سایر منابع:
سایر خبرها
مصاحبه با پسر 17 ساله زورگیر
شهرستان های غرب کشور به تهران آمده بودم اما ناخواسته وارد بازی شدم. همدستم که تنها چند ساعتی از آشنایی مان می گذشت مرا اغفال کرد که چند گوشی سرقت کنم و بعد به شهرستان برگردم. من هم وسوسه شدم که با او همکاری کنم. چرا او را با چاقو زخمی کردید، فکرش را نکردید که شاید جانش را بگیرید و اتهام قتل گردنتان بیفتد؟ من نمی خواستم بلایی سرکسی بیاورم. همدستم میلاد سرم فریاد کشید که به ...
سیر تا پیاز پرونده حمله به مطهری در شیراز
روی کاپوت خودرو انداخت. راننده به هر زحمتی بود او را رد کرد ولی کمی جلو تر سنگ و آجر و گوجه فرنگی بود که به سمت ما می آمد. شیشه عقب و شیشه های دو طرف خودرو کاملا خرد و پودر شد و ذرات آن به سر و صورت و دست ما پاشید و برخی فرو رفت. گاز فلفل هم سلاح دیگر آن ها بود که از نزدیک استفاده کردند و حدود یک دقیقه نفسم بند آمده بود. اگر یکی از آن ضربات آجر و سنگ به من اصابت کرده بود معلوم نبود که ...
آموزنده:نتوانستیم کارلوس کی روش را به آبادان بیاوریم - آبادان به آینده نیاز دارد
شده است، بدون تردید این ظرفیت برای مجموعه کاری تان یک فرصت محسوب می شود، از این فرصت چطور استفاده کردید؟ - همان ابتدای ورود به آبادان به دنبال برقراری ارتباط با مجموعه های نفتی و منطقه آزاد بودم یک روز به منطقه آزاد اروند فراخوانده شدم و با تیم جدید و بومی این سازمان دیدار کردم پرسیدند که از ما چه می خواهی، گفتم اگر می خواهید اینجا سرمایه گذاری کنید باید به دنبال امنیت باشید و بخشی از تحقق ...
به کار ایرانی اعتماد کنید
خارج از کشور سفارش داده شود که این مسئله برخلاف منافع ملی است. آشوری خاطرنشان کرد: بهترین زمان برای حمایت از صنایع داخلی به خصوص صنعت کشتی سازی فرا رسیده است و با توجه به زیرساخت های کم نظیری که برای ساخت و تعمیر کشتی در ایران فراهم است و تمایل خوبی که کشورهای خارجی برای همکاری علمی، فنی و تکنولوژیکی با این صنعت در کشور دارند، سفارش ساخت کشتی به خارج از کشور ظلم به صنعت داخلی است . وی با ...
برداشت های شخصی در یک "دم"/ تجربه هایی از مرگ و زندگی
مادر و مدت زمان خفه شدن با گاز برابر 9 دقیقه است. این اثر هر 9 دقیقه خاموش می شود. زمانی که ایده مطرح شد؛ دوربینم را برداشتم و به دنبال تجسم خودم از تولد و مرگ، عکسی از خود گرفتم. دوست داشتم عکس پر از نور باشد، پر از فلاش خوردن، اما نوری که خفه شده باشد؛ چون گاز و خفه گی هم گوشه ی ذهنم نشسته بود. به ایده ی استفاده از لایت باکس رسیدم، اما این بار نه با شیشه ای شفاف، که با شیشه ای مات ...
همدستی در سرقت برای 30 هزار تومان
و با او دوست شدم. او به من گفت کسی را می شناسد که می تواند برایم مواد پرویینی و کراتین تهیه کند. فردای آن روز پسر قوی هیکل با یکی از دوستانش به محل قرارمان آمد و از من یک میلیون و 400 هزار تومان که تمام پولم بود را گرفت. بعد هم گفت که کراتین را برایم می آورد اما نه خبری از کراتین شد و نه آنها. همه پولی که با خودم به تهران آورده بودم در مدت چند روز تمام شده بود و حتی پولی برای غذا خوردن هم نداشتم ...
دزدان مسلح: آژیر نزنید، این سرقت مسلحانه است!
