معلم سرخانه ای که سیاه چادر را به پایتخت نشینی ترجیح داد
سایر منابع:
سایر خبرها
دقیقاً از کدام تضاد حرف می زنی، عزیز؟!/ برای دختری که گمش کردم!
گروه جامعه؛ خبرگزاری فارس: سوار مترو شده ام و روی در واگن کسی نوشته زن، زندگی، آزادی . ماجرا به چندماه قبل بر می گردد به همان روزهای ملتهب پاییز سال گذشته. چادری ام درست مثل تمام روزهای بیست و یکی، دو سال قبل که برای اولین بار چادر را انتخاب کردم تا همین امروز، آن هم درست با وجود تردید و مخالفت خانواده. دختری پرهیاهو بودم که انقدر می دوید و از دیوار راست بالا می رفت که همه اعضای خانواده مذهبی ام ...
یادی ازمعلم فداکار
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای چهارمحال و بختیاری ؛یزدان خسروی حکایت معلمی است که به خاطر دانش آموزان به آب و آتش زد، اما هم خود سوخت و هم دانش آموزانش. اکنون سال هاست از آن حادثه می گذرد، اما بچه های سفیلان و سرباز معلم، هرگز از یاد ها نرفته اند و نمی روند. 24 دی ماه سال 1383، کلاس های چهارم و پنجم دبستان روستای سفیلان شهرستان لردگان از توابع استان چهارمحال و بختیاری، در آتش سوخت. پ دانلود ...
امدادگری عشق است/ بخاطرسرطان مادرم وارد هلال احمر شدم/ امدادگر باید آموزش دیده، خونسرد و خلاق باشد
باید اینجا باهوش و ابتکار خویش مصدوم را نجات دهد و یا جای دیگر باید بداند که هیچکدام از عملیات ها شبیه هم نیستند از این رو باید ابتکار عمل به خرج دهد و مصدومین را نجات دهد. یک خاطره خوب از کلاس های آموزشی هلال احمر برایمان بگویید. - یک بار کلاس خفگی برگزار کرده بودم و آموزش کمک را به بچه ها داده بودم شب همان روز یکی از بچه ها با من تماس گرفت و گفت خدا از شما راضی باشد خدا خیرتان دهد ...
مصاحبه با محمد قاسم نژند معلم نمونه استان از ناحیه یک شهرری
لطفاً خودتان رو معرفی کنید. بنده محمد قاسم نژند هستم از سال 1386 بعنوان دبیر فیزیک استخدام آموزش و پرورش شدم ولی توفیق تدریس دروس مختلفی بر حسب نیاز مناطق مختلف آموزش و پرورش داشته ام از جمله اینکه در شهرری بیشتر بعنوان دبیر شیمی شناخته می شوم. چه چیز در شغل معلمی برای شما جذاب است؟ ارتباط با نسلی پویا و پر امید که سوالات جسورانه ای میپرسند که چه بسا این جسارت ...
تدریس درس زندگی معلم اصفهانی آن سوی دیوار مدرسه
به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش وپرورش، مهتاب ابراهیمی معلم اصفهانی است که با وجود مشقت های زندگی و کاری دلسوزانه، بی چشمداشت نجات بخش کانون زندگی و خانواده یکی از دانش آموزان خود می شود و تا آخرین توان برای استحکام این خانواده تلاش می کند، این ماجرا در حالی است که زندگی خود او نیز خالی از سختی و مشکل نبوده است . شرح روایت بخشی از زندگی این معلم اصفهانی این گونه است : ...
پرایدش را فروخت تا برای جنگ به سوریه برود
علی بن موسی الرضا (ع) بود، به شهید امام رضایی هم معروف است. برای مرور زندگی تا شهادت حسین محرابی با آرام محرابی خواهر بزرگ تر شهید همکلام شدیم. آقا حسین فرزند چندم خانواده بود؟ از دوران کودکی اش بگویید؟ ما چهار خواهر و پنج برادر بودیم و همگی متولد نیشابور. حسین آقا فرزند پنجم خانواده بود و من دو سال از ایشان بزرگ تر بودم. حسین عقیده داشت هر چیزی خمسی دارد و خودش هم خمس برادران ...
