لاله صبوری: می توانستم در آمریکا بمانم ولی منصرف شدم | نمی توانم آن جا ...
سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات پسری 16 ساله که برای اولین بار اردوی جهادی را تجربه کرد
گفتن بچه ننه. اون روز به روی خودم نیاوردم، اما از درون به هم ریختم. هر چی هم، زبونی به مامان می گفتم بابا من دیگه بزرگ شدم دست از سر من بردار، گوش نمی کرد. آخرش می گفت: مگه من چند تا بچه دارم؟ خلاصه فکر می کرد با این کارا میتونه از من مراقبت کنه و حواسش، شیش دنگ به من باشه که مبادا یکی یکدونه اش آسیب نبینه. من تصمیم گرفته بودم خودم و یه جوری از دستش خلاص کنم. یه روز مهدی رفیقم گفت ...
ماجرای امروز منتشر شد
قرمز بود؛ انگار سال هاست نخوابیده. دلم به درد آمد. با آرامی گفتم: حسین جان، دیرت شده. به سختی پلک زد و سرش را چرخاند سمت ساعت روی دیوار اتاق. گفت: مامان، مهم نیست. فوقش نیم ساعت مرخصی رد می کنم. بطری نوشابۀ خانوادۀ بالای تختش خالی بود. همیشه شربت آب لیمو درست می کردم و می گذاشتم توی یخچال. بطری را که دیدم، متوجه شدم شربت آب لیمو را آورده و در اتاقش خورده است. چند دقیقه که گذشت، بلند شد ...
آرزوی کودکی اش با شهادت تحقق یافت
حدود ساعت 5 صبح بود. مثل همیشه خواستم بیدار شوم و بدرقه اش کنم که اجازه نداد. با دعا های مادرانه و آیت الکرسی راهی اش کردم. هیچ گاه فکر نمی کردم این آخرین وعده دیدار ما باشد. خبر شهادت چند روز بعد از آخرین مأموریت، قرار بود ساعت 8 صبح به خانه بیاید. همیشه در مسیر برگشت نان می خرید، زنگ می زد و می گفت مامان کتری را بگذار جوش بیاید، من دارم می آیم. مثل همیشه منتظر آمدنش بودم ...
سوال زشت مهران مدیری از خانم شرکت کننده | ناراحتی شرکت کننده جوان از حرف مهران مدیری
ژانر کمدی ، خانوادگی تولید شده و دارای آیتم های مختلف مثل اتاق عمل، اخبار ، متهم و بازپرس و غیره میباشد. سیامک انصاری، جواد رضویان، بیژن بنفشه خواه و بهنوش بختیاری از بازیگران این سریال هستند. بازگشت مهران مدیری به تلویزیون مهران مدیری در سال 1392 به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد در سریال های برره و مرد هزار چهره انتخاب شد و به همین خاطر بعد از 6 سال دوری از تلویزیون در برنامه ...
ماجرای امروز منتشر شد
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ماجرای امروز در کتاب اول خودش به روایت هشت شهید مدافع امنیت براساس برنامه ای درباره شهدای امنیت و فتنه؛ شهدایی از سال 1388 تا به امروز. ماجرای اول کتاب به شهید محمدحسین حدادیان می پردازد. محمدحسین را همه می شناسند. پس قرار گذاشتیم حرف های تازه ای بزنیم، از بچگی تا شهادت شهید. حرف هایی بزنیم که قدری متفاوت باشد؛ حرف هایی که ما را به مثلِ محمدحسین شدن، نزدیک ...
خبر دارید مهمان داریم؟ / این روزها بوی کربلا در شهر می آید
عاشق داشتن هم خوبه ها! مامانی که توی هوای نسبتاً گرم فرزندشو بغل بگیره و انتظار اومدن شهدا رو بکشه اول عاشق شهدا شده، بعد هم عاشق فرزندش. بچه ش رو به استقبال گمنام هایی آورده که آینده ش رو تضمین کنه. الحمدلله... # مهمان_داریم روایتی از دلدادگی دهه نودی ها به شهدا دیگری هم از دلدادگی نوجوانان شهر به شهدا نوشت: مهمان شهرمون با دل نوجوان ها ...