بانک نگاه کردم، مصطفی را ندیدم. در سرقت از این بانک ناکام مانده بودم که از محل فرار کردم. مردم به دنبالم می دویدند، جلوی پرایدی را گرفتم و قصد داشتم به زور سوار آن خودرو شوم ولی راننده که به شدت ترسیده بود، پدال گاز را فشرد. در این لحظه چشمم به مصطفی افتاد که جلوتر ایستاده بود، سوار موتورسیکلت شدم و برای آن که مردم را بترسانم، گلوله ای هوایی شلیک کردم.متهم پرونده سرقت مسلحانه همچنین هنگام بازسازی ...
درگیری بر سر یک دختر در پارتی شبانه رنگ خون گرفت
پیش با او دوست بودم هر قدر سعی کرد تا برادرم را از کتک زدن من باز دارد فایده ای نداشت و به یکباره در بین دوستان دانیال و دوستان فرهام بر سرمن، درگیری شدیدی به وقوع پیوست تا این که یکدفعه من که در اثر ضرب و شتم در خون غوطه ور بودم با ناله ناگهانی فرهام، چشمانم به سوی او خیره شد و دیگر ضربات دست او راحس نکرده و از حال رفتم. چند روز بعد پس از این که از بیمارستان ترخیص شده وبا مادرم به ...
شناسایی شهیدحرم از روی انگشترهایش
فکرش را نمی کردم که واقعاً چنین کاری بکند. رفتیم رستوران و سفارش دادیم. بعدازاینکه خوردیم زمان حساب کردن گفت خب نوبت شماست برو حساب کن. بالاخره کاری کرد که مجبور شدم غذا را حساب کنم. (خنده) خیلی آدم بانشاطی بود. آن قدر شوخی می کرد که من خیلی از حرفهای جدی اش را هم شوخی می گرفتم. به عکاسی خیلی علاقه داشت. یک دوربین تقریباً حرفه ای داشت که مدام عکاسی می کرد. بیشتر عکس ها را هم از من می گرفت طوری که ما ...
زری روستای حسن کلنگی برندساز شد/ گزارشی از کارگاه زنی که با عرقیات سنتی از فقر نجات پیدا کرد
گل و گیاه و صحرا بودم. اما باز نمی دانستم با این گیاهان چه می شود کرد. تا اینکه آن ها به من وام دادند؛ در مرحله اول 100 هزار تومان و مرحله دوم 500 هزارتومان. 100 هزار تومان هم از صندوق روستای خودمان وام گرفتم. مرا فرستادند آموزش ببینم. آموزش که دیدم کار را شروع کردم. اوایل خیلی سخت بود. شوهرم تشنجی بود و دو فرزند کوچک داشتم اما بالاخره از پس کار برآمدم. زری می ایستد کنار دستگاه جدید عرق ...
حال مهربانی هایمان خوب است
ماشین زنان در راه مانده یا پیرمردهاست بدون اینکه چشمداشتی داشته باشد. یک روز دیگر در میدان سیدخندان دیدم که پلیس جلوی ماشین های تک سرنشین را گرفت اما به جای جریمه از آنها مسیر و مقصدشان را پرسید. بعد هم رو به جمعیت مسافران در انتظار تاکسی کرد و فریاد زد: میره آرژانتین هرکی مسیرش هست سوار شه. اگرچه با دیدن این تصویر خیلی ذوق کردم و خوشحال شدم اما در عین حال اصلاً برایم جدید یا غیرقابل باور نبود چون ...
آرزوهای هندی پسرک 17 ساله برباد رفت
؟ چند روز قبل داخل میدان آزادی نشسته بودم که پسر جوانی کنار من نشست. او هیکل ورزشکاری داشت و گفت که زیبایی اندام کار می کند. خیلی از هیکلش خوشم آمد و به او گفتم که مرا هم به باشگاهی معرفی کند. او به من گفت که باید ابتدا مدتی پودر و داروهای مکمل غذایی بخورم تا هیکلم روی فرم بیاید. بعد از کمی حرف زدن مرا به یکی از دوستانش که خیلی هیکل درشتی داشت، معرفی کرد و من یک میلیون 400 هزار تومان به ...
