سایر خبرها
ملتی که شهادت برای او سعادت باشد، پیروز است
عزیز و امام خمینی هستند. خانواده عزیز خیلی دوست دارم بعد از شهادتم خیلی خیلی شاد باشید و لباس مشکی نپوشید. خواهش دارم حدود 70 روزه بدهکارم و حدود چند روزی نماز قضا دارم و از همه برایم بخشش را طلب کنید. تمامی وسایل زندگی ام را خودتان تقسیم کنید میان خودتان. یکی از اعضای خانواده یا فامیل و یا دوستان و یا کسی از این جمله را می خواند هر شب دو رکعت نماز برای طول عمر امام بخواند؛ چون مدتی هست می خوانم انتهای پیام/ ...
حرف صدام پس از خیبر با خبرنگارها: ازکجامعلوم بتوانیم مقاومت کنیم؟
. محسن رضایی هم که به فکر احتراز از عمل در محدوده نقاط قوت دشمن بود، از یک سال پیش از خیبر به عمل در هور می اندیشید. سردار رشید می گوید بعضی از ارتش های دیگر، اگر جای ما بودند، پس از عملیات رمضان، عملیات های خیبر تا بدر را انجام نمی دادند. بلکه می رفتند 2 تا 3 هزار تانک می خریدند و دوباره در همان منطقه رمضان می جنگیدند. اما چنین رویکردی با توجه به تحریم های شدید نظامی و اقتصادی ایران در دوران جنگ ...
همت ؛ مردی که جان جهاد بود....
و حق او ضایع شد. عدم موفقیت در ورود به دانشگاه نتوانست خللی در اراده او به وجود آورد. در همان سال، پس از قبولی در امتحانات ورودی دانش سرای تربیت معلم اصفهان برای تحصیل عازم این شهر شد. سال بعد، با اتمام تحصیل، به خدمت سربازی رفت. محمدابراهیم تلخ ترین دوران زندگی خود را خدمت سربازی می داند؛ ماه مبارک رمضان فرا رسیده بود. از طرف سربازان همفکر خود به دیگر سربازان پیام فرستاد که آنها هم ...
آیین تجلیل از خانواده شهدا و ایثارگران وزارت فرهنگ برگزار شد
. اعظم غفاری افزود: برادرانم خوشروئی و مهربانی داشتند. جعفر بر روی حجاب تاکید داشت. وی در پایان برای پیروزی مردم غزه و از بین رفتن ظلم و ستم و اینکه انقلاب به دست نااهلان نیفتد سخن خود را به پایان رساند. سپس، علی تن مدیرکل گزینش وزارت فرهنگ چند بیت شعر قرائت کرد. در ادامه جواد صادقی برادر شهید محمدرضا صادقی در صحبت های کوتاهی گفت: برادرم تنها 16 سال داشت ...
همسایه همیشگیِ حاج قاسم
می ورزید و مانند یک پدر برای شان دلسوزی می کرد. هر وقت بچه ها برای شناسایی می رفتند آنها را تا ابتدای محور همراهی می کرد و همان جا منتظرشان می نشست تا برگردند. یک شب در منطقه مهران، من، محمد حسین و یکی دیگر از بچه ها به نام سیدمحمود برای شناسایی رفته بودیم، سیدمحمود جلو رفت و من و محمدحسین بالای رودخانه گاوی منتظرش ماندیم. سید حدود دو ساعت دیر کرد. در این فاصله محمدحسین به گوشه ای رفت و سرگرم نماز ...
چشم هایش
این که فشار زیاد می شود و گردان ها یکی یکی به جزیره می آیند، آن قدر پاتک شدید بود، می آمدند و چند ساعت می جنگیدند بعد یک گردان دیگر می آمد. به همین خاطر شمار نیروها ته کشید. حاج همت هم پیش حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر 41 ثارالله کرمان رفت. حاجی به باقر شیبانی که پیک اش بود می گوید تو در سنگر بمان، من پیش حاج قاسم می روم. ممکن است بچه های لشکر امام حسین بیایند. وقتی آمدند توجیه شان کن که کجا ...
