سایر منابع:
سایر خبرها
تبیین حق ولایت و فلسفۀ امامت؛ بنمایه های اصلی اندیشۀ سیاسی شیعه
خود از غصب حکومت اعتراف می کند؛ابوبکر می گوید: آن سه کار که دوست دارم نکرده بودم: ای کاش خانه فاطمه را اگر هم به قصد جنگ بسته بودند نگشوده بودم. ای کاش فجاه سلمی را زنده در آتش نسوزانیده بودم، یا کشته بودم یا آزاد کرده بودم. ای کاش به روز سقیفه بنی ساعده کار خلافت را به گردن یکی از دو مرد، یعنی عمر و ابو عبیده انداخته بودم که یکی شان امیر شده بود و من وزیر شده بودم . ولی ابوبکرِ پشیمان ...
خواب یک دختر شهید در روزهای بدون بابا/ سهمیه ای که به دختر شهید رسید
سپاری به روستای پدری ایشان ، نوخاله جعفری منتقل می گردد. (( مادرنرجس با چشمانی غرق در اشک ، اضافه می کند )) : حالم به شدت بدبود ، در آن روز گرم اردیبهشت ماه سال 65 ، در حالی که نوزاد 16 روزه ام را در آغوش داشتم ، پیکر شوهرم را تشییع کردم. حضور نرجس به من آرامش می داد. حاضر نبودم در طی مسیر حتی لحظه ای او را به دست کسی بدهم. سال های بعد از شهادت بابا سال های ...
دوست مجرد همسرم هر شب به خانه ما می آمد - پرهام زندگیم را جهنم کرد
. برای قاضی فیلم دو سال زندگی مشترکش را به تصویر می کشد و در انتها به نتیجه می رسد که چاره ای جز جدایی نیست. او درباره ماجرای زندگی اش به قاضی می گوید: درست 28 ماه از شبی که به آن مهمانی رفتم و پرهام را برای اولین بار دیدم می گذرد. آن شب اصلا حال و روز خوشی نداشتم. تازه چند روز بود که با نامزدم دعوا کرده و نامزدی را به طور کل به هم زده بودیم. خیلی به هم ریخته و افسرده بودم. برای همین ستاره، دوست صمیمی ...
123 را برای نجات به خاطر بسپار
...: - الو، الو، به دادم برسید خانوم، آقامون خیلی اذیتم می کنه، تو رو خدا بیایید اینو ببرید، دندونمو شکونده از خونه اومدم بیرون، فرار کردم الان تو سوپری هستم می ترسم برم خونه. الو، الو، چیکار کنم؟ خونسرد باش مادر، مگه شوهرت چند سالشه؟ 70 سال خودت چند سالته؟ 60 سال به کلانتری اعلام کردید؟ نه برو کلانتری خبر بده ...
تصمیم خوفناک مردی که از ارتباط پنهانی پزشک زیبایی با همسرش آگاه شد
نیمه های شب در خانه ویلایی خانواده ای ثروتمند، مردی که به رابطه پنهانی همسر جوانش با یک پزشک زیبایی ظنین شده بود بر بالین همسر خفته اش رفت تا او را به قتل برساند. این مرد که از مدت ها قبل توطئه کشتن زنش را طراحی کرده بود، برای گمراه کردن پلیس ابتدا دست هایش را با دستکش پلاستیکی پوشاند تا اثر انگشتی از خود باقی نگذارد. بعد هم کاردی از آشپزخانه برداشت و بر بالین همسرش که رسید، با ضرباتی ...
نگاهی به ازدواج های زودهنگام در کشورهای مختلف/احساس خوبی ندارم که مجبور شدم مدرسه را ترک کنم
...، کشیش است و باید با یک دختر باکره ازدواج کند، به همین دلیل دختری کم سن و سال را انتخاب کرده است. او بعد از ازدواج هم مدرسه رفت: بعد از ازدواج، مردم به من می خندیدند که مدرسه می روم اما من فایده درس خواندن را می دانستم و هرچند تحمل خنده های آنها سخت بود، باز هم به تحصیل ادامه می دادم. اما حالا دستای بچه دار شده و درس خواندن را کنار گذاشته است؛ احساس خوبی ندارم که مجبور شدم مدرسه را ...