سوگواره مادر آسمانی در خانه فرهنگ امام علی(ع)
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، علی اکبر اسماعیلی جوبنی رییس خانه فرهنگ امام علی(ع) گفت: با هدف آشنایی کودکان با سیره حضرت فاطمه (س) سوگواره مادر آسمانی در خانه فرهنگ امام علی (ع) برگزار می شود. وی افزود: ساخت گل لاله و شقایق توسط کودکان به یاد حضرت زهرا(س) در قالب ایستگاه مسابقه نقاشی و دست سازه های کاغذی با عنوان بانوی بی نشان از جمله بخش های این برنامه است. ...
کتاب خواندن در خانواده ما یک ارزش است
به گزارش کودک پرس ، در این شماره از پرونده چطور کتابخوان شدم؟ به سراغ رضوان خرمیان، نویسنده و مترجم کتاب های کودک و نوجوان رفتیم و مطالبی درباره شروع و فضای کتاب خوان شدنش پرسیدیم. خرمیان نویسنده مامان بزرگ شگفت انگیز من است که آن را بر اساس خاطراتی از زندگی خود نوشته و مترجم آثاری همچون چطور شروع می شود؟ ، بهترین دوست من ، افسانه های مردم ایتالیا و من و ماروی ...
سردار رفت پیش پدر...
شهید محمدحسین محمدخانی، مدافع حرم، از فردای روز عقدشان خاطره ای تعریف کرده و گفته است: از قبل می دانستم تولدش روز بعد از عقدمان است. هدیه خریده بودم؛ پیراهن، کمربند و ادکلن. نمی دانم چقدر شد؛ ولی به خاطر دارم، چون می خواستم خیلی مایه بگذارم، همه را مارک دار خریدم و جیبم خالی شد. بعد از ناهار یک دفعه با کیک و چند تا شمع رفتم داخل اتاق. شوکه شد. خندید و گفت: تولد منه؟ تولد توئه؟ اصلاً کی به کیه؟ وقتی ...
نقش فروشی آفت برخی پروژه های سینمایی شده است
انتخاب شدم و پس ازآن پیشنهادهای متفاوت را دریافت کردم و در این فضا کارکردم اما با آغاز کرونا تا امروز دیگر فعالیتی در این عرصه نداشتم و به سراغ خریدوفروش ماشین رفتم، حرفه ای که به تحصیلات من در دانشگاه که کارگردانی است اصلاً مرتبط نیست. وی افزود: درزمانی که از بازیگری کنار گذاشته شدم یا کنار رفتم بارها برای بازی در برخی از فیلم ها به دفاتر تهیه کنندگان و کارگردانان مختلف رفتم و همه با یک ...
گفتگو با 2 سارق موتورسیکلت در مشهد | آزاد شوم، مجبورم دوباره همین کار را ادامه دهم
...، از داداشم 10 میلیون گرفته ام و دیگر جوابم را نمی دهد. تازگی این کار را کرده ام. من پول داشتم، ازم دزدیدند. مجبور شدم. چند وقت است که بیکاری؟ پنج شش ماه است، قبلش هم ماشین خریدوفروش می کردم. پول خریدوفروش ماشین را از کجا آورده بودی؟ خانه داشتم با پدرم شریک بودم، نصف پولش را به من داد، خودش هم مرحوم شده است. با همان کار می کردم. این پول چه شد؟ ...
چرا برنامه ها با مخاطب میلیونی دیگر نیستند؛ این بزرگترین سوال است
اجرا کنم و فقط باید پولی از تلویزیون می گرفتم، پس با خودم فکر کردم چرا باید این کار را بکنم بگذارید پول در تلویزیون باشد شاید بهتر باشد. وی همچنین تصریح می کند: آن زمانی که در تلویزیون مشغول به کار بودم هزاران دختر و پسر و کودک و نوجوان و بزرگسال می ایستادند به عشق اینکه یک فضای متفاوتی را ببینند اما سال هاست این فضاها تعطیل شده است. مسابقه محله جزو مسابقه های تلویزیونی بود که نه زمان داشت ...