روایت بمباران موفق 18 اردیبهشت 61 که به سقوط و اسارت ختم شد
صدام اعدام شان می کرد که این کار را هم کرد برای خود من سوال بود نیروهای ایران چه طور از کارون عبور کرده اند. ما دو یا سه پل را سالم از عراقی ها گرفتیم. همین طور که ایستاده بودم، به نقشه نگاه کردم تا جواب سوال هایم را بگیرم. متوجه نگاهم شدند و نقشه را جمع کردند. بعد از چند دقیقه هم گفتند برویم. سوار شدیم و به کنار دجله رفتیم؛ مرکز فرماندهی سپاه سوم عراق. رفتیم جایی که به قول معروف لانه زنبور ...
نمره 20 دانش آموز در جنگ
، مهمان سالار شهیدان شد و مرا در ماتم خود فرو برد؛ اما خاطرات ریزودرشت او را هیچ گاه فراموش نمی کنم. یادم می آید سال قبل از شهادت علی اکبر که مجروح شده بودم، وقتی آمد بیمارستان عیادتم، دیدم دستش داغان است. پرسیدم: باز دوباره چه دسته گلی به آب داده ای؟! خندید و کلی سربه سر من گذاشت و حواسم را پرت کرد. بعد بچه های هم دوره ای که به ملاقاتم آمدند، تعریف کردند که در جبهه مواد منفجره ...
وقتی مردم همه جوره برای انتخابات فداکاری کردند؛ از بخشیدن مهریه تا رانندگی افتخاری
نیرو های ساده و غیر حرفه ای، مثل جنگ بدر، مثل دوران مبارزه با رژیم پهلوی، مثل 8 سال دفاع مقدس، معجزه کردن و میزان مشارکت رو به 41 درصد افزایش دادن. این ها را سید احمد رضوی ، پژوهشگر و فعال فرهنگی، نوشته و اینطور ادامه داده: ما پیروزیم، چون با دست خالی جلوی ارتش تا بن دندان مسلحِ دشمن ایستادیم و 25 میلیون ایرانی رو پای صندوق های رأی آوردیم... و جان کلام، همین جاست؛ اینکه مردم ...
خداوندا جز این خون ناقابل چیزی ندارم که تقدیم کنم
... .... به مادرم می گویم که بر تو بشارت باد، خداوند این سعادت را نصیب تو کرد که فرزندت شهید شود . البته اگر خدا قبول کند. دعا کنید که خداوند فنا شدن این جسم بی ارزش را مورد قبول قرار دهد؛ مادر مهربانم، پدر بزرگوارم، برادر و خواهرانم، من چند کلامی صحبت دارم و امیدوارم تا آنجا که مقدور است انجام دهید. 1- در مرگ من ماتم نگیرید و در نظر داشته باشید که با صبرتان اجرتان زیاد می شود و این ...
امیر سرتیپ شهید هوشنگ وحید دستجردی
بتدا روحیه ای مذهبی داشت و هر شب به مسجد می رفت، از خواهر ایشان نقل شده است که در آن ایام نماز شب ایشان به هیچ وجه ترک نمی شد. وی مقلد حضرت امام خمینی (ره) بود و پایبندی خویش را به وظایف دینی، بار ها و بار ها به نمایش گذاشته بود. شهید دستجردی از آن دست نمونه ها و الگو هایی است که در حیطه ظلم و فساد رژیم شاهنشاهی، خود را پاک نگاه داشت و به اصلاح جامعه نیز پرداخته است. وی با پیروزی انقلاب ...