برای یک رابطه جنسی لذت بخش با این حرفها همسرتان را تحریک کنید
" جملاتی همانند ! دوست دارم عاشقت هستم خیلی خوش شانسم که تو رو پیدا کردم توبهترین دوست من هستی تو تنها زن،مرد این دنیا هستی که میخوام با او باشم هیچ زن،مرد دیگه ای مثل تو نیست نمیدونم بدون تو چه کار کنم نمیتونم زندگی ام رو بدون تو تصور کنم تو تحقق رویاها و اجابت دعاهای من هستی تو واقعا برام جذاب هستی تورو میخوام هیکل و اندامت ...
ارتباط کثیف مرد جوان با زن شوهردار/همسرم را دوست نداشتم
به گزارش سفیر افلاک زن جوان حلقه دستبندهای فولادین قانون را بر دستانش جابه جا کرد و به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: کلاس دوم دبیرستان بودم که سروش مرا از خانواده ام خواستگاری کرد اما من هیچ علاقه ای به او نداشتم در واقع موضوع ازدواج را جدی نگرفته بودم. با خودم فکر می کردم اگر با سروش ازدواج کردم مدتی بعد وقتی خودم مستقل شدم از او جدا می شوم و با همسر دلخواهم ازدواج می کنم. ...
980هزار دختر در آستانه تجرد قطعی/ تشویق به ازدواج باموعظه نمی شود
زنان 15 تا 29 سال است. با این حساب در حال حاضر 152 هزار نفر مجرد قطعی بالای 50 سال سن در کشور زندگی می کنند که از این تعداد 62 هزار نفر مرد و 90 هزار نفر زن هستند که هرگز ازدواج نکرده اند. نگاه جامعه به دختران مجرد باید تغییر کند برخی کارشناسان با اذعان به اهمیت ترویج فرهنگ ازدواج معتقدند تغییر نگاه جامعه به تجرد دختران در شرایط فعلی که آمار ازدواج رو به کاهش و تعداد دختران ...
در خیابان عاشقش شدم - پروین زن بی بندو باری بود
چرا که هر اشتباهی در این رابطه نه تنها زندگی تو را به نابودی می کشاند بلکه آینده چند نفر دیگر را نیز تباه می کند اما من که در خیابان عاشق شده بودم توجهی به نصیحت های پدرم نداشتم تا این که ... مرد جوان درحالی که دختر 4 ساله اش را در آغوش گرفته بود به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت:19ساله بودم که روزی در خیابان دلم لرزید و عاشق دختری شدم که ...
زن مظهر خلاقیت الله/ انسانیت زن و مرد ندارد
این که خدای تعالی در قرآن کریم فرموده: ... وَ قُولوا لِلنّاسِ حُسناً... [59] ؛ برای مردم جز خوبی نگویید . فراموش نمی کنم در زمان کشف حجاب رضا خان لعنتی، یک مرد چکمه پوش به نام آجان به زن ها حمله می نمود و چادر و پوشش آن ها را پاره می کرد به طوری که بعضی از زن ها بلافاصله جان به جان آفرین تسلیم می نمودند و بعضی بچه سقط می نمودند و بعضی از خود بی خود شده، غش می نمودند و عابرینی ...
از خانه قهر کردم / مرد میان سال بعد از آشنایی مرا به خانه اش برد
جروبحث برای پیدا کردن پول هایم بودم که پلیس سر رسید. از این خانه مقداری موادمخدر و وسایل سرقتی کشف شد. مرد جوان درحالی که چندمرتبه گفت اشتباه کردم، بیان کرد: من چوب زودباوری و اعتماد به حرف های برادرم را خوردم؛ اما می خواهم زندگی ام را بسازم تا اشتباهات گذشته ام را جبران کنم. شهر آرا 110 این اخبار را از دست ندهید: دوست مجرد همسرم هر شب به خانه ...