(ویدیو) صحبت های بازیگر نقش پسر مالک در زخم کاری درباره اصلیت افغانستانی اش
پول تنها آمدم تهران. مرتضی امینی تبار متولد سال 1378 در قم است. پدر و مادر او از اقوام تاجیک افغانستان هستند که در سال 1375 ساکن ایران شدند. او در مصاحبه ای درباره ی سرزمین مادری اش گفته: از کودکی قصه های تلخی راجع به طالبان شنیده ام اما امیدوارم همه چیز درست شود، مشکل اینجاست که به خبرهای ناگوار عادت کردیم. تا الان سه بار و برای مدت کوتاهی به افغانستان سفر کردم، همه دنیا می ...
توصیه شهید منصور عباسی به دخترش
که در مسیر متوجه شدم که همه اقوام و خیلی از افرادی که چند سال بود خبری از آن ها نداشتم به من زنگ می زدند، به همسرم گفتم من خیلی نگرانم نکند اتفاقی افتاده است، او هم یک دفعه زد زیر گریه و گفت که حاج منصور شهید شد و آنجا بیشترین نگرانی من مادرم، مادربزرگم و عمه ام بود که آن قدر به پدرم وابسته بودند حالا چه می کنند. دیگر نتوانستم فرزند دو ماهه ام را بغل کنم و همسرم او را از من گرفت، حدود ...
استقامت و استمرار در ورزش رمز موفقیت است
بدنی از دانشگاه تهران و اصالتاً نائینی است و در برنامه "اتفاق" درباره ورود خود به این رشته ورزشی در ویژه برنامه " اتفاق" می گوید: برای نخستین بار در سن 25 سالگی برای اسکی وارد رینگ یخی شدم چرا که ما در یزد رینگ یخ نداشتیم. البته من از دوران کودکی به ورزش علاقه مند بودم و رشته های مختلفی همچون بدمینتون، اسکیت و بسکتبال را امتحان کردم و در هر کدام هم موفقیت هایی را کسب کردم. وی ادامه داد: در ...
زندگی عجیب دختر تاریخ ساز دوچرخه سواری
خیلی برای من سخت بود و به نوعی به من برخورد، کرونا گرفته بودم و نتوانستم در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کنم و فدراسیون به من گفت تو دیگر ورزشکار تیم ملی نیستی. من از این جمله خیلی ناراحت شدم چون در طول سال شاهد تلاش های من بودند تا خودم را در سطح بالا نگه دارم. حرف خیلی غیرمعقولی بود که با یک مسابقه کشوری چنین حرفی زدند. به هر حال آسیب دیدگی و بیماری در ورزش اتفاق می افتد. اتفاقا از این لحاظ از آن ...
در اردوی تیم ملی کبدی زنان به بچه ها سوسیس تخم مرغ می دادند/ مدیر تیم ملی از بچه ها پول می گرفت و اجازه ...
وارد تیم شدم فهمیدم این هشت تا اردویی که بازیکنان تیم داشتند این شکلی بوده و واقعاً حق داشتند اعتراض کنند چرا غزال خلج نبوده. من توی آن سختی ها نبودم. من توی سختی ای که تیم ملی غذا ندارد بخورد یا آب معدنی نیست و هیچ نوع امکاناتی نداشتند نبودم. من اگر بودم هم برمی گشتم خانه. چون هیچ نوع امکانات تمرینی ای نداشتند. در اردوی کرمانشاه فهمیدم بچه ها از آن حد بازی که در جاکارتا داشتند 10 پله پایین تر ...
دانشجویان هیات سیدالشهدا دانشگاه فردوسی در مکتب اهل بیت
کارهای هفته آینده ام را آنالیز می کردم چون هم هفته آینده امتحان داشتم و تکلیف و هم مراسم دهه فاطمیه بود و با خودم داشتم برنامه ام را می چیدم تا هم بتوانم امتحانم را خوب بدهم و هم بتوانم مسئولیتی که در هیئت دارم به نحواحسن انجام بدم ، تا به خودم آمدم اتوبوس رسید به ایستگاه و از راننده تشکر کردم و پیاده شدم و به کلاس رفتم هنوز استاد نیامده بود دلیلش هم این بود که من ساعت 7:55 رسیده بودم، زمان برای ...
