سایر منابع:
سایر خبرها
اولین عید ماهان بدون پدر
که تنها در وجود چنین بزرگ مردان کم سن و سالی می توانی ببینی. بی قراری های این کودکان در آغاز سال نو، همه آنانی را که برای عید مبارکی آمده بودند تا صحرایی می برد که کودکانش در تلخ ترین روزهای نبود پدر سر بر شانه های غم داشتند و به جای محبت زخم سیلی و تازیانه نثارشان می شد، اما ماهان و رادمهر تنها دست نوازش پدرانه سرداری را بر روی سر و صورت خود احساس می کنند که خانواده هایی همانند این ...
می خواهم روی پای خودم بایستم
از این مقدمه که بگذریم و بخواهیم به طور اخص به موضوع نوشته بپردازیم باید گفت راه های ورود به بازیگری در دنیای امروز بسیار زیاد و غیر قابل طبقه بندی است. از زیبایی چهره گرفته تا ارتباط نزدیک رسمی و غیر رسمی با یکی از عوامل سینما و نلویزیون و داشتن سرمایه باد آورده.. یکی دیگر از عوامل ورود یک بازیگر به این عرصه که البته نمی توان نام غیر اصولی را برآن نهاد ، متولد شدن در یک خانواده هنری و سینماییست. عموماً هنرمندان سینما و تلویزیون به ورود فرزندانشان به این وادی بی تمایل نیستند و کمتر هنرمندی را می توان یافت که این فرصت را به فرزند خویش نداده باشد و یا با این مقو ...
علل گرایش پسران مجرد به ازدواج با زنان مطلقه
، برای هدف گذاری ازدواج های طولانی مدت که در فرهنگ ما نقش مهمی دارد، مردها بهتر است بین چهار تا هفت سال بزرگ تر از خانم ها باشند. زندگی با یک فرد کم سن و سال یا پا به سن گذاشته چندان خوشایند نیست. درواقع بهتر است زن مطلقه با مردی بزرگ تر از خودش که او هم تجربه جدایی دارد، ازدواج کند. باورهای شکل گرفته در کودکی یکی از دلایلی که یک مرد مجرد جذب خانمی مطلقه می شود، این است که بهتر از یک ...
شیطان پشت پرده انیمیشن های والت دیزنی با کودکانمان چه می کند؟
ایلومیناتی ، محصولات کمپانی والت دیزنی را ترویج دهنده افکار ایلومنیاتی و غیراخلاقی می داند و معتقد است که حتی این مسئله در لوگوی این کمپانی که میکی موس را در حال سحر و جادو نشان می دهد نمود یافته است. در کتاب های بعد سیاه والت دیزنی و والت دیزنی شاهزاده تاریکی نیز این موارد عنوان شده و مورد تآیید قرار گرفته اند. کتاب والت دیزنی، شاهزاده تاریکی از تعداد بی شمار فیلم ...
محتوای غنی فرهنگ اسلامی بهترین راه مقابله با هجمه های فرهنگی است
حریم امن الهی بسیار تاثیرگذار است و همه باید در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی از این ظرفیت بزرگ دینی و اسلامی استفاده کنیم. حجت الاسلام روحانی نیا در بخش دیگری از سخنان خود به طرح فعال سازی مساجد غیرفعال استان اشاره کرد و گفت: اجرای طرح های فرهنگی پورتال ملی مساجد، تکمیل بانک اطلاعات مساجد، تهیه نرم افزار درباره توسعه و ترویج فرهنگ نماز و به رزورسانی بانک ...
شهدا بهترین الگوهای نسل جوان/ مسابقه کتابخوانی بچه های کنار گلزار اجرا می شود
خود را به عنوان یکی از زیرمجموعه های کانون فرهنگی هنری امام زمان(عج) آغاز کرد و این کتاب حاصل تلاش 9 ساله ی اعضای این دفتر است. مهدی مولایی با بیان این که این دفتر فعالیت خود را با هدف حفظ، ثبت و انتقال خاطرات شهدای والامقام محله ی عباس آباد کلید زد اضافه کرد: به لطف خدا اعضای این دفتر توانستند در مدت 2 سال، مصاحبه با 38 خانوادۀ شهید محله را به انجام رسانند و پس از آن بیش از 50 مصاحبه ...