رمز رهایی از روزمرگی
مجله موفقیت - زهرا خراسانی: چقدر این زندگی یکنواخت من رو کسل کرده. صبح ساعت 7 بیدار می شم، دوش می گیرم. ساعت 7:30 از خونه بیرون می رم، 8 می رسم شرکت. تا ساعت 5 شرکت هستم، بعد میام خونه، تندتند کارهای خونه رو انجام می دم و ساعت 9 شام می خورم و 11 می خوابم. چقدر یکنواخت، حس می کنم زندگیم دچار روزمرگی شده. دلم می خواد زندگیم رو تغییر بدم. تاحالا چندین بار این جملات و جملاتی مشابه را با ...
خواننده های ایرانی و دنیای بچه داری!
به موسیقی دارد و متاثر از نام کارن همایونفر موسیقدان و آهنگساز معروف ایرانی باشد. عسکری با انتشار عکسی از پسرش که در آغوشش بوده این متن را در صفحه اینستاگرامش زیر عکس منتشر کرد که سلام. امروز بهترین روز زندگیمه. عضو جدید خانواده رو بهتون معرفی می کنم. کارن عسکری کوچیکه همه شما . او قبلا هم در مصاحبه ای گفته بود: من هیچ وقت نخواسته ام از سلبریتی هایی باشم که ازدواج کردن و بچه دار شدن شان ...
دیالوگ: بلوچ
بلوچ(بهروز وثوقی): من تا حالا نوکری نکرده بودم که. من دلم برای تو سوخت که دیدم یه مرد تو را می زنه که زدمش. مال دیشبو می گم. من می رم عقب اون یکی می گردم. دل تو کوچیکه اما من یه مَردم. دلم گنده است. حالا چیزی ندارم. منم زمین داشتم. یه خانه گلی داشتم که دو تا در داشت. خنک بود. قوم داشتم،تفنگ داشتم، زن داشتم، تنور داشتم. هیچ کسم کارم نبود. بلوچ نه آب داره، نه درخت. اما زمین خوب برای زراعت داره. نویسنده و کارگردان:مسعود کیمیایی محصول: ...
می خواست نام فرزندش را امام (ره) انتخاب کند/ لباس شهادتش را انتخاب کرده بود
... *** من شغلم آرایشگری بود. از قشر مرفه جامعه نبودیم. اعتقاداتی که از طریق پدر و مادرم به دست آورده بودم سعی کردم در زندگی اجرا کنم. نیازمند بودم ولی جرات خطا کردن نداشتم. دوست داشتم اگر مالی دارم پاک و زلال باشد. از 17 سالگی که کار را شروع کردم پای بند اصول مذهبی بودم. ازدواج را یک وظیفه شرعی می دانستم به همین جهت در سن 22 سالگی ازدواج کردم. بعد از دو سال اولین فرزندمان ...
شناخت تفاوت های زندگی
...> خداوند در خلقت زن و مرد چه از لحاظ جسمی و چه روحی و روانی، تفاوتهایی قائل شده است. فلسفه ی این تفاوتها در این است که پیوند میان زن و مرد را محکم میکند. و حقوق و وظایف را در زندگی خانوادگی تقسیم میگرداند. واقعیت این است که بین مرد و زن و نر و ماده حتّی در حیوانات و گیاهان تفاوتهای اساسی وجود دارد. پس بهتر است قبل از ازدواج بیشتر در مورد این تفاوت ها بدانیم. روش های خانگی برای کراتینه مو ...
دهقانان ایرانی ؛ انقلابی یا ضد انقلاب؟
این قشر تحمیل می شده است:" [در] قریه کوچکی منزل کردیم. انسان اگر دهات ایرانی را گردش کند می فهمد که ظلم یعنی چه؟ بیچارگان سوخته و برشته در یک خانه، تمام لباسشان به قیمت جل یک اسب نیست. یک ظرف مسی برای طبخ ندارند. ظرف هایی از گل ساخته، خودشان با این که شب و روز در گرما و سرما در زحمت و عذاب کارند، نانِ جو به اندازه سیر خوردن ندارند. سال به سال، شش ماه به شش ماه گوشت به دهانشان نمی رسد... هرقبیل نعمت ...
