قبل از عملیات شهدا نمایان می شدند
سایر منابع:
سایر خبرها
برای استقلال مجانی بازی می کنم!
المپیک است. در بخش انفرادی فشاری روی من نیست. تصور نمی کردم چنین اتفاقاتی برایم رخ دهد و واقعا الان سر شدم. در انفرادی چون خودم هستم ریلکس تر هستم ولی در تیمی مسئولیت و فشار روی دوش من است. این حرف های الکی را هم زدند. من برای بچه ها فکت آوردم که اگر می خواستم کم کاری کنم، خب قهرمانی آسیا بود. من و محمد فتوحی بهترین بازیکن شدیم. من قهرمانی جهان جلوی ژاپن 2 بار تیم را عقب تحویل گرفتم، بالا تحویل ...
نقش شهید ناهیدی در پایه گذاری گردان ادوات مریوان/ نظر رهبر معظم انقلاب درباره شهید
120 م. م به غنیمت گرفتند. حاج احمد دنبال کسی می گشت که بتواند خمپاره را راه اندازی کند. ناهیدی و نورانی اعلام آمادگی کردند که خمپاره را راه اندازی کنند و موفق هم شدند. این آغاز و پایه گذاری گردان ادوات منطقه مریوان بود. با شروع حمله عراق و پیشروی آن ها در محور مریوان، علیرضا سازمان گردان ادوات را توسعه داد و خیلی سریع کار با سلاح های پشتیبانی آتش را یاد گرفت. حاج احمد متوسلیان ...
می خواست گمنام بماند
دیدم که به دور از چشم سایر همرزمان در لابه لای نخلستان به نماز شب مشغول می شد. برادرم فردی بسیار مودب بود که در طول 10 ماه حضور در جبهه ریالی از بسیج دریافت نکرد و فقط یک بار به مرخصی آمد. همیشه خود را مدیون شهدا می دانست. در گردان تخریب هم رزمان وی علاقه ی خاصی به او داشتند و موذن گردان بود اما حاج بهزاد پروین قدس نقل می کند هرموقع می خواستم فیلمی از او بگیرم یا صدایش را ...
من کباب بخورم درحالی که بسیجی ها نان خالی هم گیرشان نمی آید
طور شده، او را به دکتر برسانم. صبح وقتی برای نماز بیدار شدم، دیدم همت سر جایش نیست. وقتی رفتم و از نگهبانی سراغش را گرفتم، گفت حدود سه بعد از نیمه شب حرکت کرد به طرف منطقه. سر جایم میخ کوب شدم. باورم نمی شد که با آن حال راه بیفتد و به منطقه برود، ولی او رفته بود. 11- تکیه بر اطلاعات و شناسایی از بارزترین ویژگی های فرماندهی حاج همت، اهمیت دادن به مسئله ی اطلاعات و حفظ اسرار ...
خانواده ای که در یک روز نصف شدند
به گزارش ایسنا، خانواده میراحمد آچک زهی از معدود خانواده های شهدای حادثه تروریستی کرمان است که چهار شهید و دو جانباز تقدیم کرده است. خانواده ای افغانستانی، اهل سنت و اصالتا پشتون که باری دیگر نشان دادند اشتراکات فرهنگی، دینی، انقلابی و اعتقادی بین مردم ایران و افغانستان، محدود به مذهب و قومیت و زبان نیست. جواد شیخ الاسلامی، خبرنگار ایسنا همزمان با ایام چهلمین روز شهادت این زائران، در سومین گزارش اش ...
من هم به دنبال شهادتم!
مادر را هرگز از دست نمی دادم. آن روز قرار بود در خانه خودم مراسمی بگیرم. به منزل مادرم رفتم و او را برای جشن ولادت حضرت زهرا (س) دعوت کردم، او به من گفت: من برای زیارت مزار حاج قاسم ثبت نام کرده ام و قرار است همراه کاروانی به کرمان بروم. من خیلی تشنه زیارت ایشان هستم. اگر کاروان زودتر حرکت کرد، من همراه کاروان می روم و شاید نتوانم شما را ببینم. من هم گفتم: اشکالی ندارد. بعد هم که مادر راهی کرمان ...