دانمارکی ها عروسک کاموایی زنجان می خرند، ما والت دیزنی !
: به تومان است یا ریال؟ بعد از همان چرخ زدن کوتاه دستم می آید از برندی مثل واو یا لگو و پلی گو و سافاری و... با پولی کمتر از 400 هزار تومان نمی شود خرید کرد. آن هم برای یک بچه مثلاً پنج ساله. عجیب نیست که خانواده ها زیر بار خرید اسباب بازی های برند نمی روند. اینکه این اسباب بازی ها استاندارد هستند و به هوش و خلاقیت بچه ها کمک می کنند درست اما روانشناسان می گویند حتی با نمایش و حرکات دست هم می شود به ...
پنج ساعت گفتگو با اصغر بیچاره
، سرگیجه گرفته بودم که من فیلم سپنتا را دیدم. رل اول دختر لر. کارگردان دختر لر حالا آمده کارگاه عکاسی من. -هزینه این عکاسخانه را از کجا آوردید؟ خودم دادم. آن موقع مثل حالا سرقفلی و این حرف ها نداشت. آنجا را که حدود 15 متر بود 45 تومان در ماه اجاره کردم و شروع کردم کپی کردن فیلم های فرنگی با شیشه که الان هم همان شیشه ها را دارم، ضمن اینکه در آنجا بود که با کار تئاتر آشنا شدم. خیلی ...
500 تومانی که مرا به جبهه رساند!
دامنش کوتاه شده بود. من مانده بودم با پانصد تومان پول و دو پسر عمویم که آنها نیز قصد رفتن داشتند. من یک نگاه به آنها می کردم و یک نگاه به پول و به این نتیجه رسیدم که الان وقتش است و بنابراین ، بدون فوت وقت ، ساکم را برداشتم و با اولین اعزام ، همراه راهیان جبهه شدم . از آمل تا هفته تپه و بعد خرمشهر و شلچمه ، خیلی زود گذشت . حدود سیزده روز در شلمچه بودیم که ناگهان حمله تیپ ها و ...
آزادی یک زندانی از زندان توسط یک خیر / اشتغال زایی برای 70 نفر به صورت مستقیم در استان خراسان شمالی/ ...
بودم و به صورت اتفاقی برای خرید به فروشگاه رفاه رفته بودم در افتتاحیه شرکت کردم. وی عنوان کرد: تصمیم گرفتم نامه ای بنویسم و مشکلم را با آقای گل زاده در میان بگذارم بنده در حدود 3 سال بود که به علت بدهی در زندانی بودم و با کمک این فروشگاه اکنون آزاد شدم. بنده متاهل هستم و چون زندانی بودم نمی توانستم سرکار بروم و تامین هزینه زندگی برای من و همسرم بسیار سخت بود اگر بتوانم کار ...
بسته خبری سفیر یکشنبه 23 خرداد ماه 1395
از هتلی در نجف برداشتند و 6 روز بعد در حالی که اطلاعات لپ تاپم خالی شده بود تحویلم دادند، از همان روز به بعد سرفه های خونی ام آغاز شد. یک متخصص بیوتروریسم، این قضیه را تایید و به من در این خصوص هشدار داد. یکی از انکار کنندگان آمریکایی هولوکاست هم پس از سفر به ایران مورد بیوتروریسم قرار گرفت و ظرف دو سال جانش را از دست داد ________ @safir_hamandishi شبکه خبری سفیر ...
مرثیه ای برای فولاد و چدن دورود/ کارخانه ای در آستانه تعطیلی
سرمایه در گردش است، دانست و گفت: در هیئت مدیره مطرح کرده ایم که هلدینگ سیمان فارس خوزستان دو میلیارد تومان را به عنوان سرمایه در گردش به شرکت فولاد و چدن دورود اختصاص دهد اما متأسفانه این پیشنهاد عملی نشد والان دست ما بسته شده است و کاری هم نمی توانیم انجام دهیم. مدیرعامل شرکت فولاد و چدن و فارسیت دورود بابیان اینکه عمده ترین مشکل این کارخانه نبود سفارش تولید و سرمایه در گردش است، عنوان ...