ابغض الحلال، زندگی خیلی ها را حرام کرده است!
می پردازیم. عدم توازن رشد طلاق و ازدواج بررسی روند اجتماعی ایران به طور مشخص در حوزه ازدواج و طلاق نشان می دهد ما در این رابطه با مسائل متعددی روبه رو هستیم. تغییرات طلاق در طول سال های گذشته همیشه مثبت بوده است یعنی وقتی میزان طلاق های سال های اخیر را نسبت به سال های قبل بررسی می کنیم می بینیم درصد تغییرات رو به رشد است. در نقطه مقابل اکثر این سال ها رشد ازدواج منفی بوده ...
500 ضربه کابل خوردم
آن ها را شکنجه کند تا درس عبرتی برای دیگر اسیران شود . وی می گوید : من مترجم بودنم را در بغداد مخفی کرده بودم و وقتی از او مترجم خواستم، معروف گفت: خودت خوب عربی می دانی و نیاز به مترجم نداری . از این کلامش متوجه شدم او از فعالیت های من در اردوگاه بو برده است . من نمی خواستم چیزی بگویم تا کارهایم از دید او همچنان مخفی بماند . معروف حدود چهار ساعت با کابل مرا زد و در نهایت گفت تو اخبار را برای بچه ...
رضاییان: طاهری جلسه نگذاشت اما امشب برای فسخ به ترکیه می روم
قراردادتون بد بوده،دلم از نوع رفتنتون شکست،ولی اینکه متوجه اشتباهتون شدید این یعنی عشق واقعی،پس با یاد خدا میریم جلو نقل قول +33 #35 کاوه حیدری , سپیاو 2016-08-05 02:29 دوستان پارسال بازی نفت نبود قهرمانی رو از دست دادیم ,دوتا بازی اول این فصل هم واقعا جاش خالی بود پس به نفع خودمونه که برگرده اخر فصل مبینیم مفید بودنشو من خودم ازش دلخور بودم ولی تو این دو بازی که گذشت نبودشو ...
دانشگاه را رها کرد تا حرف امام روی زمین نماند
دوباره بروی که بهمن چیزی نمی گفت و می خندید. روز اعزام لباس های تمیز و نو خود را پوشید و خوشگل و خوش تیپ از خانه رفت. از خانه که بیرون می رفت دلم طاقت نیاورد و بدو بدو تا در کوچه رفتم تا یک بار دیگر پسرم را ببینم. دیدم همین طور که می رود پشت سرش را نگاه می کند و می خندد. از همان فاصله دوباره با من خداحافظی کرد و رفت. همان لحظه در دلم گفتم خدایا پسرم را به تو سپردم و هر چه خودت صلاح می دانی برایش در ...
جدایی آیدا از نابغه هسته ای در تهران
بغل کند. در نهایت مسعود قول داد بماند و آیدا هم ادامه تحصیل بدهد. مدتی بعد مراسم ازدواج شان سر گرفت و میهمانان برای زوج نابغه آرزوی خوشبختی کردند، اما هنوز فیلم عروسی آنها حاضر نشده بود که مسعود زد زیر قولش و گفت می خواهد برود خارج. عزمش را جزم کرده بود که دکترایش را در هند بگیرد. بالاخره هم رفت و آیدا ماند با یک خانه بزرگ و خالی. تحصیل تازه داماد پنج سالی طول کشید و عروس به ناچار به خانه پدری نقل ...