با همزاد شاه بیشتر آشنا شوید+تصاویر
به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ خبر خیلی کوتاه بود؛ “اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه 17 دیماه[1394] در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشته است.” این خبر بسیار سریع در همه خبرگزاری ها پخش شد و هر کسی از ظن خود یار آن شد و هر چه خواست [...] به گزارش گروه تاریخ مشرق ؛ خبر خیلی کوتاه بود؛ “اشرف پهلوی، خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، روز پنجشنبه 17 دیماه[1394] در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشته است.” این خبر بسیار سریع در همه خبرگزاری ها پخش شد و هر کسی از ظن خود یار آن شد و هر چه خواست نوشت و تحلیل کرد. یکی دست به توهین زد وی را هرزه و دزد و قاچاقچی نامید و دیگری وی را فردی طرفدار حقوق زنان خواند و آزادیخواه و وطن پرست نامید و دیگران در بین این دو سر تحلیل متضاد، مطالبی نگاشتند. ولی اشرف که بود؟ اشرف در واقع هم اینهایی که نوشته اند بود و هم نبود. شاید تعجب کنید یعنی چه؟ بله جای تعجب هم دارد. در جایی که خاندان پهلوی بنا به قانون حق دخالت در سیاست را نداشتند وی در سیاست دخالت می کرد و چه آشکار هم دخالت می کرد. وی مثل بقیه خاندان علاوه بر این ویژگی دست درازی هم در اقتصاد داشت. نه اقتصاد از نوع مشروعش، بلکه اقتصادی که به قول امروزیها ناشی از آقا زادگی و وابستگی به رانتهای قدرت و ثروت است. در این میان همزادی وی با شاه هم مزید بر علت بود که بتواند بیش از دیگر اعضای خاندان سلطنت در برخی از اموری که شاید در شأن آنان نبود دخالت نماید. زندگی آزاد و بنا به قولی بی بند و بار وی شاید علت اصلی نوع نگاه هرزه نگارنه برخی نویسندگان به نوع زندگی اوست. البته وی همیشه دوست داشت که در این جنجال خبری بماند و هیچگاه فراموش نشود. جنجالهای خبری ای که گاه مثبت بود و البته بیشتر منفی. بیست سال پیش روزنامه نگاران فرانسوی به من “پلنگ سیاه” لقب دادند و باید اعتراف کنم که تا اندازه ای از آن لقب خوشم می آمد، و از بعضی جهات اسم بامسمایی است. طبیعت من هم مانند پلنگ سرکش و یاغی و آکنده از اعتماد به نفس است. اغلب به سختی می توانم خوداری و متانتم را در میان جمع حفظ کنم. اما راستش را بگویم گاهی آرزو می کنم که به چنگ و دندان پلنگ مجهز بودم تا می توانستم به دشمنان سرزمینم یورش آورم. با این همه اشرف پهلوی نقشی گاه پر رنگ و گاه کم رنگ در کل دوره سلطنت برادرش داشت. اشرف همواره در همه جا خود را در درجات کمتری نسبت به برادر و خواهرش می دید و خود کاملاً بر این امر اذعان داشت. شمس و اشرف وقتی پنج ساعت بعد به دنیا آمدم، اصلاً از آن هیجان و جوش و خروشی که تولد برادرم به وجود آورده بود خبری نبود. گفتن اینکه من ناخواسته به دنیا آمدم شاید کمی تندروی باشد، اما خیلی هم دور از واقعیت نیست...هر چند خانواده من پرجمعیت بود، دوران کودکی ام اغلب در تنهایی گذشت. شمس به عنوان بچه اول، دختر محبوب و عزیز کرده بود. برادرم البته، به عنوان پسر اول و ولیعهد مورد محبت و احترام همه بود. خیلی زود متوجه شدم که من غریبه ای هستم که باید جایی برای خودم دست و پا کنم. در سالهای بعد خرده گیران و منتقدان من می توانستند بگویند که من در این راه افراط کرده ام، و حضور من در همه جا آشکار بوده است. اما به هر حال در بچگی کمتر مورد توجه قرار گرفتم. شاید همین کم توجهی کلی خانواده نسبت به او در دوره کودکی و نوجوانی موجب شد که در آینده تلاشهای زیادی نسبت به ورود به امور سیاسی و سپس اقتصادی گردید که نقش وی پر رنگ تر از سایر خواهران و برادرانش شد. شاید اولین نقش وی در امور سیاسی را در سفرش به شوروی بتوان دید. سفری که در خصوص مسائل و مشکلات آذربایجان بود و شاه وی را بعد از سفر مهم قوام به آنجا فرستاد که شاید بتواند از ظرافتهای زنانه وی برای نرم کردن دل به ظاهر سنگ استالین استفاده نماید. بنا به گفته خود اشرف- که شاهدی هم به غیر از خودش نداریم- این سفر، سفر موفقی هم بود. تاج الملوک به همراه اشرف و شمس با تمام شور و هیجانی که در خود سراغ داشتم تقاضا کردم که به حمایت روسها از جمهوری آذربایجان خاتمه دهد و کوشیدم استالین را متقاعد کنم که این دولت پوشالی بر روابط میان دو ملت ما در سالهای آینده آسیب خواهد رساند. ملاقاتی که قرار بود ده دقیقه باشد دو ساعت و نیم طول کشیده بود، و وقتی که ملاقات به پایان رسید استالین با من دست داد و تا دم در بدرقه ام کرد. پیش از اینکه از او خداحافظی کنم دستش را روی شانه ام گذاشت، به چشمانم نگاه کرد، و گفت: مراتب احترام و سلام مرا به برادرتان، شاهنشاه ابلاغ کنید و به او بگویید اگر او ده نفر آدم مثل شما داشت، هیچ جای نگرانی نداشت. رو کرد به مترجم و در حالی که با دست به من اشاره می کرد گفت: آنا پراودا پاتریوت، ایشان یک وطن پرست واقعی اند...