ملیکا و مبینا حمایت مادرانه می خواهند+ فیلم
خودش به حمام می برد و از متین نیزمی خواهد دوش بگیرد و موهایش را خشک کند بچه ها می دانند مادر علاقه خاصی به حاج قاسم دارد و هر وقت حال دلش متغیر می شود به مزار شهدا می رود. حالا بعد از گذشت چند روز دوباره مادرش دلش مزار شهدا می خواهد مخصوصا بعد مرگ مادرش که سه ماه قبل اتفاق افتاد و او را دلشکسته کرد. تماس تلفنی با دوستان، پدربزرگ و دایی و دست آخر وقتی راه می افتند 12 نفری می ...
می گفت مسئولیم پس خواب بر ما حرام است
بودیم و همدیگر را می شناختیم. 17 ساله بودم که به نورعلی در سال 1350 بله گفتم. تقریباً 40 سال با ایشان زندگی کردم که ماحصل زندگی مان شش فرزند سه دختر و سه پسر به نام های مهناز، زهرا، فاطمه، فرج الله، روح الله و حسین است. شغل شهید قبل از انقلاب چه بود؟ قبل از انقلاب حاج آقا کار کشاورزی می کرد و هنگامی که خشکسالی شد، سمت اهواز رفت و چند سالی به عنوان پیمانکار در یک پروژه راه سازی ...
گپ وگفت صمیمی با استاد حسینی گرگانی/ اکثر شب ها در خواب مباحثه می کنم
ریال کرایه ی تاکسی می دادم و سوار می شدم و در آنجا پیاده می شدم. آنجا زیرگذری بود که به سمت راه آهن می رفت. از آنجا تا شاهزاده ابراهیم باید بدوم و به موقع به آنجا برسم و بعد درس را تعطیل کنم و خودم را ساعت 8 تا 8:10 به مسجد اعظم برسانم که آقای وحید درس را شروع می کردند. من چند سال این کار را می کردم. آن زمان توان داشتم و برای من مسئله ای نبود. می دویدم و می رفتم، باکی هم نداشتم که تاکسی سوار می شوم ...
برادرم را مقابل چشمان همسر و فرزندش شهید کردند
سپاه رودبار، منطقه را از وجود گروهک های ضد انقلاب و الحادی پاک سازی کرد. همین موضوع باعث شد تا ضد انقلاب او را در سحرگاه 28 بهمن 1361 کنار همسر و فرزند خردسالش به شهادت برساند. همسر و فرزندش نیز در این حادثه مجروح شدند. بعد ها عاملان شهادت برادرم به سزای اعمال شان رسیدند. تأسیس 60 انجمن اسلامی به دست شهید موسوی برادر شهید در مورد سرمنشأ توجه شهدایی، چون سیدمحمدتقی موسوی به ...
ماجرای اولین دیدار امام خمینی(ره) با نیرو های حزب الله لبنان
حضرت امام (ره) بروند. آقای ترک آبادی هم مترجم آنها شد. [بچه های حزب الله] خودشان، عقایدشان و اصول شان را خدمت حضرت امام ارائه کردند. حضرت امام (ره) در اموال بیت المال خیلی حساسیت به خرج می دادند. ما برای برای سیاست خارجه غیر رسمی مان هر چه از ایشان پول درخواست می کردیم، خیلی سخت موافقت می کردند اما برای حزب الله (که البته آن موقع نامش حزب الله نبود) بسیار دست و ...
قیام 29 بهمن تبریز، نقطه عطف پیروزی انقلاب اسلامی
مأمورین مستقر در شهر دستور داده می شد که به کلانتریهای مربوطه مراجعه و به محافظت از کلانتریها بپردازند. در نتیجه تعدادی از مأمورین از جمله مأمورین منطقه بازار صحنه را ترک نموده و عده ای به کلانتریهای مربوطه و معدودی نیز به نقاط نامعلومی می روند. [10] اما واقعیت این است که اکثر نیروهای شهربانی فرار را بر قرار ترجیح دادند، حتی ورود یک دسته از نیروهای ژاندارمری و یک گروهان از مرکز آموزشی پشتیبانی مؤثر ...