مهر پدرانه، ضامن جلال و وقار دخترانه
خود را نیازمند تصدیق هیچ مرد غریبه ای نمی بیند می تواند هر کاری دست بزند و برای جلب توجه جنس مخالف از لباس های تنگ و چسبان گرفته تا آرایش های نامعقول و حتی جراحی های زیبایی مبادرت می ورزد. پُر کردن خلاء محبت پدرانه با دوستی های خیابانی متیراخسروبیک کارشناس مسائل اجتماعی در گفت وگو با خبرنگار ما یکی از دلایل گرایش دختران نوجوان و جوان به ارتباطات صمیمی با جنس مخالف و آزمودن ...
دورخیز برای ازدواج
...، بهتراست از مرد مجرد که شب را به عبادت سپری کند و روز را به روزه داری. [2] وخداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون[روم/21]؛ از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان جفتی آفرید تا در کنار او آرامش یابید ...
گفت وگو با مادری که فرزندش را برای ازدواج کشت
زد و گفت ما اجازه نمی دهیم که بچه با تو زندگی کند. او گفت 2 میلیون تومان به من می دهد و بچه را برای همیشه از من می گیرد تا دیگری از او نگهداری کند. قبول کردم اما باز هم زیر حرف هایشان زدند. خواستگارم فکر می کرد پدر سارا فوت کرده و وقتی فهمید که او زنده است گفت من بچه شخص دیگری را بزرگ نمی کنم. برای همین من مانده بودم که چه کنم. بعد از مرگ دخترت ازدواج کردی؟ نه. مجردم و به ...
بازداشت مادر قاتل در تهران
همسر خود طلاق گرفته است. مادر سارا پس از مواجهه با جوابیه پزشکی قانونی در مورد علت فوت فرزندش مجبور به اعتراف شد و گفت: بیکار بودم و هیچ درآمدی نداشتم و پس از طلاق در کنار خانواده ام زندگی می کردم؛ از طرفی هم خواستگارهای زیادی داشتم اما همه آنها به خاطر دخترم راضی به زندگی با من نبودند و به همین دلیل تصمیم گرفتم وی را از زندگیم حذف کنم. وی افزود: شب حادثه چند قرص متادون به ...
از بی قراری برای دیدار امام تا ماجرای کفن نخریدن حاج رحیم
یادواره های شهدا بود، خیلی وقت ها خسته و بی حال به منزل می آمد. چند وقتی بود که خیلی کم بابا را می دیدم و از دیدنش سیر نشده بودم، این اواخر هم بحث رفتن به سوریه مطرح شده بود؛ یک روز با دلخوری گفتم: بابا جان! یک سؤال دارم، دوست دارم بدون تعارف جوابم را بدی . گفت: خب بپرس . پرسیدم: تو زندگی شما خانواده اولویت چندم است؟ بابا سرش را پایین انداخت و چند ثانیه ای سکوت کرد و گفت: از یک جهت من همه ...
حاج رجب هر روز شهید می شود
حاج آقا هستید نگاه دیگران آزارتان نمی دهد؟ مهمان که به خانه می آید همه از اقوام و فامیل هستند و از قبل مجروحیت با حاج آقا آشنا هستند و مشکلی نداریم. اما زمانی که من با حاج آقا چند مرتبه بیرون رفتم، نزدیک بود با چند نفر درگیر شوم. اما معمولا بچه ها حاج آقا را بیرون می برند. حرم و. . . از همان ابتدا هم من مقداری روی ظاهر همسرم حساس بودم. من به زیبایی اهمیت می دادم. نمی گفتم دارا ...
دختران دم بخت با توکل به خدا موفق خواهند شد
سادگی تمام اطلاعاتم را به او داده بودم و حتی شماره تلفن و پلاک خانه مان را نیز بلد بود. به او گفتم یا باید ازدواج کنیم یا از هم جدا شویم و او این بار پذیرفت که از هم جدا شویم خطم را عوض کردم و او خیلی راحت و بدون اینکه کمترین ناراحتی را داشته باشد از من جدا شد بعد از آن چند باری تو خیابان جلویم را گرفت و گفت من بهت نیاز دارم اما شرایط ازدواج ندارم اگر با من دوست نباشی و نیاز من را ...