بازداشت 3 داماد عجول
... چند ساله هستی؟ 25 سال دارم و تا حالا هیچ وقت پایم به کلانتری و آگاهی باز نشده است. پس چرا اینجا هستی؟ به جرم موبایل قاپی و زورگیری تو که تا الان سابقه نداشتی برای چه یکدفعه چنین تصمیمی گرفتی؟ من زن و بچه دار هستم و حتی فرزند 10 ساله دارم. 14 سال داشتم که پدربزرگم چون خیلی پیر شده بود، خانواده تصمیم گرفتند قبل از مرگش برای من زن پیدا کنند. با یک دختر 12 ...
اسراری که فرمانده سپاه خرمشهر فاش کرد
عملیات چادر زد. تازه از اهواز آمده بودم تا در این عملیات شرکت کنم. عبدالله نورانی به عنوان فرمانده تیپ به من دستور داد تا به عنوان نیروی اطلاعاتی از منطقه اطلاعات کسب کند. از آنجایی که شهید سیدرضا موسوی فرماندهی سپاه خرمشهر را به عهده داشته در این عملیات شرکت می کند تا به همه نیروهای سپاه خرمشهر سرکشی و از وضعیت منطقه اطلاعات کسب کند و در پیروزی هر چه سریع تر این عملیات نقش موثری داشته ...
خاطره معلم سمنانی و شاگرد اوتیسمی/ اردویی که خاطره ساز شد
بیاور می خواهیم به اردو برویم. او فقط نگاه می کرد در یادداشتی برای خانواده اش نوشتم که اردو داریم عصر پدرش تماس گرفت و گفت. کجا می روید؟ گفتم به پارک. و او مستأصل شده بود. آیا او را بفرستد یا نه. چون پرستارش مرخصی بود. مشکلش را گفت و من هم به او گفتم، مراقبش هستم اگر بی قراری کرد تماس می گیرم که بیایید و او را ببرید؛ تشکّر کرد و خداحافظی نمود . سخت در اندیشه بودم که اگر مدیر بگوید چرا ...
او شاگرد مکتب بهمن بیگی بود؛ نه دهه از عمرش، محفل شاهنامه خوانی را رها نکرد
این است که (کوری را پُر کردی) نابینایی را بینا کرد نیک اقبال بر ویژگی های معلم خوب تاکید می کند و زمزمه می کند: درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را. وی تحصیل خود را در سختی ها و زمان بی نظمی سیاسی در کشور آغاز کرد، ملا نورالله نیک اقبال متولد سال 1308 است که در 1317 به مدرسه رفت و چهار کلاس درس خواند تا اینکه در سال 1338 در دانشسرای شیراز پذیرفته شد ...
بازیکن پرسپولیس به من گفت تو اینجا می میری! | خانواده ام گفتند چرا باید به ایران برویم
کار می کنم. و بعد از ظهرها تمرین داریم. بقیه زمان رو با خانوادم سپری می کنم، با بچه ها، پسرم رو خیلی وقت ها می برم برای تمرین و داریم اینجا لذت می بریم. *فکر می کنم که طرفداران فولاد تو را دوست دارند. پیامت به هواداران فولاد چیست؟ اون ها واقعا حامی هایی عالی هستن. البته که این فصل برای ما اونقدرها خوب پیش نمی رود اما آن ها باز هم به استادیوم می آیند و ما را تشویق می کنند. و ...
واکنش مردم به گزارش زایمان در خانه/ وقتی شرایط اقتصادی خراب است چرا بچه بدنیا بیاوریم؛ خوب نیست بچه به ...
پذیرفته نیست. کسی حه خود را معلم بازنشسته معرفی کردع برای خبرآنلاین نوشته که: وزارت بهداشت و دولت برای زایمان طبیعی دروغ می گویند، از دخترم در بیمارستان دولتی 500هزارتومان سال 1400 گرفتند. مخاطبی که خود را محمد باقری معرفه کرده برای خبرآنلاین نوشته که: کسی که وضع مالیش خوب نیست،اشتباه می کنه بچه دار میشه. امیر برای خبرآنلاین نوشته که: واقعا ثروتمندترین کشور دنیا رو ...