سامانه پدافند آرمان کمتر از 3 دقیقه آماده رزم می شود
هی راهبری وزارت دفاع و صنعتگران وزارت دفاع که این هم یک صحنه جهادی است که بعد از دفاع مقدس این جهاد همچنان ادامه دارد و شکل جهاد الان به جهاد علمی و فناوری تغییر پیدا کرده است، با تحقیقات زیادی که شد چندین مورد کار های موفق و ناموفقی شد تا امروزه به این تسلیحات ما دست پیدا کرده ایم که این سامانه پدافندی آذرخش یک سامانه چریکی به صورت غیرفعال است که با بهره گیری از رادار هم شب و هم روز می تواند بر علیه ...
نیروی هوایی چگونه در هشتم مهر خرمشهر را نجات داد
برادران سپاه نتوانستند در این حمله که زمانش شب 13 مهر بود، شرکت کنند. تکاورها از شب قبلِ 12 مهر، در اطراف گمرک خرمشهر با نیروهای دشمن درگیر بودند و بخش زیادی از گمرک به تصرف طرف مقابل درآمده بود. این درگیری ها یک روز و نیم ادامه داشت و صمدی روز دوازدهم مهر، را یکی از خون بارترین روزها برای گردان تکاوران می خوانَد. چون شش تا هفت شهید دادند. با این حال، نیروهای عراقی که تا حوالی بندرگاه خرمشهر پیش آمده ...
بزرگ ترین شب هنریِ سال اصفهان در دومین جشن مهر سینما
مدیران قلمداد کرد. این موضع گیری و یاد کردن شهید خرازی به عنوان افتخار مردم اصفهان، با تشویق ممتد هنرمندان حاضر در سالن همراه شد. از لحظات جالب توجه این مراسم، حضور دو نفر از بازیگران خردسال فیلم کلیشه ماندگار به کارگردانی صفورا لادانی بود که پس از تقدیر این کارگردان از عوامل تهیه اثر سینمایی خود، مجری برنامه رأسا از دو بازیگر خردسال این فیلم دعوت کرد تا روی سن آمده و مورد تشویق قرار ...
اعمال شب و روز هشتم ماه شعبان
، وَلانَعْبُدُ اِلاَّ اِیّاهُ، مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ، وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ. در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است: کسی که چنین کند، در قیامت در حالی از قبرش خارج می شود که چهره اش مثل ماه شب بدر (شب چهاردهم) می درخشد. 7- در هر پنجشنبه ماه شعبان، دو رکعت نماز بگزارد، در هر رکعت بعد از سوره حمد صد مرتبه، سوره توحید را بخواند و پس از سلام، صد بار صلوات بفرستد. در روایتی که امیر مؤمنان ...
شادی بی نظیر یاسر عرفات از پیروزی انقلاب اسلامی
، آرزوی توفیق کرد و با اشاره به این موضوع که: راجع به فلسطین، در نوشته ها و گفته ها راجع به فلسطین و راجع به جنایاتی که اسرائیل در آن حدود کرده است همیشه متذکر می شدم. (صحیفه امام؛ ج 6، ص 179) یادآور شد که: و الآن هم ان شاءاللّه بعد از اینکه ما از این غائله فارغ بشویم، همان طوری که آن وقت در کنار شما بودیم حالا هم در کنار شما هستیم. و امیدواریم که همه با هم مثل برادر با مشکلات مقابله کنیم. (همانجا ...
نایب قهرمان کشتی، قهرمان تمام عشق...