حال که کار سیاسی ما به پایان رسیده بود، استالین میزبانی مهربان و دقیق و مراقب شده بود. پیش از آنکه با یک شخصیت مشهور ملاقات کنم، همیشه تکلیفم را انجام می دهم و هر چه اطلاعات مربوط به زندگی و شرح حال او گیرم بیاید می خوانم. در مورد استالین، می دانستم که هرگز از شاهزاده خانمی پذیرایی نکرده است و حتی هیچ علاقه ای هم به حکومت سلطنتی ندارد. اما آن روز تشریفات بی اندازه دلواپس من بود، مکرر به من نگاه می کرد و می پرسید که راحت هستم یا نه، چای و کیک تعارف می کرد... پیش از آنکه روسیه را ترک گویم، استالین کت پوست سمور بسیار گرانبهایی برایم فرستاد. این هدیه چنان جلب توجه کرد که نام مرا در سرخط روزنامه ها و مجلات جا داد، اما من هنوز آن را به عنوان یادگاری از نخستین مأموریتم در سیاست خارجی گرامی می دارم. اشرف و شمس پهلوی در نوجوانی آخرین باری که اشرف در امور سیاسی به صورتی کاملاً آشکار شرکت کرد و خود بارها نسبت به آن افتخار می کرد به روزهای پیش از کودتای 28مرداد باز می گردد. این ایام درست مصادف با روزهایی بود که شاه در اوج ضعف و ناتوانی قرار داشت و اشرف نیز به عنوان کسی که در کارهای مختلف دخالت می کرد با درخواست دکتر مصدق از شاه به شکلی کاملاً جدی از ایران اخراج شده بود. در این ایام که زندگی وی با توجه به ریخت و پاشهای نامعمولش به سختی می گذشت از سوی سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس مأمور شد که حامل پیامی از سوی آنان برای شاه ناامید باشد. وی در خصوص زندگی محنت بارش در پاریس پیش از کودتای 28مرداد می نویسد: در زندگی من این تنها باری بود که از نظر مالی شدیداً دست و بالم تنگ بود، و اصلاً به عقلم نمی رسید که در یک مملکت بیگانه، که دستم از تمام امکاناتم کوتاه شده بود، چطور این مشکل را حل کنم. نومید و سرگشته و بی قرار شدم. من همیشه، حتی وقتی که بچه بودم، مشکل خواب داشتم، اما حالا تمام شبها را با بیداری و کلافگی به صبح می رساندم. در این گیرودار بود که کم کم شبهایم را درکازینوها سپری کردم که وسیله ای برای لذت بردن نبود بلکه به همان دلایلی بود که گاهی مردم را وا می دارد برای فرار از واقعیت بیش از حد مشروب بخورند یا به مواد مخدر پناه ببرند ولو آن که تهیه آنها برایشان بسیار سخت باشد. به زودی تمام پولی را که برایم مانده بود باختم، و ضربه این کار چنان شدید بود که مدتهای مدید دور میز قمار نگشتم. اشرف در کنار محمودرضا پهلوی در سفر به شمال با تمام این احوال تنها چیزی که وی را نجات داد نه قمار و مشروب بود بلکه سرنگونی دولت ملی ایران بود. تابستان گرم پاریس سال 1332برایش با ملاقات با دو تن از عوامل سازمان جاسوسی غربی خوشیمن بود. نخستین پیشنهاد به وی رساندن پیامی دلگرم کننده به شخص شاه از طریقی مطمئن بود که آن شخص می توانست اشرف باشد. اشرف این کار را پذیرفت و این عملش را همیشه به عنوانی عملی قهرمانانه برای خود استفاده می کرد. و شاید پر بی راه هم نبود. زیرا زمینه ساز این شد که سالهای بعد دست بالا را نسبت به سایر اقوام در امور داشته باشد. سفر چند روزه و غیر قانونی وی به تهران که از چشم حکومت دور نبود در تهران سر و صدای فراوانی به پا کرد. هر چند که پس از چند روز وی مجبور به ترک تهران و بازگشت به اروپا شد ولی نامه دلگرم کننده به شاه رسید هر چند که چند روز بعد شاه و همسرش ثریا فرار را بر قرار ترجیح دادند ولی قرار کودتا به سرانجام رسید و اشرف هم پس از چند ماه به ایران بازگشت. هر چند در سالهای پس از کودتا شاه که تازه طعم قدرت را چشیده بود دیگر نمی خواست شریکی حتی در مسائل جزئی برای خود بپذیرد. چنین بود که پس از کودتای 28مرداد دیگر پای اشرف از این امور کوتاه شد.ولی وی با تأسیس سازمانهایی مانند شاهنشاهی خدمات اجتماعی و یا در سالهای پایانی سلطنت برادرش با تأسیس بنیاد اشرف همچنان به صورتی کامل در سایه، با نام سازمانهای خیریه و غیره ردپایش در سیاست اجتماعی کشور دیده می شود. اشرف و شمس در دو طرف عروس و داماد از خانواده راسخ بعد دیگر زندگی اشرف زندگی خصوصی وی است. زندگی ای که با سه ازدواج-مانند برادرش- عجیب و غریب توأم بود که دو تای آن به طلاق انجامید و آخرینش هم زندگی ای بود که هر چند گرم آغاز شد ولی با توجه به روحیات هر دو – اشرف و بوشهری- به شکلی غیر طبیعی ادامه یافت. ازدواج اول اشرف، ازدواجی به شکل کاملاً سنتی و بر خلاف ظاهر حکومت غربی ماب رضاشاه اجباری بود. یعنی دو جوان از دو خانواده مطرح و صاحب نام برای شمس و اشرف انتخاب شد. علی قوام برای شمس و فریدون جم برای اشرف. و البته جالب ترین این بخش هم مبادله این دو همسر به دستور رضاشاه و بنا به درخواست شمس دختر دردانه شاه بود! تغییر