برادران شهیدی که به دست کومله سوزانده شدند/ رشادت مادر شهید در مواجهه با پیکر فرزندان
داد با 15 تیری که به سینه اش خالی کردند به شهادت رسید. مادرم وقتی پیکر عباس را شست گفت سلام من را به رسول خدا برسان تو هم مثل حضرت عباس برادرت را همراهی کردی و از پیامبر بخواه این هدیه ناقابل را قبول کند. همه تن برادرانم تاول تاول شده بود، چون برادرانم را با آب جوش سوزانده بودند. مادرم می گفت کرم و تاول همه بدنشان را گرفته بود. مادر ابتدا خودش در قبر خوابید و سپس یکی یکی بچه ها را در قبر گذاشت. ...
ساعت به وقت قدس؛ صدای مردم غزه
، مجری و تهیه کننده بودم. آقای شمسی که مدیر شبکه آی فیلم شد از من خواست به آن شبکه بروم اما به خاطر تحصیل قبول نکردم تا این که آقای تاجیک، تهیه کننده برنامه ساعت به وقت قدس با من تماس گرفت. راستش چون او را نمی شناختم ، توجه نکردم. آقای شمسی مرا دعوت کرد و درباره این برنامه صحبت کرد و من قبول کردم. آقای تاجیک مرد جوان و مهربانی است که در این کار خیلی تبحر دارد و از او انرژی مثبت گرفتم. وقتی درباره ...
فصل پنجم آشپزی با مامان با اجرای لاله صبوری روی آنتن می رود
تغییرات محتوایی این فصل از برنامه است که سعی شده به صورت جزیی تر به رموز آشپزی و پخت و پز حرفه ای توجه شود. مسابقه آشپزی با مامان کاریست از گروه اجتماعی شبکه تهران با اجرای لاله صبوری و کارشناسی ملاحت کامیار که از چهارشنبه تا جمعه هر هفته حوالی ساعت 21 روانه آنتن می شود.
زن، عاشقی، آبادی ؛ یک خانم برای تحول شهر کافیست
.... برنامه ای هم اگر بود پایه ثابتش خودم بودم و صفر تا صد کارها را انجام می دادم. برای درسم هم کم نمی گذاشتم و به عنوان نخبه علمی در دانشگاه معرفی شدم. همیشه بنا این بود یک نفر از پایگاه برادران فرمانده بسیج دانشگاه شود و یکی از پایگاه خواهران بشود جانشین اما شرایط جوری شد که من شدم فرمانده بسیج و تا سال 1396 که مشغول تحصیل بودم یک پایگاه بسیج را که نه یک دانشگاه را می چرخاندم و ...
روایتی از یک رقابت خوشمزه در مصلای تهران | از آشپزی با مامان چه خبر؟
تلاش همسر و فرزندش است. در آن سوی دکور مسابقه، محدثه هم همراه مادرش در تکاپوی پخت کباب عربی است. مادر رو به کارشناس می گوید: من این غذا را قبلا بدون بادمجان پخته بودم، ولی ظاهرا امروز قرار است بادمجان هم به ترکیبات اضافه کنیم. او درحالی که آشپزی دخترش را زیرنظر دارد، درباره چگونگی حضورش در مسابقه می گوید: به خاطر علاقه دخترم به آشپزی به شماره ای که در زیرنویس برنامه اعلام کرده بودند، پیامک دادم و در ...
پدر شهید: دلتنگ خنده های حسنم / مادر شهید: بدون حسن خیلی سخت است
مانده بودم چطور به خواهرهای حسن که از او کوچکتر بودند و حسن خیلی به آنان علاقه داشت و با هم مأنوس بودند، این خبر را بدهم. به داخل ماشین رفتم و به آن ها گفتم: بچه ها! می دانید که شما خواهر شهید شدید؟ من پدر شهید شدم؟ مادر شما مادر شهید شد؟ می دانید که وقتی امام زمان(عج) می آیند، شهدا هم می آیند؟ این ها سؤال می کردند یعنی چه؟ گفتم: بله، شهید بالأخره به بهشت می رود و می ...