یک چشم و یک گوشش را از دست می دهد و سمت راست صورتش نیز فلج می شود و پانزده بار مورد عمل جرّاحی قرار می گیرد. جنگروی، پس از بهبودی مختصر، سریع خود را به جبهه می رساند و در عملیات والفجر مقدماتی شرکت می کند. او تا سال 1363 با مسئولیت های مختلف در جبهه خدمات ارزنده ای را از خود بر جای می گذارد. در سال 1363 در تشکیل قرارگاه رمضان سهم بسزایی ایفا می کند و در راه اندازی و طرّاحی جنگ های نامنظم ...
این شغل برای دانشجویان معترض ممنوع شد
، ممکن است افراد فراوانی با شرایط مشابه حق رسیدن به شغل رانندگی در تاکسی های آنلاین را از دست دهند که همین موضوع نیازمند توضیح بیشتر است. بیشتر بخوانید: حمایت ویژه وزیر علوم از دانشجویان متاهل مهر 88 و در اوج التهابات دانشجویی پس از انتخابات خبرساز آن سال وارد دانشگاه سیستان و بلوچستان شدم؛ دانشگاهی بزرگ در مرکز این استان که فضای سبز، ساختمان ها و همچنین آن همه مجسمه در میادین ...
محمد را مقابل چشمان همسر و فرزندش شهید کردند
منافقین بودند و با وجود او نمی توانستند عرض اندام کنند. با وجود سیدمحمدتقی فضا برای شان ناامن شده بود و به جنگل و مناطق دور دست متواری شده بودند. آن زمان مسئولان و پاسداران محافظ نداشتند. بعد از این ترور ها بود که به مسئولان ارشد اسلحه و محافظ دادند. دکترابوالحسن مخزن موسوی می گوید: بعد از شهادت سیدمحمدتقی سنگر انقلاب اسلامی را خالی نگذاشتیم. من نماینده دوره دوم مردم رودبار در مجلس شورای ...
محمد را مقابل چشمان همسر و فرزندش شهید کردند
استان گیلان با 8 هزار شهید یکی از چهار استان برتر از لحاظ تعداد شهدا در کشور است که از این میان شهرستان رودبار با 400 شهید، دین خود را به انقلاب اسلامی ادا کرده است. سردار شهید سیدمحمدتقی مخزن موسوی یکی از نام آورترین شهدای رودبار است که اولین فرمانده سپاه این شهر نیز [...]
روایت جدید از شهادت دختر کاپشن صورتی
. چه موقع به هوش آمدی؟ بعد از آن ماجرا، نمی دانم چقدر گذشته بود که صدای پدرم را شنیدم. می گفت: امیرعلی... بابا... چشمم را که باز کردم روی تخت بیمارستان بودم. بیمارستان باهنر کرمان. متوجه شدم که وقتی مرا به بیمارستان آورده اند، بیهوش بوده ام و سرم را عمل جراحی کرده بودند. چشمم را باز کردم و به پدرم گفتم خوبم و دوباره بیهوش شدم. دومین بار که به هوش آمدم، ابتدا نوری دیدم که ...
معلمی که در سنگر شهادت به تدریس مشغول شد
نظر گرفتم. برای اینکه حدسم تبدیل به یقین شود به راه مستقیم ادامه دادم. بین راه یکباره به خیابان فرعی رفتم. حدسم درست بود، ماشین هم پشت سرم پیچید. خونسرد به طرف سبزه میدان و بازار روان شدم. قیصریه طبق معمول شلوغ بود؛ خودم را به جمعیت زده، با شتاب به طرف مغازه ی مان رفتم. بین راه یکی از بچه ها را دیدم. کتاب ها و دفترچه ام را به او تحویل دادم و با چند کلمه حالیش کردم که اگر تا ساعت ده شب ...
از پیاده شدن چتربازهای آمریکا در عسلویه تا نجات فرمانده سپاه خرمشهر از مخفی گاه خلق عرب به روایت ناخدا ...