خانه ای با 5 شهید و جانباز
های جنوب، صدام تا دندان مسلح را به زانو درمی آورند و یک روز هم در سوریه در مقابل شقی ترین انسان های تاریخ می ایستند. آنچه در این میان مهم است، رضای خداوند است، نه جانشان. حکایت امروز صفحه فرهنگ مقاومت حکایت خانواده ای است که همه اعضای آن عشق و حب اهل بیت را معنا کرده اند، خانه ای با سه شهید و دو جانباز و خواهرانی که با عفت و حجاب و بینش زینبی راه براداران شهیدشان را در پیش گرفته اند ...
دانش آموز نباید از نظام آموزشی 10 سال جلوتر باشد
به گزارش خبرنگار مهر، علی عبدالعالی در خصوص علل تضعیف مدارس دولتی، افزود: جدا از مسائل مالی معلمان مدارس دولتی باید از لحاظ دانش و توانایی یک رشد بسیار جدی داشته باشند. دانشگاه فرهنگیان دانشگاهی بود که با نیت بسیار خوب آغاز به کار کرد اما هنوز شرایط لازم را برای تربیت نیرو به میزان کافی ندارد. وی با بیان اینکه امروز بسیاری از آموزش های دانش آموزان در سکو (پلتفرم) های مجازی شکل می گیرد ...
خفاش شب گیلان که بود و چگونه زنان را می کشت؟
اگر به کسی حرفی بزند، یا خودش را می کشم یا اعضای خانواده اش را. او هم از ترس جانش تن به خواسته های من داد. *با جسد پنجمین مقتول چه کردی؟ آن را در جاده سراوان رها کردم. راستش دیگر ترسی از پلیس نداشتم. خودم خسته شده بودم و حالت روانی به من دست داده بود. دوست داشتم هرچه زودتر دستگیر شوم اما جرأت این را هم نداشتم که خودم را لو بدهم. ببینید به کجا رسیده بودم که می خواستم همسرم را هم ...
قاچاقچی های بالقوه ای که پزشک شدند
1380 به مشهد منتقل شدم. 15 سال به عنوان دبیر تربیت بدنی و 15 سال هم به عنوان مشاور در دبیرستان های مختلفی مشغول به کار بودم. امسال در سال آخر خدمتم هستم. من به عشق بچه ها و اینکه بتوانم مشکلی از دانش آموزی را حل کنم یا اصلا بتوانم حس خوبی به او بدهم، مشاور مدرسه شدم. امروز هم فقط یک جمله می توانم به شما بگویم من در زندگی خیلی درگیر مشکلاتی که نداشتم بودم چراکه وقتی دانش آموزی مساله ای دارد، شما او را هر روز در مدرسه می بینید و اگر آدم بی تفاوتی نباشید، هر بار با دیدن هر دانش آموزی که درگیر یک مشکل یا مساله خاصی است رنج او بر شانه های شما هم سنگینی می کند . ...
ماجرای قاچاقچی هایی که پزشک شدند
. من سال 1380 به مشهد منتقل شدم. 15 سال به عنوان دبیر تربیت بدنی و 15 سال هم به عنوان مشاور در دبیرستان های مختلفی مشغول به کار بودم. امسال در سال آخر خدمتم هستم. من به عشق بچه ها و اینکه بتوانم مشکلی از دانش آموزی را حل کنم یا اصلا بتوانم حس خوبی به او بدهم، مشاور مدرسه شدم. امروز هم فقط یک جمله می توانم به شما بگویم من در زندگی خیلی درگیر مشکلاتی که نداشتم بودم چراکه وقتی دانش آموزی مساله ای دارد، شما او را هر روز در مدرسه می بینید و اگر آدم بی تفاوتی نباشید، هر بار با دیدن هر دانش آموزی که درگیر یک مشکل یا مساله خاصی است رنج او بر شانه های شما هم سنگینی می کند . ...
محمد ابراهیم، مَشایه ای که در شکم مادرش مُرد و زنده شد!
