سایر منابع:
سایر خبرها
گفتند پول بده تا با تو قرارداد ببندیم!
محسن کریمی بازیکنی بود که در اوایل دهه 90 شمسی به استقلال پیوست و جا برای پیشرفت هم داشت اما مصدومیت های متعدد موجب شد نتواند خودش را آن طور که باید نشان بدهد. کریمی نهم اسفند ماه سال 1395 در گفت وگوی اختصاصی با زیرنویس نکته عجیبی را بازگو کرد و گفت: وقتی 16 ساله بودم پیش [...]
فیلم| اظهارات رحیمی صادق نامزد مجلس خبرگان حوزه انتخابیه کهگیلویه و بویراحمد / ما به شدت نیازمند احیای ...
م از این مجرا به ما طلبه ها می رسد؛ لذا هر تکلیفی بر دوش ما قرار داده شد آن را بپذیریم. اولین سالی که وارد حوزه شدم با جمله ای که امام فرمود جبهه ها نیاز به رزمنده دارد احساس تکلیف کردم. آن وقت 15 سالم بود، مدیر مدرسه علمیه معصومیه کرمان که تحصیل می کردیم به شدت مخالف بودند و گفتند اگر به جبهه جنگ بروید دیگر نباید در این مدرسه درس بخوانید گفتم که فعلا تکلیف مان را امام ره این چنین مشخص کرده ان ...
ماجرای دو قاتل مشهور دهه هفتاد؛ شاهرخ و سمیه-قسمت دوم
پای آینه میز توالت نشسته تا آماده شود برای خرید از خانه بیرون برود دختر پشت سرش ایستاد و پرسید: دیشب به بابا گفتی؟ مادر با تعجب سر برگرداند و پرسید: چی باید می گفتم؟ سمیه گفت: درباره ازدواج من و شاهرخ. مادر گفت: من جرئت نمی کنم به بابات همچین حرفی بزنم شما دو تا هنوز بچه اید سمیه باید چند سالی صبر کنید عزیزم سمیه از کوره در رفت و با خشم فریاد زد: مامان نگذار کاری کنم که پشیمان بشوید. من و شاهرخ ...
رقم باور نکردنی هزینه عروسی امیر کاظمی و همسرش+عکس
. سرانجام رفتم خانه و به مادرم گفتم عاشق شده ام! بیا به خواستگاری برویم. او اصلا از این موضوع استقبال نکرد. اما آخر توانستم پدر و مادرم را برای این کار راضی کنم. آن ها با خودشان گفتند عیبی ندارد ما دیوانه ایم و داریم خواستگاری می رویم آن ها که دیوانه نیستند دخترشان را به تو بدهند! پدر خانمم آن شب پرسید خانه داری؟ گفتم مادر و پدرم مستاجر هستند من چطور خانه داشته باشم؟ گفت:پول چطور؟ گفتم ...
مسئولان از هوای نفس پرهیز کنید
به گزارش صبح قزوین ، شهید محمدهادی بازیار ، یکم اسفند ماه سال 1333، در شهر تاکستان به دنیا آمد، پدرش حسین (فوت1365) و مادرش رقیه نام داشت، تا پایان دوره کاردانی در رشته برق درس خواند، معلم بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، چهارم اسفند ماه سال 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به گردن، سینه و ران شهید شد و مزار مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش ...
درد مشترک
گروه استان های دفاع پرس ابوالقاسم محمدزاده پیشکسوت دفاع مقدس؛ محمدعلی، تنها پسرم بود و بعد از مرگ پدرش کفیل من شد و سربازی نرفت. اما در دلش شوق رفتن بود. به او گفتم: مادر جان! من به جز تو کسی را ندارم. پیشم بمان و جبهه نرو. اما دلش به هوای جبهه رفتن در سینه اش می تپید و بالاخره رضایت من را گرفت و رفت. محمدعلی چندین مرتبه جبهه رفت و آخرین باری که رفت برف می بارید. دردی به ...
فیلم| اظهارات رحیمی صادق نامزد مجلس خبرگان حوزه انتخابیه کهگیلویه و بویراحمد / ما به شدت نیازمند احیای ...
م از این مجرا به ما طلبه ها می رسد؛ لذا هر تکلیفی بر دوش ما قرار داده شد آن را بپذیریم. اولین سالی که وارد حوزه شدم با جمله ای که امام فرمود جبهه ها نیاز به رزمنده دارد احساس تکلیف کردم. آن وقت 15 سالم بود، مدیر مدرسه علمیه معصومیه کرمان که تحصیل می کردیم به شدت مخالف بودند و گفتند اگر به جبهه جنگ بروید دیگر نباید در این مدرسه درس بخوانید گفتم که فعلا تکلیف مان را امام ره این چنین مشخص کرده ان ...