همسری که همواره مورد نکوهش و ناراحتی همه دوران زندگی اشرف بود. بدین لحاظ اشغال ایران به دست متفقین اگر برای همه ضرر داشت برای اشرف سودی فراوان داشت و آن خلاص شدن از این ازدواج اجباری بود. ازدواج دوم وی با فردی مصری به نام احمدشفیق بود که به یکباره و سریع انجام شد. ثمره آن دو فرزند علاوه بر فرزندش از علی قوام بود. اشرف خود همیشه از اینگونه ازدواجهای نامتعارفش یاد کرده و خود را چندان پای بند این گونه تعهدات سخت نمی بیند. چنانکه به هنگام جدایی از شفیق و پیوستنش به بوشهری به آن اشاره می کند: پس از تبعید و بیماری طولانیم به نظرم از اینکه دوباره در ایران پیش برادرم بودم چنان خوشحال بودم که خانه جدیدم همانطور که بود به نظرم خیلی عالی می آمد... پیش از ترک فرانسه، با مهدی[بوشهری] به تفاهم رسیدم: من از شفیق درخواست طلاق می کردم و هر چه زودتر با هم ازدواج می کردیم. علی ایزدی و اشرف پهلوی در بازید از یک مرکز اجتماعی وقتی با شفیق سخن از طلاق به میان آوردم او با طلاقی آرام و بی جنجال موافقت کرد به شرط آنکه چند سالی صبر کنیم تا بچه هایمان بزرگتر شوند. من هم قبول کردم. هیچ وقت مادر متعارفی نبوده ام، درست همانطور که هرگز همسر متعارفی هم نبوده ام. اما با این همه رابطه بسیار بسیار نزدیک و مهر آمیزی با بچه هایم داشته ام. چون احساس می کردم که همسری بوده ام که نتوانسته ام به ازدواج آن چنان توجه و مراقبتی را مبذول بدارم که هر ازدواجی برای پرو بال گرفتن و موفق بودن به آن نیاز دارد، وقتی شفیق گفت که اگر طلاق را به تعویق بیندازیم بچه ها کمتر صدمه می خورند، قبول کردم که حق با اوست. تأخیر در طلاق برایم دشوار بود، اما به نظرم کم کم داشتم درک می کردم که به خاطر انتخاب زندگی اجتماعی باید بهای آن را هم بپردازم...هرگز از خودم در آینه خوشم نیامده بود، حتی به رغم اینکه مردانی به من گفته بودند که جذاب هستم. همیشه در آرزوی چهره کسی دیگر بودم(دقیقاً نمی دانم چهره چه کسی)، پوست روشن تر و هیکلی بلندتر. همیشه خیال می کردم معدود آدمهایی دراین دنیا از نظر قد از من کوتاهتراند طوری که وقتی کسی را می دیدم که ریز نقش و کوتاهتر از من است کمی احساس رضایت می کردم. مهدی[بوشهری] به من گفت که من نقص ندارم، و چون او بهترین دوستم بود، مرا بر آن داشت که خودم را آدمی کم نقص ببینم...به عنوان زنی که همیشه درگیر و گرفتار کار است، در زندگی خصوصی ام سعی کرده ام آزاد باشم و راه خود را بروم. واضح است که چنین نگرشی با ازدواجهای بسیار موفق سازگار است. من جفتهایم را عوض کرده ام، پیر شده ام-اما عوض نشده ام. سومین ازدواج من نیز، پس از آغاز شبهه انگیز خود، کم کم نشانه هایی از تنگنا و دست انداز از خود بروز داد. در چند سال اول شوهرم سخت کوشید که زندگی اش را با برنامه پرتقلا و پر جنب و جوش من سازگار کند...باری، آن نوع سازگاری که مهدی در ابتدای ازدواجمان از خود نشان داده بود نتوانست به طور نامحدود ادامه یابد ومن بیشتر از آن به او احترام می گذاشتم که چنین کاری را از او بخواهم. لذا هر چندعمیقاً هر کدام زندگی جداگانه ای را برای خود در پیش گرفتیم. در عوض دوستان بسیار خوبی برای هم شده ایم. هر وقت امکان داشته باشد وقتمان را با هم می گذرانیم، و می دانیم که وقتی مشکلی پیش بیاید می توانیم به هم پناه بیاوریم. البته همسران اشرف، خصوصاً دو همسر آخرش از مزایای این ازدواج بهره کامل را بردند و در مشاغل حساس و پر آب و نانی مشغول کار شدند که می توانستند از همه معایب این شازده خودسر چشم پوشی کنند. همانطور که گفته شد اشرف که دستش را در سیاست کوتاه می دید در یک سری کارهای خیریه و اجتماعی از قبیل سازمانهای زنان و سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و نهایتاً تأسیس بنیاد اشرف پهلوی متمرکز کرد. سازمانها و اعمالی عوام پسندی که هیچگاه از چشم شاه دور نبود و در بسیاری از مواقع شاه در تنهایی خود همراه وزیر دربارش از آن به تمسخر و کنایه یاد می کرد. هر چند که بنا به نوشته های علم هیچگاه کار جدی ای در خصوص جلوگیری از این اعمال از سوی شاه انجام نگرفت. یک بار که شاه از دست اشرف شکار شده بود، اسدالله علم وادار به اینگونه نوشتن شد: “نسبت به امور والاحضرت شاهدخت اشرف دستور سختگیری شدید صادر فرمودند. یقین دارم والاحضرت سخت برخواهند آشفت. اگر خودکشی نکند خوب است. چون اخیراً هم کسالت عصبی پیدا کرده اند وحشت دارم ولی چاره نیست. بیچاره شاه می فرمودند، این خواهر و برادران من همه هر کدام یک نقص دارند. عرض کردم، خدا به آنها نقص داده که شما را کامل کند و درست می گفتم، تعارف نبود.” کیش، اشرف و محمدجعفر بهبهانیان وی حتی پای فراتر نهاد و با کمک برادر تاجدارش به سازمان ملل رفت و رئیس کمیته ایرانی حقوق بشر شد و همواره از سوی یکی