ورِ اصرارهای آقا علی اکبر بود که از حرم دل کند. وقتی بیرون آمد با اینکه هنوز ناخوش بود اما سرخوش بود! آقا علی اکبر زیر بغلش را گرفت: حالت چطوره؟ سر تکان داد: بهترم! با پتو آمده بودند و حالا با پای خودش داشت برمی گشت خانه. هیچ کس حرفی نزد. شوق زیارت به عزای بچه تازه مرده شان می چربید. اما چه کسی است که نداند دل آقا علی اکبر و نصرت بانو از مردن بچه شان شکسته بود؟ دوباره به سیدالشهدا (ع) سل ...
به من بگویید حاجی ؛ من زحمت کشیدم و به حج رفتم + عکس
بیت المال خیلی حساس بود. همیشه حاج علی را می فرستاد. من تا قبل از شهادت حاج علی خانواده اش را خیلی ندیده بودم، مگر گاهی در مراسمی که بچه های اداره را دعوت می کردند و من خانواده های بچه ها را در آنجا می دیدم، ولی ارتباط زیادی با خانواده هایشان نداشتم، ولی خود حاج علی را به دلیل اینکه حاج حمید برای این جور امور می فرستاد، خوب می شناختم، ولی با خانم و بچه هایش تا قبل از شهادتش ارتباط زیادی نداشتم. ...
چیزی شبیه معجزه که یهویی ممکن شد
را شنیدم که گفت خانم سرگزی! شما به عنوان معلم نمونه گلستان برای دیدار با رهبر معظم انقلاب انتخاب شدید و بقیه را نفهمیدم و گوشی را به همسرم دادم . این معلم گلستانی گفت: هنوز که به آن شب فکر می کنم انگار اتفاقی ماورایی رخ داده چرا که چند دقیقه بیشتر از آرزویم نگذشته بود که به هدفم رسیدم. این اتفاق را مثل معجزه و پاسخی به سال ها خدمتم در مدارس استثنایی گلستان می دانم . وی بیان ...
تا غیرت مردان وطن هست عفت زنان لکه دار نخواهد شد (مقاله وارده)
. گفتم: آخر این چه وضعشه؟ غربت از یک طرف، سه تا بچّه قد و نیم قد و این همه مشکل از طرف دیگر، تو هم که دائماً در جبهه ای . و شروع کردم به غر زدن و گله کردن. هرچه در دلم تلنبار شده بود، ریختم بیرون. صبر کرد، خوب به حرف هایم گوش داد. سپس آرام و شمرده شمرده گفت: شما هم حق داری، شما هم عزیزی! می دانم خیلی مشکل داری، اما اسلام هم عزیزه، دین هم در خطره. مردمی هم که زیر آتش توپ و ...
بزرگ کردن دیگران دلیل نمی شود روی گرده متوسلیان پا بگذاری!
خواهیم این جا عملیات کنیم، یاد آن لحظه ای افتادم که امام حسین (ع) به کربلا رسید و اسم سرزمین را پرسید. همان لحظه یک غمی توی دلم نشست و گفتم یا ابالفضل! عجب زمین بی خودی برای عملیات دارد! رمل بکر! تا چند روز بعد که چادر بیاورند و بچه ها مستقر شوند، جهت حرکت هم مشخص شد. گفتند روی خود جاده را مهدی باکری و دیگران بزنند؛ خود جاده مستقیم فکه که به تأسیسات بزرگان می خورد و حسین اسکندرلو رویش شهید شد. این ...
معلمی در پیاده رو/ قصه ای که از آرش شروع شد
...، به آنها تکلیف می دادم؛ مثلاً بچه کار داشتم که 12 ساله بود و من تازه داشتم پایه اول را به او آموزش می دادم. این معلم دزفولی اضافه می کند: خودم کودک کار بودم و در دزفول جنگ زده بودیم و با شرایط سخت درس خواندیم؛ این را با پوست و گوشت و استخوان خودم حس می کردم. گلچین زاده در خصوص تعداد دانش آموزان خود عنوان می کند: امروز تعداد دانش آموزان کودک کار به 80 نفر رسیده اند؛ از ...
معلمی که ساعت 12 شب دنبال کیک تولد می گشت/ دندانپزشکی که معلم شد!