شهادت عبادت خالصانه است
هستی- این بار هم در برابر این آزمایش الهی استوار و از این امتحان خدایی خوشحال باش. مادر عزیزم! اگر من لیاقت شهادت خالصانه را داشتم، هیچ ناراحت و افسرده نشو و مثل یک مؤمن واقعی با این آزمایش الهی برخورد کن و ان شاء الله که در این امتحان الهی سرافراز و موفق باشی. پدر و مادر عزیزم! مرا ببخشید که به شما اشتباه گفتم برای کارهای فنی به جبهه می روم؛ ولی من از آغاز در کارهای رزمی شرکت کردم! به ...
تا وقت شهادت لباسی به قامتش پیدا نشد
...> قد کوتاه و سن کم! رضایت گرفتنش از پدر هم حکایتی دارد. پدرم می گفت مجید پیش من آمد. گوشه ای نشست و انگار بغض کرده بود. پرسیدم چه شده؟ گفت بابا! می خواهم بروم جبهه. گفتم الان تو محصلی، باید فکر درس و مدرسه ات باشی. گفت جنگ است، دشمن به کشورم حمله کرده، شما حرف درس و مدرسه را می زنی؟ آنقدر اصرار کرد تا رضایتنامه را امضا کردم و از طرف جهاد به جبهه ...
این رحم اجاره داده می شود!
: متاسفانه من نمی تونم ادامه بدم برای رحم. بهتون گفتم از روز اول، گفتم من 2ماه پیش سقط داشتم از ازدواج قبلیم. بعد شما گفتی مشکلی نداره هیچ موردی نیست. در صورتی که من فداتشم تحت نظر فلوشیپ هستم، متخصص زنان زایمان. میگه اصلا خطر داره برات، چون رحم تو اونقدر الان آمادگی نداره. بعد من که به شما گفتم، گفتم سقط داشتم، شما گفتی موردی نداره، رو حرف شما گفتم باشه . رابط پاسخ داد: خب اگر نمی تونی ...
مادر بودن و عقاب نبودن! / درباره مهارت هایی که ممکن است نظام آموزشی به ما نیاموزد
می بینم چقدر زشت و کج و کوله نوشته ام... پاک می کنم. دوباره خم می شوم و می نویسم. صفحه دارد پر می شود از جمله ها و کلمه هایی که آخرش م دارد ... م ها درشت و بی قواره اند، با سایه چرک و سیاهی کنارشان که انگار 10 بار پاک شده و دوباره نوشته شده... کسی انگار به من می گوید تو که خوشحال بودی خوش خط ترین مادر می شوی... چه شد پس؟ . دلم می خواهد گریه کنم و دیگر صدای کسی که املا می گوید را نمی شنوم... از خواب ...
درباره سیدمحسن مصطفی زاده، شاعر و هنرمند انقلابی | گمنام خوش تر است حدیث سرودنش
ستودنش او بحق یکی از مصداق های این شعر بود. سید محسن انقلابی بود و هیچ گاه این تفکر از ذهنش پاک نشد. او عاشق امام خمینی (ره) بود و قلبش برای او می تپید. این عشق و علاقه زیاد را می توان در شعری که در وصف این رهبر بزرگ سروده بود دید. او این غزل را در سال 1357 سروده بود. ای از دهان گرمت پیغام حق شنیدن در تو نظاره کردن روح خدای دیدن ای آیت الهی فریاد دادخواهی خود یک تنه سپاهی ...
پیام شهدا| خواهرم، پیامم به تو فقط حفظ کردن حجاب است
به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی بلاغ ،شهید احمد احمدی اطربی دوم اردیبهشت 1346، در شهرستان نکا به دنیا آمد. پدرش حیدر و مادرش مرضیه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم اسفندماه 1362، در دهلران بر اثر اصابت تیر و ترکش، شهید شد، پیکر او مفقودالاثر (لباس شهید) تشییع شد. وصیت خود را شروع می کنم چند نکته است که به عنوان وصیتم برای شما ...
حماسه انتخابات در آیینه حضور ، انتخاب و شهید + فیلم
حیرت زده شود از حماسه سازی یک ملت؛ ملتی که امام او، حماسی ترین پیر دهر، مامش حماسه پرورترین مادر و حماسه هایش، خواندنی ترین حماسه های دنیاست. روایتِ اینبار، حماسه سیاسی آنانی است که رفتند تا امتداد خونشان اثر انگشت من و تو باشد. چراغ هدایتی برای گام نهادن در مسیر شناخت مخاطب کتاب اثر انگشت در ساحت هم نشینی با این اثر تحقیقی که در قامت تدوین جمعی از دل باختگان به ...