پشت درب خانه منتظرم می نشست
سرما نبود. به سختی خودم را به ترمینال رساندم. بلیت تبریز را تهیه کردم و بعد از نماز مغرب و عشا سوار اتوبوس شدم. به کسی هم نگفتم که زخمی ام اما بشدت نگران وضع جسمی ام بودم. نه میتوانستم روی صندلی بنشینم و نه امکان دراز کشیدن بود. این امر باعث شد که آرام آرام خون از روی زخم ها جاری شود. اتوبوس هم بخاری مناسبی نداشت. تا اتوبوس به شهر تبریز برسد فکر می کنم شبی مثل شب عملیات کربلای 5 را گذراندم. ...
شهد شیرین توکل به خدا با پرورش زنبور عسل/خوشحالم که برای تحقق اقتصاد مقاومتی قدمی برداشته ام
یکی از اهداف من، ترویج استفاده از عسل است. این معلم خوش ذوق و تولید کننده عسل ادامه داد: نزدیک به ده سال است که در زمینه پرورش زنبور عسل فعالیت می کنم، و حتی علاقه ای برای آموزش عملی این حرفه در من ایجاد شده است. وی درباره ی شروع کار خود گفت: برای آغاز کار فقط یک کندوی رنبور عسل خریدم و در گوشه ای از حیاط مشغول شدم، به جرات می توانم بگویم که ده سال پیش کسی در شهرستان کمیجان ...
استارت آپ بدون ریسک ممکن نیست
آمد مناسب نیاز ما نبود و این تاخیر چند ماهه باعث شد که ما به نوعی نسبت به ایده اولیه مان بی انگیزه شویم. با توجه به این بی انگیزگی چقدر طول کشید که پس شکست اول سراغ تجربه دوم، یعنی استاد بانک، بروید. شکست اولمان تقریبا مربوط به سال 91 بود و تجربه دوممان در فضای استارت آپ چیزی حدود یک سال بعد شکل گرفت. این مساله را هم بگویم که ما در آن زمان واقعا به صورت تمام وقت پیگیر قضیه ...
گفت و گو با دزدان مسلح پشت میله های بازداشتگاه
برای اولین بار به موسسه فرشتگان دستبرد زدیم اما تنها 500 هزار تومان گیرمان آمد چون رئیس بانک (موسسه) گفت: این بانک نیست شما اشتباه آمده اید؟ ما پولی نداریم! من هم که ترسیده بودم همان 500 هزار تومان را گرفتم و از بانک بیرون آمدم. آن روز مصطفی خیلی مرا تشویق کرد که کارت عالی بود اما من همچنان مات و مبهوت بودم. کمی از پول ها را برداشتم و به خانه رفتم. چرا باز هم به سرقت های مسلحانه ادامه ...
گاوزن: طراحی در متن حرکت می کند و گاهی درحاشیه
...، طراحی است. امروز نقدهای زیادی نوشته شده است و باور قاطعی وجود دارد که طراحی همان نقاشی معاصر است. ما آن زمان که روی این مسأله کار می کردیم تفکیکش واقعا سخت بود. برای همین گام به گام پیشرفتیم. سال 84 سمیناری برگزار کردیم با عنوان طراحی به مثابه اندیشیدن ده شب در گالری آریا که شبیه شب های شعرخوشه بود چون من درگیری ادبیاتی هم دارم، در این ده شب نزدیک به چهار هزار نفر حضور پیدا کردند . آرتیست ...
صحنه سازی برای یک جنایت
...: مدتی است که اعتیاد شدیدی به شیشه و کراک دارم، روز حادثه بشدت به مواد نیاز داشتم اما پولی برای خرید نداشتم، به همین دلیل به خانه مادربزرگم رفتم و به او گفتم پول نیاز دارم. اما او گفت که پول ندارد و اگر هم داشت به من نمی داد. من نیاز به پول داشتم و او متوجه نبود، حرف هایش بیشتر اذیتم می کرد، عصبانی شده بودم. ناخواسته به طرفش حمله کردم و گلویش را فشار دادم. به خودم که آمدم متوجه شدم که او مرده است ...