ادامه می دهد: بغض خاصی در چهره مادرش بود، از من می خواست که پسرش سر کلاس حاضر نشود و فقط موقع امتحانات به مدرسه بیاید، دکترش گفته بود زمان شیمی درمانی باید ایزوله باشد و به اماکن عمومی نرود. آقا معلم از دغدغه هایش در طول آن سال تحصیلی می گوید و اینکه فکر و ذکرش درگیر شایان بوده است. با خانواده اش صحبت کرده بود تا زمانی که شیمی درمانی ندارد در مدرسه و بین بچه ها حاضر شود اما شایان به ...
عکس | پسر شهید شهرکی شب ها نمی خوابد | اول روی متهم را بوسید بعد دستبند زد | تمام زندگی اش یک وانت را هم ...
به گزارش همشهری آنلاین، به دور از لباس نظامی، او یک مرد بود مثل خیلی از مردها. مثل خیلی هایی که شبیه آنها در نظر دیگران زیاد است اما برای خانواده شان یکی یکدانه هستند و نظیرشان را پیدا نمی کنند. او مثل اکثر پدرهای روی زمین برای بچه هایش بهترین پدر بود، اما وقتی لباس نظامی می پوشید دیگر قصه اش با خیلی ها فرق داشت و کسی بود که در تعهد کاری زبانزد بود. دغدغه کاری اش به ساعت هایی که در کنار خانواده ...
اینجا خانه ما| ما مراقب همدیگریم، خیلی مراقب!
گروه زندگی: این، روایت جریان زندگی است. زندگی، در خانه ما! بچه گرمش نیست؟ لباسش کلفته انگار. بهاره دیگه، نازک تر تنش کن! بچه سردش نیست؟ یه لا لباس تنشه انگار. بهاره هنوز، هوای بهار دزده! یهو یه باد می زنه، بچه مریض میشه! زهرا را گذاشته بودم در کالسکه و داشتیم با سجاد به سمت مغازه های خیابان بالایی می رفتیم. داشتم چرخ جلویی کالسکه را می انداختم روی پل پیاده رو تا بعد با یک هُل جانانه، چرخ های عقب هم بروند بالا و کالسکه را از این مرحله رد کنم، ...
باباعلی معلمی که چراغ روستا را روشن نگه داشت
، مومِجی خِل، لَله بند و روستای ارات بن از جمله مناطقی بودند که بابا علی در آن معلم بود و می گوید: هر روز از جاده های پرشیب و راه های میان برو و صعب العبور در سرما و گرما خود را به مدرسه می رساندم تا قبل از دانش آموزان در مدرسه باشم و در زمستان وقتی در مسیر عبور می کردم همه جا تاریک بود و خطر حمله حیوانات درنده همیشه وجود داشت و بارها در مسیر گرگ دیده بودم. این معلم 60 ساله ادامه می دهد ...
نقشه معلم مهربان قزوینی برای نجات دزد مدرسه + عکس معلم و جزئیات ماجرای اولیورتوئیست
به گزارش رکنا به نقل از ایران، آقا معلم، یکی دو ماه این را زیر نظر می گیرد و دائم به این فکر می کند که چگونه می تواند سر از این ماجرا در بیاورد. او در نهایت تصمیم می گیرد کاری کند که به واسطه آن، زندگی دانش آموزش از این رو به آن رو می شود! علی چگینی که معلم مقطع متوسطه دوم است و به دانش آموزان با نیازهای ویژه (کم توان ذهنی) درس می دهد، این ماجرا را این گونه روایت می کند که ...
خاطره معلم شاهرودی / بهترین خبر دوران خدمت
د شده بود. طبق معمول، گروه هایی که در شاد عضو بودم را چک می کردم. یکی از این گروه ها با هدف ارتباط والدین با مدرسه تشکیل شده بود که من هم در آن حضور داشتم. در حالی که پیام ها را مرور می کردم ناگهان با دیدن اسمی، چشمانم برق زد، انگار گمشده ای را بعد از سال ها پیدا کرده ام شوکت صادقی نژاد!! ، دیدن این اسم در رخ نمای(پروفایل) یکی از والدین، من را به 25 سال پیش برد، زمانی که 5 سال از ازدواجم می ...