از دیکتاتورترین حکومتهای خاورمیانه به دفاع از آزادیهای سیاسی و حقوق اولیه انسانها زد. کار کمیک و خنده آور که مورد تمسخر بسیاری از روزنامه ها و مجلات غیر وابسته غربی را فراهم می کرد. هر چند شاه با بسیاری از این ادا بازیهای اشرف به ظاهر مخالفت می کرد ولی به نظر می رسد از اینکه فردی از خاندان پهلوی که نامشان به بدنامی در حقوق اولیه انسانها شهره اند بتواند در سازمانهای مختلف بین المللی به دفاع از آنان بپردازد و شاه به کمک این راه برای خود کسب وجهه ای نماید تا حفظ ظاهر نماید، ولی چه سود که اشرف با بلند پروازیهایش که گاه به شوخی می ماند پای از گلیم حد و حدود خود بیرون می کرد و حتی شاه را هم وادار به عصبانیت می نمود. به عنوان مثال زمانی که اشرف داعیه ریاست بر مجمع عمومی سازمان ملل را داشت و در این راه شکست خورد خواستار نمایندگی دائمی ایران در این سازمان شد، بحثی چنین بین شاه و علم درگرفت: از آنجا که والاحضرت اشرف شانس انتخاب شدن برای ریاست مجمع عمومی سازمان ملل را ندارد، حالا در کله اش فرو رفته که به عنوان نماینده دائم ایران در سازمان ملل انتخاب بشود. شاه گفت:این خواهر دوقلوی من روز به روز دیوانه تر می شود...حرص و آزش برای مال اندوزی ارضا شده حالا در پی افکار احمقانه و جاه طلبانه است... اگر یک سر سوزن قابلیت مدیریت داشت با کمال میل پیشنهادش را بررسی می کردم، ولی چون خواهر من است خیال می کند می تواند از بالای سر وزارت خارجه کارهایش را انجام دهد. جاه طلبیهای او حقیقتاً نامعقول است. دستور داد تا فوری او را از نیویورک به تهران فرا بخوانم. زنان دربار؛ از راست: فاطمه، اشرف، فرح دیبا، فریده دیبا، شمس و شهناز پهلوی ولی به هر روی اشرف با همه این به ظاهر ناملایمتی برادر کارهای خود را به پیش می راند و برادر با همه غرولندش در حضور علم مجبور به اجابت بسیاری از خواسته های وی می شد. اعمال و رفتار اشرف در اروپا و در محافل داخلی بین مردم وسیاستمداران چنان آشکار بود که گاه این اخبار با درج شدنشان در مطبوعات غربی جنجالی برای حکومت ایران به پا می کرد که دود آن هم مسلماً بیشتر به چشم شاه می رفت.چنانکه چندین بار جنجالهای مختلف در اروپا نام ایران و اشرف را بارها بر سر زبانها و تیتر اول مطبوعات کرد. اخباری که به ندرت با سانسور داخلی ایران به گوش مردم می رسید ولی همه سردمداران از این گونه وقایع اطلاعات کاملی داشتند. در سال 57که مجدد موج اعتراضات مردمی در کشور شدت گرفت برای بار دوم اشرف به نوک تیز تبلیغ مخالفان نظام پهلوی تبدیل شد. نوک تیزی که به هدف اصابت کرد و همه می دانستند این هدف پاشنه آشیل شاه است. شاه هم این را خوب می دانست و حفظ نظامش از اوجب واجباتش بود، چنانکه اشرف خود می نویسد:”آخرین باری که ایران را دیدم اوت 1978[مرداد57]بود. از کنفرانس سازمان بهداشت جهانی در روسیه برگشته بودم و کشور را در اوج بی نظمی فزاینده دیدم. برادرم اصرار کرد که کشور را ترک کنم و من چنین کردم.” این بار نه یک مخالف شاه دستور به خروج وی از ایران داد- چنانکه مصدق این کار را در دهه سی کرده بود- بلکه به دستور نزدیک ترین فرد به خود مجبور به این کار شد. وی آخرین منظره ای که در ایران دید اینگونه بود: وقتی از بالای بنای یادبود شهیاد پرواز می کردم، دیدم که یک گوشه ای آن پایین کاملاً سیاه است، لحظه ای بعد متوجه شدم که این توده سیاه توده ای از زنان ایران است، زنانی که به یکی از بالاترین سطوح آزادی در خاورمیانه دست یافته بودند. در اینجا همان چادر مشکی هایی را سر کرده بودند که مادر بزرگهاشان در مراسم عزاداریها به سر می کردند. فکر کردم، خدایا، کار به اینجا رسیده است؟ برای من این صحنه به دیدن کودکی می مانست که بزرگش کرده بودم و اکنون ناگهان بیمار شده و رو به مرگ است. نصب نشان بر سینه برادر سال 57 نیویورک میزبان تتمه زندگی اشرف بود و او در 37 سالی که در این شهر زندگی کرد شاهد مرگ آخرین فرزندان رضاشاه-البته بجز غلامرضا- بود. منابع 1-پهلوی، اشرف. چهره هایی در یک آئینه. تهران، فرزان روز، 1377٫ 2-حدیدی، مختار. پهلویها. تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.1391٫ ج2٫ 3٫علم، اسدالله. یادداشتهای علم. تهران، مازیار، 1387٫ج6و7٫ Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
ما سه نفر بودیم
اخیراً شرکت صباایده به عنوان صاحب و توسعه دهنده سایت آپارات در میان 50 شرکت منتخب نوپای سال 2015 از نگاه موسسه کارآفرینی گوگل قرار گرفته است، می خواهیم بدانیم بر اساس چه ملاک ها و معیارهایی آپارات توانست این موفقیت را در بین استارت آپ های جهان کسب کند؟ مقوله استارت آپ در دنیا علاوه بر اینکه مبتنی بر ایده و خلاقیت است به فرهنگ، کار تیمی، چابکی و عملکرد افراد در این عرصه بستگی دارد. هرچقدر استارت ...