مجلس امام حسین(ع)جای تسویه حساب نیست/اخلاص در مداحی کمرنگ شده است
رفتیم تا از حال و هوای این روزهای او با خبر شویم. مداحی را از چه سالی شروع کردید؟ من از بچگی بچه های محله را جمع می کردم و پارچه ای پشتم می کشیدم و روضه خوان می شدم و بعد از اینکه دور هم جمع می شدیم، این شعر را می خواندم و آنها سینه می زدند: سقای ما لب تشنگان ابوالفضل / آبی رسان بر کودکان ابوالفضل، اما اینکه در صحنه حضور پیدا کنم به قبل از سال 42 در یزد برمی گردد. بعد از آن برای ...
در هفتمین روز از ماه عسل چه گذشت؟
نام داشت رفتم، عده بسیاری به من می گفتند که "تو با پول پدر و پدربزرگت درس می خوانی"، تصمیم گرفتم که در کنکور دانشگاه دولتی شرکت کنم، در آن زمان کلاس کنکور وجود نداشت. بسیار درس خواندم که در نهایت در دانشگاه تهران قبول شدم. دکتر داستان ادامه می دهد: مدرک پزشکی عمومی خود را که دریافت کردم در بیمارستان شیر و خورشید قدیم و هلال احمر فعلی یک سال کار کردم، 9 هزار تومان برایم حقوق تعیین کرده ...
ایوب آقاخانی:تغییر دم به دم ممیزی ها نفس نمایش ها را می گیرد/ نمایشم ادای دین به دختربچه افغانستانی بود
ایده که به نوعی سفارش کار محسوب می شد، من را در فضای تحقیق در حوزه وضعیت افاغنه، زبانشان، ساخت موقعیت، شیوه روایت و غیره قرار داد. بعد از یک پروسه چند ماهه نمایش با نام منطقه صفر متولد شد. بعد از اینکه به دلایل مختلف آقای حاتمی این نمایش را به صحنه نبردند، سال 89 خودم این کار را با همین ترکیب بازیگران که می بینید شروع کردم. در حین تمرینات دستکاری هایی در متن انجام دادم که متناسب با آن، تصمیم گرفتم ...
مهم ترین نگرانی دولت/ روحانی چقدر در تحقق شعارهایش موفق بود؟
کردن جبهه اقتصاد، موجب بروز آشفتگی های اقتصادی شد. این وضعیت محملی برای روی کارآمدن دولت یازدهم بود. 5- داستان را از وسط ماجرا تعریف می کنند آنها که در هفته های اخیر با مشاهده بی دستاوردی برجام و اعتراض مردم، به توجیه می گویند وضعیت فعلی را با 3 سال پیش مقایسه کنید که فروش نفت ما کاهش پیدا کرده بودو تورم 40 درصد بود و اگر آن شرایط ادامه پیدا می کرد دلار اکنون 7 هزار تومان بود . شروع ...
دیگر نمی توانم در استقلال بمانم
شایعه تغییر هیات مدیره تصریح کرد: مشخص نیست که این اسامی درست است یا خیر. من از شب گذشته پیگیر این مساله بودم و فکر میکنم وزیر می خواهد هیات مدیره را تغییر دهد. بعضی ها با سفارش به هیات مدیره می آیند. اعتقاد دارم با پچ پچ کردن در راهرو های وزارتخانه راه استقلال را بسته اند و من صلاح نمی دانم این گونه بخواهم در استقلال حضور داشته باشم. فکر می کنم هواداران انتظار دارند تا زمانی که در هیات مدیره ...
سارقان مسلح 5 بانک در مشهد آماتور بودند
از بررسی بانک به پشت ساختمان می رفتیم و لباس های تازه به تن می کردیم و برای سرقت وارد می شدیم. او درباره تهیه اسلحه گفت: اسلحه را 6 میلیون تومان از میدان فردوسی مشهد خریدم و در طول سرقت هم از آن استفاده نکردم. البته یک بار که مردم جمع شده بودند برای ترساندن مردم چندتیر هوایی شلیک کردم. متهم گفت: بعد از آخرین سرقت، تصمیم گرفتم دیگر دنبال سرقت نروم که دستگیر شدم. تحقیقات بیشتر از متهمان در جریان است. ...