گفت وگو با نسیم نوروزی که بی وقفه برای کتاب و ادبیات کودک و نوجوان تلاش می کند /من یک فرمانده بی لشکرم
بگیرم و در بعضی از آن ها شرکت کنم و در ادامه راهم به طور اتفاقی با ادبیات کودک آشنا شدم. آشنایی با عبدالحکیم بهار سال 1395 بود که در فضای مجازی عکسی از عبدالحکیم بهار، مروج مطرح در حوزه کتاب خوانی در کنار چند بچه بلوچ را دیدم. آن عکس حس و حال خیلی خوبی داشت و موجب شد کنجکاو شوم و با آقای بهار ارتباط بگیرم. اینکه دیدم ایشان با بچه ها کار می کند برایم جالب بود، چون همان چیزی بود ...
عکس شوکه کننده مادر تتلو با قاب عکس پسر زندانی اش+ تصویر
عکسی بسیار عجیب از فریده واثق مادر امیر تتلو با قاب عکسی که از پسرش بر دیوار زده منتشر شد. حرف های مادر تتلو بعد بازگشت پسرش به ایران چندروی است خبر بازگشت امیر تتلو به ایران پیچیده است. ابتدا خواهر تتلو از عدم موفقیت او برای بازگشت خوشحال شد و حالا مادرش پستی دردناک منتشر کرد. وقت صبح بخشی از متن ایشان را حذف کرده است. فریده واثق نوشت: خدا بود من بودم ...
خودکشی دختر 14 ساله برای فرار از کتک های پدرش
شفا آنلاین اجتماعی صبح که از خواب بلند شدم تمام صورتم درد میکرد وقتی خودم را جلوی آینه دیدم زیر چشمانم کبودشده بود دنیا برایم تاریک وسیاه بود وحس میکردم در قفسی گرفتار شدم که مدام مرا زجر می دهند. به گزارش شفا آنلاین : همه چیز برایم تمام شده بود از قهر مادرم و کتک های پدرم خسته شده بودم هیچ دلخوشی در خانه ای که مرا پدرم مدام کتک میزد نداشتم ، حتی از گریه های برادر کوچکم گوش هایم درد ...
دلیل برکناری رییس ورزش و جوانان کهگیلویه چه بود؟
چند تا زیر ده سال بودند که روسری نداشتند و شماره مربی آنها را به شما می دهم تا با او صحبت کنید. شناسنامه همه بچه ها موجود است. هیچ کس بالاتر از ده سال نبوده حتی دختران 4، 5 سال هم بودند که در فیلم موجود مشخص است که من دستکش هم گذاشتم موقعی که نوازش شان کردم.وظیفه ام بود این کار را انجام دهم اگر بیرون می آمدم عواقبش بدتر بود. حالا من قربانی شدم و نمی دانم چرا . واقعا خودشان بچه های 4 و 5 و 6 ساله ...
جوانی کردم و فریب فضای مجازی را خوردم/ چند شب با دوست دخترم ویلا رفتیم زندگیم نابود شده و...+جزییات
نوجوان 15 ساله ای که با اعلام شکایت پدر و مادر یک دختر 17 ساله به کلانتری احضار شده بود، در میان بهت و ناباوری به تشریح چگونگی آشنایی خیابانی اش با دختر مذکور پرداخت و به مشاور کلانتری طرقبه گفت: هنوز هم باورم نمی شود چه اتفاقی افتاده است من قصد برقراری روابط نامشروع را نداشتم و تنها به خاطر حس کنجکاوی که بر اثر بازی های رایانه ای مستهجن پیدا کرده بودم، با آن دختر دوست شدم. من تنها فرزند خانواده ...
امیر یاری گنجینه ای بی ادعا/بدون کارت مربیگری شاگردش وارد تیم ملی شد!
این طور نبود که فقط کاتا کار کنیم هر دو باهم، من مثل کتابخانه کلاس استادم بودم، کاتاهایی که در سال69 بلد بودیم هنوز خیلی از مربیان بلد نیستند. در کومیته هم مدال های مختلف داخلی بین المللی و جهانی دارم، اسلامشهر قطب کاراته است و ملی پوشان خوبی به تیم ملی تقدیم داشته است. وی گفت: کاتا را انتخاب کردم چون حس می کردم خاص تر و هنری تر هست! ده سال است در خصوص کاراته کتاب می نویسم اما نمی شود در این مجال گفت، توصیه می کنم بچه ها یک بار دیگر از اول آموزش های خودشان را باز نگری کنند این خیلی مهم است نظرات بسته شده است. ...