آقا مهدی باکری، بسیار دقیق و شجاع بود
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی پایگاه خبری تحلیلی آناج ، سرتیپ پاسدار علی اکبر پورجمشیدیان، معاون هماهنگ کننده نزسا و فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع)، ظهر امروز در مراسم گرامیداشت شهدای عملیات بدر و خیبر و فرمانده لشکر عاشورا، سردار سرلشکر پاسدار شهید آقامهدی باکری، که در مسجد جامع تبریز برگزار شد، اظهارداشت: عملیات خیبر، بدر و بعد از آن والفجر 8، جزو پیچیده ترین و سخت ترین عملیات ها در طول تاریخ ...
روایت چند دانش آموز از همکلاسی شهیدشان
شهید نادر چوپانیان روایت می کند: نادر اصرار می کرد که به جای اسمش بهش بگوییم حسین. اسمش در شناسنامه نادر بود، اما خودش دوست داشت حسین صدایش کنیم. خیلی جبهه می رفت. کار به جایی رسید که دیگر محیط مکتب را طاقت نمی آورد و همه تفکر و ذکرش جبهه بود. آن سال ها مسئولان دبیرستان به راحتی اجازه حضور در جبهه ها را نمی دادند و اکثر بچه ها وقتی می خواستند بروند جبهه، باید کلی مخفی کاری می کردند و از ...
مگه می شه؟! مگه داریم؟!
حال مرا نگرفته؟! چند ماهه نماز شب می خوانم و دعا می کنم که بتوانم تو عملیات شرکت کنم. حالا که موقعش رسیده، حالم را می گیرد و جا می مانم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یک به یک! البته فکر نکنید که همه چی همین قدر گل و بلبل بوده، اگه یه نفر وسط آتیش گلوله و خمپاره ازتون آدرس اتوشویی بپرسه چه فکری می کنید؟ نه، نه اشتباه نکنید، اتوشویی رو برای لباس نمی خواد، یکهو یک بابایی ...
سفارش حاج قاسم به چاپ چهارم رسید
، در مسیر سنگلاخی کوهستانی به زیبایی نماز شبش را خواند. در بهترین لحظات اول ماه رجب بعد از خواندن نماز شب، زمانی که در حال حرکت بودیم مدام تذکر می داد که وقتی به منطقه رسیدیم مراقب باشید مالی از مردم ضایع نشود، خانه ای خراب نشود، عشایری در مسیر هستند، نکند گاو و گوسفندی از آنها تلف شوند، بچه ای نترسد، گفتم چشم حاجی. وارد منطقه شدیم، جایی که می خواستیم پس بگیریم را با شهامت و ...
غرس 15هزار نهال به یمن سی و یک سالگی کانون های مساجد| 30فعال مساجد مازندران معرفی می شوند
با کشور خبر داد و یادآورشد:مطابق سهمیه ابلاغی کشور63کانون تخصصی خواهران در استان راه اندازی شد. وی تصریح کرد: حوزه کاری این کانون های تخصصی کاملا با حوزه کاری کانون های عمومی مساجد متفاوت است و صرفا در حوزه زن و خانواده فعالیت خواهند داشت. حجت الاسلام ترابیان از اجرای طرح باشگاه بچه های مسجد با هدف عضویابی در کانون های فرهنگی هنری خبر داد و افزود: طی یک ماه بیش از 5هزار عضو واقعی به ...
سایه ای مادرانه برای دانشجویان
در رشته های مختلف تحصیل کردند تا جایی که وقتی بانو شهیدی در سال 54 در رشته ای که تازه در دانشگاه فردوسی مشهد راه اندازی شده بود پذیرفته شد، خانواده دست از حمایتش برنداشتند و برای زندگی به مشهد آمدند. ما در شهرستانی کوچک زندگی می کردیم، اما این دلیلی نبود که جلو تحصیلمان گرفته شود. حتی بعد ها که دیرتر از موعد ازدواج دختر های هم سن وسالم به خانه بخت رفتم، پدرم یا دیگران می گفتند که او با دانشگاه و ...