خواب ابدی کودک 2 ساله با اشتباه مادر
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی گرو ، 28 آذر امسال گزارش مرگ دختری دو ساله از سوی بیمارستانی در تهران به بازپرس محسن اختیاری اعلام شد. وقتی تیم جنایی راهی محل شد در بررسی های اولیه مادر کودک گفت: برای میهمانی از دماوند به خانه خواهرم در تهران آمدیم. دخترم با پسر 5 ساله خواهرم مشغول بازی بود که دعوایشان شد و پسر خواهرم او را هل داد و دخترم روی زمین افتاد و ضربه ای به سرش وارد شد. بچه ام کمی گریه کرد و ...
حق اندیشه
به هم فشرد و با عصبانیت گفت: می خوام چیکار که رأی بدم؟ امسال دیگه اون یه ذره امیدواری هم ته کشیده. وقتی باید همه جا این روسری و مقنعه سرم باشه، حق انتخاب پوششم با خودم نباشه، رأی بدم که چی بشه؟ دستامو جلوش گرفتم و گفتم: آتیش پاره یه کم آروم تر حرف بزن. کرسی آزاداندیشی دانشکده چندمتر پایین تره. گوشام کر شد. لبخند روی لبانش نشست. گفتم: بحث پوشش رو بذاریم واسه بعد. اما می دونستی تا همین شصت ...
حضور در پرسپولیس؟ از فکر کردن به این تیم هم لذت می برم | من آمارم رویایی بود!
به گزارش همشهری آنلاین علی علیپور مهاجم تیم ژیل ویسنته و مهاجم سابق پرسپولیس از رویارویی اش مقابل پورتو البته بدون حضور مهدی طارمی صحبت می کند، مهاجمی که پنج فصل در پرسپولیس حضور داشت و از آمار استثنایی گلزنی اش در مجموع مدت زمان حضورش در پرسپولیس حرف می زند. به بهانه مسائلی که پیرامون عیلپور وجود دارد با لژیونر کشورمان که مقابل پورتو بازی خوبی را ارائه داد و روی گل تیمش تأثیرگذار بود گفت و گویی ...
اثر انگشت | ماجرای رأی دادن شهید مرتضی کریمی
همراه پدرش رفتم مسجد، مرتضی را دیدم. جلو آمد و سلام کرد. گفتم: مامان مبارک باشه رأی دادی؟ . از ته دل خندید و گفت: آره اولین نفر رأیم رو انداختم تو صندوق . بعد با یک ذوقی ادامه داد: مامان کاش من اولین نفر باشم که تو تهران رأی داده. از حرف مرتضی خندمان گرفت خودش هم خندید. ...
از رنج بیماران همیشگی چه می دانیم؟
و باید با آن بسازی. تو وقتی بیماری دائمی داری مجبوری سبک زندگیت را هم عوض کنی یعنی هر وقت خسته شدی استراحت کنی و هر وقت درد داشتی دارو مصرف کنی. نباید غذاهای خاصی بخوری مثلاً در آرتریت رژیم سالم و گرم خیلی کمک کننده است، خلاصه بگویم بعد از این بیماری من دیگر آن آدم سابق نبودم. با مادر محسن حرف می زنم، بیماراعصاب و روان حاد: از بچگی با همه بچه ها فرق داشت. توی مدرسه نمی ماند و می گفت می ...
رهاورد عشق سمی مادرانه؛ فرزندانی که احساس مدیون بودن، گناهکاری و ناامنی می کنند
فرزندش می گوید: " من تمام زندگیم رو وقف تو کردم؛ من از خودم گذشتم، خودمو فدا کردم تا تو بزرگ بشی" و جمله هایی از این دست که معمولاً وقتی گفته می شوند که فرزند برخلاف خواست مادر کاری را انجام می دهد. یا ابراز نظر و عقیده ای خلاف آنچه مادر انتظار دارد، بیان می کند. این مادران با این حرف ها به فرزندان می قبولانند که به والدین شان مدیونند. و باید سر تسلیم فرود آورند و هیچ مخالفتی نکنند. مادرانی ...
سخنرانی انتخاباتی، در مهمانی خانوادگی
...> پیشنهاد مامان عالی بود. خانه بابابزرگ همه آمده بودند. در اولین فرصت مامان همانجا همان طور که برایم اسپند دود کرده بود و داشت دورسرم می چرخاند، گفت: بزنم به تخته پسر دسته گلم کاندیدای مجلس شده و قراره به کوری چشم هر چی حسوده سال دیگه این وقت تو مجلس باشه. همه با خوشحالی برایم کف زدند. مامان گفت: خوب حالا پسرم خلاصه و مفید بگو برنامه هات چیه؟ گفتم: چیزی که در درجه اول باید ...