گوید سرتاسر این ستون نظامی، حتی یک پدافند ضدهوایی نداشت و درصورت حمله هوایی، ستون با مشکل جدی روبرو می شد. ستون تکاوران حدود ساعت 5 و 30 دقیقه صبح اول مهر 1359 به نزدیکی آبادان رسید. ناخداصمدی پس از رسیدن به این موضع، شناسایی های اولیه را انجام داده و ساعت 6 صبح نیروهایش را گروهان به گروهان به منطقه پشت پل خرمشهر فرستاد. هنوز نیم ساعت از ورود نخستین گروه تکاوران به خرمشهر نگذشته بود که ...
تشکیل سپاه های جنوب
می رفتم. عبدالله چون دانشجو بود، در محیط های دانشگاهی تحقیق می کرد و شب ها هم گزارش های هر سه تای مان را دسته بندی و تنظیم می کرد که به چه نتایجی رسیده ایم. شرح وظایف ما این بود که به شیراز برویم و هفت نفر را به عنوان ستاد یا شورای فرماندهی سپاه آن منطقه (یکی برای پشتیبانی، یکی برای عملیات، یکی برای فرماندهی، یکی برای تبلیغات و...) گزینش کنیم. بعد نامه می زدیم به آقای بشارتی و آنها حکم ...
یادکردی از شهید محمد حسین یوسف الهی/13 خاطره ناب حاج قاسم سلیمانی درباره شهید
یوسف اللهی را دیدم و با او از نگرانی خودم صحبت کردم. او راحت و قاطع گفت: ناراحت نباشید! فردا شب ما این قضیه را حل می کنیم . شب بعد بچه های اطلاعات طبق معمول برای شناسایی رفته بودند. آن قدر نگران بودم که نمی توانستم صبر کنم آن ها از منطقه برگردند. تصمیم گرفتم با علیرضا رزم حسینی جلو بروم تا به محض اینکه برگشتند از اوضاع و احوال با خبر شوم. دو تایی به طرف خط رفتیم. وقتی رسیدیم، گفتم من ...
داستان 37 سال زندگی جانباز ملایری و تاوان عاشقی
حدود 2 ماه آنجا بودیم. شهریورماه بود که با بچه های گردان انصارالحسین(ع) همدان با تلفیق بچه های ارتش که از پادگان ابوذر بودند، قرار بود چند تپه را تسخیر کنیم و ساعت 12 شب به تپه هایی که عراقی ها مستقر بودند، رسیدیم و بین راه به ما گفتند وقت نماز است؛ در بین راه که می رفتیم فرمانده ما شهید فتحعلی مؤمنی و مهدی زمانی بودند که پس از اقامه نماز 2 دسته شدیم و در این عملیات تپه را از عراقی ها ...
بینش سیاسی از دل سیاه چادر/دختران عشایرکهگیلویه وبویراحمد برای ایران می آیند
به گزارش ایرنا ، عشایر با وجود کاستی ها و دغدغه های فراوان هنوز با صلابت، مردانگی و غیرت ملی به انقلاب و میهنش وفادار مانده اند و بدون هیچ گلایه ای قدردان و قانع تر از همیشه با همان پشتکار و تعهد دوران اول انقلاب و دفاع مقدس قرار است روز 11 اسنفندماه حماسه آفرینی کنند. غیرت، جوانمردی، وفاداری، عشق به میهن، قدرشناسی و سخت کوشی از واژه هایی است که همواره همزاد عشایر سلحشور کهگیلویه و ...
خلبان ارتشی که توسط ارتش بعث زنده به گور شد +عکس
در رشت چشم به جهان گشود. عبدالحسین فرزند سوم خانواده بود و از کودکی به پرواز علاقه داشت. هر زمان که به هواپیما ها در آسمان نگاه می کرد، به مادرش می گفت من بالاخره سوار یکی از این هواپیما ها می شوم . همیشه هواپیما های پلاستیکی را جمع می کرد. برادر دیگرش به نام رضا هم خلبان هوانیروز بود. او بسیار دست و دلباز و خانواده دوست بود. علاقه عجیبی به مادرم داشت و همیشه به مادرش می گفت هر زمان که 30 ساله شدم ...