تأکید رهبری بر کلیدواژه های ایمان و امید، مقابل راهبرد دشمن است/ امروز تجلی دفاع مقدس، در غزه دیده می شود
.... دشمن نمی خواهد عظمت و پیروزی انقلاب اسلامی را ببیند. وی بیان کرد: در 250 سال گذشته هر بار که جنگ شده تکه ای ازان جدا شده اما در جنگ عراق و ایران ما در مقابل دشمن تابن دندان مسلح ایستادیم و از تمامیت ارضی دفاع کردیم و ذره ای از خاک کشور جدا نشد. این نتیجه به راحتی به دست نیامد و ما سال های سال باید از تجربیات جنگ بهره ببریم و از ارزش های آن درس بگیریم. ما باید خاطرات جنگ را بنویسیم که ا ...
شرط خائنانه منافقین برای آزادی اسرای ایرانی
...؛ می گفتیم جایی می ایستند. جلوتر از ما و بعد از کَرَند تنگه دیگری بود. آقای سلیم آبادی فرمانده لشکر 19 و بچه های لشکر 9 بدر را هلی برد کردند و آوردند آنجا و در تنگه پیاده کردند. آن ها هم توانستند آن جا کمین بزنند و تلفاتی سنگین تر از ما از آن ها بگیرند. ما هم در کرند از آن ها تلفات گرفتیم. خلاصه همه یگان های سپاه از تیپ قائم، مالک اشتر، لشکر 27 بسیج شدند و به منطقه آمدند. ما از کرند رد شدیم و ...
طلائیه حاج همت را پیر کرده بود!
.... آنجا سمت راست مان آب گرفتگی و سمت چپ هم دیواره دژ بود. فقط یک راه 20 الی 25 سانتی برای عبور باقی می ماند. هر شبی که ما اینجا شهید می دادیم، در شب های بعد بچه ها به ناچار باید پا روی پیکر همرزمان شب گذشته شان می گذاشتند و عبور می کردند. چند شب به همین منوال عمل کردیم تا اینکه قرار شد نیرو های ما از چند محور به خط طلائیه بزنند. یک بخشی از نیرو ها از دژ و یک بخشی هم از دشتی که پشت دژ قرار داشت ...
استاد اخلاق و کادرسازی
ایشان یک شخصیت انقلابی بودند. در مجلس خبرگان و در همین مساله رهبری آقا خیلی جدی بودند که حضرت آقا رهبر شوند. همیشه توصیه شان به ما این بود که من نمی گویم در کدام جناح باشید؛ فقط توجه داشته باشید که آقا را رها نکنید بعد از امام شما با آقا باشید و حرف ایشان را به عنوان ملاک قرار دهید. این را همیشه خیلی جدی توصیه می کردند. تلاش می کردند در خط سیاسی عمل نکنند نه در مدرسه با بچه ها و با اساتید و نه در ...
سرلشکر شهید سید جواد حاجی خداکرم
(ع) و ابوالفضل (ع) در 17 شهریور را تشکیل داد و با شروع توطئه در کردستان از سوی استکبار در سال 57، بفرمان حضرت امام به کردستان رفت و در کنار دکتر چمران و شهید قرنی حماسه ها خلق کردند و با شروع جنگ تحمیلی در حالی که سردار شهید در بیمارستان قلب بستری بود متوجه شد که برادرش از برادران کمیته و محله گردانی را به نام میثم تشکیل داده و می خواهند به جبهه بروند. شبانه از بیمارستان بیرون آمد و ...
محرومیت های نم گرفته
...> روستا، لوله کشی دارد اما بعد از سیل لوله های آب بند آمده و حالا خانوارهایش محتاج جوب های هستند که از باقیمانده باران این چند روز جریان پیدا کرده است. طولی نمی کشد که تعداد زیادی از زنان و بچه های روستا جمع می شوند. هر کدام دعوت می کنند تا از شرایط خانه آنها تصویربرداری شود. یکی می گوید: سیل خانه مان را تا کمر گرفته بود. همین دیروز توانستیم آب را خالی کنیم. آن یکی می گوید: مگر زندگی ما ...