یک وجب از خاک ایران را به عالم نمی دهم | عشق عجیبی به فلسفه داشتم
عصار هم رفتیم ولی این دیدارها فقط برای عرض ارادت بود. در همان ایام بچه های دانشکده گفتند دانشجوی دیگر به نام حسین شهابی است که حرف های شبیه حرف تو می زند و ما با همدیگر آشنا شدیم. یادم است آن دوره من با آقای شهابی درباره موضوع جبر و اختیار گفت وگو کردم و یکجایی از بحث ایشان به من گفت من نمی توانم جواب سوال تو را بدهم و باید با استادم کسی که نامش آقا یحیی عبادی طالقانی است در این باره صحبت کنم آقای ...
ماجرای رضایت یک مادر برای مدافع حرم شدن پسرش
. با اینکه دلم آشوب بود ولی گفتم: ان شاء الله خود حضرت زینب(س) ازت محافظت کنه. من که راضی شدم، سراغ پدرش رفت و او را هم راضی کرد. خاطره ای از مرضیه سلیمانی، مادر شهید برگرفته از کتاب اسمی از تبار ابراهیم ؛ روایت هایی از زندگانی شهید مدافع حرم ابراهیم اسمی انتهای پیام
خلاصه داستان قسمت 115 سریال ترکی زغال اخته
خوشحال میشن و آذرخش میگه باید بریم تبریک بگیم بهشون. نیلای به بخش اومده و میگه که خیلی درد داره مصطفی میره به همه میگه که برن خونه هاشون او و مادرش اونجا میمونن. دوعا و فاتح میرن و عبداله خان به امید میگه باهم کمی حرف بزنیم. سپس بهش میگه که یادته قبل از خواستگاری بهت چی گفتم؟ امید یادش میاد که عبداله گفته بود بچه هام جوری بار اومدن که موقع خرید اصلا به اتیکتش نگاه نمیکنن میتونی این رفاه ...
پیام شهدا| همیشه به والدین احترام بگذارید
قرآن دور شدم مرا ببخش، چون آرزوی دیدار ترا دارم، خدایا عاشقم و به دیدار معشوقم می روم خیلی ننگ آور است که عاشق به کوی معشوق بشتابد و جواب رد بشنود. خدایا! بار ال ها دلم ناشاد است آنرا شاد گردان وصال روی تو بی تابم کرده و دیگر از این دنیا فانی سیر شدم بگذار این دنیا برای آنهائی باشد که به آن دل بسته اند خدایا، ترا به مقربان درگاهت قسم می دهم که شهادت را نصیبم گردان، اما ای پدر و مادر عزیزم خودتان ...
یک نمایشنامه شادی آور ایرانی منتشر شد/ نگاهی آزاد به ضربی خوانی
ما هم برزخیم و تو هم این وسط خوب موش بدوئون. حالا من یه چیزی گفتم، ولی شووَرم عامله! تو چرا دَم به دَم حرف میدی مار غاشیه؟ سکته خاتون: عامله؟ باشه حرفی نیست! پس من میرم راپورتشو می دم عامل بودنش رو به شاه نشون بده.
روایت پزشک جراح از لحظات نفس گیر جراحی قطع دست شهید خرازی | اگر قطع نمی کردیم از خونریزی شهید می شد
بیمارستان یزد به دیدارش رفتم؛ گفتم حسین، نکنه من بمیرم و تو را دیگر نبینم؟ و حسین گفت نه مادر انشاءالله عمر طولانی داشته باشی . بعد گفت مامان، طاقت داری دست مرا ببینی ؛ گفتم مگه چی شده ؛ دکمه های پیراهنش را که باز کردم گفتم حسین! پس دستت کجاست؟ و دوباره از هوش رفتم. فکر می کردم حالا که یک دست ندارد، دیگر نمی تواند هچ کاری انجام دهد؛ اما انگار توانش بعد از جانبازی دو برابر شده بود؛ همه کارهایش را ...
درس اخلاق | آفات ریاکاری در شرح دعای بیستم صحیفه سجادیه
نیت اعمالم را نمیدانم و چشم به فضل و بخش تو دارم.اعمال ما اگر برای خدا باشد قبول است. حتی اگر عملِ ترک محرم، برای خدا باشد ارزشمند است. خداوند متعال در قرآن و اهل بیت علیهم السلام در روایات فرموده اند که خدا می بخشد و مایوس نشوید، این حرف ها با یکدیگر تناقض ندارد و یکی است. کاری انجام ندهیم که از قابلیت عفو و بخشش محروم شویم. بخشش خدا اندازه دارد آنطور که در قرآن به صورت طور صریح آمده ...