بنهفتن است / کار دیوانه ...
اشرف، اداره کننده بزرگ ترین شبکه قاچاق موادمخدر در ایران(پاورقی)
سمتی دیگر می آمدند، پسرها بی درنگ ردیف شدند تا صف آن ها را بشکنند، چند متلک در هوا پراکنده شد، یکی دو نفری روبرگرداندند و خندیدند. از آن ها دور شدم ، چراغ مغازه ها روشن شده بود و ناگهان چراغ خیابان هم روشن شد. حسی خسته و کلافه از پیاده روی خیس و چرب به سراغم آمد و روی اولین لبخندی که دیدم افتاد. امروز نه حبیب ! حوصله سینما ندارم ، سرم درد می کند. فکر می کنم بروم خانه و استراحت کنم ، بهتر است ...
روایت مادرانه از 32 سال انتظار برای یک نشانه؛ "خدا به دلم نگاه کرد و او را برگرداند"
شهید که در زمان شهادت برادر تنها 14 سال سن داشت به همراه مادر و برادر دیگرش که در زمان شهادت علیرضا چند ماه بیشتر از سنش نمی گذشت به دیدار برادر آمدند. خواهر بی امان اشک می ریزد و فاطمه مادر شهید بین گریه های خود از 32 سال چشم انتظاری می گوید: 16 سالش بیشتر نداشت که در بسیج مشغول شد سپس به محضر آیت الله مهدوی کنی رفت و درخواست کرد که به جبهه برود اما اجازه ندادند خودش سن شناسنامه اش را ...
هنرهای فرماندهی شهید همدانی در فتنه 88
انقلاب هستند. این همرزم شهید همدانی گفت: برداشتی که من در طی چهار سال همکاری با حاج حسین از ایشان به دست آوردم چیزی به عنوان یک فرمانده نبود بلکه ایشان مانند پدری مهربان برای همه بسیجی ها و پاسداران بودند؛ صحبت کردن ایشان به بچه ها روحیه می داد. وی ادامه داد: شهید همدانی طرح های فرهنگی بسیار خوبی داشتند که الحمدلله این طرح ها تا حدودی هم محقق شد. بعد از این که تغییر مسئولیت ...
هنرهای فرماندهی شهید همدانی در فتنه 88
خانواده شهدا سرمایه و نعمت های انقلاب هستند. این همرزم شهید همدانی گفت: برداشتی که من در طی چهار سال همکاری با حاج حسین از ایشان به دست آوردم چیزی به عنوان یک فرمانده نبود بلکه ایشان مانند پدری مهربان برای همه بسیجی ها و پاسداران بودند؛ صحبت کردن ایشان به بچه ها روحیه می داد. وی ادامه داد: شهید همدانی طرح های فرهنگی بسیار خوبی داشتند که الحمدلله این طرح ها تا حدودی هم محقق ...
ماجرای کشف شهدای دست بسته کربلای5
رفته بودیم و به جلو رفتیم و شناسایی کردیم و بعد قرارگاه به ما گفت که شما اجازه نداشتید که بروید؛ چون پاتک خیلی سنگین بود و نمی شد که پیکرها را جمع کنیم. با سی و چند تا از بچه ها رفتیم. منطقه داشت به دست دشمن می افتاد که اخیرا هم آقای گل محمدی چند تا از آن شهدا را آوردند؛ ابتدا رفتیم و نتوانستیم پیکرها را بیاوریم، کمی کنار آمدیم، بعد تصمیم گرفتیم که دو اکیپ شده و برویم تا پیکر شهدا را جمع کنیم و ...
از گریه های راننده تراکتور مین کوب تا شهادت مظلومانه جوان بی سیم چی
... * روایتی از عملیات والفجر 6 محمد رنجبر می گوید: در عملیات والفجر شش که اواخر سال 62 بود، برای نخستین بار همراه کاروان طرح لبیک یا خمینی به جبهه اعزام شدم، از شهر قائم شهر دو گردان جوادالائمه (ع) و یا زهرا (س) به تعداد 600 نفر به جبهه اعزام شدند. من در گردان جوادالائمه (ع) سازماندهی شدم که فرماندهی آن را سردار شهید علی اصغر خنکدار به عهده داشت و گردان یا زهرا (س) را ...
تلاش در قلمرو مبارزه و امداد
...: راهپیمایی 16 شهریور ماه پیش از سر آمدن ماه مبارک رمضان، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین شیخ مصطفی ملکی و شهید آیت الله دکتر محمد مفتح (امام جماعت مسجد قبا) قرار گذاشتند نماز عید فطر را در تپه های قیطریه اقامه کنند. (1) بدین ترتیب آقای ملکی برنامه ای تنظیم کرد که به موجب آن بنا شد چند تن از پیشنمازان مساجد شمیران نماز خود را تعطیل کنند و به صف نمازگزاران تپه های قیطریه ...