ماجرای عکسهای آرنولد و خانم بدنساز
. *یک ورزشکار بدنساز که فوت می کند معمولا ذهن مردم به این سمت می رود که این فلان دارو یا فلان پودر را خورده و فوت کرده. واقعا این پودرها تاثیر اینچنینی دارند؟ تاثیرات خیلی زیادی دارد. هورمون هایی که استفاده می کنند تاثیرات بدی دارند. خیلی ها هستند که در اثر دارو فوت می کنند و عوارض این تزریق ها و داروها همان لحظه نشان نمی دهد.چند سال بعد تازه مشخص می شود. البته بعید بدونم حرفه ...
فرهنگ اصفهان در سالی که گذشت
هر طرف بر فرهنگ اصفهان و لهجه آن می تازند و در شبکه اصفهان نیز این لهجه جز مسخرگی و لودگی جایگاهی ندارد، مردم چگونه آن را به عنوان هویت بشناسند. دست کم در رسانه شهرداری مانند صدای شهر و بنرهای تبلیغی فرهنگ شهروندی به جای لهجه پایتخت از لهجه شیرین اصفهان حمایت کنید. آیا در این سال ها اقدامی برای حفظ این میراث ناملموس انجام داده اید؟ اگر پل جویی ترک بردارد، تمام رسانه ها بسیج می شوند، اما ویرانی ...
شبکه های اجتماعی و در حاشیه قرار گرفتن دیدارهای چهره به چهره
بیش از دو ساعت را به اینترنت اختصاص دهند از نظر روانپزشکی به اینترنت و بازی های رایانه ای یا شبکه های اینترنتی معتاد می باشند. افزایش خشونت و اختلالات شخصیتی و توهم از جمله آسیب های استفاده زیاد از شبکه های اینترنتی و بازی های هوشمند است. اگر قبل از ورود هر برنامه نرم افزار یا سیستم جدید به کشور، افراد با توجه به ظرفیت های فرهنگی و اجتماعی جامعه ای خود تحت آموزش قرار بگیرند مسلما مشکلات ...
تلخ و شیرین جبهه!
. * شهادت تشنه لبان سلمان یزدانی از رزمندگان دوران دفاع مقدس می گوید: در عملیاتی ایذایی در منطقه کردستان که با شرکت تیپ عملیاتی قدس سنندج، گروهی از پیش مرگان کُرد و گروهان جندالله ارتش انجام شد، شرکت داشتم. ساعت 4 صبح به قله مورد نظر رسیدم، روز اول هیچ تحرکی از جانب عراق مشاهده نشد اما ساعت 12 شب صدای الله اکبر از پایین ارتفاعات شنیده می شد، بچه ها هیچ عکس العملی از ...
هفت چهره در بهار!
شناختند او کارش را با بخش نوجوان مجله ی گل آقا شروع کرد و بعد از آن به دوچرخه و سه چرخه آمد. حالا نازنین جمشیدی، کارتونیست و کاریکاتوریست جوان و شناخته شده ای است که با چند روزنامه کار می کند و دوست دارد در سال آینده چند مجموعه کتاب منتشر کند. او هفته نامه ی دوچرخه را جزء نشریه های جذاب در حوزه ی نوجوان می داند و معتقد است که در بعضی از ضمیمه ها فقط قرار است صفحه پرشود، اما ...
دلیل رواج ازدواج پسران مجرد با زن های مطلقه
ارتباطی نیستم. طبق یک زندگی استاندارد، برای هدف گذاری ازدواج های طولانی مدت که در فرهنگ ما نقش مهمی دارد، مردها بهتر است بین چهار تا هفت سال بزرگ تر از خانم ها باشند. زندگی با یک فرد کم سن و سال یا پا به سن گذاشته چندان خوشایند نیست. در واقع بهتر است زن مطلقه با مردی بزرگ تر از خودش که او هم تجربه جدایی دارد، ازدواج کند. باورهای شکل گرفته در کودکی یکی از دلایلی که یک مرد مجرد ...
سایه روشن های میدانی جریمه راکب و توقیف موتورسیکلت
نیروی انتظامی باید آموزش، تذکر و اطلاع رسانی را در صدر اقدامات سلبی خود قرار دهند. باید پذیرفت در کلان شهرها که تردد وسایل نقلیه موتوری بسیار زیاد است، تسهیلاتی برای مثلا موتورسیکلت سواران پیش بینی شود و مثلا مسیرهای اختصاصی می تواند یکی از این تسهیلات باشد. نباید دائما برای مردم بن بست به وجود آورد و انتظار داشت با برخوردهای خشن و غیرمنعطف مشکل حل شود. همگانی شدن تخلفات رانندگی نشان ...
خاکپور: وقتی دیدم علی پروین در کارم دخالت می کند، استعفا کردم
2004 پسر دومم به دنیا آمد. هنوز هم خانواده ام در آمریکا زندگی می کنند. در مقطعی که گفتم سال 2008 بچه ها را آوردم که با فرهنگ و خانواده ام آشنا شوند. الان هم برگشتند و آنجا زندگی می کنند. پسر بزرگم به دلیل سیستم آموزشی که در آمریکا است تقریبا تمام ورزش ها مثل کشتی، فوتبال آمریکایی و... بازی می کند. پسر کوچکترم بیشتر به فوتبال علاقه دارد. الان هم مشغول تحصیل است. من هم خودم چون مشغول کار تجارت هستم ...
وقتی هیچ تخصصی پشت مدرک های تحصیلی نیست
در یادگیری وآموزش تا مرحله اخذ دیپلم و بعد ازدیپلم هم،آسیب جدی تر است.با متمرکز نمودن هنرستانهای کاردانش یا تلفیق این دو شاخه کاردانش وفنی میتوان به تحقق ارزشها رسید وجوانان موفق تری پرورش داد. در مدت 2 سال خدمت وکسب تجربه بنده دراین نظام تعلیم وتربیت رسمی عمومی؛وقتی میبینم دانش آموز سال سوم کامپیوتر شاخه کاردانش سوالهایی عجیب میپرسد و مثلا میگوید منظور از نرم افزار پاورپوینت چیست؟یا بعضی سوال دیگر ...
پرسیدن این 5 سوال هر مشکلی را حل می کند
مبنا بود که اگر شما بدانید از چه زاویه ای و چگونه به یک مشکل نگاه کنید، هر مشکلی، حتی پیچیده ترین آنها، متوجه می شوید که همه آنها بر اثر علت هایی بسیار ساده به وجود آمده اند. در واقع زاویه ی دید مناسب برای حل مشکل هم با پرسیدن تعداد چرا های مناسب قابل مشاهده خواهد شد. چارلز یکی از مشکلاتی که او و همسرش مدت ها با آن دست و پنجه نرم می کرده اند را مثال می زند: چرا آنها هیچگاه نمی توانند شام ...
مترجم پیشکسوت لنگرودی: اولین چیزی که از نوروز در دوران کودکی ام یادم می آید، نوروزخوانی است
بچه های هم سن و سال خودمان قرار می گذاشتیم در جایی و در این بازی آئینی، هر کدام تخم مرغ هایی که عیدی گرفته بودیم، به همدیگر می زدیم و تخم مرغ هر کسی که می شکست، بازنده بود که گاهی وقت ها می باختیم و گاهی هم می بردیم و طبیعی بود دست آخر دعواهایی هم با همدیگر می کردیم. وی گفت: چیدن سفره هفت سین حداقل در خانواده من که خانواده پرجمعیت و پراولادی بود، در دوران کودکی ام، چندان رسم نبود اما این اواخر و زمانی که کمی سن و سالم بالا رفت، این آئین هم به رسومات نوروز در خانواده ما افزوده شد. اگر هم سفره ای بود، چندان پایبند آن نبودیم که حتماً همه سین هایش کامل باشد و یکی دو سین همیشه از قلم می افتاد. ...
کاسپاروف را هم می توانم شکست دهم!
گرفتم اما کلا خیلی دوست دارم یک صفحه شطرنج چوبی هدیه بگیرم. * بزرگ ترین آرزویت در شطرنج چیست؟ اول می خواهم استادبزرگی ام را بگیرم. بعد از آن آرزو دارم قهرمان جهان شوم. * کمی هم از عید نوروز بگو. نوروز را خیلی دوست دارم چون مردم همه شاد هستند و لحظه سال تحویل را دوست دارم. همه چیز در عید تازه می شود. * توصیه ات به هم سن و سالانت چیست؟ می خواهم به آنها ...
جانبازی که پرستاری همرزمانش را بر عهده دارد
آنها می تپد با چنین نگاهی به صورت گروهی و دسته جمعی و واقعا" درراستای احیای فرهنگ ایثار و شهادت حرکت کند و برنامه های کاربردی بیشتری را مطرح نماید. اینک استدعا می کنم به این مصاحبه توجه کنید و بعد نظرات خود را مطرح نمایید : فاش نیوز: لطفا" شرح مختصری بفرمایید درباره سال تولد و محیط خانوادگی ای که در آن بزرگ شدید؟ - من در 4 بهمن سال 1348 در شهر آبادان در یک خانواده ای بدنیا ...
به کی، چی هدیه بدهیم؟
...> اگر هم هدیه معنوی می خواهید بدهید، چه چیزی بهتر از کتاب، یا حتی نوشت افزار. اگر این کار را می کنید بدانید هدیه ای داده اید که تاریخ مصرف ندارد، از بین نمی رود، سازنده است و تا نسل های بعد هم قابل استفاده است و آثارش را نشان می دهد. فقط در این مورد هم به سن و شخصیت طرف توجه داشته باشید. ضمن این که اگر می خواهید امسال کتاب عیدی بدهید، بد نیست یک اسکناس تا نخورده هم لایش بگذارید تا ...
صندلی داغ طرفداری: آرمان آزاد نیا، از شهر باران تا پسرکی با موهای ماکارونی!
طرفداری- آرمان آزاد نیا چهارمین مهمان از سری دوم صندلی های داغ طرفداری در بهار، در عید و روز چهارم سال 1395 خواهد بود. اهل رشت، شهر باران است و آنطور، مثل همه رشتی هایی که می شناسم، خون گرم است و می شود از این موضوع سو استفاده کرد و برای مثال ساعت سه صبح برایش با تحریف تاریخ توضیح داد که برای مثال در دربی شمال غرب، در دهه شصت چه اتفاقاتی افتاده و بعد اینطور باشد که در جواب به اخیرا اشاره کند و دوره الکس فرگوسن و شاید هت تریک برباتوف و اینگونه باشیم که "لبخند" و چشم هایی که از بدجنسی می خندند. آرمان آزاد نیا، پسر خوب طرفداری این روزها سرگرم درس هایش است اما آرنولد وا ...
اقدامات بنیاد شهید و امورایثارگران در سالی معطوف به سی و ششمین سالگرد تاسیس آن
به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، اجرایی شدن بخش زیادی از قانون جامع خدمات رسانی ایثارگران، تشکیل صندوق اشتغال و دیجیتال سازی پرونده های حقوقی ایثارگران از جمله برنامه های بنیاد شهید و امور ایثارگران در سال 94 بوده است. ** اجرایی شدن 81 درصد از قانون جامع خدمات رسانی برای ایثارگران بنیاد شهید و امور ایثارگران برای ارائه خدمت مطلوب تر به ایثارگران و خانواده های شهدا، قانون جامع ...
محمدجواد ظریف: متاهل و درس خوان بودم؛ جوانی نکردم...
اینجاهستم و چرا به جای بودن در کنار خانواده، در این شرایط گرفتار شدم؟! به هر ترتیب انسان دلتنگ می شود، اما من سی و چهار پنج سال است که شغلم همین است و لذا به دوری از خانواده عادت کرده ام. این خیلی اتفاق مشکلی نیست، اما لحظاتی می شد که به خود می گفتم چرا من این کار را قبول کرده ام، یعنی در برابر تصمیم های بسیار سختی انسان قرار می گیرد که هر طرفش هزینه های قابل توجهی برای مردم دارد. بعضی وقت ...
احیای روابط رسانه ای در شرایط بی اعتمادی
توانید از مصاحبه یا در اختیار قرار دادن خبر برای وی اجتناب کنید. اعتماد به رسانه ها نظرسنجی سالانه گالوپ پیرامون اعتماد به رسانه ها نشان می دهد که فقط 40 درصد آمریکایی ها کاملاً یا تقریباً مطمئنند که رسانه ها اخبار را به صورت کامل، دقیق و بیطرف انتقال می دهند . این آمار به رقم پایینی که پیش از این در گذشته در انتخابات سال های 2012 و 2014 به ثبت رسیده است برابری می کند. در طول سال ...
نگاهی بر مهم ترین رویدادهای قرآنی سال 94 در خراسان جنوبی
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) از خراسان جنوبی، در سال گذشته فعالیت های زیادی در حوزه قرآن در خراسان جنوبی صورت گرفته که از مسابقات قرآنی مختلف تا نمایشگاه های فرهنگی با محوریت قرآن را شامل می شود . در این گزارش تلاش می کنیم به بخشی از این فعالیت ها اشاره کنیم تا انشاءالله چراغ راه آینده فعالان عرصه قرآنی باشد. اختصاص 40درصد از بودجه های قرآنی خراسان جنوبی به ...
نوروز به روایت ادوارد پولاک، طبیب سلطان صاحبقران/ از خلعت های شاه قاجار تا جمعه بازار خانم والده!
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- یاکوب ادوارد پولاک، نویسنده کتاب ایران و ایرانیان در سال 1818 میلادی در یکی از نواحی بوهم متولد و در هشتم اکتبر 1891 در وین از جهان رخت بربست. دکتر پولاک که معلم طب و جراحی بود، میانه سال های 1860 - 1851 پس از کشته شدن میرزا تقی خان امیرکبیر به ایران آمد و در سال 1855 پس از مرگ دکتر کلوکه و پیش از استخدام دکتر طولوزان ، به عنوان طبیب مخصوص ناصرالدین شاه انجام وظیفه ...
من مبتلا به "آسپرگر" هستم
رضا جوانی 23 ساله است که دچار آسپرگر است، برای شناخت کامل این اختلال زبان بیمار بهترین راه ممکن است: من مبتلا به آسپرگر هستم. 23 ساله ام و به تازگی درس های کارشناسی ام را در رشته فلسفه تمام کرده ام. دو سال پیش، دکتر برایم تشخیص آسپرگر داد. من همیشه این احساس را داشتم که تفاوتی با بقیه دارم اما نمی دانستم چرا؟! مدتی در انگلستان ساکن بودم و وقتی در آنجا به مدرسه می رفتم، به خاطر اختلال یادگیری از طرف مدرسه مان مددکار به خانه می آمد و با من کار می کرد و حدس عقب ماندگی ذهنی درباره ام زده ...
معرفی یک فرهنگیار (مرحوم محمدمهدی مظلوم زاده)*
معرفی یک فرهنگیار (مرحوم محمدمهدی مظلوم زاده)* علی آنی زاده** چکیده در فروردین ماه سال 1341 هجری شمسی به همت استاد سیدابوالقاسم انجوی شیرازی، هسته اولیه برنامه رادیویی "فرهنگ مردم" پایه گذاری شد . برنامه ای دو سویه که منابع اصلی آن از سوی شنوندگان و مخاطبان آن تأمین می شد . مخاطبانی از شهرهای بزرگ تا دورترین ده کوره هایی که امواج رادیویی به زحمت به انجام می رسید ...